24 اسفند 1404
تاریخ صحیح شهادت شیخ نصرتالله انصاری زیر شکنجه ساواک
در اینکه شهید حجت الاسلام نصرت الله انصاری در زیر شکنجه ساواک به درجه شهادت رسیده است، تردیدی نیست. در این باره اعترافات شکنجه گرانی همچون آرش موجود است. فریدون توانگری معروف به آرش درباره شکنجه و شهادت نصرتالله انصاری میگوید: «من اطلاعات دقیقی ندارم؛ ولی شنیدم فردی به نام انصاری - یک فرد روحانی - زیر شکنجه شهبازی (رضایی) از بین رفت. ولی از نوع شکنجه و علت دقیق مرگ اطلاع ندارم.»[1]
اما نه اطلاع دقیقی از نحوه شکنجه شهید انصاری در دست است و نه تاریخ شهادت او روشن شده بود تا اینکه در سندی نویافته، به نظر میرسد به صورت قطع، او 25 اسفند 1354 به شهادت رسیده است.
دربارۀ شکنجههای او، محمدحسین خاکساران میگوید در اثر شکنجه، آسیب جدی به ریههای شیخ نصرت وارد شده بود، بهطوریکه روند درمان در بیمارستان نیز بیاثر بود و ایشان یک هفته پس از انتقال به بیمارستان به شهادت رسید. آقای خاکساران میگوید خبر شهادت آن شهید بزرگوار را از دانشجویی که همراه وی در بیمارستان بوده و بعدها به کمیتهٔ مشترک ضدخرابکاری ساواک منتقل شده، شنیده است.[2]
حجتالاسلام حسین آقاعلیخانی نیز در این رابطه به یاد میآورد: «در زندان قصر... بعد از مدتی، یکی از زندانیان وقتی که فهمید من قزوینیام و طلبه، گفت در بیمارستان شهربانی در اتاقی که من بودم و حالم بسیار وخیم بود آقایی ظاهراً روحانی به نام انصاری قزوینی حضور داشت، لیکن به آسانی قادر به تکلم نبود و ایشان این قدر شکنجه شده بود که دچار آسم و تنگی نفس شده بود به گونهای که در همان بیمارستان من دیدم که به زحمت شهادتین را گفت و به فوز شهادت نائل آمد.»[3]
از آنجا که ساواک در ماجرای شهادت شیخ نصرتالله انصاری پنهانکاری میکند، تاریخ دقیق شهادت وی روشن نیست. مرحوم حجتالاسلام علی دوانی مینویسد: «در آن مدت هرچه پدر و مادر و همسرش جستجو میکنند از وی اثری نمییابند تا سرانجام معلوم شد که در روز ۲۳ فروردین ۱۳۵۵ در زیر شکنجهٔ جانکاه جلادان کمیته [ضدخرابکاری ساواک] به شهادت رسیده است.»[4]
علی شیرخانی در کتاب «روزشمار انقلاب اسلامی در قزوین» تاریخ عروج شهید انصاری را ۲۷ اسفند ۱۳۵۴ عنوان کرده و مینویسد: «در این روز پزشکی قانونی و بیمارستان شهربانی دربارهٔ مرگ نصرتالله انصاریقزوینی اعلام میکند.»[5]
البته نظریه پزشکی قانونی دلیلی بر تاریخ شهادت نیست و به نظر دور روز پس از آن است. در این نظریه آمده است: خراشی در روی پای چپ دارد که بر اثر برخورد با جسم سخت بهوجود آمده است. ... عضلهٔ قلب سفت، عروق کرونر متصلب است و معده خالی از غذا است. (اصل سند را اینجا ببینید)
علاوه بر این، گزارشی از ساواک با امضای سپهبد نعمتالله نصیری، رئیس وقت ساواک موجود است که تاریخ درگذشت انصاری را ۲۵ اسفندماه عنوان میکند.[6] در گزارش اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی هم درباره «غیرنظامی نصرت انصاری» به صراحت نوشته است:«نامبرده [...] در تاریخ 17/ 12/ 54 بازداشت و پس از یک هفته در تاریخ 25/ 12/ 54 در زندان فوت میشود.»
