03 خرداد 1399
شرحی مستند از شکنجه و سرکوب طلاب قم در 14 تا 17 خرداد 1354
آنچه در روزهای چهاردهم تا هفدهم خرداد 1354 در قم گذشت
عصر روز 15 خرداد 1354، طلاب حوزه عـلمیه قـم بـه مناسبت سالگرد قیام خونین خرداد 1342 در مجلس یادبودی شرکت کردند که در مدرسه فیضیه تشکیل شده بـود.این مجلس، مبدل به تظاهرات گردید و شعارهایی چون:«درود بر خمینی»،«خمینی،خدانگهدار تـو/ بمیرد،بمیرد دشمن خـوانخوار تـو»در فضای مدرسه طنین افکند.مأموران ساواک و شهربانی،که از قبل پیشبینی چنین واقعهای را مینمودند و-چنانکه بعدها معلوم شد-از یک روز قبل درحال آمادهباش بودند،بلافاصله مدرسه را محاصره کردند. طلاب،که قصد داشتند تـظاهرات را به خیابانها بکشانند،با حمله مأموران مسلح به باتوم همراه با استفاده از فشارقوی آب رو به رو شدند و نتوانستند از مدرسه خارج شوند.این عمل چندین بار تکرار شد.
به هنگام اذان مغرب،طلاب نماز را بـه جـماعت ادا کردند.معدودی از طلبهها از مدرسه بیرون رفتند ولی حدود چهار صد نفر برای ادامه تظاهرات در مدرسه ماندند.مأموران نیز حلقه محاصره را تنگتر نمودند.به مناسبت تصادف این شب با شب جمعه،عـلاونه بـر ساکنان قم، جمع کثیری از مردم که از اطرافواکناف ایران برای زیارت حرم حضرت معصومه(س)به قم آمده بودند،از نزدیک صحنه را نظاره میکردند.طلاب با حرارت شعار میدادند.طلاب از دو پنجره مـدرسه،کـه به طرف میدان آستانه باز میشود،و نیز از پشتبام مدرسه شعار میدادند؛و مأموران هم مرتب در و پنجره مدرسه را با آب میبستند.
تظاهرات ادامه یافت و هرلحظه بر تعداد جمعیت در اطراف مدرسه افـزوده مـیشد.مـأموران، که نتوانسته بودند با تـهدید و ارعـاب از نـزدکی شدن مردم به صحنه جلوگیری کنند،به منظور متفرق کردن مردم و ساکت نمودن طلاب،از گاز اشکآور استفاده کردند و از گوشه جنوبی فـیضیه و نـیز از پشـتبام مسافرخانه،دو عدد گاز اشکآور به درون مدرسه پرتاب کـردند. طـلاب،در ابتدا،به گمان اینکه نارنجک پرتاب شده،از محل انفجار دور شدند ولی پس از اینکه دریافتند آنچه که پرتاب شده گاز اشـکآور اسـت،بـا استفاده از آب حوض بزرگی که در وسط مدرسه قرار دارد،اثر آن را خنثی نـمودند.وزش شدید باد نیز بدین امر کمک کرد و طلاب، بعد از چند دقیقه،دوباره تظاهرات را از سر گرفتند.این وضع تـا نـیمههای شـب ادامه داشت.
بعد از نیمهشب،بهجز چند نفر نگهبان،بقیه طلاب در مـدرسه و حـجرهها و صحن مدرسه به استراحت پرداختند.قبل از روشن شدن هوا و همزمان با طلوع فجر،طلاب از خواب بـیدار شـدند و بـعد از وضو و اذان دستجمعی و نماز جماعت،تظاهرات دوباره از سر گرفته شد.آن روز زائران و اهالی قـم بـا صـدای«اللّه اکبر»که مرتب تکرار میشد،از خواب بیدار شدند. تظاهرات تا حوالی ساعت 7 صـبح ادامـه داشـت.یک ساعت بعد،پلیس به کسی اجازه ورود به مدرسه را نمیداد و چند نفری هم کـه مـیخواستند از مدرسه خارج شوند،دستگیر شدند.از آن پس و در حوالی ساعت 9،کمکم عبور و مرور به حالت عـادی درآمـد و پاسـبانها،با حفظ آمادگی خود،کمی دورتر از در مدرسه موضع گرفتند.وجود چند ماشین پلیس و آتـشنشانی،هـمه را متوجه و خامت اوضاع میکرد و این سئوال را برای تازه واردان به وجود میآورد که چـه خـبر است؟!در ایـنروز هرکس وارد مدرسه فیضیه میشد،صحن آن را پر از پارهآجر و چوب میدید،که از شب قبل به جا مانده بـود.
هـمچنین شعارهایی که به رنگ قرمز با خط درشت روی پارچههای سفید نوشته شـده بـود و مـقابل در ورودی،روی دیوار کتابخانه،نصب شده بود.عکس امام خمینی(ره)که روی تابلو کتابخانه چـسبانده شـده بـود،توجه هربیننده و رهگذری را به خود جلب میکرد.روی یکی از پارچه نوشتهها به خـط درشـت نوشته شده بود:
به یادآریم آن ماه محرم،نیمه خرداد،خروش خشم انسانهای آزاده،خمینی و خمینیها.
مـأموران در آن شـرایط جرات کندن پارچه نوشته را پیدا نکردند.آن سال برای طلاب،توأم بـا خـشونت یا به نوعی قهرآمیز بود و مأموران هـم مـانند سـالهای قبل نمیتوانستند بدون تجهیزات و اسلحه،برای دسـتگیری یـا هراقدام دیگر از جمله کندن پارچه نوشتهها و اعلامیهها،وارد مدرسه شوند.در سالهای پیش،ساواکیها هـمراه بـا پاسبانهای مسلح وارد مدرسه میشدند. در غـروب روز 16 خـرداد،جمع زیـادی از طـلاب و سـایر طبقات مردم در مدرسه فیضیه اجتماع کـردند. وضـعیت طلاب جوان حاکی از تصمیم آنها به برپا داشتن تظاهرات بود. با غـروب خـورشید روز جمعه 16 خرداد،فریاد تکبیر و صلوات در فـضای قم-بویژه اطراف آسـتانه-طـنین افکند.ابتدا صدای«به روانـ پاکـ شهیدان راه فضیلت 15 خرداد صلوات»همه حاضران را یک صدا به فرستادن صلوات واداشـت؛و ایـن کار چندین بار تکرار شـد.آنـگاه طـلاب به گفتن تـکبیر پرداخـتند و شعار«درود بر خمینی»نـیز چـندین بار تکرار شد؛و سپس به مدت چند دقیقه،ضمن دادن شعار،به تظاهرات در صحن مـدرسه پرداخـتند.با نزدیک شدن به وقت نـماز مـغرب، تظاهرکنندگان بـرای وضـو مـتفرق شدند اما از گوشه و کـنار مدرسه گهگاه صدای صلوات و شعار به گوش میرسید.
نماز جماعت برپا شد؛و بعد از آن،هنگامی کـه آیـت اللّه اراکی-پیشنماز-میخواست مدرسه را ترک کـند،تـظاهرکنندگان بـه دنـبال وی صـف بسته و با فـریاد و شـعار ایشان را تا در مدرسه همراهی کردند؛ بعد از آن،با تجمع تظاهرکنندگان،جمعیت به قصد برپایی تظاهرات در خیابانها و اطـراف آسـتانه از مـدرسه خارج شدند. طلایه جمعیت تا وسط مـیدان آسـتانه رسـید کـه نـاگهان بـا حمله پلیس و فشار قوی آب روبهرو شد. تنها اتومبیل آتشنشانی قم که در اختیار مأموران قرار گرفته بود،با اتصال به شیر آب وسط پارک جلو میدان آستانه،تظاهرکنندگان را به آب مـیبست.تظاهرکنندگان ناچار به طرف در مدرسه عقبنشینی کردند.رفتهرفته برتعداد مأموران افزوده میشد و قدمبهقدم به سوی مدرسه پیشروی میکردند. چندین بار کوشش تظاهرکنندگان برای خروج از مدرسه تکرار شد که بـه عـلت فشار قوی آب،هربا ناچار به عقبنشینی میشدند.معبری که مدرسه را به میدان آستانه وصل میکند،15 متر طول و 5/1 مترعرض دارد؛این خود مانع بزرگی برای خروج انبوه جمعیت بود و کـار مـأموران را آسان میکرد. ماشین آبپاش درست مقابل در مدرسه و این معبر قرار گرفته بود و بیوقفه با هدف گرفتن در مدرسه،آب میپاشید؛به طوری که آب درداخل مـدرسه جـاری شده بود وبخش وسیعی ازحـیاط را آب فـراگرفته بود.
