13 مرداد 1399
بررسی علل شکست امتیاز رویتر
میرزاحسینخان سپهسالار قزوینی، صدراعظم معروف ناصرالدینشاه، از جمله رجالی است که نام وی با نوسازی و تجدد عجین شده است. اما ماهیت نوسازیهای او به گونهای بود که موجب نفوذ هر چه بیشتر غربیها در سیاست و اقتصاد و اجتماع ایران میشد.
ناصرالدین شاه در سال ۱۲۵۰ش برای اولین بار به اروپا سفر کرد. در این سفر شاه به تشویق صدراعظم خود میرزاحسینخان سپهسالار و دلالی میرزا ملکمخان سفیر ایران در لندن، قراردادی در 24 فقره با یک انگلیسی آلمانیالاصل یهودی به نام «بارون جولیوس دورویتر»[0] امضا کرد؛ قراردادی که به خیال سپهسالار، آبادانی و نوگرایی برای ایران به ارمغان داشت و میتوانست خزانه خالی ناصرالدینشاه را پر کند.
از اولین و مشهورترین امتیازاتی که در عصر ناصری داده شد، همین امتیاز رویتر است. طبق این امتیاز، بهرهبرداری و استخراج کلیه معادن ایران اعم از معادن زغالسنگ، آهن، مس، سرب، نفت و هر معدن دیگری که در کشور قابل بهرهبرداری بود، به جز طلا و نقره و سنگهای قیمتی، و نیز بهرهبرداری از جنگلها و احداث قنات و کانالهای آبیاری اراضی و همچنین احداث راهآهن و تراموا، ایجاد جادهها، خطوط تلگراف و کارخانههای صنعتی به مدت هفتاد سال و اجازه تمام گمرکات و صدور انحصاری هرگونه محصولات از ایران به مدت بیست و پنج سال، در برابر ۰۰۰/۴۰ پوند و 60 درصد سود حاصل از این امتیاز به رویتر داده شد.
به موجب این امتیاز، ایران عملاً استقلال سیاسی- اقتصادی خود را از دست میداد و بدون جنگ و خونریزی تبدیل به مستعمره انگلستان میشد. این امتیاز به قدری همگان را دچار حیرت کرد که لُرد کرزن دربارهاش چنین گفته بود: «واگذاری کلیه منابع صنعتی یک مملکت به دست یک خارجی حقیقتاً عجیب و غریب به نظر میرسد و حرارت انگلیسیدوستی در تهران در هیچ تاریخی به این اندازه بالا نرفته بود».
وقتی خبر امتیازنامه رویتر در روزنامههای ممالک اروپا منتشر شد، به قول لُرد کرزن بهت و حیرت خارقالعادهای به مردم اروپا دست داد. هیچکس فکر نمیکرد چنین امتیازی با این شرایط به یک بیگانه داده شود؛ امتیازنامهای که ایران را دربست به خارجیان واگذار مینمود و آنها میتوانستند تا مدت هفتاد سال کلیه منابع حیاتی کشور را تحت اختیار و سلطه خود بگیرند و به مستعمرهای تبدیل کنند که بدون جنگ و خونریزی و بدون رنج و زحمت و فقط با دادن چند لیره رشوه به هیأت حاکمه ایران به دست آمده بود.
خودِ ناصرالدینشاه و سپهسالار نیز بعدها که به معایب و مضار امتیازنامه پی بردند همیشه اعطای آن را از بزرگترین اشتباهات خود میشمردند. در مدتی که ناصرالدین شاه در اروپا به سر میبرد در خارج و داخل ایران حوادثی روی داد؛ و شاه و صدراعظم ایران کم کم به اشتباه خود در مورد امتیاز رویتر پی بردند از جمله این حوادث یکی مخالفت شدید روسیه و دیگر مخالفت بعضی از رجال و روحانیون ایران بود.
به علت اهمیت این قرارداد، در اینجا متن آن را میآوریم:
بسم الله الرحمن الرحیم
[مقدمه] فیمابین دولت اعلیحضرت همایون شاهنشاه ایران و بارون جولیوس دورویتر مقیم لندن فقرات ذیل متعهد و برقرار است:
فقره اول- دولت علّیه ایران به حکم این قرارنامه به بارون جولیوس دورویتر اجازه و اختیار تام میدهد که در فرنگستان به هر اسم و با هر شرایط که خود مشخص نماید، یکی یا چندین کمپانیها تأسیس و احداث بکند که در تمام خاک ایران به آن کارهای مفیده که در این امتیازنامه مذکور است، اقدام بکند و آنها را مجری بدارد.
فقره دویم- دولت علّیه ایران از برای مدت هفتاد سال امتیاز مخصوص و انحصاری و قطعی راهآهن بحر خزر را الی خلیج فارس به بارون جولیوس دورویتر و به شرکا یا به وکلای او اعطا و واگذار مینماید و همچنین به ایشان حق مخصوص و انحصاری و قطعی میدهد که هر شعبات راهآهن که مناسب بدانند خواه به جهت اتصال ولایات و شهرها در داخله خاک ایران به جهت اتصال راههای ایران به راههای آهنی ممالک خارجه از هر نقطه از نقاط سرحدات رو به فرنگستان و هندوستان بسازند و به کار بیندازند.
