25 خرداد 1399
سیری در زندگی حضرت آیتالله العظمی حاج شیخ محمد فاضل لنکرانی
حضور روحانیت و مرجعیت شیعه در دو سدة واپسین در عرصههای سیاست و جامعه، پاسخگویی به نیاز جامعه و ایستادگی در برابر استعمار و استبداد، حفظ اسلام و حرمت مسلمین مهمترین دغدغهها بوده و هست. حوزههای علمیه از زمان فعال شدن روحانیت در برابر هجوم غرب و ایستادگی در مقابل تهاجمات بیوقفه استعمارگران و دینستیزان، بخصوص در عصر پهلوی (1300 – 1357) از مهمترین مسایل تاریخی سیاسی فرهنگی جامعة ماست. رسالت روحانیت این بود که می گفتند: «ما وظیفه داریم مردم مظلوم و محروم را نجات دهیم. ما وظیفه داریم پشتیبان مظلومین و دشمن ظالمین باشیم. همین وظیفه است که امیرالمؤمنین (ع) در وصیت معروف خود به دو فرزند بزرگوارش تذکر میدهند و میفرمایند : «دشمن ستمگر و یاور و پشتیبان ستمدیده باشید»1 اما این نیاز به داشتن حکومت و قدرت بود. چون «لازم است که فقها اجتماعاً و انفراداً برای اجرای حدود و حفظ ثغور نظام، و حکومت شرعی تشکیل دهند.»2 دقت در این که «گسترش دادن علوم اسلامی و نشر احکام با فقهای عادل است.»3 امام نمونههای فقها و مراجع و علما که بهعنوان الگو و اُسوه در عصر حاضر بودند، معرفی مینمایند: «زندگی شیخ انصاری را بسیاری شنیدهاند چه وضعی داشته است و در زهد، اگر نبود آن وضع، نمیتوانست آن شاگردهای بزرگ را تربیت کند و نمیتوانست آن کتابهای ارزنده را تحویل جامعه بدهد.»4 نمونة دیگری را که امام بر آن تکیه میکنند: «قیامهایی که در این صد سال شده از کی بوده؟ این چند قیام در این چند سال کی در رأس آنها بوده؟ قیام تنباکو مرحوم میرزا بود.»5 آنچه امام قبل از انقلاب سفارش مینمودند: «حوزههای خود را برای مقاومت در برابر حوادثی که میخواهد پیش بیاید آماده سازید»6 نمونة دیگر: «مرحوم میرزا محمّدتقی شیرازی بعد از این که دیدند عراق در معرض خطر است که اگر ایشان نبود، عراق از بین رفته بود یک کلمه فرمودند عرب پشتیبانی کردند مطلب را برگرداندند»7 شخصیت و حقیقت وجودی علما برای اسلام و قرآن و حفظ و حراست از دین و حدود خداست «علمای اسلام وظیفه دارند هر وقت برای اسلام و قرآن احساس خطر کردند به مردم مسلم گوشزد کنند تا در پیشگاه خداوند متعال مسئول نباشند.8 و این بوده و هست که علما هرگاه احساس خطر برای اسلام و مسلمین نمودند، تحمل هرگونه ناملایمات را برخود هموار میکردند و تا کوتاه کردن دست خائنین به اسلام و مسلمین از جای نمینشستند و این را تاریخ و دو سدة واپسین نشان داده است. بهعنوان نمونه عراق را سید محمدتقی شیرازی سلامالله علیه از حلقوم انگلستان بیرون کشید9 بدون تردید پس از پیروزی نهضت تنباکو عموماً و پیروزی انقلاب مشروطیت با حضور مراجع و علما خصوصاً پدید آمد استعمار را بیدار کرد و برای خاموش کردن این چراغ راه و کوتاه کردن دست قدرت آنان به سه راه حل همسو پرداخت:
- تبلیغ مرتجع بودن روحانیت، عقب مانده بودن روحانیت، پایان دوران دین، جدایی دین از سیاست، جدایی روحانیت از سیاست و حکومت.
- اعدام، کشتار، ترور روحانیت و مراجع از شیخ فضلالله نوری، سید عبدالله بهبهانی، مسموم نمودن آخوند خراسانی گرفته تا ترور شهیدان بزرگ مطهری، مدنی، قاضی، صدوقی، اشرفی اصفهانی و...
- ترور شخصیت افراد با ایجاد اختلاف، تشتت، درگیری، حرکتهای باصطلاح جناحی! سیاسی! و زدن اتهامات مستبد انحصارطلب به برخی از آنان.
در صورتی که مرجعیت و روحانیت به دلیل اسلامیت، دیانت و اخلاصشان در جایگاه والایی قرار دارند. «چون این افکار نورانی که در علمای ما هست، در مراجع بزرگ ما هست، به واسطة نور اسلام است این افکار نورانی که در رجال عظیمالشأن ما هست هر جا باشد، مال اسلام است».10 داشتن وحدتنظر، وحدت کلمه، اتحاد از اهم مسایل روحانیت بوده و باید باشد خصوصاً ما برای ذب از اسلام و ذب از ایران و ذب از استقلال ایران و ذب از کیان اسلام، همه یک هستیم. همه یک حلقوم داریم.»11 امام در اندیشه و عمل این را نشان داد. یاران امام در دو قلمرو سیاست، مبارزه، حکومت نشان دادند که اصل، اسلام و حریم مسلمین است. اگر در عصر مشروطیت وقتی شیخ فریاد زد مشروطه باید مشروعه باشد و قوانین باید قوانین اسلام، دیگران دقت مینمودند متحملاً یا حتماً ما قدرت تشکیلات فراماسونری و حاکمیت پنجاهوپنج سالة رضاخان و فرزندش را نداشتیم و اینگونه استعمار انگلیس، آمریکا، اسرائیل نمیتوانست بر تمام ارکان مملکت سلطه پیدا کند. لذا حضور روحانیت همواره در راستای حفظ استقلال و آزادی بود. «در مجلسی از مجالس سابق که مرحوم آقا سیدحسن مدرس وکیل بود دولت روسیه اولتیماتومی به ایران داد که اگر طرح ما را در قضیهای که الآن بیاد ندارم نپذیرید از راه قزوین حمله کرده تهران را میگیریم!! دولت وقت به مجلس فشار آورد که این طرح را تصویب کند.12 و باز این مرحوم مدرس یکی از اشخاصی بود که در مقابل ظلم ایستاد، در مقابل ظلم آن مرد سوادکوهی آن رضاخان قلدر ایستاد مرحوم مدرس را علما بهعنوان طراز اول به تهران فرستادند.»13 و این بود که علمای اسلام و مراجع از دستگیری زندان، تبعید، ترور، اعدام نهراسیدند. چون به راه انبیاء و امامان (ع) میرفتند. در حالی که فقر، ناداری، زیطلبگی را همواره اصل دانسته و بدان افتخار میکردند. «مرحوم آقای کاشانی رحمتالله علیه را تبعید به خرمآباد و محبوس کرده بودند در فلکافلاک»14 و یا آیتالله حکیم در عراق در برابر کمونیسم شرقی و بعث غربی ایستادگی کرد و شهید سعیدی در مقابل دستگاه جبار شاه و سرمایهگذاری امریکاییها و نیز شهید غفاری متحمل زجر، حبس و زندان شدند. و از سالهای 1341ـ 1357 هزاران هزار روحانی روانة زندان و تبعید شدند و یا زیر شکنجه به شهادت رسیدند. حضور شاگردان حضرت امام در طی هفده سال آخر رژیم پهلوی از برجستگی خاصی برخوردار بود. در میان ستارگان خورشید ولایت مرحوم آیتالله العظمی حاج شیخ محمدفاضل لنکرانی که از دوران نوجوانی به دلیل دوستی و رفاقت با شهید آیتالله سید مصطفی خمینی با امام مرتبط شده بودند. تحت تأثیر شخصیت، منش، وقار، شجاعت و شهامت ایشان بودند و با شروع تحصیل این ارتباط گسترده گردید تا آنجا که «اندیشههای فقهی» و «نگرش علمی» ایشان تحت تأثیر بینش امام بود. و این را در اندیشه و عمل نشان دادند.
تولد و دوران کودکی
آیتالله محمد موحدی مشهور به «فاضل لنکرانی» در سال 1310 شمسی در خانوادهای روحانی در قم به دنیا آمد. پدرش آیتالله عبدالله فاضل لنکرانی از بزرگان و استادان حوزة علمیة قم بود. آن بزرگوار از مهاجران قفقاز بود و سالها در حوزة علمیة مشهد مقدس و حوزة علمیة زنجان به تحصیل و تدریس اشتغال داشت. وی یک سال پس از تأسیس حوزة علمیة قم به دست آیتالله آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، به آنجا آمد و در همان ابتدا با خانوادهای اصیل وصلت نمود. حاصل این ازدواج، فرزندان برومندی بود که آیتالله العظمی فاضل، چهارمین آنها بود. وجود چنان پدری از عوامل مهم رو آوردن فرزند به سلک روحانیت، علم و تقوا بود.
دوران تحصیل
تحصیلات کلاسیک خود را تا ششم ابتدایی ادامه داد و پس از آن با آنکه در تحصیلات جدید نیز رشد و توفیق بسیاری داشت به جمع طلاب علوم دینی پیوست. حوزة آن روزگار طلاب فراوانی نداشت و شمار اندکی در آن مشغول به تحصیل بودند. او وقتی به حوزة علمیه پای نهاد سیزده سال بیشتر نداشت؛ اما دلش مالامال از عشق به تحصیل علوم دینی و معارف نبوی بود. این مسئله را رابطة معنوی و عاطفی با فرزند امام خمینی، آیتالله حاج سیدمصطفی خمینی دو چندان میساخت.
وی دورة سطح را در مدت شش سال به پایان رسانید و در نوزده سالگی در کنار اشتغال به درس کفایه، در درس آیتالله العظمی سید حسین بروجردی شرکت میکرد و شاید جوانترین فرد حاضر در آن کلاس بود. او هر درسی را که فرا میگرفت، همان روز با دقت و تسلط فراوان به زبان عربی مینگاشت و مشاهدة این جزوهها اعجاب آیتالله العظمی بروجردی را نیز برانگیخته بود. تلاش و استعداد فراوان او باعث شد که در 25 سالگی ـ که همزمان با انتشار کتاب مهم «نهایةالتقریر» بود ـ دیگر خود را از تقلید بینیاز دید و قدم در وادی اجتهاد و عمق بخشیدن به آن نهاد.
در طی این سالها، از خواندن حکمت و علوم عقلی نیز باز نماند و در این راه نیز استعداد و تلاش خود را در معرض استادان و دیگر طلاب قرار داد. او مهمترین عامل توفیق خود در امور علمی را مباحثة منظم و دقیق درسهای فرا گرفته میداند و طلاب امروز را نیز به آن سفارش میکند.
استادان و دوستان
معظمله در سالهای تحصیل خود از استادان بسیار بهره برد. مقداری از رسائل و مکاسب را نزد پدر خود و دیگر بخشهای آن را نزد حضرات آیات: سلطانی، شیخ عبدالجواد جبل عاملی و شیخ مرتضی حائری خواند. کفایه را نیز نزد آقای شیخ عبدالجواد جبل عاملی فرا گرفت. اینان شماری از استادان او هستند که دورة سطح را نزد آنان آموخته است.
با اتمام دورة سطح، به درس خارج فقه آیتالله العظمی بروجردی رفت و حدود یازده سال در درس خارج ایشان شرکت میجست که رحلت آیتالله بروجردی، سد راه ادامة این حضور شد. با آغاز درس خارج اصول امام خمینی در درس ایشان نیز شرکت کرد و نه سال از محضر ایشان بهره برد.
در طی این سالها در درس خارج فقه امام نیز حاضر بود و تقریرات ایشان را همچون درس مرحوم بروجردی مینگاشت. او ویژگی درس امام را تفهیم دقیق و اعجابانگیز مطالب و در بخش علم اصول، ریشهای مطرح کردن مباحث میداند. غالب مدرسان اصول، در آن روزگار آرای مطرح شدة استادان پیش از خود را اصل مسلمی در مسئله تلقی میکردند و سپس به بحث دربارة آن میپرداختند؛ ولی امام مطلب را از ریشه مطرح میکرد و هیچ دیدگاهی را در آن مسلم نمیدانست. وی در بخش حکمت نیز سالها در درس مرحوم علامه سیدمحمدحسین طباطبایی شرکت میکرد.
ایشان در سالهای تحصیل و تدریس خود، با طلاب فاضل فراوانی رابطة دوستی داشت که از جمله آنها آیتالله مصطفی خمینی، فرزند برومند امام خمینی (ره) بود. وی درسهای فراوانی را با او به مباحثه پرداخته بود.
فعالیتهای علمی و فرهنگی
خدمات ایشان در ابعاد علمی و فرهنگی بسیار است. او پس از گذشت مدتی از رحلت آیتالله العظمی سیدشهابالدین مرعشی نجفی، امامت جماعت حرم مطهر معصومه (س) را برعهده گرفت. تأسیس مدرسة علمیه از دیگر فعالیتهای ایشان در این عرصه است.
معظمله به امر احیای هیئتهای مذهبی و عزاداری برای سید و سالار شهیدان، اهتمام ویژهای داشت و خود، از کسانی بود که سالها مجالس روضه و ندبه برپا کرده است.. وی در احیای ایام فاطمیه و تشویق مردم برای برگزاری مراسم عزای صدیقة طاهره فاطمه زهرا (س) تلاش فراوان میکرد.
وی از آغازین سالهای تحصیل، به تدریس نیز اشتغال داشت. نخستین کتابی که ایشان به تدریس پرداختند حاشیة ملا عبدالله و پس از آن، معالم بود. پس از آن نیز به تدریس شرح لعمه پرداخت. مکاسب را پنج دوره و کفایه را شش دوره تدریس کرد که در این کلاسها حدود 600 نفر شرکت میکردند. دورة آخر تدریس کفایة ایشان با شروع تدریس خارج فقه و اصول همراه بود که سالهای متمادی ادامه داشته است.
در طی این سالها آیتالله فاضل لنکرانی، از آموختن روش تهذیب نفس و سفارشهای اخلاقی به طلاب نیز دریغ نمیورزید و آنچه خود از استادانی چون امام خمینی، آیتالله بروجردی و علامه طباطبایی آموخته بود، سینه به سینه به نسل جدید حوزههای علمیه منتقل میکرد.
ایشان در طول عمر با برکت خود، کتابهای فراوانی نگاشته و به حوزة علم و تقوا تقدیم کرده است. شگفت این که برخی از آنها را ـ مانند نهایةالتقریر ـ در دورة جوانی نوشته است. برخی از تألیفات او به شرح زیر است:
1ـ نهایةالتقریر (3 جلد) 2ـ تفصیل الشریعه فی شرح کتاب تحریرالوسیله (حدود 26 جلد)15 3ـ تبیانالاصول (جلد اول تقریر بحث ایشان) 4ـ الاحکام الواضحه 5ـ رسالة توضیحالمسائل 7ـ الحواشی علیالعروةالوثقی 7ـ حاشیه بر کتاب «طهارة» مصباح الفقیه 8ـ مناسک ... 9ـ مدخل التفسیر 10ـ چهرههای درخشان در آیة تطهیر 11ـ ائمةاطهار یا پاسداران وحی در قرآن کریم 12ـ تقیه مداراتی 13ـ آیین کشورداری از دیدگاه امام علی (ع) 14ـ تفسیر سورة حمد 15ـ تقریرات الاصول و الفقه لمباحث آیتالله العظمی الامامالخمینی 16ـ کتاب القضاء 17ـ الحاشیه علی کتاب طهارة الشرایع 18ـ شرح فروع الاجتهاد و التقلید منالکتاب العروة الوثقی 19ـ رسالة فی حکم الصلوة فیاللباس المشکوک 20ـ عصمت انبیاء 21ـ القواعد الفقهیه 22ـ موضوع علمالاصول 23ـ القول فیالشهرة الفتوائیه 24ـ رساله فی قاعدتی الفراغ و التجاوز و اصالة الصحّة (تقریر بحث الامام الخمینی ره) 25ـ رسالة فیالخلل الواقع فیالعمرة و الحج (تقریر بحث آیتالله العظمی بروجردی) 26ـ ایضاح الکفایة (تقریر بحثهای ایشان در رابطه با کفایة).
فعالیتهای سیاسی
اشتغال و تلاش فراوان در زمینههای علمی و فرهنگی، هیچگاه ایشان را از تلاشهای سیاسی در پیش و پس از انقلاب جدا نساخت. او از کسانی بود که در آغازین روزهای فعالیت جامعة مدرسین در دورة حکومت طاغوت، به آن پیوست و در جلسههای آن شرکت میکرد و امضای او در زیر بسیاری از اعلامیهها، از جمله اعلام مرجعیت امام خمینی و نیز خلع ید شاه از قدرت به چشم میخورد. فعالیتهای او در جامعة مدرسین و دیگر تلاشهای سیاسیاش، باعث شد که بارها مورد بازداشت قرار گرفته، تبعید یا زندانی شود.
او حدود چهار ماه به منطقة بسیار گرم و آزاردهندة لنگه تبعید شد؛ این چهار ماه به گفتة خود او، به اندازة چهل سال رنج و مرارت داشت. پس از آن نیز حدود دوسال ونیم به یزد تبعید شد که در آنجا نیز دست از مبارزه برنداشت و ضمن تحصیل و تحقیقات علمی، با آیتالله صدوقی جلسههای مخفیانهای ترتیب داد که طی آن، به تشویق افراد برای مبارزه و احیای نام امام خمینی در آن دیار میپرداخت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز، فعالیتهای سیاسی آیتالله فاضل ادامه داشت. ایشان در هر جا که لازم بود، با حمایت از مواضع امام خمینی و رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای توطئههای دشمن را افشا و مردم را به حمایت و اطاعت از رهبری و حفظ ارزشهای نظام دعوت میکرد. او بارها در جبهههای نبرد حق علیه باطل حضور یافت و باعث دلگرمی رزمندگان اسلام شد.
از جمله مسئولیتهای ایشان پس از انقلاب، میتوان به نمایندگی در دورة اول مجلس خبرگان از استان مرکزی اشاره کرد. آیتالله فاضل لنکرانی پس از رحلت آیتالله العظمی اراکی، با اعلام جامعة مدرسین حوزة علمیة قم بهعنوان نخستین نفر و با اکثریت آراء، از مراجع تقلید شناخته شد.16
به روایت اسناد
اخیراً مجموعة اسناد ساواک پیرامون امام خمینی در 22 جلد توسط مؤسسه نشر آثار حضرت امام منتشر گردیده، آنچه در این فصل میآید برگرفته از آن کتاب میباشد. در مواردی به ظاهر محتوای اسناد با آنچه در پرونده مستقل آیتالله فاضل است همسوئی دارد، ولی تفاوتهایی در گزارشات دیده میشود، به همین دلیل در ادامة اسناد ارائه میشود.
2/3/40 روحانیون اطرافی آیتالله بروجردی مانند فاضل لنکرانی ... هستند
12/6/44 نامه برخی از اعضای مدرسین و علمای قم در مورد زندانی بودن، عدم اطلاع از مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیتالله آقای خمینی به نخستوزیر.
18/7/44 تلگراف به امام در مورد :«ورود حضرتعالی و آقازاده محترم به اعتاب مقدسه موجب مسرت، از خداوند توفیق مسئلت. [دارم].»
18/7/44 نامه مدرسین و علمای قم به محضر مقدس آیتالله العظمی آقای خمینی در مورد انتقال ایشان از ترکیه به عراق که از یک سوی مایه خوشوقتی ولی ادامه محرومیت ملت ایران و مخصوصاً حوزه علمیه قم از افاضات آن مرجع عظیمالشأن موجب افسردگی شدید عموم است.
29/7/44 پاسخ امام به نامه و پیام آیتالله فاضل لنکرانی
22/8/44 نامه سرگشاده حججاسلام و فضلا و محصلین حوزه علمیه قم به پیشگاه مرجع تقلید مسلمانان حضرت آیتالله العظمی آقای خمینی به مناسبت انتقال ایشان از ترکیه به عتبات با 4 صفحه امضای علما از جمله آیتالله فاضل.
22/5/1356 نامه علما و مدرسین حوزه علمیه قم به محضر مقدس بزرگ مرجع اسلام آیتالله العظمی آقای خمینی به مناسبت ضایعه اسفناک و فقدان جانگداز فرزند برومند و رشید اسلام حضرت مستطاب علامه حجةالاسلام والمسلمین مرحوم آقای حاج آقا مصطفی خمینی قدس سره...
15 محرم / 1399/ ق اعلامیه جمعی از اساتید و فضلا حوزه علمیه قم در زمینه کشتار پی در پی شاه در شهرستانها و اعلام عزای عمومی روز دوشنبه 27 محرم 1399به صورت مفصل 3 صفحهای.
25/7/1345 گزارش ساواک از محمد لنکرانی، از قم نامهای برای آیتالله عطاءالله شریف اصفهانی [اشرفی اصفهانی] به نشانی کرمانشاه، مدرسه علمیه ارسال و یک برگ عین نامه [امام] خمینی را نیز که به قم ارسال گردیده تا به دست شریف اصفهانی برسد ضمیمه آن نموده است.
17/3/49 ارسال تلگراف با برخی از مدرسین قم به امام خمینی در نجفاشرف، این تلگراف به صورت اعلامیه در قم منتشر شد. و در شهرستانها توسط نمایندگان امام پخش گردید.
در همین زمان اعلامیهای دیگر با عنوان نظریه اساتید بزرگ و حجج اسلام حوزه علمیه قم درباره مرجعیت عامه حضرت آیتالله العظمی خمینی منتشر شد که آیتالله فاضل از جمله امضاءکنندگان بودند.
25/6/45 گزارش در مورد مدرسهای که به نام امام توسط حضرات آیات حسین نوری، محمد فاضل لنکرانی در آن تدریس میکردند، ساواک مینویسد منزل خریداری شده در حال حاضر در دست اطرافیان [امام] خمینی است.
18/3/49 ارسال تلگراف تسلیتی از سوی مدرسین حوزة علمیه قم به مناسبت درگذشت آیتالله سیدمحسن حکیم، از جمله آیتالله فاصل امضا نمودهاند.
17/5/52 ساواک در یک بولتن ویژه تحلیلی درباره طرفداران [امام] خمینی، که در آن بیستو شش اساتید حوزه را معرفی نموده، در مورد آیتالله فاضل مینویسد:
«محمد موحدی گیلانی فرزند فاضل، در سال 44 نامهای به [امام] خمینی نوشته و از انتقال وی به نجف ابراز خرسندی نموده و در سال 49 به همراه عدهای از ایادی [امام] خمینی اعلامیهای منتشر و مرجعیت [امام] خمینی را تأیید نموده است.»
30/7/57 ساواک در یک شناسایی منازل مدرسین و علمای قم که آدرس دقیق 58 تن را در گزارش آورده است در مورد آیتالله فاضل موحدی گیلانی، نام پدر: فاضل، شماره شناسنامه 43081 تاریخ تولد 1313 نشانی محل سکونت : قم خیابان باجک، 8 متری رضوی، جنب مسجد رضوی.
این آدرسها آن هم پس از کشتار 17 شهریور برای چه بود؟ به چه دلیل جمعآوری شد؟
اول رمضان 1398 ساواک متن اعلامیه جمعی از اساتید و فضلا حوزة علمیه قم راجع به فاجعة اخیر مشهد و سایر شهرهای ایران را که در 2 صفحه با امضا منتشر شده است. آورده و نام آیتالله فاضل نیز آمده است.
زندگینامهای که به دست ساواک در سالهای 1350 افتاد. در این دو صفحه سیری در شخصیت علمی و آثار بدست ایشان میباشد.
محمد موحدی لنکرانی معروف به (فاضل)
فرزند حضرت آیتالله آقای فاضل موحدی لنکرانی در سنه 1350 هجری قمری در ماه ذیقعدةالحرام
در شهرستان مذهبی قم قدم به عرصة وجوه گذارد و پس از گذشتن دوران کودکی و گذراندن دورة دبستان وارد رشته مقدس روحانیت شد و در حوزة علمیه قم رسماً به تحصیل صرف و نحو و ادبیات عرب پرداخت و پس از مدت کوتاهی که حظّ وافی از آن علوم گرفت به خواندن سطوح اشتغال پیدا کرد سطوح عالیه را در محضر اساتید آن روز از قبیل حضرت آیتالله آقای حاج شیخ مرتضی حائری فرزند برومند آیتالله مؤسس، آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی قدس سره و حضرت حجةالاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ عبدالجواد اصفهانی و قسمتی در محضر آیتالله آقای والدشان به اتمام رسانید و در خلال این مدت قسمتی از وقت را در تدریس ادبیات و معالمالاصول و شرح لمعه صرف کرد تا آنکه در سن نوزده سالگی در درس مرحوم آیتالله العظمی آقای بروجردی قدس سره که چند سالی بود به قم تشریف آورده بودند شرکت کرد حدود یازده سال از محضر آن مرحوم در رشتة فقه و اصول استفاده کرد، علاوه بر شرکت در درس تمام بحثهای معظمله را فقهاً و اصولاً به رشتة تحریر در آورده و به صورت تقریرات بیرون آمد و اکنون به نام نهایةالتقریر در مباحث صلوة در دو جلد منتشر و مورد استفادة طلاب و فضلا واقع شده است توجه خاص آن مرحوم به این کتاب که البته ناشی از روح فضلیتخواهی و دانشپروری و علاقه به مقام شامخ فضل و علم بود از دایره وصف بیرون بوده به طوری که بعضی از موثقین نقل کردند آن مرحوم فرمودند تنها چیزی که پس از مرگ من مایة امید و موجب خوشوقتی است همین کتابهایی است که حاوی بحثها و مطالب مورد مذاکره من است و در اثر زحمات آقایان جمعآوری و طبع و نشر شده است.
صاحب ترجمه در خلال این مدت در درسهای فقهی و اصولی حضرت آیتالله آقای حاج آقا روحالله موسوی خمینی نیز شرکت و از محضر آن استاد بزرگ نیز استفادة شایانی کرد و در دورة اصول و تمام کتاب طهارت و قسمتی خارج مکاسب مرحوم شیخ انصاری را نزد ایشان تلمذ کرد و قسمت مهم آنها را نیز به رشتة تحریر در آورده و در حدود سه جلد به همان قطع کتاب نهایةالتقریر رسیده و لکن هنوز به زیور طبع آراسته نگردیده امید است در فرصت مناسب و آماده بودن وسایل مورد استفاده همگان قرار گیرد.
قسمت نسبتاً مهم از وقت او در همان زمان اشتغال و شرکت در درسهای اساتید صرف تدریس سطوح عالیه در حوزه علمیه قم میشد و درس او از همان وقت مورد توجه خاص طلاب و فضلا بود به طوری که جمعیت فراوان به منظور استفاده در آن شرکت میکردند و اینک به تدریس دورة چهارم مکاسب و دورة سوم کفایه مرحوم آیتالله خراسانی اشتغال دارد و شاگردانی متجاوز از دویست نفر از محضر او استفاده میکنند.
تألیفات او علاوه بر دو جلد نهایةالتقریر که مشتمل است بر ... جمیع مباحث کتاب صلوة به استثنای صلوة جمعه و مسافر و علاوه بر سه جلد تقریرات درس آیتالله خمینی عبارت ست از :
1ـ کتاب الاجارة که حاوی مباحث اجاره و به طور تفصیل و با آنکه ناتمام است در حدود سیصد و بیست صفحه میباشد
2ـ رسالة مستقله در صلوة در لباس مشکوک که تقریر بحث مرحوم آیتالله بروجردی میباشد.
3ـ بحوث قرآنیة شامل بحثهایی دربارة قرآن شریف از قبیل اعجاز قرآن و قراءات مختلفه و عدم تحریف و نظائر آن.
4ـ حواشی بر مکاسب مرحوم شیخ انصاری
5ـ حواشی بر طهارت مصباح الفقیه همدانی
6ـ شرح فروع اجتهاد و تقلید کتاب معروف عروةالوثقی مرحوم آیتالله آقای سیدمحمدکاظم یزدی
7ـ حواشی برآن کتاب که ناتمام است
8ـ رساله در اثبات عصمت انبیاء از راه قرآن
9ـ رساله در اخذ اجرت بر واجبات
10ـ رسالة مفصلة در صلوة جمعه که ناتمام است
11ـ رسالة مختصره در حقیقت اراده
12ـ رسالة در خلل حج و عمره که تقریرات بحث مرحوم آیتالله بروجردی است.
13ـ قسمت مهمی از کتاب قضا که نیز از تقریرات معظم له است.
سیری در مبارزات به روایت جامعه مدرسین
آیتالله فاضل لنکرانی، با توجه به موقعیت علمی و خانوادگی، در تشکّل مدرسین دارای جایگاه نسبتاً مهمی بود. چنان که قبلاً گفته شد، ایشان در جریان دستگیریها و تعقیبهای مدرسین در اوایل سال 45، حدود سه ماه زندگی مخفیانه داشته و از امضاکنندگان بیانیة 12 نفری مرجعیت امام در سال 49 و نیز از جمله 25 نفر تبعیدی در سال 52 بود. درباره فعالیتهای دیگر ایشان اطلاعات زیادی در دست نیست. 17 آیتالله فاضل در دو مصاحبهای که از ایشان صورت گرفته است، اشاره به بازجویی خود توسط ساواک در قبل از انقلاب دارند که البته «بهعنوان مصاحبه» صورت گرفت. گرچه ایشان تاریخ این حادثه را مشخص نکردهاند، اما باتوجه به برخی قرائن، به نظر میرسد مربوط به سال 57 باشد.18 ایشان در این زمینه میگوید:19
«مبارزات سیاسی ما به صورت فردی نبود، بلکه به صورت یک جامعهای بهعنوان جامعه مدرسین بود که از همان هنگام تأسیس بهعنوان اینکه در دنبال امام و پیگیری مبارزات امام قدم بردارد و فعالیت کند شروع کردیم؛ لذا در تمامی جهات و حوادث و در تمامی خصوصیات ما همراه امام بودیم، بهطوری که فراموش نمیکنم، در یکی از مواقعی که مرا در سازمان امنیت تهران خواسته بودند (البته بهعنوان مصاحبه) یکی از حرفهایی که مأمور عالیرتبه سازمان به من میگفت، این بود که در پرونده شما شاید متجاوز از صدها اعلامیه در موارد مختلف وجود دارد که همه آنها به امضای شما هم رسیده، من هم نفی نکردم و گفتم که : اتفاقاً تمام این امضاها، امضای خود من است و حتی احتمال جعل در یکی از این اعلامیهها هم شما ندهید»!20
آقای فاضل در مصاحبه دیگری به ذکر ادامه این بازجویی پرداخته، میگوید:
«این جواب، مأمور امنیتی را بسیار تکان داده بود؛ زیرا او فکر میکرد که من به دست و پا افتاده و اظهار بیاطلاعی از این امضاها و ساختگی بودن آنها را خواهم کرد؛ لذا گفت: مسأله بدتر شد که، خوب حالا چرا امضا کردید؟ گفتم: خوب حالا شما میخواهید براساس منطق با من حرف بزنید یا بر مبنای زور میخواهید نظرتان را تحمیل کنید؟ کمی فکر کرد و گفت: ما براساس منطق میخواهیم با شما حرف بزنیم. گفتیم: در صورتی که حاضر باشید حرف منطقی را بپذیرید، مسئله ما چنین است: آقایی به نام آیتالله خمینی پیدا شده که مطالبی ارائه داده است. اکنون در رابطه با ایشان و مطالبش دو نظریه وجود دارد، یکی نظر شما است که او را تحریک شده و از عوامل سیاست خارجی و بازیچه دست اروپا و آمریکا و ... میدانید، و نظریه دوم، نظر ما است؛ ما باتوجه به اینکه طلبه هستیم و درس خواندهایم و حداقل به عقیدة خودمان چیزی میفهمیم و چنین نیست که هرکسی هر ادعایی کرد، فوراً زیربارش برویم، این مرد را شخصیتی الهی شناخته و محرک او را جز احساس مسئولیت شرعی چیزی نمیدانیم، به عقیدة ما به اندازة سر سوزنی سیاست در کار او دخالت ندارد و هر چه میگوید و مینویسد و حتی مبارزه او همه برای خدا و اقدام به انجام مسئولیتهای دینی خود میباشد، ما طلاب اصولاً تابع دلیل هستیم. اگر شما مدرک قانعکننده برای اثبات نظریه خود توانستید ارائه بدهید، من همین جا عقیده شما را درباره او میپذیرم»21
نامهای به شهید آیتالله سیدمصطفی خمینی
14 جمادی الثانیه 85
بسمه تعالی
حضور محترم صدیقنا الاعظم و مولانا المکرم حجةالاسلام والمسلمین آقای مصطفی آیتاللهزادة خمینی دامت برکاته
تصدیع میدهد، نمیدانم از شدت شوق و شعف چه بنویسم و از چه دری سخن بگویم مثل اینکه بالاتر از همة مطالب شکر و سپاسگزاری در مقابل این نعمت بزرگ و موهبت عظیم که خداوند به جامعه مسلمین و عالم روحانیت عنایت فرمود میباشد. لذا با کمال خلوص و از صمیم قلب سپاسگزاری نموده و امیدوارم در آتیه نزدیک در قم به درک فیض حضورتان موفق شده و کمال نعمت و تمام موهبت به مراجعت حضرت آیتالله العظمی آقای والد دامظله الوارف و جنابعالی حاصل شود حال عموم رفقا بحمدالله خوب و پس از این جریان قابل توصیف نیست. حضرت آقای والد سلام مخصوص میرسانند خدمت حضرت مستطاب حجةالاسلام والمسلمین آقای خلخالی دامت برکاته به عرض سلام و اخلاص تصدیع در خاتمه سلامت و موفقیت جنابعالی را از خداوند مسئلت و تمنا دارم در مواقع تشرف یادی از مخلص بفرمایید.
ارادتمند محمد موحدی لنکرانی
14 جمادی الثانیه 85
بسمهتعالی
حضور مبارک حضرت مستطاب حجةالاسلام والمسلمین آیتالله العظمی الخمینی مدظلهالعالی
تصدیع میدهد قبل از هر چیز لازم است به مراتب امتنان و تشکر و سپاسگزاری در برابر خداوند تبارک و تعالی در مقابل نعمت بزرگ و عنایت عظیمی که خداوند در اثر انتقال و تشرف حضرت آیتالله به اعتاب مقدسه به جامعة مسلمین و مخصوصاً عالم روحانیت شیعه ارزانی داشت و از هر حیث غیر مترقب و غیر منتظره بود به عمل آید. امید است خداوند تبارک و تعالی در آتیة نزدیک این نعمت بزرگ را به ارجاع حضرتعالی به وطن مألوف و درک فیض محضر شریف در حوزة مقدسه علمیة قم تکمیل و تتمیم فرموده و عموم مسلمین و جامعة روحانیت را در تحت زعامت و سرپرستی حضرت آیتالله از انواع گرفتاریها مستخلص و به اقسام نعم منتغم گرداند. حضرت آقای والد پس از مدتی کسالت بحمدالله سالم و ابلاغ سلام مخصوص مینمایند و پس از انتقال حضرتعالی بینهایت سرور و خوشحال گشتند. در خاتمه سلامت و موفقیت و طول عمر و عزت حضرتعالی را در جوار مقدس امیرالمؤمنین علیه السلام از خداوند مسئلت [دارم] ادامالله ظلکم الوارف علی رؤوس المسلمین ... محمد موحدی لنکرانی
زمان: آبان 1356/ ذیالقعده 1397
مکان: نجف
موضوع: پاسخ حضرت امام خمینی به تسلیت شهادت آقای سید مصطفی خمینی
مخاطب: فاضل لنکرانی، محمد22
به عرض میرساند: مرقوم شریف که حاکی از سلامت مزاج محترم و حاوی تفقد از اینجانب بود موجب تشکر گردید. امید است انشاءالله تعالی موفق به خدمت به حوزههای اسلامی باشید و افاضل از برکات شما بهرهمند شوند. ما خواهناخواه باید این راه را طی کنیم چه بهتر در خدمت به اسلام و مسلمین و خدمت [به] علم و هدایت، عمر صرف شود و در «لایعنی»23 هدر نرود. از خداوند تعالی مسئلت مینمایم که همه ماها را در این راه پر خطر از شرور انسانهای صوریِ شیطان حقیقت، و وساوس نفس اماره حفظ فرماید. از جنابعالی امید دعای خیر برای حُسن عاقبت دارم و از همه افاضل و اعلام و عموم محصلین حوزة علمیه از شرکت در این حادثه تشکر میکنم. و امید است جنابعالی در ملاقاتها به آقایان ابلاغ فرمایید. والسلام علیکم و رحمةالله. روحالله الموسوی الخمینی
سه نامه به آیتالله فاضل که توسط ساواک سانسور گردید
خدمت مبارک حضرت مستطاب حجةالاسلام استاد معظم جناب آقای فاضل دام ظله العالی
پس از تقدیم سلام امید است که انشاءالله خداوند وجود شما را از جمیع بلیات محفوظ بدارد و خدا را قسم میدهم به احترام حضرت ولیعصر دعای ماها را در حق حضرتعالی مستجاب نماید دیگر خود آن بزرگوار آگاه است که ما در کنار قبر بی بی عالم چه میگوییم مرقومه حضرتعالی را در روز سوم ماه شوال زیارت نمودم البته خواندم ولی اشک چشم من جاری بود براینکه جرم شما چه بوده است امید است خداوند متعال حضرتعالی را از چنگال درندگان نجات دهد و یک نظر لطفی نسبت به همه مراجع بنماید باری بنده انشاءالله صد درصد قصد دارم در همین ماه انشاءالله به زیارت شما نایل بشوم مگر خدای نکرده پیش آمدی کند البته راجع به خانه هنوز منتقل نشدیم چون وجه مذکور را فعلاً ممکن نشده شاید انشاءالله در همین چند روزه از بانک بگیرم بدهم و حرکت کنم به خدمت شما فقط منتظر این موضوع هستم اگر خدای نکرده ممکن نشد اوایل ماه ذیعقده خدمت میرسم ـ در سه موضع کاملاً دعا کردم در حق حضرتعالی صبح پنجشنبه در منزل آیتالله العظمی آقای گلپایگانی پای روضه شب جمعه در حسینیه آیتالله العظمی آقای نجفی ختمی بود برای آقای زنجانی ـ صبح جمعه در حرم در موقع خواندن دعای ندبه آنچه که وظیفه بود انجام دادم و خواهم داد در خاتمه عرایض تازه مولد دیگه خداوند به شما عنایت است به نام محمدتقی تبریک عرض مینمایم. زیاد عرض نیست جناب مستطاب حضرت آقای طاهری به جنابعالی بسیار دعا مینماید و مخصوصاً سلام به خدمت به شما میرساند امید است که انشاءالله امام زمان (عج) از شما یاری کند و دشمنان قرآن و مذهب را نابود بگرداند به تاریخ و ماه شوال تقدیم گردید. علی گلستانی.
نامهای از همسر:
بسمهتعالی
جناب مستطاب حجةالاسلام والمسلمین آیتالله آقای فاضل موحدی دامت برکاته
ضمن تقدیم سلام، سلامتی شمار را از درگاه ایزد متعال خواستارم امید است حال شما بحمدالله خوب باشد و من دعاگوی شما هستم شوهر عزیزم عصری 2 بعدازظهر امروز که شما تلفن کردهاید من خیلی خوشحال شدم و از حالات شما با خبر شدم روز یکشنبه روز شادی من بود چون روز یکشنبه که میشود من در این روز ساعت شماری میکنم تا دو بعدازظهر بشود تا من از شوهر عزیزم باخبر باشم انشاءالله کار شما درست میشود و به یک شهر دیگری و آب و هوای خوب و خنک میروید و ما هم به آنجا میآییم انشاءالله شما سالم باشید و من امشب که شب 17 ماه صیام است من ـ بچه را، محمدتقی دست شما را میبوسد ـ و عکس آن را شبانه انداختم و برای پدر بزرگوارش فرستادم و ضیاءالدین درسش را خیلی خوب میخواند تا امسال قبول شود و احمدالدین درسش را مرتب میخواند و جوادالدین درسش را بهتر از ما میخواند و یک روش خیلی خوبی دارد امیر کوچولو و محمدتقی دست شما را میبوسند و خیلی دلشان و ماهم دلمان برای شما تنگ شده است شوهر عزیزم هر شب 5/2 بعداز نصف شب من به شما دعا میکنم و از خدا میخواهم که انشاءالله شما به وطن خود برگردید.
به: 316 تاریخ: 10/2/48
از: 21 شماره: 469/21
موضوع : موحدی لنکرانی (فاضل)
شیخ محمد موحدی لنکرانی فرزند فاضل قفقازی در سال 1309 شمسی برابر 1350 هجری قمری در شهر قم بدنیا پانهاد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان ملی سنایی به پایان رسانید از آن پس در رشته علوم قدیمه در حوزه علمیه به تحصیل صرف و نحو و ادبیات عرب پرداخت آنگاه به خواندن سطوح اشتغال ورزید و سپس سطوح عالیه را از محضر اساتیدی چون آقای حاج شیخ مرتضی حائری فرزند مرحوم آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی و آقای حاج شیخ عبدالجواد اصفهانی و پدر خود به اتمام رسانید و در خلال این مدت اوقات خود را به تدریس ادبیات و معالمالاصول و شرح لمعه صرف کرد در سن نوزده سالگی در درس فقه و اصول مرحوم آیتالله بروجردی شرکت نمود و مدت یازده سال از محضر آن مرحوم استفاده کرد و تقریرات فقه و اصول معظم له را به رشته تحریر کشید و به نام نهایةالتقریر در مباحث (صلوة) در دو جلد چاپ و منتشر ساخت و مورد استفاده طلاب قرار گرفت و توجه آیتالله بروجردی را نسبت به خود معطوف داشت و مورد تشویق واقع شد.
آقای موحدی در خلال این مدت در درسهای فقهی و اصولی حاج آقا روحالله خمینی شرکت کرد و دوره اصول و تمام کتاب طهارت و قسمتی از خارج مکاسب شیخ انصاری را نزد وی فرا گرفت و تقریرات او را نوشت که هنوز به چاپ نرسیده است.
آقای موحدی با اینکه سنین جوانی را میگذراند در شمار فضلای مبرز و مدرسین دانشمند محسوب میشود دو حوزة درس وی مورد توجه خاص طلاب و فضلای حوزه علمیه میباشد و قریب صد نفر از محصلین علوم دینیه در درس او شرکت میکنند و در رشته فقه مکاسب و در قسمت اصول کفایه را تدریس مینماید.
آقای موحدی از فضلای برجسته حوزه به شمار میروند و به نظر میرسد که آینده درخشانی در پیش دارد و گامهای سریعی در راه پیشرفت بر میدارد. تألیفات وی عبارت است از: 1ـ نهایةالتقریر 2ـ کتابالاجاره 3ـ رسالة مستقله در صلوة در لباس مشکوک 4ـ بحوث قرآنیه 5ـ حواشی بر مکاسب شیخ انصاری 6ـ حواشی بر طهارت مصباح الفقیه همدانی 7ـ شرح فروع اجتهاد و تقلید کتاب عروةالوثقی 8ـ رسالهای در اثبات عصمت انبیا از راه قرآن 9ـ رسالهای در اخذ اجرت بر واجبات 10ـ رساله مفصله در صلوة جمعه 11ـ رسالة مختصره در حقیقت اراده 12ـ رسالهای در خلل حج و عمره از تقریرات آیتالله بروجردی 13ـ کتاب قضا از تقریرات آیتالله بروجردی.
آقای موحدی دو برادر دارد به نامهای حاج آقا علی و حاج آقا حسن موحدی که سابقاً در قم به تجارت اشتغال داشتند و فعلاً در تهران سکونت دارند.
آقای موحدی دو پسر دارد به نامهای ضیاءالدین محمد و احمد موحدی که اولی در کلاس دوم و دومی در کلاس اول ابتدایی مشغول تحصیل هستند.
یک قطعه عکس و شرح حال نامبرده را به خط خودش به ضمیمه گزارش ارسال میدارم آقای موحدی ضمناً از مریدان خاص خمینی به شمار میرود.
نظریه منبع: نظری ندارد.
نظریه رهبر عملیات : نظری ندارد.24
از: 316 تاریخ: 21/3/49
گزارش
درباره: طرد عدهای از روحانیون افراطی
محترماً به عرض میرساند. برابر اعلام ساواک قم روز 20/3/49 اعلامیهای تحتعنوان نظریه اساتید بزرگ و حجج اسلام حوزه مقدسه علمیه قم درباره مرجعیت عامه حضرت آیتالله العظمی خمینی فتوکپی شده بدست آمده که25 ربانی شیرازی، حسینعلی منتظری، حسین نوری، محمد موحدی فاضل، غلامرضا صلواتی، علی مشکینی، ابوالقاسم خزعلی، نعمتاله صالحی نجفآبادی، ابراهیم آیتی، یحیی انصاری شیرازی و احمد جنتی هریک با خط دستی مرجعیت [امام] خمینی را ذیل آن تأیید نمودهاند. باتوجه به امریه معطوفی که مقرر گردیده نسبت به دستگیری منتظری و ربانی اقدام شود نظریه عالی را در مورد دستگیری امضاءکنندگان سریعاً ابلاغ فرمایند.
نظریه: با عرض اینکه منتظری دستگیر گردیده در صورت تصویب بقیه از منطقه قم طرد و در منطقهای که دارای پادگان نظامی است تحتنظر قرار گیرند.
رونوشت برابر اصل و اصل در پرونده عبدالرحیم ربانی شیرازی است.
این رونوشت در پرونده شیخ محمد موحدی فاضل بایگانی شود.
نظریه اساتید بزرگ و حجج اسلام حوزه علمیه قم درباره مرجعیت عامه
حضرت آیتالله العظمی خمینی دامت برکاته [در این متن فقط فتوای آیتالله فاضل آورده میشود]
بسمه تعالی
محضر مقدس اساتید بزرگ و مدرسین عالی مقام و فضلای حوزه علمیه قم دامت برکاتهم محترماً به عرض میرساند رحلت حضرت آیتالله العظمی آقای حکیم قدس سره موجب تأسف عمیق گردید استدعا میشود نظریه خود را درباره مرجع تقلیدی که مقلدین معظمله لازم است به وی مراجعه نمایند بهطور مشخص و با قاطعیت بیان فرمایید.
بسمهتعالی
صلاحیت علمی و تقوایی حضرت مستطاب آیتالله العظمی آقای خمینی مدظله العالی برای مقام شامخ مرجعیت تقلید و حفاظت از حوزه اسلام و حمایت مسلمین محرز و بدون تردید است.
محمد موحدی فاضل
متن تلگراف اساتید و مدرسین حوزه علمیه قم
بزعیم و مرجع عالیقدر حضرت آیتالله العظمی خمینی مدظلهالعالی [تأیید مدرسین و علمای قم ـ خاصه آیتالله فاضل]
14 خرداد ماه 1349 بسمه تعالی
محضر مبارک حضرت آیتالله العظمی مرجع بزرگ شیعه آقای خمینی متعالله المسلمین بطول بقائه رحلت حضرت آیتالله العظمی آقای سیدمحسن حکیم قدس سره الشریف موجب تأسف عمیق قاطبه مسلمین خصوصاً جامعه روحانیت گردید حوزه علمیه قم این فاجعه عظیم را به ساحت مقدس حضرت بقیةالله امام زمان عجلالله تعالی فرجهالشریف و محضر آن مرجع عظیمالشأن تسلیت میگوید عظمت اسلام و مسلمین و ترقی روزافزون جامعه و حوزههای علمیه را در ظل توجهات امام زمان و رهبری ارزنده حضرت مستطاب عالی از پیشگاه خداوند قادر خواستار است
محمدحسین مسجد جامعی، ربانی شیرازی، حسینعلی منتظری، صادق خلخالی، عبدالعظیم محصلی، محسن حرمپناهی، حسین نوری، علی مشکینی اردبیلی، ابوالفضل نجفی خوانساری، ناصر مکارم شیرازی، ابوالقاسم خزعلی، احمد جنتی، سیدعباس ابوترابی، علی حیدری، مرتضی بنیفضل، احمد دانش، محمد مؤمن، محمدمهدی ربانی، محمدعلی گرامی، مرتضی مقتدائی، حسین مظاهری، هاشم تقدیری، محمد ابطحی، محمد موحدی، حسن طاهری، محمد محمدی، محمدعلی احمدی، یعقوب موسوی زنجانی، عباس محفوظی، صالحی نجفآبادی، ابراهیم امینی، رضا توسلی، یوسف صانعی، یحیی انصاری، شیخ محمد واصف، حسین شبزندهدار، حسین تربیت، اسمعیل عابدی، حسین سدادی، مهدی شاهآبادی، محمدعلی فیض، علی قدوسی، جلال گلپایگانی، علیاکبر مسعودی، محمدتقی مصباح یزدی، سیدمهدی شریفی، محیالدین فاضل.
از: 312
گزارش
درباره: محمد موحدی گیلانی (لنکرانی) فرزند فاضل
محترماً به استحضار میرساند. نامبرده بالا یکی از روحانیون افراطی و طرفدار [امام] خمینی در شهرستان قم بوده که طبق رأی کمیسیون امنیت اجتماعی شهرستان مذکور به سه سال اقامت اجباری در شهرستان بندر لنگه محکوم گردیده بود که پس از اعزام به محل اقامت اجباری مشارالیه به علت بیماری تب مالت و روماتیسم دادخواستی بهعنوان ساواک قم تسلیم و تقاضا نموده بود که محل اقامت اجباری وی به مناسبت ناسازگاری آب و هوا تغییر یابد که ساواک قم نیز طی ارسال فتوکپی گواهی بیماری وی که به تأیید بهداری شهرستان بندر لنگه بود خواستار انتقال یاد شده به یکی از نقاط خوش آب و هوا گردیده بود که پس از بررسیهای لازم کمیسیون امنیت اجتماعی مجدداً در قم تشکیل و محل اقامت اجباری روحانی مورد بحث به یزد تغییر یافته است اینک ساواک یزد اعلام داشته که یاد شده مورد شناسایی کلیه روحانیون شهر بوده که به محض اطلاع از ورود و مشاهده وی به طریق مختلف تلفناً و مستقیماً با او تماس گرفته و ملاقات نمودهاند و از طرفی باتوجه به موقعیت خاص این شهرستان از لحاظ مذهبی و روحانیون مشکوک ادامه اقامت وی در یزد به مصلحت نبوده و خالی از اشکال نمیباشد و برای جلوگیری از تماس نامبرده بالا با روحانیون یزد تقاضا نموده که حتیالامکان تبعیدی مورد نظر به یکی از شهرستانهای تابعه انتقال یابد. مراتب استحضاراً عرض موکول به رأی عالیست.
رهبر عملیات: خوانساری
رئیس دایره عملیات: امین عشقی
رئیس بخش 312 ناصر ناصح
رئیس اداره یکم عملیات و بررسی. عطارپور
ساواک یزد هر محلی را در اطراف یزد مناسب میداند به وی تکلیف نماید به آن محل عزیمت کند. [دستخط ثابتی]
شماره : 9412 تاریخ: 26/12/1352
ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کل کشور
کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی شهرستان قم به استناد اظهارات جانشین ریاست سازمان اطلاعات و امنیت آن شهرستان (مبنی براینکه در تاریخ 27/4/52 سه نفر از ماجراجویان که در نهاوند تعلیم دیده بودند در بازار قم به پاسبان محمدرضا حمله کرده و با ضربات چاقو او را شهید و اسلحه او را بدست آورده و سپس در زدوخورد با پلیس دو نفر دیگر از مأموران را مجروح نمودند و با دستگیری این افراد در همان بازجوییهای اولیه رابطة آنان با یکی از طلاب به نام عبدالرحیم ربانی شیرازی مسلم میگردد، شخص اخیر نیز در مقدماتی روابط خود را با نامبردگان اعتراف کرده و در بازجوییهای بعدی معلوم شده که عدهای از طلاب قم در اینگونه ماجراها دست داشته و به تحریک مردم به خونریزی و برادرکشی و ایجاد ضدیت با یکدیگر اشتغال داشته) عدهای از طلاب از آن جمله محمد موحدی گیلانی [لنکرانی] فرزند فاضل و محسن عندلیب فرزند محمدجواد را به سال اقامت اجباری در محلهایی محکوم نموده است و در اثر پژوهشخواهی محکوم علیهم پرونده امر به شعبه 15 دادگاه استان مرکز ارجاع گردیده و طبق تصمیم مورخ 23/10/52 سوابق پژوهشخواهان و مرحله و مرجع پرونده قتل پاسبان محمدرضا مدنی که ملاحظه صورت بازجوییهای مذکور ضروری تشخیص داده شده و طی شماره 7378 – 23/11/52 برای جلسه مورخه 25/12/52 افراد سازمان اطلاعات و امنیت شهرستان قم خواسته شده است لیکن بهعلت عدم ارسال سوابق و عدم وصول پاسخ مذکور جلسه اخیر هم برای روز سهشنبه 10/2/53 ساعت 10 صبح تجدید شده است علیهذا مقرر فرمایید اولاً اداره مزبور نسبت به ارسال سوابق خواسته شده برای جلسه مقرر اقدام نماید ثانیاً چنانچه احیاناً از نامبردگان سوابقی در سازمان نیز موجود باشد برای جلسه مذکور به این شعبه ارسال دارند.26
رئیس شعبه 15 دادگاه دادستان مرکز ـ اصغر اسعمیل زندی
رونوشت گزارش خبر شماره 1917/21 ـ 24/1/54 منبع 9731
موضوع: ملاقات با شیخ احمد آذری، انصاری شیرازی و فاضل لنکرانی
در تعطیلات نوروز فرصتی پیش آمد تا بتوانم چند روزی به بندرعباس مسافرت کنم. در ضمن اطلاع داشتم چند نفر از روحانیون ساکن قم چون از طرفداران [امام] خمینی بودهاند به شهرهای نائین و یزد تبعید شدهاند. به فکرم رسید ضمن عبور از این دو شهر با آنها ملاقات کنم و از روحیه و طرز زندگی و معاشرت آنها اطلاع حاصل نمایم. در نائین دو نفر به نام شیخ احمد آذری و انصاری شیرازی تبعید بودند که من با هر دوی آنها در قم سابقه آشنایی و مراوده داشتم بدین سبب ملاقات با آنها غیرمنتظره و غیرطبیعی نبود. ابتدا به سراغ آذری رفتم و او را در منزلش ملاقات کرم. از حال و زندگی و کارش جویا شدم اظهار داشت میخواهید حال یک نفر تبعیدی چگونه باشد در حالی که سختگیریهایی هم انجام میشود زیرا رئیس شهربانی محدودیتهایی درباره ما معمول میدارد. پرسیدم چگونه محدودیتی گفت آب نائین شور است و ما ناگزیر تا چند کیلومتر از شهر خارج میشویم و مقداری آب آشامیدنی میآوریم رئیس شهربانی سختگیری میکند که نباید از شهر خارج شوید و من در اینجا یک دستگاه ماشین خریدهام تا بدینوسیله هم گاهی گردش کنم و در ضمن آب مصرفی خود را از بیرون شهر بیاورم. آذری گفت واقعاً نائین شهر خستهکننده و غیرقابل سکونت است و من تعجب میکنم چرا اینجا را شهر کردهاند. پرسیدم در اینجا امام جماعتش کیست اظهار داشت شخصی به نام عبائی که مرد بسیار خوبی است و وقتی ما وارد نائین شدیم به سراغ من آمد و با اصرار مرا به مسجد خود برد و مرا مجبور کرد که اقامه جماعت کنم. چند مرتبه هم به مسجد رفتم ولی شهربانی از این کار مرا بازداشت با آقای عبائی هم روزها مباحثهای داریم از شیخ آذری پرسیدم با بهبود روابط ایران و عراق وضع آقای خمینی چه میشود گفت میخواهید چه بشود؟ در عراق خواهد بود و وضعش هم با مراوده ایرانیان به مراتب بهتر خواهد شد. آذری گفت اخیراً دولت یک نفر از عده ما را آزاد ساخته در حالی که شرایطش عیناً مثل دیگران بود یعنی به سه سال محکوم شده بود. پرسیدم نام او چیست گفت آقای منتظری گفتم مقصود منتظری نجفآبادی است گفت خیر منتظری قمی است و من تعجب میکنم چطور آزاد شده است گفتم به نظر من غیرعادی به نظر نمیرسد لابد تشخیص داده مبارزه دیگر بیفایده است و ثمری ندارد و نامهای به شاهنشاه نوشته و تقاضای بخشودگی کرده است. شاید اگر شما هم چنین نامهای بنویسید مورد عفو قرار گیرید شیخ آذری گفت برای ما درست نیست که از کار خود استغفار و توبه کنیم. احساس کردم دلش میخواهد آزاد شود ولی میخواهد آبرومندانه آزاد شود بدون توبه. از آذری آدرس منزل شیخ انصاری شیرازی را پرسیدم گفت در پیدا کردنش به زحمت نیافتید پسرش را همراه من کرد و در ضمن گفت امشب باید مهمان من باشید و منتظر شما میمانم باری به اتفاق پسر آذری به منزل انصاری شیرازی رفتم. انصاری مردی واقعاً وارسته و خلیق و متواضع است و به حسن خلق و تواضع شهرت دارد. انصاری مرا با خرسندی پذیرفت. در پیش او سیدی بود از طلاب قم که گویا برای دیدن انصاری به آنجا آمده بود از حالش پرسیدم گفت من مبتلا به دیسک هستم و از این بابت سخت ناراحتم پرسیدم از وضع خود راضی هستید گفت راضی هستم به رضای خدا. پرسیدم در اینجا با افراد مراوده دارید اظهار داشت خیلی کم. در اینجا رئیس شهربانی ما را سخت محدود کرده است و به طوری که شنیدهام وضع آقای فاضل در یزد بدتر از ماست و نسبت به او سختگیری بیشتری معمول میگردد. اگر یزد رفتید از ایشان ملاقات کنید. گفتم چنین قصدی داریم سعی میکنم ایشان را ببینم انصاری اصرار داشت شب را مهمان او باشم گفتم آقای آذری از من قول گرفته است که شب پیش او باشم با او خداحافظی کرده و بیرون آمدم و قدم زنان در کوچهها و خیابانها به راه افتادم تا به منزل آذری رسیدم چون نائین در روز خیابانهایش خلوت است تا چه رسد به شب زیرا غروب بیشتر مغازهها میبندند و شهر در خاموشی فرو میرود. در منزل آذری با او مشغول مذاکره بودیم که صدای در بلند شد و او به طرف در خانه رفت. پس از چند دقیقه مراجعت کرد و گفت من و آقای انصاری و آقای عبایی را برای اجرای صیغه عقد در چند کیلومتری خارج شهر دعوت کردهاند. به من اجازه میدهید بروم و مراجعت کنم؟ نیم ساعت بیشتر طول نمیکشد. گفتم مانعی ندارد. در کتابخانهاش مشغول مطالعه شدم بعد از یک ساعت بازگشت و گفت مراسم عقد ازدواج انجام شد و وقتی در آنجا بودیم اهالی ده نسبت به آقای خمینی ابراز احساسات میکردند و شعارهایی میدادند. صبح زود با آذری خداحافظی کرده و راهی یزد شدم و در یزد شیخ محمد موحدی معروف به فاضل را ملاقات کردم. نامبرده از مدرسین حوزه علمیه قم و حقاً جوان فاضلی است و در حوزه درسش قریب به سیصد طلبه حاضر میشدند از موحدی پرسیدم در این شهر اوقات خود را چگونه میگذرانید؟ گفت معمولاً صبحها به کتابخانه وزیری میروم و در گوشهای مشغول مطالعه و نوشتن میشوم تا نزدیک ظهر و بعدازظهرها هم پیادهروی میکنم. پرسیدم در اینجا یزدیها با شما رفت و آمدی میکنند؟ گفت اصولاً در یزد وضع اخلاقی مردمش عجیب است در اینجا فقط به کار و پول فکر میکنند و کمتر حاضرند رفت و آمد نمایند. از تاجرش گرفته تا کارگر و آخوندش همه یک نوع فکر میکنند. به موحدی گفتم از آذری شنیدم که منتظری قمی آزاد شده آیا درست است گفت من الآن از شما میشنوم چگونه چنین چیزی ممکن است؟ گفتم حتماً اظهار ندامت کرده و مورد عفو قرار گرفته است. گفت ممکن است پارتی داشته گفتم به هر صورت پارتی هم که داشته باشد باید قدری از خودش مایه بگذارد و تا تسلیم نشود که دیگر در مبارزه و سیاست دخالت نمیکند پارتی مؤثر نخواهد بود بخصوص که منتظری پیش خود ارزیابی کرده که مبارزه هیچگونه ثمری ندارد و زمان هم تغییر کرده و احساس مینموده که مردم هم دیگر آمادگی گذشته را ندارند بدین جهت تشخیص داده که تسلیم شدن بهتر است از اینکه در ناراحتی و غربت زندگی کند. موحدی گفت ممکن است. به هر صورت برای من غیرمنتظره است.
نظریه شنبه: نظری ندارد.
نظریه یکشنبه: مفاد گزارش صحیح است. آزادی شیخ احمد منتظری قمی باعث اعجاب سایر تبعیدیها شده.
نظریه دوشنبه: مفاد گزارش مورد تأیید است.
از: شهربانی استان یزد تاریخ: 28/9/52
به: ریاست ساواک استان یزد
موضوع: شیخ محمد موحدی گیلانی (لنکرانی) فرزند فاضل
پیرو شماره 594 ـ 28ـ 56 ـ 24/9/52
در تاریخ 24/9/52 نامبرده بالا به محض ورود به یزد قبل از اینکه به این شهربانی مراجعت نماید همراه مأمورین بدرقه به منزل آیتالله محمد صدوقی رفته و پس از استراحت ساعت 0930 وسیلة مأمورین مذکور به شهربانی معرفی که مفاد نامه شماره 2110/26 ه 3/9/52 آن سازمان بنحو مقتضی به وی تفهیم و سپس محل اقامت وی را در مسافرخانه تاج تعیین و ضمن مراقبت از اعمال و رفتارش معلوم گردید نامبرده مورد شناسایی کلیه روحانیون شهر بوده که به محض اطلاع از ورود و مشاهده وی به طرق مختلف تلفناً و مستقیماً با او تماس و ملاقات نمودند که بهطور مسلم رفاه حال و وضع زندگی وی را از هر لحاظ تأمین خواهند نمود.
ضمناً در تاریخ 26/9/52 همسر و فرزند و بستگان او از شهرستان قم به منظور دیدن نامبرده به یزد وارد و در هتل فرهنگ اقامت و مشارالیه نیز از محل سکونت قبلی به هتل مذکور تغییر مکان داده است.
چون با وصف مراتب فوق و عنایت به موقعیت خاص این شهرستان از لحاظ مذهبی و وجود روحانیون مشکوک ادامه اقامت آن در یزد به مصلحت نبوده و خالی از اشکال نمیباشد برای جلوگیری از تماس نامبرده با روحانیون یزد، خواهشمند است دستور فرمایید ترتیبی اتخاذ فرمایند که حتیالامکان تبعیدی مورد نظر به یکی از شهرستانهای تابعه انتقال یابد.
رئیس شهربانی استان یزد. سرهنگ مرتضی علائی
با توجه به ضرورت مختصر شدن زندگینامه به همین مقدار اسناد بسنده شد.
مقام امام خمینی در منظر آیتالله فاضل به مناسبت صدمین سالگرد تولد امام خمینی
بسمالله الرحمن الرحیم، الحمدلله ربالعالمین و صلیالله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین و لعنةالله علی اعدائهم اجمعین
از برادران عزیزی که به مناسبت صدمین سالگرد تولد امام در صدد تشکیل کنگره «امام خمینی (ره) و اندیشة حکومت اسلامی» بر آمدهاند صمیمانه تشکر میکنم.
شاید سالیان درازی طول بکشد تا همه ابعاد وجودی حضرت امام خمینی روشن بشود و آن مقداری هم که تا به حال برای ما روشن شده، مقداری از ابعاد شخصیتی ایشان است و هنوز برخی از ابعاد امام مخصوصاً جنبة علمی ایشان مشخص نشده است.
به نظر من امام از نظر فطانت و قوت استعداد و زکاوت، فرد ممتاز و بینظیری بود، نمیخواهیم ادعا بکنیم در طول تاریخ نظیری برای ایشان وجود نداشته ولی ما نظیری برای ایشان درک نکردهایم.
خود من 26 سال است که کتاب «تحریرالوسیله» ایشان را شرح میکنم و هنوز هم شاید بیش از ثلث آن باقی مانده باشد. من برای شرح کتاب وقتی مطالب دیگران را با نظریات ایشان مقایسه میکنم میبینم که فاصلة زیادی وجود دارد و نظریات ایشان بسیار دقیق و با ارزش است، اما با این حال مقام علمی ایشان بسیار مخفی مانده است. یادم هست در مهمانی شامی در قم به حاج احمد آقا گفتم پدر شما با این که شهرت جهانی پیدا کرده و فکر نمیکنم کسی روی زمین باشد که اسم ایشان را نشنیده باشد ولی از نظر علمی یک محرومیت و مظلومیت عجیبی دارد، چون برخی میپندارند که نظریات ایشان علمی نیست و از این نظر باید اظهار تأسف کرد.
البته اگر این گرفتاریهای امام نبود و فقط در جنبة علمی متمحض بود حوزه از وجود ایشان استفادة زیادی میتوانست بکند لکن گرفتاری تشکیل و اداره حکومت ایشان را از این معنا بازداشت. مقام علمی ایشان به ویژه برای طلبههایی که درس ایشان را ندیدهاند و کتابهای ایشان را درست مطالعه نکردهاند خیلی روشن نیست و من مخصوصاً به برادران طلبة جوان نصیحت میکنم که از کتابهای ایشان غفلت نکنند. مخصوصاً کتاب «بیع» که تقریباً پنج جلد است به تمام معنا قابل استفاده است و مطالبی در آن هست که در هیچ کجا یافت نمیشود.
اما اندیشة حکومت امام، مبتنی بر یک مسئله فقهی است که به نظر ایشان بدیهی و ضروری و غیرقابل مناقشه است؛ یعنی مسئله ولایت فقیه، مثل نماز جمعه نیست تا ببینیم آیا روایات بر وجوب عینی نماز جمعه دلالت میکند، یا بر وجوب تخییری یا به خیال بعضی بر تحریم نماز جمعه در عصر غیبت امام دلالت دارد!
مسئله ولایت فقیه متکی به یک معنای دیگری است که اصلاً جای این حرفها نیست و شاید هم به خاطر بدیهی بودن نیازی به دلیل روایی نباشد. احکام مقدس اسلام نه محدودیت زمانی دارد و نه محدویت مکانی، چون لازمه حاکمیت رسول خدا و این که دین اسلام مکمل همه ادیان است (و من یبتغ غیرالاسلام دیناً فلن یقبل منه) این است که یک دین جامع و کاملی باشد آن هم نه برای یک عصر و زمان، بلکه برای همة زمانها و همة مکانها. از طرف دیگر، مقصود فقط تبلیغ این احکام نبوده است، بلکه مقصود این بوده که این احکام در جامعه اجرا بشود؛ صرف این که به مردم بگوییم نماز بخوانید، روزه بگیرید زکات بدهید و امثال آن کفایت نمیکند، اینها در جامعه اسلامی اجرا شود.
افراد جامعه اسلامی هم مختلفاند عدهای فهمشان کامل است و دستهای ناقص، بعضی کاملاً متشرعاند و برخی دیگر چنین نیستد، آن وقت اسلام با در نظر گرفتن این معنا میخواهد همه احکام خود را برای مردم بیان بکند و مردم آن را اجرا بکنند. حال آیا غیر از مسئله حکومت اسلامی، ما میتوانیم راه دیگری برای این معنا پیدا بکنیم؟ یک آدمِ غیرمسلمان هر قدر هم عادل باشد و بخواهد عدالت اجتماعی را اجرا بکند، کافی نیست، بلکه باید مجریِ همه احکام اسلام باشد که در این صورت باید یک حکومت اسلامی آن هم بر مبنای تشیع ایجاد شود. چون تاریخ به ما نشان داده است که حکومتهای اسلامی غیر شیعی به جای این که احکام اسلامی را اجرا بکنند جه بسا عملاً با احکام اسلام مخالفت میکردند، از فحشا و منکر اجتناب نداشتند، از خوردن شراب باکی نداشتند، از آمیزش حرام با زنان باکی نداشتند و کسی که شخصاً اینطور است آیا میشود انتظار داشت که احکام اسلام را بهطور کامل اجرا بکند؟
پس باید یک حکومت اسلامی بر مبنای تشیع، یا رهبری دلسوز، عادل، فقیه، مدیر و مدّبر وجود داشته باشد تا بتواند این کارها را انجام بدهد. ضمن اینکه ولایت فقیه ملاک مشروعیت حکومت ما است، و فرق حکومت ما با حکومت دیگران همین است که ما حکومتمان را مشروع میدانیم، اما حکومتهای دیگر هر چند استبدادی نباشد یا مشروطه و جمهوری هم باشند، دلیلی بر مشروعیت آنها نداریم. به چه دلیل حکمی در مجلس مشروطه تصویب میشود یا آن دستوری که رئیس جمهور غیراسلامی میدهد، برای من و شما حجیت داشته باشد؟ حجیّت داشتن نیاز به یک مستند شرعی دارد.
وقتی در مجلس قانونی تصویب میکنند ما میگوییم برای خودشان! به ما چه مربوط است؟ مگر اینها ما را خریدهاند؟ مگر ما برده اینها هستیم؟ مگر اینها چون که با زور بر ما مسلط شدند حق دارند همة مسایل ما را تحت نظر بگیرند؟ اینطور که نیست. این یک مشروعیتی لازم دارد و این هم در حقیقت به اسلامی بودن حکومت بر میگردد.
حکومت اگر اسلامی شد؛ یعنی آن پایة اول حکومت را فقیه عادل بر مبنای فقاهت و عدل خودش پایهگذاری کرد، امور دیگر متفرع به این امر است. اساسش اساس اسلامی است هر چند عملاً نمیتواند وقت اجازه نمیدهد که در تمام جزییات دخالت بکند. در زمان خود رسولالله (ص) هم همینطور بود؛ مثلاً ایشان وقتی میخواستند جنگی را دستور بدهند کلیاتی را دستور میدادند اما خصوصیات آن را بایستی متخصصین و علاقهمندان به این کار، خودشان تشخیص بدهند. حضرت میفرمودند در این جنگ با فلان طایفه بجنگید، حالا از کدام راه برویم تابع نظر نماینده رسولالله (ص) بود. لذا مسئله ولایت فقیه از فروع فقهی نیست تا مگر ما بگوییم فلان روایت دلالت دارد یا نه، کدام روایت سندش حجت است، کدام روایت سندش حجت نیست، این یک مسئلة عقلی و بدیهی است. دین اسلام با جامعیت و کاملیت و با نظری که به اجرای احکام خودش دارد، صرف تبلیغ و تبیین احکام نیست، میخواهد این احکام در خارج پیاده بشود و هیچ چارهای جز تشکیل حکومت اسلامی با ولایت فقیه ـ به این نحوی که عرض کردیم نداریم.
من معتقدم یکی دیگر از کارهای مهم امام این بود که شیعه را به تمام دنیا معرفی کرد و در معرض افکار جهان و جهانیان قرار داد. این به هیچوجه سابقه زمانی ندارد. همه پرسیدند این انقلابی که در ایران به وجود آمد چه بود؟ شرقی بود یا غربی؟ نه شرقی بود و نه غربی! آیا مردم همه مسلح بودند؟ نه! پس این انقلاب از کجا برخاسته است؟ این انقلاب از مرکز تشیع برخاسته است و این اهتمامی که امام به مکتب تشیع داشت موجب تحقق این انقلاب شد. لذا افراد علاقهمند تحقیق و تفحص میکنند که این شیعه کیست؟ چه مکتبی است؟ دارای چه نظریاتی است؟ از آن طرف ما معتقدیم که حقیقت تشیع به تمام معنا مطابق با فطرت و مطابق با عقل است و مطابق با همه مسائلی است که در انسان وجود دارد، در نتیجه هرکس راجع به شیعه مطالعه کند، قطعاً شیعه خواهد شد، همچنان الآن نقل میکنند که بعد از انقلاب اسلامی ایران، خیلی از جاها که مردمان آن اهل دقت و مطالعه و فهم بودند، شیعه شدند، مخصوصاً امام را با علمای خودشان مقایسه کردند و دیدند کسی که برای اسلام دلسوز است امام است و اما قائل به تشیع است، لذا من این را خیلی با ارزش و بزرگترین دستآورد انقلاب اسلامی میدانم.
امیدوارم در این کنگرهای که در پیش دارید هر چه بهتر و بیشتر بتوانید اندیشههای امام را نه تنها در رابطه با حکومت اسلامی بلکه در رابطه با تمام مسایل بیان کنید، چون نسل آینده ما که شخص حضرت امام را درک نکردهاند، شاید تصور کنند امام هم یک شخص عادی بود، در حالی که در تاریخ اسلام من نظیری برای ایشان سراغ ندارم. باید امام به جامعه معرفی شود تا انشاءالله نظریات و اندیشههای امام باقی بماند و بدانید و یقین کنید که امام مصداق کامل «المومن ینظر بنورالله» است. مطالبی را که میفرمودند، پیشبینیهایی که میکردند، نظریاتی که داشتد، همة آنها صحیح و مطابق با واقع بوده است. انشاءالله خداوند به شما توفیق بدهد.
آیتالله فاضل به روایت دیگران
پیرامون شخصیت، جایگاه، آثار، مبارزات و مقام علمی حضرت آیتالله فاضل در کتب خاطرات و تاریخی موضوعات گسترده و متنوع وجود دارد. آنچه میآید فقط چند نکته مختصر و گذراست. امید است خوانندگان محترم با رجوع به کتب مزبور این فصل را تکمیل نمایند!
بسمالله الرحمن الرحیم
خاطره دیدار با مرحوم آیتالله العظمی فاضل لنکرانی
علیرضا مهرانی در وبلاگ شخصی خود مینویسد:
پاییز سال 1381 به منظور ملاقات با مراجع عظام تقلید و ارائه مطالبی درباره فعالیت رؤیت هلال در ایران عازم قم شده و در یکی از این جلسات به محضر مرحوم آیتالله العظمی فاضل لنکرانی شرفیاب شدم. جلسه در محل دفتر آیتالله فاضل برگزار شد. همزمان با رسیدن ما به دفتر، خودرو پیکان حامل ایشان هم در مقابل دفتر توقف کرد. دفتر ایشان همانند دفتر سایر مراجع بسیار ساده بود، زندگی تمامی مراجع عظام تقلید بسیار ساده و زاهدانه است. در منزل و یا دفتر این بزرگان، اثری از تجملات (حتی در حد خیلی کم) دیده نمیشود. اهمیت این موضوع آن زمان نمایان میشود که بدانیم مبالغ بسیار کلانی تحتعنوان وجوهات شرعی توسط مقلدین در اختیار مراجع قرار میگیرد تا با صلاح دید آنان به مصرف برسد و مراجع حق هرگونه تصرف در این وجوه را دارند. رفت و آمد، خورد و خوراک، و زندگی مراجع در سادهترین شکل ممکن انجام میشود و البته از بزرگان دین که پیرو امیرالمؤمنین علی علیهالسلام هستند، توقعی جز این هم نمیرود.
در این جلسه دو تن از مسئولین ستاد استهلال، آقا زادة آیتالله فاضل (آقا جواد) و بنده حضور داشتیم. پس از صحبتهای مقدماتی، از محضر آیتالله فاضل اجازه گرفتم تا در مورد مسایل نجومی و علمی رؤیت هلال توضیحاتی را عرض نمایم. کامپیوتر خود را روی میز کوچکی گذاشتم و به رسم ادب، دو زانو در مقابل آیتالله فاضل نشستم. ایشان فرمودند راحت باشید و بیایید کنار من بنشینید. حدود 35 تا 40 دقیقه صحبت کردم و ایشان در طول این مدت با نهایت توجه و دقت به صحبتهای بنده گوش دادند. بعضاً پرسشهایی را مطرح میفرمودند و نقادانه به پاسخهای من توجه میکردند. وقتی عرایض من تمام شد، حدود 15 تا 20 دقیقه موضوعات مرتبط با این بحث و صحبتهای دیگر مطرح شد. موقع خداحافظی از ایشان تشکر کردم که اجازه شرفیابی و صحبت به بنده دادهاند، و ایشان با خضوع و فروتنی فرمودند من از صحبتهای شما خیلی استفاده کردم و مطالب جدیدی را شنیدم.
به خوبی میدانستم ایشان در زمینه رؤیت هلال و مسایل نجومی و فقهیِ آن، تسلط بسیار زیادی دارند. ایشان با آن درجه علمی و در جایگاه رفیع مرجعیت، بزرگوارانه مرا مورد تفقد و تشویق قرار دادند تا شیرینی این دیدار برایم تا پایان عمر جاودانه بماند. دیشب وقتی خبر ارتحال این عالم ربانی را شنیدم یاد و خاطره آن دیدار بیاد ماندنی برایم تازه شد و اشک از دیدگام جاری گردید.
روحش شاد، رضوان و رحمت الهی را برای آن عالم جلیلالقدر مسئلت مینمایم.
ناگفتههایی از سادهزیستی شگفت آیتالله العظمی فاضل لنکرانی
حجةالاسلام حسینی بوشهری که سخنران مجلس بزرگداشتی بود که دیشب (38 خرداد 86) از سوی مقام معظم رهبری به مناسبت ارتحال آیتالله العظمی فاضل لنکرانی در حرم مطهر حضرت معصومه (س) برگزار شد ـ به نکاتی از زهد و سادهزیستی آن مرجع فقید اشاره کرد که تاکنون اعلام نشده بود.
وی گفت: فرزند آیتالله به من گفت: آقا از دنیا رفت بدون آنکه حتی یک متر خانه یا زمین یا ملک دیگری از خود برجای گذاشته باشد. تعجب کردم و پرسیدم: پس منزلی که در خیابان 19 دی در آن مینشستند مگر مال ایشان نبود؟ پاسخ داد: خیر. آن منزل را پدر بزرگ مادری ما برای دخترش خریده بود و متعلق به والده ماست. پرسیدم: دفتر آقا که در منطقه بازار است چه ؟ گفت: آن هم ملکی است که از پدر بزرگ پدریمان به همه فرزندان ایشان به ارث رسید و سهم آقا در آن دو دانگ بود، بقیه ورثه سهم خود را به آقا واگذار کردند و ایشان همه را یک جا وقف عزاداری سیدالشهداء کرد. لذا هیچ مایملکی از ایشان برجای نماند.
حسین بوشهری با اشاره به آیه شریفه: «اِنالذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصالحاتِ سَیَجْعَل لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدَّا» دلیل محبت شدید مردم به علما و مراجع که در تشییع کمنظیر پیکر آیتالله فاضل تجلی دوبارهای یافت. را همین نوع زندگی برای خدا دانست.
همچنین حجةالاسلام محمدجواد فاضل لنکرانی در گفتگو با نشریه محلی 16 دی قم، نکات جالبی از جلوههای زهد و سادهزیستی والد عظیمالشأن خود را آشکار نمود. نمونههایی از این نکات به کاربران اخبار شیعیان تقدیم میشود:
آقا تا سالهای طولانی پس از ازدواج، منزل مستقل نداشتند و حتی تا زمانی که تعداد فرزندان ایشان به 5 نفر رسید در دو اتاق از منزل پدری زندگی میکردند. تا اینکه پدر خانم ایشان، منزلی خریدند و در اختیار خانواده قرار دادند.
آقا قدمی برای رونق زندگی شخصی بر نمیداشتند و اگر اهل خانه در امور معمولی منزل وسیلهای تهیه میکردند که به نظر ایشان لازم نبود بشدت اعتراض میکردند.
1ـ در 10 سالی که از دوران مرجعیت ایشان میگذرد تابستانها به جز چند روزی که برای زیارت امام رضا (ع) به مشهد مسافرت میکردند بقیه ایام را علیرغم نامساعد بودن آب و هوا در قم میماندند. این در حالی بود که اسباب آسایش در اطراف قم که آب و هوای خوبی دارد فراهم بود (و نیز بسیاری از بزرگان تابستان را در قم نمیمانند) ولی ایشان میگفتند: «من وقتی میبینم طلبهها در قم در زیرزمینها و اتاقهای تنگ و تاریک و در فضای محدود زندگی میکنند دیگر آرامش ندارم تا به فکر راحتی خود باشم و به مناطق خوش آب و هوا بروم.
2ـ آقا پس از تصدی مرجعیت به ما میگفتند برای من عبای معمولی تهیه کنید نه از جنس خیلی خوب و گرانقیمت؛ تا طلبهها وقتی مرا میبینند تحمل سختی و تنگدستی برایشان دشوار نباشد.
3ـ مهمترین نکته اینکه: ایشان این همه سادگی و بیآلایش و فرار از تجملات را در حالی انجام میدادند که هیچ اظهار نمیکردند و نشان نمیدادند که من زندگی سادهای دارم. آقا اصلاً تظاهر به این مسأله نمیکردند.
شهید جاوید
با انتشار کتاب شهید جاوید، نقدها، تحلیلها در مورد نگرش نویسنده آن انتشار یافت. آیتالله فاضل با همکاری آیتالله اشراقی داماد حضرت امام کتابی راجع به «علم امام» یا «ائمه اطهار (ع)» یا «پاسداران وحی» که بحثی قرآنی ـ کلامی بود در 4 بخش منتشر نمودند. کتاب به دور از ردیهنویسی با سبک علمی، پاسخ علمی بود.27
آیتالله سیدحسین بُدَلا
نبوغ و استعداد آقا شیخ محمدفاضل لنکرانی، برای آیتالله بروجردی مشخص بوده و حتی ایشان را از پدرش در فقه و اصول قویتر میدانسته است. تقریرات درس آقای بروجردی به قلم آقای شیخ محمدفاضل در زمان حیات مرحوم بروجردی نگاشته و چاپ شد و به نظر آن مرحوم هم رسید و مورد پسند ایشان قرار گرفت.28
درس امام
اما در زمانی که به تدریس فلسفه اشتغال داشتند، یک استاد مبارز بودند. به نحوی که بسیاری از فیلسوفان امروز، شاگرد ایشان بودند. از جمله شاگردان امام، آقای فاضل لنکرانی بود که در کل عمر با برکتی که داشتهاند و ضمن درک محضر عالم بزرگی چون آقای بروجردی و نوشتن تقریرات ایشان. از ارادتمندان حضرت امام هم به حساب میآمدند و این ارادت در جوی بود که وقتی امام را دستگیر و تبعید کردند، جلسه مدرسین حوزه علمیه قم تشکیل میشد و این جلسات عمدتاً به اهتمام آقای فاضل تشکیل می شد و منشأ برکاتی نیز گردید.29
یک سند ماندگار «در حاشیه»
متن استفتا از حضرات آیاتالله العظام آقای میلانی و آقای نجفی مرعشی
ادامالله ظلالهما ـ علی رؤوس الانام
بسمالله الرحمن الرحیم
پس از اهدای سلام به عرض عالی میرساند، نظر به اینکه ماه مبارک رمضان در پیش است و طلاب و محصلین حوزه علمیه قم برای ترویج و تبلیغ عازم مسافرت هستند پیوسته به اینجانبان مراجعه کرده، سؤال میکنند چنانچه از طرف دولت تضییقاتی نسبت به مسایل روز و هدف عالی روحانیت و تجلیل از مقام حضرت آیتالله العظمی آقای خمینی ـ مدظله ـ واقع شود وظیفه چیست؟ ما برخود لازم دانستیم از مراجع عالیقدر کسب تکلیف کنیم. مستدعی است حضرتعالی صریحاً وظیفه را تعیین فرمایید. ادامالله ظلکم.
مهدی الحسینی الروحانی، ربانی شیرازی، حسینعلی منتظری، ناصر مکارم، محمد محمدی، عبدالعظیم محصلی، علیالمشکینی، سید محمدرضا سعیدی، محمد مفتح، ابراهیم امینی، حسین تقوی، علیاکبر مسعودی، عبدالله جوادی، احمد آذری قمی، احمد جنتی، حسین شبزندهدار، حسین نوری، هاشم تقدیری، محمدحسین مسجد جامعی، محمدتقی مصباح، سید جلالالدین طاهری، محمد موحدی لنکرانی، صالحی نجفآبادی، ابوالقاسم خزعلی، سید محمدباقر ابطحی، جعفر سبحانی، هاشمی، مهدی الحائری، سید یوسف تبریزی، قدوسی، سیدحسن طاهری، علی قدیری.
پاسخ حضرت آیتالله العظمی آقای میلانی ـ مدظله
بسمالله تعالی و له الحمد
السلام علیکم و دامت معالیکم. مراتب فضل و تقوا و دلسوزی شما آقایان فضلا و مدرسین نسبت به مقدرات اسلامی همین اقتضا دارد که نسبت به آینده این مملکت بیدار بوده و با روشنبینی کامل طلاب محترم را رهبری نمایید.
در خصوص وظیفه گویندگان و طلاب معظم که سؤال نمودهاید، البته نوشتههایی را که پس از تبعید حضرت آیتالله خمینی ـ دامت برکاته ـ نوشتهام و در آنجا بهطور صریح و مشروح هدف و وظیفه را شرح دادهام ملاحظه نمودهاید. مجدداً تذکر میدهم وظیفه روحانیون و خدمتگزاران حضرت ولیعصر عجلالله تعالی فرجه ـ این است که در مواقع مناسب بالخصوص در ماه مبارک رمضان و در این اوان به مفاد آیه مبارکه لِیَتَفَقَّهوا فیالدّین و لِیُنذروا قَوْمَهم و آیه مبارکة کُنتم خیرَ اُمةٍ اخرجت للناس تَأمرونَ بالمعروف و تَنْهونَ عنِ المنکر و حدیث شریف اِذا ظهرت البِدَعُ فعلی العالم أن یظهر علمه رفتار نمایند. البته آقایان به وظایف آشنا و به اوضاع روشن هستید و به وظیفهای که آقای آیتالله خمینی برای اهل علم معین فرمودهاند توجه دارید. لازم است که با منطق متین و مستدل و با مراقبت و آرامش و جلوگیری از انقلاب و شورش، مصالح و مفاسد را بیان نموده و انواع تعدیات و ظلم و ستم و اختناق شدید و تجاوزاتی که به حریم دین و مملکت مذهبی وارد شده و پایمال شدن حقوق ملت و گرفتاریهای اقتصادی و غیره و گرفتاری و زندانی شدن علما و خطبا و دانشمندان تذکر دهید و به مردم هدف روحانیت را که عظمت اسلام و اجرای قوانین آن به صورت کامل و جلوگیری از دخالت بیگانگان و عمال آنها در مقدرات این کشور [است] شرح داده و گفته شود هیچ گاهی روحانیت شکست نخورده و نمیخورد و از اهداف عالیه خود دست بر نمیدارد بحولالله تبارک و تعالی وظیفه ملت اسلامی است از روحانیت که توأم با دین و مذهب است پشتیبانی نمایند و پشتیبانی خود را آشکارا اظهار بدارند و از درگاه حضرت احدیت ـ جل و علا ـ صریحاًبازگشت آقای آیتالله خمینی را مسألت نمایند و نیز برای خدا در این زمستان سرد به فکر مستمندان و بینوایان باشند و به قدر امکان مواسات نمایند؛ بالجمله آقایان اهل علم و مبلغین بلکه همه طبقات نبایستی سکوت اختیار کنند که حضرت امیرالمؤمنین ـ صلواتالله علیه فرمود: السکوت اخالرضا من لم یکن معناکان عدواً لنا و نیز فرمود: الراضی لعمل قوم کالداخل فیه معهم.
امید است از برکات حضرت ولیعصر ارواحنافداه ـ که ملجأ و پناه روحانیت بلکه امت اسلامی است به اسرع وقت مشکلات مرتفع و به احسن وجه ناراحتیها برطرف گردد.
حسبناالله و نعمالوکیل.
محمدهادی الحسینی المیلانی
25 شعبان المعظم 84
مشهد مقدس
متن وصیتنامه آیتالله فاضل
فرازهایی از دو وصیت مرجع فقید، فقیه اهل بیت حضرت آیتالله العظمی فاضل لنکرانی قدس سره (با اندکی ویرایش)
بسماللهالرحمن الرحیم
آخرین وصیت، اول ماه مبارک رمضان المبارک 1427
(مطابق سوم مهرماه 1385)
در مورد کتابهای اینجانب «شرح تحریرالوسیله حضرت امام خمینی قدس سره (تفصیل الشریعه)» که قسمت مهم آن به چاپ رسیده و شاید تا به حال به حدود سی جلد برسد طبق مصلحت عمل شود (البته به راحتی در دسترس فضلائی که بالفعل از آن استفاده میکنند، قرار گیرد) و قسمت دیگر آن را نیز چاپ نموده و به همین کیفیت عمل نمایید.
کتابهای چاپی اینجانب قسمتی در منزل مسکونی باجک و قسمتی در اتاق بزرگ حسینیه مرحوم والد و قسمتی که اینجانب معمولاً روزها مینشینم وجود دارد، آنچه را که از این کتابها مورد نیاز بندهزاده محمدجواد است میتواند از آنها بردارد و بقیه در جایی که صلاح باشد جمعآوری شده و مورد مراجعه مراجعین قرار گیرد.
حسینیه که بهعنوان دفتر اینجانب معروف است وقف شرعی برای مرحوم آیتالله والد (قدس سره) میباشد، میل دارم روضه جمعه و دهه اول محرم و ایام فاطمیه در آنجا برگزار شود و چنانچه در زمانی بهعلتی مانند سیل و زلزله و واقع شدن در مسیر خیابان و امثال اینها امکان نداشته باشد، در محل دیگری برگزار نمایند.
اموالی را که از این حقیر باقی میماند یا در شهریه طلاب حوزه علمیه قم صرف شود و یا در اداره مرکز فقهی ائمه اطهار علیهمالسلام و تشخیص آن بهعهده وصی اینجانب میباشد، البته در شهریه لازم نیست بنحو تمام و کمال داده شود بلکه به مقدار مصلحت اقدام گردد.
میل دارم که در لندن مؤسسهای برای ترویج مکتب اهل بیت علیهمالسلام و نشر معارف شیعه اثنی عشریه تأسیس گردد.
لازم است تذکر دهم که محمدجواد و احمد آقا که سالیان درازی است دفتر اینجانب را به صورت آبرومند اداره میکنند و اجرتی دریافت نمینمایند، مورد تشکر اینجانب هستند، چون کار آنها بالمآل مربوط به آقا امام زمان عجلالله تعالی فرجه الشریف میباشد.
خانه مسکونی فعلی در محله باجک کوچه 8 متری رضوی ملک خانواده محترم حاجیه خانم لاجوردی میباشد، خانه و لوازم و امکاناتی که در آنجا وجود دارد از قبیل فرش و ظروف و کولر و امثال آن به ایشان داده شود.
وصی حقیر در جمیع موارد فوق بندهزاده محمدجواد میباشد و ناظر احمد آقا.
ضمناً معلوم باشد تمام اموالی که به اینجانب ارتباط دارد هیچکدام مال شخصی اینجانب نیست بلکه مربوط به سهمین میباشد و هیچکدام از ورثه در این اموال حقی ندارند.
محمدفاضل لنکرانی
بخشی از یک وصیتنامة آیتالله فاضل در مورد فعالیتهای تبلیغی
در سراسر مملکت و برخی کشورهای دیگر در این وصیت، دو فرزندش را به عنوان افراد مورد وثوق، فعال و مفید میشناسند و اشاره مینمایند:
علاوه بر مسئولیت مزبور در امور مؤسسه فقهی ائمه اطهار علیهمالسلام که برای آن ساختمان معظمی در دست داریم و در آن مؤسسه در حال حاضر عدهای از فضلای محترم اشتغال به درسهای خارج مخصوص دارند و کتابهای متعددی از آنجا انتشار یافته و به مسایل مختلف توسط اینترنت پاسخ داده میشود و دارای کتابخانه تخصصی فقه میباشد که در آن حدود 20 هزار جلد کتاب موجود است، همینطور مؤسسهای که در مشهد مقدس دایر کردهایم و سالهای چندی است که گروهی از فضلا و دانشمندان علاوه بر علوم حوزوی متداول و تدریس و تدرّس آن، به کیفیت مخصوص به علوم دیگر نیز در آنجا اشتغال دارند و نیز مؤسسهای که در کشور سوریه است و از نظر موقعیت محلی دارای امتیاز و غرض از تأسیس آن تربیت عدهای فاضل و دانشمند در نزدیکی قبر مطهر حضرت زینب کبری سلامالله علیها میباشد. [به] علاوه وظیفه مهم شهریه حوزه علمیه قم با متجاوز از پنجاه هزار طلبه و شهریه مشهد مقدس و اصفهان و متجاوز از سیصد حوزه علمیه شهرستانها، که اداره مجموع آنها بسیار مشکل و خطیر و از وظایف اینجانب است که اگر کمک و مساعدت این دو برادر نبود، قطعاً ناتوان بودم و به تهایی از عهده این امر نمیتوانستم برآیم و نیز کارهای اینجانب، دو شعبه در تهران و یک شعبه در مشهد مقدس و یکی در افغانستان و دیگری در مسکو و نیز جاهای دیگر که میبایست کمال ارتباط با آنها حفظ شود و مشکلات حوزهها از یک طرف و اشاعه و ترویج مکتب تشیع از طرف دیگر به وسیله آنها حل شود و انجام گیرد و نیز کارهای مختلف دیگر که باید به صورت مطلوب عملی گردد و جای ذکر آنها نیست. و ضمناً ناگفته نماند که تمامی اعلامیهها و پیامهایی که در مقاطع مختلف در رابطه با امور مذهبی و سیاسی داده میشد مربوط به اینجانب است. مخصوصاً آنچه را که روزنامه جمهوری اسلامی منعکس مینمود ـ و در رابطه با آنها مخصوصاً بدو اعلامیه افتخار میکنم یکی اعلامیهای که به مناسبت شهادت حضرت زهرا سلامالله علیها، سالیان زیادی منتشر نمودم و دیگر اعلامیهای که به مناسبت عدم جواز نقض حکم امام (قدس سره) در مورد ارتداد سلمان رشدی و وجوب قتل او صادر کردم و در مقابل برخی از روشنفکران که خیال میکردند مقتضای مصلحت کنار آمدن با سلمان رشدی است و در این رابطه مقدماتی را تهیه دیده بودند مقاومت نموده و شدیداً با آنان برخورد کردم.
امیدوارم که همه این کارها و تحمل مشکلات بیش از حد مرضی امام زمان عجلالله تعالی فرجهالشریف قرار گیرد و افتخار سربازی واقعی آن جناب از ما سلب نشود که بالاترین افتخار همین است.
به امید روزی که با فرج مقدسش تمام مشکلات حل شود و غالب اینها سامان پذیرد.
اللهم عجّل لولیک الفرج و متّعنا بذلک فوق ما نترقّب و نأمل.
محمد فاضل لنکرانی
1/4/1384
_____________________
1ـ امام و روحانیت، تهران، دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1362، ص 41
2ـ همان، ص 43
3ـ همان، ص 44
4ـ بیانات امام 1/1/1361
5ـ کشفالاسرار ـ امام
6ـ امام و روحانیت، ص 92
7ـ همان، ص 95
8ـ همان، ص 103
9ـ همان، ص 108
10ـ همان، ص 121، 122
11ـ همان، ص 123
12ـ بیانات امام 4/8/43
13ـ امام و روحانیت، ص 204
14ـ بیانات امام 3/10/46
15ـ این مجموعه طرح 4 جلدی بود که عمر ایشان برای به اتمام رساندن آن کفاف نداد.
16ـ جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، حجةالاسلام سیدمحسن صالح، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1386
17- نویسنده محترم در موقع تدوین اسنادی در اختیار نداشته است.
18ـ در بازجویی از ایشان سخن از امضای «صدها اعلامیه» ذکر شده است؛ در حالی که تا سال 57، بیانیهها، نامهها و تلگرافهایی که با امضای مدرسین صادر شد، شاید کمتر از ده عدد بوده است
19ـ گرچه این حادثه مربوط به سال 57 است و طبیعتاً میبایست در فصل چهارم ذکر شود، اما از آنجا که در فصل چهارم، حوادث به صورت ترتیب زمانی ذکر میشود و در نقل آقای فاضل، زمان دقیق بازجویی مشخص نشده است، در این بخش ذکر میگردد.
20ـ پیام انقلاب، شماره 9، مصاحبه با آیتالله فاضل موحدی لنکرانی، قسمت اول، ص 27.
21ـ مجله نور علم، دوره سوم، شماره هشتم، مصاحبه با آیتالله حاج شیخ محمد فاضل، صص 51 ـ 52
22- صحیفه نور، حضرت امام خمینی، تهران، دفتر نشر آثار امام
23- پوچ و بیمعنا
24- گزارش فوق از منبع ساواک است که دسترسی خاصی به حوزه و شناخت ایشان داشته است.
25- آیتالله حاج شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی
26- رجوع شود به کتاب «گروه ابوذر»، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی
27ـ خاطرات آیتالله سیدکاظم نورمفیدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1386، ص 213
28ـ خاطرات هفتاد سال، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 156
29ـ همان، 227 ـ 227
مجله گزارش تاریخ