07 فروردین 1399
توطئه های استعمار بر ضد اسلام ـ مسئولیت سنگین عالمان دینی
بسم الله الرحمن الرحیم
اعلام عزای ملی
امسال[1] ما عید نداریم و این عید را عزای ملی اعلام می کنیم، نه به خاطر اینکه مصادف است با شهادت حضرت صادق ـ سلام الله علیه؛ آن حضرت مقامش عالی و بلند است، ولادت و شهادتش موجب تحکیم و پیشرفت اسلام است. به قول سیدبن طاووس ـ علیه الرحمه ـ برای شهادت [مثل] امام صادق باید جشن گرفت.[2]
ما در این عید عزاداریم برای مصیبتها و لطمه هایی که در این سال[3] به اسلام وارد شد، این سال، سال خوشی برای مسلمین نبود، سال خوبی برای روحانیت نبود. در این سال به اسلام تجاوز شد. علمای دین و روحانیون مورد اهانت قرار گرفتند، هتک شدند. در این سال استعمار توطئه هایی را علیه اسلام تدارک دید، عمال پلید استعمار به قرآن جسارت کردند، برای پایمال کردن احکام نورانی قرآن نقشه ها کشیدند، برنامه ها ریختند، طرحها دادند. اگر مسلمین بدانند که چه توطئه ها و نقشه هایی علیه عزت اسلام،
سعادت ملتهای مسلمان و استقلال ممالک اسلامی در دست اقدام است، دیگر هیچ وقت عید نمی گیرند بلکه قیام می کنند به وظایف دینی که بر عهده دارند. وظیفۀ علمای دین، وظیفۀ ملتهای مسلمان سنگین است. همه وظیفه دارند که از اسلام دفاع کنند. در برابر توطئه ها بایستند و با آن مقابله کنند. آنها که در برابر خطرهایی که متوجه اسلام شده است قیام نکنند، مقابله نکنند و به دفاع برنخیزند، آنها در عداد مردگانند.
حوزه های علمیه، پایگاه دفاع از اسلام
روحانیت اسلام تا این لحظه از تاریخ حیات درخشان خود در خدمت اسلام و مسلمانها بوده و در راه دفاع از دین خدا و حقوق ملتها مجاهده و مبارزه کرده است و در مواقع لزوم مردم را متوجه خطرهایی کرده که علیه اسلام و استقلال کشورهای اسلامی مطرح بوده است و در برابر فشارها، قلدریها و تهدیدهایی که از جانب ستمکاران و حاکمان جائر بر روحانیت وارد شده عقب نشینی نکرده و سکوت را جایز نشمرده است و با ارعاب و تهدید از وظایف خود دست نکشیده و تسلیم جباران نشده است. روحانیان را با تهدید و قلدری نمی توان در برابر سلطه و قدرت ظَلمه و ستمکاران مرعوب کرد. روحانیان از سرنیزۀ جباران و جنایتکاران نمی ترسند و از وظایف خود دست نمی کشند. إِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنا الله ُ ثُمَّ استَقاموُا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ اَلا تَخافُوا وَ لا تَحزَنوُا وَ أَبْشِروُا بِالْجَنَّةِ الَّتی کُنْتُمْ توُعَدوُنَ.[4] آنها که گفتند مربی ما خداست و سپس استقامت ورزیدند، ملائکه بر آنها فرود می آید، قلبهایشان را تسکین می بخشد و آنها را دلداری می دهد که مترسید و اندوهگین نشوید و شادمان شوید به بهشتی که وعده داده می شدید. پس برای چه بترسیم برای چه اندوهگین باشیم، اینها که آدم نیستند که ما از آنها بترسیم. ما را به چه تهدید می کنند اینها؟