با توجه به شواهد موجود، ظاهراً نصرتالله انصاری قبل از تحویل سال ۱۳۵۵، در سن ۳۵ سالگی، به خاطر شدت جراحات ناشی از شکنجه عروج کرده است و تاریخ ذکر شده توسط حجتالاسلام علی دوانی صحیح نیست.
با وجود شواهد کافی که دلالت بر شهادت شیخ انصاری زیر شکنجه داشت (شهادت دوستان و همرزمان او که همزمان با وی در کمیتهٔ مشترک زندانی بودند و نیز اعتراف فریدون توانگری) ساواک کوشید ماجرای درگذشت او را «مرگ طبیعی» جلوه دهد؛ از این رو نصیری در گزارش مذکور مدعی شد که وی از قبل به بیماری معده مبتلا بوده و بر اثر تشدید این بیماری در حین بازجویی، وضع مزاجی او به هم خورده و پس از انتقال به بیمارستان شهربانی درگذشته است.[7]
با همهٔ اینها، خبر شهادت شیخ نصرت مکتوم ماند. حتی خانواده نیز از وضع او بیخبر بودند. پدر و برادر او چند بار به تهران و قم مراجعه کردند اما موفق به کسب اطلاع از وی نشدند. تا اینکه با گذشت یکسالونیم از ماجرای دستگیری او، در مهرماه ۱۳۵۶ ساواک تصمیم گرفت موضوع درگذشت شیخ نصرت را به اطلاع خانواده برساند. عیسی انصاری، شوهرخواهر و پسرعموی شهید نصرتالله انصاری به یاد میآورد: «روزی یک نامه آمد خانهٔ ما که بیایید ملاقات شیخ نصرت. غوغایی شد در بین همه. پدر و مادر و فامیل آمدند و نذر کردند و همگی رفتیم که ملاقاتش کنیم؛ اما نگذاشتند ما داخل برویم. گفتند که فقط پدرش بیاید. پدرش رفت تو. شکنجهگر ایشان منوچهری گفت که آقای انصاری، شما پدرش هستید؟ بیایید بنشینید. نشسته بود یک چایی گذاشته بود جلویش و یک دسته پول هم گذاشته بود [و گفته بود] که پسر شما در زندان خودکشی کرده و ما هم بردیم دفن کردیم.» مطابق اظهارات عیسی انصاری، منوچهری (رئیس ساواک قزوین) بیآنکه خانواده را از محل دفن نصرتالله انصاری مطلع کند، به پدر او گفته بود که مراسم ختم نگیرند و اگر مراسمی برگزار کردند بگویند نصرتالله مریض بوده و به مرگ طبیعی مرده است.[8]
خبر به سرعت در قم، تهران و قزوین پخش شد و به این ترتیب حدوداً 18 ماه بعد از شهادت شیخ نصرتالله انصاری با وجود مخالف و مراقبت ساواک مراسمی در یادبود او برگزار شد.
با توجه به عدم دسترسی به اطلاعات صحیح، بر اساس قرائن مشهور شد که وی 18 آبان 1354 زیر شکنجه به شهادت رسیده است. از این رو برای اولین بار مراسم بزرگداشت او در سال 1356 در همان روز برگزار شد.
هرچند اسناد بعدی نشان داد که او در اسفند همچنان زنده بوده و بازجویی میشده و 25 اسفند 1354 به شهادت رسیده است؛ اما سالگرد شهادت وی به همان تاریخ شهرت یافته است.
[1] شریفی، روحالله (1395) شیخ نصرت (زندگی و مبارزه روحانی شهید نصرتالله انصاری)، تهران: سوره مهر، ص 90.
[2] خاطرات محمدحسین خاکساران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص180 و 181.
[3] خاطرات حجت الاسلام حسین آقاعلیخانی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 51 و 52
[4] علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، جلد 5 و 6، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 498.
[5] علی شیرخانی، روزشمار انقلاب اسلامی در قزوین، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 158 و 159.
[6] شیخ نصرت (زندگی و مبارزه روحانی شهید نصرتالله انصاری)، ص 98.
[7] همان
[8] همان، ص 102 و 103