13 تیر 1393
مذاکرات آیت الله گلپایگانی با عده ای از نمایندگان علمای تهران راجع به اوضاع عراق
از : 21 تاریخ 10/4/48
به : 316 شماره : 1783/21
در تاریخ 8/4/48 ساعت 11 صبح عدهاى از نمایندگان علماى تهران به قم آمده و با گلپایگانى ملاقات و درباره اوضاع عراق اظهار داشتهاند که صلاح است سفراى دولتها را بخواهیم و به آنها بگوئیم که دولت عراق به علما توهین مىکنند. لذا شما به دولت متبوع خود بگوئید که از دولت عراق بخواهد که به علماى اسلام توهین نکنند. یکى از حاضرین اظهار مىکند ممکن است سفراء نیایند گلپایگانى اظهار مىکند نه مىآیند ولى باید قدرى صبر و تأمل کرد. یکى از حاضرین اظهار کرد که آقاى حکیم یک نامه براى شریعتمدارى داده. گلپایگانى سئوال کرد مضمون نامه چه بوده است مخاطب گفت آقاى حکیم نوشته هر کار که بکنند براى ما مفید است بعد گلپایگانى گفت حجتى گذرنامه داشته آنها گفتند کدام حجتى گفت آن حجتى که با شریعتمدارى رابطه دارد گلپایگانى مىگوید لابد حجتى عراق رفته و نامه آورده سپس این عده خداحافظى کرده و گفتهاند عصر مىآیند. گلپایگانى افزود ما هم با علماء تهران موافق نیستیم ولى باید تأمل بکنیم.
بعد از خروج این عده على صافى نزد گلپایگانى آمده و گلپایگانى به وى موضوع را میگوید که این عده نماینده علماى تهران هستند و فعلاً به منزل شیخ مرتضى حائرى رفتهاند و قرار شده عصر دوباره بیایند که درباره آقاى حکیم صحبت کنیم که علما دسته جمعى یک کار بکنند و تمام سفراء را بخواهیم بیایند اینجا. صافى گفت مگر اطلاع ندارید که رادیو عراق دیشب و پریشب چه گفته صافى افزود رادیو بغداد گفته که علماى یهودى و اسرائیل پرست تلگراف و براى آیتاله حکیم اقدام کردهاند. بعد گلپایگانى گفت لابد علماى تهران چون این حرفها را شنیدهاند مىخواهند ما را هم وارد کنند تا لکهدار نشوند. صافى افزود هنوز ایران در مرز قشون زیاد دارد ولى شما کارى بکنید که اسم ما را در روزنامه ننویسند و به این حرفهایى که رادیو بغداد گفت صلاح نیست اقدامى بشود زیرا شیعه متهم مىشود گلپایگانى اظهار داشت الآن خود دولتیها هم اقرار دارند که جنگ بین روس و آمریکا است مثل مشروطه و مستبد شده است. صافى گفت دانشگاهها و مهندس بازرگان1 مىگویند علما دولت را تقویت مىکنند و این صلاح نیست و اضافه کرد خلاصه هم دولت ایران دروغ میگوید و هم دولت عراق. صافى به گلپایگانى پیشنهاد کرد شما خودتان چند نفر را بفرستید با حکیم تماس بگیرند. گلپایگانى گفت حاج آقا مهدى رفته و گذرنامهاش را گرفته خوب است مهدى را بفرستیم بعد گلپایگانى گفت شاید امروز مهدى از طهران بیاید صافى اظهار کرد ممکن است دولت شهریه خمینى را آزاد کند گلپایگانى گفت بعید نیست. صافى افزود مصطفى خمینى2 به منزل حکیم رفته و آهسته به گوش او گفته که شما این طرز مبارزه نکنید و طریق مبارزه را عوض کنید زیرا این طرز مبارزه کمک به دولت ایران است و صلاح نیست زیرا دولت عراق بدبین مىشود و وقتى مصطفى خمینى از منزل حکیم خارج شده فورا دستگیر مىشود و بعد خلاف گفتههاى خود را تحویل دولت عراق داده و او را آزاد کردهاند. گلپایگانى اظهار مىکند ما که به حکیم تلگراف کردهایم و او مىداند که ما با او بد نیستیم فعلاً باید تأمل بکنیم و افزود که حجتى نزد حکیم رفته و حکیم گفته است غیر از تلگراف گلپایگانى تلگرافى به ما نرسیده و جواب تلگرافمان را هم داده است. صافى مىگوید به هر حال شیعه نباید متهم شود. رادیو بغداد گفته علماى اسرائیلپرست اقدام کردهاند. گلپایگانى اظهار کرد این عده عصر مىآیند و شما هم بیائید که بگوئیم رادیو بغداد این طور گفته و ما هر اقدامى صلاح باشد انجام مىدهیم.
نظریه منبع : نظرى ندارد.
نظریه رهبر عملیات : مفاد گزارش صحیح است. مدرس
نظریه امنیت داخلى : مفاد گزارش مورد تأیید مىباشد. عدهاى که به قم جهت ملاقات با آیات آمدهاند هدفشان آماده کردن روحانیون طراز اول از جمله گلپایگانى بوده است. دو نفر از این عده یکى میرزا ابوالقاسم فلسفى3 و دیگرى شهرستانى بوده است ولى آنچه استنباط مىشود گلپایگانى تحت هیچ عنوان حاضر نیست قدمى رأسا در این مورد بردارد و آنچه معلوم است این است که سیدمهدى فرزند وى با اخذ گذرنامه قصد دارد به عراق برود و اطلاعات لازم را به شخصه در این زمینه کسب کند. اصلح است در صورت اخذ گذرنامه که گویا کار آن خاتمه یافته از عزیمت سیدمهدى به عراق به نحو مقتضى ممانعت به عمل آید. روحانى
رئیس ساواک : نظر امنیت داخلى تأیید مىشود. مهران
در گزارش درج شد ـ اوانى
آقاى اوانى ـ آقاى شکورى
1ـ در گزارش روزانه درج شود.
2ـ به ساواک قم ابلاغ شود. یا گذرنامه سیدمهدى مخالفت شده.
3ـ و آیا آن عده عصر آن روز بدیدن گلپایگانى رفتهاند یا خیر. در صورت اول نتیجه را تلفنى اعلام نمائید.
4ـ بهرهبردارى شود 16/4
1ـ مهندس مهدى بازرگان در سال 1278 هجرى شمسى در تبریز به دنیا آمد. وى جزو اولین کسانى است که پس از اتمام دوران متوسطه در تبریز و تهران براى ادامه تحصیلات عالى به فرانسه عزیمت و در رشته مهندسى ترمودینامیک تحصیلات خود را به پایان برد. مهندس بازرگان پس از بازگشت به ایران به عضویت کادر علمى دانشگاه تهران نایل گردید. وى فعالیت سیاسى خود را از جبهه ملى آغاز نمود. در دوران نخست وزیرى دکتر محمد مصدق ریاست شرکت ملى نفت ایران و بعد سازمان آب تهران را عهدهدار گردید. پس از تعطیلى و توقف کار جبهه ملى اول با سقوط دکتر مصدق بر اثر کودتاى 28 مرداد 1332 از جمله کسانى بود که جبهه ملى دوم را تأسیس و در سال 1334 به دلیل فعالیتهاى سیاسى دستگیر و زندانى گردید. به دنبال ایجاد اختلاف در جبهه ملى دوم به دلیل عدم عکسالعملى مناسب این جبهه در قبال ارتحال مرحوم آیتاللّه العظمى بروجردى در سال 1340 وى به همراه مرحوم آیتاللّه طالقانى، دکتر یداللّه سحابى، رحیم عطایى، منصور عطایى، عباس سمیعى و حسن نزیه از جبهه ملى دوم کناره گرفته و نهضت آزادى ایران را تأسیس نمودند. در سال 1342 سران نهضت آزادى دستگیر و مهندس بازرگان و مرحوم آیتاللّه طالقانى به 10 سال زندان محکوم شدند. لیکن پس از سپرى شدن 6 سال مهندس بازرگان آزاد گردید. مهندس بازرگان از جمله اندیشمندانى است که در آثار و نوشتههاى خود مانند مطهرات در اسلام، احکام اسلامى را بر مبناى قوانین علمى توجیه و تفسیر نموده است. در کتاب دیگر «راه طى شده» و «عشق و پرستش یا ترمودینامیک انسان» از جمله کتابهایى بود که بنیانگذاران اولیه سازمان مجاهدین خلق که در ابتدا جزو شاخه دانشجویى نهضت آزادى بودند مطالعه و تدبر در آنها را به یکدیگر توصیه کردهاند. اصول تفکر بازرگان و همفکران سیاسى ایشان در عرصه سیاسى در چارچوب یک استراتژى لیبرالیستى استوار بود بر همین اساس در جریان مبارزه امام علیه رژیم شاه، نهضت آزادى که بازرگان بر آن مدیریت مىکرد تحقق و اجراى کامل اصول قانون اساسى مشروطه را نقطه ایدهآل و اوج تکامل مبارزات خود مىدانست از این روى به هیچ عنوان به کار مبارزه از نوع براندازى آن اعتقاد نداشت. مهندس بازرگان در سال 1356 به اتفاق جمعى از سیاسیون و حقوقدانان نظیر کریم سنجابى، ناصر میناچى، حسن نزیه و... جمعیت دفاع از آزادى و حقوق بشر را تأسیس کردند. قبل از پیروزى از طرف امام در راس هیئتى به آبادان رفت تا جریان اعتصاب کارگران نفت را بر علیه رژیم که کمر آن را در بعد اقتصادى شکسته بود سامان بهتر و بیشترى دهد و به مسائل آنان رسیدگى کند. وى همچنین سفرى به پاریس نمود تا حضرت امام را از طرح شعار براندازى رژیم منصرف کند و به شرکت در انتخابات نمایشى رژیم شاه قانع نماید. چه به اعتقاد او طرح شعار رفتن شاه با برخوردارى از ارتش و ساواک پشتیبانى آمریکا را شعارى مناسب و راه کارى عملى نمىدانست. آقاى بازرگان پس از پیروزى انقلاب اسلامى از سوى امام (ره) به عضویت شوراى انقلاب درآمد و با پیشنهاد اعضاى شورا به امام (ره) از طرف ایشان مسئولیت تشکیل دولت موقت که اولین دولت اسلامى پس از پیروزى انقلاب بود را بر عهده گرفت. دولت موقت مهندس بازرگان به دلیل اتخاذ روشهاى غیر انقلابى به خصوص اتخاذ مواضع مخالف با تسخیر لانه جاسوسى آمریکا که از سوى امام انقلاب دوم نام گرفت و نیز اصرار بر انحلال مجلس خبرگان و رد این پیشنهاد از سوى امام از کار استعفا داد که بلافاصله مورد پذیرش امام واقع گردید. مهندس بازرگان در تاریخ 30/10/1373 در تهران درگذشت. ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب 12، صص 55 ـ 53.
2ـ آیتاللّه سید مصطفى خمینى از بدو شروع نهضت اسلامى همراه حضرت امام خمینى (ره) بود ایشان ابتدا در سال 1342 و پس از شروع نهضت دستگیر شد و پس از مدتى حبس به ترکیه تبعید شد. پس از تغییر تبعیدگاه امام خمینى (ره) ایشان نیز در سال 1344 از ترکیه به عراق رفت و در شهر نجف ساکن شد. آیتاللّه سید مصطفى خمینى حدود 13 سال در حوزه علمیه نجف به تدریس و تألیف و تربیت طلاب علوم دینى مشغول بود و در کنار فعالیتهاى علمى خود با انقلابیون مسلمان مرتبط بود و گاه تدارک آنان از ناحیه ایشان صورت مىگرفت. روحیه انقلابى وى مشوق بسیارى از مبارزان براى فراگیرى فنون نظامى و چریکى بود بیشتر این فعالیتها نمىتوانست از نظر جاسوسان رژیم شاه به دور باشد به همین دلیل اگر هم درگذشت این روحانى مبارز را رویدادى طبیعى بدانیم شخصیت مبارزاتى او انعکاسى جز شهادت آن هم بدست رژیم شاه در اذهان مردم متبادر نمى کرد هر چند خاطرات به جاى مانده از آن زمان نیز دلالت بر شهادت ایشان دارد. حجتالاسلام سید محمود دعایى در این مورد مىگوید : با علائمى که روى پوست بدن وجود داشت مشخص بود که مرگ طبیعى نبوده و ناشى از یک مسمومیت است... و از آنجا که حاج آقا مصطفى از شروع نهضت در سال 1341 در کنار امام قرار داشت دست راست ایشان محسوب مىشد و یک چهره انقلابى بود که با روحانیون، روشنفکران، دانشجویان مسلمان و مبارز داخل و خارج کشور ارتباط داشت از این رو ساواک با به شهادت رساندن وى کوشید یک مخالف جدى را از سر راه رژیم برداشته و امام را تنها بگذارد و نهایتا ایشان در روز 30/7/56 در منزل خود در شهر نجف اشرف به شیوهاى نامعلومى به شهادت رسید. پیکر آیتاللّه مصطفى خمینى را ساعت 10 صبح از نجف به کربلا بردند و در آب فرات غسل دادند و پس از تشییع باشکوهى در ایوان طلاى مرقد حضرت على (ع) به خاک سپرده شد. شهادت ایشان سر منشأ تشدید مبارزات در قالب مجالس ختم براى ایشان و بیان اهداف نهضت اسلامى و جنایات رژیم در سراسر ایران گردید. ر. ک: انقلاب اسلامى به روایت اسناد ساواک، ج 1، صص غ ـ ظ
3ـ میرزا ابوالقاسم فلسفى برادر بزرگتر آقاى فلسفى در 25 ربیع المولود 1324 قمرى در تهران متولد شد. تحصیلات ابتدایى را در دبستان توفیق گذراند و پس از ادامه تحصیل فقه و اصول در تهران دفتر اسناد رسمى و ازدواج دایر نمود و به علاوه در مسجد فیلسوفها امامت جماعت و تدریس مىکرد. وى در خرداد سال 1371 در سن 87 سالگى فوت کرد.
به : 316 شماره : 1783/21
در تاریخ 8/4/48 ساعت 11 صبح عدهاى از نمایندگان علماى تهران به قم آمده و با گلپایگانى ملاقات و درباره اوضاع عراق اظهار داشتهاند که صلاح است سفراى دولتها را بخواهیم و به آنها بگوئیم که دولت عراق به علما توهین مىکنند. لذا شما به دولت متبوع خود بگوئید که از دولت عراق بخواهد که به علماى اسلام توهین نکنند. یکى از حاضرین اظهار مىکند ممکن است سفراء نیایند گلپایگانى اظهار مىکند نه مىآیند ولى باید قدرى صبر و تأمل کرد. یکى از حاضرین اظهار کرد که آقاى حکیم یک نامه براى شریعتمدارى داده. گلپایگانى سئوال کرد مضمون نامه چه بوده است مخاطب گفت آقاى حکیم نوشته هر کار که بکنند براى ما مفید است بعد گلپایگانى گفت حجتى گذرنامه داشته آنها گفتند کدام حجتى گفت آن حجتى که با شریعتمدارى رابطه دارد گلپایگانى مىگوید لابد حجتى عراق رفته و نامه آورده سپس این عده خداحافظى کرده و گفتهاند عصر مىآیند. گلپایگانى افزود ما هم با علماء تهران موافق نیستیم ولى باید تأمل بکنیم.
بعد از خروج این عده على صافى نزد گلپایگانى آمده و گلپایگانى به وى موضوع را میگوید که این عده نماینده علماى تهران هستند و فعلاً به منزل شیخ مرتضى حائرى رفتهاند و قرار شده عصر دوباره بیایند که درباره آقاى حکیم صحبت کنیم که علما دسته جمعى یک کار بکنند و تمام سفراء را بخواهیم بیایند اینجا. صافى گفت مگر اطلاع ندارید که رادیو عراق دیشب و پریشب چه گفته صافى افزود رادیو بغداد گفته که علماى یهودى و اسرائیل پرست تلگراف و براى آیتاله حکیم اقدام کردهاند. بعد گلپایگانى گفت لابد علماى تهران چون این حرفها را شنیدهاند مىخواهند ما را هم وارد کنند تا لکهدار نشوند. صافى افزود هنوز ایران در مرز قشون زیاد دارد ولى شما کارى بکنید که اسم ما را در روزنامه ننویسند و به این حرفهایى که رادیو بغداد گفت صلاح نیست اقدامى بشود زیرا شیعه متهم مىشود گلپایگانى اظهار داشت الآن خود دولتیها هم اقرار دارند که جنگ بین روس و آمریکا است مثل مشروطه و مستبد شده است. صافى گفت دانشگاهها و مهندس بازرگان1 مىگویند علما دولت را تقویت مىکنند و این صلاح نیست و اضافه کرد خلاصه هم دولت ایران دروغ میگوید و هم دولت عراق. صافى به گلپایگانى پیشنهاد کرد شما خودتان چند نفر را بفرستید با حکیم تماس بگیرند. گلپایگانى گفت حاج آقا مهدى رفته و گذرنامهاش را گرفته خوب است مهدى را بفرستیم بعد گلپایگانى گفت شاید امروز مهدى از طهران بیاید صافى اظهار کرد ممکن است دولت شهریه خمینى را آزاد کند گلپایگانى گفت بعید نیست. صافى افزود مصطفى خمینى2 به منزل حکیم رفته و آهسته به گوش او گفته که شما این طرز مبارزه نکنید و طریق مبارزه را عوض کنید زیرا این طرز مبارزه کمک به دولت ایران است و صلاح نیست زیرا دولت عراق بدبین مىشود و وقتى مصطفى خمینى از منزل حکیم خارج شده فورا دستگیر مىشود و بعد خلاف گفتههاى خود را تحویل دولت عراق داده و او را آزاد کردهاند. گلپایگانى اظهار مىکند ما که به حکیم تلگراف کردهایم و او مىداند که ما با او بد نیستیم فعلاً باید تأمل بکنیم و افزود که حجتى نزد حکیم رفته و حکیم گفته است غیر از تلگراف گلپایگانى تلگرافى به ما نرسیده و جواب تلگرافمان را هم داده است. صافى مىگوید به هر حال شیعه نباید متهم شود. رادیو بغداد گفته علماى اسرائیلپرست اقدام کردهاند. گلپایگانى اظهار کرد این عده عصر مىآیند و شما هم بیائید که بگوئیم رادیو بغداد این طور گفته و ما هر اقدامى صلاح باشد انجام مىدهیم.
نظریه منبع : نظرى ندارد.
نظریه رهبر عملیات : مفاد گزارش صحیح است. مدرس
نظریه امنیت داخلى : مفاد گزارش مورد تأیید مىباشد. عدهاى که به قم جهت ملاقات با آیات آمدهاند هدفشان آماده کردن روحانیون طراز اول از جمله گلپایگانى بوده است. دو نفر از این عده یکى میرزا ابوالقاسم فلسفى3 و دیگرى شهرستانى بوده است ولى آنچه استنباط مىشود گلپایگانى تحت هیچ عنوان حاضر نیست قدمى رأسا در این مورد بردارد و آنچه معلوم است این است که سیدمهدى فرزند وى با اخذ گذرنامه قصد دارد به عراق برود و اطلاعات لازم را به شخصه در این زمینه کسب کند. اصلح است در صورت اخذ گذرنامه که گویا کار آن خاتمه یافته از عزیمت سیدمهدى به عراق به نحو مقتضى ممانعت به عمل آید. روحانى
رئیس ساواک : نظر امنیت داخلى تأیید مىشود. مهران
در گزارش درج شد ـ اوانى
آقاى اوانى ـ آقاى شکورى
1ـ در گزارش روزانه درج شود.
2ـ به ساواک قم ابلاغ شود. یا گذرنامه سیدمهدى مخالفت شده.
3ـ و آیا آن عده عصر آن روز بدیدن گلپایگانى رفتهاند یا خیر. در صورت اول نتیجه را تلفنى اعلام نمائید.
4ـ بهرهبردارى شود 16/4
1ـ مهندس مهدى بازرگان در سال 1278 هجرى شمسى در تبریز به دنیا آمد. وى جزو اولین کسانى است که پس از اتمام دوران متوسطه در تبریز و تهران براى ادامه تحصیلات عالى به فرانسه عزیمت و در رشته مهندسى ترمودینامیک تحصیلات خود را به پایان برد. مهندس بازرگان پس از بازگشت به ایران به عضویت کادر علمى دانشگاه تهران نایل گردید. وى فعالیت سیاسى خود را از جبهه ملى آغاز نمود. در دوران نخست وزیرى دکتر محمد مصدق ریاست شرکت ملى نفت ایران و بعد سازمان آب تهران را عهدهدار گردید. پس از تعطیلى و توقف کار جبهه ملى اول با سقوط دکتر مصدق بر اثر کودتاى 28 مرداد 1332 از جمله کسانى بود که جبهه ملى دوم را تأسیس و در سال 1334 به دلیل فعالیتهاى سیاسى دستگیر و زندانى گردید. به دنبال ایجاد اختلاف در جبهه ملى دوم به دلیل عدم عکسالعملى مناسب این جبهه در قبال ارتحال مرحوم آیتاللّه العظمى بروجردى در سال 1340 وى به همراه مرحوم آیتاللّه طالقانى، دکتر یداللّه سحابى، رحیم عطایى، منصور عطایى، عباس سمیعى و حسن نزیه از جبهه ملى دوم کناره گرفته و نهضت آزادى ایران را تأسیس نمودند. در سال 1342 سران نهضت آزادى دستگیر و مهندس بازرگان و مرحوم آیتاللّه طالقانى به 10 سال زندان محکوم شدند. لیکن پس از سپرى شدن 6 سال مهندس بازرگان آزاد گردید. مهندس بازرگان از جمله اندیشمندانى است که در آثار و نوشتههاى خود مانند مطهرات در اسلام، احکام اسلامى را بر مبناى قوانین علمى توجیه و تفسیر نموده است. در کتاب دیگر «راه طى شده» و «عشق و پرستش یا ترمودینامیک انسان» از جمله کتابهایى بود که بنیانگذاران اولیه سازمان مجاهدین خلق که در ابتدا جزو شاخه دانشجویى نهضت آزادى بودند مطالعه و تدبر در آنها را به یکدیگر توصیه کردهاند. اصول تفکر بازرگان و همفکران سیاسى ایشان در عرصه سیاسى در چارچوب یک استراتژى لیبرالیستى استوار بود بر همین اساس در جریان مبارزه امام علیه رژیم شاه، نهضت آزادى که بازرگان بر آن مدیریت مىکرد تحقق و اجراى کامل اصول قانون اساسى مشروطه را نقطه ایدهآل و اوج تکامل مبارزات خود مىدانست از این روى به هیچ عنوان به کار مبارزه از نوع براندازى آن اعتقاد نداشت. مهندس بازرگان در سال 1356 به اتفاق جمعى از سیاسیون و حقوقدانان نظیر کریم سنجابى، ناصر میناچى، حسن نزیه و... جمعیت دفاع از آزادى و حقوق بشر را تأسیس کردند. قبل از پیروزى از طرف امام در راس هیئتى به آبادان رفت تا جریان اعتصاب کارگران نفت را بر علیه رژیم که کمر آن را در بعد اقتصادى شکسته بود سامان بهتر و بیشترى دهد و به مسائل آنان رسیدگى کند. وى همچنین سفرى به پاریس نمود تا حضرت امام را از طرح شعار براندازى رژیم منصرف کند و به شرکت در انتخابات نمایشى رژیم شاه قانع نماید. چه به اعتقاد او طرح شعار رفتن شاه با برخوردارى از ارتش و ساواک پشتیبانى آمریکا را شعارى مناسب و راه کارى عملى نمىدانست. آقاى بازرگان پس از پیروزى انقلاب اسلامى از سوى امام (ره) به عضویت شوراى انقلاب درآمد و با پیشنهاد اعضاى شورا به امام (ره) از طرف ایشان مسئولیت تشکیل دولت موقت که اولین دولت اسلامى پس از پیروزى انقلاب بود را بر عهده گرفت. دولت موقت مهندس بازرگان به دلیل اتخاذ روشهاى غیر انقلابى به خصوص اتخاذ مواضع مخالف با تسخیر لانه جاسوسى آمریکا که از سوى امام انقلاب دوم نام گرفت و نیز اصرار بر انحلال مجلس خبرگان و رد این پیشنهاد از سوى امام از کار استعفا داد که بلافاصله مورد پذیرش امام واقع گردید. مهندس بازرگان در تاریخ 30/10/1373 در تهران درگذشت. ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب 12، صص 55 ـ 53.
2ـ آیتاللّه سید مصطفى خمینى از بدو شروع نهضت اسلامى همراه حضرت امام خمینى (ره) بود ایشان ابتدا در سال 1342 و پس از شروع نهضت دستگیر شد و پس از مدتى حبس به ترکیه تبعید شد. پس از تغییر تبعیدگاه امام خمینى (ره) ایشان نیز در سال 1344 از ترکیه به عراق رفت و در شهر نجف ساکن شد. آیتاللّه سید مصطفى خمینى حدود 13 سال در حوزه علمیه نجف به تدریس و تألیف و تربیت طلاب علوم دینى مشغول بود و در کنار فعالیتهاى علمى خود با انقلابیون مسلمان مرتبط بود و گاه تدارک آنان از ناحیه ایشان صورت مىگرفت. روحیه انقلابى وى مشوق بسیارى از مبارزان براى فراگیرى فنون نظامى و چریکى بود بیشتر این فعالیتها نمىتوانست از نظر جاسوسان رژیم شاه به دور باشد به همین دلیل اگر هم درگذشت این روحانى مبارز را رویدادى طبیعى بدانیم شخصیت مبارزاتى او انعکاسى جز شهادت آن هم بدست رژیم شاه در اذهان مردم متبادر نمى کرد هر چند خاطرات به جاى مانده از آن زمان نیز دلالت بر شهادت ایشان دارد. حجتالاسلام سید محمود دعایى در این مورد مىگوید : با علائمى که روى پوست بدن وجود داشت مشخص بود که مرگ طبیعى نبوده و ناشى از یک مسمومیت است... و از آنجا که حاج آقا مصطفى از شروع نهضت در سال 1341 در کنار امام قرار داشت دست راست ایشان محسوب مىشد و یک چهره انقلابى بود که با روحانیون، روشنفکران، دانشجویان مسلمان و مبارز داخل و خارج کشور ارتباط داشت از این رو ساواک با به شهادت رساندن وى کوشید یک مخالف جدى را از سر راه رژیم برداشته و امام را تنها بگذارد و نهایتا ایشان در روز 30/7/56 در منزل خود در شهر نجف اشرف به شیوهاى نامعلومى به شهادت رسید. پیکر آیتاللّه مصطفى خمینى را ساعت 10 صبح از نجف به کربلا بردند و در آب فرات غسل دادند و پس از تشییع باشکوهى در ایوان طلاى مرقد حضرت على (ع) به خاک سپرده شد. شهادت ایشان سر منشأ تشدید مبارزات در قالب مجالس ختم براى ایشان و بیان اهداف نهضت اسلامى و جنایات رژیم در سراسر ایران گردید. ر. ک: انقلاب اسلامى به روایت اسناد ساواک، ج 1، صص غ ـ ظ
3ـ میرزا ابوالقاسم فلسفى برادر بزرگتر آقاى فلسفى در 25 ربیع المولود 1324 قمرى در تهران متولد شد. تحصیلات ابتدایى را در دبستان توفیق گذراند و پس از ادامه تحصیل فقه و اصول در تهران دفتر اسناد رسمى و ازدواج دایر نمود و به علاوه در مسجد فیلسوفها امامت جماعت و تدریس مىکرد. وى در خرداد سال 1371 در سن 87 سالگى فوت کرد.