06 فروردین 1404

فریادی علیه استعمار

قیامی که به استقلال عراق انجامید


قیامی که به استقلال عراق انجامید

یکی از رهبران قیام عراق در برابر انگلستان پس از جنگ جهانی اول که از ماه مبارک رمضان سال 1338 هجری قمری آغاز شد، آیت الله شیخ محمد مهدی خالصی (ره) بود که 16 فروردین سالروز درگذشت وی است.

این قیام اگرچه در برخی ابعاد شکست خورد، اما منجر به تأسیس کشور عراق و استقلال نسبی آن در آن مقطع زمانی شد. عامل اصلی ناتمام ماندن همه ابعاد آن قیام که به ثورة العشرین مشهور گردید؛ در گذشت آیت الله العظمی میرزا محمدتقی شیرازی در میانه قیام بود که فتواهایش به مسلمانان قوت می بخشید و عامل وحدت شده بود.

 فرزند آیت الله خالصی در خاطرات خود  پس از اشاره به ماجرای سقوط عثمانیان و حمله انگلستان به خاک عراق  که منجر به رفتارهای منزجر کننده آنها شده بود تا جایی که «نفرت مردم از انگلیس ها قابل وصف نبود» ماجرای قیام را روایت کرده است که مرور فرازهایی از آن خالی از لطف نیست:

 وقتی عراقیان به خود آمدند، پدرم از فرصت بهره جست اما در کاظمین نمی توانست کاری کند زیرا چسبیده به بغداد و دور از مناطق قبایلی بود. میرزا محمدتقی شیرازی از سامراء به کاظمین آمده بود. چندی که ماند، خواست به کربلا رود و اقامت کند. پدرم نیز همان تصمیم را گرفت. این دو به ظاهر مشغول تدریس، فتوا، قضاوت و دیگر ظواهر شرعی شدند ولی ... همت گماشته بودند که سرزمین های اسلامی، به ویژه محل زندگی شان عراق، را از سلطه انگلیس برهانند. این برایشان از تمام احکام شرعی مهم تر بود.

 جلسه ای مخفیانه داشتند که شیوخ قبایل عراق را به آن فرامی خواندند؛ میانشان پیمانهایی می بستند؛ اختلافات شان را حل می کردند؛ و می گفتند مهیای نبرد باشید تا انگلیس ها را از عراق بیرون کنیم. انگلیس ها از این ماجرا بویی نبرده بودند زیرا قبایل، طبق رسم هرساله شان به زیارت کربلا آمده بودند. پدرم و میرزا نیز بی آن که سروصدایی در عراق بپا کنند از همان رسم قبایل برای آمدن به زیارت استفاده و با سران قبیله ها ملاقات می کردند. وفات سید محمد کاظم یزدی نیز کمک کرد. چون امیدی به موافقتش برای جنگ با انگلیس نبود. پس از وی، مرجعیت تقلید شیعیان منحصر به میرزا محمدتقی شیرازی شد و این نیز به پاگرفتن نهضت عراق کمک کرد. انگلیس ها زمانی خبر شدند که اکثر قبایل عراق برای قیام ضد انگلیس هم قسم شده بودند. برخی بزرگان کربلا را گرفتند و به هند تبعید کردند. آن اقدام باعث ناآرامی عراقیان شد. همه منتظر قیام علیه ظالمان انگلیسی بودند.

 

 آن روزها، تجمعات بزرگی در بغداد شکل گرفت و تظاهرات مسالمت آمیز ولی سنگینی به راه افتاد. انگلیس ها برخوردی بسیار بیرحمانه کردند ... [….]این کار انگلیس ها بر شور و هیجان عراقیان افزود. خون عربی شان را به جوش آورد و روح اسلامی هراس ناپذیر آنان را به جنبش انداخت. بغدادیان از آن پس به تظاهرات خود ادامه دادند.

 انگلیس ها در یکی از بازارهای کوفه و نیز در شهر حله به محاصره افتادند. جنگهای سختی در آن مکان ها رخ داد. انقلابیون عرب در تمام نبردهایشان به تجهیزات انگلیسی دست می یافتند. صاحب توپخانه، تیربار و نارنجک دستی فراوان شدند و بسیاری از طیاره های انگلیسی را سرنگون کردند. شمار زیادی از هندیهای اسیر و ترکهایی که در عراق بودند، به نیروهای انقلابی مسلمان پیوستند و توپخانه ای را که از انگلیس ها غنیمت گرفته شده بود علیه خود انگلیس ها به کار انداختند و با آن تسلیحات، یک فروند ناو جنگی انگلیسی را غرق کردند که در فرات روبروی کوفه لنگر انداخته بود.

 شور و حماسه در تمام آن جنگها فزاینده بود. از رجزهای جنگی مردم پیدا بود که در راه دفاع از عراق، مرگ را به چیزی نمی گرفتند. انگلیس ها جز در مواردی که حیله ساز کردند و نیرنگ زدند، در هیچ نبردی آن ایام نتوانستند بر عرب چیره شوند. این در حالی است که فقط اندکی از قبایل عرب به جنگ آمده بودند؛ […]

 در این نبردها و حوادث، انگلیس فهمید که بیرحمی و خشونت اثری بر عرب ندارد بلکه شجاعت و دلیری و پایداری اش را بالا می برد. انگلیس ها این را دریافتند و بدان اعتراف نیز کردند چون عادت دارند که خطا را به سرعت تصحیح کنند و بر تکرارش اصرار نورزند. مستر ویلسن، حاکم عراق را که متوسل به خشونت شده بود، برکنار کردند. به جایش سرپرسی کاکس را گذاشتند که با منصب حاکم سیاسی، قوای انگلیس را در تمام جنگهای عراق همراهی کرده بود. وی با سیاست جدیدی به عراق آمد که آمیخته با نرمش، وعده دهی و امیدبخشی بود. می گفت ما از عراق می رویم و عراق را برای عراقیان می گذاریم تا خودشان با استقلال کامل و بی منازع بر کشورشان حکم برانند.

 انگلیس ها درک می کردند که عراق اگر حکومتی عربی نداشته باشد لاجرم دست به قیام دیگری خواهد زد و معتقد شدند که باید در عراق حکومتی سازگار با اطماع خود تأسیس کنند وگرنه ماندنشان در این کشور حاصلی جز خسارت نخواهد داشت.

متن خاطرات بر گرفته از کتاب آه از این راه  (خاطرات و مبارزات آیت الله شیخ محمد خالصی زاده) به ترجمه و بازپژوهی علی شمس، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی است.