01 اردیبهشت 1393
سازمان زنان ایران؛ ابزار فرهنگی ـ اجتماعی حکومت شاه و نقش اشرف پهلوی
پس از انقلاب مشروطه نهادها و سازمانهای جدیدی عمدتاً از سوی حاکمیت بنا نهاده شد که بنا به اقتضای اجتماعی، سیاسی زمان عمل میکردند. یکی از این نهادها، جمعیتهای زنان بودند. با وجود حرکتهای زنان در طول مبارزات مشروطه و جمعیتهایی که در همان دوران با حساسیتهای سیاسی، اجتماعی خاص خود تشکیل یافتند، پس از روی کار آمدن رضاخان، تغییرات عمدهای در روند حرکتهای اجتماعی، سیاسی به وجود آمد. زمینه این تغییرات از مدتها پیش فراهم آمده بود. اما با حرکتهای تجددگرایانه رضاخان، روند تجدد و تحولگرایی در سازهها و اندیشه حاکم بر جمعیتها عینیت یافت. بهویژه با پیگیری کشف حجاب و تأسیس کانون بانوان، حرکت اجتماعی زنان تحتتأثیر سیاستهای دولت و حکومت قرار گرفت. کانون بانوان اولین جمعیتی بود که به دستور حکومت، با حمایت مالی دولت و در جهت اهداف آن آغاز به کار کرد و پس از آن، جمعیتهای زنان با همان محتوا و قالب تشکّل یافتند. نوع حرکت و اندیشه حاکم بر این جمعیتها چنان بود که در طرحهای بعدی حکومت، مؤثر شناخته شدند و پس از مدتی در قالب شورای عالی زنان به ریاست اشرف پهلوی با یکدیگر ائتلاف کرده، تحت سیاستهای هماهنگ دولتی قرار گرفتند و مدت هفت سال (45ـ 1338) فعالیتهای مختلفی، بهویژه در زمینه فرهنگی و سیاسی در جهت اهداف دولت انجام دادند. از اواخر سال 1344، زمزمههای مخالفت با ارکان شورای عالی زنان از درون کادر اداری شورای عالی برخاست. تا جایی که رأی همگانی بر عدم کارایی شورا قرار گرفت و پس از مدتی، سازمان زنان ایران، جایگزین آن شد.
در مقایسه این دو نهاد باید در نظر گرفته شود که مقطع زمانی و نوع عملکرد آنان متفاوت است. شورای عالی زنان در سال 1338، یعنی سه سال قبل از اعلام رسمی اجرای طرحهای انقلاب سفید آغاز به کار کرد. در این مقطع، حکومت برای آماده کردن شرایط اجتماعی و پذیرش عمومی، به یک نیروی حمایتکننده نیاز داشت. افرادی که در جمعیتهای زنان فعالیت میکردند و بیشتر در زمره زنان تجددخواه بودند، نیروی قابل توجهی به شمار میرفتند. آنها اگرچه در میان قشر محدودی نفوذ داشتند، ولی با بهرهگیری از امکانات خود، مانند مطبوعات، اجرای سخنرانی و برگزاری تظاهرات با عنوان آزادی و حقوق زنان در پیشبرد طرحهای حکومت تأثیری بسزا داشتند. پس از طی این مرحله (زمان اجرای طرحهای انقلاب سفید)، هماهنگی حرکت زنان با سیاستهای دولت، سازماندهی جدیدی را طلب میکرد، تا اهداف خود را در سطح گستردهتری در جامعه محقق سازد. در این مرحله (از سال 1345) به بعد، سیاست حکومت بر یک حرکت گسترده تبلیغاتی در سطح بینالمللی قرار گرفت. به همین دلیل، در اواخر حیات شورای عالی زنان، اشرف پهلوی اعلام کرد که شورای عالی، پاسخگوی منویات انقلاب شاه و مردم نیست و لزوم یک سازماندهی جدید احساس میشود. بررسی ارکان اجرایی و فعالیتهای سازمان، نشانگر آن است که بیشترین تأکید بر فعالیتهای بینالمللی به بهانه آشنا کردن جهانیان با پیشرفت زنان ایران بوده است اما در حقیقت اهداف اصلی این فعالیتها، تحکیم قدرت سیاسی شاه در منطقه و همکاری بیشتر با برخی همپیمانان و حامیان وی در سایر نقاط جهان بوده است که در بخش بینالمللی بدان پرداخته خواهد شد.
در سطح داخلی، تعمیم اهداف و سیاستهای حاکم بر انقلاب سفید به جامعه روستایی و شهرستانها مد نظر حکومت بود. اما شورای عالی زنان با وجود امکانات خاصی که در اختیار داشت، نتوانست خواستههای سیاسی، اجتماعی حکومت را در میان عموم مردم اجرا نماید و به همین دلیل، سازمان زنان ایران با تجهیزات مالی و انسانی بیشتری جایگزین آن شد.
