30 مهر 1400

دخالت مستقیم انگلیس در انتخابات‌های دوره پهلوی


دخالت مستقیم انگلیس در انتخابات‌های دوره پهلوی

  انگلیسی ها از ابتدای به قدرت رسیدن محمد رضا پهلوی قصد داشتند در ضمیر وی این باور را حک کنند که قدرت فائقه انگلیس ماوراء قدرت دربار اوست. این شیوه برخورد در گفتار تحکم آمیز آلن چارلز ترات، رئیس اطلاعات سفارت [انگلیس]، کاملاً روشن می شود.»شبکه ایران-گروه تاریخ: انتخابات های دوره پهلوی به حدی رسوا بود که حتی طرفدارانی کنونی آن رژیم هم در صدد نفی تقلب های گسترده (به عبارت بهتر، تبدیل انتخابات مردمی به انتصابات درباری) برنیامده اند، بلکه نهایتاً سعی کرده اند این کار را با دلایلی (هر چند مضحک) توجیه کنند.

اما جالب آنکه دربار در حالی نظر خود را به مردم تحمیل می کرد که خود، یک «آقا بالا سر» داشت و آن هم حکومت انگلیس (در دوره اول حکومت) و سپس آمریکا (در دوره دوم) بود که ایران را ملک طلق خود تلقی نموده و نظر خود را (حتی در همان انتصابات رسوا) به دربار تحمیل می کردند!

جالب تر آنکه دربار و شاه، که در شمشیر کشیدن به روی مردم خود و زجر و شکنجه آنان در زندان های سنتی و مدرن (!) تخصص داشتند، جرئت یک اعتراض کوچک را هم به این دول خارجی در خود نمی دیدند.

حسین فردوست (دوست صمیمی محمد رضا و افسر رده بالای رژیم پهلوی) از این دست ماجراها فراوان به یاد داشت. با هم یکی از این نمونه ها را می خوانیم:

«مصباح زاده فرد بسیار مقام پرستی بود. یک بار ... به من مراجعه کرد و خواستار شد که از بندر عباس وکیل شود (برای دوره چهاردهم).

به محمد رضا گفتم و گفت که به فرمانده ژاندارمری بندر عباس دستور لازم را بده. مصباح زاده رفت و فرمانده ژاندارمری را –که یک سرهنگ بود- نزد من آورد. گویا قبلاً او را دیده بود و روابط خوبی داشتند. به سرهنگ فوق گفتم که دستور اعلیحضرت است که به ایشان کمک کنید تا رأی بیاورد.

سرهنگ هم گفت: «اطاعت می شود!» ولی ظاهراً همان موقع سفارت انگلیس فرد دیگری را کاندید کرده بود [عبد الله گله داری] و مصباح زاده موفق نشد، ولی در دوره های بعد با توصیه محمد رضا توانست به مجلس راه یابد.»

ویراستار علمی این کتاب هم در پاورقی نکته مشابهی را متذکر شده و نوشته است:

«ظاهراً مشابه این ماجرا برای سنجابی نیز رخ داده است. او نیز به توصیه محمد رضا پهلوی تصمیم می گیرد که از کرمانشاه کاندید شود، ولی کلنل فلیچر انگلیسی [مسئول قرارگاه انگلیسی ها در کرمانشاه] مانع [انتخاب] او می گردد. سنجابی می گوید که محمدرضا پهلوی در همان دوره در انتخاب دکتر ر ضا زاده شفق و مهندس فریور از تهران مؤثر بود

... در پایه این پدیده به اضافه شیوه خشن برخورد بولارد [سفیر وقت انگلیس در ایران] با شاه جوان می توان این تحلیل را نیز قرار داد که انگلیسی ها قصد داشتند از آغاز در ضمیر محمد رضا پهلوی این باور را حک کنند که قدرت فائقه انگلیس ماوراء قدرت دربار اوست. این شیوه برخورد در گفتار تحکم آمیز آلن چارلز ترات، رئیس اطلاعات سفارت [انگلیس]، کاملاً روشن می شود و تجربه حاصل از دیپلماسی غنی و کهن استعماری بریتانیاست.»


برگفته از کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، انتشارات اطلاعات، جلد 1، صفحه 133