در ساعات اولیه شب تلاش برای بیرون رفتن از مدرسه نتیجهای نداد.از طرفی مردم هرلحظه به در مدرسه نزدیکتر میشدند.خیابانهای ارم،چهارمردان،آستانه و اراک از جمعیت موج مـیزد.عـلاوه بر اهالی و زائران بـه عـلت موقعیت ویژهای که قم دارد،هرساعت صدها مسافر تهران-جنوب و تهران-غرب،با مشاهد وضع غیرعادی در قم،توقف میکردند.نزدیک به ساعت 10 شب،مأموران که با نیروهای کمکی تقویت شـده بـودند،مردم را ازمحل تظاهرات دورمیکردند تا تحت تأثیر قرار نگیرند؛ چرا که فریادهای«خمینی،خمینی خدا نگهدارتو/ بمیرد،بمیرد دشمن خونخوارتو»،«درود بر خمینی/مرگ بر شاه»،«درود بر مجاهدین دیـن/مـرگ بر دشـمنان دین»،و...حتی برای یک لحظه هم قطع نمیشد و مردم را به هیجان میآورد.
تظاهرکنندگان در حدود هفتصد نفر و بـیشتر از شب قبل بودند.عدهای هم به تهیه آجر و چوب پرداخته بـودند و طـلاب هـمگی چوب و آجر به دست گرفته بودند؛چون پس از آنکه طلاب موفق به خروج از مدرسه نشدند و مأموران حلقه مـحاصره را تـنگتر کردند،احتمال حمله به مدرسه بیشتر شده بود.
در ساعت 10 شب تلاش برای خـروج از مـدرسه بـه کلی متوقف شد.در مدرسه را از داخل بستند و طلاب در داخل مدرسه فیضیه و از پشت بام آن و بویژه از دو پنجره کـوچک مشرف به میدان آستانه شعار میدادند.یکی از طلاب،با استفاده از بلندگو،خطاب بـه جمعیت چنین گفت:
«مـلت!مـا فرزندان شما هستیم.ما برای دفاع از اسلام و قرآن و برای استقلال و آزادی کشورمان از یوغ استبدادآریامهر واستعمار امریکا و اسرائیل و احقاق حقوق رنجبران و ستمدیدگان مبارزه میکنیم. پاسبانها!شما برادران مایید.هدف ما رژیم خـونخوار پهلوی است نه شما...»
بلافاصله ماشین آتشنشانی و تلمبههای آب،پنجرهها را به آب بستند؛ولی چند نفر مرتب از پنجرهها شعار میدادند و فریاد«درود بر خمینی»،«حق بر باطل پیروز است»،«هرکس دستش قرآن است/جایش کـنج زنـدان است»و...یک لحظه قطع نمیشد.تظاهرکنندگان حداکثر استفاده را از این موقعیت کردند و صدایشان را به گوش هزاران نفر،میرساندند،که از گوشه و کنار ایران به قم آمده بودند.
چند بار مأموران،با اسـتفاده از پشـت بام اتاقهای صحن کوچک حضرت معصومه(س)و مسافرخانه، کوشش کردند به پشت بام مدرسه بروند و از نزدیک،داخل مدرسه را زیر نظر بگیرند؛که هربار توسط«دیدهبانان»طلاب زیر باران سنگ و آجـر و فـریادهای«مزدور!برو گم شو»،قرار گرفته مجبور به عقبنشینی میشدند.
نزدیک نیمههای شب،تظاهرات به اوج خود رسیده بود و مردم به رغم باتوم پلیس-که بیرحمانه به سر و صورتشان نـواخته مـیشد-هـیجانزده هرلحظه به مدرسه نزدیکتر مـیشدند.عـلاوه بـر دو مدرسه فیضیه و دارالشفا،در مدرسه خان نیز طلاب مبادرت به برپا کردن تظاهرات نموده بودند و مأموران نیز اقدام به پرتاب گاز اشـکآور بـه داخـل مدرسه نمودند؛که یکی عمل نکرد و بقیه نـیز بـلافاصله با آب خنثی شد.طلاب در محل انفجار گاز اشکآور آب میریختند و چشمهای خود را نیز با آب میشستند.
این حرکت مأموران،تـغییری در اوضـاع بـه وجود نیاورد و تظاهرات تا ساعت 12 شب همچنان ادامه داشت.از ایـن ساعت به بعد،مدرسه کمکم آرام شد و طلاب،به خاطر رعایت حال مردم،دست از تظاهرات کشیدند. با اینهمه،گـهگاه فـریادهایی-بـه انفراد-و گاهی-به اجتماع-از گوشه و کنار مدرسه به گوش میرسید؛کـه از طـرف جمعی دیگر پاسخ داده میشد. حوالی ساعت 2 بعد از نیمهشب،مدرسه کاملا آرام شد و بهجز عدهای نگهبان(از میان طـلبهها)اکـثر طـلاب به استراحت پرداختند.بدینترتیب این شب نیز به پایان خود نزدیک مـیشد.
از ویـژگیهای ایـن تظاهرات،هماهنگی و اتحاد و صمیمیت و شهامت کمنظیر تظاهرکنندگان بود؛و همه چیزطبق برنامه طراحی شـده پیـش مـیرفت.در این شب،سخنرانیهای نیز به منظور راهنمایی و تقویت روحیه تظاهرکنندگان ایراد شد.
در سپیدهدم 17 خـرداد،طـلاب بعد از نماز جماعت،فریادهای«مرگ بر شاه»سر دادند.در حالی که برشمار نـیروهای مـحاصرهکننده افـزوده شده بود،تظاهرات با حرارت وهیجان بیش از پیش دوباره آغاز شد.مردم با شـنیدن فـریادهای خشمگین تظاهرکنندگان،درهمان صبح،در اطراف مدرسه اجتماع نمودند. تظاهرات همچنان تا طلوع آفـتاب ادامـه داشـت اما پس از آن،از شدت آن کاسته شد.طلاب به هدفشان رسیده بودند؛آنها ضمن گرامی داشتن خاطره خـونین خـرداد 1342،با استفاده از حضور هزاران زائر،رژیم را با حرکت خود افشا نمودند و تا حـدی «نـقاب از چـهره ضد مردمی و ضد اسلامی»آریامهر برداشتند؛و تبلیغات اخیر رژیم را-به میزان زیادی-خنثی کردند.
تـصمیم بـر ایـن بود که حوالی ساعت 8 درِ مدرسه باز شود و تظاهرکنندگان،با استفاده از کثرت جـمعیت بـیرون از مدرسه ، بتوانند خارج شوند.مأموران،ضمن اینکه مانع ورود جمعیت بیرون به مدرسه و حتی نزدیک شدن ایشان به مـدرسه مـیشدند،افراد درون مدرسه را تشویق به خروج مینمودند؛که معلوم بود هدف از این کـار دسـتگیری بدون زحمت تظاهرکنندگان است.از طرفی حلقه مـحاصر تـنگتر مـیشد،که چون با باز بودن دروازه احتمال حـمله مـیرفت،بعد از 5/1 ساعت در مدرسه دوباره از داخل بسته شد. از ظواهر امر چنین برمیآمد که پلیـس قـصد ندارد بدون دستگیری تظاهرکنندگان،دسـت از مـحاصره بکشد امـا سـعی دارد بـدون حمله به مدرسه و برخوردهای شدید احـتمالی،آنـان را با حیله در خارج از مدرسه دستگیر کند.امکان رهایی تظاهرکنندگان خیلی کم بـود.
بـاز، تظاهرات با هیجان و شور فوق العـادهای آغاز شد.چوب و آجـر،بـه مقدار زیاد، جمعآوری گردید. تـظاهرکنندگان بـرای اینکه شناخته نشوند،با دستمال و برگ درختان،سر و صورتشان را پوشانده بودند؛و ضمنا بـرای ایـنکه صدایشان بهتر به گوش مـردم بـرسد،در پشـت بام مدرسه بـه سـردادن شعار مبادرت کردند.خـیابانهای اطـراف حرم و مدرسه فیضیه،تا جایی که از پشت بام در معرض دید قرار داشت،از جمعیت مـوج مـیزد.قسمت اعظم نیروهای پلیس را مردم بـه خـود مشغول کـرده بـودند؛چـرا که فشار برای نـزدیک شدن به مدرسه هرلحظه بیشتر میشد.در این هنگام،طلاب مدرسه خان نیز شروع به تـظاهرات نـموند-که با حمله پلیس مواجه گـشتند و مـجبور بـه بـستن در مـدرسه شدند.تظاهرات کـمکم بـه میان مردم کشیده شد و مردم بیشتر با ادای صلوات،طلاب را همراهی میکردند.
ساعت 9 صبح،طلاب برای جـلوگیری از حـمله پلیـس به مدرسه و اتمام حجت،به«آقایان» تـلفن کـردند و خـاطرنشان سـاختند کـه مـدرسه در خطر حمله پلیس است.اما آنان اقدام و پاسخ مناسبی به درخواست طلاب ندادند.روایتی نزدیک،این کنش و واکنش را چنین بیان میکند:
دراین روز چرخبالهای رژیم برای بهترشـناسایی کردن طلاب و همینطور ایجاد رعب و وحشت،بر فراز مدرسه ظاهر میشوند و نیروهای گارد جاویدان شاه نیز با لباسهای مخصوص و مسلح به سلاحهای گرم و سرد، در اطراف فیضیه،دار الشفا و حرم موضع میگیرند.طـلاب بـا مشاهده این صحنهها احساس میکنند که روز هفدهم با روزهای پانزدهم و شانزدهم خرداد فرق دارد و به احتمال قوی،نیروهای رژیم به مدرسه حمله خواهند کرد و کشتاری به راه خواهند انداخت. طلاب،پس از شـور و مـشورت با همدیگر،بر آن میشوند که برای جلوگیری از قتل عام و اتمام حجت با علما و مراجع،از طریق تلفن دفتر مدرسه(که بر خلاف آب و برق، هـمچنان وصـل بود)با آقایان تماس بـگیرند و از آنـان استمداد نمایند. طلاب با هرعالمی که به نظر شایسته میرسید-که میتوانند کمک کنند-تماس میگیرند و به آنان میگویند که مدرسه[در] محاصره است و اگـر بـه آن حمله شود،قـتل عـام صورت خواهد گرفت.آنها از طلاب میپرسند: «راهحل پیشنهادی شما چیست؟»طلاب میگویند:«شما به طرف فیضیه حرکت کنید[و]به همراه مردم و طلاب بیرون مدرسه،به داخل مدرسه بیایید و با طلاب درآمیزید تـا رژیـم نتواند طلاب داخل مدرسه را شناسایی و دستگیر کند.»حتی به خوابگاه دانشجویان دانشگاه تهران تلفن زده میشود. جوابهایی که از تلفنهای آقایان شنیده میشود،عبارت بودند از:«پیشنهاد میکنیم دیوار بین مسجد اعظم و فیضیه را خـراب کـنید و بریزید بـیرون؛و مسئله خاتمه پیدا کند!»؛ «استخاره کردیم،خوب نیامد که با شما همکاری کنیم!»؛«من حاضرم به تـنهایی راه بیفتم به طرف فیضیه-هرچه باداباد!»؛انگیزه شما از این کارها چیست؟»[1]
تـا لحـظه آخـر،با وجود تلفنها و تقاضاهای مکرر،هیچکس دست به اقدامی نزد؛حتی «سرهنگ شهرستانی»، [2]رئیس شهربانی قم نـیز قـبل از حمله،تلفنی از آیت اللّه شریعتمداری تقاضای میانجیگری کرد؛که جواب رد شنید.هرلحظه بر شـدت تـظاهرات و تـعداد جمعیت افزوده میشد و خشم طلاب،که تظاهرات را از داخل به پشت بام مدرسه کشانده بودند و در مـعرض دید مردم قرار داشتند،دستپاچگی بیش از پیش مأموران را سبب میشد. در این هنگام،پلیـس برای تهدید و ارعاب تـظاهرکنندگان دسـت به مانورهای مختلفی زد؛از جمله هنگامی که طلاب ضمن راهپیمایی به سمت شرق مدرسه-که مشرف برمیدان آستانه است-رسیده بودند؛کماندوهای مسلح به تفنگ وکلاهخود درمیدان صف بسته وبا سـلاحها یشان به سوی طلاب نشانه رفتند.این عمل،طلاب را بیشتر به خشم آورد و آنها نیز بر شدت تظاهراتشان افزودند؛و در همین حال،مأموران را هدف آجر قرار دادند. از جمله کارهایی که پلیس در فهرست مانورهایش قـرار داشـت،عکسبرداری از تظاهرکنندگان بود.در روایتی مستند،این ترفند مأموران و فعل و انفعال پیامد آن شرح داده شده است:
نیروهای دولتی به منظور شناسایی طلاب،در گلدستههای حرم و مسجد اعظم دوربین با لنزهای قوی نـصب مـیکند و از طلاب عکسبرداری مینمایند.رئیس ساواک قم،در شب 18 خرداد 54 در نامهای به اداره سوم ساواک،66 قطعه عکس از صحنه تظاهرات طلاب را به جهت تطبیق با افراد دستگیر شده،به تهران ارسال میکند[3].طلاب برای حفظ هویت خود،مجبور به پوشاندن سر و صورت با دستمال، برگ درختان و یا عبا میشوند. در این شرایط،عدهای از طلاب احساس میکنند که مـمکن اسـت رژیـم آنها را متهم به داشتن افـکار چـپی بـکند و حرکت طلاب را حرکت کمونیستی و غیر طلبگی بخواند و این حقیقت را که این تظاهرات از سوی طلاب و فضلای حوزه علمیه قم به راه افتاده اسـت وارونـه جـلوه دهد(همچنانکه بعد از دستگیری،آنان را در مطبوعات«اخلالگر»و«مـارکسیست اسـلامی» خواندند...»؛ لذا عدهای از طلاب بر آن میشوند که برای خنثیسازی تبلیغات احتمالی رژیم، با لباس کامل روحانی(عمامه،قبا و عبا)در صـف اول تـظاهرکنندگان ظـاهر شوند.و این کار انجام میشود و رژیم از آنان عکس میگیرد و در روزنـامههای آن زمان منعکس میشود؛ولی باز هم بر چسب«مارکسیست اسلامی»بر آن زده میشود. [4]
کمبود مواد غذایی،مشکل دیـگر مـحاصرهشدگان در مـدرسه فیضیه بود که:
یکی از طلاب با بلندگوی دستی از مردم و طلاب اطـراف مـدرسه و حرم تقاضای کمک مادی و مواد خوراکی مینماید؛و طلاب بیرون و مردم،بیدرنگ،از دریچهای که رابط مسجد اعـظم و فـیضه بـود، قدری نان،پنیر،خرما و میوه برای طلاب میفرستند و بین آنها تقسیم مـیشود. مـیگویند مـقدار زیادی نیزمواد خوراکی ازسوی مراجع خصوصا آیت اللّه گلپایگانی به مدرسه ارسال شـده اسـت.[5]
در ظـهر 17 خرداد 54 دیگر برای کسی تردیدی باقی نمانده بود که رژیم قصد دارد به هر قـیمتی طـلاب مبارز دستگیر کند.طلاب نیز همچنان مصمم به مقاومت تا آخرین لحظه بـودند.
یـکی از طـلاب،در سخنرانی کوتاهی اعلام کرد:«باید همهمان تا آخرین نفس مقاومت نماییم و به هیچوجه آرام [نگیریم]و بـدون زحمت تسلیم دشمن نگردیم.» از این ساعت به بعد،حالت و وضعیت طلاب از یک سـو،و مـأموران از سـوی دیگر،شکل تازهای به خود گرفت.نیروهای طرفین برای برخورد نهایی آماده میشدند؛در یک طـرف مـأموران سراپا مسلح بودند و در طرف دیگر طلابی که به رغم تبلیغات بعدی رژیـم،بـه هـیچ سلاحی مسلح نبودند و فقط در دست بعضی سنگ و چوب قرار داشت.از موارد بارز و مسئله آفرین،بـرافراشتن پرچـمی قـرمز بر فراز فیضیه بود.طلاب این پرچم را با ارتفاع-حدود-پنج مـتر،در بـعد از ظهر 17 خرداد،روی گنبد در محل اتصال فیضیه و دار الشفا قرار دادند.
موضوع پرچم قرمز این این قرار بـود کـه برای طلاب این سؤال مطرح میشود که آیا میدانیم چرا بر فـرازگـنبد امام حسین-علیه السلام-پرچم قرمز دراهـتراز است؟درپاسـخ مـیگویند:«واضح است؛ معنایش این است که هـنوز انـتقام خون سید الشهدا گرفته نشده است.در این زمان امام خمینی هم قیامش در ادامـه قـیام امام حسین-علیه السلام-اسـت و او هـم شهدایی را از جـمله مـا بـاید علم سرخی را بر فراز مدرسه بـرافرازیم و نـشان دهیم که ما نیز ادامهدهنده راه شهدا و امام شهدای 15 خرداد 1342 هستیم.
یکی از طـلبههای اصـفهان،پارچه قرمزی را به طلاب فعال در قـیام میدهد و آن را نیز بر فـراز گـنبدی که بین فیضیه و دارالشفا قـرار داشـت،نصب میکنند.این گنبد در آن زمان مرتفعترین جایی بود که میشد پرچم را نصب کـرد؛چـرا که هنگامی که باد مـیوزد،پرچـم بـا زیبایی هرچه تـمامتر بـه اهتراز درمیآید و از هرجای شـهر قـابل رؤیت است...[6]
پارچه قرمز رنگ بزرگ دیگری نیز روی دیوار مدرسه،در جهت رودخانه،نصب شـد کـه روی آن با خط درشت،این جمله را نـوشته بـودند:«5 خرداد سـالروز قـیام بـزرگ امام خمینی را گرامی مـیداریم».
حدود ساعت 4 بعد از ظهر،مأموران تقویت شده رژیم،با ضرب باتوم و قنداق تفنگ،مردم را از اطـراف مـدرسه دور کردند و مدرسه فیضیه را همچون دژی جنگی مـحاصره نـمودند.تـمرکز نـیروهای رژیـم و تلاش مأموران بـرای دور کـردن هرچه بیشتر مردم از صحنه،حکایت از حملهای قریب الوقوع میکرد.دراین هنگام ناگهان کماندوها جلومدرسه صـف کـشیدند.نـیروهای گارد جاویدان،ساواک، شهربانی و-حتی-ژاندارمری قـم،درصـحنهای حـضور داشـتند کـه بـه زودی مصافی نابرابر در آن رقم میخورد.
قبل از حمله،ابتدا«سرهنگ جودی»معاون انتظامی شهربانی قم،پشت دارالشفا رو به طلاب میکند و میپرسد:«انگیزه شما ازاین کارها چیست؟و دنبال چه هدف و مـقصودی هستید؟چرا پرچم قرمز زدهاید؟و چرا این پرچم را پایین نمیآورید؟»وی،پس از شنیدن جوابهای محکم از سوی طلاب،تهدید به حمله میکند و طلاب نیز با سنگ و چوب،که از قبل تهیه کرده بودند، حمله میکنند؛و وی از صحنه میگریزد. سـپس رئیـس شهربانی قم،«سرهنگ شهرستانی»، خطاب به طلاب مدرسه فیضیه اعلام میکند:«طلاب محترم فیضیه!مسببین دستگیر میشوند؛ بقیه باید داخل اتاقها و حجرات خود بمانند؛زیرا هیچ آسیبی به آنـها نـخواهد رسید.»طلاب،با توجه به عملکرد نیروها طی چند روزگذشته،به این سخنان هیچ اعتمادی نمیکنند. پس از سخنرانی وی،حمله گاردیها آغاز میشود.حـدود سـاعت 5 بعد از ظهر روز 17 خرداد 54 کماندوها از طـریق مـسافرخانههای اطراف حرم و فیضیه،به بام فیضیه میروند و از آنجا که ورزیده بودند،از بام فیضیه به راحتی به وسط حیاط میپرند و شروع به ضرب و جرح طـلاب مـیکنند. ضربههای آنها به حـدی کـاری بود که اکنون پس از گذشت 30 سال از آن حادثه،اثرات آن بر تن طلاب باقی است. طلاب نیز مقداری سنگ و چوب که از قبل تهیه شده بود،به دست میگیرند و به سوی آنان حـملهور مـیشوند.اما چوب و سنگ در برابر کماندوهای قوی الجثه با وسایل پیشرفته(باتوم و چوبی و الکتریکی) توان مقابله را نداشتند.در نهایت پس از 30 دقیقه درگیری و ضرب و جرح و شتم طلاب، کماندوها آنان را دستگیر و تحویل نـیروهای شـهربانی قم مـیدهند.مأمورین شهربانی مقابل هم به صف میایستند و یک دالان مرگ گوشتی تا ماشینهای بیرون دار الشفا درست میکنند و افـراد دستگیر شده را از این دالان عبور میدهند؛ و غیر از کتکهایی که گاردیها زده بودند؛ایـن مـأمورین عـصبی-که سه روز نتوانسته بودند وارد مدرسه شوند-کتک مفصلی به طلاب میزنند و آنها را مثل یک توپ به ایـن سـو و آن سو حرکت میدهند؛ تا نهایتا سوار بر ماشین نموده و به شهربانی قـم مـنتقل مـیکنند.[7]
دستگیرشدگان،که حدود 270 نفر بودند،در زندان«نسوان»شهربانی قم،که حداکثر ظرفیت صد نفر را دارد،جـای داده شدند(سند شماره 1)بازجویی آغاز شد.یکی از افسران با لحنی آرام گفت:«میدانم شـما بیگناه هستید و یک مـشت بـیوطن فریبتان دادهاند؛شما لطفا با ما همکاری نمایید و محرکین را معرفی نمایید؛خودتان مرخص هستید.»سپس بازجویی همراه با شکنجه افراد آغاز شد.«نیروهای شهربانی قم،آنان را شکنجه روحی میدهند و از آنان مـیخواهند که به امام خمینی توهین کنند و یا اینکه اعمال خلاف شأن طلبگی و شرع(رقص و...)انجام دهند.7
مأموران عکسهایی را که از جریان تظاهرات،از روی گلدستههای حرم حضرت معصومه(س)برداشته بودند،با افراد تطبیق دادنـد و عـدهای را که هنگام تظاهرات سهلانگاری کرده نقاب نزده بودند و همچنین برخی از نقابداران را شناسایی کردند. شکنجه و بازجویی مقدماتی تا اواخر شب ادامه یافت.به علت تعداد زیاد دستگیرشدگان و کمی جا،هیچکس نـتوانست آن شـب بخوابد.در اواخر شب،شکنجه متوقف شد و دوباره 8 صبح 18 خرداد بازجویی همراه با شکنجه و پروندهسازی آغاز گردید.بین دستگیرشدگان، تعداد آنهایی که شدیدا زخمی شده بودند و حالشان رو به وخامت مـیرفت،از یـک صد نفر تجاوز میکرد.
عصر 18 خرداد،«اسیران»را از قم روانه تهران نمودند.در هراتوبوس 12 نفر ژاندارم و پاسبان مسلح به مسلسل و تفنگ و 42 نفر زندانی جا داده شده بودند.نگهبانان از هیچگونه توهین-از قبیل فـحشهای وقـیحانه و ضـرب و شتم و کندن ریش و انواع آزارهـا و اذیـتها- خـودداری نکردند.از قم تا تهران،که شش ساعت-یعنی از 9 صبح تا 3 بعد از ظهر-طول کشید،با وجود گرمای طاقتفرسا،نه تنها بـه افـراد تـحت مراقبت آب ندادند،بلکه پیوسته زیر ضربات باتوم و قـنداق تـفنگ قرار شان میدادند.«شکنجه روحی نیز به آنان میدهند؛از جمله اینکه میگویند به امام و مقدسات اسلامی توهین کنید و...»[8]
بـه تـدریج اتـوبوسها به دریاچه حوض سلطان نزدیک و در آنجا متوقف میشوند نیروهای رژیـم از شگرد ترساندن طلاب استفاده میکنند و به دستگیرشدگان میگویند:«کار شما دیگر تمام است و میخواهیم همه شما را در این دریـاچه غـرق کـنیم.» طلاب آماده شهادت،شهادتین را بر زبان جاری میکنند ولی پس از اندکی،اتوبوسها حـرکت مـیکنند و طلبهها متوجه میشوند که عوامل شاه قصد تخریب روحیه آنان را دارند.
طلاب دستگیر شده،پس از چندین سـاعت و گـذر از مـنطقه نظامی اوین،ساعت 9 شب به زندان میرسند. ابتدا طلاب را روی زمین پوشیده از سـنگریزه،بـه حـالت سجده،خواباندند. اگر کسی از جایش تکان و یا لب به اعتراض میگشود،با شلاق و باتوم بـر سـرش فـرود میآمدند. این پذیرایی(شلاق و خواباندن روی سنگریزه)تا ساعت 30/4 بامداد 19 خرداد ادامه یافت؛ سپس دسـتگیرشدگان را بـه گروههای 30-25 نفره تقسیم و به اتاقهای از پیش تعیین شده منتقل کردند.
عصر روز 19 خرداد،بـازجویی مـقدماتی(نـام،نام خانوادگی،محل سکونت،نقش فرد در تظاهرات، عوامل محرک و منبع تغذیه فکری و مالی طـلاب»انـجام شد.اگر کسی در پاسخگویی به بازجوها کوتاهی میکرد،به محل شکنجه روانه مـیشد.شـکنجههای مـعمولی شامل آویزان کردن،سوزاندن پاها، شلاق، شوک الکتریکی، کشیدن ناخنها میشد که بعضا همراه بـا شـکنجههای روحی مثل عریان کردن زندان و نواختن شلاق بر بدن وی در انظار دیـگران بـود.
پس از دو تـا سه هفته بازجویی و شکنجه،عوامل اصلی حرکت را شناسایی و پس از آن، زندانیان را به سه دسته تقسیم کردند:
الف-کـسانی کـه سـنشان کمتر از هفده سال بود و با اینکه خیلی پیر بودند،آزاد شدند.
ب-کسانی کـه بـیشتر از 19-18 سال داشتند و به درد سرباز میخوردند به شهرهای شاهرود،بیرجند و کرمان اعزام شدند.
ج-کسانی که مدرکی از آنـها بـه دست آمده یا در مورد ایشان اعترافاتی شده بود و در حرکت نقش اساسی داشـتهاند،بـه حبسهای چند ساله همراه با شکنجههای شـاق مـحکوم شـدند.[9]
پس از انتقال زندانیان به سلولها،درهراتاق 25 تا 32 نـفر را جـای دادند.برای هرپنج نفر یک جام کوچک و یک قاشق داده بودند برای صرف غـذا و چـای و آب.عصر روز اول،بازجوییهای مقدماتی آغاز شـد و آنـگاه سئوالاتی راجـع بـه سـکونت و نقش فرد در تظاهرات و هویت دیگر تـظاهرکنندگان و عـوامل «مخفی» و دوستان آنان مطرح شد.نوشتن سؤال و جواب بر عهده خود فـر تـحت بازجویی بود.بدینترتیب تا نیمههای شـب بازجویی ادامه داشت.صـدای ضـجّه و ناله هم مرتب شنیده مـیشد؛کـه به علت یکنواخت بودنش،احتمال میرفت که نوار باشد و برای تضعیف روحیه افـراد،آن را پخـش کردند.موضوعی که بیش از هـمه، مـأموران رژیـم را عصبانی کرده بـود،بـرافراشتن پرچم از جانب طلاب بـود. بـازجویی اصلی و اساسی از عصر روز دوم شروع شد؛بدینسان که 25 تا 30 نفر را با چشمان بسته،بعد از عـبور دادن از راهـروهای پرپیچوخم،وارد راهرویی میکردند که پنج تـا شـش اتاق شـکنجه در آن بـود.در انـتهای راهرو باریک و تاریک،اتـاقهای بازجویی قرار داشت.
در اتاق،چهار نفر بازجو از چهار زندانی بازجویی میکردند و به مجرد اینکه فـرد مـورد بازجویی به سئوالات آنان جواب مـورد نـظرشان را نـمیداد،بـه اصـطلاح خودشان،به«داخـل»روانـهشان میکردند؛بقیه را با سرهای پایین،رو به دیوار،مینشاندند.گاهی یک نفر تا 8 ساعت در اتاق به انـتظار مـینشست.صـدای افراد تحت شکنجه و فحشهای بازجویان،اعصاب فـرد مـنتظر را بـه شـدت خـرد مـیکرد و این شکنجه روحی شدیدی بود.صدای ضجّه و ناله«یا امام زمان»، «یا اللّه»و...مرتب به گوش میرسید. موضوعاتی که بازجوها بیشتر به آنها تأکید داشتند،اعتراف به فـرد تحت بازجویی به شرکت در تظاهرات و شرکت کسان دیگر و نقش آنها و شناسایی افراد دیگری که در تظاهرات نقش رهبری و یا نقش مؤثری داشتند،ارتباط با خارج و اینکه چقدر پول از خارج گرفتهاند(!)،بود.
شـکنجه و بـازجویی بدین منوال ادامه داشت.البته از روزهای پنجم به بعد،بر شدت شکنجه افزودند و آلات شکنجه نیز تنوع پیدا کرد؛مثلا توسط باتوم برقی،دستبند قپانی و طوق برای سر و ته کـردن زنـدانی،شکنجه میدادند.گاهی فردی را جلو انظار دیگران کاملا عریان میکردند و انواع اذیتها و توهینها را روا میداشتند.تراشیدن ریش یا کندن آن و جلوگیری از نماز خواندان نیز از دیـگران انـواع شکنجهها بود.
در میان جمع دسـتگیرشدگان،افـراد زیر هجده سال کم نبودند؛و یک دانشجو و دو کارگر نیز در میان آنها دیده میشد.چهار نفر طلبه پاکستانی و دو طلبه افغانی نیز،که در فیضیه زخمی شـده بـودند،جزء زندانیان بودند؛کـه بـعد از شکنجه و بازجویی،از کشور رانده شدند.
گاهی مقاومتهایی روی میداد که در نوع خود بدیع بود؛تا جایی که نوجوان 13-12 سالهای را شکنجه بسیار کرده از او خواسته بودند که به امام خمینی(ره)اهانت کـند.او از ایـن کار امتناع میکرد ولی پس از شکنجه فراوان،قبول کرد که این کار را انجام دهد؛لیکن وقتی همه را جمع کردند تا در جلو آنها به امام اهانت کند،او فریاد زد:«خمینی فرزند پیامبر است؛او فـرزند عـلی، حسین و مـوسی بن جعفر است.من چگونه به او جسارت کنم؟!»که در این لحظه تمام زندانیان متأثر شده شروع به گـریه کردند.شکنجهگر نیز تحت تأثیر این صحنهها،موقتا دست از اصرارش بـرداشت.
دوران شـکنجه و بـازجویی دوازده روز به طول انجامید.پس از این مدت،چنانکه پیشتر گفته شد،افرادی را آزاد و کسانی را به سربازی اعزام و جمعی را مـحکوم نـمودند.در مدت زندان،محل زندگی مجموعه این افراد،پس از تغییر اسکان اولیه-سلولهای مـعروف بـه «سـلولهای سبز»بود.این سلولها در چند راهرو کوچک و کمعرض بود که در هرراهرو هشت سلول به مـساحت 2*5/1 قرار داشت.در هرسلول سه نفر را جای داده بودند.تعداد زیادی زندانی زن نیز همزمان در هـمین مجموعه به سر مـیبردند.
مـحکومیتها بسیار طولانی و غیر قابل تصور بود و هیچگاه-تا آن زمان-سابقه نداشت که محکومیت شرکت در یک تظاهرات،اینقدر طولانی باشد؛به طوری که حداقل چهار سال و حداکثر پانزده سال حکم داده بودند. [10]
انـعکاس واقعه در مطبوعات رژیم پهلوی
در تحلیل حوادث 17-15 خرداد 1354 قم،مطبوعات رژیم بدانگونه که انتظار میرفت عمل کردند.با تیترهایی چون«اطلاعات تازهای از نقابداران شورشی قم»،عکسهایی از تظاهرات دانشجویان حوزه علمیه قم را که مـاسک بـر چهرههای خود زده و تغییر قیافه داده بودند،منتشر ساختند؛و بیآنکه از مناسبت 15 خرداد نامی ببرند،مدعی شدند که در این تظاهرات،«شعارهای کمونیستی»داده شده است: «[...]دستگیرشدگان شورش قم اعتراف کردهاند که نشریات مـربوط بـه گروههای تروریست خارجی را بین محصلین حوزه علمیه قم توزیع میکردهاند و برای مارکسیستهای اسلامی تبلیغ میکردهاند.
آنها مخالف اصول بنیادی حزب رستاخیز ملت ایران هستند.افراد دستگیر شده در روزهای 15 و 17 خـردادماه،در جـمع طلاب مدرسه فیضیه و دار الشفأ قم،به کسوت روحانی درآمده و به منظور ایجاد تحریکات،مبادرت به دادن شعارهای ضد ملی و میهنی نموده و در مدارس علمیه قم ایجاد اغتشاش و بینظمی نمودند.افراد مـزبور،مـاسک بـه چهره زده بودند،ابتدا مبادرت بـه شـکستن در و پنـجره مدارس نموده؛و هنگامی که مأموران انتظامی در صدد متفرق کردن آنان برآمدند؛در خیابانهای قم با چوب و چماق و سنگ به مأموران حمله کـردند.آنـها شـعارهای کمونیستی میدادند و پرچم قرمز در دست داشتند.» [11]
مطبوعات رژیـم از نـقش حجت الاسلام و المسلمین احمد کروبی [12]در حوادث قم نوشتند و او را به عنوان«سررشته و محرّک آشوبگران»یادآور شد:
«تهمتهای ناروایی که در مـطبوعات نـسبت بـه روحانیت درج شده،تکذیب میشود؛و ساحت مقدس روحانیت شیعه،از تأیید مـرام کمونیسم منزّه و مبرّاست.»(سند شماره 2).
آیت اللّه سید صادق روحانی،در اطلاعیه خود،ضمن تقبیح عمل مطبوعات رژیم،خـواستار «تـوبیخ روزنـامهنویسها و جلوگیری از اهانت بیشتر به مقدسات دینی»شد.وی نوشت:
«روزنامهها آنچه مـمکن بـوده است،نسبتهای دروغ و بیاساس و ناروا به آنها[-طلاب]داده و وقاحت را به جایی رساندهاند که راستی روی تاریخ سیاه و مـوجب خـشم و نـفرت عمومی قرار گرفتهاند.»(سند شماره 3) آیت اللّه شریعتمداری نیز،در اطلاعیه خود،یادآور شـد کـه: «روحـانیت شیعه و حوزه علمیه قم با مرام کمونیستی و مادیگری به هیچوجه سازش ندارد؛و طلاب بـازداشت شـده از مـدرسه فیضیه و دار الشفاء هیچکدام وارد این مرام نیستند؛و آنچه در جراید نوشته شده است،صحیح نیست و تـکذیب مـیشود.»(سند شماره 4)
در اطلاعیه آیت اللّه مرعشی نجفی نیز آمده بود:
«[...]و مزید بر علت،مـفتریات و اکـاذیب واضـحه بعضی از جراید در مورد دستگیرشدگان میباشد.جای بسی تأسف است که این اسنادهای ناروا،از حـیث افـعال و مرام،به طلاب علوم دینیه که سربازان مذهب و ولیّ عصر(علیه السّلام)مـیباشند،داده شـود.»(سـند شماره 5)
اسامی 272 طلبه دسـتگیر شـده در روزهای 15،16 و 17 خرداد 1354
به ترتیب شماره ردیفاسمشهرتنام پدرشماره شـناسنامهتاریخ ومـحل تولد آدرس
1سید عباسحسینیافضل1338 قزوینقم نو روبروی کوچه حمام
2سید محموددریاباریعلی2123 دماوند1336 دماوندمدرسه گـلپایگانی حـجره 3
3احمدمحدثحسین1400 بند گزمدرسه گلپایگانی حـجره 3
4سـید مـحمد هادیناجیسید حسین17213 نـجف1338 نـجفبهروز باغ پنبه منزل خـالقی نـژاد
5علی اصغررستمآبادیمحمد رضا839 سبزوار1341 رستمآبادمؤمنیه حجره 28
6غلامرضارضائیمحمد ابراهیم13ملایر1334 ملایرملایرخیابان همدان کوچه[نـاخوانا]پلاک 52
7اسـلام الدینرستگاراحمد1336 شاهیمدرسه رضویه حجره 34 فوقانی
8مـحمد عـلیبخشیقربانعلی8 یوسفآبادشاهرود 1332عـربستان بـالا کـوچه چاله حمام
9سید مـحمد علیحسینیمحمد1334 یزدمدرسه خان یزد حجره 78
10محمد تقی متقیحسینقلی36 نائینصدوق کوچه نبی حسینی پلاک
11نبیاللّهابراهیمزادهمحمد رضا1336 آمـلآمل دهـکده ترکلاخانه(قم حجتیه پارک اول حجره اول)
12سید عـلیمیردیلمیسید حـبیب اللّهـ1340 گـرگانگرگان-فـاضل آباد(قم مـدرسه حـاج ملا صادق)
13محمودبرازندهعلی اکبر69070 تبریز1338 تبریزحجتیه پارک 8 پلاک 127ح 14احمدعابدیعباسقلی47 نجفآباد1339 نجفآبادقم مدرسه حاج ملا صادق
15کمال الدیـنادیبعلی اکـبر1336 یـزدمدرسه رضویه حجره فوقانی
16ابو الفضلحسینیافضل4618 قزوین1340 قـزوینقم نـو خ اراک روبـروی کـوچه حـمام
17مـحب علیانصاریعلی اصغر1336 همدانمدرسه مهدیه حجره 14 تحتانی
18جوادحبیبیفضل اللّه146 آمل1332 آملقم مدرسه سعادت طبقه سوم حجره مازندرانی
19حسینخدادادمحمد1336 قمبهروز کوچه کوروش
20اللّه رحمغلام نژادغلامعباس7 لنجرود اراک1340 لنجرودقم مدرسه رضـویه
21عباسحسینیمحمد2577 تهران1335 تهرانقم مدرسه رضویه
22صادقترکمانیحاج علی368 همدان1332 همدانتهران جوادیه ده متری دوم کوی تقوی 35
23علی پرتویمحمد4181333 کرمانشاهمدرسه فیضیه حجره 25
24حسن حسینیدرویش67341333 رفسنجانمدرسه فیضیه حجره 22
25عـسگری فـقیهحسن1331شاهیمدرسه فیضیه حجره 21
26محمد علی علیآبادییوسف291331 گرگانمدرسه فیضیه فوقانی 46
27سید مرتضی امامیمیر محمد رضا 121333کاشانکاشان ابو زید آباد
28علی اکبر غفاریشعبان161336گرگانمدرسه آقای نجفی حجره 13 فوقانی
29علی بخشیمحمد11334رفـسنجانمدرسه کـرمانیها
30محرم محمدیابراهیم191333قزوینمدرسه دار الشفاء حجره 1
31جعفر سعیدی حاج حیدریحیدر1151331اصفهانمدرسه فیضیه حجره شماره 3
32محمد هادی فهیمیمحمد قادر19 سالهپاکستانمدرسه مؤمنیه حجره 11
33عباس مروج زادهـقنبر17 سـالهافغانستانمدرسه مؤمنیه حجره 49
34سید علیرضا جـعفریاحمد2451339کـرمانمدرسه کرمانیها حجره 11
35محمد عارف مهاجریمحمد مهدی22پاکستانمدرسه جهانگیر خان حجره 3
36سید احمد شاه موسویسید علی25 سالهپاکستانمدرسه جهانگیر حجره 3
37ابراهیم حقیریغلامحسین1337صومعهسرامدرسه رسالت حجره
38عـبد الحـسین عاقلینوروز علی20 سالهپاکستانمدرسه رضـویه حـجره 81
39سید کمال حسینزادهسید حسین18 سالهافغانستانمدرسه مؤمنیه حجره 71
40حسین جمالآبادیمحمد421342سبزوارخاکفرج کوچه جعفری شماره 72
41مجید فاتحییادگار11334تبریزمدرسه حجتیه حجره 113
42محمد حسن رضائیعلی41337مشهدمدرسه ستّیه حجره 1
43آقامیر رسولیعلی361336تهرانمدرسه جده کوچک اصـفهان
44سـید علی مشکاتسید حسین7141330نائیندار الشفاء حجره 13
45حسن توکلمحمد1337کاشانمدرسه علویه حجره 19
46علی باقریانمحمد باقر5771338قوچاندار الشفاء حجره 10
47تقی صفائیکریم1338همایون شهرمدرسه حاج ملا صادق حجره 13
48عباس اقبالیامر اللّه491333/کاشانمدرسه فـیضیه حـجره 35
49حسین اسـتادیعلی21335انار یزدمدرسه ستیّه حجره 5
50محمد سلطانزادهعلی رضایزد1327یزدقم چهارراه شاه کوچه انگوری پلاک 10
51صدر الدین موسویسخاء الدین8 زنـجان1328زنجانزنجان مدرسه خان حجره 9 تحتائی
52نادرینادر علی7337 بابل1336بابلمدرسه سعادت حـجره 6
53مـحمد صـادق احمدیسید مهدی1335همایونشهرچهارمردان کوچه عشقلی
54علیرضا محبتیابراهیم1338ابرده مشهدفیضیه حجره 16 تـحتانی
55/رجـبعلی ملکیانحسین16 اصفهان1336اصفهاناصفهان خیابان هاتف مدرسه نوریه حجره 15
56جهان زیر دهقانیعباسعلی31335شـیرازمدرسه فـیضیه حـجره 45
57عبد اللّه میرزائینصرت اللّه8191330اسدآبادمدرسه فیضیه حجره 25
58سید محمد باقر دریاباریعبد الحسین1333مازندرانمدرسه مؤمنیه حجره 65
59غـلامرضا محسنیحسین41329رفسنجانمدرسه فیضیه حجره 55
60اکبر محسنیحسین101332رفسنجانمدرسه فیضیه حجره 55
61علی فیضیحسن1336قزوینمدرسه حـجیته حجره 17
62حسین جلالیشکر اللّهـ2941334آمـلمدرسه فیضیه
63نصر اللّه مظهریسیف اللّه671328سنقرمدرسه فیضیه
64عباسعلی علیزادهمحمد1337آمل
65سید عباس موسویحسین1811337زنجانمدرسه فیضیه
66علی احمد کرمعلیهاشم41339ملایرقم.شاهزاده ابراهیم
67مرتضی صالحیحسینعلی211335اصفهانجوی شور کوچه صدر منزل شخصی
68محمد علی صـدوقیعباسقلی141328قوچانمدرسه فیضیه
69محمد بدیعیاکبر1333قمدار التبلیغ اسلامی قم
70اکبر بهرامیمحمد علی1321337نوشهرمدرسه فیضیه
71رضا محسنیمحمد181336محلاتمدرسه فیضیه
72رضا محسنیمحمد181336محلاتمدرسه فیضیه
73عبد اللّه هاشمیعلی1336چهارمحالمدرسه فیضیه
74محمود خادمیانمحمد تقی3001335اصفهانمدرسه فیضیه
75آدیـنه مـحمد آدینه زادهنجفعلی34401331قوچانمدرسه فیضیه
76مصطفی فاضلمحمد حسین1325اصفهانمدرسه فیضیه
77وجیه اللّه قهرمانیفیض اللّه1 موالید1316خلخالمدرسه فیضیه
78غلامحسین مطهریمحمد عیسی3421329کهگیلویهمدرسه فیضیه
79سید حنان حسینیسید باقر651332شهرکردمدرسه حجیته
80محمد اسدیرضا681332فردوسمدرسه مـؤمنیه
81حسینقلی خوشبختیامامقلی81314اردبیلمدرسه فیضیه
82ابراهیم حسینیمحمد41336نیشابورمدرسه فیضیه
83محمود کیقبادیحسین25751337نیشابورمدرسه فیضیه
84احمد حسینی(قریشی)محمود281313سبزوارمدرسه فیضیه
85علیرضا اسماعیلیحبیب اللّه9741335قم
86سید عـلی شـاهچراغیسید طاهر1333مدرسه فیضیه
87کیومرث شاهرودیفتح اللّه4071330چهارمحالمدرسه رضویه
88عباس محمودیحسن52731334قوچانمدرسه مؤمنیه
89حسین تقویابو القاسم6931332دامغانمدرسه حجیته
90احمد نادریعباس161338همدانمدرسه علویه
91عبد العلی رضائیجعفر5551333اصفهانمدرسه فیضیه
92رجبعلی اکبریعلی مـحمد14951337سـبزوارمدرسه فـیضیه
93رحمت اللّه طاوسیرمضان1332اردستانمدرسه فـاطمیه
94هـاشم فـیروزیمحرمعلی6771327زنجانمدرسه دار الشفاء
95داود امیریعلی31333اردستانمدرسه فاطمیه
96اسماعیل یاوریحسین1338ساریمدرسه فیضیه
97علی احمدیجواد11336نوشهرمدرسه فیضیه
98محمد تقی خادمیعلی اکبر1338ساریمدرسه فیضیه
99حسین وحـیدیتقی1334آمـلمدرسه فـیضیه
100احمد طالبیحید علی91334آشتیانمدرسه شاهزاده ابراهیم
101سید حـسن مـوسویمسیح111331دامغانمدرسه حقانی
102اصغر اسلامیداود علی181337دارانمدرسه فیضیه
103سبز علی حیدریکرد علی321334اصفهانمدرسه فیضیه
104عباس قارائیقدرت اللّه3211334قمآذر باغ سـلطان
105مـحمد حـسن واحدیرحمت اللّه11338دامغانمدرسه قدیری
106محمد جوپارینصر اللّه-1336کرمانمدرسه کرمانیها
107مـهدی ذو الفقاریحسین-1338تربتمدرسه فیضیه
108مصطفی احمد/محمد علی421306محال اصفهانمدرسه فیضیه
109عنایت اللّه عـبد اللهـیسیف اللّهـ41310فریدنمدرسه
110بشیر داراییعلی اکبر181334نیشابورمدرسه فیضیه
111محمد حسین مختاریمحمد علی251336یـزدمیدان کـهنه تکیه میرزا
112مهدی خلیلیاحمد301336فریدنمدرسه فیضیه
113جبرئیل اشرفیبیت اللّه6661338زنجانمدرسه فیضیه
114حسینعلی طالبیقربانعلی91329نیشابورمدرسه فیضیه
115مـحمد رضـا غـلامیغلامرضا241335اصفهانمدرسه فیضیه
116عسگر شیر محمدیمحمد6271330آذربایجانمدرسه فیضیه
117حسین علیان امینیباقر81328فریدنمدرسه فـیضیه
118عـباسعلی فـاتحید اللّه7411331اصفهانمدرسه فیضیه
119سید محمدپور صادقیعباس141335کرمانمدرسه فیضیه
120رجبعلی اسفریدونیمحمد ابراهیم-1339قزوینمدرسه رضویه
121مـحمد اسـماعیل یـاوریعزیز مراد-1335بلدرمدرسه حقانی
122حسین مهدویشجاع الدین72/211333زنجانمدرسه فیضیه
123اسماعیل قراریعوضعلی13861334ساریگذرخان کلاهفرنگی منزل شـخصی
124یـوسف علی تیموریابو القاسم41329بهشهرمدرسه فیضیه
125محمد علی فرهادیرمضان4971336اردبیلمدرسه فیضیه
126محمد کاظم عـزیزیرجبعلی858121332شـیرازمدرسه فـیضیه
127یوسف احدیعباس12281333زنجانمدرسه حجتیه
128محمد موسویصادق3331338محلاتمدرسه فیضیه
129حسین مرتضوینور الدین1023مدرسه فیضیه
130یـوسف بـهرامیغلامحسین6431336قزوینقم.شاهزاده ابراهیم
131عیسی خسروانیسید علی8701335شیرازمدرسه گلپایگانی حجره 18
132محمد نبی نبیزادهامام وردیـ6961338قـوچانمدرسه دار الشـفاء حجره 10
133سید محمد رضا حجازیمحمد مهدی-1341همایون شهرمدرسفه فیضیه حجره 1
134حسنعلی معظمیفاضل31-اصفهانمدرسه رضویه
135سـید عـلی محمد میر رحیمیسید مرتضی424861335یزدمدرسه مهدیه حجره 4
136غلامحسین حیدریمصطفی61342شیرازمدرسه کرمانیها حـجره 2
137غلامعباس جمشیدیاصغر17641335اراکمدرسه حاج غضنفر حجره 1
138اطراف دلیلیفتاح12161337اردبیلمدرسه فیضیه حـجره 59
139مـحسن مـقدسیمحمد علی521334شاهیمدرسه فیضیه حجره 27
140مرتضی اولیائیعلی2041309کاشمرمدرسه فیضیه خاکفرج منزل شخصی
141مـحمد جـواد حمیدیحسنعلی321326کازرونمدرسه فیضیه خاکفرج منزل شخصی
142هادی قابلمحمد53151334مشهدمدرسه امیر المؤمنین حجره 17
143محمد رضا کرباسیحسنعلی1031334نـجفآبادمدرسه قـدیری حجره 37
144مهدی حیدریحسن11337همدانمدرسه فیضیه حجره 28
145عباسعلی فراتیمحمد حسن111334دامغانمدرسه فیضیه حـجره 13
146مـحمد تقی مهدویمحمود2311334زرین شهرمدرسه سعادت حجره 3
147عـلی اکـبر خـمسهایآقا جان7601335بابلمدرسه آملی حجره 3
148سید محمد عـلی عـلویحسن107211328اصفهانمدرسه فیضیه حجره 13
149ربیع آشوریسلیم231323قزوینمدرسه حجتیه حجره 144
150ابو القاسم رئیسیمهدیقلی14901330چهارمحالمدرسه فـیضیه حـجره 31
151مهدی نظریرضا451337آبادهمدرسه فیضیه حـجره 58
152عـلی اعلم شـاهیمحسن753041332قـممدرسه دار الشـفاء حجره 28
153قربانعلی باباپورحسن21891333ساریمدرسه فیضیه حـجره 42
154احـمد دهریرضا6321339بهشهرمدرسه فیضیه حجره 43
155علی اکبر سلیمانیاسماعیل171334گرگانمدرسه دار الشفاء حجره 28
156علی فـولادیاحمد1791328شـاهیمدرسه فیضیه جره 43
157محمد علی ذاکریانعبد الخـالق31334ساریمدرسه مؤمنیه حجره 65
158رسـتمعلی امـامقلی پورعلی91336بابلمدرسه فیضیه پلاک 42
159حسین غـفاریعباس1631333سـاریمدرسه خان حجره 3
160سید باقر میر احمدیعلی3141334رودسرمدرسه دار الشفاء ججره 12
161حسن جهاندارابراهیم-1336ساریچهارمردان پلاک 180
162حـسنقلی جـاویدیمحمد رحیم-1336شیرازمدرسه فیضیه حجره 45
163قـربانعلی مـنعمیغلامعلی51332تـربتجاممدرسه مؤمنیه حجره 11
164الیـاس مـصطفویمرتضی351333اصفهانمدرسه فیضیه حجره 25
165مهر نوش پایانموسی41336چالوسدار الشفاء حجره 9
166سید محمد مطهریسید مـرتضی3041335نـوشهردار الشفاء حجره 9
167حسین هراتیعباس81332دامغانمدرسه حـجیته جـحره 22
168ابو الحـسن شـعبانیعلی1811336سـاوهکوی حرمنما پلاک 3
169یوسف افشارعبد الحـسین1881136ساوهکوی حرمنما پلاک 3
170تقی عجمیفضل اللّه1335مازندرانمدرسه فیضیه حجره 14
171قدمعلی زارعیسلطان حسین1341شیرازمدرسه فیضیه حـجره 39
172امـیر آرخمحمد-1335بندرعباسمدرسه رضویه حجره 18
173محمد نـیکبختحسین11330مـشهدکوی آتـشنشانی مـشهد
174جـواد نیکخبتحسین13131335مشهدکوی آتـشنشانیمشهد
175جـعفر انوارییحیی52321336قمکوی رهبر روبروی حمام
176محمد علی دهقانیعوض2931333شیرازمدرسه فیضیه حجره 39
177سید رضا مدنیسید باقر188961332گـرگانمدرسه فـیضیه حـجره 11
178سید منصور احمدی جمالآبادیحسین-1332سبزوارمدرسه مؤمنیه حـجره 73
179عـلی سـراجیفتح اللّهـ-1336گـناوهمدرسه مـؤمنیه حجره 4
180کریم عابدیعبد العظیم6431338محلاتشاهزاده ابراهیم
181رمضانعلی دهقان پورمحمد علی1021336تربتحیدریهمدرسه فیضیه
182علی اصغر امامیابراهیم71335ساریمدرسه مؤمنیه
183مسلم محمد خانیصفت اللّه50841339همدانمدرسه فیضیه
184لطیف موسی نژادنور اللّهـ1081331کوشمدرسه مؤمنیه
185اسماعیل خیرخواهمحمد21339گرگانمدرسه فیضیه
186مسعود حسن پوراحمد11335بابلمدرسه فیضیه
187سید محمد صانعیسید علی241337فریدنمدرسه فیضیه
188ناصر موسویمهدی10301332اصفهانمدرسه فیضیه
189نوح علی نجفیعلی31337بخارک میانهمدرسه دار الشفاء
190عطا اللّه خدریید اللّه2831332سنقرمدرسه فیضیه
191مسعود شیرازیصادق1340ملایرمدرسه علوی
192حسن طهوری زهدیمحمد علی1331334بهشهرمدرسه آیت اللّه نجفی
193جلال اشجعحسین6831330اصفهانمدرسه فیضیه
194محمد تقی توکلحسین261335گلپایگانمدرسه فیضیه
195ابو طـالب طـالبیعلی اکبر291330ساریالوندیه کوچه گنجی
196ابو القاسم میریسید رضا3021334ساریقم کوچه 10 متری منزل احمد نژاد
197محمد امیریحاجبابا1281335شهرکردمدرسه حجتیه
198سید محمد تقویعلی اصغر1332دامـغانمدرسه فـیضیه
199سید باقر معتمدینجف علی911338شـهرضامدرسه رضـویه
200سید احمد تقویعلی اصغر-1339دامغانمدرسه آقای گلپایگانی
201محمد شاه بلاغیآن علی-1335سیرجاندبستان تکیه یزدیها
202براتعلی مرادیصفر علی451334اصفهانمدرسه فیضیه
203محمد علی نکونامقنبر علی3191335گـلپایگانمدرسه حـجتیه
204سید احمد حسینیسید کـاظم2891329سـیرجانمدرسه رضویه
205سید حسین حسینیسید کاظم2891329سیرجاندبستان تکیه یزدیها
206مراد علی احمدیعزیز مراد1951332سنقرمدرسه فیضیه
207سید حسین حسنیاسد اللّه7161336یزدمسافر
208سید قدمعلی فخر الحسنغلامحسین21330گلپایگانخیابان آذر منزل محمدی پلاک 16
209محمد جعفر طالبیغلامحسین121330آشـتیان مـدرسه دار الشفاء
210ولی اللّه واحد مرزن کلاتهعلی اکبر6811336گرگانمدرسه فیضیه
211محمد یزدیحسین851324کوشک اصلانمدرسه فیضیه
212علی اکبر میرزائیحسین-1334قمشاهزاده ابراهیم
213ولی اللّه فائزیذبیح اللّه11336فیروزآبادمدرسه فیضیه
215علی شیبانیحسین11336عـزت آبـاد یزدمدرسه صـدیق
216نور اللّه مرتضاییفتح اللّه311321تویسرکانمدرسه فیضیه
217حسین علی»ژادعلی41330انار یزدمدرسه فیضیه
218محمد باقر داودیرمضان1161338آملمدرسه دار الشفاء
219حـسن عالمیمحمد-1338کوهپایهمدرسه حاج غضنفر
220محمد ناظمیعبد الصمد41318دارانمدرسه دار الشفاء
221علی مـرادیمراد عـلی3571331اصـفهانمدرسه فیضیه
222ابراهیم باقریباقر161335نجفآبادمدرسه فیضیه
223صفر علی باقریلطف اللّه-1336سبزوارمدرسه قدیری
224محمد رضا همراه قرا ملکیحسن605101335تـبریزمدرسه حـجتیه
225نور اللّه دست برآوردهنور علی4541335مازندرانمدرسه حجتیه
226عبد الحسین پور میر غفاریجبار391333اصفهانمدرسه فیضیه
227عـباسعلی مـؤذنیخدامراد41336اصـفهانمدرسه فیضیه
228حسین مقیسیمحمد علی-1337سبزوارمدرسه فیضیه
229باقر صدرمحمد علی831335اصفهانمدرسه فیضیه
230رضا میان آبادیفرج اللّهـ3501332سبزوارمدرسه مؤمنیه
231قربانعلی فرهمندیغلامعلی-1326اصفهاننجفآباد اصفهان
232علی بصیریمحمد1211329همدانمدرسه دار الشفاء
233محمد رضا افـضلیعباسعلی7541334ساریمدرسه آیت اللّه نجفی
234عـلی اکـبر تقویخلیل2011332بهشهرمدرسه فیضیه
235عزت اللّه نوریموسی6031335ساریمدرسه مؤمنیه
236روح اللّه امینیذبیح اللّه91341مشهدمدرسه رضویه حجره 36 فوقانی
237محسن حسینیمحمود12571338اصفهانمدرسه رضویه حجره 8 فوقانی
238صفر علی باقریلطف اللّه-1336سبزوار مدرسه قدیری حجره 28 فـوقانی
239مهدی دارابیشعبان-1337ساریمدرسه فیضیه حجره 5 فوقانی
240نقی وحیدیقاسم-1337تربتحیدریهمدرسه مؤمنیه حجره 74
241محمود رجبیغلامحسین61330قمخاکفرج کوچه اسدی پلاک 17
242حسین اکبریعلی اکبر11335مرندمدرسه حجتیه پارک دوم حجره 13
243محمد زمـانیاناحمد7 مـوالید1339نهاوندمدرسه رسالت حجره 2
244محمد مهدی کیائی نژادمحمد31331طالقانقم.شاهزاده ابراهیم
245سید نور محمد عقیلیسید حسن3411330بهشهرمدرسه فیضیه حجره 15 فوقانی
246علیرضا نوریابراهیم-1344سبزوارمدرسه جهانگیر خان حجره 22
247عبد الجواد غفاریعلی اصغر-1340نـائینمدرسه سـتیّه حجره 9
248علی اکبر ارجمندرضا5071335سیرجانمدرسه مهدیه منزل آسودگان
249احمد رئوفیمهدی441337اصفهانمدرسه ملا صادق حجره 4
250محمد باقر خلیلیولی2701336مازندرانمدرسه فیضیه 33 تحتانی
251عبد الکریم رحمانیحسینقلی-1336نائینمدرسه فیضیه حجره 36
252محمد موسویسید مـوسی-17 سـالهاصفهانفیضیه حجره 2
253غلامعلی جعفریمحمد-1339مشهدمدرسه رضویه حجره 75
254سید حسین میر جلیلیمرتضی-16 سالهیزدانار آباد یزد
255قاسم سماکوشعلی اکبر551338بابلمدرسه دار الشفاء حجره زیرپله
256سید مختار حسینیسید باقر261335شهرکردمدرسه رضویه حجره 41
257غلامعباس بـهرامیمحمد عـلی121335مـحلاتمدرسه رضویه حجره 5
258عباسعلی ترشیزیاسماعیل-1339شـاهرودمدرسه حـاج مـلا صادق حجره 16
259علی رجبیانمحمد-1333کرمانتکیه عربستان
260سید علی هاشمینژادسید جواد1641334مازندرانمدرسه دار الشفاء حجره 41
261محمد علی مالک الرقابیابو تراب461333اراکمدرسه فیضیه حـجره 13
262حـسین مـولویحیدر علی371336شهرکردمدرسه فیضیه حجره 25
263حسین موحدیابراهیم172281332فریمانمدرسه مـؤمنیه حـجره 48
264علیرضا صبرعباس323241338مشهدمدرسه حجتیه حجره پارک هفتم
265احمد مرویمحسن1337مشهدمدرسه امام حجره 17
266علی انـتشاریید اللّهـ161335اصـفهانمدرسه حجتیه پارک سوم
267محمد علی صالحیحسن11051337اصفهانمدرسه فیضیه حجره 18
268سید رضـا رضویسید غفور21329اردبیلججره 59
269سید جعفر مرتضویسید شجاع21335شهرکردمدرسه حجتیه حجره 63
270عظیم احمدیعلی ناصر5351331اردبیلمدرسه فیضیه حجره 59
271سید مـهدی عـلیآبادیسید مـصطفی11371335کنگاورمدرسه فیضیه حجره 3
272حسین جوانبختیعلی اکبر8651329تهرانمدرسه فیضیه حجره 51
پانوشت ها :
[1] شیرخانی،علی،«فصلنامه 15 خرداد»،ش 25،صص 5-44.
[2] سرهنگ ناصر شهرستانی از چهرههای منفور پلیس رژیم شـاه بـود که سوابق دیرینهای در سرکگوب و آدمکشی داشت.در دوران صدارت«شریف امامی»،در دوازدهم اردیبهشت 1340،ضـمن تـظاهرات فـرهنگیان تهران،که در آن زمان سرگرد و رئیس کلانتری بهارستان بود،معلمی را به نام دکتر خانعلی به ضـربه گـلوله کـشت.در اثر فشار نیروهای سیاسی در دوران دولت«امینی»و«علم»بازداشت و در دادگاه نظامی به دو سـال زنـدان محکوم شد.وی از ریاست کلانتری 13 تهران(بازار و منطقه پامنار)به ریاست شهربانی قم رسید و فرماندهی سرکوب تـظاهرات 17 خـرداد 54 را به عهده داشت.
[3] آرشـیو مـرکز اسناد،پرونده خرداد 54 ساواک،ش 39
[4] شیرخانی،علی،«فصلنامه 15 خرداد»،ش 25،صص 5-44.
[5] همان
[6] همان.
[7] همان،ص 47.
[8] هـمان،ص 48.
[9] هـمان.
[10] همان،صص 49 و 48،با اندکی تلخیص.
[11] کیهان،28/3/54،ص 2.
[12] حـجت الاسـلام احـمد کروبی،که در آن تاریخ 82 سال داشت،از روحانیون خـیّر،مـتنفذ و محبوب منطقه الیگودرز و لرستان بود.معروف است که روزی مسئول پاسگاه ژاندارمری الیگودرز بـا احـترام از ایشان پرسیده بود که نـظرتان دربـاره اصلاحات ارضـی چیست؟و او گـفته بـود:«من سالها قبل از اینکه صحبت اصـلاحات ارضـی باشد،املاکم را و حتی خانه شخصیام را-واقعا نه در ادعا-بین نیازمندان تقسیم کـردم و حـتی بهدا سهم خود را هم به فـقرا بخشیدم.»
فصلنامه مطالعات تاریخی ، شماره 6 ، بهار 1384 صفحات 158 تا 187