اعضا
اعضای متنفذ سازمان زنان اعضایی بودند که خدمات برجستهای نسبت به نهضت زنان یا سازمان زنان ایران انجام داده بودند. این افراد به پیشنهاد دبیرکل و تأیید شورای مرکزی از طرف ریاست عالیه برگزیده میشدند و اغلب از طبقات سیاسی وابستگان خاندانهای متنفذ و زنانی بودند که تحصیلکرده اروپا بوده، از افکار متمایل به غرب پیروی میکردند و با ریاست سازمان نیز پیوند عمیقی داشتند. به عنوان مثال: پروین مؤید ثابتی، عضو مؤسس و دبیر سازمان زنان مشهد و عضو کمیسیون معاملات بود و پس از آن نیز فعالیتهایی در سازمان انجام داد. پوراندخت سلامی، رئیس کمیته امور بینالمللی سازمان زنان ایران و دبیر اتحادیه زنان حقوقدان ایران بود. ماری شیبانی، نیابت ریاست کمیته آموزش سازمان زنان ایران را بر عهده داشت. فخرالسادات امین و دکتر کوکب معارفی، عضو شورای مرکزی بودند. دکتر سیمین رجالی و مهناز افخمی در مقاطع مختلف، دبیرکل سازمان زنان ایران بودند. حوری زند، مشاور سازمان زنان ایران و عبدالرضا انصاری نیز نماینده تامالاختیار اشرف پهلوی در سازمان زنان ایران بود.
جمعیتها
جمعیتهای عضو، جمعیتهایی بودند که واجد شرایط عضویت و سرگرم فعالیت در جهت اهداف سازمان زنان ایران بودند؛ عضویت این جمعیتها در سازمان زنان به پیشنهاد دبیرکل و تصویب شورا انجام میگرفت. برخی از جمعیتهای عضو سازمان زنان ایران، عبارت بودند از: 1. جمعیت راه نو 2. جمعیت بیداری زنان 3. جمعیت بانوان تهرانپارس 4. جمعیت زنان صاحب شغل و حرفه 5 . جمعیت صلح نو 6. جمعیت شورای زنان 7. جمعیت بانوان هاتف 8 . جمعیت بانوان و دوشیزگان 9. جمعیت زنان زرتشتی 10. جمعیت بانوان ارت 11. جمعیت ماماهای ایران 12. جمعیت زنان آشوری و کلدانی 13. انجمن معاونت زنان شهر تهران 14. انجمن زنان و دختران نارمک 15. جمعیت حمایت از زنان بیپناه 16. جمعیت حمایت از مستمندان و کهنسالان .17 جمعیت پرستاران ایران 18. جمعیت کل خیریه ارامنه 19. انجمن فارغالتحصیلان مدرسه امریکایی 20. جمعیت بانوان پزشک 21. جمعیت حرفه و فن 22. جمعیت بانوان فرهنگی 23. سازمان بانوان یهود 24. جمعیت زنان خانهدار 25. جمعیت زنان مهندس و پژوهشگر 26. کلوپ زونتای تهران 27. انجمن بهداشتکاران دهان و دندان و... این جمعیتها که غالباً همان جمعیتهای عضو شورای عالی زنان بودند با اهداف شعارگونه قبلی خود و در راستای سیاستهای سازمان زنان ایران، عمل میکردند.
با تأسیس سازمان هم گروه محدود و جدیدی از زنان تحصیلکرده و غربگرا که جوانتر از عناصر شورا بودند، بار دیگر در رأس سازمان جا گرفتند و این ترکیب را تا پایان عمر سازمان حفظ کردند که نام آنان قبلاً ذکر شد.
ارکان اجرایی سازمان زنان ایران شامل مجمع عمومی، شورای مرکزی، دبیرخانه مرکزی و کمیتههای نهگانه تحقیق شامل کمیتههای حقوقی، آموزشیؤ بهداشت و رفاه خانواده، زنان شاغل. فرهنگ هنر، امور بینالملل، جمعیتشناسی و عضوگیری، دختران دانشجو و روابط عمومی بود.
هرچه از زمان تأسیس سازمان میگذشت، اصول دیوانسالاری در آن قوت میگرفت و به ارکان اداری، اجرایی وسعت داده میشد. اما تأثیرات اجرایی کمتری به چشم میخورد و حتی با وجود تأسیس خانههای زن در شهرستانهای مختلف، بسیاری از مردم با نام سازمان آشنایی نداشتند و اغلب آنان در مناطق مختلف، تعطیل و با وجود تشکیل کمیتههای تحقیق، عدم کارآیی در واحد شعب، همچنان حاکم بود.
دبیرخانه و نواقص اداری و اجرایی
دبیرخانه مرکزی در سازمان، نقطه هماهنگکننده اهداف حاکم بر سازمان و برنامههای اجرایی آن بود. در عین حال، نواقصی در سیستم آن وجود داشت که سبب میشد اهداف پیشبینی شده برای سازمان، در سطح آییننامهها متوقف بماند و یا در صورت اجرا، با مشکلات عدیدهای مواجه شود. از گزارشهای سالیانه سازمان چنین برمیآید که عدم وجود نیروی انسانی همواره وجود داشته و این در حالی است که وظایف عدیدهای بر عهده دبیرخانه بود. به همین دلیل، دبیرخانهها اغلب تعطیل بودند. مهمترین تصمیمگیریها بر مبنای اهداف سازمان در دبیرخانه مرکزی انجام میشد و این در حالی بود که با وجود برنامهریزیها و گروهبندیهای متعدد در زمینه تحقیق و پژوهش، شناخت واقعی و درستی از شرایط محلی و بومی از نقاط مختلف کشور وجود نداشت و تصمیمات دبیرخانه مرکزی، بدون استفاده از اطلاعات آماری و تحقیقات بومی صورت میگرفت که در اغلب موارد، از یک الگوی یکسان تبعیت میکرد و در مرحله عمل، با توجه به تفاوتهای فرهنگی و آداب و سنن مناطق مختلف ایران، ناموفق میماند. علاوه بر این، دبیرخانه مرکزی دچار تورم و انباشت وظایف شده بود که سبب میشد، پیوستگی معقول و منطقی در امور وجود نداشته باشد.
مهمترین عامل در عدم کارایی شعب سازمان، عدم نظارت دقیق به عملکرد شعب بود. این واحد که به منظور بسط نفوذ بهتر و بیشتر سازمان در شهرستانها و استانها به وجود آمد، با توجه به پراکندگی قومی و منطقهای در شهرها و مناطق مختلف به طور متفرق ایجاد شد. در صورتی که نیروهای متخصص و کارآمد به نسبت شعب وجود نداشت. علاوه بر این، سازمان مرکزی در پایتخت نمیتوانست این پراکندگی را تحت نظارت خود درآورد.
مراکز رفاه خانواده
یکی دیگر از واحدهای خدماتی سازمان زنان، مراکز رفاه خانواده بود. فعالیتهایی که برای مراکز رفاه در نظر گرفته شده بود، عبارت بود از: بهداشت و تنظیم خانواده؛ مشاوره خانواده و امور حقوقی؛ مهد کودک؛ آموزش ایرادات بسیاری که در نظام اجرایی این مراکز وجود داشت، مانع تحقّق این اهداف میشد. مهمترین وجه آن، عدم وجود امکانات و بودجه لازم برای مراکز رفاه بود. این مراکز، اغلب در شهرستانها، تنها یک شعبه داشتند که از طریق اجاره یک منزل و تجهیز آن با وسایل بسیار ابتدایی آماده شده بودند و یا از خانههای زن استفاده میشد. خانههای زن، مراکزی بودند که با تبلیغات گسترده سازمان در شهرستانها ایجاد شد و اغلب، ساختمانهایی با چند اطاق و امکانات محدود بودند.
از آنجا که در خانههای زن، تنها فعالیتهای تبلیغاتی صورت میگرفت، بنابراین به مراکز رفاه واگذار شدند. این ساختمانها با وظایف چندگانه مراکز رفاه سنخیتی نداشتند و حتی بسیاری از آنها پس از مدت کوتاهی به دلیل عدم وجود امکانات و نیروی انسانی لازم تعطیل شدند. مراکز رفاه که مهمترین رکن خدماتی سازمان محسوب میشدند، اغلب دور از شهر بودند از اینرو، خانوادهها به سختی با این مراکز ارتباط برقرار میکردند. به طوری که بسیاری از افراد در شهرستانها و استانها از وجود سازمان خبر نداشتند.
از سوی دیگر، خدمات این مراکز با وجود امکانات ضعیف مالی و خدماتی و نیروهای متخصص در مراکز رفاه خانواده و با توجه به نرخ رشد سه درصدی جمعیت در ایران، بسیار محدود بود.
با توجه به عامل اصلی عدم وجود امکانات و افراد متخصص، وظایف واحدهای سازمان در حد گزارشهای سالیانه محدود شده و در مراحل اجرایی، اغلب ناموفق بود. علاوه بر این، از آنجا که بودجه زیرگروههای اجرایی سازمان به برنامههای تبلیغاتی و برگزاری سمینارها و جلسات اختصاص مییافت، اهداف فوق معلق میماند.
میزان هزینههای مددکاری سازمان ازجمله رفاه دانشجویان دختر، خانوادههای بیسرپرست و مددکاری اجتماعی با توجه به موقعیت اقتصادی و اجتماعی هر شهر و شرایط و امکانات محلی آن، یکسان نبود و سبب میشد که امکانات در سطح عادلانه و با توجه به جمعیت مناطق توزیع نشود. ضمن آنکه عدم وجود نیروی متخصص و کارآمد، این طرح را نیز با شکست مواجه ساخت.
فعالیتهای آموزشی سازمان زنان ایران
با تشکیل سپاهیان دانش در همان قالب تحولات انقلاب سفید، جوانان شهری بعد از طی دورههای خاص آموزشی، راهی شهرستانها و روستاهای مختلف میشدند که از نتایج مهم آن، تقابل دو فرهنگ شهری و روستایی بود. در کنار سپاهیان دانش، سازمان زنان ایران نیز فعالیتهایی را با عنوان مبارزه با بیسوادی در جهت همکاری با کمیته ملی پیکار جهانی با بیسوادی تدوین نمود.
مهمترین مسئله در این برنامهها، هماهنگی بسیار سازمان زنان ایران با سیاستهای تبلیغاتی حکومت بود. به این ترتیب که اغلب فعالیتهای آموزشی، با ارقام و آمار بسیار بیشتر از چیزی که عمل میشد، از سوی سازمان، منتشر و یا در گزارشهای سازمان به کمیته جهانی مبارزه با بیسوادی، اعلام میشد.
زیر نظر واحد پژوهش و برنامهریزی سازمان صورت میگرفت و شامل سوادآموزی تابعی، آموزشگاه مددکاری زنان روستایی و مراکز آموزش راهنمایان خانواده بود.
با توجه به شرایط ایران و در نظر گرفتن اهداف سوادآموزی جهانی سازمان ملل متحد، گروه پژوهشی سازمان زنان با همکاری یونسکو، مأمور اجرای طرح سوادآموزی تابعی در ایران شد. به منظور برداشتن گامهای اولیه، طرح تجربی سوادآموزی تابعی برای شناخت ویژگیها و نیازمندیهای زنان روستایی تهیه شد.
طرح تجربی به طور مفصل در گزارش سالیانه 1354ـ1353 سازمان زنان بررسی شده است. اما این گزارش، بیشتر به ارائه برنامههای طرح اقدام کرده و آمار و اطلاعات جامع و دقیقی از نحوه اجرا ارائه نمیدهد. اما همین برنامهها نشان میدهند که چه تحقیقات جامعی با صرف هزینه و نیروی انسانی از کشور ایران، نسبت به امور آموزشی، سوادآموزی و برآورد نیروی انسانی به عمل آمد و استعمارگران غربی میتوانستند غایت بهرهبرداری را از این اطلاعات در برنامهریزیهای استعماری خود ببرند.
اجرای طرح سوادآموزی با مشکلات متعددی مواجه بود که اهمّ آنها به شرح زیر است:
ــ نبود زیربنای مطلوب اقتصادی، اجتماعی در حوزه عملیات طرح
ــ نبود و یا کمبود سازمانهای آموزشی و پرورشی، دبستان، آموزشگاه حرفهای، دیگر سازمانهای فرهنگی
ــ کمبود مربی، آموزگار و دیگر مسئولان اجرایی آشنا با فلسفه سوادآموزی تابعی
ــ مجهز نبودن گروهها به تجهیزات چاپ و تکثیر واحدهای آموزشی و پوسترها، دستگاه کپی و...
ــ کندی در اتخاذ تصمیم و اجرای آن به دلیل دیوانسالاری
ــ عدم تأمین هزینههای لازم برای اجرای طرح
ــ کمبود کارشناسان با صلاحیت و تجربه برای تدوین واحدهای درسی به دلیل جدید بودن فنون تدوین واحدهای آموزشی
مجموعه عوامل فوق سبب شد طرح مذکور تنها در مراحل اولیه، برخی روستاها و مراکز نزدیک پایتخت را در بر گیرد و در اجرای کلان متوقف شده، تنها انبوهی از اطلاعات و طرحهای پژوهشی از آن باقی بماند.
آموزشگاه مددکاری
در اسفند 1343 در هجدهمین کمیسیون مقام زن، هیأت نمایندگی ایران برنامه تأمین نیروی انسانی لازم برای آموزش و ارتقای وضعیت اقتصادی، اجتماعی زنان در روستاها و مناطق محروم را طرح و پیشنهاد کرد. در تابستان 1344، پس از سفر هیأت نمایندگی سازمان ملل به ایران، تهیه و گزارشی برای سازمان در بهار سال 1345 طرح تأسیس آموزشگاه مددکاری زنان روستایی تهیه شد.
پس از تصویب دولت، اجرای این طرح به عهده سازمان زنان ایران گذاشته شد. دوره آموزش در این طرح یازده ماه بود که به موجب آن فارغالتحصیلان میبایست به استخدام وزارت آبادانی و مسکن یا وزارت تعاون و امور روستا درمیآمدند و زیر نظر آن وزارتخانهها به روستاها اعزام میشدند. از سال 53 ـ1352 با توجه به گسترش فعالیتهای سازمان زنان ایران، طول دوره به هجده ماه در چهار رشته تخصصی افزایش یافت. طبق قانون، بخشی از فارغالتحصیلان نیز در مراکز رفاهی سازمان زنان ایران مشغول میشدند. در سال تحصیلی 1345، وزارت علوم و آموزش عالی در یکصدودومین جلسه شورای گسترش آموزش عالی تأسیس دوره فوق دیپلم آموزشگاه را تصویب کرد و آموزشگاه با ضوابط آموزش عالی به کار خود ادامه داد.
علاوه بر آموزش، دانشجویان ملزم بودند که فعالیتهای فراآموزشی نیز انجام دهند. شرکت فعال دانشجویان در زمینه برپایی نمایشگاههای زن با هدف تبلیغ فعالیتهای سازمان، جمعآوری تألیفات و ترجمههای بانوان ایرانی در زمینه پیشرفت زنان، شرکت در مراسم روز هفده دی (سالروز کشف حجاب) و شرکت فعال در مراکز رفاه خانواده در تهران به منظور تبلیغ اهداف سازمان در میان زنان، انجام فعالیتهای آموزشی و تبلیغی در میان زنان ساکن جنوب شهر به منظور جلب نظر آنان برای شرکت در انتخابات دو مجلس، شرکت در بزرگداشت سالروز جشن شاهنشاهی و جشن مهرگان، ازجمله این فعالیتها بود. از اینرو، مشخص میشود که نیروهای فارغالتحصیل از آموزشگاه مددکاری، بیشتر نیروهای تبلیغاتی محسوب میشدند تا ابزار خدماتی در خدمت عموم طبقات جامعه. و اقداماتی نظیر مبارزه با بیسوادی و فعالیتهای آموزشی زمینهسازی برای ترویج الگوها و فرهنگ غربی در ایران بود. که عمدتاً با هدف ساختارشکنی فرهنگی و هنجارشکنی اجتماعی صورت میگرفت.
آنچه از گزارشهای منتشر شده سازمان استنباط میشود، آن است که بیشتر فارغالتحصیلان این آموزشگاه به خدمت مراکز رفاه خانواده در بخش مرکزی (تهران)، ارتش، بیمارستان بوعلی، سازمان ذوب آهن ایران، و سازمان بیمه خدمات اجتماعی درآمدند. به این ترتیب، اگرچه هدف اصلی تشکیل این آموزشگاه تأمین نیروی انسانی لازم برای مناطق دور افتاده و محروم بود، اما هیچیک از این نیروها به روستاها و مناطق محروم اعزام نشدند.
فعالیتهای تبلیغاتی
سازمان زنان که به منظور اجرای سیاستهای فرهنگی، اجتماعی دولت در سطح طبقات مختلف زنان ایران آغاز به کار کرد، بیشتر فعالیتهای خود را در قالب فعالیتهای فرهنگی ارائه میداد. به همین دلیل، سیاستهای خود را در زمینههای مختلف اعم از فعالیتهای چاپ و نشر و تهیه برنامه تبلیغاتی در رسانههای صوتی و تصویری، هماهنگ میساخت.
فعالیتهای سازمان در زمینه چاپ کتب، مقالات و عکس، در خدمت اهداف اساسی سازمان به منظور ارائه مفهوم جدید از زن و نیز ارائه الگوهای فرهنگ غربی صورت میگرفت.
بیشتر انتشارات صرفآ با هدف چاپ کتابهایی در زمینه تحولات زندگی زن ایرانی در دوره پهلوی و بزرگنمایی آن صورت میگرفت. ازجمله این کتابها میتوان به زن ایرانی از شالیزار تا وزارت؛ تاریخچه فعالیت شورای عالی زنان ایران، چهره زن ایرانی، گزارش نقش زنان در برنامه ششم عمرانی کشور، نیروی زنان در خدمت جامعه، تاریخچه بزرگ، و تاریخچه لباس اشاره کرد. دو کتاب آخر، بهترین نوع لباس را لباس و نوع آرایش زن در دوره پهلوی معرفی میکند و آن را نشانه آزادی و احقاق حقوق زنان در نوع پوشش، معرفی میکند.
برخی از کتابهای منتشر شده، آموزش ساده قوانین و مقررات بود که به دلیل سطح پایین سواد، اغلب برای کارگران، روستاییان و برخی طبقات پایین چاپ میشد. چاپ این کتابها بخش اندکی از انتشارات را به خود اختصاص میداد.
فعالیتهای حقوقی
واحد حقوقی سازمان با توجه به اهداف سیاسی، فرهنگی حکومت و با تعاریف جدید از حقوق و برابری زنان و مردان، برنامهریزی شد. این واحد با هدف القای تفکر و فرهنگ جدید به جامعه در جهت تبلیغاتی، اقدام به انتشار جزوات و کتابهای مختلف در زمینه حقوق زنان میکرد و حقوق جدیدی را مطرح میساخت که مبنای آن، تحولات حقوقی کشورهای غربی بود. علاوه بر این، با تشکیل سمینارها و جلسات مختلف سعی در القای این مفاهیم در فرهنگ عمومی داشت.
