13 تیر 1393
شرح حال آیت الله گلپایگانی از زبان ساواک !
موضوع : شرح حال سید محمدرضا گلپایگانى
از : 21 تاریخ 16/2/47
به : 316 شماره : 485/21
عطف به امریه 77776/316 ـ 29/11/46
سید محمدرضا گلپایگانى فرزند مرحوم سید محمدباقر در سال 1275 خورشیدى در قریه (گوگد) واقع در شش کیلومترى شهر گلپایگان دیده به جهان گشود. در کودکى پدر و مادر خود را از دست داد و سرپرستى و کفالت او را یکى از بستگان او به عهده گرفت و چون بضاعتى از آنان نمانده بود از فرط احتیاج و نیازمندى خود را به اراک رساند و در خدمت آخوند ملا محمدتقى گلپایگانى به تحصیل دانش پرداخت و مقدمات و قسمتى از سطح را در آن سامان آموخت. در این زمان آیتاله حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى در اراک اقامت داشت و حوزه علمیه آنجا را اداره مىکرد و گلپایگانى پس از تکمیل سطح در سال 1296 در مجلس درس آیتاله حائرى شرکت جست و فقه و اصول خارج را از محضر وى کسب فیض کرد و در سال 1299 که آیتاله حائرى به شهر قم مهاجرت نمود نامبرده نیز به قم آمد و سکونت اختیار کرد و ضمن شرکت در مجلس درس حائرى و استفاده فقه و اصول به تدریس سطوح پرداخت و پس از فوت آیتاله حائرى حوزه درسى به وجود آورد و به تدریس فقه و اصول خارج اشتغال ورزید. آقاى گلپایگانى در رشته علوم اسلامى بیشتر در فقه و اصول تسلط دارد و از رشتههاى دیگر علوم اسلامى اطلاعات جامعى ندارد.
آقاى گلپایگانى تا زمانى که آیتاله حاج آقا حسین بروجردى حیات داشت حوزه درسى داشت ولى توانائى پرداخت شهریه به طلاب را نداشت و پس از فوت آیتاله بروجردى مانند برخى دیگر از علما داعیه مرجعیت نمود و علم اعلمیت برافراشت و به طلاب شهریه پرداخت کرد و به هر طلبه ماهى 30 تومان بابت شهریه داد و هم اکنون نیز مىپردازد.
آقاى گلپایگانى دو پسر دارد به نامهاى سیدجواد و سیدمهدى که هر دو در سلک روحانیت هستند. سیدجواد فرزند ارشد در نجف اشرف به تحصیل علوم دینیه اشتغال دارد و با دستگاه آیتاله خویى نزدیک مىباشد و در مجلس درس وى نیز شرکت مىجوید. سیدمهدى دومین فرزند گلپایگانى و در دستگاه پدرش به رتق و فتق امور مىپردازد و مورد اعتماد پدرش نیز مىباشد و او نیز از موقعیت مالى پدرش حداکثر استفاده را مىکند و به جمعآورى وجوهات و خرید خانه و زمین و مستغل مشغول است. سال قبل ماشین سوارى بنزى خرید که بر اثر سر و صداى مردم آن را فروخت بعضى مىگویند آن را نفروخته در تهران گذاشته و موقعى که به تهران مىرود مورد استفاده قرار مىدهد.
آقاى گلپایگانى اصولاً قیافهاى عوامپسند دارد و مریدان او نیز اکثرا از طبقات کاسبکار و بازارى هستند و محل نماز جماعتش در مسجد حسینآباد بازار است. وى در حوادث سیاسى روحانیت و مبارزه روحانیون علیه اصلاحات اقتصادى و اجتماعى ایران شرکت جست و اعلامیههایى در این زمینه منتشر ساخت ولى زودتر از دیگر مراجع خود را کنار کشید و دست از مبارزه برداشت یکى از عوامل مؤثرى که گلپایگانى را در روحانیت پیش انداخت وجود پدرزن او بود پدرزنش آقاى حاج شیخ مهدى بروجردى از روحانیون زیرک و باهوش و داراى شم سیاسى قوى است. نامبرده در زمان آیتاله حاج شیخ عبدالکریم حائرى از گردانندان اصلى و مشاوران مخصوص دستگاه او بود و تجربیات کافى در امور روانى کسب کرد و در حقیقت بازیگر سیاسى و شیطان زمان بود و پس از فوت آیتاله حائرى با معروفیتى که داشت در ترویج و تبلیغ دامادش نهایت کوشش را مبذول نمود و رساله علمیه او را میان مردم پراکنده و راه و رسم مرجعیت گلپایگانى را رهبرى کرد.
اگر گلپایگانى در حوادث سیاسى روحانیت خود را زودتر از دیگران کنار کشید و به نزدیکى با دستگاه دولت راغب گشت نه به خاطر فهم و درایت شخصى خود بود بلکه به جهت ارشاد و هدایت پدرزنش آقاى حاج شیخ مهدى بروجردى بود و اگر در بعضى موارد با اقدامات دولت مانند حقوق خانواده ابراز مخالفت مىکند صرفا براى عوام فریبى و خوش آمد مقدس مآبان بازاریست.1
آقاى گلپایگانى تا سال قبل مدرسهاى مخصوص به خود نداشت فقط در بخش دو خانهاى اجاره کرده بود و عدهاى از طلاب را به اصطلاح با اسلوب خاص تربیتى خود و به سرپرستى فرزندش سیدمهدى پرورش مىداد و حدود شش ماه قبل توسط سید محمد آل طه (واعظ) از تولیت سابق آستانه تقاضا کرد که حسینیه خود را در اختیار او بگذارد که طلاب در آنجا به تحصیل اشتغال ورزند و تولیت سابق نیز با این تقاضا موافقت نمود و حسینیه را براى این کار در اختیار گلپایگانى گذاشت و هم اکنون عدهاى از طلاب در آنجا مشغول تحصیل مىباشند.
وضع مالى گلپایگانى خوبست و البته درجه دوم از مراجع این شهر قرار دارد زیرا آقاى شریعتمدارى از نظر مالى در درجه اول و گلپایگانى در درجه دوم و نجفى در درجه سوم قرار دارد.
نظریه منبع ـ نظرى ندارد.
نظریه رهبر عملیات ـ
نظریه امنیت داخلى ـ نظرى ندارم. روحانى.
در پرونده 9292 بایگانى شود.
---------------------------
1ـ این یک نمونه از گزارشها و تحلیلهاى غلط عوامل ساواک در خصوص آیتاللّه گلپایگانى مىباشد. خوانندگان محترم که بخشى از اسناد این مجموعه اسنادى را در فواصل مختلف سالهاى 1341 تا پایان عمر ساواک و حکومت پهلوى (سال 1357) مطالعه کردهاند، بوضوح دریافتهاند که: «آقاى گلپایگانى هیچگاه حکومت دستنشانده پهلوى را به رسمیت نشناخت و پرواضح است که معظمله در شناخت تکلیف و عمل بوظیفه مجتهد مسلم «مرجع تقلید» و دیگران از ایشان در مسایل شرعى و اجتماعى پیروى مىکردند» وانگهى، اگر مشى آقاى گلپایگانى آنگونه که گزارشگر ساواک گفته بوده است، قرار گرفتن ایشان در ردیف روحانیون مخالف از سوى رژیم و اعمال تضییقات، کنترل و مراقبتهاى دائم اطلاعاتى ساواک علیه معظمله براى چه هدفى بوده است؟!!
از : 21 تاریخ 16/2/47
به : 316 شماره : 485/21
عطف به امریه 77776/316 ـ 29/11/46
سید محمدرضا گلپایگانى فرزند مرحوم سید محمدباقر در سال 1275 خورشیدى در قریه (گوگد) واقع در شش کیلومترى شهر گلپایگان دیده به جهان گشود. در کودکى پدر و مادر خود را از دست داد و سرپرستى و کفالت او را یکى از بستگان او به عهده گرفت و چون بضاعتى از آنان نمانده بود از فرط احتیاج و نیازمندى خود را به اراک رساند و در خدمت آخوند ملا محمدتقى گلپایگانى به تحصیل دانش پرداخت و مقدمات و قسمتى از سطح را در آن سامان آموخت. در این زمان آیتاله حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى در اراک اقامت داشت و حوزه علمیه آنجا را اداره مىکرد و گلپایگانى پس از تکمیل سطح در سال 1296 در مجلس درس آیتاله حائرى شرکت جست و فقه و اصول خارج را از محضر وى کسب فیض کرد و در سال 1299 که آیتاله حائرى به شهر قم مهاجرت نمود نامبرده نیز به قم آمد و سکونت اختیار کرد و ضمن شرکت در مجلس درس حائرى و استفاده فقه و اصول به تدریس سطوح پرداخت و پس از فوت آیتاله حائرى حوزه درسى به وجود آورد و به تدریس فقه و اصول خارج اشتغال ورزید. آقاى گلپایگانى در رشته علوم اسلامى بیشتر در فقه و اصول تسلط دارد و از رشتههاى دیگر علوم اسلامى اطلاعات جامعى ندارد.
آقاى گلپایگانى تا زمانى که آیتاله حاج آقا حسین بروجردى حیات داشت حوزه درسى داشت ولى توانائى پرداخت شهریه به طلاب را نداشت و پس از فوت آیتاله بروجردى مانند برخى دیگر از علما داعیه مرجعیت نمود و علم اعلمیت برافراشت و به طلاب شهریه پرداخت کرد و به هر طلبه ماهى 30 تومان بابت شهریه داد و هم اکنون نیز مىپردازد.
