28 تیر 1393
بررسی عملکرد مستشارالدوله در مجلس شورای ملی
بعد از سالها مبارزه، سرانجام ملت ایران موفق شد سال 1324 هجری قمری حکومت مشروطه را جایگزین استبداد سنتی قاجار کنند. بدون تردید نقش و عملکرد هریک از سردمداران مشروطه در جای خود قابل تامل و بررسی است. یکی از این شخصیتها مستشارالدوله ، وکیل سرشناس آذربایجان است. شاید در نگاه اول او شهرت خود را مدیون عموی نامدارش میرزا یوسف باشد، اما عملکردش گویای آن است که نشانی از مستشارالدوله بزرگ به ارث برده بود.این مقاله نقش مستشارالدوله در تحولات مجلس شورای ملی را مورد بررسی قرار می دهد.
میرزا صادق صادق، معروف به مستشارالدوله سال 1284ق در کوی خیابان تبریز دیده به جهان گشود. پدرش میرزا جوادخان، برادر کوچک میرزا یوسفخان مستشارالدوله مولف کتاب «یک کلمه» بود. او از کارمندان عالیرتبه وزارت خارجه و تا سال 1301 ق مستشار سفارت ایران در استانبول بود. میرزا جواد لقب مستشارالدوله را بعد از فوت برادرش دریافت کرد و این لقب در خاندان مزبور موروثی شد و بعد از درگذشت میرزا جواد، لقب او به فرزند ارشد و بزرگ خاندان یعنی صادق صادق اهدا شد که پیش از این لقب صدیق حضرت را داشت.1 میرزا صادق دوره مقدماتی را در منزل نزد پدرش به پایان رساند و در همین زمان زبان فرانسه را نیز فرا گرفت. دوره متوسطه را در شهر تبریز به اتمام رساند، سپس به عثمانی رفت و در مدرسه سلطانی عثمانی ادامه تحصیل داد. بعد از اخذ مدرک در کنار پدر به عنوان کارمند سفارت ایران در استانبول به کار پرداخت و با مطبوعات آزادیخواه آنجا همکاری میکرد. وی سال 1309 ق به ایران بازگشت و ریاست دارالانشای وزارت عدلیه و تجارت را به عهده گرفت و مدتی هم مدیر دیوان مظالم عامه در وزارت عدلیه بود.2
با وقوع انقلاب مشروطه، نظام سیاسی جدید یعنی مشروطه سلطنتی در ساختار سیاسی کشور تغییراتی ایجاد کرد و تصمیمگیری در امور کشور به نهاد تازه تاسیس مجلس انتقال یافت. نخستین دوره مجلس بعد از صدور فرمان مشروطیت از طرف مظفرالدین شاه در 14 جمادی الثانی 1324 آغاز شد. طبق نظامنامه انتخابات برای ایالت آذربایجان 12 نماینده در نظر گرفته شد. صادق مستشارالدوله به عنوان نماینده طبقه اعیان به مجلس راه یافت. وکلای آذربایجان در 23 ذیالحجه به تهران رسیدند و در بدو ورود با مشیرالدوله، صدراعظم وقت ملاقات کردند و درخصوص نظام جدید با وی به گفتگو پرداختند. به علت مخالفت مشیرالدوله با مشروطه، مشاجره شدیدی بین او و مستشارالدوله در این خصوص رخ داد. دستهبندی درونی مجلس مشخص نبود، اما 3 جریان سیاسی عمده معتدلی، آزادیخواهان و بیطرفان جلب توجه میکردند. معتدلیها را محافظه کار و آزادیخواهان را انقلابی تندرو مینامیدند. بیطرفان هم بر حسب موضوع مورد بحث و شرایط به یکی از جریانها متمایل شده و از آنها جانبداری میکردند. مستشارالدوله در دستهبندی درونی مجلس چندان جایگاه مشخصی نداشت، اما در خاطراتش میگوید که همراه نمایندگان آذربایجان دارای شور انقلابی بود که به این ترتیب به جناح انقلابی و تندرو وابسته شد. فکر اصلاح قانون اساسی از موضوعات مهمی بود که مورد توجه نمایندگان قرار گرفت لذا کمیسیون 7 نفرهای که مستشارالدوله نیز عضو آن بود، با این منظور تشکیل شد. مجلس اصلاحات را بسرعت آغاز کرد و به خاطر خزانه خالی دولت، نخست مالیه مورد توجه قرار گرفت. مستشارالدوله اعتقاد داشت راه چاره اصلاح مالیه از بین بردن مفاسد، صرفه جویی در هزینه و استرداد تیولات به دولت بود.3
خزانه خالی تنها معضل مجلس نبود که تهدیدی جدی برای دربار بود، جایی که محمدعلی شاه با اطرافیان خود از هر ابزاری برای ضربه زدن به آن بهره میبرد. او حتی به امینالسلطان که تازه از سفر دور دنیا به کشور بازگشته بود، روی آورد. حضور صدراعظم منفور 2 شاه پیشین، واکنشهای متعددی در پی داشت. مستشارالدوله طی ملاقاتی با امینالسلطان، نظرات او را در خصوص مشروطه جویا شد و به این نتیجه سطحی رسید که «انشاءالله به واسطه تغییر حالتی که پیدا شده، کارها پیشرفت خواهد کرد.»4 او هم درست یا غلط معتقد بود امینالسلطان در سفر به اروپا و ژاپن با مجامع آزادیخواه و مشروطهطلب در تماس بوده است. قضیه بمب اندازی به شاه در شوال 1325فرصت دیگری برای او فراهم آورد تا خواستههای جدیدی را برای محدود کردن مجلس مطرح کند و توقیف نشریات، تعطیلی مجلس برای اعاده نظم و تبعید برخی مشروطهخواهان از جمله آنها بود ولی مجلس زیر بار نرفت. چندی بعد حامیان شاه به خیابانها ریخته و ایجاد نا امنی کردند و چون هدفشان حمله به مجلس بود، مستشارالدوله باچند نفر دیگر از وکلا به فکر دفاع مسلحانه از مجلس افتادند. در این درگیرینیروهای دولتی شکست خوردند و درخواست صلح کردند. بعد از این واقعه مجلس، شاه را تحت فشار قرار داد تا سعدالدوله و امیربهادر را تبعید و به قانون اساسی اعلام وفاداری کند. بنابراین هیات 6 نفرهای از نمایندگان همراه مستشارالدوله برای ابلاغ این خواسته نزد شاه رفتند.5
مجلس در تعامل با شاه ناکام ماند که در نهایت اختلافات به رویارویی علنی مبدل شد. در 9 جمادیالاخر 1326 دستهجات قزاق از سواره نظام و پیاده نظام به فرماندهی صاحب منصبان روسی، اطراف مجلس و مسجد سپهسالار را محاصره کرده و مجلس را به توپ بستند. پس از پیروزی عدهای از نمایندگان ازجمله مستشارالدوله را بازداشت و روانه باغ شاه کردند. مستشارالدوله مدت 7 ماه و نیم دربند بود و پس از آن به مقام منشیگری محمد علی شاه منصوب شد. در ایام موسوم به استبداد صغیر محمد علی شاه و مشاورانش در باغ شاه مشغول تهیه سناریویی بودند تا مشروطه را ریشه کن کرده و به جای مجلس یک دارالشورا برای مشاوره تشکیل دهند. به همین منظور محمدعلی شاه یک گروه 20 نفره مرکب از طرفداران خود و نمایندگان دربند از جمله مستشارالدوله را برای تدوین قانون جدید انتخابات تعیین کرد تا اساسنامه جدید دارالشورا را تدوین کنند، اما این دارالشورا موفقیتی به دست نیاورد زیرا با حرکت مجاهدان از جنوب و شمال به سمت پایتخت کمکم نظارت شاه بر امور کمرنگ شد و کمیسیون به مرور تعداد اعضا را تا 12 نفر کاهش داد و طرفداران شاه کنار گذاشته شدند و اداره آن به دست صنیعالدوله و مستشارالدوله افتاد.6
در 22 تیر 1288 اردوی متحد مجاهدین گیلان و بختیاری وارد تهران شدند و شاه همراه اعضای خانواده و چند نفر از یاران خود به سفارت روسیه پناهنده شد. ابتدا امور کشور به جمعیت 300 نفری به نام مجلس عالی سپرده شد، اما چون به این طریق امکان تسلط بر امور با مشکل روبهرو میشد یک انجمن6 به نام کمیسیون عالی، اداره کشور را به دست گرفت. مستشارالدوله هم در آن عضویت داشت و کمیسیون مزبور در نخستین اقدام، محمد علی شاه را برکنار و فرزند او احمد میرزا را به شاهی انتخاب کرد. از دیگر وظایف کمیسیون مزبور فراهم آوردن زمینه انتخابات و بازگشایی مجلس دوم بود. این کمیسیون، کمیتهای به نام هیات مدیره انتخاب کرد که به رتق و فتق امور میپرداخت. هیات مدیره مستقل از نظارت قانونی عمل میکرد.7 با برگزاری انتخابات مستشارالدوله این بار به نمایندگی از تهران و تبریز انتخاب شد که وی نمایندگی تبریز را بر وکالت پایتخت ترجیح داد. با افتتاح مجلس، مستشارالدوله به ریاست آن برگزیده شد. مجلس دوم ترکیبی متفاوت از دوره اول داشت زیرا احزاب سیاسی تشکیل شده و بسیاری از نمایندگان عضو آنها بودند و تضاد دیدگاهشان در مجلس برجستهتر مینمود. مهمترین حزب این دوره دموکرات نام داشت، هرچند آنان از لحاظ تعداد نسبت به حزب دیگر یعنی اجتماعیون و اعتدالیون کمتر بودند ولی فعالیت بیشتری در مجلس از خود نشان داده و سهم زیادی در وقایع داشتند. مستشارالدوله که دیگر آن شور انقلابی اولیه را نداشت، سعی کرد به عنوان رئیس، بیطرفی اختیار کند اما در نهایت به اعتدالیون تمایل پیدا کرد.
از مسائل اساسی جامعه در روزگار ریاست مستشارالدوله، روشن کردن وضعیت مجاهدان و افراد مسلحی بود که در خیابانهای تهران مشغول تردد و احیاناً ایجاد مزاحمت برای مردم بودند.آنها از لحاظ معیشتی وضعیت آشفتهای داشتند، تعداد زیادی از مجاهدین از قفقاز آمده بودند و به خاطر بیکاری و بیسرپناهی برای تامین معاش ممکن بود دست به هر کاری بزنند و مجلس وظیفه داشت تا برای آنان که برای خود در نظام مشروطه حق و حقوقی قائل بودند، تدبیری بیندیشد. بسیاری از مجاهدین که از وضعیت موجود ناراضی بودند به مستشارالدوله رئیس مجلس پناه بردند و از او کمک طلبیدند. هنگامی که ستارخان و باقرخان به تهران آمدند از سوی مجلسیان مورد استقبال قرار گرفتند و با تصویب لایحهای، لقب سردار و سالارملی را به آنان دادند. مستشارالدوله هم به هریک از آنان لوح سیمین یا زرین کوبی تقدیم کرد که روی آن نوشته شده بود، مجلس به نام تمامی ملت بر فداکاریهای آن دو سردار در راه کسب حقوق ملی سپاسگزاری میکند.8 مستشارالدوله مدت 7 ماه و 15 روز بر مسند ریاست بود و در 27 جمادیالثانی 1328 به دلیل رقابتهای ناسالم بین دموکراتها و اعتدالیون، ترور بهبهانی، برخورد نامطلوب با مجاهدین آذربایجان از مقام خود کناره گرفت و به جای او ذکاءالملک به ریاست مجلس انتخاب شد.
مستشارالدوله پس از استعفا از نمایندگی و قبول وزارت داخله، اغلب در سمتهای وزارت و سفارت بود. بر اثر مخالفت با قرارداد 1919میلادی وثوقالدوله وی را به کاشان تبعید کرد. در کابینه سردارسپه وزیر معارف شد و در آذر ماه 1304 به ریاست مجلس موسسان برای تغییر سلطنت انتخاب شد. در سال 1309 شمسی سفیر کبیر ایران در آنکارا و در سال 1321 وزیر مشاور احمد قوام بود. با افتتاح مجلس سنا در سال 1328 به عنوان سناتور انتصابی آذربایجان برگزیده شد تا آن که سرانجام زندگی این مرد سیاست سال1332 در 88 سالگی به پایان رسید.
پینوشتها:
1 ـ بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران در قرنهای 12، 13و14 هجری، ج2، تهران، زوار، چ5، 1378، ص166.
2 ـ مستشارالدوله، صادق،خاطرات و اسناد، به کوشش ایرج افشار، جلد اول، تهران، فردوسی، 1361صص، 12 ـ 11.
3 ـ همان، صص 29 ـ 28.
4 ـ سفری، محمد علی، مشروطه سازان، تهران، علم، 1370، ص256.
5 ـ میرزا ابراهیم خان کلانتر باغمیشه (شرف الدوله)، روزنامه خاطرات، به کوشش یحیی ذکاء، تهران، فکر روز، 1377،ص169.
6 ـ کتاب نارنجی، به کوشش احمد بشیری، تهران، نشر نو، ج2، 1366، صص و 187و207.
7 ـ هدایت، مهدی قلی، طلوع مشروطیت، به کوشش امیر اسماعیلی، جام، چاپ اول، 1363، ص 108.
8 ـ یزدانی، سهراب، مجاهدان مشروطه، تهران، نی، چاپ اول، 1388، صص 219و221.
http://ayam.jamejamonline.ir