روحانیت نباید از چیزی بترسد، روحانیت نباید از عربده کشیها، وحشیگریها و غوغای مشتی رجاله و اراذل وحشت کند. علما و روحانیان باید تا آخرین قطره خون خود را در راه اسلام، در راه قرآن و در راه اِعلای کلمة الله نثار کنند. اگر بناست ـ خدای نخواسته ـ اسلام نباشد، احکام قرآن نباشد، مذهب جعفری در کشور از رسمیت بیافتد، روحانیت اصلاً نمی خواهیم باشد، (در آن صورت) حوزه های علمیه نمی خواهیم وجود داشته باشد. ما حوزه های علمیه را می خواهیم برای حفظ اسلام، ترویج احکام الهی و قوانین قرآنی. اما اگر بنا باشد، دستگاه جبار، دین مقدس اسلام را از رسمیت بیندازد، احکام اسلام را از بین ببرد و قرآن را مهجور و منکوب کند، وجود حوزه های علمیه چه ثمره ای دارد و چه آثاری بر آن مترتب است؟[5] آیا این حوزه ها را می خواهیم که فقط از ترتب بحث کند؟[6] حوزه های علمیه باید زنده باشد و در برابر دشمنان اسلام چون کوه محکم بایستد و بخروشد. این حکومت فاسد همه قوای خود را برای ضربه زدن به اسلام و مردم مسلمان به کار گرفته است و بساط ظلم و جنایت خود را هر روز بیشتر گسترش می دهد. ما وظیفه داریم که در برابر این جنایتکاران بایستیم و سکوت نکنیم.
آیا در شرایطی که استعمار، قرآن مسلمانها را تحریف می کند ما ساکت باشیم؟! آیا در موقعی که دستگاه طاغی بر مدرسۀ علوم دینی هجوم می برد و اهل مدرسه را مورد ضرب و شتم قرار می دهد و اموال طلاب را غارت می کند و علمای اعلام را به زندان می برد، هتک می کند و مورد تهدید و تحقیر و اهانت قرار می دهد، ما ساکت باشیم؟ آیا ما ساکت باشیم در صورتی که علمای تهران حبس می شوند و هتک می شوند؟ آیا ما ساکت باشیم در حالی که علمای قم مورد شدیدترین اهانتها قرار می گیرند؟! به جرم اینکه می گویند «ربنا الله »، مربی ما امریکا نیست، مربی ما انگلیس نیست، مربی ما اسرائیل نیست، مربی ما خداست.
خوابهای خطرناک
جرم علما و روحانیون این است که از اسلام دفاع می کنند، از احکام قرآن دفاع می کنند و رودرروی جباران و ستمکاران می ایستند و بر سرشان فریاد می زنند که تجاوز به احکام الله نکنید، سنن الهی را بازیچۀ دست خود قرار ندهید. شما هرگز نمی توانید احکام خدا را تغییر دهید و چنین حقی ندارید. احکام الهی حق انبیا است که آن را از جانب خداوند متعال برای سعادت بشر آورده اند و علمای اعلام وظیفه دارند آن را حفظ کنند و آن را برای ملت بیان کنند. ما قانون الهی داریم و نیازمند قانون ظلمه و دولتهای دست نشانده نیستیم. آنها می خواهند قوانین اسارتبار اربابان خود را در کشور ما اجرا کنند. ما می دانیم آنها چه نقشه های شومی در سر دارند. ما می دانیم دستهای خیانتکار عوامل استعمار می خواهند بر ضد قرآن قوانینی وضع کنند و اسلام را از رسمیت بیندازند و قرآن را در کنار کتابهای ضاله قرار دهند.
ما می دانیم که دستگاه جبار چه خوابهای خطرناکی برای اسلام دیده است که می آید شرط مسلمان بودن را از انتخاب کننده و انتخاب شونده حذف می کند، برای اینکه راه را برای نفوذ طایفۀ ضاله باز کند و آنها را بر مقدرات ملتهای مسلمان و کشورهای اسلامی مسلط سازد. ما صدای شیطانی آنها را در گوشه و کنار این مملکت بارها شنیده ایم که گاهی صراحتاً و گاهی تلویحاً مزمزه می کنند که ما اسلام را نمی خواهیم، اسلام مال عربهاست. این سخنان کینه توزانۀ آنهاست نسبت به شریعت محمدی ـ صلی الله علیه و آله ـ و ما از اینگونه گفتار کفرآمیز و رسوا، به ماهیت ضد دینی آنها بهتر پی می بریم و بهتر آنها را می شناسیم. آنها عمال استعمارند، آنها ایادی بیگانگانند، آنها برای ریشه کن کردن اساس اسلام بر کشور ما مسلط شده اند. ما سالیان درازی شاهد اعمال جنایتبار آنها بوده ایم. ما وظیفه داریم ملت را بیدار کنیم واین نکات را به مردم برسانیم تا اتمام حجت شده باشد.
انگیزۀ مخالفت با تصویبنامۀ انجمنهای ایالتی و ولایتی
ای مسلمانان عالم! بدانید در جریان تصویبنامۀ انجمنهای ایالتی و ولایتی علت مخالفت علمای اسلام قضیۀ شرکت زنان در انتخابات نبود، این قضیه ناچیزتر از آن بود که آن قیام عمومی را به همراه داشته باشد. مسئله این بود که علما و روحانیون دیدند که دستگاه جبار می خواهد با کیْد شیطانی اسلام را قلب کند و اوضاع را به عقب برگرداند.
آیا در چنین شرایطی که آنها قوانین مقدس اسلامی را بازیچۀ دست خود قرار داده اند ما ساکت بنشینیم و اعتراض نکنیم و نگوییم که چرا وعاظ و خطبای اسلام را تحت فشار قرار می دهند؟ چرا صدای مبلغین اسلام را خفه می کنند؟ چرا چاپخانه ها را تحت سانسور قرار می دهند و از چاپ و نشر نوشته های اسلامی جلوگیری می کنند؟ چرا آزادی مطبوعات را سلب می کنند؟
اینها به نام امام صادق ـ سلام الله علیه ـ می خواهند با مکتب آن حضرت مقابله کنند. به نام امام صادق می خواهند احکام مقدس قرآن را از بین ببرند و تعالیم درخشان آن را ریشه کن کنند. آنها در کنار شعار احترام به مقام حضرت صادق، از تساوی حقوق زن و مرد دم می زنند. تساوی حقوق زن و مرد یعنی قرآن را زیر پا گذاردن؛ یعنی مذهب جعفری را کنار زدن؛ یعنی قرآن را مهجور کردن و به جای آن کتابهای ضاله قرار دادن، یعنی دخترها را به سربازخانه ها کشانیدن و سایر کارهایی که نوامیس اسلام و مسلمین را به خطر تهدید می کند.
این تساوی حقوق زن و مرد و ملحقات آن از نظر بیست میلیون نفوس ایرانی مردود، و محکوم است. مع ذلک با زور و سرنیزه، با فشار و با آتش گلوله می خواهند آن را بر ملت ما تحمیل کنند. اگر این فشارها از ناحیۀ انگلیس یا امریکاست به ما بگویند تا ما خودمان با آنها برخورد کنیم. اگر الزامات بین المللی است باز هم به ما بگویند تا فکر دیگری بکنیم. این دولتهای غیرقانونی از جان ما چه می خواهند؟ این نخست وزیر خبیث بیسواد[7] از جان این مردم چه می خواهد؟ چرا نمی رود به دنبال کارش تا یک نفر فهمیده و باسواد که غمخوار این ملت باشد بر سر کار آید؟ آیا ما ساکت باشیم و حرفی نزنیم در حالی که آنها به مدرسۀ فیضیه می ریزند، در و پنجره ها را می شکنند، طلاب را کتک می زنند و اموالشان را غارت می کنند[8] علمای تهران را به زندان می برند، در قم به مغازه ها حمله می کنند، در مغازه را می شکنند و مال مردم را می برند؟ این بدبختها خیال می کنند با زدن یک عده مردم بی سلاح و طلاب بیگناه فتح هندوستان کرده اند و مملکت را در سطح ممالک راقیۀ دنیا قرار داده اند!
من در کمین آنها ایستاده ام
دستگاه جبار بداند که اگر بخواهد به اسلام تجاوز کند و احکام کفر را در بلاد اسلامی جاری سازد، من در کمین آنها ایستاده ام. من تا آخرین لحظه های زندگی ام از نوامیس اسلام و مسلمین دفاع می کنم. من به حکم اسلام که به ما دستور جهاد و مقابله داده است در برابر خیانت به اسلام دست روی دست نمی گذارم و ساکت نمی نشینم. اگر می خواهند راحت باشند بیایند مرا که مزاحم هستم از این کشور تبعید کنند. تا من هستم نمی گذارم قوانین مخالف اسلام تصویب و اجرا شود؛ تا من هستم نمی گذارم که دستگاه جبار استقلال این ملت را بر باد دهد.
ملت اسلام نیز بیدار و نسبت به دین و آیین خود حساس و پایبندند. به علمای خود علاقه مندند؛ پشت سر علمای اسلام ایستاده اند و مسلماً در برابر خیانت به اسلام و قرآن ساکت نمی نشینند و اجازه نمی دهند که جباران و ستمکاران هر چه می خواهند بر سر اسلام بیاورند و دستهایی را که به حریم قرآن دراز شود قطع می کنند.
دعوت به فداکاری و پایداری
شما آقایان روحانیون نیز باید هوشیار باشید. شما مسئولید که حقایق را با مردم در میان بگذارید و به اقشار مختلف ملت برسانید که چه نقشه ای علیه اسلام و استقلال مملکت کشیده اند و چه ضربه هایی می خواهند بر اسلام وارد کنند. در برابر زور و فشار طاغیان خضوع نکنید، تسلیم نشوید، صفوف خود را فشرده تر کنید. مردم زنده ای باشید. در برابر
حوادثی که پیش می آید استقامت داشته باشید و از آنهایی باشید که خداوند در حقشان فرمود: ان الذین قالوا ربناالله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة ألاّ تخافوا و لا تحزنوا و أبشروا بالجنة التی کنتم توعدون. خداوند ملائکه بر شما فرو می فرستد و قلبتان را آرامش می بخشد که از کشته شدن و اعدام شدن نگران نشوید. جایگاه ابدی شما «جنات عدن» است که وُعِدَالمتقون.[9] روز خوشی و سعادت ما روزی است که از این دنیای آلوده و انباشته از درد و رنج و بلا راحت شویم. عید ما و روز سعید ما در شهادت است. زندگانی در این روزگار برای مسلمین خوش و گوارا نیست. ما زندگی در سایۀ حکومت جباران و ستمکاران را نمی خواهیم و برای همه گونه حوادثی آماده ایم. شما هم باید آماده باشید، اگر واقعاً روحانی هستید نترسید، نگران نشوید، قلبتان را محکم کنید. خود را آماده کنید برای کشته شدن، خود را آماده کنید برای زندان رفتن، خود را آماده کنید برای سربازی رفتن، خود را آماده کنید برای ضرب و شتم و اهانت، خود را آماده کنید برای تحمل مصایبی که در راه دفاع از اسلام و استقلال برای شما در پیش است. کمربندها را محکم ببندید برای حبس، برای تبعید، برای سربازی رفتن، برای ناسزا شنیدن، نترسید و مضطرب نشوید. به من اگر فحش می دهند شما چرا غصه می خورید؟ شما چرا نگران می شوید؟ چرا کاغذها را جمع می کنید؟[10]
پیشینیان اسلام، زجرها و رنجهاکشیدند
مگر من از حضرت امیر ـ علیه السلام ـ بالاتر هستم؟ معاویه چند سال در بالای منبر به علی فحش داد و آن حضرت صبر کرد. مگر حضرت علی غیر از این حرفی می زد که ما می زنیم؟ ما می گوییم احکام قرآن باید در مملکت ما عمل شود. آن حضرت هم همین را می فرمود. مگر شما از اصحاب حضرت امیر بالاتر هستید که جان خود را در راه دین می دادند؟ پیشینیان ما، بزرگان دین ما و ائمۀ معصومین ـ علیهم السلام ـ در راه دفاع از اسلام هتک شدند، سیلی خوردند، به شهادت رسیدند؛ زندان رفتند، مسموم شدند. پیروان علی و فاطمه و اولاد روحانی و جسمانی آن بزرگواران همواره با حکام جائر مقابله کردند. عماریاسر، ... [11] عمر مبارک خود را در مقابله گذراند تا سرانجام در سن نود سالگی به دست «فئۀ باغیه»[12] به شهادت رسید. میثم تمار، این زبان گویای اسلام تا آنجا گفت و گفت که جلادان معاویه ـ علیه اللعنه ـ زبانش را بریدند، دستهایش را قطع کردند و بدترین شکنجه ها را به او دادند. اولاد فاطمه ـ سلام الله علیها ـ در طول تاریخ اسلام همیشه در برابر دستگاههای ظالم و جائر ایستادند و از اسلام دفاع کردند؛ زجرها کشیدند؛ ناسزاها شنیدند؛ لای جرز قرار گرفتند؛ دسته جمعی سربریده شدند، قتل عام شدند، به شهادت رسیدند، مع الوصف مقاومت کردند و نگذاشتند که بدخواهانْ اسلام را از بین ببرند و احکام خدا را محو و نابود کنند.
ای فاطمیین!
اکنون بحمدالله اولاد فاطمه زنده اند، در قم اولاد فاطمه هستند، در مشهد اولاد فاطمه هستند، در نجف اولاد فاطمه هستند، در سایر بلاد اولاد فاطمه هستند، اینها نمی نشینند تا دولتها هر خیانتی که خواستند بکنند و احکام قرآن را پایمال کنند.تااولاد فاطمه زنده اند، اجازه نمی دهند که دشمنان به مقدسات اسلام تجاوز کنند و مقدرات مسلمین رابه دست یهود واسرائیل بسپرند. ای فاطمیین! به داد اسلام برسید. من امسال 63 سالم تمام است. پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ 63 سالش بود که وفات کرد، حضرت امیر ـ علیه السلام ـ 63 سالش بود که به شهادت رسید. ما از پیروان پیغمبر اکرم هستیم، ما از پیروان
حضرت امیر هستیم، ما از پیروان حضرت ابا عبدالله هستیم. کسانی که پیروان آن بزرگواران باشند هرگز نمی ترسند، ترس برای کسانی است که اعتقاد به عالم آخرت ندارند. غم و غصه برای آنهایی است که فقط همین دنیا را دارند و آمالشان دنیا است، اما آنها که می دانند در جنت نعیم و مقام کریم جا دارند از چه می ترسند؟ ان الذین قالوا ربناالله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة ألاّ تخافوا و لا تحزنوا و اَبشروا بالجنة التی کنتم توعدون. والسلام علیکم و رحمة الله .[13]
پی نوشت ها :
1ـ نوروز سال 1342.
2ـ «و لولا امتثال امرالسنَّة و الکتاب فی لبس شعارالجزع و المصاب. لأجل ما طمس من اعلام الهدایة و أسس من ارکان الغوایة و تأسفاً علی ما فاتنا من تلک السعادة و تلهّفاً علی امثال تلک الشهادة و الاّکُنّا قد لبسنا لتلک النعمة الکبری اثواب المسرَّة و البشری»، از کتاب الملهوف علی قتلی الطفوف؛ سیدبن طاووس؛ ناشر: دارالاسوة للطباعة و النشر؛ چاپ اول، ص 83.
3ـ سال 1341 ه . ش . که جریان تصویبنامۀ غیر قانونی انجمنهای ایالتی و ولایتی و رفراندم ساختگی شاه در آن انجام گرفت.
4ـ سورۀ فصلت، آیۀ 30.
5ـ اشاره به دیدگاه برخی از مقامات روحانی آن روزِ حوزۀ قم که بر این باور بودند چون مبارزه با رژیم شاه ممکن است مایۀ آسیب رسیدن به حوزه ها بشود، بنابراین باید از مبارزه خودداری کرد.
6ـ «ترتب» یکی از اصولی است که در حوزه ها مورد بحث قرار می گیرد.
7ـ اسداللّه عَلم.
8ـ اشاره به حملۀ مأموران شهربانی و ژاندارمری قم به مدرسۀ فیضیه و مغازه های قم در روز سوم بهمن 1341. در این باره ر.ک: کتاب بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج1، ص 249.
9ـ اقتباس از آیۀ 15 سورۀ فرقان.
10ـ اشاره به اعلامیۀ ساواک به نام «سازمان زنان ایران» که در آن زننده ترین، زشت ترین و بی شرمانه ترین فحشها به امام داده شده بود. پاسبانها و مأموران ساواک شبانه آن را در خیابانهای قم به در و دیوار می زدند. طلاب و روحانیان آن را جمع می کردند، امام در نشست بیرونی خانۀ خود نیز به طلابی که آن اعلامیۀ فضاحتبار را از دیوارها کنده بودند، اعتراض کرد که چرا این اعلامیه را جمع می کنید؟ بگذارید بر دیوارها باشد تا ماهیت دستگاه جبار را برای مردم بهتر روشن کند.
11ـ در نوار نامفهوم است.
12ـ حضرت رسول ص دربارۀ عمار فرمودند.
13ـ در کتاب «کوثر، مجموعۀ سخنرانیهای حضرت امام خمینی، همراه با شرح وقایع انقلاب اسلامی»، چاپ اول، ج 1، ص52؛ مضمون چند فراز از این سخنرانی به استناد یادداشتها و خاطرات چند تن از شاهدان و حاضران در مجلس درج گردید. اخیراً متن این سخنرانی که بر اساس توضیح ذیل تنظیم گردیده است همراه با تصویر گزارش شهربانی قم، کپی ترجمۀ عربی آن از کتاب «کفاح العلماء الاعلام»؛ چاپ نجف، توسط آقای سید حمید روحانی مؤلف کتاب «بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی»، به مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی ارائه گردید. ایشان در چگونگی ثبت و تنظیم این سخنرانی چنین نوشته اند:« این سخنرانی را یکی از طلاب به نام سید حسن طاهری که ضبط صوتی در دسترس داشت، ضبط کرد و از مرز آبادان، به شکل پنهانی با خود به نجف اشرف برد. در آنجا به وسیلۀ برخی از روحانیان سختکوش بی درنگ از نوار پیاده و به عربی برگردانده شد و بخشهای عمدۀ آن در کتاب «کفاح العلماء الاعلام»، چاپ نجف اشرف، به چاپ رسید. این نگارنده در دورانی که در نجف اشرف می زیست، با همۀ تلاشی که کرد نتوانست نوار این سخنرانی و یا متن پیاده شدۀ آن را به دست آورد. در پی پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز نیز تلاش نگارنده برای به دست آوردن نوار این سخنرانی بیهوده بوده است، ناگزیر متن عربی آن را از کتاب یاد شده به فارسی برگردانده و بخشهایی را که شهربانی قم در گزارش خود آورده بر آن افزوده است و با آنچه را که خود نگارنده شنیده و به یاد سپرده آن را تکمیل کرده است. شهربانی قم در گزارش خود شمار افراد حاضر در پای سخنرانی امام را «حدود چهار هزار نفر» برآورد کرده است. لیکن از دید این نگارنده به مراتب بیشتر بود. این نگارنده که در بین سخنرانی امام رسید، راهی برای ورود به مجلس نیافت و ناگزیر در بیرون شبستان، در لابه لای مردمی که ازدحام کرده بودند و به سخنان امام گوش فرا می دادند، ایستاد».
صحیفه امام خمینی ، جلد 1، صفحه های 157 تا 164