فقره سیُم- و نیز دولت علّیه ایران به اصحاب این امتیاز حق مخصوص و امتیاز انحصاری داده است که در هر نقطه که مناسب بدانند تراموایها بسازند خواه به جهت اتصال شهرها و قصبهها و بلوکات با همدیگر خواه به جهت اتصال این اماکن به راههای آهنی یا به آن نقاطی که کمپانی در آنجاها کار دارد؛ کمپانی از برای ساختن این تراموایها همان امتیازات و حقوق را خواهند داشت که به جهت راهآهن در فقرات چهارم و پنجم و ششم داده شده است.
فقره چهارم- هر قدر زمین که به جهت ساختن خطوط راههای آهنی و شعبههای آنها و راههای جفت و راههای گریز و تخلف و راههای احتیاط و راههای خروج و ورود و منازل و منزلگاه و اماکن سکنی از برای مأمورین و کارخانجات آهنگری و کارخانجات نجاری و ملحقات اینها لازم شود، دولت علّیه ایران همه آنها را از املاک خالصه مجاناً به این کمپانی میدهد. در خصوص اراضی که تعلق به اشخاص داشته باشد، باید کمپانی با صاحبان آن اراضی با رضای طرفین قراری بگذارد، اما دولت علّیه ایران با تمام وسایل، کمال سعی و اهتمام را خواهد کرد که این اراضی را به قیمت جاریه مملکت از برای کمپانی خریده و تحصیل شود و اگر لازم شود اصحاب این اراضی را موافق قاعده مجبور نماید که اراضی خود را به کمپانی بفروشند. علاوه بر عرض مقرره راههای آهنی دولت علّیه ایران، از هر طرف خطوط راهآهن هر قدر که طول آنها باشد از املاک خالصه و از آن اراضی که تا امضای این قرارنامه زراعت نکرده باشند و بیحاصل مانده باشد، مقدار بیست متر به کمپانی بدهد. هرگاه علاوه بر شهرها و دهات که کمپانی به اقتضای مصلحت خود لازم داند، مختار است از برای راههای آهن، منازل قرار بدهد مصلحت کمپانی مقتضی باشد که در بعضی نقاط دوردست و لمیزرع منازل بسازد و دولت ایران در جایی که کمپانی بخواهد به کمپانی مجاناً چهار هزار زرع مربع زمین خواهد داد که به جهت مأمورین خود که در آنجا باشند، بتوانند اسباب گذران امن و سهل فراهم بیاورد.
فقره پنجم- کمپانی اجازه و اختیار تام دارد که به جهت ساختن و تعمیر راههای خود هر مصالحی که لازم داشته باشد از قبیل ریگ و سنگ و آهک و غیره از املاک خالصه مجاناً بگیرد؛ و به جهت مصالح تفرعاتی از قبیل آلات و اوزار و آزوقه و دواب و غیره که کمپانی بخواهد در جایی که کار دارد بخرد، دولت قدغن خواهد کرد که بیش از قیمت رواج مملکت چیزی و رسومی نگیرند.
فقره ششم- هر نوع مصالحی که به جهت ساختن و به کار انداختن طرق آهن لازم باشد، داخل خاک ایران خواهد شد بیآنکه هیچ رسومی بدهد، نه رسوم دریا به جهت خروج امتعه نه رسوم دخول نه رسوم انبار و نه هیچ رسوم دیگر که در عرض راه چه از جانب دیوان و چه از جانب اشخاص مطالبه شود؛ و گمرک حق مواظبت خواهد داشت، اما به طوری که سرعت و درستی ورود مصالح را به محلی که مقصود است به هیچوجه به تأخیر نیندازد و همچنین حق معافیت از هر نوع رسوم از برای هر قسم مصالحی که بهجهت اقدامات و کار کردن و تحصیل تمتعات کمپانی لازم بشود از جانب دولت، معهود و برقرار است. مأمورین و عمال کمپانی از هر نوع مالیات داخله معاف خواهند بود و همچنین کل اراضی کمپانی هر قبیل و هر قدر که باشد از هر نوع مالیات و رسوم معاف خواهند بود و محصولات کل عمال و امتعه کل تصرفات کمپانی به آزادی از تمام خاک ایران عبور و مرور خواهند کرد و در حین خروج از خاک ایران از هر نوع رسوم و مالیات معاف و آزاد خواهند بود.
فقره هفتم- طرز ساختن خط راهآهن و موعدی که باید بر سر آن هر قطعه راهآهن به کار بیفتد با موافقت دولت معین خواهد شد و دفتر قبول ملحق خواهد شد به این امتیازنامه حاضره.
فقره هشتم- روزی که این قرارنامه ممضی [امضا] شود چهل هزار لیره انگلیس به اسم دولت ایران و اصحاب این امتیاز در بانک انگلستان رهن گذاشته خواهد شد. هرگاه از تاریخ این قرارنامه الی پانزده ماه دیگر شروع به کار نشود، این مبلغ ضبط خواهد شد؛ مگر اینکه تأخیر شروع کار به حکم اسباب مهمه به واسطه چنان موانعی باشد که از اراده کمپانی خارج باشد از قبیل جنگ و غرق و تعطیل حمل و نقل در ممالک خارجه. در مقابل قبض حاکم رشت مشعر بر اینکه به قدر کفایت ساختن راهآهن از رشت الی طهران میلهای آهن وارد انزلی شده است، این مبلغ چهل هزار لیره رهن به کمپانی رد خواهد شد.
