16 مرداد 1400

سید مهدی هاشمی در لباس روحانیت چگونه قدرت طلبی کرد؟


 یکی از راه‌های حفظ و حراست از کیان نظام اسلامی، شناخت جریان‌های انحرافی و جلوگیری از ورود افراد نفوذی به ارکان مهم و کلیدی است. بر همین اساس بررسی و بازخوانی پرونده‌های افرادی که بعد از انقلاب اسلامی در پوشش‌های مختلف تا بیخ گوش مسئولین نفوذ پیدا کردند راهی مناسب به منظور پیشگیری از تکرار چنین رخدادهایی است.
پرونده سیدمهدی هاشمی معدوم یکی از پرحاشیه‌ترین و مهم‌ترین پرونده‌های دهه ۶۰ است. رسیدگی به این پرونده از آن جهت مهم و حساس بود که در یک سو امام‌ خمینی (ره) بر لزوم رسیدگی به جرایم مهدی هاشمی و یارانش تأکید داشتند و در سوی دیگر آیت‌الله منتظری به عنوان قائم‌ مقام رهبری، بیشترین فشار‌ها را مبنی بر عدم رسیدگی به این پرونده وارد می‌کردند.
سید مهدی هاشمى، در اصفهان و در خانواه‌اى روحانى متولد شد تحصیلات ابتدایى خود را در مدرسه «جلالیه» به پایان رسانید و در مدرسه «جده بزرگ» به تحصیل علوم حوزوى مشغول شد. پس از ۶ سال به حوزه علمیه قم وارد شد و در «مدرسه حجتیه» به تحصیل خود در علوم دینیه ادامه داد.
با شروع نهضت امام (ره) در سال ۴۲ در حالی که از مبانى عقیدتى و مذهبى سستى برخوردار بود، به جرگه طلابى پیوست که در سیاست تندروى‌‌ها و کجراهه‌‌ها را برگزیده بودند. مطالعه منابع غیر اسلامى و غیر شیعى بتدریج وى را در انبوهى از برداشتهاى التقاطى و غیر اصولى گرفتار کرد، وى پس از مدتى به خدمت سربازى رفت و طى آن یکبار بعنوان نماینده سربازان در جشن سردوشى در سخنانى از شاه و انقلاب سفید وى به تعریف و تمجید پرداخت.
مهدى هاشمى با پایان گرفتن دوره سربازی‌‌اش از پوشیدن لباس روحانیت خوددارى کرد و بلافاصله با عناصر منافقین آشنا شد.
مطالعه منابع پلیسى و جاسوسى، نوعى روحیه مخفى کارى و ماجراجویى را در وى ایجاد نمود. وى سپس با مرورى در منابع گروه هاى الحادى چپ، گرایش شدیدى به دیدگاه هاى «مائو» پیدا کرد و در همین زمان تمام یادداشت‌ هاى خود را در باب فقه و اصول معدوم ساخت.
وى بمنظور ترویج افکار جدیدش، قهدریجان را به عنوان پایگاه خود درآورده و ضمن نفوذ در مراکز و مجموعه‌ هاى مسئولان محلى به مبارزه عملى با مفاهیم اصیل دینى و اصول تشیع پرداخت. در همین راستا همکارى تنى چند از افراد باند خود به قتل آیت اللّه شمس آبادى بخاطر روشنگری هاى وى درباره انحرافات گروه خود مبادرت ورزید.
مهدى هاشمى در سال ۱۳۵۵ به اتهام قتل دستگیر و به جرم آن به ۳ بار اعدام محکوم شد. وى در ایام بازداشت خود با نامه نگاری هایى که به علما و روحانیون منطقه کرد آن‌ها را متقاعد نمود که قتل شمس آبادى بدست عوامل رژیم و با هدف مخدوش کردن چهره مبارزاتى وى و گروهش صورت گرفت در نتیجه این پیگیری‌ها از اعدام نجات پیدا کرد.
وى در سال ۵۷ و همزمان با پیروزى انقلاب اسلامى از زندان آزاد شد در پناه حمایت‌هاى آقاى منتظرى فعالیت خود را آغاز کرد.
مهدی هاشمی به شدت مورد عنایت آیت‌الله منتظری قرار داشت و تبعاً چنین نیرویی نه تنها از جایگاهی ویژه در بیت، دفتر و مدارس ایشان برخوردار بود، بلکه نقش کلیدی و محوری را در دفتر ایشان بر عهده داشت. حمایت‌های آیت‌الله منتظری از سید مهدی هاشمی طوری بود که در‌‌ همان ابتدای دستگیری وی، ایشان با نگارش نامه‌ای ۹ صفحه‌ای و بیان انواع و اقسام مطالب و توجیهات گوناگون، قصد منحرف ساختن حضرت امام از این اقدام را داشت.
مهدى هاشمى پس از اندک زمانى مسئولیت واحد نهضت‌هاى سپاه پاسداران را عهده دار شد و در آن جبهه به مبارزه عملى با سیاستهاى نظام در صحنه بین المللى پرداخت. وى شروع به جذب عناصر ساده و سرخورده کرد و توسط گروهى که تشکیل داد ضمن سوء استفاده از موقعیت آقاى منتظرى به شایعه پراکنى علیه برخى از چهره‌هاى خدوم نظام و ایجاد تفرقه و جناح بندى‌هاى موهوم در میان گروه هاى فعال سیاسى کشور دست زد.
وى با ایجاد یک پایگاه نظامى در لنجان سفلى (قهدریجان) جهت ارضاى شهوت قدرت‌طلبى‌اش سپاه و کمیته منطقه را در برابر هم قرار داده و با ایجاد درگیرى مسلحانه تنى چند از نیروهاى مخلص را به دست مرگ سپرد. با آشکار شدن خودکامگى و تضاد عملکرد وى با سیاستهاى نظام واحد نهضتهاى سپاه منحل و او از سپاه خارج شد. وى در طول مدت تصدى‌اش در واحد نهضتهاى سپاه پاسداران اقدام به خروج و جمع آورى مقادیر قابل توجهى از سلاحهاى کشنده و مواد منفجره کرد.
در واقع مهدی هاشمی معدوم با حمایت ویژهٔ آیت‌الله منتظری توانست ابتدا به عضویت در شورای فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآید و پس از چندی از رهبران نهضت‌های آزادی‌بخش سپاه شود، فعالیت خود را در لوای دین، برای رسیدن به قدرت آغاز کرد.
وی می‌خواست با نفوذ در ارکان نظام زمینه را برای تصاحب نظام و به دست گرفتن قدرت به وجود آورد. در نتیجه در صدد بود عواملی را که مانع رسیدن او به اهدافش در استان اصفهان و موقع حضورش در نهضت‌های آزادی‌بخش بودند حذف فیزیکی کند.
یکی از قتل‌های مهم باند مهدی هاشمی، که به خاطر این عامل به وقوع پیوست، به شهادت رساندن مهندس بحرینیان، مسئول کمیته‌های انقلاب اصفهان، بود. مهندس بحرینیان از جمله کسانی بود که به دلیل شناخت ماهیت باند مهدی هاشمی و مخالفت با دیدگاه‌های حاکم بر باند مهدی هاشمی به دستور او به قتل رسید.
گره خوردن سید مهدی هاشمی معدوم با جریان روشنفکرى بیمار و عناصر ضد انقلاب به صورت توأمان امکان تغییر برخى معادلات سیاسى و اجتماعى کشور را بنفع وى فراهم آورد. تلاش عوامفریبانه وى جهت نفوذ فکرى در عده‌اى از طلاب جوان حوزه علمیه قم و ترویج و انتشار کتب التقاطى و انحرافى در همین راستا ارزیابى مى‌شود. جعل سند، نشر اکاذیب و هتک حرمت مسئولان کشور از دیگر اقدامات شرارت‌آمیز مهدى هاشمى و همدستانش بود که در این جهت جمع آورى اخبار و اسناد طبقه بندى شده و انتقال آن به خارج از کشور و مزدورى این گروه براى بیگانگان در مسیر به مخاطره انداختن امنیت ملى قابل توجه است.
وى بدون توجه به تذکرات و نصایح مکرر امام (ره) و مسئولان کشور به جنایات و خیانتهاى خود ادامه داد تا اینکه با شناسایى خانه تیمى آنان در یوسف آباد تهران و کشف مقدار زیادى اسلحه، مواد منفجره، پودر سرطان زا و وسایل جعل اسناد از آن، حضرت امام (ره) دستور دستگیرى وى و ایادى‌اش را در تاریخ ۲۰/۶/۱۳۶۵ صادر کرد. در چنین شرایطی آیت الله منتظری علی رغم اثبات جنایت‌ها و خیانت‌های نامبرده و حتی اعترافات وی، به دلایل متعددی خصوصاً ساده اندیشی و تاثیری که مهدی هاشمی و منافقین بر وی داشتند و هم چنین رابطه خانوادگی (مهدی هاشمی برادر هادی هاشمی) داماد آیت الله منتظری بود. ‌‌نهایت تلاش خویش را برای جلوگیری از مجازات نامبرده به کار برد. اما امام (ره) در مقابل فشارهاى منتظرى و عناصر پراکنده باند مهدى هاشمى در مراکز مختلف قدرت همواره بر روى اجراى عدالت پاى فشرد.
مهدى هاشمى معدوم پس از مدتى که در بازداشت به سر مى‌برد با واقف شدن نسبت به انحرافات خود و همفکرانش، نسبت به همه جرایم خود در قبل و بعد از انقلاب زبان به اعتراف گشود و در مردادماه ۱۳۶۶ به اتهام محاربه، فساد، ایجاد فتنه، رعب و وحشت در بین مردم به اعدام محکوم شد و حکم صادره نیز در تاریخ ۶/۷/۶۶ به اجرا در آمد.
مروری بر چنین پرونده‌های نفوذی که در سایه حمایت‌های برخی مسئولین وقت صورت گرفته است، ضرورت عبرت‌گیری از وقایع تاریخی را در راستای رصد دقیق‌تر افراد برای حضور در پست‌های کلیدی گوشزد می‌کند.