09 دی 1398

راکفلر چگونه شاه را به آمریکا برد؟


راکفلر چگونه شاه را به آمریکا برد؟

نیویورک تایمز به نقل از اسنادی که به تازگی انتشار یافته‌اند، جزئیات تازه‌ای را درباره تلاش رئیس بانک «چیس منهتن» برای متقاعد کردن دولت کارتر جهت پذیرش شاه، یکی از مهمترین مشتریان بانک، منتشر کرده است. در این اسناد که نزد دانشگاه «ییل» نگهداری می‌شده اند و به طبق توافق قرار بوده است تا زمان مرگ دیوید راکفلر، مالک بانک مذکور، منشر نشوند، به تلاشهای او برای ورود شاه به آمریکا، پیشنهاد هایزر(فرستاده ویژه کارتر) مبنی بر اعمال خشونت با انقلابیون و ایجاد بحران در رابطه ایران و آمریکا پرداخته شده است.


عصر یک روز پاییزی در ۴۰ سال پیش، یک جت کهنه از نوع «گالف استریم ۲» در پایگاه «لادردیل» فلوریدا فرود آمد که حامل یک مسافر مهم، اما بیمار بود که تقریبا هیچ کس انتظارش را نداشت.

زمانی که جت فرود آمد، تنها کسی که منتظر شاه مخلوع ایران بود، مدیر ارشد بانک «چیس منهتن» بود که نه تنها برای موافقت کاخ سفید با ورود محمدرضا پهلوی به آمریکا لابی کرده، بلکه ترتیبی داده بود تا روادید همراهان او تایید شده، برای فرزندان و خانواده اش دنبال یک اقامتگاه و مدارس خصوصی گشته، و کمک کرده بود تا هواپیمای مذکور او را به آمریکا بیاورد.
فردا صبح، «جوزف رید جونیور»[1]، رئیس ستاد بانک چیس منهتن به دیوید راکفلر، رئیس بانک، در یک دیدار جشن مانند خبر داد که «عقاب به زمین نشسته است.»

دو هفته بعد، تعدادی از دانشجویان ایرانی در واکنش به ورود شاه به آمریکا، سفارت خانه این کشور در تهران را تصرف کرده و بیش از ۵۰ آمریکایی را برای مدت ۴۴۴ روز گروگان گرفتند.

محمدرضا شاه پیش از این هم از آمریکا درخواست پناهندگی کرده بود، اما رئیس جمهور جیمی کارتر که امیدوار بود روابط با حکومت تازه در ایران را تقویت کند و نگران امنیت سفارتخانه آمریکا در تهران بود، به مدت ۱۰ ماه از پذیرش او خودداری کرده بود. حتی در آن زمان هم کاخ سفید تنها برای انجام امور درمانی اجازه ورود به شاه داد.

اکنون نیویورک تایمز به نقل از اسنادی که به تازگی فاش شده اند، جزئیات تازه‌ای را درباره این موضوع منتشر کرده است که چگونه رئیس بانک «چیس منهتن» در پشت صحنه برای متقاعد کردن دولت کارتر جهت پذیرش شاه، یکی از مهمترین مشتریان بانک، تلاش می‌کرد.
تیم راکفلر اسم این کمپین را «پروژه عقاب» گذشته بودند که اشاره به شاه داشت. او از شبکه افراد قدرتمندی که نفوذی عمیق در کاخ سفید داشتند برای بسیج سیاستمداران ارشد و قدیمی استفاده کرد.
این گروه شامل هنری کیسینجر، وزیر خارجه پیشین و رئیس هیئت مشاوره بانک چیس؛ جان مک کلوی[2]، کمیسیونر سابق آلمان اشغالی پس از جنگ جهانی دوم و مشاور هشت رئیس جمهور و همچنین رئیس آینده چیس؛ آرکیبالد روزولت، از مدیران چیس، مامور سابق سیا و پسرعموی کرمیت روزولت، مامور سیا و هماهنگ کننده کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ برای حفظ شاه؛ و ریچارد هلمز [3]، دبیر سابق سیا و سفیر سابق آمریکا در ایران می‌شد.

چارلز فرانسیس [4]، از فعالان قدیمی روابط عمومی که در آن زمان برای «چیس» کار می‌کرد، این اسناد را در اختیار نیویورک تایمز قرار داده است.
او می‌گوید: «کمپین‌های امروزی شرکت در مقایسه با این عملیات «تصادف‌بازی» [5] هستند. این عملیات آرام، آرام، آرام و کاملا نامرئی بود.»

این اسناد به درخواست آقای رید، مدیر عملیات، به دانشگاه «ییل» اهدا شده بودند، اما او خواسته بود به علت حساسیت موضوع، تا زمان مرگ راکفلر، باز نشوند. راکفلر در سال ۲۰۱۷ در سن ۱۰۱ سالگی درگذشت.
 
برخی اطلاعات این اسناد ممکن است موجب شرمساری دیگران هم بشود. در حالی که جنگ طلبان معمولا از کارتر به خاطر نگرانی بیش از حد نسبت به مسائل حقوق بشری و در نتیجه از دست رفتن حکومت شاه انتقاد می‌کنند، اسناد منتشر شده نشان می‌دهند که فرستاده ویژه رئیس جمهور به ایران، به ژنرال‌های ارتش این کشور تاکید کرده بود تا جایی که لازم است برای سرکوب انقلاب از نیروی مرگبار استفاده کنند و درباره این که چگونه با اعمال کنترل نظامی، شاه را در قدرت نگه دارند توصیه کرده بود.

گروگان گیری دیپلمات‌های آمریکایی به شکست کارتر در انتخابات منجر شد و تیم راکفلر که یک جمهوری خواه ثابت قدم بود و نسبت به سیاست خارجی سازشکارانه کارتر بدبین بود، از نزدیک با ستاد انتخاباتی رونالد ریگان همکاری می‌کرد تا مانع از آزادی گروگان‌ها پیش از برگزاری انتخابات شود. تیم چیس به ریگان کمک کرد تا شایعاتی را درباره احتمال پرداخت پول در ازای آزادی گروگان‌ها منتشر کنند. مقامات دولت کارتر این تبلیغات را مانعی بر سر مذاکرات برای آزادی گروگان‌ها خواندند.

رید در نامه‌ای به خانواده اش نوشته است من برای این که هرگونه تلاشی از سوی مقامات دولت کارتر برای «سورپرایز اکتبر» (تلاش دولت کارتر برای آزادی گروگانها قبل از انتخابات ریاست جمهوری در ماه اکتبر) با شکست مواجه شود، همه کاری کردم. او بعدا در دولت ریگان سفیر آمریکا در مسکو شد.

راکفلر بعدا به طور شخصی با دولت رونالد ریگان که قرار بود سر کار بیاید لابی کرد تا مطمئن شود سیاست‌های او در قبال ایران، منافع مالی بانک را به خطر نمی‌اندازد. اسناد نشان می‌دهند که راکفلر امیدوار بود بتواند روابطی را مشابه آنچه با دولت شاه داشت، از سر بگیرد.
اسناد تازه نشان می‌دهند که در آغاز خیزش ایرانی‌ها، کیسینجر به راکفلر گفته بود نتیجه احتمالی این است که «نوعی ضدانقلاب بناپارتیستی شکل بگیرد که عناصر غربگرا را در کنار باقیمانده‌های ارتش جمع کند.»

کیسینجر اخیرا در ایمیلی گفته است که پیش‌بینی او بازتابی از تفکر او در آن زمان و «یک قضاوت بوده است، نه یک طرح پیشنهادی سیاست گذاری.»
با این وجود، راکفلر ظاهرا تا مدت‌ها پس از فرار شاه برای نوعی بازیابی وضعیت قدیم تلاش کرد.
تا دسامبر ۱۹۸۰ راکفلر به طور شخصی از دولت ریگان که قرار بود سر کار بیاید خواسته بود تا در صورت آزاد نشدن گروگان ها، به جای «چانه زنی به شیوه فرش فروش‌ها» [ایرانیها]، با انجام یک عملیات نظامی ایران را تنبیه کند و به این ترتیب موجب شکل گیری یک حرکت ضدانقلابی بشود. پیشنهاد او اشغال سه جزیره تحت کنترل ایران در خلیج فارس بود.

راکفلر در دیدار با تیم انتقالی دولت ریگان تاکید کرده بود: «محتمل‌ترین نتیجه چنین وضعیتی جایگزینی تدریجی حکومت متعصب شیعی با یک حکومت نظامی یا ترکیبی از رهبران دموکراتیک غیرنظامی و نظامیان خواهد بود.»

راکفلر که وارث دارایی‌های نفتی خانواده اش بود، به طور شخصی بسیاری از مقامات کاخ سفید از جمله کارتر را می‌شناخت. او همچنین شاه را از سال ۱۹۶۲ (۱۳۴۱ هجری شمسی) می‌شناخت و با او در نیویورک، تهران و سنت موریتز سوئیس، جایی که شاه یک ویلای شخصی در آن داشت، دیدار کرده بود.

در دهه ۱۹۷۰ که تهران با درآمد‌های نفتی سرشار مواجه شد، چیس یک صندوق مشترک با بانک دولتی ایران ایجاد کرد و از ارائه مشاوره به شرکت ملی نفت درآمد هنگفتی کسب کرد.
در ۱۹۷۹ این بانک بیش از ۱.۷ میلیارد دلار (معادل ۵.۸ میلیارد دلار امروز) برای پروژه‌های عمومی ایران قرض داده بود. ترازنامه چیس شامل بیش از ۳۶۰ میلیون دلار قرض به ایران و بیش از ۵۰۰ میلیون دلار از پس انداز‌های ایران می‌شد.

راکفلر اغلب اصرار داشت که بگوید که نگرانیش برای شاه صرفا به خاطر «وجهه و اعتبار» واشنگتن است. او در خاطراتش نوشت: «این شبیه این است که یک دوست را زمانی که بیش از همیشه به ما نیاز دارد، نادیده بگیریم.»
او همچنین نوشته بود تنها باری که از شاه دفاع کرده است، در حاشیه یک دیدار غیرمرتبط با کارتر در آوریل ۱۹۷۹ بوده است و اضافه می‌کند: «من هیچ کار بیشتری نکردم، نه عمومی و خصوصی، برای این که تفکر دولت را تحت تاثیر قرار بدهم.»

با این وجود، اسناد «پروژه عقاب» نشان می‌دهند که راکفلر به طور مرتب جزئیات به روز شده را درباره خطراتی که متوجه دارایی‌های چیس بودند دریافت می‌کرد و حتی گفتگوی در حاشیه او با کارتر هم از روز پیش توسط آقایان رید، مک کلوی، و کیسینجر برنامه ریزی شده بود.
هنگام ناهار در باشگاه «نیکربوکر» [6] در نیویورک، ژنرال رابرت هایزر، فرستاده ویژه کارتر به ایران، به اعضای گروه «پروژه عقاب» گفت که به رهبران نظامی ایران تاکید کرده است برای نگه داشتن شاه هر تعداد معترض را که لازم است بکشند.

ژنرال هایزر گفت که به ژنرال‌های ایرانی گفته است اگر تیر هوایی موجب پراکنده شدن معترضان نشد، «بر روی سینه آن‌ها نشانه بروند.» او اضافه می‌کند «من با ارتش سختگیر و پرخاشگر بودم»، اما در نهایت، ژنرال ارشد «مردد» بود.

راکفلر خودش فرستاده‌ای ویژه برای کمک به شاه داشت: «رابرت اف. آرمائو» [7]، یک عامل جمهوری خواه و مشاور روابط عمومی که برای برادر آقای راکفلر، نلسون، که فرماندار سابق نیویورک و معاون سابق رئیس جمهور بود، کار می‌کرد.
آرمائو به یکی از نزدیک‌ترین مشاوران شاه تبدیل شد و پس از مرگ نلسون راکفلر در ابتدای سال ۱۹۷۹ (زمستان ۱۳۵۷ هجری شمسی)، او برای مدت دو سال تقریبا هر روز به گروه «پروژه عقاب» در چیس گزارش می‌داد.

آرمائو با اشاره به کودتای آمریکایی علیه دولت مصدق و زمانی که شاه برای نخستین بار از کشور فرار کرده بود یادآور می‌شود که «همه امیدوار بودند که وقایع ۱۹۵۳ [۱۳۳۲] تکرار شود.»

ابتدای سال ۱۹۷۹ که حکومت شاه غیرقابل دفاع به نظر می‌رسید، وزارت خارجه آمریکا برای کمک به انتقال پادشاه ایران به ایالات متحده، نخست دست به دامن دیوید راکفلر شد.
آقای رید در پاسخ به یک معامله‌گر املاک در گرینویچ ایالت کنتتیکت که دو ملک به ارزش تقریبی هر یک ۲ میلیون دلار (معادل ۷.۴ میلیون دلار امروز) پیشنهاد کرده بود، نوشت که این املاک «برای مشتری بسیار ویژه من به اندازه کافی بزرگ نیستند.»

با این وجود زمانی که شاه در مصر و مراکش اقامت داشت، یک بار تعدادی از ایرانی‌ها در ماه فوریه [بهمن/ اسفند] برای مدتی کوتاه سفارتخانه آمریکا در تهران را تصرف کردند. در این زمان دیپلمات‌ها هشدار دادند که پذیرش شاه می‌تواند به یک حمله دیگر منجر شود و کارتر هم نظرش را درباره اینکه شاه وارد آمریکا شود تغییر داد.

راکفلر از این که این خبر بد را به شاه انتقال بدهد خودداری کرد، چرا که می‌ترسید بانک یکی از مشتریان ارزشمندش را از دست بدهد. در عوض او تلاش کرد تا اقامتگاهی را در جای دیگری پیدا کند، نخست در باهاماس و سپس در مکزیک، و همزمان با کیسینجر، مک کلوی و دیگران درباره این که چگونه کاخ سفید را متقاعد کند که به شاه اجازه ورود بدهد، برنامه ریزی می‌کرد.
 
طی یک برنامه فشرده سه روزه، کیسینجر درخواستی شخصی به زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی رئیس جمهور، ارائه کرد و به دنبال آن تماسی تلفنی با شخص کارتر داشت که به دیدار راکفلر و کارتر در کاخ سفید انجامید.

کیسینجر در یک سخنرانی عمومی کارتر را متهم کرد که یک متحد وفادار را مجبور کرده است که در دنیا به دنبال پناهندگی بچرخد، «شبیه یک کشتی سرگردانی که به دنبال یک بندر است.» این سخنرانی بذر کمپین جمهوری خواهان با عنوان «چه کسی ایران را از دست داد» شد.

مک کلوی نامه‌های فراوانی به مقامات کاخ سفید می‌نوشت که در بیشتر آن‌ها درباره خطر دلسرد کردن دیگر حاکمان دوست هشدار می‌داد.
در نهایت در ماه اکتبر آقای رید پزشک شخصی خودش را به «کوئرناواکا» [8] در مکزیک فرستاد تا شاه را معاینه کند.

شاه سرطانی که پیشتر تشخیص داده شده بود را پنهان کرده بود. دکتر بنجامین کین[9]، تشخیص داد که شاه نیازمند مراقبت‌های درمانی پیچیده‌ای در هفته‌های پیش رو است. او جمع بندی کرده بود که در صورت ضرورت این درمان در مکزیک دنبال شود.

اما زمانی که رید دکتر را در تماس با مقامات وزارت خارجه قرار داد، تشخیص درمانی دیگری ارائه شد: شاه «در آستانه مرگ» قرار دارد و فقط بیمارستان نیویورک می‌توانست احتمالا جان او را نجات دهد. این مسئله را در همان زمان کارتر برای نیویورک تایمز مطرح کرده بود. با این مقدمه، تیم چیس تدارکات پرواز به پایگاه لادردیل فلوریدا را آغاز کردند.

دستشویی هواپیما درست کار نمی‌کرد. شاه و همسرش برای پیدا کردن ویدیوکاستی برای تمام کردن یک فیلم تلاشی عبث داشتند؛ و چهار سگ آن‌ها به همدیگر می‌پریدند. سگی که از نژاد «گریت دین» بود هفته‌ها شسته نشده بود و بوی وحشتناکی می‌داد.

سه روز بعد از گروگانگیری دیپلمات‌های آمریکایی بار دیگر راکفلر، کیسینجر و رید با یکدیگر دیدار کردند. کاخ سفید گفت که شاه باید در سریع‌ترین زمان ممکن آمریکا را ترک کند، اما پروژه عقاب همچنان ادامه داشت.

رید بروشوری از یک زمین ۱۴۰ هکتاری در دره هادسن در نیویورک برای آرمائو ارسال کرد و نوشت «مکانی ایده‌آل برای نشستن عقاب.»

یک هفته بعد راکفلر شخصا در تماسی تلفنی به کارتر تاکید کرد که به وزیر خارجه دستور بدهد با شاه درباره «وضعیت کنونی» دیدار کند. کارتر این کار را نکرد و شاه خیلی زود از آمریکا خارج شده و به پاناما و سپس به مصر رفت.
تنها پس از مرگ شاه و ۹ ماه بعد از ورود او به آمریکا بود، که تیم پروژه عقاب اهداف جدیدی پیش گرفت. یکی از این اهداف حفاظت از راکفلر در مقابل تقصیراتی بود که موجب ایجاد بحران شده بود.

در یک مهمانی در نزدیکی «ریور کلاب» در نیویورک که راکفلر و ۹ نفر دیگر از اعضای تیم جمع شده بودند، در جریان گفتگو‌ها درباره زندگی نامه تمجیدآمیزی که قرار بود یک استاد دانشگاه برکلی به سفارش این گروه درباره شاه بنویسد، برخی افراد هشدار دادند که گریختن از ارتباط راکفلر با تسخیر سفارت آمریکا در تهران دشوار خواهد بود.

چرا شاه پذیرفته شد؟ یادداشت‌های این نشست نشان می‌دهند که یک نفر در پاسخ به این پرسش گفت «مراقبت های پزشکی/ توصیه دیوید راکفلر. این ارتباط نمی تواند نادیده گرفته شود.»

کیسینجر، اما بار دیگر اطمینان خاطر داد که کنگره هرگز در جریان کمپین‌های انتخاباتی، تحقیق و بازرسی پیش نخواهد گرفت. او گفت: «دیوید، من فکر نمی‌کنم که دیگر دچار دردسر باشیم.»

گروگان‌ها در روز تحلیف رونالد ریگان، ۲۰ ژانویه ۱۹۸۱، آزاد شدند و چند روز بعد از رفتن کارتر، مشاور حقوقی کاخ سفید از راکفلر خواست درباره این که توافق بر سر آزادی گروگان‌ها چه تاثیری بر بانک چیس داشته است توضیح بدهد.
راکفلر به او گفت: «خیلی خوب بوده است. خیلی بهتر از چیزی که ترسش را داشتیم.»


نامه شاه به راکفلر بصورت مچاله شده که در مقاله نیویورک تایمز به آن اشاره شده است

 

پی‌نوشتها:


[1].Joseph V. Reed Jr

[2]. John McCloy
[3]. Richard M. Helms
[4]. Charles Francis
[5].Demolition derby
[6].Knickerbocker
[7].Robert F. Armao
[8].Cuernavaca
[9].Benjamin H. Kean

 


پارسینه، ترجمه شده از مقاله نیویورک تایمز