فقره نهم- کمپانی تعهد میکند که در تمام مدت این امتیاز از منافع خالص عمل راهآهن صدی بیست به دولت ایران بدهد.
فقره دهم – بر سر انقضای مدت این امتیاز که عبارت از هفتاد سال است باید اصحاب این امتیاز قبل از وقت در باب اینکه تصرف و تمتع این راههای آهن در دست ایشان باقی بماند و امتداد بیابد، باید با دولت گفتگو بکنند و قراری بگذارند؛ در صورتی که در این باب فیمابین دولت و اصحاب امتیاز قرار تازه میسر نشود، جمیع خطوط راهآهن که به حکم این امتیاز و قرارنامه ساخته شده باشد با مصالح ثابته و دواره خود مال دولت خواهد شد. در باب ابنیه و توابع خط راهآهن رجوع خواهد شد به آن قواعدی که عموماً سایر دول رعایت کردهاند و شروط آن در این باب برای دولت مساعدتر از همه باشد. اصحاب این امتیاز در عوض راهآهن که به دولت واگذارند حق مطالبه هیچ تنخواه و هیچ تلافی نخواهد داشت.
فقره یازدهم- دولت علّیه ایران به حکم امتیازنامه و قرارنامه حاضره به اصحاب این امتیاز حق مخصوص و امتیاز انحصاری و قطعی میدهد که در مدت طول این امتیاز در تمام ممالک ایران معادن زغالسنگی و آهن و مس و سرب و پطرول و غیره را و هر معدن دیگر که ایشان مناسب بدانند، کار بکنند و از آنها تمتع بردارند، به غیر از آن معادن که ملک مردم است و صاحبان آنها الآن در آنها کار میکنند. در خصوص این نوع معادن هرگاه کمپانی بخواهد آنها را بخرد، باید با صاحبان آنها با رضای طرفین معامله نماید. به طور وضوح مقرر است که هیچ یک از کارگزاران و مأمورین دولتی و مذهبی و هیچیک از رعایا و تبعه و اشخاص نمیتوانند درخصوص یک معدن ادعای حق تصرف نماید، مگر در صورتی که مدت پنج سال قبل علناً و با معرفت و تصدیق عامه در آن معدن کار کرده باشد. خارج از این شرط هر معدنی که کمپانی پیدا بکند مثل زمین ساده عادی محسوب خواهد شد و از جانب کمپانی به قیمت متداوله آن ولایت خریده خواهد شد و اگر لازم بشود، دولت صاحب یا اصحاب آن زمین را مجبور خواهد کرد که آن را به قیمت متداوله آن ملک به کمپانی بفروشد. دولت معادن طلا و نقره و جواهر را برای خود نگاه میدارد. از برای کار کردن این نوع معادن دولت میتواند با کمپانی قرارهای مخصوص بگذارد.
فقره دوازدهم- از محصولات خالص هر معدنی که کمپانی به کار بیندازد دولت ایران از منافع خالص آن سالی صدی پانزده مرسوم مقرر خواهد گرفت.
فقره سیزدهم- از برای کار کردن معادن و اتصال آنها به راههای آهنی و تراموای و طرق دیگر هرقدر زمین که لازم بشود از املاک خالصه مجاناً به کمپانی داده خواهد شد. به جهت کار کردن این معادن، کمپانی بهرهیاب خواهد بود از همان امتیازاتی که در فقره ششم برقرار است و همچنین محکوم همان تعهدی خواهد بود که در فقره دهم معین است.
فقره چهاردهم- دولت علیه ایران به حکم این قرارنامه به اصحاب این امتیاز حق مخصوص و امتیاز انحصاری و قطعی میدهد که در مدت طول این امتیاز در جنگلهای ایران کار بکند و این جنگلها را به کار بیندازد و از آنها تمتع بردارند، این نوع کار کردن و تحصیل تمتع کمپانی در جنگلهای ایران به هر ترکیبی باشد بر هر زمینی که تا امضای این قرارنامه زراعت نشده باشد جایزه و معمول خواهد بود. در هر جایی که کمپانی درختهای آنجا را بریده باشد هر اراضی که دولت بخواهد بفروشد، کمپانی قبل از همه کس حق خواهد داشت که آن اراضی را از دولت به قیمت متداوله بخرد. دولت ایران از منافع خالص این جنگلها سالی صدی پانزده قسمت خواهد برد.
فقره پانزدهم- دولت علیه ایران به اصحاب این امتیاز مخصوص و امتیاز انحصاری میدهد که در مدت این امتیاز در تمام ممالک ایران به جهت برگردانیدن رودخانهها و مجاری آبها و ساختن بندها و سدها و ساختن استخرها و کندن چاههای سیاله و مجراهای مصنوعی و به جهت آوردن آبهایی که دولت بر آنها حقی به کسی نداده باشد و جاری کردن آن آبها به نقاط مختلفه که خودِ اصحاب این امتیاز مصلحت بداند، هر عمل و کاری و اقدامی که لازم باشد بکند و مجری بداند هیچ صاحب ملکی نمیتواند به عبور این آبها هیچ ممانعتی بکند یا به عبور آنها موانع و عوایق بگذارد، و از آن طرف هم به هر صاحب ملکی که عبور این آبها خساراتی وارد بیاورد، کمپانی تلافی خواهد کرد. دولت علیه ایران به جهت کارها و بناهای آبکشی و هر نوع احداثاتی که تعلق به آب داشته باشد هر قدر زمین که لازم بشود به کمپانی مجاناً خواهد داد و علاوه بر این، دولت ایران از هر طرف جویهایی که کمپانی ساخته باشد مقدار بیست متر زمین به طول آن جویها مجاناً به کمپانی خواهد داد و هر زمین بایری که کمپانی به واسطه آبهایی که آورده باشد دایر بکند تصرف اختیاری و زراعت آن زمین حق کمپانی خواهد بود. کمپانی قیمت آبهایی که بخواهد بفروشد به اتفاق دولت یا رضای طرفین معین خواهد کرد. دولت ایران از منافع خالص این آبها سالی صدی پانزده قسمت خواهد برد.
فقره شانزدهم- به جهت ساختن راهآهن که امتیاز آن به حکم این قرارنامه و به اصحاب این امتیازنامه واگذار و داده شده است و بهجهت اجرای اعمالی که مقتضی کارها و اقدامات دیگر است که در فوق ذکر شده است، دولت علیه ایران به بارون دورویتر و شرکا یا به وکلای او اجازه و اختیار تمام میدهد که به حکم این قرارنامه ابتدائاً یک سرمایه اولی که عبارت از صدوپنجاه میلیون فرانک یا شش میلیون لیره انگلیس باشد به رسم حصههای شراکت یا سندهای قرض صادر نمایند، منفعت و قیمت و طرز و شروط صدور این مبلغ را خود اصحاب این امتیاز مشخص و معین خواهند کرد.
فقره هفدهم- دولت علّیه ایران به حکم این قرارنامه به جهت هر سرمایه که صادر شده باشد یا بعد صادر شود، سالی صدی پنج منفعت و علاوه بر آن صدی دو هم به جهت ادای سرمایه به کمپانی ضمانت میکند.
فقره هجدهم- این ضمانت صدی هفت بر عهده مداخل معادن و آبها و جنگلهای دولت علّیه ایران است...
مطالعه این قرارداد هر خوانندهای را به تعجب وامیدارد که چطور ممکن است پادشاهی اینگونه اختیار کشورش را در مقابل هیچ، به بیگانه واگذار کند.
اعتراضات داخلی و خارجی به امتیاز رویتر
در داخل ایران مخالفتهای شدیدی با امتیاز رویتر صورت گرفت. در مدتی که ناصرالدینشاه در «فرنگستان» بود، عدهای از رجال و علماء موقع را مغتنم شمرده و امتیازنامۀ رویتر را محکوم کرده و آن را وسیلهای برای عزل میرزاحسینخان سپهسالار قرار دادند.
در این موقع فعالیت مخالفان سپهسالار در داخل ایران شدت گرفت. تحریکات روسها هم بیتأثیر نبود؛ و کار به جایی رسید که از ایران به ناصرالدینشاه تلگرام شد تمام مردم ایران علیه میرزاحسینخان سپهسالار که میخواهد در ایران راهآهن بکشد و «کفار فرنگ» را به ایران بیاورد قیام کردهاند و باید این شخص از صدارت عزل شود. محرکین و مخالفین عمده عبارت بودند از: انیسالدوله سوگلی حرم ناصرالدین شاه که به واسطه ممانعت سپهسالار از ادامه مسافرت او به اروپا با وی دشمن گردیده بود؛ و سردسته رجال مخالف فرهادمیرزا معتمدالدوله که در غیاب شاه، نیابت سلطنت را برعهده داشت.
رهبری جناحی از مخالفین واقعی را، که بدون هیچگونه منافع شخصی به مخالفت برخاسته بودند، مجتهد آگاه و روحانی مبارز و بزرگ تهران مرحوم حاج ملاعلی کنی (متوفی ۱۳۰۶ق) به عهده داشت. ایشان در دو مسئله مهم سیاسی دخالت مستقیم داشت؛ یکی در مورد فراماسونری و تشکیلاتی که میرزا ملکمخان به وجود آورده بود، به شدت به مخالفت برخاست و تا شاه دستور انحلال و برچیده شدن آن را صادر ننمود از پای ننشست؛ و دیگری همین امتیاز رویتر که تمام منابع درآمد ایران را به کمپانی انگلیسی واگذار کرده بود. وی این امتیاز را برخلاف اسلام و مصالح اسلام شناخته بود و معتقد بود این امتیاز موجب از دست رفتن استقلال سیاسی و اقتصادی کشور و تبدیل شدن ایران به مستعمره انگلستان است. ایشان به همراه عدهای دیگر از علما به دشمنی سپهسالار برخاسته او را بیدین خواندند و در نامهها به ناصرالدین شاه نوشتند سپهسالار را با خود به تهران نیاورد. این نامه در رشت به دست شاه رسید و چون علما در آن زمان بسیار نیرومند بودند، شاه ناگزیر شد حکمرانی گیلان را به سپهسالار بدهد؛ و او را در آنجا گذاشت و خود به تهران آمد. روسها اولین کشور خارجی بودند که به این قرارداد اعتراض کردند و خواستار لغو آن شدند؛ زیرا از اینکه رقیب انگلیسی آنها توانسته بود غنیمت بزرگی را به صورت انحصاری به دست آورد، ناراحت بودند.
سرانجام این قرارداد به علت اعتراضات داخلی و خارجی و همچنین تخلف در اجرای مفاد آن در زمان تعیین شده، هرگز به مرحله اجرا نرسید ولی بدنامی آن برای میرزاحسینخان سپهسالار، صدراعظم ناصرالدین شاه ماند.
ملاقات سپهسالار با وزیرمختار انگلیس
سپهسالار در 16 رمضان 1290، تاسمن، وزیرمختار انگلیس را به منزل خود دعوت کرد و موضوع فسخ امتیازنامه رویتر را با او در میان گذاشت. جریان این مذاکرات را خودِ سپهسالار به ناصرالدین شاه چنین گزارش میدهد:
قربان خاک پای جواهرآسای اقدس همایون مبارک شوم. روز دوشنبه 16 شهر حال بر حسب امر قدر همایون شاهنشاهی روحنا فداه مستر طامسن وزیرمختار انگلیس را نزد خود احضار نمودم دو ساعت به غروب مانده، آمد. به مشارالیه گفتم سرکار اقدس همایون ملوکانه روحنا فداه از آنجایی که دولت انگلیس را حقیقه دوست صمیمی واقعی خودشان میدانند و شخص شما را خیرخواه و صدیق میشمارند به من فرمودند که شما را نزد خود خواسته فرمایشات آتیه را به شما بگویم و جواب تحصیل نموده به عرض آستان مبارک برسانم. میفرمایند هیچکس به قدر خودِ من فطرتاً طالب انتظام و اصلاح در امور و ترقی دولت نیست و باز هیچکس به قدر من نمیداند که وسیله ترقی پیروزی به همان قواعدی است که در ممالک فرنگستان از روی علم و بصیرت و حکمت مجری نمودهاند که اعظم آنها راهآهن و تلگراف و تسهیل تجارت و مراودات و اجرای عدل و انصاف و تأمین مال و جان است. قبل از آنکه به سفر فرنگستان بروم و این همه اعمار و ثروت و انتظام را به رأیالعین مشاهده نمایم، همیشه طالب و راغب این امور بودم چنانکه قرارنامه راهآهن قبل از عزیمت فرنگستان انعقاد یافت. حالا که خود، همه آنها را مشاهده نمودم و به دقت حکمت همه را مطالعه کردم، به مراتب میل و شوق من در اجرای قواعد حسنه بالمضاعف شده است و با چه خیالات عالیه معاودت میکردم که بعد از ورود به مقر سلطنت فوراً درصدد اجرای آنها برآیم. در اول ورود به خاک ایران این مقدمه روی داد و ما را مجبور کرد که چندی خیالات خود را [به] تأخیر انداخته با تدبیر در اصلاح امور داخله برآییم از جمله مقدمه راهآهن را به قدری در اذهان علما و عموم ملت مضر و مخرب دین و دولت و تمامی ملت به قلم دادهاند که هر قدر بخواهیم این فقرات را از ذهن آنها بیرون بیاوریم و محسنات و منافع این کار را تعداد دهیم عجالتاً امکان نخواهد داشت تنها به اختلال افکار علمای دارالخلافه اکتفا نکردهاند به جمیع علمای ولایات شروحات نوشتهاند و بر آنها یقین نمودهاند که این عمل مخرب جمیع قواعد دینیه و قدیمه دولت است و هر روزه از حکام ولایات راپورتهای موحشه میرسد. از برای رفع و دفع این خیالات و تصحیح افکار عامه عجالتاً چارهای به جز الغا و ابطال قرارنامه چیزی به نظر مبارکشان نمیرسد. در صورتی که شرایط خود قرارنامه این حق را به طور تصریح به دولت میدهد و صاحبان امتیاز به آنچه وعده نمودند وفا نکردند و باز فرمودند که به شما اطمینان بدهم که در محسنات راهآهن به هیچوجه تغییر اعتقاد نفرمودهاند و میدانند که قوه و قدرت آتیه دولت منوط به راهآهن است. پس از آنکه این قرارنامه حاضر که موجب این همه گفتگو شده است لغو و باطل شد و اذهان آرام گرفت آن وقت به فاصله دو یا سه ماه با همین بارون رایتر [رویتر] یا کمپانی دیگر مضایقه ندارند سهل است اصرار خواهند فرمود که قرار مجددی از روی اساس تازه در ایجاد راهآهن بدهند. حالا رأی و سلیقه شما در آنچه از اول تا آخر گفتم چه چیز است بیان کنید تا عرضه دارم. گفت: از روزی که گفتگو و مذاکره راهآهن با بارون رایتر [رویتر] به میان آمده است دولت انگلیس کلیه [کلاً] بیطرف مانده است. یعنی تا امروز یک کلمه با دولت ایران مذاکره در این فقره نکرده است؛ نه اعانت و تشویق و نه اهانت و ممانعت کرده است. رسماً من هم باید خود تأسی نموده بیطرف بیطرف و ساکت بمانم. گفتم: البته در نظر دارید که دولت شما در مجلس پارلمنت حمایت خود را از این امتیازنامه به بارون رایتر [رویتر] دریغ داشت و امروز در این مسئله بارون رایتر [رویتر] در تحت حمایت انگلیس نیست. گفت: از جمیع مذاکرات در پارلمنت و جوابی که به رایتر [رویتر] دادند اطلاع دارم. بعد شرح مفصلی از وخامت نتیجه حرکت که به وقوع رسیده است و سوءتأثیر او در جمع فرنگستان خاصه در انگلیس بیان کرد و گفت حقیقه امر را محرمانه به تو میگویم. اعلیحضرت شاهنشاهی آن قبول عامه که در لندن تحصیل فرموده بودند غیب کردند و دولت انگلیس امروز از دولت ایران مأیوس است و چه قدر با نیت خوب حاضر شده بود که تقویتها و معاونتهایی کلیه از دولت ایران نماید. در جواب او گفتم: بهترین و بزرگترین صفت ملت انگلیس در دنیا انصاف و حقانیت است[!!] اما در این موقع چه بحثی بر شخص همایونی میتوانید وارد آورد که قبول عامه در لندن را غیب فرموده باشند. امر ناگواری برخلاف میل و رضای مبارک ایشان به وقوع رسید و هر قدر تصور نمایید متغیر شدند و راه خبر را به اردوی متوقفین دارالخلافه مسدود نمودند و هرچه نوشتند انحصار به خودشان داشت و کار را به قدری بزرگ قلم دادند که باز میتوان گفت سرکار اقدس همایونی کمال قوت قلب را به عمل آوردند. گفتم: یک فقره به شما میگویم یقین بدانید که در مسائل داخلیه ایران و استعمال تدابیر لازمه به جهت تحصیل مقصود هیچکس را به قدرت ذات اقدس ملوکانه روحنا فداه تامّه ندارند و خدا میداند خیلی خوب و با تدبیر و عقل کامل حرکت میفرمایند و آنچه شما منظور دارید که استقلال کلیه اوامر سلطنتی باشد، به عمل آمده و عنقریب تکمیل خواهد شد. بعد فصلی راجع به شخص فدوی خانهزاد و خیالات و پولتیک عاقلانه خانهزاد به قول او بیان و اظهار تأسف و ملامت زیاد از پاره حالتها بیان کرد که عرض آنها از طرف خانهزاد به هیچوجه مناسب نیست. خوب است به وسایل دیگر به عرض خدام آستان مبارک برسد. همینقدر فدوی در جواب گفتم: من کمال تشکر و خاکساری را از آنچه تا به حال درباره من فرمودهاند دارم و خود به رأیالعین مشاهده مینمایم که جمیع اوقات مبارکشان مصروف تقویت و اصلاح کار من است که از آن جمله همین فقره راهآهن و اصراری که میفرمایند باز جزء اعظم او از برای خودِ من است. حالا اگر واقعاً شما به طوری که میگویید وجود نابود مرا از برای پیشرفت خدمات و اوامر همایونی لابدمند میدانید پس تقویت و معاونت نمایید تا این فقره راهآهن لغو و باطل شود و امورات بر وفق مراد صورت گیرد. گفت در آخر فصل هشتم من یک قدری اشتباه دارم. به این معنی که اگر در رأس وعده یا نزد ماه شروع به کار نکنند شما حق ضبط آن چهل هزار لیره انگلیسی را دارید لکن بعد اگر او باز میلهای آهنی از رشت الی طهران را آورد آن وقت باز میتواند مشغول کار بشود. فدوی خانهزاد قرارنامه را آورد و فصل هشتم را مجدداً مطالعه نمود. رفع اشتباه از او کردم بعد خود او به فدوی گفت: فصل 23 قرارنامه هم مقوی خیال و رأی شما میتواند شد او را هم مراجعت کردم. دیدم واقعاً اسلحه خوبی است. گفت: حالا که میل همایونی بر این است و شما هم میگویید الغای ابطال این فقره موجب تقویت شماست، شخصاً آنچه در قوه داشته باشم معاونت روحانی در تقویت خیال شما خواهم نمود. گفتم: عجالتاً بزرگترین تقویتها عدم حمایت از صاحبامتیاز است. گفت: آن فقره را در پارلمنت جواب دادهاند تا امروز هم من به هیچوجه مداخله و اظهار حمایتی از کمپانی مزبور نکردهام. بعد گفت: آیا سرکار اعلیحضرت شاهنشاهی تجویز میفرمایند که در میان فرنگستان امروز خیوه را مقدمتر و باتربیتتر از ایران تصور نمایند. گفتم: چنین امری به تصویر احدی نیامده و نخواهد آمد. گفت: در خیوه از برکت قشون روس اساس اسارت و بنده فروش موقوف کردند و دولت ایران از این فقره بهتر و بیشتر از همه نفع برد و اسرای چندین ساله او از خیوه آزاد شدند و آمدند و بلکه چند سال است که در خصوص منع اسارت سیاهها سعی و اهتمام دارد و با جمیع دول و امارتها عهدنامه منعقد کرده است. مثل دولت عثمانی و خدیو مصر و امیر زنگبار و امام مسقط و غیره و غیره.
