22 آذر 1400
پاسخهای آیتالله یزدی به بازجوی ساواک
آیتالله شیخ محمد یزدی از طلاب مبارز سالهای پیش از انقلاب بود. پس از اعتراضات گسترده مردم نسبت به چاپ مقاله توهینآمیز روزنامه اطلاعات علیه امام در دی ماه 1356، ساواک تعدادی از روحانیون مبارزی که در شکلگیری و هدایت این اعتراضات نقش موثر داشتند را دستگیر یا تبعید کرد. شیخ محمد یزدی نیز یکی از این افراد بود که از قم ابتدا به بندرلنگه و سپس از خرداد 1357به شاهآباد غرب [این شهر پس از انقلاب اسلامآباد غرب نامیده شد] تبعید گردید. هرچند ساواک او را ممنوعالمنبر کرد، ولی سخنرانیها و منبرهای پرحرارت او در این شهر همچنان ادامه داشت و ساواک نیز آنها را گزارش میکرد. 30 تیرماه 1357 پرویز ثابتی رئیس اداره کل سوم ساواک در حاشیه یکی از این گزارشها دستور برخورد با او را داد. اقدامی که چند روز بعد عملی و شیخ محمد یزدی دستگیر و بازجویی شد. متن این بازجویی خواندنی که نخستینبار در کتاب «آیتالله حاج شیخ محمد یزدی به روایت اسناد ساواک» توسط مرکز بررسی اسناد تاریخی منتشر شد به شرح زیر است:
سوال: هویت خودتان را بیان نمایید
جواب: اسم، محمد. شهرت، یزدی. فرزند علی شماره شناسنامه ۲۹۳۱۲ محل صدور اصفهان تاریخ تولد ۱۳۱۰ محل تولد اصفهان تابعیت ایران دین شیعه اثناعشری شغل محصل علوم دینی محل سکونت خیابان صفاییه کوچه مسعود انتهای کوچه منزل شخصی.
سوال: اخلاق را متعهد میشوید آنچه از شما سوال شد حقیقت را بیان کنید؟
جواب: متعهد میشوم.
سوال: از چه کسی تقلید می کنید؟
جواب: من در حد اجتهاد هستم از کسی تقلید نمیکنم .
سوال: نظر شما نسبت به رژیم فعلی چگونه است نظریات خود را در این زمینه مشروح آن را بیان نمایید
جواب: در این زمینه نظر خاصی ندارم.
سوال: برابر گزارش واصله در تاریخ ۳۷/۶/۲۹ در مسجد قمر بنی هاشم شاه آباد غرب شما رهبر مملکت را فردی ظالم به حاضرین معرفی کردید. منظورتان از اداء چنین کلماتی چه بوده است؟
جواب: گزارشگر سواد کافی نداشته و روابط مطالب را درک نمیکرد. بحث من به مقتضای زمان یعنی ۱۵ شعبان راجع به حکومت اسلامی بوده که توسط امام زمان باید شکل بگیرد. در این زمینه اقسام حکومتها را ذکر کرده و خوبی حکومت اسلامی را عدل که عدل مطلق است تشریح نموده و روی شخص خاصی نبوده است. اگر نمونههای ذکر شده برای مقایسه شدنچهره حکومت اسلامی مطالب آنچه در کتاب[ناخوانا] بوده است.
سوال: شما در مورخه ۴/۲۹ مجدداً عنوان کردید حاکم باید مسلمان باشد باید شیعه باشد که نیست فقط به مسلمان بودن تظاهر میکند روی چه ملاکی چنین مطالب را بالای منبر عنوان کردید؟
جواب: مسئله لزوم اسلام و تشیع را که جای بحث نیست .خود مقامات حاکمه هم قبول دارند اما در خصوص این تعبیر که مسلمان نیستند فکر نمی کنم به این تعبیر گفته باشم و مسئله تظاهر منظور لزوم رعایت بیشتر ظواهر اسلامی بوده است که اکتفاء به مسائلی از مراسم کافی نیست.
سوال: شما همچنین در سخنرانی خود عنوان نمودید که حکومت فرد به مردم بدترین حکومتها است مثل رژیم استبداد قبل از مشروطه که هنوز هم ادامه دارد. نظرتان از عنوان هنوز هم ادامه دارد چیست؟
جواب: اینکه حکومت فرد به مردم از اقسام بد حکومتها است در ضمن بیان اقسام حکومت استفاده شده مقصود از ادامه آن این است که مشروطه آن طور که باید و شاید میتوان گفت تا امروز هرگز پیاده نشده.
سوال: آنچه به نظر شما پیاده نشده و نواقصی دارد مشروحاً بیان نمایید.
جواب: یعنی آن طور که باید تمام طبقات مردم در انتخابات شرکت کنند نبوده و در هر دوره طبقه یا طبقاتی به عللی خود را کنار کشیده و دیگران شرکت کردند. به این ترتیب تمام مردم در انتخابات شریک نبودهاند.
سوال: وقتی عده قلیلی روی تعصبات و یا روی جهات دیگر حاضر به شرکت در انتخابات نمیشدند آن چه ارتباط به مشروطه دارد؟
جواب: طبعاً این تعصبات و یا جهات دیگر باید برداشته شود تا تمام مردم شرکت کنند. منظور این است که وقتی جمعی شرکت نکردند از روی جهاتی، طبعاً حق آنها رعایت نشده و حکم تنها درباره شرکت کنندگان نافذ است.
سوال: شما در سخنرانی خود مجددا گفتهاید کسی که از پول و خون مردم کازینو بسازد برای تفریح بیگانگان، آن را باید روی سرش خراب کرد اگرچه آن شخص رهبر مملکت هم باشد.
جواب: مبارزه با فساد مطلبی است که همه طالب آن هستند و دولت هم از آن دم میزند و تعبیر من این بوده که هر کس باشد که تطبیق کرده[ناخوانا] و فکر نمیکنم نام شخصی را به میان آورده باشم چون این نکته ها را در حالات احساسی تشریح کرده ام.
سوال: با توجه به گزارشات واصله و نوار ضبط شده این طور به نظر میرسد شما زمانی که بالای منبر هستید روی احساسات مطالب بیان میکنید که پس از پایین آمدن آنها را فراموش مینمایید. نظر من در این زمینه درست است یا نه؟
جواب: محوریت و خطوط اصلی آن را فراموش نکرده و نمیکنم اما طبعاً جزئیات و شاید مثالهایی است که فراموش میشود و این برای هر کسی طبیعی است.
سوال: شما در قسمتی از سخنرانی خود موضوع را به شاه پرستی کشیده و آن را با بتپرستی تطبیق دادید و آخر هم گفتید این شخص حتی ضعیف تر از شما است برای چه آن را دوست دارید این اعمال را بیندازید بیرون.
جواب: تعبیر من این بوده است که خداپرست هرگز بتپرست نیست و شخصپرستی هم یک نوع بتپرستی است و شخص شاه هم هیچگاه ادعای پرستش از جانب آدم را نکرده و شاهپرستی غیر از شاهدوستی است. تعبیر اینکه هرکس دیگر را انسان در کار خود موثر مستقیم بداند غلط است و هر شخص در هر جا هم باشد مثل من یک انسان است و گاهی ضعیفتر. پس چرا انسان انسان دیگری را بپرستد و شخص پرستی اصلا در اسلام محکوم است.
سوال: منظور از پرستیدن سجده به خدای یکتا است ولی آیا دوست داشتن کسی از نظر شما چه معنی دارد؟ آیا شاهدوستی جرم است؟
جواب: پرستش یک انسان یعنی او را تا سر حد خدایی بزرگ نمودن و تنها اختصاص به سجده ندارد. دوستی مسئله دیگری است که برای هیچ کس نیست. برای هیچ کس نمی تواند جرم باشد.
سوال: در مملکت ما شاه را میپرستند یا نه؟
جواب: در دید کسانی که خود را دربست در اختیار ایشان میگذارند میتوان آن را پرستش گفت که مردم مسلمان و خدا پرست هستند.
سوال: در قرآن کریم آیهای است که خداوند میفرمای أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ که اینطور این آیه اطاعت از فرمانروایان و دستور دهندگان و بزرگان است. پس به نظر شما این آیه خدای نخواسته اشتباه بوده است؟
جواب: در قرآن که این آیه آمده است این آیات هم آمده است که مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّه. در هشت آیه مسئله این اطاعت مطرح است و رسول فرموده است قرآن همراه عترت است و قرآن بی عترت چون عترت بی قرآن نمیتواند رهبری باشد و اطاعت رسول نیست و عترت یعنی اولیالامر را با نهایت صراحت و وضوح بیان کردهاند که مقصود امامان دوازده گانه هستند و دیگران یعنی فرمانروایان صدر اسلام از این عترت هم اولیالامر نبودهاند و هیچگاه شخص اول مملکت هم ادعا نکردهاند که اولیالامر قرآنی هستند. هیچ کس چنین ادعایی نکرده پس قرآن در جای خود صحیح است.
سوال: منظور من از این عنوان آیه شریف این بود که اطاعت کردن از مافوق جرم نیست.
جواب: کسی نگفته است اطاعت از اولیالامر جرم است. بلکه پیغمبر خدا اولیالامر را مشخص فرموده و اطاعت از آنان واجب است.
سوال: در جای دیگر گفتید انقلاب در سراسر ایران در حال تکوین است و انقلابیون قربانی ها می دهند.
جواب: من چنین تعبیراتی را نداشتهام. حتماً گزارشگر اشتباه کرده ممکن است اشاره به حوادث شهرها شده گزارشگر فکر کرده در حالی که نقل حوادث گذشته را دلیل برای آینده نمیکنند.
سوال: خودتان گفتید که بالای منبر احساس به انسان دست میدهد و باز هم ممکن است روی احساسات گفته و فراموش کردهاید.
جواب: من مطمئن هستم این تعبیر که در فوق ذکر شده نداشتهام.
سوال: مجدداً در جای دیگر گفتید با عوض کردن تاریخ امام حسین و حضرت علی را از ایران بیرون کرده و زردشت را به جای آنها قرار دادند.
جواب: این مطلبی است که تمام مراجع عظام فرموده و من به استناد مطالب مراجع نظر خودم را گفتهام. یعنی رسمیت اسلام با این کار آسیب دیده است.
سوال: در جای دیگر گفتهاید مگر میشود حاکم کشور مسلمان نامسلمان باشد. تا کی باید صبر کنیم؟ چند سال؟ یک سال؟ دو سال؟ ۵۰ سال؟ چقدر شماها بیچاره هستید، نمایندگان مجلس دستنشانده هستند.
جواب: مسئله تا کی میشود صبر کرد مربوط به محدودیتها و اختناقها بوده؛ و مطمئنا کلمه ۵۰ سال را اضافه کردهاند. اما گفتهاند چند سال باید تحمل فشار محدودیتها نمود و مردم تا خود متوجه نباشند طبق آیه شریفه إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ، وضع بهتری نخواهند داشت. یعنی باید مردم وضع خود را بشناسند. اما نسبت به وکلای مجلس یادم نمی آید اصلا اسمی از مجلس برده باشم.
سوال: منظور از محدودیتها و اختناق هایی که به نظر شما در مملکت وجود دارد مشروحاً بیان نمایید.
جواب: ممنوعیت خودم و دهها گوینده فاضل و متدین و در راس آنها حجت الاسلام آقای فلسفی و تبعید فضلای محترم که تعداد آنها متجاوز از ۵۰ هست. در زندان بودن جمعی از آیات و فضلا و دیگر مسائل نشان روشن در ضمن محدودیت است و همچنین ممنوعیت کتابهای زیادی که از جمله از نوشتههای خود من است.
سوال: در جای دیگر مأمورین انتظامی را جانی و گردنکش معرفی کرده و گفتید خاک بر سر این مردم؛ با مشت خود تو دهن این عده و حاکم ظالم نمی زنند.
جواب: منظور کسانی بودهاند که مردم را در قم و تبریز و شیراز و اصفهان و غیره به گلوله بستند که برای هیچکس جای انکار نیست. مخصوصاً قم که بر همه روشن است و آیات عظام در حضور دهها هزار نفر بیان کردند. به خصوص آیتالله گلپایگانی و آیتالله شریعتمداری که جریان را مشروحاً برای مردم بیان کردند.
سوال: به نظر شما حاکم فعلی ظالم است؟
جواب: جواب این سوال به طور کلی صحیح نیست. زیرا کارهای مختلف شده است نسبت به کشتارها که گفته شد همانطور که گفتیم کسانی که مرتکب شده اند خلاف کرده اند.
سوال: به نظر شما در مملکت ایران دین اسلام را باید به زور به مردم تحمیل کرد یا با منطق؟
جواب: به نظر من مردم ایران صد در صد مسلمان هستند و همیشه عملاً حمایت خود را از اسلام و قرآن و روحانیت نشان دادهاند. و هیچ مذهب دیگری به زور نمیشود بر این مردم تحمیل کرد. زیرا اسلام منطقیترین دین بوده و مردم این مملکت از دیرباز راه خودشان را انتخاب کردهاند.
سوال: اهل تسنن ایران شیعه اثنیعشری را قبول دارد یا نه؟
جواب: از طرح این سوال تعجب میکنم زیرا اسلام اعم است از شیعه و غیر شیعه.
سوال: پس چرا تاکنون از خواستههای متعصبین مذهبی شیعه تبعیت نکرده اند؟
جواب: خوشبختانه در سالهای اخیر هم در سطح کشورهای اسلامی و هم در ایران اهل سنت کاملاً به شیعه نزدیک شده اند.
سوال: نزدیک شدن این فرقه شیعه دلیل قطعی قبول کردن نظر نیست شما میدانید ایران ۳۵ میلیون جمعیت دارد که تشکیل شده از ارمنی، یهودی، بهائی، و سنی و شیعه به سه قسمت میشود. ۱-تودهای بی دین ۲-بیتفاوت نسبت به دین ۳-متعصبین به دین. آیا به نظر شما این اکثریت را باید فدای اقلیت متعصب کرد یا نه؟
جواب: به حکم قانون اساسی مذهب رسمی این مملکت شیعه اثنیعشری است و پادشاه باید پاسدار آن باشد. و بقیه اقلیتهایی هستند که طبق مقررات اسلامی نسبت به روابط داخلی با آنان عمل میشود. ضمنا شمردن بهایی را از اقلیت های مذهبی از اشتباهات بسیار روشن است.
سوال: من نگفتم هر بهائی دین دارد. منظورم عدهای بود که در این مملکت زندگی میکنند و در نگهداری آن سهیم هستند و باید باشند. و ضمناً کدام یک از علما بالای منبر راجع به این صحبت کرد که از آن جلوگیری بشه. در این مملکت همه آزاد هستند از نظر عقیده و نمیشود به زور عقیده یک عده قلیلی را به یک اکثریت قوی تحمیل کرد.
جواب: جواب همه این سوالها قبلاً داده شده اما نسبت به بهائیت گفتیم مردم این مملکت مسلمان هستند و هیچ دین دیگری را نمیشود به آنان تحمیل کرد.
سوال: گفتههای خود را با چه گواهی میکنید؟
جواب: با امضاء.