04 مرداد 1400

دولت های شهید رجایی، شهید باهنر و آیت الله مهدوی کنی


سجاد راعی گلوجه

بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با توجه به شرایط بحرانی و انحلال مجلسین سنا و شورای ملی و عدم امکان برگزاری انتخابات در ماه‌های اولیه پس از پیروزی، شرایط ایجاب می‌کرد که به منظور عبور انقلاب از بحران‌ها و اداره‌ کشور و نیز ایجاد تمهیدات برای برگزاری انتخابات و تدوین قانون اساسی جدید، دولت موقتی تشکیل شود.
بدین منظور به فرمان امام خمینی‌(ره) در 15 بهمن 1357 دولت موقت به ریاست مهندس مهدی بازرگان تشکیل و ماموریت‌های مذکور به آن محول گردید. این دولت برخی از ماموریت‌های خود را انجام داد، ولی پیش از تکمیل و اتمام همه‌ ماموریت‌هایش، قبل از برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی، در 15 آبان استعفا کرد؛ لذا به دلیل عدم تشکیل مجلس شورای اسلامی، باز هم دولت به صورت موقت و این‌بار از سوی شورای انقلاب تشکیل شد که به دولت «شورای انقلاب» مشهور گردید.
اما پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و مجلس و گشایش نخستین ‌دوره‌ قانونگذاری مجلس در 7 خرداد 1359 همه‌ زمینه‌ها برای تشکیل نخستین دولت غیرموقت مورد نظر قانون ‌اساسی مهیا شد و با تشکیل دولت شهید رجایی، نظام جمهوری اسلامی ایران به لحاظ ساختاری کامل گردید.
البته تنش سیاسی و عقیدتی در ساختار رسمی سیاسی کشور، که عمدتا از نوع تفکر و دیدگاه‌های رئیس‌جمهور (ابوالحسن بنی‌صدر) و نخست‌وزیر (محمد‌علی رجایی) و نیروهای همفکر آنها ناشی می‌شد، از یک‌ طرف و تعارض گروه‌ها و احزاب سیاسی مخالف انقلاب با دولت از سوی دیگر، باعث شد که علی‌رغم استقرار نهادهای مهم حکومتی و قانونگذاری، وضعیت بحرانی همچنان ادامه یابد؛
 بدین ترتیب دولت شهید رجایی به دلیل مخالفت‌های پایان‌ناپذیر و حل نشدنی رئیس‌جمهور با برنامه‌ها و اقدامات دولت و همچنین وزیران پیشنهادی برای تصدی وزارتخانه‌ها‌ی مهم و تاثیرگذار در روند حرکتی انقلاب و جامعه و آغاز جنگ تحمیلی همزمان با اولین هفته‌‌ شروع به کار دولت، با وجود تلاش‌های مضاعف، موفقیت‌های کمتری به دست آورد.
به دنبال عزل بنی‌صدر از مقام ریاست جمهوری، شهید رجایی در دومین دوره‌ انتخابات ریاست جمهوری اکثریت آرای مردم را به خود اختصاص داد و شهید باهنر را مامور تشکیل کابینه کرد.
با این دو رخداد بسیار مهم در مسیر انقلاب و تعلق جناح اکثریت مجلس شورای اسلامی به نیروهای موسوم به خط امام (ره)، که رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر نیز در آن خط قرار داشتند، به نظر می‌رسید انقلاب اسلامی وارد مرحله‌ نوینی از استقرار و تثبیت خود شده و دولت آرمانی انقلاب در حال تکوین است.
برنامه‌های دولت شهید باهنر این موضوع را روشن می‌سازد؛ زیرا در مقایسه با برنامه‌های دولت شهید رجایی ‌بسیار مفصل و دقیق‌تر است. اما واقعه‌ انفجار دفتر نخست‌وزیری در هشتم شهریور 1360 و شهادت رجایی و باهنر در این واقعه، وقفه‌ای هرچند کوتاه‌ مدت در مسیر انقلاب، به لحاظ تشکیل دولت پدید آورد.
در فاصله‌ زمانی واقعه‌ هشتم شهریور تا برگزاری سومین دوره‌ انتخابات ریاست جمهوری، بنا به پیشنهاد شورای موقت ریاست جمهوری و رای مجلس، آیت‌الله محمد‌رضا مهدوی‌کنی، که در دو دولت قبلی سمت وزیر کشور را داشت، به عنوان نخست‌وزیر انتخاب گردید.
 در واقع می‌توان گفت که دولت آیت‌الله مهدوی‌کنی نیز به نوعی دولت موقت دیگری بود؛ زیرا اکثر وزیران او، وزیران دولت شهید باهنر بودند و برنامه‌ دولت نیز همان برنامه‌ دولت شهید باهنر بود. همچنین در یک مورد استثنایی، برای همه‌ اعضای کابینه یکجا رای اعتماد داده شد. به همین دلیل نیز آیت‌الله مهدوی‌کنی بلافاصله پس از اعلام انتخاب آیت‌الله سید علی خامنه‌ای به مقام ریاست جمهوری از سمت خود استعفا کرد تا رئیس‌جمهور به راحتی و با دستی گشاده‌تر به انتخاب نخست‌وزیر و تشکیل کابینه‌ جدید اقدام کند.
علت انتخاب این موضوع، اهمیت آن در تاریخ دوران پس از انقلاب و نبود منبعی مستند برای مطالعه و آگاهی از تاریخ این دوره، مهم می‌باشد. دلیل دیگر این است که دولت‌های شهید رجایی و باهنر و به پیروی از آن دولت آیت‌الله مهدوی‌کنی، به عنوان دولت‌های آرمانی انقلاب و دولت‌های عدالت‌محور و مردم‌گرا معروف شده‌اند و پژوهشگران، ‌علاقه‌مندان و مردم درصدد شناخت صحیح و دقیق برنامه‌ها و کارنامه‌های آن دولت‌ها هستند؛ در حالی که منابع مستند و کافی در دسترس نمی‌باشد.
البته باید اذعان کرد که به علل گوناگون، زمینه برای بررسی کامل و همه‌جانبه‌ عملکرد این دولت‌ها هنوز هم فراهم نیامده و امید است با انتشار اسناد و مدارک بیشتر، ‌زمینه‌ مساعدتری برای تدوین تاریخ جامع‌ این دوره فراهم شود؛ بر این‌اساس کاستی عمده‌ اثر حاضر، عدم استفاده از اسناد نخست‌وزیری، وزارتخانه‌ها و سازمان‌های تابعه و ضعف تاریخ شفاهی دوره‌ مزبور می‌باشد. 


روزنامه رسالت 11 دی 1387