لکن دولت ایران هنوز داخل عهدنامه نشده است. این اوقات سواد عهدنامه بسیار مختصر از دولت به من رسیده است که ترجمه ننموده نزد شما میفرستم که به ملاحظه همایونی برسانید. گفتم: مطلبی که هنوز اظهار ننمودهاید و نمیدانید رد میشود یا قبول هیچ حق نداشتید و ندارید که اسباب گله و شکایت خود قرار بدهید یا خیوه را به جهت تربیت مستعدتر از ایران بگویید. همینقدر به شما میگویم نه خودتان تغییر اعتقاد درباره ایران بالخاصه درباره ذات مقدس همایونی روحنا فداه بدهید و نه بگذارید برای دولت و ملت خودتان تغییر اعتقادی بشود زیرا که عظمت و قدرت و درست قولی و حسن وفای دولت انگلیس به خوبی بالاتر از آنچه شما میل داشته باشید مشهود خاطر مبارک گشته و اطمینان تمام به شما دارند و با سایرین مماشات میفرمایند چنان که خود شما هم مماشات میکنید. خلاصه صحبت خیلی زیادتر از این شد که به عرض خاکپای مبارک، روحنا فداه رسانیدم. در حضور انور مشهود است که از برکت تربیت همایونی در صحبت و مذاکره امکان ندارد که اهالی خارجی بتوانند بر فدوی تفوق حاصل کنند. الامرالاشرف الاقدس الاعلی مطاع غلام خانهزاد حسین.
اعلان بطلان امتیازنامه
با آنکه آمدن سپهسالار به تهران با وجود آن همه مخالفتها کار خطرناکی بود و همه مخالفین او را منشأ و موجد این گرفتاریها میدانستند، ناصرالدین شاه با زحمت بسیار او را برای حل این موضوع به تهران احضار و با سمت وزیر امور خارجه مأمور فسخ و لغو امتیازنامه رویتر کرد. برای بررسی راهکارهای لغو قرارداد، مجلسی با صوابدید سپهسالار مرکب از کامرانمیرزا نایبالسلطنه، میرزایوسفخان مستوفیالممالک، حسامالسلطنه مرادمیرزا، اعتضادالسلطنه و خودِ سپهسالار تشکیل شد و موضوع، مطالعه و سپس گزارش به شرح ذیل برای ناصرالدین شاه تهیه شد:
به تاریخ شب چهارشنبه بیستم شهر رمضانالمبارک (1290) حسبالامرالاقدسالاعلی در مجلس خاص دربار اعظم دستخط همایون در باب اعلان بطلان و فسخ امر راهآهن زیارت شد. صورت منظورات ملوکانه در این مسئله بیان شد بالضرور. تفصیل اقدامات به این امر هم که موافق امر ملوکانه جناب جلالت مآب مشیرالدوله متصدی بودهاند برای مزید اطلاع اعضای مجلس شرح داده هیأت امروزه این کار را که در چه نقطه است توضیح نمودهاند معلوم شد که عجالتاً در ملاقات سفیر انگلیسی و سئوال و جوابها که با میرزا ملکمخان و کلنس [کولینز] وکیل رایتر [رویتر] شده است تنها دلایل فسخ و ابطال قوتی یافته است نه اینکه هنوز از ختم و قطع کار اطمینان حاصل شده باشد و اگر در این حالت با اعلان و انتشار امر، اقدام شود شاید باز زحمتی حادث شود و وسیله حرف و ادعایی به دست وکلای او بیفتد. صلاح در این است که اولاً چند روز تأمل شود تا جواب تلگرافها که به لندن گفته شده است برسد و یکباره از اسکات یأس رایتر مطمئن شویم. ثانیاً: بعد از اختتام امر و اطمینان از گذشته کار و بطلان راهآهن را لازم نیست فرمان بنویسند و در مجمع عوام بالای منبر خوانده شود همین قدر با شرح مقدمات مسئله به طوری که قصور و کوتاهی را منحصراً به رایتر و وکلای او بگذارند شرحی بر روزنامههای دولتی چاپ شود و به بعضی ولایات هم مختصراً با تلگراف اخبار کنند بیش از این ضرورت ندارد. رأی مجلس این است که معروض افتاد تا مقتضیات رأی آسمان آسای اعلیحضرت همایون اروحنا فداه باشد. نایبالسلطنه امیرکبیر- یوسف بن محمد بن حسن- حسامالسلطنه اعتضادالسلطنه- غلام خانهزاد حسین و برای اطلاع مردم در روزنامههای رسمی ایران مورخ 19 رمضان 1290 این اعلان منتشر میگردد.
چند روز بعد از آن از طرف حسنعلیخان وزیر فواید عامه بطلان امتیازنامه رسماً به کولینز نماینده رویتر و از طرف وزارت امور خارجه به سفارت انگلیس اطلاع داده شد. اعلان رسمی لغو امتیاز به شرح زیر است:
هو
اعلان رسمی
چون بارون ژولیس رایتر [رویتر] در ماه قرارنامه راهآهن که با دولت علّیه ایران منعقد کرده بود وفای به وعدههای صریحه مندرجه در قرارداد خود ننموده و شروع به عمل در مدت معینه نکرد لذا دولت علّیه ایران به موجب حقی که به مدلول فصول قرارنامه به جهت خود باقی گذارده بود قرارنامه مزبور الغاء و ابطال نموده و در حکم کان لم یکن گذارد و این رأی ثابت خود را به موجب تحریرات رسمیه به وکیل مشارالیه در دارالخلافه معلوم ساخت و از تاریخ امروز قرارنامه راهآهن منعقده با بارون مشارالیه و امتیازاتی که به او داده شده بود عاطل و باطل و از درجه اعتبار ساقط است.
همچنین در تاریخ پنجم دسامبر 1873 (جمعه 14 شوال 1290ق) تلگرافی به شرح ذیل به سفارتخانههای ایران در لندن و پاریس و پطرزبورغ و استانبول مخابره شد: «چون بارون رویتر از عهده تعهدات خود برنیامد و مخصوصاً شرایطی که در فصل هشتم و بیستوسه مقرر است بیش از انقضای مدت مجری نشد، در این صورت که امتیازی باقی نمیماند و مثل این است که کان لم یکن است، برای آگاهی خودتان اطلاع داده شد». در تلگراف به سفارت ایران در لندن این مطلب هم اضافه شده است: «وجهی که به رسم ضمانت در بانک گذاشته شده باید ضبط نمایید به هیچوجه اجازه ندارید در باب قرارنامه مخصوص راهآهن گفتگو نمایید. طهران پنجم دسامبر 1873».
اقدامات رویتر بعد از لغو امتیازنامه
بعد از بطلان امتیازنامه، رویتر و نمایندگان او در کشورهای مختلف اروپا، سروصدای زیادی در روزنامههای اروپا به راه انداختند و دولت ایران را به بدقولی و بیاعتباری متهم کردند. در تهران نماینده رویتر به دولت ایران اخطار کرد امتیازنامه به قوت خود باقی است و هر خسارتی که به واسطه انتشار خبر لغو امتیازنامه متوجه آنها گردد، به عهده دولت ایران است.
پس از لغو امتیازنامه مهمترین اقدام جولیوس دورویتر مسافرت به روسیه بود؛ ظاهراً منظور رویتر از این سفر آن بود که قسمتی از امتیازنامه را به عدهای از سرمایهداران روسی بفروشد و آنها را در این کار شرکت دهد تا ضمن تهیه سرمایهای شاید بدینوسیله بتواند موافقت دولت روسیه را هم برای اجرای امتیازنامه در ایران جلب نماید، ولی موفق به انجام این امر نشد. اختلاف بارون جولیوس دورویتر و دولت ایران نزدیک به هفده سال به طول انجامید و در این مدت رویتر با تشبث به دولت انگلستان اقدامات زیادی برای اثبات دعاوی بیاساس خود به عمل آورد و با مکر و حیله نقشههایی طرح کرد و پیشنهادهایی به دولت ایران داد و در نهایت در سال 1889م رویتر در برابر لغو امتیازی که به دست آورده بود، پاداش و غرامتی مطالبه نکرد. او مبلغ چهل هزار لیره را که به عنوان سپرده به شاه ایران داده بود، هنگام دریافت امتیاز تأسیس بانک با سود آن از شاه دریافت نمود. ناصرالدین شاه برای جبران اقدام خود در مورد لغو امتیاز رویتر، امتیاز تأسیس بانک شاهی ایران (بانک شاهنشاهی) را به رویتر داد.
همچنین با مداخله ولف، وزیرمختار انگلیس، و تصویب شورای وزیران ایران و موافقت شاه و امینالسلطان، امتیاز بانک و معادن ایران به مدت شصت سال به پسر رویتر داده شد؛ این بانک بعدها به بانک شاهنشاهی ایران تبدیل شد. بانک جدید با سرمایه یک میلیون لیره استرلینگ شروع به کار کرد و به زودی توانست حق انحصاری نشر اسکناس و تأسیس شعب در شهرستانها و خارج از کشور ایران را بهدست آورد. کمی بعد ناصرالدین شاه امتیاز استخراج کلیه معادن ایران، غیر از طلا و نقره و احجار کریمه را نیز به بانک مزبور اعطا کرد.
فهرست منابع و مآخذ
- آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گلمحمدی، تهران، نشر نی، چاپ پنجم، 1379.
- پژوهشکده تحقیقات اسلامی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، زمزم هدایت، 1385.
- حسینیان، روحالله، درآمدی بر انقلاب اسلامی، تلخیص: ابوذر گوهریمقدم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۸.
- کسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۷.
- لسانی، ابوالفضل، طلای سیاه، بلای ایران، تهران، امیرکبیر، 1357.
- مدنی، سیدجلالالدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 1، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1378.
- مهرجو، حبیبالله، خاطرات و اسناد مرتضی کاشانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۹۰.
- نصر، سیدتقی، ایران در برخورد با استعمارگران، بیجا، مؤلفان و مترجمان ایران، ۱۳۶۳.
پانوشتها
* کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، پژوهشگر مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
[0]. وی بنیانگذار خبرگزاری رویترز است.
برگرفته از کتاب مجموعه سخنرانی، مقالات و میزگرد همایش ایران و استعمار انگلیس منتشره از سوی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی