05 تیر 1399
پنجم تیرماه 1329 سالروز
تشکیل کابینه ما نمیتوانیم
رزمآرا برای ملی نشدن نفت ایران چه کرد؟
اشاره:
درتیرماه ۱۳۲۹ مجلس شانزدهم که ظاهراً دراختیار اکثریت هواداران رزمآرا بود، رأی تمایل به نخستوزیری او داد و شاه بهناچار آن را پذیرفت و در پنجم تیر ۱۳۲۹ او را به نخستوزیری منصوب کرد؛ ولی جبههٔ ملی در مجلس و نیروهای مذهبی به رهبری سید ابوالقاسم کاشانی در خیابان، مخالف او بودند بهطوریکه رزم آراء با داشتن دولت، ارتش و اکثریت پارلمان، و در شرایطی که چراغ سبز دو قدرت آن زمان یعنی شوروی و بریتانیا را نیز همراه داشت، یکی از ضعیفترین دولتهای ایران را در اختیار داشت. رزمآرا قصد داشت قرارداد الحاقی نفت (معروف به قرارداد گس-گلشائیان) را در مجلس به تصویب برساند، اما مخالفت جدّی و گستردهٔ جبههٔ ملی به وی اجازهٔ این کار را نداد که این امر موجب شد که او در ۵ دی ۱۳۲۹ لایحهٔ قرارداد الحاقی را از مجلس پس بگیرد. به همین مناسبت مطلب پیش رو در اینجا بازنشر شده تا ابعادموضوع بیشتر بررسی شود.
********
حاجعلی رزمآرا، که در دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت به دلیل مواضع متفاوتش اسمش بر سر زبانها افتاد، برای ممانعت از ملی شدن صنعت نفت و اقدامات جبهه ملی به دو اقدام متوسل شد
یکی از مسائلی که در دنیای سیاست از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است نحوه برخورد سیاستمداران با مسائل راهبردی و مهم است؛ مسائلی که بعضا با سرنوشت یک ملت گره خورده و اثرات و تبعات تصمیمگیری در چنین زمینههایی بسیار طولانی مدت و دیرپاست؛به عنوان مثال رویکرد یک سیاستمدار به جهان خارج، نحوه تعاملش با قدرتهای خارجی و نوع نگاهش در حل چالشها و بحرانهای داخلی و بینالمللی از جمله این موارد است که میتواند اثرات بسیار عمیقی به همراه داشته باشد. این موضوع به خصوص در کشورهای در حال توسعه در ابعاد و اندازههای بسیار وسیعتری مورد ارزیابی قرار میگیرد؛ کشورهایی که تبعا سالهای سال برای رسیدن به آزادی و استقلال مبارزه کرده و در این مسیر تحولات پر فراز و نشیبی را پشت سرگذاشتهاند و مبارزه با استعمار به بخشی از حافظه جمعی مردم این کشورها تبدیل شده است.
یکی از کشورهایی که تجربه این چنینی داشته ایران است؛ کشوری که در طول تاریخ خود بهخصوص تاریخ معاصر، با حوادث بسیاری دست و پنجه نرم کرده و در راه رسیدن به استقلال هزینههای بسیاری داده است. در این میان سیاستمداران با اتخاذ مواضع گوناگون گاه به دلیل اختلاف نظر و گاه به دلیل منافع متضاد رویکردهای متفاوتی نسبت به یک موضوع در پیش گرفتهاند. برخی آرمانگرا لقب گرفته و برخی دیگر خود را واقعگرا پنداشتهاند. در این بین یکی از سیاستورزان تاریخ معاصر که حرف و حدیث بسیاری پیرامون او شکل گرفته است حاجعلی رزمآرا است؛ سیاستمدار دوره پهلوی دوم که بهخصوص در دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت به دلیل مواضع متفاوتش اسمش سر زبانها افتاد. بر این اساس، تلاش خواهیم کرد تا در سطور زیر به بررسی مشی و مواضع این رجل سیاسی پرداخته و زندگی سیاسیاش را مورد ارزیابی قرار دهیم.
رزمآرا از تولد تا نخستوزیری
حاجعلی رزمآرا در فروردین سال 1280ش در تهران متولد شد. به دلیل تقارن شب تولدش با عید قربان نام او را حاجعلی گذاشتند. پدرش از افسران تحصیلکرده قراقخانه بود و به همین دلیل او مسیر پدر را در پیش گرفت. او در سرکوب جنبش میرزا کوچکخان جنگلی در شمال و اسماعیلآقا سیمیتقو در آذربایجان غربی شرکت داشت. حاجعلی رزمآرا برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و پس از بازگشت از فرانسه با خواهر صادق هدایت، یعنی انورالملوک هدایت، ازدواج کرد. رزمآرا وارد ارتش شد، پلههای ترقی را یکی پس از دیگری طی کرد و استاد دانشگاه جنگ شد. او در سال 1318 پس از شش سال خدمت به عضویت شورای عالی جنگ درآمد. هنگام حمله متفقین به ایران او رضاشاه را به ترک مخاصمه تشویق کرد. با روی کار آمدن محمدرضا پهلوی، او که از افسران جوان بود، قدرتش افزایش پیدا کرد، اما ناگهان در سال 1324ش و با روی کار آمدن سرلشکر حسن ارفع به صورت اجباری بازنشسته شد. با این حال، با روی کار آمدن قوام و تلاش وی برای پایان دادن به غائله آذربایجان، رزمآرا به ریاست ستاد ارتش منصوب شد. با پایان یافتن مسئله آذربایجان بهتدریج حاجعلی رزمآرا به شاه نزدیک شد و در نهایت در یکی از حساسترین مقاطع تاریخ معاصر ایران به نخستوزیری منصوب گردید.1
رزمآرا و مسئله نفت
شاید این صحبت حاجعلی رزمآرا از مواضع سیاسی او حکایت کند که گفت چگونه میتوان نفت را ملی کرد هنگامی که نه منابع مالی لازم برای این کار وجود دارد و نه نیروی انسانی و کارشناس نفت. با این حال این تنها دلیل اتخاذ چنین مواضعی از سوی این سیاستورز نظامی نبود، بلکه منافع وی نیز در گرو پیوند با قدرتهایی همچون انگلستان بود که از او در معادلات سیاسی ایران حمایت میکردند و او نیز بر آن بود تا منافع آنان را در ایران به پیش برد. او فردی قدرتطلب بود؛ به نحوی که برخی از کارشناسان او را با رضاشاه مقایسه میکنند. رزمآرا تمام تلاش خود را به خرج داد تا اشخاص نزدیک به وی به مجلس شورای ملی راه پیدا کنند، اما با ترور هژیر و تجدید انتخابات تهران، سیاسیون نزدیک به جبهه ملی به مجلس راه پیدا کردند.2
در واقع مواضع سیاسی حاجعلی رزمآرا با خواست تاریخی مردم ایران یکی نبود. به عبارت دقیقتر، هم نیروهای مذهبی که رهبریشان را آیتالله کاشانی بر عهده داشت و هم نیروهای ملی که دکتر مصدق آنان را هدایت میکرد به دنبال ملی کردن صنعت نفت ایران بودند. اکثر مردم از این نیروهای سیاسی حمایت میکردند و به این موضوع کاملا آگاه بودند که نفت ایران به ملت ایران تعلق دارد و قراردادهای تحمیلی در این موارد ارزش حقوقی ندارد. در نتیجه، جریان و روند تحولات اجتماعی ـ سیاسی کشور به سمتی سوق پیدا کرده بود که افکار عمومی و اکثریت جامعه از ملی شدن صنعت نفت حمایت میکردند. در چنین فضای سیاسی بود که رزمآرا به سمت نخستوزیری رسید.3
شاید این صحبت حاجعلی رزمآرا از مواضع سیاسی او حکایت کند که گفت چگونه میتوان نفت را ملی کرد هنگامی که نه منابع مالی لازم برای این کار وجود دارد و نه نیروی انسانی و کارشناس نفت. با این حال این تنها دلیل اتخاذ چنین مواضعی از سوی این سیاستورز نظامی نبود
روی کار آمدن حاجعلی رزمآرا توسط جبهه ملی شبه کودتا نامیده شد و مصدق روی کار آمدن وی را تلاشی برای استقرار یک دیکتاتوری نظامی لقب داد. رزمآرا از قرارداد گس ـ گلشاییان یا همان قرارداد الحاقی دفاع میکرد و بعدها نیز به دنبال تقسیم درآمد خالص حاصل از فروش نفت به نسبت 50-50 بود. البته این طرح در ابتدا نیز با مخالفت انگلیسیها روبهرو شده بود، اما بعد لندن هنگامی که دید فضای جامعه ایرانی بهشدت به دنبال ملی کردن صنعت نفت و کوتاه کردن دست این کشور از منابع نفت ایران است از آن حمایت کرد. علاوه بر این، درست در همین مقطع دولت عربستان با شرکت عربی ـ آمریکایی آرامکو قراردادی بر اساس 50-50 به امضا رسانده و این امر ترس انگلیسیها را دو چندان کرده بود.4
نمایندگان جبهه ملی که میدیدند رزمآرا منافع انگلستان را در ایران دنبال میکند در پی استیضاح او برآمدند. او در مجلس حاضر شد و از قرارداد الحاقی دفاع کرد. او با رد این موضوع که علت عقبماندگی ایرانیان ناشی از دخالت بیگانگان است عقبماندگی ایران را ناشی از حس بدبینی، فقدان وحدت نظر و عدم قبول مسئولیت دانست. کمیسیون نفت و در پی آن مجلس شورای ملی که بهشدت با فشار افکار عمومی مواجه شده بود طرح دولت، یعنی قرارداد الحاقی گس ـ گلشاییان، را رد کرد. شرکت نفت ایران و انگلستان که منافع خود را ازدسترفته میدید تلاش کرد با دولت رزمآرا وارد مذاکره شود و به هر نحوی بتواند از ملی شدن صنعت نفت جلوگیری به عمل آورد.5
حاجعلی رزمآرا نیز هرچند مصمم بود که منافع انگلیسیها را در ایران دنبال کند، ولی به خاطر جو سیاسی حاکم بر کشور از پذیرش علنی پیشنهادهای شرکت نفت ایران و انگلیس امتناع میورزید؛ با این حال در پشت پرده با شرکت در حال مذاکره بود. وی برای ممانعت از ملی شدن صنعت نفت و اقدامات جبهه ملی به دو اقدام متوسل شد: اول وزیر دارایی وی، یعنی غلامحسین فروهر، به مجلس شورای ملی رفت و گفت کسانی که با قرارداد الحاقی مخالفت کردند دچار خطای راهبردی شدهاند. وی گفت: با توجه به اوضاع سیاسی جهان، ملی کردن صنعت نفت عاقبت شومی را نصیب ملت ایران خواهد کرد و سرانجامش جز بدبختی و بیکار نمودن اقشار ضعیف و آسیبپذیر چیز دیگری نیست. وی در پایان گفت: چون کمیسیون نفت قرارداد الحاقی را برای احقاق حقوق ملت کافی ندانسته است، لذا دولت آن را مسترد مینماید.6
اما تصمیم دوم حاجعلی رزمآرا انحلال مجلس و برگزاری انتخابات مجدد و روی کار آمدن نمایندگانی بود که با دولت همراه باشند. در واقع وی مجلس را کانون اصلی مخالفت با سیاست خود میدانست و از این رو برای مدتی از حضور در مجلس سرباز زد و همزمان از محمدرضا پهلوی خواست فرمان انحلال مجلس ملی را صادر نماید. اما شاه با توجه به اوضاع سیاسی داخلی و بینالمللی با این پیشنهاد رزمآرا مخالفت کرد. با این وضع مخالفت رزمآرا با ملی کردن صنعت نفت به جایی نرسید و سرانجام جان خود را نیز در این راه از دست داد.7
عاقبت نافرجام
در روز 16 اسفند سال 1329ش بود که رزمآرا برای شرکت در مجلس ختم آیتالله فیض به مسجد شاه رفت و در آنجا به ضرب چند گلوله کشته شد. در مورد کشته شدن رزمآرا حرف و حدیثهای بسیاری وجود داشته است. برخی ترس محمدرضا پهلوی از قدرتگیری رزمآرا را در فراهم شدن زمینه اعدام انقلابی او مؤثر دانسته و گفتهاند شاه بیم آن داشت که رزمآرا بخواهد سلطنت وی را سرنگون و خود قدرت را به دست گیرد؛ بنابراین زمینه برای این اقدام انقلابی طهماسبی فراهم شد. درهرحال این اعدام انقلابی توسط خلیل طهماسبی، از اعضای فدائیان اسلام، انجام شد. در پی کشته شدن رزمآرا، خلیل طهماسبی دستگیر شد و مسئولیت قتل رزمآرا را پذیرفت؛ هرچند پس از گذراندن قانونی در مجلس در جهت عفو قاتل رزمآرا از زندان آزاد شد. سرانجام فردای روز قتل رزمآرا کمیسیون نفت، پیشنهاد ملی کردن صنعت نفت را به تصویب رساند. این پیشنهاد ابتدا توسط مجلس شورای ملی و در نهایت در روز 29 اسفند همان سال توسط مجلس سنا به تصویب رسید.8
در پایان آنچه میتوان گفت این است که مشی سیاسی حاجعلی رزمآرا در دوران منتهی به ملی شدن صنعت نفت بدون در نظر گرفتن خواست و اراده عمومی و با توجه به امیال و منافع شخصی وی بود؛ منافعی که در نهایت به قیمت از دست دادن جانش تمام شد. این در حالی بود که شاه نیز از قدرت گرفتن رزمآرا چندان دل خوشی نداشت و آن را رقیبی سیاسی تلقی مینمود که در صورت مهیا شدن شرایط قصد سرنگونی سلطنتش را دارد.
پی نوشت ها :
1. کامبیز رزمآرا، کاوه بیات، خاطرات و اسناد سپهبد حاجعلی رزمآرا، تهران، پردیس دانش، صص 125-156.
2. «ملی شدن صنعت نفت»، دنیای اقتصاد، شماره 4915 (2 تیر 1399).
3. همانجا.
4. الون ساتن، نفت ایران، ترجمه رضا رئیس طوسی، تهران، انتشارات صابرین، 1372، ص 259.
5. علیرضا ازغندی، تاریخ روابط خارجی ایران (دولت دستنشانده)، تهران، 1382، ص 166.
6. همان، ص 170.
7. ایرج ذوقی، مسائل سیاسی، اقتصادی نفت، تهران، شرکت انتشارات پاژنگ، 1370، ص 220.
8. غلامرضا رحمانی، خاطرات سیاسی، تهران، رواق، بیتا، صص۲۷۰–۲۷۶.
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران