13 مرداد 1400
تاریخ صدور فرمان مشروطیت (گام به گام تا پیروزی انقلاب مشروطیت)
صدور فرمان مشروطیت را بسیاری از مورخین سرآغاز دورهاﻱ نوین از تاریخ ایران میدانند. دورهای که ایرانیان نقطۀ پایانی بر قدرت مطلقۀ شاه نهادند و رأﻱ ملت را به جایش نشاندند. امواج آن تلاطمی در جنبههاﻱ گوناگون زندگی مردم ایران به وجود آورد و دستاوردهاﻱ مثبت و منفی در پی داشت که تبعاتش کماکان دامنگیر جامعۀ ایرانی است. اهمیت تأثیر این واقعه بر تاریخ معاصر ایران بررسی همه جانبۀ آن از ابعاد و زوایای مختلف را به یک ضرورت تبدیل کرده است. پرسش این مقاله آن است که مظفرالدین شاه در چه روزی فرمان مشروطیت را صادر کرد؟
|
[6773- 1ع]
آیتالله سیدمحمد طباطبایی
|
|
|
[600- 1ع]
سلطان عبدالمجید میرزا عینالدوله (صدراعظم)
|
|
|
||||||
[1285- 1ع]
محمدتقی بنکدار و متحصنین مشروطهخواه در کنار دیگهای پلو در سفارت انگلیس
در 12جمادیالثانی میرزا حسینخان مؤتمنالملک پسر مشیرالدوله صدراعظم را به سفارت انگلستان فرستاد با این دستخط که مجلس را فقط در تهران افتتاح میکنیم و هر موضوعی پس از مشورت اعضاء و حکم مجلس و تصدیق وزرای دربار فقط در صورتی قابل اجرا خواهد بود که به امضای شاه برسد. متحصنین با این دستخط مخالفت کردند. آنها مجلسی میخواستند که حکمش لازمالاجرا باشد و در همه شهرها و دهات دایر باشد. در 13 جمادیالثانی شاه تحت فشار سفارت، علمای عتبات، مهاجرین قم و علمای دیگر شهرهاﻱ ایران ناچار دستخط دیگری صادر کرد که مجلسی مطابق میل علما تشکیل خواهد شد و صورت دستخط را برای چاپ به مطبعۀ شاهنشاهی فرستاد. 28 دستخط مظفرالدین شاه به قرار ذیل بود:
جناب اشرف صدراعظم، از آن جائی که حضرت باری تعالی جلّ شأنه، سرشتۀ ترقی و سعادت ممالک محروسۀ ایران را به کف کفایت ما سپرده و شخص همایون ملوکانۀ ما بدان تعلق گرفته که برای رفاهیت و آسودگی قاطبۀ اهالی ایران و تشیید و تآیید مبانی دولت، اطلاحات مقتضیه به مرور در دوایر دولتی و مملکتی به موقع اجراء گذارده شود، چنان مصمم شدیم که مجلسی از منتخبین شاهزادگان و علماء و قاجاریه و اعیان و اشراف و ملاکین و تجار و اصناف به انتخاب طبقات مرقومه، در دارالخلافۀ تهران تشکیل و تنظیم شود که در موارد لازمه در مهام امور دولتی و مملکتی و مصالح عامه مشاوره و مداقۀ لازمه را به عمل آورده و به هیأت وزرای ما در اصلاحاتی که برای سعادت و خوشبختی ایران خواهد شد اعانت و کمک لازم را بنمایند. و در کمال امنیت و اطمینان عقاید خودشان را در خیر دولت و ملت و مصالح عامه و احتیاجات مهمۀ قاطبۀ اهالی مملکت به توسط شخص اول دولت به عرض برسانند که به صحۀ مبارکه موشح و به موقع اجرا گذارده شود بدیهی است که به موجب این دستخط مبارک نظامنامه و ترتیبات این مجلس و اسباب و لوازم تشکیل آن را مرتب و مهیا خواهید نمود که بعونالله تعالی این مجلس افتتاح و به اصلاحات لازمه شروع شود و نیز مقرر میفرماییم که سواد دستخط مبارک را اعلان و اعلام نمائید که تا قاطبۀ اهالی از نیات حسنۀ ما که تماما ً راجع به ترقی دولت و ملت ایران است، کماینبغی مطلع و مرفّهالحال مشغول دعاگویی باشند. در قصر صاحب قرانیه به تاریخ 14 شهر جمادیالاخره 1324. 29
صورت دستخط شاه را در 15 جمادﻱالثانی به دیوار سفارت و خیابانها و کوچهها چسباندند. مردم این دستخط را هم نپذیرفتند و آن را پاره کردند.30 پس از صدور این دستخط اعتراضات فروکش نکرد متحصنین کماکان در سفارت باقی ماندند. در 16جمادیالثانی آقا میرزا محمدصادق پسر آیتالله طباطبایی و آقا سید مطهر و آقاسیدعلاءالدین داماد آیتالله بهبهانی از سوی علمای مهاجر به تهران آمدند. آنها ابتدا به دیدار متحصنین سفارت رفتند و از آنجا برای ملاقات با شاه و صدراعظم راهی صاحبقرانیه شدند. آقامیرزا محمد صادق غروب از دربار بازگشت به سفارت رفت و مژده داد که شاه با خواستههای آقایان علما موافقت کرده و دستخطی هم به قرار ذیل صادر کرده است:
جناب اشرف صدراعظم در تکمیل دستخط سابق خودمان، به تاریخ چهاردهم جمادیالاخری 1324 امروز اجازۀ صریحه در تأسیس مجلس منتخبین فرموده بودیم. مجدداً برای این که عموم اهالی و افراد ملت از توجهات کاملۀ همایونی ما واقف باشند، امر و مقرر میداریم که مجلس مزبور را به شرح دستخط سابق صحیحاً دایر نموده، بعد از انتخاب اعضاء مجلس، فصول و شرایط نظامنامه مجلس شورای اسلامی را موافق تصویب و امضاء منتخبین، به طوری که موجب اصلاح عموم مملکت و اجرای قوانین شرع مقدس مرتب نمایند که به شرف عرض و امضای همایونی ما موشّح و مطابق نظامنامۀ مزبور، این مقصود مقدس صورت و انجام پذیرد. 16 جمادیالثانیه 1324. 31
به رغم صدور این دستخط متحصنین باز هم به تحصنشان ادامه دادند. آنها ترک سفارت را منوط به تضمین دستخط شاه توسط سفارت انگلستان و قول دولت برای تشکیل مجلس کردند. در 17 جمادﻱالثانی عدهای از تجار متحصن برای مذاکرۀ مستقیم با صدراعظم به ملاقاتش رفتند. کاردار سفارت انگلستان هم همراهشان بود. آنها دربارۀ مجلس شورا مذاکره کردند. متحصنین خواهان تشکیل مجلس شورای ملی بودند ولی مشیرالدوله خواهان تشکیل مجلس شورای اسلامی بود. سرانجام مشیرالدوله تسلیم خواست آنها شد.32 در 18 جمادﻱالثانی دستخط نهایی و اصلاح شدۀ شاه را که با دستخط 14 جمادﻱالثانی او متفاوت و مبتنی بر اجازۀ تأسیس مجلس شورای ملی بود در حضور متحصنین سفارت به قرار ذیل قرائت کردند:
جناب اشرف صدراعظم، از آن جائی که حضرت باری جل شأنه سررشتۀ ترقی و سعادت ممالک محروسۀ ایران را به کف کفایت ما سپرده و شخص همایون ما را حافظ حقوق قاطبۀ اهالی ایران و رعایای صدیق خودمان قرار داده، لهذا در این موقع که رأی و ارادۀ همایون ما بدان تعلق گرفته که برای رفاهیت و امنیت قاطبۀ اهالی ایران و تشیید مبانی دولت و اصلاحات مقتضیه، به مرور در دوایر دولتی و مملکتی به موقع اجراء گذارده شود چنان مصمم شدیم که مجلس شورای ملی از منتخبین شاهزادگان و علماء و قاجاریه و اعیان و اشراف و ملاکین و تجار و اصناف، به انتخاب طبقات مرقومه در دارالخلافۀ تهران تشکیل و تنظیم شود، در مهام امور دولتی و مملکتی و مصالح عامه مشاوره و مداقۀ لازمه را به عمل آورده و به هیئت وزراء دولتخواه ما در اصلاحاتی که برای سعادت و خوشبختی ایران خواهد شد، اعانت و کمک لازمه را بنمایند و در کمال امنیت و اطمینان عقاید خودشان را در خیر دولت و ملت به عرض برسانند که به صحۀ ملوکانه موشح و بعونالله تعالی به موقع اجرا گذارده شود. بدیهی است که به این دستخط مبارک نظامنامۀ ترتیبات این مجلس و اسباب و لوازم تشکیل آن را موافق تصویب و امضای منتخبین از این تارخ مرتب و مهیا خواهید نمود. این مجلس شورای مرقوم که نگهبان عدل ما است افتتاح و به اصلاحات لازمۀ امور مملکت و اجرای قوانین شرع مقدس شروع نمائید و نیز مقرر میفرمائیم که سواد این دستخط مبارک را اعلام و منتشر نمائید، تا قاطبۀ اهالی از نیات حسنۀ ما که تماماً راجع به ترقی دولت و ملت ایران است کماینبغی مطلع و مرفهالحال مشغول دعاگوئی دولت و این نعمت بیزوال باشند. (در قصر صاحبقرانیه) به تاریخ 14 جمادﻱالثانیه در سال یازدهم سلطنت.33
تاریخ این دستخط را 14 جمادﻱالثانی زدهاند درصورتی که در 18 جمادﻱالثانی صادر شد که با وجود مشابهتها تفاوتی اساسی با یکدیگر دارند. دستخط روز 14 جمادﻱالثانی مطابق میل متحصنین نبود. گرانت داف در گزارشش به ادوارد گری دربارۀ علت مخالفت مردم با آن مینویسد: «مردم عبارت فرمان ملوکانه را دربارۀ تشکیل مجلس شورا مبهم دانسته از این رو حاضر به قبول آن نیستند. روز چهارشنبه گذشته بنا به خواهش صدراعظم و اینجانب رهبران متحصنین را به حضور جناب اشرف معرفی کردم. آنها پس از چهار ساعت گفتگو، فرمان اصلاح شدهای را که دیروز به توشیح شاه رسید پذیرفتند.» 34 پس از صدور این دستخط است که اکثر متحصنین سفارت را ترک میکنند بدین ترتیب موافقتشان را با مفاد دستخط و رسیدن به توافق با حکومت اعلام میکنند. البته عدهاﻱ از متحصنین با آن موافق نیستند و تلاش میکنند امتیازات بیشتری کسب کنند، حتی دستخط دیگری تهیه میکنند و میخواهند که شاه آن را امضا کند رؤسای تجار با آنها مخالفت کرده و میگویند نمیشود هر ساعت شاه را مجبور کرد که دستخطش را عوض کند. در نهایت حدود سیصد ـ چهارصد نفر از رؤسای تجار و اساتید حرف در سفارت باقی میمانند تا مهاجرین به تهران بازگردند. میرزا محمدصادق طباطبایی هم در تلگرافی به قم از مهاجرین میخواهد هرچه زودتر به تهران بازگردند زیرا بیم آن میرود که کارها خراب شود و مسلمین از دست بروند. او به مهاجرین تضمین میدهد که شاه با تشکیل مجلس شورا و تمام خواستههای آنها موافقت کرده است.35 علمای مهاجر تصمیم میگیرند به تهران بازگردند. شیخ فضلالله نورﻱ بلافاصله به طرف تهران حرکت میکند و در کهریزک منتظر سایر مهاجرین میماند تا به اتفاق آنها راهی تهران شود. سایر مهاجرین در 21 جمادﻱالثانی راهی تهران میشوند و در روز 24جمادﻱالثانی با استقبال و تشریفات کامل به تهران میرسند، ولی باز عدهاﻱ از متحصنین حاضر به ترک سفارت نیستند. این بار آنها میگویند تا زمان تشکیل مجلس در سفارت باقی خواهند ماند، اما علما خواهان اتمام تحصن هستند. ازاین رو در 25جمادﻱالثانی آیتالله طباطبائی و آیتالله بهبهانی به قراولخانهاﻱ نزدیک سفارت میروند و از مردم میخواهند که سفارت را ترک کنند. پس از مذاکرات با متحصنین سرانجام آخرین نفرات متحصن نیز دست از تحصن میکشند و سفارت را ترک میکنند.36
واپسین روزهایی که به صدور دستخط تأسیس مجلس شوراﻱ ملی انجامید بنابه علل عدیده که مجال پرداختنش در این مقاله نیست در سرنوشت تاریخ معاصر ایران تأثیری بسزا داشت اما هدف از نگارش این مقاله مشخص کردن بروز یک اشتباه در مورد تاریخ صدور فرمان تشکیل مجلس شورای ملی است که این فقط اشتباهی دربارۀ روز صدور دستخط نیست بلکه تفاوت میان دو دستخط است که از انتقال رهبری خواستههای مردم از مهاجرین به متحصنین حکایت دارد.
تا روز 14جمادیالثانی مهاجرین قم دست بالا را در هدایت جنبش داشتند ولی پس از صدور دستخط اول متحصنین سفارت که از زمان استعفاﻱ عینالدوله با ریزش نیروهاﻱ مردمیشان روبهرو بودند و حتی از بازگشت مهاجرین هم میترسیدند، با مساعدت و همراهی کامل گرانت داف کاردار سفارت انگلستان فراتر رفته و با وارد آوردن فشار بیشتر، شاه را وامیدارند که دستخط دیگری در 18 جمادﻱالثانی صادر کند که تاحدودی خواستههای متحصنین را تأمین میکند. برخی نویسندگان مانند محمدمهدی شریف کاشانی ذکری از حوادث مابین دو دستخط نمیکنند و چنان مینماید که گویی فقط یک دستخط در روز 14 جمادیالثانی صادر شده است. 37 برخی دیگر مانند ناظمالاسلام کرمانی هم دربارۀ علت تاریخ صدور دستخط مینویسد: «تاریخ این دستخط در هیجدهم بوده ولی محض این که مطابق باشد با روز تولد شاهنشاه، تاریخ آن را در چهاردهم نوشتند. کما لا یخفی.» 38 به هر رویآنچه که از شواهد و قرائن برمیآید این است که تاریخ صدور دستخطی که به فرمان مشروطیت مشهور است روز 18 جمادﻱالثانی 1324 است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1.ناظمالاسلام کرمانی. تاریخ بیدارﻱ ایرانیان. به اهتمام سعیدی سیرجانی. تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1346. ج 1، صص 91- 93. عبدالحسینخان سپهر. مرآت الوقایع مظفری و یادداشتهای ملکالمورخین. با تصحیحات عبدالحسین نوائی. تهران، زرین، 1368. قسمت 2، ص 274، مهدیقلی هدایت مخبرالسلطنه. خاطرات و خطرات. تهران، زوار، 1344. ص 141 .
2. محمدمهدی شریف کاشانی. واقعات اتفاقیه در روزگار. به کوشش منصورهاتحادیه (نظام مافی) و سیروس سعدوندیان. تهران، نشر تاریخ ایران، 1362. ج 1، ص 46.
3. مرآتالوقایع مظفری... . ص 298 و 300 .
4. محمود احتشامالسلطنه. خاطرات احتشامالسلطنه. به کوشش محمدمهدی موسوی. تهران، زوار، 1367. ص 9 .
5. واقعات اتفاقیه در روزگار، ج1، ص 60؛ مرآتالوقایع مظفری... . ص 238 و تاریخ استقرار مشروطیت در ایران. استخراج و تهیه حسن معاصر. صص 50-52 و یحیی دولتآبادی. حیات یحیی. تهران، ابنسینا، بیتا. ج2، صص 52-53؛ تاریخ بیدارﻱ ایرانیان، ج2، صص144-146 و حبلالمتین، س13، ش39، ص 20 .
6. حیات یحیی، ج2، صص 52-56 .
7. تاریخ بیداری ایرانیان، ج1، صص 204-209 .
8. همان، صص 210- 213 .
9. تاریخ استقرار مشروطیت در ایران، ص 63 و اسمعیل رائین، انجمنهای سری در انقلاب مشروطیت ایران، { بیجا، بینا}، 1345. ص 74 .
10. مهدی ملکزاده. تاریخ انقلاب مشروطیت ایران. تهران، علمی. بیتا. ج 3،2،1، صص 142-143 و 350 .
11. واقعات اتفاقیه در روزگار، ج1، ص 66 و تاریخ بیدارﻱ ایرانیان، ج1، صص 238-240 و قهرمان میرزا عینالسلطنه. روزنامه خاطرات عینالسلطنه. به کوشش مسعود میرزا سالور- ایرج افشار. تهران، اساطیر، 1376. ج2، صص 1735-1736 و تاریخ استقرار مشروطیت در ایران. ص 81 و تاریخ مشروطه ایران، ص2 و جریده ملی، س1، ش14، ص2 .
12. تاریخ بیداری ایرانیان، ج1، ص 274 و ادوارد براون. انقلاب ایران. ترجمه و حواشی احمدپژوه. تهران، کانون معرفت، 1338. ص 123 .
13. ایران، س59، ش9، صص1-4 .
14. تاریخ بیداری ایرانیان، ج1،ص242-262 و 269-271 و ابراهیم صفایی. اسناد مشروطه. {بیتا، بینا}، 1348. صص 26-30 و حیات یحیی، ج2، صص 68-70 و تاریخ استقرار مشروطیت در ایران، ص 86 و انقلاب مشروطه ایران به روایت اسناد وزارت امورخارجه انگلیس (کتابهای آبی). به اهتمام رحیم رضازادۀ ملک. تهران، انتشارات مازیار و انتشارات معین. 1377. ص 21 و واقعات اتفاقیه در روزگار، ج1، ص73 .
15. محمدباقر گوهرخای. گوشهاﻱ از رویدادهاﻱ انقلاب مشروطیت ایران. تهران، مرکز نشر سپهر، 2535. ص 40 و تاریخ استقرار مشروطیت در ایران، صص 68 و 70 و تاریخ بیداری ایرانیان، ج1، صص 294-297 و جهانگیر قائممقامی. یکصد و پنجاه سند تاریخی از جلایریان تا پهلوﻱ. تهران، ستاد بزرگ ارتشتاران، کمیته تاریخ، 1348. ص 283 .
16. نهضت مشروطه ایران بر پایه اسناد وزارت امورخارجه ایران. تهران. وزارت امور خارجه. 1370. صص143-150 ،152 .
17. تاریخ بیدارﻱ ایرانیان، ج1، ص293 .
18. واقعات اتفاقیه در روزگار، ج1، ص82 و تاریخ استقرار مشروطیت در ایران، ص 135 .
19. کتاب نارنجی. به کوشش احمد بشیری. تهران، نشر نور، 1367. ج1، ص 28 و واقعات اتفاقیه در روزگار، ج1، ص 84 و نهضت مشروطه ایران بر پایه اسناد وزارت امور خارجه ایران، ص 160 .
20. تاریخ بیدارﻱ ایرانیان، ج1، ص 305 و خاطرات من، ج1، ص137 .
21. حسن اعظام قدسی اعظامالوزاره. کتاب خاطرات من یا روشن شدن تاریخ صد ساله. بینا، حیدری، 1342. ج1، ص 136 .
22. تاریخ استقرار مشروطیت در ایران، صص 76-77 .
23. تاریخ بیداری ایرانیان، ج1، ص 301 .
24. انجمنهای سرﻱ در انقلاب مشروطیت ایران، ص100 .
25. اسناد وزارت امور خارجه ایران، س 24، ک 21، پ1 .
26. تاریخ بیداری ایرانیان، ج1، صص301-302 .
27. تاریخ استقرار مشروطیت در ایران، صص 77-78 .
28. تاریخ بیداری ایرانیان، ج1، ص 308 .
29. همان، صص 313-314 .
30. همان، ص 313 .
31. همان، صص 319-320 .
32. همان، صص 321-322 .
33. همان، ص 324 .
34. تاریخ استقرار مشروطیت در ایران، ص 87 .
35. تاریخ بیداری ایرانیان، ج1، صص 326-328 و روزنامۀ اخبار مشروطیت و انقلاب ایران، ص 41 .
36. تاریخ بیداری ایرانیان، ج1، صص 325-332 .
37. واقعات اتفاقیه در روزگار، ج 1، ص 85 .
38. تاریخ بیداری ایرانیان، ج 1، ص 324.
|
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران