03 آبان 1390

ابتکار : دانشجویان نمی‌خواستند تسخیر سفارت قربانی بازیهای سیاسی شود


محمدرضا نظری

در حالی که در اولین ساعات پس از پیروزی انقلا ب اسلا می در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ کارتر در یک مصاحبه مطبوعاتی خبر از تضمین امنیت اتباع آمریکایی توسط دولت بازرگان می داد امیدوار بود تا همانند سال های گذشته روابط ایران و آمریکا به صورت عادی و دوستانه حفظ شود ولی ۲ روز پس از سخنان اطمینان بخش کارتر در ۱۴ فوریه به دنبال حمله به سفارت آمریکا اتباع آمریکایی ایران را ترک می کنند و تعداد آمریکایی ها در ایران به کارکنان سفارت و اعضای مستشاران محدود می شود.

 در ۲ اسفند ۱۳۵۷ سولیوان سفیر آمریکا در تهران به دیدار بازرگان می رود تا شرایط را برای گسترش ارتباط بین دو کشور فراهم کند  و کارتر که می خواهد روابط دوستانه با ایران حفظ شود از صدور اجازه ورود شاه به آمریکا خودداری می کند. به دنبال اعدام مقامات شاهنشاهی، آمریکایی ها متهم به تلا ش برای نجات سردمداران رژیم گذشته می شوند ودر ۱۷ مه ۱۹۷۹ سنای آمریکا طی قطعنامه ای محاکمه سردمداران رژیم سابق را محکوم می کند. ایران به عنوان واکنش از پذیرفتن «والترکاتلو» سفیر جدید آمریکا در ایران خودداری می کند. در اعتراض به قطعنامه سنای آمریکا اولین تظاهرات بزرگ بر ضد آمریکا در بهار ۱۳۵۸ با شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر کارتر برگزار می شود. درحالی که در ایران حس بی اعتمادی نسبت به آمریکا رو به افزایش بود در پی اعلام یک گزارش پزشکی که نشان می داد  معالجات شاه در مکزیک بی فایده است، کارتر با مسافرت شاه به آمریکا در اول آبان ماه موافقت می کند.

 در شرایطی که تظاهرات اعتراض آمیز نسبت به حضور شاه در آمریکا آغاز شده بود مهندس بازرگان و دکتر یزدی در جشن سالگرد انقلا ب الجزایر با برژینسکی مشاور امنیت ملی آمریکا در ۱۰ آبان ۱۳۵۸ ملا قات می کنند تا زمینه برای دور تازه ای از همکاری ایران و آمریکا فراهم شود ولی در تهرانشعارهای ضدآمریکایی، را هدف می گیرد . روز سیزدهم  آبان ۱۳۵۸ در حالی که مردم و دانشجویان آماده تظاهرات علیه پذیرفته شدن شاه در آمریکا می شوند ساعت ۱۰  صبح سفارت آمریکا توسط یک گروه ازدانشجویان که از قبل برنامه ریزی کرده بودند تصرف می شود و موفق می شوند تا اعضای سفارت را به گروگان بگیرند. مدت زمانی طول نمی کشد تا دولت موقت سقوط کند. دولت کارتر که غافلگیر شده بود راه های گوناگونی را برای رهایی گروگان ها مورد بررسی قرار داد. از جمله تصرف جزیره خارک و قطع درآمد نفت ایران ولی درنهایت یک رشته اقدامات سیاسی و اقتصادی را برگزید. دولت آمریکا ضمن اقدام به ضبط موجودی و سپرده های ایران در بانک های آمریکایی با مراجعه به شورای امنیت سازمان ملل خواستار تحریم های اقتصادی علیه ایران شد ولی با مقاومت کشورهای اروپای غربی و ژاپن که طرف های تجاری ایران  بودند آمریکا در این گام ناکام ماند. با افزایش تنش در رابطه سیاسی دو کشور در ۲۰ فروردین ۱۳۵۹ روابط دو کشور قطع شد. کارتر که برای نجات آمریکایی ها درایران عملیات چنگال عقاب را در پنجم اردیبهشت  ۱۳۵۹ آغاز نمود در همان مراحل ابتدایی در صحرای طبس شکست خورد.

 با مرگ شاه در ۵ مرداد  ۱۳۵۹ نیز تغییری در سیاست ایران در قبال آمریکا ایجاد نشد. پس از مدتی مسئله گروگان ها  در زیر سایه حمله عراق به ایران قرار گرفت و دولت کارتر که در پایان نتوانست گروگان ها را آزاد کند در نوامبر ۱۹۸۰ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شکست سختی خورد. با میانجیگری کشور الجزایر و تلاش های بین المللی برای پایان یافتن مسئله گروگان ها بیانیه ای موسوم به «بیانیه الجزایر» به تایید نمایندگان ایران و آمریکا رسید تا در قبال عدم مداخله آمریکا در امور ایران و استرداد دارایی ها و لغو تحریم های تجاری ایران، گروگان ها آزاد شوند. پس از گذشت ۴۴۴ روز در ۲۰ ژانویه ۱۹۸۱ در حالی که رونالدریگان آماده سوگند ریاست جمهوری در مقابل کنگره ایالا ت متحده می شد  گروگان های آمریکایی با یک هواپیمای الجزایری باند فرودگاه مهرآباد را ترک کردند.

با این که نزدیک به سه دهه از اشغال سفارت ایالات متحده آمریکا می گذرد و هرساله به این مناسبت برنامه های گوناگونی برگزار می شود ولی حجم اطلاعات ارائه شده به مراتب کمتر از وقایعی است که رخ داده است. به منظور بازشناسی وقایع ۱۳ آبان  ۱۳۵۸ و بررسی تحولا تی که دانشجویان در عرصه داخلی و بین المللی رقم زدند با معصومه ابتکار به گفت وگو نشسته ایم.

معصومه ابتکار ۴۸ ساله اکنون در حالی بر کرسی شورای شهر تهران تکیه زده است که در دولت اصلا حات به عنوان مشاور رئیس جمهور، ریاست سازمان حفاظت از محیط زیست را بر عهده داشت. او که از سه سالگی در آمریکا زندگی کرده است پس از برگشت به ایران راهی مدرسه بین المللی می شود تا تسلط به زبان انگلیسی  را به عنوان نقطه اتکای خود را حفظ کند. پس از تسخیر سفارت آمریکا در ۱۳ آبان، ابتکار جوان که دانشجوی سال دوم شیمی بود برای ترجمه سخنان دانشجویان پرشور به درون سفارت دعوت می شود و به عنوان سخنگوی دانشجویان با نام مستعار خواهر «مری» موفق می شود که بیش از ۳۰۰ مصاحبه مطبوعاتی – تلویزیونی انجام دهد. او که همسرش را از میان همان جوانان انقلا بی برگزیده است، این روایت مکتوب از درون سفارت تسخیر شده آمریکا در تهران را در سال ۱۳۷۱ به زبان انگلیسی برای مخاطبان خارجی وارد بازار نشر می کند و انتظار مخاطب ایرانی برای نسخه فارسی کتاب «تسخیر» ۸ سال به طول می انجامد. پس از گذشت ۲۸ سال از آن دوران هیجان و شگفتی در یکی از مراکز خیریه شمال شهر تهران که با مشارکت همسرش اداره می کند با او در حالی به گفت وگو پرداخته ایم که خود را آماده مصاحبه دیگری با خبرنگار ایرانی – آمریکایی شبکه CNN می کند.


۱۰ صبح ۱۳ آبان یک ساعت پس از حمله به سفارت آمریکا در تهران  به غیر از ساختمان مرکزی بقیه ساختمان ها تصرف می شوند. این در حالی است که برژینسکی و ونس در کتاب خاطرات خود ضمن اشاره به شرایط ویژه در ایران پس از ورود شاه به آمریکا، امکان تسخیر سفارت را پیش بینی کرده بودند و حتی این موضوع در دولت آقای کارتر مطرح می شود. با توجه به حمله ناموفق چریک های فدایی به سفارت به طور حتم مقامات آمریکایی منتظر حمله و تسخیر سفارت بودند . در چنین شرایطی چگونه تعدادی دانشجو توانستند به راحتی سفارت آمریکا را تسخیر کنند؟

درباره تحلیل شرایط موجود و اتخاذ سیاست ها بین آنها اختلا ف نظر وجود داشت و اتفاق نظر روی حمله به سفارت نداشتند. تحلیل درباره حمله به سفارت بیشتر از سوی اعضای سفارت آمریکا مطرح می شد ولی وزارت خارجه آمریکا اعتقادی به این شرایط نداشت. سیاست آنها این بود که اعضای سفارت به هر شکل در ایران باقی بمانند و به فعالیت خود ادامه دهند. البته دانشجویان مسلمان پیرو خط امام (ره) که تصمیم بر این کار گرفتند هیچ سابقه و تجربه ای نداشتند. سن و سال آنها نیز اجازه نمی داد تا چنین تجربه هایی داشته باشند. در واقع این آمریکایی ها بودند که غافلگیر شدند و به هیچ وجه فکر نمی کردند که گروهی با این سرعت و بدون اسلحه و عدم درگیری خیلی خشن و تهدیدآمیز، بخش های عمده سفارت به تسخیر دانشجویان دربیاید و به تبع آن در یک غافلگیری کامل دانشجویان توانستند ساختمان مرکزی و به ویژه مرکز اسناد را تسخیر کنند. به طور حتم اگر آمریکایی ها از حمله به سفارت اطلا ع داشتند تدابیری می اندیشیدند تا دانشجویان نتوانند وارد سفارت شوند و حتی نتوانند بخش هایی را در ابتدا بگیرند تا بقیه مجبور باشند تسلیم شوند.

کرت لی که در ۸ آگوست ۱۹۷۹ میلادی راهی ایران شد پس از تسخیر سفارت توسط یک اسلحه کمری به گروگان گرفته می شود. وی در کتاب خاطرات خود به این نکته اشاره می کند که با بی سیم به کرت لی اطلاع داده بودند که بیشتر از ۲۰ دقیقه مقاومت نکند و پس از مدتی خود را تسلیم کند. در خاطرات سایر افراد نیز دستوری برای مقاومت مشاهده نمی شود. این در حالی است که دکتر ابراهیم یزدی طی اظهاراتی بر این موضوع تاکید داشت که دانشجویان در یک فرآیند از پیش تعیین شده وارد شده اند. نظر شما درباره این تحلیل چیست؟

چنین چیزی امکان ندارد و آقای یزدی می توانند دیدگاه های خاص خودشان را داشته باشند ولی چنین فرضی امکان ندارد. به این دلیل که دانشجویان از کسی خط نمی گرفتند و طرح حمله به سفارت ایده خود آنها بود و تنها از امام(ره) خط می گرفتند. سفارت از قبل نیز دستور داشت با مردم درگیر نشود. آنها می دانستند که در شرایطی قرار دارند که برخورد آنها می تواند واکنش خیلی تندی از طرف مردم به همراه داشته باشد و فکر برنامه ریزی از سوی آمریکایی ها برای این اتفاق بسیار ساده لوحانه است . در آن دوران آمریکایی ها امید داشتند تا انقلاب اسلامی را به سمت خودشان منحرف کنند. حتی توطئه هایی وجود داشت تا بتوانند انقلاب اسلامی را ریشه کن کنند. البته این مسائل بعدها در اسناد مشخص شد که پس از تسخیر سفارت، آمریکایی ها تمامی شرایط را برای نفوذ در کشور از دست دادند.
پس از تسخیر سفارت آمریکا چندین روایت از نحوه حمایت امام(ره) از دانشجویان مطرح شده است. در روایتی امام(ره) در پاسخ به تماس تلفنی آقای خوئینی ها پیام می فرستند و از دانشجویان حمایت می کنند و در روایت دیگری ایشان پس از پخش فیلم تسخیر سفارت از تلویزیون و حضور آقای خوئینی ها و احمدآقا از جنبش دانشجویی اعلام حمایت نمودند. کدام دیدگاه درست است؟

هر دو دیدگاه درست است. امام(ره) اولین بار توسط آقای موسوی خوئینی ها در جریان قرار گرفتند. احمدآقا به صورت مستقیم با آقای موسوی خوئینی ها صحبت می کردند و حتی احمدآقا می گویند که امام(ره) بین دو نماز هستند. شاید الان امام(ره) جواب ندهند ولی امام(ره) جواب می دهند و می گویند که خوب جایی را گرفته اید و آنجا را محکم نگه دارید. در واقع این حرف امام(ره) قوت قلبی برای تمام دانشجویان بود.
شما در کتاب خاطرات خود اشاره می کنید که امام (ره) بعد از یک روز و نیم از دانشجویان حمایت کردند.
بله حمایت علنی ایشان این موقع بود ولی حمایت تلفنی امام(ره) همان ظهر از سوی آقای خوئینی ها منتقل و بین بچه ها منتشر شد.

به نظر شما چه عواملی باعث وقفه در حمایت علنی امام(ره) از دانشجویان شد؟

این بستگی به شرایط خود امام(ره) داشت. ایشان باید تصمیم می گرفتند. زمان سخنرانی یا مصاحبه همگی به نظر شخص ایشان بستگی داشت.

در حالی که آقای بهشتی به عنوان عضوی از شورای انقلاب و یکی از افراد نزدیک به امام(ره) ارتباط نزدیکی با دانشجویان داشتند چرا دانشجویان ایشان یا سایر اعضای شورای انقلاب را در جریان عملیات خود قرار ندادند؟

آقای خوئینی ها از قبل با دانشجویان ارتباط نزدیکی داشتند و در کمیته پنج نفره ای که از سوی دانشجویان انتخاب شده بود آقای موسوی خوئینی ها حضور داشتند. دانشجویان می دانستند که ایشان از طریق احمد آقا با امام(ره) ارتباط مستقیم دارند و این ارتباط برای دانشجویان خیلی مهم بود. البته اعتماد متقابلی که بین ایشان و دانشجویان وجود داشت خیلی تاثیرگذار بود. ولی نمی توان گفت که دانشجویان به بقیه اعتماد نداشتند. ارتباط دانشجویان به صورت طبیعی بیشتر با کسی بود که با او نشست و برخاست داشتند. آقای خوئینی ها هم می دانستند که این افراد دانشجویان مسلمانی هستند که به دنبال یک فتنه نیستند و تابع نظر امام(ره) هستند.

یکی از اتفاقات عجیب پس از تسخیر سفارت خروج یک کامیون اسناد از سفارت است که بعدها دوباره این اسناد به سفارت برمی گردد. آیا امکان مفقود شدن اسنادی در این میان وجود داشت؟

یک تصمیم امنیتی بود که در آن زمان اتخاذ شد و به سرعت اسناد دوباره برگردانده شد و هیچ اتفاق خاصی برای اسناد نیفتاد. بر خلا ف تحلیل برخی از آقایان که در این مدت در  اسناد دست برده و تغییراتی داده شده است ولی چنین اتفاقی روی نداده است. پس از تسخیر سفارت دانشجویان تصور می کردند که ممکن است برای این اسناد مشکلی به وجود  بیاید و برای همین اسناد کم و زیاد نشده است و در آن زمان با حجم انبوهی از اسناد، دانشجویان نمی دانستند که اسم چه کسانی در اسناد اشاره شده است. مدتی طول کشید تا این اسناد ساماندهی  و طبقه بندی شود و مشخص شد که چه اطلا عاتی در این اسناد وجود دارد.

در حالی که گاوصندوق ها قفل بود و چند روز طول کشید تا آن ها را باز کنید چگونه در طول چند ساعت این حجم عظیم از  اسناد منتقل شد؟

تعدادی از سندها در گاوصندوق و بعضی در کمدها بود وبرخی از اسناد که خیلی سری بود رشته شده بود. میکروفیلم ها پودر شده بود و بخشی که طبقه بندی کمتری داشت درون فایل ها موجود بود و همگی اسناد موجود در سفارت طی ۵۳ جلسه منتشر شده است و فکر نمی کنم مطلبی حذف شده است.

در بعضی از اسناد سفارت که منتشر شده است، اسنادی وجود دارد که افراد مورد اشاره در آن اسناد مدعی هستند که اطلا عات اشتباهی درباره آن ها منتشر شده است؟

به این دلیل که اطلا عات مربوط به خود آمریکایی ها بود آن ها در حد توان خود حداکثر دقت را انجام می دادند تا اطلا عات دقیق تری را ارائه کنند. ممکن است اطلا عات غلطی هم باشد که مربوط به نحوه جمع آوری اطلا عات آن ها می شود. البته در باره افرادی که اطلا عات اسناد منتشر شده را مخدوش می دانند دو دیدگاه وجود دارد. یکی اینکه بعضی از آقایان مدعی  هستند که دانشجویان این اسناد را مخدوش کرده اند که حرف بی ربطی است. چون دانشجویان انگیزه و توان انجام چنین کاری را نداشتند. درباره مخدوش بودن خود اطلا عات باید گفت که این اطلا عات در خدمت خود آمریکایی ها قرار داشت و آن ها این اطلا عات را برای استفاده خودشان جمع آوری کرده بودند. پس سعی کردند  اطلا عات دقیق باشد ولی طبیعی است که در جمع آوری اطلا عات نیز درصدی از اشتباه وجود داشته باشد.

