07 مرداد 1394

تکفیر تقی زاده


تکفیر تقی زاده

در اول مرداد 1289 سیدحسن تقی‌زاده از سوی علمای نجف به خاطر توطئه‌چینی برای قتل آیت‌الله بهبهانی تکفیر شد و مجلس شورای ملی به او سه ماه مرخصی اجباری داد.
یکى از حوادث مهمى که پس از پیروزى مشروطه خواهان به وقوع پیوست، ترور مرحوم سیدعبداللّه‌ بهبهانى بود که على رغم واکنش سریع و اعتراضات همه جانبه و گسترده مردم در برابر این واقعه دور از باور، مسئله ضاربین سید و دستهاى پنهانى که در پس این واقعه بود،در هاله‌اى از ابهام فرو رفت و هر چند در آن روزگار و پس از آن، افرادى به عنوان عاملان این جنایت، متهم شدند، ولى هیچ گروهى مسئولیت این ترور را نپذیرفت و هیچ کس بدین جرم مجازات نشد. کسروى پس از ذکر اختلافات و دو دستگیها و رقابت اعتدالیون و انقلابیون مى‌نویسد:
«در این میان ملایان نیز یک دسته‌اى پدید آورده و اینان نیز با انقلابیان دشمنى مى‌نمودند و چنین مى‌گفتند: علماى نجف فتوى به بى‌دینى تقى‌زاده داده‌اند و باید او را از مجلس بیرون کرد و گویا چنین نهاده شده بودکه آقاى بهبهانى به نمایندگى از علماى نجف به مجلس بیاید و در اینجا نیز با انقلابیون از در دشمنى در آمده به جلوگیرى کوشیده شود و پیداست که چنین کارى بر تقى‌زاده و دسته او زیانها داشت و شاید در میان توده جنبشى به بدخواهى ایشان پدید مى‌آورد. در این گرماگرم شب شنبه بیست و چهارم تیرماه (نهم رجب) چهارتن مجاهد به خانه سیدعبداللّه‌ ریخته در برابر چشم کسانش او را کشتند. اگر چه کشندگان به نام شناخته نشدند، ولى بیگمان از دسته حیدر عمو اوغلى بودند و این خونریزى را با دستور تقى‌زاده کردند.»
کسروى در ذیل این مطلب توضیح مى‌دهد که: «چنانکه سپس دانسته شد یکى از ایشان رجب نام سرابى بود که از قفقاز آمده و در تبریز در شمار مجاهدین قفقازى در جنگها دست داشت و سپس به تهران آمده به عمواوغلى پیوست و به دستور او به آن کار برخاست».
مجله یادگار در این باره مى‌نویسد:  «پس از آنکه در تاریخ [شب]نهم رجب 1328 مرحوم سیدعبداللّه‌ بهبهانى در تهران به قتل رسید، یک عده از هنگامه جویان و رؤساى حزب اعتدال که بادمکراتها دشمنى داشتند، این قتل را به تحریک دمکراتها و آقاى تقى‌زاده که لیدر ایشان بود دانستند و این  بیت در آن ایام بسیار مشهور شده بود که:
 تقى‌زاده گفت و شقى زاده کشت
 کسى را که اسلام را بود پشت
 بر اثر تحریکاتِ این جماعتِ مخالف، بازارهاى تهران بسته شد و جماعتى از ایشان تکفیر و تبعید آقاى تقى‌زاده را خواستند و آقاى تقى‌زاده گرفتار این مشکل بود تا حزب دمکرات به توسط مرحوم سیدمحمدرضا شیرازى مدیر روزنامه مساوات موفق شد که از حوزه علمیه نجف تبرئه آقاى تقى‌زاده را تحصیل نماید. با این حال تقى‌زاده صلاح خود و صلاح حزب دمکرات را در ترک ایران دید و مرحوم سلیمان میرزا را به جاى خود به لیدرى حزب دمکرات معین کرد و عازم اسلامبول گردید.»  آقاى اسماعیل رائین در کتاب حقوق بگیران انگلیس در ایران، پس از انتقاد از عملکرد تندروان و در رأس آنها، انجمن آذربایجان که رهبران و رؤساى آن سیدحسن تقى‌زاده و حیدرعمواوغلى بودند و اشاره به اینکه عملیات آن‌ها موجب به انحراف کشیده شدن مشروطیت و بمباران مجلس توسط محمدعلى شاه شد، اشاره مى‌کند که پس از عزل محمدعلى شاه و تشکیل مجلس دوم، اختلاف بین اعتدالیون و افراطیون بالا گرفت. در نتیجه عناصر افراطى در صدد از بین بردن آن دسته از مؤثرین مشروطه خواه که در دوران قبل از صدور فرمان (مشروطیت)، فعالیت بزرگى داشتند و اکنون جزء اعتدالیون بودند، برآمدند. اولین قرعه به نام آیت‌اللّه‌ بهبهانى، اصابت کرد و او که تنها مرد مبارز با دسته افراطى به شمار مى‌رفت، در روز 8 رجب 1328 ترور گردید. پس از ترور مرحوم آیت‌اللّه‌ بهبهانى، جامعه مسلمان ایران وهمه روحانیون  علیه مشروطیت و آزادیخواهان به پا خاستند. سیدمحمدکاظم یزدى که از بزرگترین مراجع تقلید و مقیم نجف بود، پس از شنیدن خبر اعدام «شیخ فضل‌اللّه‌ نورى» و ترور آیت‌اللّه‌ بهبهانى، از جنایاتى که در ایران علیه پیشوایان مذهبى مى‌شد، آنقدر متأثر گردید که همواره مى‌گفت «ایرانیها دین ندارند». ولى آنان که از کنه این جنایات آگاهى داشتند، مى‌دانستند که ترور و آدمکشى‌هاى اواخر مشروطیت به دستور «کمیته دهشت» که یکى از شعب «انجمن آذربایجان» در تهران بود صورت مى‌گرفت. در رأس این انجمن سیدحسن تقى‌زاده و در رأس «کمیته دهشت» حیدر عمواوغلى قرار داشت. پس از ترور مرحوم بهبهانى، آخوند ملامحمد کاظم خراسانى که خود از مشروطه خواهان بود و کتابى نیز درباره مشروطیت نوشته است، به اتفاق آیت‌اللّه‌ عبداللّه‌ مازندرانى، حکم تکفیر تقى‌زاده را صادر و به مجلس ابلاغ کردند. متن این تلگراف چنین است:
«مقام منیع نیابت سلطنت، حضرات حجج اسلام دامه‌برکاتهم، مجلس محترم ملى، کابینه وزارت، سرداران اعظم، چون ضدیت مسلک سیدحسن تقى‌زاده که جدا تعقیب نموده است با اسلامیت مملکت و قوانین شریعت مقدسه برخود داعیان ثابت و از مکنونات فاسده‌اش علنا پرده برداشته شده است. لذا از عضویت مجلس مقدس ملى و قابلیت امانت نوعیه لازمه این مقام منیع بالکلیه خارج و قانونا و شرعا منعزل است، منعش از دخول در مجلس ملى و مداخله در امور مملکت بر ملت و بر عموم آقایان علماء اعلام و اولیاء امور و امناء دارالشوراى کبرى و قاطبه امرا و سرداران عظام و آحاد عساکر معظمه ملیه و طبقات ملت ایران ایدهم‌اللّه‌ بنصرة العزیز واجب و تبعیدش از مملکت ایران فورا  لازم و اندک مسامحه و تهاون، حرام و دشمنى با صاحب شریعت علیه السلام. به جاى او امین دین پرست و وطن پرورِ ملت خواه صحیح المسلک، انتخاب فرموده و او را مفسد و فاسد مملکت شناسانده به ملت غیور آذربایجان و سایر انجمن‌هاى ایالتى و ولایتى هم این حکم الهى عز اسمه را اخطار فرمایند و هر کس از او همراهى کند در عین حکم است.
ولاحول و لاقوه‌الا باللّه‌ العلى العظیم و بجمیع مارقم قد صدر الحکم من الاحقر، عبداللّه‌ مازندرانى. قد صدرالحکم من الاحقر الجانى محمدکاظم خراسانى بذلک.»  پس از وصول حکم فوق به تهران، سیدحسن تقى‌زاده، مجبور به عزیمت از تهران شد. منتهى مجلسیان براى اینکه به او کمک نقدى کرده باشند، مرخصى سه ماهه به او داده و با پرداخت مقررى مذکور از تهران به تبریز و از آنجا به استانبول رفت.
ملاحظه مى‌شود در اینجا دو نظر در باب تکفیر تقى‌زاده مطرح شده است. بنابر آنچه از قول کسروى گفته شد، حکم تکفیر تقى‌زاده، پیش از ترور مرحوم بهبهانى صادر شده بود. ولى بنابر آنچه در مجله یادگار آمده است صدور حکم تکفیر به خاطر درخواست مردم، پس از ترور مرحوم بهبهانى و به جهت دست داشتن تقى‌زاده در این امر، صادر شده است. اسماعیل رائین نیز بر این باور است که حکم تکفیر به علت متهم بودن تقى‌زاده در ترور مذکور صادر شده است.


سید على علوى ، زندگى و زمانه سید حسن تقى‏زاده ، مؤسسه مطالعات و پژوهش‏هاى سیاسى ، بهار 1385 ، ص 178 تا 182