نگاهی به اوضاع داخلی ایران به هنگام تسخیر لانه جاسوسی


   علی‌رغم وحدت کلام، اتحاد در روحیه برادری و همکاری که در دوران انقلاب وجود داشت، پس از پیروزی انقلاب، مشکلات ناشی از منازعات مسلحانه، اعتصابات، تظاهرات، تقاضاهای خودمختاری، اختلافات قومی، زبانی و فرهنگی و مذهبی، هرج و مرجی را ایجاد کرده بود که می‌رفت حیات انقلاب را به خطر اندازد.
ترکمن صحرا، کردستان، سیستان و بلوچستان، خوزستان و حتی آذربایجان و گیلان دستخوش اغتشاش، آشوب و درگیری‌های قومی و مذهبی شد. به طوری که کوچک‌ترین بهانه برای شعله‌ور شدن درگیری‌های مسلحانه کفایت می‌کرد. «... در شهر‌های بزرگ و کوچک، اجتماعات متعدد از سوی گروه‌های مختلف اجتماعی برای تأمین خواسته‌های گوناگون تشکیل می‌شد و بعضاً به درگیری‌ و اغتشاش می‌انجامید. اعتصاب، تحصن، راهپیمایی در کارخانه‌ها و ادارات، اماکن عمومی و خیابان‌ها، امری عادی و روزمره شده بود...». در این باره رئیس دولت موقت، بازرگان، می‌نویسد:
«تأسف دیگر این اختلافات، اغتشاشات داخلی است. ما در مرحله اول انقلاب هر چه وحدت کلمه و اتحاد و برادری و هم‌دردی داشتیم، حالا هر طرف: چپ با راست، راست با چپ، شهری با دهاتی، سنی با شیعه، سر چیز‌های کوچک اختلاف و دعوا دارند.» 
آشفتگی و بی‌نظمی منحصر به گروه‌های معارض یا مردم کوچه و خیابان نبود، بلکه در میان ارتش که باید مظهر نظم می‌بود، اعتصابات و حرکت‌های اعتراضی وجود داشت. کارمندان دولت و کارگران کارخانجات و بیکاران پای ثابتی از تظاهر‌کنندگان و ایجاد‌کنندگان بی‌نظمی و بی‌ثباتی بودند و نابسامانی مملکت را تشدید می‌کردند و تا آنجا که وزیر، شهردار و رئیس شهربانی و... توسط زیر‌دستان دستگیر می‌شدند.
کار به جایی می‌رسد که بازرگان می‌گوید: «برای ما این نخست‌وزیری، این حکومت این ریاستی که مرئوس برای رئیس تره خُرد نمی‌کند... چه ارزشی دارد؟»  و وضع چنان پیش می‌رود که به تدریج نگرانی نسبت به آینده انقلاب اسلامی و اصلی‌ترین دستاورد‌ آن (جمهوری اسلامی) افزایش می‌یابد؛ چنانکه تردید و هراس نسبت به آینده انقلاب اسلامی و نظام جدید که به نظر می‌رسد به تدریج ناتوانی‌ها و تزلزل‌هایی در آن ایجاد شده است، به وجود می‌آید.
فشار چنین اوضاعی به خصوص برای نیرو‌های مسلمان که با عملکرد دولت موقت نیز چندان موافق نبودند، لزوم حرکتی برای خلاصی از چنین وضعی را ایجاد می‌کرد. تحت تأثیر چنین فشار‌ی، اندیشه‌ تصرف سفارت آمریکا شکل می‌گیرد. از طرفی زوال سلطه‌ آمریکا در دوران ریاست جمهوری کارتر، به دلیل عدم انجام عکس‌العمل‌های مناسب نسبت به حوادث بین‌المللی که منافع آمریکا را به خطر می‌انداخت، موجب شده بود که حرکت‌های انقلابی، آزادی‌خواهانه و دست چپی، روندی روزافزون یابد. در اتیوپی، افغانستان، یمن، گرانادا و نیکاراگوئه حکومت‌های مارکسیستی روی کار آمدند. انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید و آمریکای جنوبی اوضاع متشنجی داشت. حیثیت آمریکا بدین لحاظ صدمه‌ فراوانی دیده و اعتماد دوستان جهان سومی به ایالات متحده شدیداً کاهش یافته بود. در همین ایام اوضاع جهانی به دلیل اهمال و سستی آمریکا در پاسخ‌گویی به تحرکات انقلابی جهان سوم و تغییر حکومت چندین کشور و به قدرت رسیدن مارکسیست‌ها، باعث ایجاد تنش میان شرق و غرب و تکوین جنگ سرد دوم گشت.   هر چند که در چنین موقعیتی گروگان‌گیری، ضربه‌ مهلکی به حیثیت و اعتبار آمریکا وارد کرد؛ اما این اقدام بیشتر منبعث و تأثیر پذیرفته از تحولات داخلی ایران نهفته بود.
پی نوشت :
۱ . مهدی بازرگان، مسائل و مشکلات اولین سال انقلاب ، تهران، 1362، صص 90 و 85.
۲ . همان، صص 91ـ92 و 123ـ124.
۳ . همان، صص 234ـ235.
۴ . چامسکی گیتینگر، روند جنگ سرد در دهه‌ 1980، ترجمه شاهرخ وزیر، نشر سلسله، تهران، 1364، صص 15ـ18.


چالش‌های ایران و آمریکا، حمید معبادی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، ص 88 و 89