13 مرداد 1400

مفهوم انقلاب مشروطه


 مفهوم انقلاب مشروطه

   مفهوم‌ «انقلاب‌ مشروطه‌» چیست‌ و از چه‌ زمانی‌ در ادبیات‌ سیاسی‌ ایران‌ رواج‌ یافته‌ است‌؟
کلاً اصطلاح‌ انقلاب‌، چه‌ به‌ لحاظ‌ منطوِق و چه‌ به‌ لحاظ‌ مفهوم‌ و خاصّه‌ به‌ لحاظ‌ مصادیق‌ انضمامی‌ واقعی‌ که‌ در تاریخ‌ داشته‌، قابل‌ تامل‌ و بررسی‌ است‌. در زبان‌ فارسی‌ و عربی‌ آن‌ از ریشه‌ «قَلَبَ» به‌ معنای‌ تغییر و تحول‌ است‌ و در زبانهای‌ اروپائی‌ از ریشه‌ لاتینی‌ Revolutio گرفته‌ شده‌ که‌ دائره‌ شمول‌ بسیار وسیعی‌ دارد که‌ از کاربرد سیاسی‌ و اجتماعی‌ آن‌ به‌ مراتب‌ تجاوز می‌کند. اصطلاح‌ در علوم‌ مختلف‌ اعم‌ از هیات‌ و جغرافیا و غیره‌ به‌ کار برده‌ می‌شود و حتی‌ در مورد تغییر و تحول‌ فصول‌ و شرایط‌ جوّی‌ و یا در مورد طوفان‌ها و طغیان‌های‌ طبیعی‌ به‌ کار می‌رود. از لحاظ‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ نیز، اگرچه‌ منطوقِ آن‌ در هر زبانی‌ واحد باقی‌ می‌ماند، ولی‌ باز عملاً می‌تواند دلالت‌ برطیف‌ وسیعی‌ از جریانات‌ متفاوتی‌ بکند که‌ در هر صورت‌ اوصاف‌ واقعی‌ آنها نسبت‌ به‌ شرایط‌ مشخص‌ مکانی‌ و زمانی‌ و مقدمات‌ و نتایج‌ آنها آنقدر با هم‌ متفاوت‌ باشند که‌ گوئی‌ فقط‌ مقدور است‌، یک‌ رابطه‌ اشتراک‌ لفظی‌ میان‌ آنها برقرار ساخت‌ و بس‌. در هر صورت‌ انقلاب‌ها از لحاظ‌ تاریخی‌ صور و مصادیق‌ بسیار مختلف‌ و متفاوتی‌ داشته‌اند؛ حتی‌ گاهی‌ این‌ وجوه‌ تفارق در یک‌ کشور واحد ـ البته‌ در دو مقطع‌ زمانی‌ متفاوت‌ ـ کاملاً قابل‌ تشخیص‌ بوده‌ است‌. مثلاً در انگلستان‌، انقلاب‌ سیاسی‌ 1648 توسط‌ کرومول‌ وانقلاب‌ صنعتی‌ در همان‌ کشور در اواخر قرن‌ هیجدهم‌ به‌ کلی‌ از هم‌ متفاوت‌ بوده‌ است‌. انقلاب‌ کبیر فرانسه ‌(1789) و آنچه‌ مثلاً در سال‌ 1830 در همان‌ کشور رخ‌ داده‌ و یا در سال‌ 1848، هیچگاه‌ کاملاً یک‌ سان‌ نبوده‌ است‌. تفاوت‌ اوصاف‌ انقلاب‌ کبیر روسیه‌ را در سال‌ 1917 با تمام‌ نهضت‌هائی‌ که‌ قبلاً در همان‌ کشور رخ‌ داده‌ نمی‌توان‌ فراموش‌ کرد. حتی‌ در ایران‌ ـ برای‌ اینکه‌ یک‌ مثال‌ غیرمتداول‌ بزنیم‌ ـ ما در تاریخ‌ خود نزدیک‌ به‌ سیصد سال‌ پیش‌ «فتنه‌ افغان‌» را داشته‌ایم‌ که‌ در منابع‌ غربی‌ همگان‌ آن‌ را تحت‌ عنوان‌ «انقلاب‌ در ایران‌» در آخر سلسله‌ صفوی‌ گزارش‌ کرده‌اند و همینطوری‌ که‌ می‌دانیم‌ با کلیه‌ تحولات‌ بعدی‌ ایران‌ متفاوت‌ بوده‌ است‌.
□ راجع‌ به‌ مشروطه‌ هنوز چیزی‌ نگفتید؟
بلی‌ در مورد اصطلاح‌ مشروطه‌ و خاصه‌ مشروطیت‌ باید عرض‌ کنم‌ که‌ آن‌ خواه‌ ناخواه‌ از ابتدا همراه‌ با سوءتفاهم‌ها و پیچیدگیهایی‌ بسیاری‌ بوده‌ که‌ مستلزم‌ بررسی‌ دقیق‌ و تأمل‌ است‌. به‌ نظر می‌رسد که‌ از ابتداء در انتخاب‌ این‌ اصطلاح‌ نوعی‌ موضع‌گیری‌ و شاید هم‌ به‌ نحوی‌ پنهانکاری‌ بوده‌ است‌. در آن‌ عصر منورالفکران‌ موثر در جریانات‌ در درجه‌ اول‌ می‌خواسته‌اند معادلی‌ برای‌ اصطلاح‌ فرانسوی‌ Constitutionnel ,Constitution پیدا کنند. این‌ لفظ‌ در زبان‌ فرانسه‌ از کلمه‌ لاتینی Contitutio گرفته‌ شده‌ که‌ به‌ معنای‌ اول‌ دلالت‌ بر عمل‌ تشکل‌ و مجموعه‌سازی‌ دارد و به‌ معنای‌ دوم‌ منظور از آن‌، قانون‌ اساسی‌ (قانون‌ بنیادی‌ و اصولی‌) یک‌ ملت‌ Nation است‌ که‌ شامل‌ مجموعه‌ای‌ از قواعد و مقررات‌ قضائی‌ می‌شود که‌ می‌بایستی‌ حاکم‌ و ناظر بر کلّ روابط‌ میان‌ حکومت‌ و مردمی‌ باشد که‌ تحت‌ آن‌ زندگی‌ می‌کنند. لفظ‌ مشروطه‌ که‌ مؤنث‌ مشروط‌ عربی‌ است‌ به‌ معنای‌ مقید در مقابل‌ مطلق‌ در نظر گرفته‌ شده‌ است‌ و در ادبیات‌ سیاسی‌ مملکت‌ ما جنبه‌ متأخر و جدید دارد. البته‌ این‌ اصطلاح‌ از قدیم‌ در علم‌ منطق‌ کاربرد داشته‌ است‌ و با عناوین‌ مشروطه‌ خاصه‌ و یا مشروطه‌ دائمه‌ و یا دائمه‌ لاضروریه‌ و یا عامه‌ لادائمه‌ و غیره‌... به‌ کار می‌رفته‌ است‌ (رجوع‌ شود به‌ فرهنگ‌ علوم‌ عقلی‌ دکتر سجادی‌ که‌ از اساس‌‌الاقتباس‌ خواجه‌ نصیر اقتباس‌ شده‌ است‌). اصطلاح‌ مشروطیت‌ البته‌ مصدر جعلی‌ است‌ که‌ احتمالاً به‌ تقلید از عثمانیان‌ در ایران‌ به‌ کار رفته‌ است‌. به‌ عقیده‌ بعضی‌ از متخصصان‌ این‌ کلمه‌ به‌ صورت‌ اسم‌ مفعول‌ عربی‌ از کلمه‌ فرانسه‌ Charte به‌ معنای‌ منشور، فرمان‌، حکم‌ رسمی‌ و صلاحیت‌ دار و غیره‌... گرفته‌ شده‌ است‌. ولی‌ مسلماً این‌ اصطلاح‌ به‌ نحو سنتی‌ هیچگاه‌ در زبان‌ فارسی‌ و عربی‌ به‌ معنای‌ حکومت‌ قانونی‌ به‌ کار برده‌ نمی‌شده‌، بلکه‌ به‌ مرور در دوره‌های‌ اخیر معادل‌ «کنستی‌ توسیون‌» فرانسه‌ رایج‌ شده‌ که‌ البته‌ در این‌ مهّم‌ لفظ‌ فرانسه‌ Conditionnel (یعنی‌ مشروط‌) که‌ شباهت‌ لفظی‌ و صوتی‌ نیز با آن‌ دارد بی‌ تأثیر نبوده‌ است‌. بهر ترتیب‌ منطوق لغت‌ هرچه‌ باشد «مفهوم‌» آن‌ با اینکه‌ همیشه‌ در ایران‌ همراه‌ با نوعی‌ ابهام‌ بوده‌ است‌، ولی‌ بیشتر در جهت‌ مبارزه‌ با استبداد و حکم‌ یک‌ طرفه‌ و غیرموجه‌ به‌ کار رفته‌ و در مقابل‌ آن‌ به‌ رأی‌ نمایندگان‌ مردم‌ و قانون‌ مدون‌ رسمی‌ توجه‌ شده‌ است‌. از آنجا که‌ از همان‌ ابتداء در مفهوم‌ مشروطیت‌، نوع‌ قانون‌ و ضوابط‌ تشخیص‌ صریح‌ آن‌ روشن‌ نشده‌، گروهی‌ از نمایندگان‌ اولیه‌ مردم‌ اصطلاح‌ «مشروعیت‌» و یا مشروطه‌ مشروعه‌ را پیشنهاد کرده‌اند تا بتوانند حکومت‌ را مقید به‌ شرایطی‌ بکنند که‌ منطبق‌ با احکام‌ اسلام‌ باشد. گویا شیخ‌ فضل‌‌الله‌ نوری‌ و یا در هر صورت‌ طرفداران‌ او به‌ این‌ اصطلاحات‌ اخیر نظر داشته‌اند. بعضی‌ ابهامات‌ که‌ ابتداء در مفهوم‌ «مشروطه‌» وجود داشته‌ در سیر تحول‌ سیاسی‌، موجب‌ اختلافات‌ زیربنائی‌ بوده‌ است‌.در این‌ زمینه‌ از تحول‌ اصطلاح‌ «عدالت‌ خانه‌» به‌ «مجلس‌ شورای‌ ملی‌» نیز می‌توان‌ سخن‌ گفت‌. به‌ هر ترتیب‌ به‌ نظر می‌رسد که‌ با دقت‌ در تحول‌ معنائی‌ اصطلاحات‌ کلیدی‌، تا حدودی‌ بتوان‌ به‌ نحو انضمامی‌ و ملموس‌ از جوّ حاکم‌ بر سیر تحولات‌ سیاسی‌ صدسال‌ اخیر ایران‌ آگاهی‌ یافت‌.
□ به‌ عقیده‌ شما زمینه‌های‌ داخلی‌ و گرایش‌های‌ محلی‌ و بومی‌ چه‌ تأثیری‌ در شکل‌گیری‌ انقلاب‌ مشروطه ‌داشته‌ است‌؟
هیچ‌ انقلابی‌ را واقعاً نمی‌توان‌ محدود و مقید به‌ تاریخ‌ معینی‌ کرد که‌ به‌ نحو رسمی‌ به‌ عنوان‌ آغاز و انجام‌ آن‌ در نظر گرفته‌ می‌شود. از آنجا که‌ رخدادها و حوادث‌ تقطیع‌ ناپذیراند، مقاطعی‌ که‌ معمولاً در مطالعات‌ تاریخی‌ مطرح‌ می‌شود، به‌ ناچار تا حدود زیادی‌ هم‌ قراردادی‌ می‌نمایند؛ منظور اینکه‌ بدون‌ توجه‌ به‌ آنچه‌ قبل‌ از تحقق‌ انقلاب‌ مشروطه‌ رخ‌ داده‌ و بدون‌ دقت‌ و تأمل‌ در نتایجی‌ که‌ از آن‌ حاصل‌ شده‌، نمی‌توان‌ ماهیت‌ آن‌ را به‌ درستی‌ شناخت‌ و ضوابط‌ معتبری‌ برای‌ قضاوت‌ آن‌ به‌ دست‌ آورد. ولی‌ هیچگاه‌ نباید فراموش‌ کرد که‌ ایران‌ شیعی‌ بالقوه‌ همیشه‌ آماده‌ حق‌طلبی‌ و عدالت‌‌خواهی‌ بوده‌ است‌. این‌ یکی‌ از ممیزات‌ اصلی‌ اعتقادات‌ شیعی‌ است‌. در دوره‌ مشروطه‌، حتی‌ منورالفکران‌ که‌ در اصالت‌ ایمان‌ بعضی‌ از آنها می‌توان‌ شک‌ کرد، کاملاً از این‌ نیروی‌ پنهانی‌ که‌ شاید براساس‌ ضمیر ناخودآگاه‌ جمعی‌ مردم‌ به‌ وجود می‌آمد، کاملاً آگاه‌ بوده‌اند و در سیر تحولات‌ بر آن‌ اتکاء داشته‌اند. مثالهای‌ تاریخی‌ زیادی‌ از این‌ لحاظ‌ می‌توان‌ برشمرد. مراسم امضای فرمان مشروطیت
□ آیا جلسات‌ بحث‌ و تبادل‌ نظر در مورد مشروطه‌ می‌تواند در ارتقای‌ فرهنگی‌ ما مؤثر باشد؟
مسلماً مؤثر است‌. وقایع‌ تاریخی‌ گذشته‌، براساس‌ نیازهای‌ جدید زمانه‌ بازخوانی‌ و ارزیابی‌ می‌شوند و اگر در جامعه‌ ما چنین‌ رابطه‌ زنده‌ای‌ با گذشته‌ برقرار نشود و اخلاف‌ نسبت‌ واقعی‌ با اسلاف‌ خود نداشته‌ باشند، آنها نه‌ فقط‌ دچار بی‌ هویتی‌ می‌شوند بلکه‌ احتمال‌ دارد حتی‌ از امکانات‌ آتی‌ خود نیز بی‌خبر بمانند و استقلال‌ ذهنی‌ خود را در جهت‌ آینده‌سازی‌ از دست‌ بدهند. شناخت‌ دقیق‌ گذشته‌ نه‌ فقط‌ حفظ‌ شخصیت‌ بلکه‌ کاملاً نیل‌ به‌ استقلال‌ ذهنی‌ است‌ که‌ در جهت‌ تحقق‌ بخشی‌ به‌ امکانات‌ آتی‌، حائز اهمیت‌ زیادی‌ است‌.
□ آیا در این‌ نوع‌ تحقیقات‌ نوعی‌ آسیب‌شناسی‌ در روش‌ها نیز ضرورت‌ دارد؟
مسلماً همینطور است‌. با کشف‌ مدارک‌ و اسناد بیشتر البته‌ اطلاعات‌ ما افزایش‌ می‌یابد، ولی‌ آسیب‌شناسی‌ در روش‌های‌ مطالعه‌ هم‌ کاملاً ضرورت‌ دارد. با تحولاتی‌ که‌ در روش‌ها پیدا خواهد شد، احتمالاً محققان‌ جوان‌ ما بیان‌ عمیق‌تری‌ اتخاذ خواهند کرد و مطالب‌ درخور توجهی‌ در اختیار خوانندگان‌ خود قرار خواهند داد که‌ فعلاً ما از آنها محروم‌ هستیم‌. در هر صورت‌ منظور اینکه‌ توجه‌ دادن‌ به‌ نفس‌ جریانات‌ و ایجاد انگیزه‌ برای‌ تحقیقات‌ اصیل‌ و دور از عکس‌ برگردانهای‌ منحول‌ رایج‌، بدون‌ شک‌ وظیفه‌ای‌ است‌ فرهنگی‌ که‌ به‌ مرور بسیاری‌ از حقایق‌ ناگفته‌ را کشف‌ و در اختیار مردم‌ ایران‌ قرار خواهد داد.


موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران