25 فروردین 1400
نگاهی به زندگی مرحوم حجت الاسلام محمد تعمیرکاری
مبارزی که 20 ناخنش را کشیدند
شیخ محمد تعمیرکاری از شخصیت های معروف و مبارز استان ایلام است که در روزهای جنگ تحمیلی، مردانه ایستاد و با رزمندگان همدل و همراه شد. آنچه در ادامه می خوانید، گزارشی کوتاه از زندگی پر فراز و نشیب اوست.
5 روز از بهمن ماه سال 1314 گذشته بود که جهانبخش تعمیرکاری در شهر ایلام دیده به جهان گشود. پدرش ابوالحسن و مادرش کلبری از متدینان شهر بودند. از دوران کودکی ایشان اطلاعات زیادی در دسترس نیست اما او هم مانند تمام مردم شهر تحصیلات ابتدایی خود را در مکاتب گذرانیده بود و پس از آن نزد روحانیونی که به ایلام میآمدند با دریای بیانتها و عمیق الهیات آشنا شدند.
تا اینکه در سن 22 سالگی روحشان را نسبت به مفاهیم حکمی و فلسفی تشنهتر احساس میکنند و عازم شهر قم و در حوزه علمیه مشغول به تحصیل میشوند. ایشان نزد بزرگانی چون آیتاله مشکینی، مکارم شیرازی، فاضلی و گلپایگانی به کسب علم و حکمت پرداختند و از نورانیت علمی و معنوی حاج آقا حسین فاطمی و مرحوم آیتاله بهاءالدینی بهره بردند. او چنان فرد مهذب و متخلق به اخلاق الهی بود تا آنجا که حاج آقا فاطمی حتی منزل خود را در اختیار او و خانواده اش قرار داد و آیة الله بهاءالدینی نیز تا پایان عمر ارتباط نزدیک دوستانه خود را با وی قطع نکرد.
ایشان در این سالها مسبب ورود طلبههای جوانی از استان ایلام به حوزه علمیه میشوند که هماکنون از روحانیون بزرگ و گرانقدر استان هستند.
او در سالهای تحصیل از تربیت و آگاهسازی همشهریانش نسبت به معارف الهی بازنماندند و به ایلام و روستاهای دورافتاده میرفتند و مردمان آنجا را از اجرای رسومات غلط و خرافی منع میکردند. سادگی و شوخطبعیاش چنان بود که کلامش مانند آفتاب بر دلهای یخزده تأثیر میگذاشت. ایشان وقتی که به حقیقت و نورانیت خود پی بردند تصمیم گرفتند اسم ارزشی محمد را برای خود انتخاب کنند و از آن پس به شیخ محمد تعمیرکاری مشهور شدند.
فریاد حقطلبی امام خمینی سراسر ایران را گرفته بود که شیخ محمد هم رنج را به جان خریدند و لبیک گفتند. پس به ایلام آمدند و طوفانی به پا خاست چنان بیمحابا بالای منبر مسجد جامع شهر علیه رژیم سخنرانی میکردند که مأموران رژیم سردرگم میماندند.
در همان اوایل مبارزه بود که ایشان را به بافت کرمان تبعید نمودند و سه سال با همسر محترمشان حاجیه صاحب ساغری رنج تبعید را تحمل کردند. زبانش را به سکوت علیه ظلم عادت نداده بود پس این بار او را به صورت مخفیانه به تهران بردند و بیآنکه کسی بداند در کدام زندان بسر میبرد متحمل سختترین شکنجهها شد. پس از یک سال از زندان آزاد و به ایلام آمد اما این بار ممنوعالمنبر شده بودند.
ایشان به صورت آشکارا در جمعهای مردمی علیه رژیم سخن میگفتند و جایجای شهر را منبر خود ساختند. مأموران رژیم از تأثیرگذاری ایشان در جامعه علیه رژیم غافل نبودند و ایشان را باز به مدت دو سال تبعید کردند. این بار مشکینشهر میزبان شیخ بود اما موج بیداری در تمام کشور پیچیده بود و به همین دلیل شیخ در مشکینشهر هم خاموش ننشستند و از حقطلبی بازنماندند. پس از هشت ماه او را به ایذه خوزستان تبعید کردند و تا پیروزی انقلاب در آنجا به سر بردند.
دومین بازداشت شیخ محمد تعمیرکاری که سه روز ادامه داشت مربوط به سال 1350 است. در شب هجدهم آبان ماه این سال (ماه رمضان) وی در مسجد والی ایلان از حکومت معاویه تنقید کرد و چون مأموران شهربانی، سخنان وی را به کنایه علیه حکومت پهلوی دریافتند، وی را دستگیر و تحویل ساواک دادند. ساواک ایلام نیز پس از اخذ تعهد وی را آزاد کرد. اما چون وی محل اقامت دائم خود را شهر قم اعلام کرده بود، ساواک مرکز از ساواک قم خواست تا بر اعمال و و رفتار وی نظارت بیشتری داشته باشد.
در اربعین حسینی (ع) سالهای 1345 و 1346 ه. ش به قصد زیارت عتبات عالیات و دیدار با امام خمینی (ره) عازم مهران و با مساعدت اهالی منطقه موفق به عبور از مرز شد و هر بار در نجف ضمن دیدار با آیتالله شهید حاج آقا مصطفی خمینی با حضرت امام خمینی (ره) نیز دیدار داشته است. جریان این سفر از جمله موضوعاتی است که ساواک نسبت به آن حساس شده و در جلسات متعدد بازجویی در زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری سالهای بعد مطرح نموده است.
سندی از ساواک به سال 1352 ش نشان میدهد که دو دانشآموز در ایلام، تحت تأثیر نماز جماعت و دعای ندبه مسجد جامع این شهر و «تحت تلقین شیخ محمد (جهانبخش) تعمیرکاری که به صورت کنایه از اوضاع انتقاد و به نفع خمینی تبلیغ مینموده قرار گرفتهاند تا آن که در تاریخ 1352/5/20 شیخ تعمیرکاری اظهار داشته در تمام مملکت جوانها با نوشتن شعار و فعالیت اجتماعی نارضایتی خود را از رژیم نشان میدهند و تنها در ایلام است که جوانها هیچ گونه تحرکی ندارند.» اقدام به نوشتن شعارهایی علیه حکومت پهلوی در سطح شهر کردهاند. موضوع باعث شد تا دستور بازداشت شیخ محمد تعمیرکاری صادر شود. پس از صدور فرمان دستگیری و، بنا بر تاکید سازمان اطلاعات و امنیت کشور «... به یکی از بنادر بد آب و هوای جنوب کشور طرد و تربیتی اتخاذ شود که به حداکثر مدت محکومیت (سه سال) محکوم گردد.
انقلاب پیروز شد و تعمیرکاری بار دیگر به آغوش محراب مسجد جامع ایلام بازگشت و در کنار آیة الله حیدری و سایر روحانیون مبارز به پاسداری از دستاوردهای انقلاب پرداخت.
صدای دعای توسل و دعای کمیل و زیارت عاشورای تعمیرکاری در محراب در کنار سخنان پر شور و هدایتگرانه و منتقدانه او ر بین نمازگزاران یاد او را در بین بسیجی ها و نیروهای حزب اللهی زنده نگه داشته است.
بنای مسجد جامع بخش ملکشاهی، ممانعت از بنای مکان های مذهبی بی سند در برخی مناطق استان، مبارزه با خرافه و حرکتهای انحرافی از ثمرات سفرهای او به شمار میرود.
حضور تعمیرکاری در جبهه های حق علیه باطل برگی از زندگی این فاتح زندانهای عصر ستم شاهی در بین فاتحان جبهه نبرد است که به حق موجب دلگرمی جوانان سپاهی و بسیجی مستقر در تیپ مقتدر امیرالمومنین (علیه السلام) ایلام شد.
پس از انقلاب ایلام در آتش جنگ میسوخت و شیخ تن به آتش زدند. مهران، چنگوله، خرمشهر و قلاویزان هر کدام خاطراتی چند از دلاوریهای شیخ دارند. دعاهای کمیل و توسل را آنچنان با شور برگزار میکردند که روح رزمندگان تازه و تازهتر میشد.
پس از جنگ با توجه به پیشنهادهای مکرر به شیخ برای پذیرفتن مسئولیتهای مهم در استان، ایشان برای رضای خداوند به صورت افتخاری با نهادهایی چون هلالاحمر، بنیاد مستضعفان و بنیاد شهید همکاری نمودند و در ازای خدماتی که به مردم شهر میرساندند هیچ حقوق و مزایایی دریافت ننمودند.
منزل کوچک شیخ در محلهی مسجد جامع شهر ایلام گواه بر سادهزیستی حاج آقا تعمیرکاری بود. شیخ سرانجام در فروردینماه سال 1379 بر اثر سانحهی تصادفی که چند ماه قبل برایش رخ داده بود، درگذشت.
روحیه انقطاع از دینا و مقام، ساده زیسیتی و گریز از تجمل گرایی، رُک گویی،برخورد مهربانانه و متواضعانه با اقشار مختلف مردم، واکنش مقتدرانه در برابر انحرافهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، احترام ویژه به پدر و مادر و... از ویژگی های این روحانی ایلامی به شمار میرود.
او پس از یک دوره بیماری سخت تنها در محرم سال 1378 توانست در مقابل هیئت عزاداری که به درب خانه اش به سینه زنی مشغول بودند و از او خواهان دم گرفتن دوباره نوحه خوانی شدند از جای خود برخاست و در آخرین محرم سالهای زیستن خویش در سوگ امام شهیدش بر سر و سینه زد. او که هیچگاه زیارت عاشورایش ترک نشد در وصیت نامه اش نوشت: «با تربت امام حسین علیه السلام محاسنم را در گل بگیرید حتما و این شعر را بر روی سنگ قبرم حک کنید
گنه دارم ، حسین دارم
حسین دارم چه غم دارم
همه شب بر آستانت شده کار من گدایی
به خدا که این گدایی ندهم به پادشاهی»
حجهالاسلام تعمیرکاری از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی و مرحوم آیتالله بهجت (ره) «مجاز در اخذ وجوه شرعیه» بودند.
او فعالیتهای بسیاری برای آبادانی و پیشرفت استان انجام داد و سرانجام پس از یک دوره بیماری در 28 فروردین 1379 ه.ش به دیار باقی شتافت. در ایلام یک روز عزای عمومی اعلام شد و مردم قدرشناس و ولایتمدار این استان با شکوهترین تشیع جنازه تاریخ ایلام را برای وی برگزار کردند.
کتابی با نام «حجتالاسلام محمد تعمیرکاری به روایت اسناد ساواک» منتشر شده است که مقدمه این کتاب در فصلهای تولد و تحصیلات، صفات اخلاقی، سیر مبارزاتی و فعالیتهای سیاسی، دیدار یار، تبعید به بافت، زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری، تبعید به ایذه و در آستانه انقلاب نوشته شده است. بعد از مقدمه اسناد ساواک آمده و پس از آن فهرست اعلام و ضمائم و عکسها آورده شده است. مرکز بررسی اسناد تاریخی کتاب «حجتالاسلام محمد تعمیرکاری به روایت اسناد ساواک» را در ۳۹۰ صفحه مصور با قیمت ۴۵۰۰ تومان منتشر کرده است.
در پیامی که مقام معظم رهبری در ارتحال این عالم فاضل فرستاده بودند، فرمودند: ایشان (مرحوم تعمیرکاری) عالمی مبارز و غیور در همه صحنههای انقلاب بودند. در قبل از انقلاب جزء مبارزان درجه اول بودند، چنانچه در کتاب ساواک و روحانیت نیز به این مطلب اشاره شده.
بعد از انقلاب نیز در سنگر جبهه به دفاع از خاک و سرزمین و اسلام پرداخت، تمام کمبودهای مناطق جنگی را یادداشت میکرد و به پشت جبهه منتقل مینمود و همه را منعکس میکرد.
بعد از جنگ هم در سنگر اخلاص و خدمت به محرومین و دفاع از ارزشهای والای انقلاب اسلامی بودند و با تبلیغ اسلام و ارزشهای انقلاب برگهی زرین دیگری در زندگی بابرکتشان ورق زدند.
ارتباط مستمر و مستقیم با ادارات داشت و مشکلات محرومین جامعه را به ادارات منعکس و سپس حل مینمود تا آنجا که پیر و جوان نام و خاطره مرحوم تعمیرکاری را در ذهن دارد و به خوبی یاد میکند.
دفاع پرس