با توجه به این نکته که حجم  وسیعی از اطلا عاتی که توسط ماموران سازمان اطلا عات مرکزی آمریکا درباره ایران تهیه می شود در اختیار مستشاران نظامی که در تهران و سایر مراکز  فعالیت می کردند قرار داشت، آیا این اطلا عات برای بررسی و رمز گشایی به داخل سفارت منتقل شدند؟

پس از گذشت حدود ۳۰ سال سوال هایی را مطرح می کنید که الا ن به درستی آن  حوادث را به یاد ندارم. براساس تعهدی که احساس می کردم حدود ۱۴ سال پیش کتاب خاطرات خود را نوشتم. به این دلیل که خیلی از دوستان علا قه ندارند راجع به این موضوع صحبت  کنند یا از طرح این مسائل شرم دارند. به هر حال هر سال که سیزده آبان می شود درباره کتاب خاطراتم و مسائل این دوره صحبت می شود ولی درباره جزئیات این رویداد باید از افراد متخصص سوال کنید.

در شرایطی که اعضای سفارت آمریکا تحت اختیار دانشجویان قرار داشتند در  سپاه چگونه از دانشجویان حمایت می کرد؟

سپاه از دانشجویان فقط حمایت لجستیکی می کرد. آن ها غذا میآوردند و حفاظت  را بر عهده داشتند ولی در کارها دخالت نمی کردند. پس از بحث طبس که حادثه خاصی بود سپاه اسناد آن حادثه را به داخل سفارت منتقل کرد تا بررسی شود و اسناد  نیز در کتاب طبس منتشر شد. در آن دوران اسنادی که به بیرون می فرستادند بیشتر به قوه قضاییه وزارت اطلا عات و جاهای دیگر برای پردازش اطلا عات ارائه می شد.
چرا شما در کتاب خاطرات خودتان یکی از عوامل حادثه طبس را خرابکاری در هلی کوپترها دانسته بودید؟
بله چنین اتفاقی امکان پذیر است و این مباحث در تحلیل های مختلف مطرح می شد. امکان دستکاری یا خرابکاری هم وجود داشت. حتی برخی از فرماندهانی که در این عملیات نقش داشتند مخالف انجام این طرح بودند و این حمله را غیرممکن می دانستند. البته فرماندهان موافق وارد عمل شدند.

در حالی که اسناد سفارت آمریکا به مرور در حال افشا شدن  بود چرا نوک پیکان این افشاگری بیشتر به سمت دولت موقت و سخنگوی آن دولت بود؟

تا مدتی افشاگری های تلویزیونی ادامه پیدا کرد تا اینکه در یک برنامه تلویزیونی دانشجویان احساس کردند که زیاده روی شده است و به جای افشاگری، قضاوت هایی صورت گرفته است. دانشجویان به مرور تصمیم گرفتند که افشاگری ها کنترل شود و تصمیم گرفته شد تا تعدادی از اسناد به قوه قضائیه ارائه شود و بقیه که جمع آوری شده اند آماده چاپ شوند. به این صورت افشاگری علنی مهار شد. البته در داخل کشور عده ای روش هایی را دنبال می کردند که شاید مورد توجه آمریکا بود و دانشجویان  روی این مسئله حساس بودند ولی حرکت عمدی برای افشاگری وجود نداشت. حوادث به دنبال هم  روی می داد و زمان ما محدود می شد تا جایی که دانشجویان به این نکته رسیدند که شاید صلاح نباشد به این شکل ادامه دهند و فقط باید اصل سند مطرح شود.

در حالی که دولت موقت اولین دولت انقلابی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی روی کارآمده بود چرا دانشجویان برای این دولت  حق مذاکره و ارتباط با مقامات آمریکایی را قائل نبودند؟

دانشجویان برای بحث و مذاکره با آمریکایی ها حق قائل بودند ولی نگرانی دانشجویان این بود که آمریکایی ها به سادگی از  منافع خود در این منطقه نمی گذرند و برای تضمین منافع ایالات متحده راه های مختلفی را امتحان خواهند کرد. یکی از این راه ها می توانست از طریق شخصیت ها یا جریان های موجود باشد تا از آن طریق منافع آمریکا را تامین کنند. به نظر من نفس مذاکره به خصوص در ماه های اول می توانست روی دهد  ولی  دولت آمریکا یک برخورد یک سویه را در پیش گرفت و ضمن دشمنی با انقلا ب دربرخوردها، مواضع علنی و حتی رسانه ای خود انقلا ب اسلامی ایران را به رسمیت نمی شناخت. تحلیل دانشجویان این بود که آن ها در داخل  کشور به دنبال فضایی هستند تا دست به تحرکاتی بزنند که بعدها در اسناد مشخص شد که آن ها به دنبال تغییر شرایط به سمت خودشان بودند و نحوه  این فعالیت ها در اسناد مشخص شده است.

شما در کتاب خاطرات تسخیر سفارت اشاره کردید که با چند دلا ر باقی مانده در سفارت هزینه ایاب و ذهاب گروگان ها را می پرداختید و از این پول هم توانستید همایش بین المللی جنبش های آزادی بخش را در تهران برگزار کنید. دانشجویان با چند دلا ر این همه فعالیت انجام می دادند؟

اجلا س به صورت خیلی ساده برگزار شد و به هتلی که اجلا س در آن برگزار می شد پول زیادی پرداخت نشد و به یاد دارم یک شب برای شرکت کنندگان در اجلا س، لوبیا تدارک دیده بودیم. یکی از هیات های آزادی بخش که در هتل اقامت داشتند گفتند که خسته  هستند و شام  به اتاق آن ها فرستاده شود. مسوولا ن پذیرایی هتل لوبیا را در ظرف های ملا مین درسینی چیده بودند و به اتاق آن ها فرستادند. آن ها لوبیا را نخوردند وگفته بودند  که این نزدیکی ها جوجه سوخاری هست و ما خودمان بیرون غذا می خوریم. البته در شرایط انقلا بی برای دانشجویان خیلی عجیب بود که یک جنبش آزادی بخش حاضر نیست لوبیا بخورد.
چرا نیمی از جنبش های آزادی بخش در اجلا س دانشجویان که سفارت آمریکا را در اختیار داشتند شرکت نکردند؟
پیدا کردن همگی آن ها کار سختی بود و ارتباط پیدا کردن با بعضی از آن ها بسیار دشوار بود. البته پس از ورود به ایران خیلی ها از اینکه معرفی شوند و اسم آن ها برده شود پرهیز داشتند و حتی  بعضی ها صورت خودشان را بسته بودند و هماهنگ کردن آن ها کار خیلی دشواری بود. در این اجلاس یک خانم از آمریکای لا تین نیز حضور داشت که از طرف نهضت های چریکی و کلیسا های آزادی بخش آمده بود ولی پس از برگشت ارتباط ما هم قطع شد.

برگزاری همایش جنبش های آزادی بخش به دانشجویانی که اعضای سفارت آمریکا را به گروگان گرفته بودند چگونه مرتبط می شد؟

در آن زمان بحث مبارزه با امپریالیسم مطرح بود و حس مشترکی به وجود آمده بود. دانشجویان طی این دوران نفوذ و قدرت فراوانی داشتند و نه تنها در کشور بلکه در مناسبات بین المللی تاثیرگذار بودند.
آیا قدرت و نفوذ فراوان دانشجویان در مسائل داخلی و بین المللی کشور آنها را به یک دولت سایه تبدیل نکرده بود؟

نمی توان از دانشجویان به عنوان دولت سایه نام برد. به این دلیل که دانشجویان در یک زمینه کاری و آن هم مسائل بین الملل فعالیت می کردند. البته دانشجویان در مسائل داخلی نیز خیلی تاثیرگذار و تعیین کننده بودند. در حقیقت یک گروه غیردولتی بودند که بر حسب تقدیر افسار امور را به دست گرفتند.
در زمانی که همایش جنبش های آزادی بخش برگزار می شد گروه هایی در داخل به دنبال نفوذ و حضور در این اجلا س بودند. واکنش دانشجویان به این مسئله چه بود؟

گروه هایی مانند مجاهدین خلق تلا ش می کردند که با دانشجویان ارتباط برقرار کنند به این دلیل که دانشجویان محبوبیت فوق العاده زیادی داشتند. آنها سعی می کردند خودشان را به دانشجویان نزدیک کنند. حتی حزب توده برای ارتباط با دانشجویان خیلی فعالیت می کرد ولی دانشجویان تلاش می کردند که به گروه ها و جناح های مختلف هیچ گونه امتیازی ندهند و برای همین آنها در اجلاس حضور نداشتند. با این که در بین دانشجویان برخی از تمایلا ت[ نسبت به آنان] وجود داشت ولی خطوط [آنان]به صورت شفاف روشن نبود و دانشجویان نمی خواستند این حرکت که به صورت کامل صاف و خالصانه به نام امام (ره) و دانشجویان مسلمان انجام شده بود قربانی بازی های سیاسی، گروهی و احزاب شود.

دانشجویان پس از برگزاری اجلا س جنبش های آزادی بخش، حرکت دیگری آغاز کردند تا از طریق جذب توریست های آمریکایی انقلا ب را به آمریکا صادر کنند و در این راستا دانشجویان توانستند ۵۰ آمریکایی را به ایران بیاورند. تحلیل شما از این ایده چه بود؟

به هر حال خیلی از برنامه هایی که دنبال می کردیم مانند برنامه جنبش های آزادی بخش یا برنامه میهمانان آمریکایی، ایده های خیلی آرمانی بود. در آن دوران تصور می کردیم که از طریق ارتباط با جنبش های آزادی بخش می توانیم تجربه های ضد امپریالیستی را منتشر کنیم. به دنبال این تفکر بودیم که با جمع آوری تجربه های مبارزاتی و شیوه هایی که در پیش گرفته اند و حتی شکست ها و موفقیت هایی که کسب کرده اند بتوانیم درس هایی از همدیگر بگیریم و دانشجویان فکر می کردند که این حرکت می تواند یک راهبری برای جریان های ضدامپریالیستی داشته باشد.

این بحث همیشه مطرح بود که آیا به درستی پیام ما برای مردم آمریکا مطرح شده است؟ برای همین منظور خیلی سعی کردیم تا انگیزه های خودمان را به عنوان دانشجویان پیرو خط امام (ره) نه تنها به مردم آمریکا بلکه به افکار عمومی جهان منتقل کنیم. می دانستیم که این موضوع در سطح جهان واکنش های زیادی را به همراه داشته است و فضای رسانه ای جهان به صورت کامل علیه ایران است. به این دلیل تلا ش می کردیم تا مسئله را در عرصه بین المللی تشریح کنیم. پس از مدتی دانشجویان به این جمع بندی رسیدند که رسانه ها به تنهایی کافی نیستند بلکه باید از بین مردم آمریکا شخصیت ها و افراد شاخصی را انتخاب کنیم که نماینده گروه های بزرگ جامعه آمریکایی هستند تا در بین جامعه آمریکایی دارای نفوذ و تاثیرگذاری باشند و به تبع آن جنبش های اجتماعی نیز از آنها پشتیبانی کنند. به عنوان رابط از افراد فعال در انجمن اسلا می و دانشجویانی که در آمریکا زندگی می کردند استفاده می کردیم. آنها افراد مورد نظر را شناسایی می کردند و از طریق کانال هایی که وجود داشت به ایران دعوت می شدند. در شرایطی که سفر به ایران ممنوع بود ولی آمریکایی ها استقبال می کردند و با علا قه به ایران می آمدند. درباره این که تا چه میزان این حرکت توانست اثرگذار باشد باید گفت که در آن دوران به این مسئله خیلی آرمانی نگاه می کردیم و فکر می کردیم که این حرکت می تواند موجی ایجاد کند ولی در واقع به این شکل نبود. به هر حال  موفق شدیم با افرادی که به ایران آمدند ارتباط خوبی برقرار کنیم و حتی با یکی از این افراد به نام «رندی گودمن» تا همین اواخر مکاتبه داشتیم. خانم گودمن که در آن موقع خبرنگار بود و روزنامه ای منتشر می کرد ویژه نامه ای را درباره ایران به چاپ رسانید که خیلی جالب بود. گودمن می گفت  تصویری که از مردم ایران ارائه کردیم بسیار متفاوت با نگاهی بود که در آمریکا وجود داشت.

جامعه آمریکا خیلی متنوع و متکثر است ولی اخبار بین المللی به صورت کانالیزه شده ارائه می شود.
مگر اینکه توسط شبکه ها و گروه های خبری مانند CNN برای تهیه خبر اعزام شود. در آن دوران اخبار ایران با محدودیت های فراوانی به صورت اخبار کلیشه ای منتشر می شد و امیدوار بودیم که هر فرد آمریکایی که به ایران میآید درشهر خودش با چند سخنرانی  و نشست دیدگاه های موجود در داخل ایران را منعکس کند.

اگر اکنون دوباره در همان شرایط تسخیر سفارت آمریکا قرار می گرفتید باز همان شرایط رادیکال را موثر می دانستید یا از روش های دیگر هم می توانستید به هدف نهایی خودتان دست پیدا کنید؟
باید خودمان را در شرایط روزهای ابتدای انقلا ب قرار دهیم تا بتوانیم پاسخ درستی ارائه کنیم. به این دلیل مخاطبی که در شرایط امروز ایران قرار دارد با خود می گوید که شما خاک یک کشور بیگانه را تصرف کرده اید، مناسبات ایران  و آمریکا را بر هم زده اید و الا ن داریم هزینه آن دوران را می پردازیم. این فرد حق دارد چنین تصوری داشته باشد چون واقعیت و شرایط آن زمان را نمی داند. چند ماه پس از انقلا ب اسلا می، کشورهیچ سروسامانی به جهت مناسبات ساختاری، ارتش، سپاه، وزارت خارجه و وزارت اطلاعات نداشت.
یک به هم ریختگی اساسی در تمام ساختارهای کشور مشهود بود. در حقیقت وقتی که تعریف سیاسی انقلاب را مطالعه می کنیم متوجه می شویم که ایران در بهترین شکل انقلا ب رابه لحاظ آثار و به هم ریختگی تجربه کرده است. به هر حال در شریط انقلا ب دانشجویان احساس کردند که برنامه ها و توطئه هایی در کار است تا به این انقلا ب نوپا و جوانه ضعیفی که هنوز پا نگرفته است صدمه و آسیب بزنند. راه های دیپلماتیک و عادی برای برخورد با چنین رویدادی جواب نخواهد داد. برنامه ای در حال انجام شدن بود و آمریکا برای حفظ منافع خود هر کاری انجام می داد و حاضر نبود تا به سادگی ازمنافع سیاسی، اقتصادی خود دست بکشد. برای دانشجویان تصمیم سختی بود که چه روشی را انتخاب کنند. من فکر می کنم که در آن شرایط حرکت دانشجویان رادیکال نبود و در حقیقت موثرترین روش بود. دانشجوها اگر می دانستند که با گفت وگو می توانند رشته توطئه ها را ببرند و شرایط را به نفع ایران تغییر دهند به طور حتم این کار را انجام می دادند. در آن شرایط دانشجویان به این جمع بندی رسیده بودند که تنها روشی که می تواند موجی ایجاد کند تا این رشته ها بریده شود و آمریکا از تصمیم خود علیه انقلا ب ایران وارد فاز عملیاتی نشود ، تنها یک راه محکم، غیر متعارف و خارج از همه چارچوب های موجود باید صورت می گرفت. این راه نبایستی هیچ گونه  ارتباط با حکومت، دولت و امام (ره) داشته باشد و مردم باید خودشان به صورت خود  جوش وارد عرصه شوند و تصمیم بگیرند. نیت دانشجویان هم فقط همین بود و هیچکدام به دنبال قدرت، کسب مقام و عنوانی نبودند. آنها می خواستند ضمانتی داشته باشند تا این انقلا ب آزادی و استقلا ل خود را حفظ کند. در آن شرایط نه تنها این تصمیم رادیکال نبود بلکه تصمیم عقلا نی و معرفتی بود.

دانشجویان پس از گذشت ۴۴۴ روز بحران و حفظ گروگان ها در شرایطی که حوادث گوناگونی را پشت سر گذاشتند و هزینه هایی پرداخت کرده اند از معامله  ای که در بیانیه الجزایر بر سر آزادی گروگان ها صورت گرفت احساس رضایت می کردند؟

دانشجویان از زمانی که امام (ره) موضوع را به مجلس شورای اسلا می محول کردند نفس راحتی کشیدند و از این به بعد وظیفه آنها حفاظت از گروگان ها بود و دیگر دخالتی در پایان ماجرا نداشتند. دانشجویان از این که گروگان ها به ساختاری محول شدند که منتخب مردم است احساس رضایت می کردند به این دلیل که دانشجویان مسوولیت را تحویل خود مردم داده بودند و از این به بعد مردم خود تصمیم گیرنده بودند. البته معتقدم که بهتر شد که دانشجویان مورد طرف قرار نگرفتند.

همزمانی پرواز هواپیمای الجزایری از فرودگاه مهر آباد با مراسم سوگند ریاست جمهوری در آمریکا چه معنایی می دهد؟

همزمانی آزادی گروگان ها و مراسم تحلیف ریاست جمهوری در آمریکا باعث طرح مباحثی شده است ولی شواهد دقیقی درباره توطئه و هماهنگی در این رابطه وجود ندارد. البته امام (ره) فرموده  بودند که هر امتیازی که می توانیم از آمریکایی ها بگیریم، پس از طرف ایرانی هیچ مشکلی و جرمی اتفاق نیفتاده است ولی از نظر طرف آمریکایی استفاده از این شرایط برای به قدرت رسیدن جمهوریخواهان به طور قطع جرم بود.


سایت تسخیر