21 دی 1392
روایت پسرخاله «بیوه شاه» از پشت پرده میلیاردها دلار ثروت شاه
به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس، خاندان پهلوی و حاشیههای پیرامون آنها در سالهای پس از 57 همواره مورد توجه رسانههای داخلی و خارجی بوده است.
از حدس و گمان رسانهها در مورد ثروت شاه در هنگام خروج از ایران گرفته تا دعوای خانوادگی فرح دیباو رضا پهلوی و البته جنجال ورشکستگی رضا پهلوی تنها بخشی از حاشیههای این خاندان در سه دهه اخیر بوده است،
حاشیه هایی که با برنامه «از تهران تا قاهره» تحتالشعاع قرار داده شد. این برنامه اما آغاز حاشیههای دیگری بود چرا که یکی از بستگان فرح دیبا به اظهارات وی در برنامه از تهران تا قاهره واکنش نشان داد و بسیاری از آنها را به دور از واقعیت دانست. احمدعلیمسعود انصاری یکی از نزدیکان شاه و البته پسرخاله فرح دیبا، برخلاف این خاندان سالهاست که به راحتی به ایران رفت و آمد دارد. وی که پس از اختلاف مالی و دعوای قضایی پیش آمده با این خاندان به فکر بازگشت به ایران افتاد، بیش از هرکس دیگری نسبت به مسایل مالی،سیاسی،مذهبی،اخلاقی و البته ماجراهای پشتپرده دربار اشراف دارد. برای همین به سراغ انصاری رفتیم تا چگونگی رفت و آمد وی به ایران و دقیقترین اطلاعات ممکن در مورد ثروت شاه را از وی جویا شویم. مصاحبه ما با احمد علی مسعود انصاری را در پی میخوانید:
*شما به عنوان یکی از نزدیکترین افراد به خاندان پهلوی چند سالی است که به دلیل مسائل مالی با این خاندان وارد جنگ رسانهای شدهاید؛ علت چیست؟
ـ تقریبا همینطور است. من به واسطه قوم و خویشی با فرح به خاندان پهلوی و به خصوص شاه بسیار نزدیک بودم.
این نزدیکی اما به خصوص پس از درگذشت شاه جای خود را به مشکلات ریز و درشت داد که سرآغازی بودند بر دعوای من با این خاندان. به جزئیات این دعوا و آنچه که بین ما گذشت، اشارهای نمیکنم چراکه در کتاب من و خاندان پهلوی، من و رضا و البته پاسخ من به اظهارات فرح خانم در برنامه از تهران تا قاهره ، این جزئیات بیان شده است.
اما شاید بد نباشد اشارهای به اتفاقی که پس از پاسخ من به فرح خانم رخ داد، داشته باشم.
جوابیه مورد نظر را با واسطه به فرح رساندم و از آنجا که در این پاسخ و صحبتهای قبلی تاکید بر توبه بازماندگان خاندان و بازگشتن به راه حق داشتم، اندک امیدی هم به تاثیرگذار بودن این تاکید داشتم. چند ماه پس از انتشار این جوابیه یعنی در شب 29 ژوین خوابی با این مضمون دیدم که در خانهای هستم و بیرون خانه آتشی برپاست و این آتش هر از گاهی به داخل زبانه میکشد و عقب مینشیند. بیدار شدن چند باره نیز این خواب را متوقف نکرد و در نهایت صبح آن روز با آقای سید عماد اشکوری برای تعبیر آن تماس گرفتم که ایشان آتش را به فتنه بزرگان قوم(خاندان پهلوی) تعبیر کرد.
خواب را با قدیمیترین دوست خود یعنی آقای دکتر لالهزاریان که هر از گاهی برایم تعبیر خواب انجام می دهد مطرح کردم که ایشان با شنیدن کلمه آتش بلافاصله گفت رضا.به قرآن نیز رجوع کردم و سوره عافر از آیه 40تا 49 آمد. برداشت شخص من از این خواب و تعبیری که صورت گرفت، این است که آنها هنوز توبه نکردهاند و اگر این کار را انجام ندهند همچنان در عذاب خواهند بود.
*شبکه من و تو جوابیهام را درباره اظهارات فرح در از تهران تا قاهره منتشر نکرد
*شما در ایران کتاب منتشر کردید و پاسخ خود را در رسانه های داخلی منعکس میکنید؛ این در حالی است که این امکان برای خاندان پهلوی وجود ندارد؟
ـ اولا که تمام روزنامه ها و سایتها حاضر به انتشار مطالب من نیستند. شاید بد نباشد بدانید که سایتها و روزنامههایی که مشی آنها نوعی جنگ با خاندان پهلوی است نیز حاضر به انتشار صحبتهای من نشدند.
در خارج از کشور نیز این امکان برای من وجود ندارد. بطور مثال پس از اظهار لطف! فرح خانم در برنامه از تهران تا قاهره پاسخی برای شبکه «من و تو» ارسال کردم تا بر اساس قانون منعکس شود، اما این اتفاق رخ نداد. روزنامهها و شبکههای تلویزیونی خارج از ایران نیز اکثرا سلطنتطلب هستند و امکان انتشار و پاسخ دادن به تهمت های زده شده به من در آنها وجود ندارد. بیشتر رسانههای خارج از ایران سعی میکنند وارد این قضایا نشوند.
*بنابراین شما استقلال این رسانهها را زیر سوال میبرید؟
واقعیت انکارناپذیر رسانههای خارج از ایران، تلاش برای تامین هزینهها و درآمدزایی است. از آنجایی که گروهی از ثروتمندان خارجنشین سلطنتطلب هستند و در قالب کمک مالی، آگهی و اسپانسری بقای این رسانهها را تضمین میکنند، این رسانهها نیز سعی میکنند بهترین خدمت و سرویس را به این افراد و خاندان سلطنتی بدهند. پس اگر رسانهای بر اساس اخلاق و حرفهای گری مطالب من را منتشر کند من هم از آن استقبال می کنم. البته در این صحبتها همواره خدا را در نظر دارم پس خوب و بد شاه و خانواده سلطنتی را بازگو میکنم چراکه از دید من آنها هم مثل همه مردم دارای نقاط خوب و بد هستند و نمی توان آنها را تک بعدی قضاوت کرد.
*مستند تاریخی شیکه من و تو بدون شک جهت دار است
*با این توضیحات، شما تمام برنامههای مربوط به این خاندان از جمله از تهران تا قاهره در من و تو در راستای خدمت به پهلویهاست؟
ـ بله نباید شک کرد که این برنامه هدفمند و جهتدار تولید شده بود. این رسانهها ماهیت اطلاعرسانی ندارند. در مورد « من و تو» هم هنوز مشخص نیست به چه گروه،فرد و یا سازمانی وابسته است. اما آنچه در مورد این شبکه میتوان گفت این است که «من و تو» با برنامه و هدفمند ایجاد شده و فلسفه وجود آن، تاثیرگذاری بر افکار عمومی ایران است. برای مثال همین برنامه از تهران تا قاهره واقعیت تحریف میشود و ماجرا به گونهای پیش میرود که در نهایت شاه و فرح افراد بیگناهی بودند تا این نکته که انقلاب ایران اشتباه بود تلقین شود.
این شبکه با افکار عمومی بازی میکند، چراکه در گام نخست با بیطرفی کامل وارد شد و پس از جذب مخاطب و جا انداختن این نکته که شبکه بدون هیچ جهتگیری سیاسی کار میکند از هر رسانه سیاسیای تندتر شد. برنامه این شبکه علیه سپاه را ببینید یا برنامه بختیار را . تمام برنامههای تولید شده در این تلویزیون با اهداف خاصی تهیه میشود. در سوی دیگر این شبکه با حجم بالایی از برنامههای تولیدی که به صورت حرفهای تهیه میشوند ماهیانه حداقل چندصد هزار دلار هزینه در بر دارد. به طور کلی میخواهم بگویم این شبکه با هزینههای بسیار بالا ، بدون داشتن اسپانسر و آگهی صرفا با هزینه شخصی و محض رضای خدا و برای پر کردن اوقات فراغت مردم تاسیس نشده است.
*از ارتباط رسانههای خارج نشین با خاندان پهلوی که بگذریم، رضا و فرح از دشمنی با شما دنبال چه چیزی هستند؟
ـ ریشه اختلافهای من با فرح خانم به زمانی بازمیگردد که به خاطر برخی مسایل اخلاقی در برابر ایشان ایستادم. در مورد دخالتهای وی در جریان اتفاقهای سال 57 نیز من همواره منتقد بودم چراکه فرح به این امید که با رفتن شاه میتواند بعنوان نایبالسلطنه زمام امور را در اختیار داشته باشد اشتباههای بسیاری را مرتکب شد.
در مورد حکومتی که در قاهره تشکیل شد ، یا جشن هنر شیراز نیز همواره با وی اختلاف داشتم که در نهایت با بردن رضا از قاهره به مراکش به نقطه اوج خود رسید. خاندان پهلوی یک عادت بدی دارند و آن هم این که همواره در سختیها به دنبال قربانی کردن یک نفر و تبرئه خود هستند.
این اتفاق در مورد من هم در حال رخ دادن بود که با مقاومت و مبارزه من روبه رو شدند و آنها هیچگاه انتظار این مقاومت را نداشتند. رضا فکر میکرد در تابستان 1989 میتواند 200 میلیون دلار از ثروت شاه را دریافت کرده و مشکلات مالی رخ داده را برطرف کند، اما وقتی این امر میسر نشد، هجمهها علیه من شروع شد.
*به ثروت شاه اشاره میکنید. شاید خیلیها دوست داشته باشند بدانند این ثروت چقدر بوده است ؟ سوالی که به نظر شما بهواسطه نزدیکی به این خاندان دقیقترین جواب را برای آن خواهید داشت؟
ـ من ثروت شاه را به چند بخش تقسیم میکنم، بخش نخست آن 62 میلیون دلاری است که همه شنیدهاند. 12 میلیون دلار از این پول بعد از خروج شاه از ایران تا زمان مرگ وی هزینه شد و حدود 50 میلیون دلار باقیمانده پس از وی تقسیم شد.
از 12 میلیون دلار هزینه شده یک مورد به مبلغ 3.5 میلیون دلار را فرح به پسر راننده شاه داد، تا آقایان فریدون جوادی و رضا قطبی را از ایران خارج کنند. از 50 میلیون دلار باقیمانده 20 درصد به رضا، 20 درصد علیرضا،20 درصد فرح، 15 درصد لیلا،15 درصد فرحناز،8 درصد شهناز و 2 درصد به مهناز نوه شاه رسید.
بخش دوم ثروت شاه املاکی خارج از ایران است. املاکی که در سنتموریس،انگلیس،اسپانیا و دیگر کشورها هستند و ارزش بسیار بالایی دارند و برخی از آنها در دادگاه با جمهوری اسلامی بودند که ایران هیچگاه نتوانست به این املاک دست پیدا کند.
همانطور که گفتم ارزش این املاک بسیار بسیار بالاست و من مسئول فروش زمینهای اسپانیا بودم. بخش دیگر این ثروت جواهراتی است که از ایران خارج شد و در بانکهای سوییس نگهداری میشود.
اما ثروت واقعی شاه که هیچگاه دیده نشد و امروز به میلیاردها دلار رسیده است بر اساس وصیت نامه این پول به پادشاه بعدی ایران از خاندان پهلوی میرسد و در صورت انصراف خاندان از سلطنت، بین خانواده تقسیم میشود و بازهم آنطور که به من گفته شده بر اساس این وصیتنامه یکی از افرادی که باید تقسیم شدن پول را امضاء کند من هستم. برای این حق امضا، رضا در سوئیس علیه من شکایت جنایی کرد تا بتواند اسم و امضای من را از این ماجرا خارج کند. به هر حال این پول امروز به میلیاردها دلار رسیده و رضا پهلوی هم قرار بود در سال 1989 بخشی از این پول یا همان 200 میلیون دلاری که منتظرش بود، دریافت کند.
*با این ثروت هنگفت چرا رضا پهلوی رسما انصراف خود را اعلام نمیکند تا این پول تقسیم شود؟
مشکلی که خانواده پهلوی دارند، این است که با انصراف رضا از پادشاهی، پسر برادر شاه یعنی علی پتریک پهلوی، شاه شناخته میشود و این وصیتنامه زمانی قابل اجراست که تمام خاندان پهلوی از سلطنت استعفا داده باشند. از آنجا که علی پتریک پهلوی با فرح و رضا رابطه خوبی ندارد انصراف وی بعید به نظر میرسد. رضا هم بر این اساس به قسم خود که در 21 سالگی یاد کرده ، پایبند است.
*و اما موضوع رفت و آمد شما به ایران ، چه شد که یکی از درباریان سابق و البته نزدیکترین فرد به شاه توانست به راحتی به ایران رفت و آمد داشته باشد؟
ـ زمانی که دعوای من و رضا بالا گرفت و من در دفاع از خودبرآمدم تمام پسانداز و داشته خود را برای احقاق حق خود و آنهایی که در بانک رضا سرمایهگذاری کرده بودند هزینه کردم ، چراکه در آمریکا تمام حق و حقوق خریدنی است و اگر پول نداشته باشید، هیچگاه به حق خود نخواهید رسید.
پس من چون دیگر پولی برای ادامه مبارزه نداشتم و از نظر خودم دفاع از حق میکردم و مهمتر از همه خاندان پهلوی در آن زمان دشمن مشترک من و جمهوری اسلامی بود، به نظرم رسید که با بازگشت به ایران شاید بتوانم بخشی از داراییهای مصادر شده در ایران را پس گرفته و به جنگ با این خانواده ادامه دهم که این اموال هم هیچگاه به من بازگردانده نشد.
دعوای من و بیان بسیاری از واقعیتها بر علیه خاندان پهلوی موجب شده بود تا ایران حساسیت گذشته را نسبت به من نداشته باشد. از سویی پرونده ساواک من هم به دست جمهوری اسلامی افتاده و در این پرونده به خط آقای نصیری نوشته شده است که احمد علی مسعود انصاری، موسی آل فرعون است.
روابط من در دربار با علما و مذهبیون بیشتر از درباریان بود بر همین اساس، با بسیاری از افرادی که در جمهوری اسلامی هستند از نظر عقیدتی نزدیکتر از درباریان قدیم هستم. اما این بدان معنا نیست که من برای جمهوری اسلامی کار میکنم، چراکه تا امروز هیچگاه این بحث مطرح نشده است.
فارس،