آقاى گلپایگانى دو پسر دارد به نامهاى سیدجواد و سیدمهدى که هر دو در سلک روحانیت هستند. سیدجواد فرزند ارشد در نجف اشرف به تحصیل علوم دینیه اشتغال دارد و با دستگاه آیتاله خویى نزدیک مىباشد و در مجلس درس وى نیز شرکت مىجوید. سیدمهدى دومین فرزند گلپایگانى و در دستگاه پدرش به رتق و فتق امور مىپردازد و مورد اعتماد پدرش نیز مىباشد و او نیز از موقعیت مالى پدرش حداکثر استفاده را مىکند و به جمعآورى وجوهات و خرید خانه و زمین و مستغل مشغول است. سال قبل ماشین سوارى بنزى خرید که بر اثر سر و صداى مردم آن را فروخت بعضى مىگویند آن را نفروخته در تهران گذاشته و موقعى که به تهران مىرود مورد استفاده قرار مىدهد.
آقاى گلپایگانى اصولاً قیافهاى عوامپسند دارد و مریدان او نیز اکثرا از طبقات کاسبکار و بازارى هستند و محل نماز جماعتش در مسجد حسینآباد بازار است. وى در حوادث سیاسى روحانیت و مبارزه روحانیون علیه اصلاحات اقتصادى و اجتماعى ایران شرکت جست و اعلامیههایى در این زمینه منتشر ساخت ولى زودتر از دیگر مراجع خود را کنار کشید و دست از مبارزه برداشت یکى از عوامل مؤثرى که گلپایگانى را در روحانیت پیش انداخت وجود پدرزن او بود پدرزنش آقاى حاج شیخ مهدى بروجردى از روحانیون زیرک و باهوش و داراى شم سیاسى قوى است. نامبرده در زمان آیتاله حاج شیخ عبدالکریم حائرى از گردانندان اصلى و مشاوران مخصوص دستگاه او بود و تجربیات کافى در امور روانى کسب کرد و در حقیقت بازیگر سیاسى و شیطان زمان بود و پس از فوت آیتاله حائرى با معروفیتى که داشت در ترویج و تبلیغ دامادش نهایت کوشش را مبذول نمود و رساله علمیه او را میان مردم پراکنده و راه و رسم مرجعیت گلپایگانى را رهبرى کرد.
اگر گلپایگانى در حوادث سیاسى روحانیت خود را زودتر از دیگران کنار کشید و به نزدیکى با دستگاه دولت راغب گشت نه به خاطر فهم و درایت شخصى خود بود بلکه به جهت ارشاد و هدایت پدرزنش آقاى حاج شیخ مهدى بروجردى بود و اگر در بعضى موارد با اقدامات دولت مانند حقوق خانواده ابراز مخالفت مىکند صرفا براى عوام فریبى و خوش آمد مقدس مآبان بازاریست.1
آقاى گلپایگانى تا سال قبل مدرسهاى مخصوص به خود نداشت فقط در بخش دو خانهاى اجاره کرده بود و عدهاى از طلاب را به اصطلاح با اسلوب خاص تربیتى خود و به سرپرستى فرزندش سیدمهدى پرورش مىداد و حدود شش ماه قبل توسط سید محمد آل طه (واعظ) از تولیت سابق آستانه تقاضا کرد که حسینیه خود را در اختیار او بگذارد که طلاب در آنجا به تحصیل اشتغال ورزند و تولیت سابق نیز با این تقاضا موافقت نمود و حسینیه را براى این کار در اختیار گلپایگانى گذاشت و هم اکنون عدهاى از طلاب در آنجا مشغول تحصیل مىباشند.
وضع مالى گلپایگانى خوبست و البته درجه دوم از مراجع این شهر قرار دارد زیرا آقاى شریعتمدارى از نظر مالى در درجه اول و گلپایگانى در درجه دوم و نجفى در درجه سوم قرار دارد.
نظریه منبع ـ نظرى ندارد.
نظریه رهبر عملیات ـ
نظریه امنیت داخلى ـ نظرى ندارم. روحانى.
در پرونده 9292 بایگانى شود.
---------------------------
1ـ این یک نمونه از گزارشها و تحلیلهاى غلط عوامل ساواک در خصوص آیتاللّه گلپایگانى مىباشد. خوانندگان محترم که بخشى از اسناد این مجموعه اسنادى را در فواصل مختلف سالهاى 1341 تا پایان عمر ساواک و حکومت پهلوى (سال 1357) مطالعه کردهاند، بوضوح دریافتهاند که: «آقاى گلپایگانى هیچگاه حکومت دستنشانده پهلوى را به رسمیت نشناخت و پرواضح است که معظمله در شناخت تکلیف و عمل بوظیفه مجتهد مسلم «مرجع تقلید» و دیگران از ایشان در مسایل شرعى و اجتماعى پیروى مىکردند» وانگهى، اگر مشى آقاى گلپایگانى آنگونه که گزارشگر ساواک گفته بوده است، قرار گرفتن ایشان در ردیف روحانیون مخالف از سوى رژیم و اعمال تضییقات، کنترل و مراقبتهاى دائم اطلاعاتى ساواک علیه معظمله براى چه هدفى بوده است؟!!