یکی از عمدهترین اقدامات سازمان زنان، تلاش در جهت تدوین و اجرای قانون حمایت از خانواده با همکاری انجمن زنان حقوقدان بود. این قانون در 25 خرداد 1346 به تصویب رسید که سازمان زنان، تبلیغات گستردهای را به این قانون اختصاص داد. قانون مذکور که مواد آن برگرفته از قوانین کشورهای اروپایی بود، در کتب مختلف به وسیله انجمن زنان حقوقدان و سازمان زنان ایران منتشر شد. در واقع قانون حمایت خانواده به منظور آزاد کردن نیروی ارزان کار زن بود تا نیازهای جامعهای با اقتصاد سرمایهداری را در صنایع مونتاژ و وابسته تأمین کند. از طرف دیگر، قوانین حمایت از خانواده که با شعار حقوق زن تدوین شد، بر بسیاری از جنبههای زندگی زنان ضربه زد و آنان را از مسیر واقعی خود منحرف ساخت. در واقع با تشکیل شورای عالی زنان و سازمان زنان ایران، جمعیتهای مختلف زیر نظر این دو سازمان با توالی زمانی متفاوت، تحت تأثیر سیاستهای هماهنگسازی حکومت قرار گرفتند و کارآیی لازم را از حرکت زنان گرفتند.
فعالیتهای سیاسی
علاوه بر شرکت مستقیم اعضای سازمان زنان ایران در فعالیتهای سیاسی و همکاری با حزب رستاخیز و رابطه تنگاتنگ اعضاء با دربار و سیاسیون که نشانه بارز عملکرد سیاسی سازمان زنان بود، دلایل دیگری نیز مؤید دخالت سازمان زنان ایران در امور سیاسی مورد نظر حکومت بود که عبارتند از:
ــ ارتباط هماهنگ اعضای سازمان با حزب رستاخیز ایران
ــ ارتباط نزدیک سازمان زنان ایران با رژیم صهیونیستی به عنوان رژیم مطرود کشورهای مسلمان
ــ ارتباط سازمان زنان ایران با سازمانها و جمعیتهای امریکایی و تبلیغ عملکرد سازمان در رسانههای امریکا و کشورهای دیگرــ همکاری نزدیک سازمان زنان ایران با کمیسیون مقام زن و ارکان اجرایی سازمان ملل متحد در ارتباط مستقیم با طرحهای سیاسی حکومت و برنامههای مورد نظر هماهنگسازی تمدنها از سوی سازمان ملل
ــ هماهنگی سازمان با طرحهای ضد حجاب در ادامه مقابله حکومت پهلوی با فرهنگ و آداب و سنن بومی
الف) ریاست اشرف پهلوی بر سازمان زنان
در واقع شخصیت اشرف پهلوی بخش منفکناپذیر هویت سازمان زنان ایران میباشد هرچند درباره این زن مطالب فراوانی به رشته تحریر درآمده ولی در عین حال، اشاره به برخی نکات، راهگشای شناخت اندیشه حاکم بر سازمان زنان ایران خواهد بود.
بیشتر منابع بر قدرتطلبی و زیادهخواهی اشرف تأکید دارند. او از هر وسیلهای در جهت بسط نفوذ و قدرت خود بهره میگرفت. اشرف همواره سعی میکرد که افراد بیشماری را در حیطه قدرت خود قرار دهد. به همین دلیل با استفاده از نفوذ و نسبت خود با شاه، افراد را به پستها و مقامات مختلف میگمارد. به این ترتیب، بر عده بیشماری تسلط یافت؛ زیرا این افراد که خود را مدیون وی میدانستند، مجری بسیاری از تمایلات و منویات شخصی وی میشدند.
در تفسیری از روحیات وی آمده است: «انگیزههایش نادرست و اقداماتش مزورانه است. لکن از چنان عزم و ارادهای برخوردار است که شاه به آن نیازمند میباشد.»
افزایش درآمدهای نفتی، فساد مالی بیش از حدی را بر خاندان سلطنتی و برخی از متنفذین و سیاسیون عارض کرد اشرف پهلوی از این قاعده مستثنی نبود. به دلیل وجود شایعات بسیار زیاد در مورد فساد مالی و اخلاقی خانواده سلطنتی شاه تصمیم گرفت که به افراد خانواده خود، سمتهایی را در زمینه امور خیریه و عامالمنفعه اجتماعی تفویض کند. تا با حضور در میان عموم مردم و ارائه خدمات رفاهی و خدماتی، از بدبینی مردم نسبت به ایشان بکاهد و محبوبیت اجتماعی نسبی به دست آورند. به همین دلیل، جامعه شیر و خورشید سرخ را به شمس، محیط زیست را به عبدالرضا، امور ورزشی و بخشی از آموزش نظامی را به غلامرضا، نظارت بر برنامههای عمرانی استانهای گیلان و مازندران را به شهناز و ریاست جمعیتهای زنان را به اشرف سپرد.
اشرف که از هر راهی درصدد افزایش قدرت و نفوذ خود استفاده میکرد، از این سمت استقبال کرد. او با سمت ریاست عالی شورای عالی زنان ایران و سپس، ریاست عالی سازمان زنان ایران در رأس قشر جدیدی از جامعه قرار گرفت. ضمن آنکه با این عنوان، منادی آزادی و حقوق سیاسی، اجتماعی جدید برای زنان ایرانی شد. او به این وسیله درصدد کسب محبوبیت و وجهه جدید برای خود نیز بود.
ریاست اشرف بر این سازمان بیانگر نقشههای شومی بود که رژیم پهلوی و بیگانگان برای نابودی جامعه و خانواده ایرانی با ترویج فرهنگ منحط غربی طراحی کرده بودند.
اشرف با استفاده از نفوذ و قدرت خود تصمیم داشت که در میان زنان عضو شورا و پس از آن، سازمان زنان، افرادی را به خدمت بگیرد که به بسط دایره نفوذ و اقتدار وی کمک کنند. اگرچه با شعار اعطای حقوق سیاسی به زنان، منظور نظر اشرف حاصل شد، ولی زنانی که در رأس سازمان زنان ایران قرار گرفتند، به ابزارهای اجرایی اشرف تبدیل شدند. استفاده از زنان در مشاغل اداری و سیاسی، جزو برنامههای شاه عنوان شده بود که البته بیشتر به منظور ابزارهای تبلیغاتی در داخل و خارج کشور از آن سود میجستند. اما اشرف در این راه پیشقدم شد. وی سعی کرد که در انتخابات اوایل سال ،1345 تعدادی از زنان عضو شورای عالی را نامزد مجلس کند. اما این برنامه هنوز در سیاستهای شاه قابل اجرا نبود و به همین دلیل، با مخالفت وی روبهرو شد. شاه برای دور کردن اشرف از صحنه انتخابات، او را به اروپا فرستاد و او را تا پایان انتخابات در همانجا نگه داشت. علت اصرار اشرف برگماردن زنان عضو شورای عالی زنان در پست وکالت مجلس آن بود که این زنان مجری سیاستها و اندیشههای وی شوند و در حقیقت دایره نفوذ او را گسترش دهند. بیشتر زنانی که در رأس شورای عالی زنان و یا سازمان زنان ایران قرار میگرفتند، از اقشار سیاسی و طبقات مرفه جامعه بودند و از مشکلات و معضلات عموم زنان آگاهی نداشتند و بیشتر فعالیت خود را صرف برنامه تبلیغاتی و تشریفاتی سازمان میکردند. از جمله این افراد فریده دیبا، مهرانگیز دولتشاهی، مهناز افخمی، فرخرو پارسا و... بودند.
دوره بیست و یکم مجلس زنان بسیاری که از سوی رژیم به مجلس راه یافتند، در انجمنهای زنان، آموزش و پرورش، و امور مربوطه به زنان فعالیت داشتند. شاید مهمترین عامل انتخاب و اهمیت آنها شرکت در این فعالیتها بود. علاوه بر این، زنانی که از پیشینه فعالیت سیاسی یا وابستگیهای خاندانی به عناصر قدرت و نیز نظر مساعد شاه برخوردار بودند، به مجلس راه یافتند. آنان همه از قشر زنان شاغل بودند. کسانی که به طور متفرق تلاش میکردند، تنها جنبه حضور ظاهری داشتند و هرگز از میان زنان طبقه پایین که بخش اعظم زنان کشور را تشکیل میدادند، نمایندهای وجود نداشت. بنابراین میتوان گفت که حضور زنان در صحنه سیاست ایران، تنها بر مبنای ادعاها و تبلیغات ظاهری و بدون پشت سر گذاشتن دورههای منطقی رشد سیاسی انجام میشد و سازمان زنان ایران که از ابتدای شکلگیری خود ادعای غیرسیاسی بودن داشت، به طور مستقیم وارد جریانات انتخابات فرمایشی مجلس شد.
وابستگی سازمان زنان به حزب رستاخیز
یکی دیگر از فعالیتهای سیاسی سازمان زنان، وابستگی و ارتباط تنگاتنگ آن با حزب رستاخیز ایران بود. حزب رستاخیز ایران، تنها حزب سیاسی مجاز در کشور محسوب میشد که در 11 اسفند 1353 به دستور شاه تأسیس شد. این حزب، ماهیتآ یک نهاد دولتی بود و حتی بودجه مخصوصی نیز برای آن تعیین شده بود.
سازمان زنان ایران در هماهنگی کامل با حزب رستاخیز، برنامههای تبلیغاتی دولت را پیش میبرد و اعضای آن در حزب، نقش فعالی داشتند.
ج) ارتباطات خارجی سازمان زنان
سازمان زنان ایران، در راستای سیاستهای منطقهای و بینالمللی حکومت پهلوی ارتباطات خارجی خود را گسترش داد.
ارتباطات خارجی سازمان زنان را میتوان به چند دسته تقسیم کرد، ارتباط با کشورهای همسایه ترکیه، پاکستان و گاه عراق، ارتباط با کشورهای غربی به ویژه امریکا، ارتباط ببا برنامههای سازمان ملل و ارتباط با رژیم صهیونیستی ازجمله آنها به شمار میرود.
یکی از قابل توجهترین مسائل پیرامون ارتباطات خارجی سازمان زنان ایران، سفرهای پرهزینه و تشریفاتی اشرف پهلوی و نزدیکان وی به کشورهای مختلف، بود. این سفرها اغلب از محل بودجه سازمان زنان ایران و با هدف سودجویی بیشتر، ترتیب داده میشد. حتی اشرف پهلوی طی درخواست مستقیم به بهانه کمبود بودجه، اعتباراتی را نیز از شاه درخواست کرد. اختصاص بودجههای هنگفت برای سفرهای ریاست سازمان یا مأموران عالیرتبه آن با اهداف خدماتی سازمان و شعار پیشبرد زندگی اجتماعی زنان، فاصله زیادی داشت.
مسافرتهای اشرف پهلوی با عنوان ریاست سازمان زنان به نیویورک، جزو برنامههای دائمی وی بود. شاید به دلیل همین هزینههای تشریفاتی کلان و سودجوییهای شخصی بود که بسیاری از شعب سازمان زنان ایران، تعطیل و متروک بودند؛ زیرا طبیعی است که با وجود صرف چنین مخارجی، بودجهای برای فعالیتهای اساسی سازمان باقی نمیماند.
مبارزه با حجاب از برنامههای اصلی سازمان زنان ایران
یکی از کارکردهای اصلی سازمان زنان ایران، اجرای طرحهای فرهنگی رژیم پهلوی بود ازجمله طرحهای فرهنگی شاه، حذف چادر بود که در اواخر سال 1355 دنبال میشد در این طرح، چادر به عنوان پوششی دست و پاگیر و بازدارنده زنان از تحرک و فعالیت و به عنوان مظهر تاریکیهای فکری و روانی، معرفی و به منظور مبارزه با آن، راههای مختلفی ازجمله بهرهگیری از خدمات رسانههای گروهی، پیشنهاد شده بود:
1. ایجاد هماهنگی لازم بین رسانههای گروهی و متون کتابهای درسی برای دگرگونی باورهای فعلی در زمینه ارتباط چادر با معتقدات اخلاقی و مذهبی
2. ایجاد هماهنگی کامل بین برنامههای تلویزیونی، رادیو و محتوای مطبوعات با متون کتب درسی در تغییر تصویر ذهنی از زن در جهت ارتقای مقام و نقش او در پیشبرد هدفهای توسعه اقتصادی و اجتماعی
3. بهرهگیری از سهم تلویزیون در بزرگداشت پوشاک محلی
4. استفاده از خدمات سازمانهای اجتماعی و آموزشی در دگرگونی بنیادی باورداشت همگان از رابطه بین چادر و معتقدات مذهبی و اخلاقی
5. بهرهگیری از فعالیت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در تهیه کتب و فیلمها در جهت دگرگونیهای ذکر شده
6. آموزش غیرمستقیم کودکان در مدارس به منظور انتقال این دریافتها به بزرگترها
7. گنجاندن مواد خاص در آموزشهای جنبی کانونها
در این طرح پیشبینی شده بود که زنان و دختران چادری از بسیاری خدمات اجتماعی و فرهنگی محروم شوند. در همین ارتباط، شورای هماهنگی تشکیل شد که در آن وزیر بهداری بهزیستی، وزیر علوم و آموزش عالی، مهناز افخمی ــ وزیر مشاور و سرپرست سازمان زنان ایران، وزیر کار و امور اجتماعی، وزیر آموزش و پرورش، مدیریت عالی جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران، مشاور دبیرکل سازمان امور اداری استخدامی کشور، مدیر آموزش و پرورش و چند تن دیگر حضور داشتند و وظایف هر یک از ارگانهای فوق در ارتباط با طرح برداشتن چادر تعیین شد. در این شورا سازمان زنان ایران، طرح خاصی درباره لباس زنان تهیه کرد که به موجب آن میبایست زنان با توجه به نقشهای جدید اجتماعی از پوشیدن چادر خودداری میکردند. وظیفه سازمان در این شورا به گونهای تعیین شد که به وسیله اعضای خود، این تفکر (ضدیت با چادر)
را به میان زنان جامعه ببرد. علاوه بر این، پیشنهاد دیگر سازمان، پیگیری جدی طرح اجباری کردن حضور زنان بدون چادر در ادارات، دانشگاه، مدارس و... بود. مسئله تهیه اونیفورم برای بعضی از زنان در کارهای خدماتی و صنعتی از پیشنهادات بعدی نماینده سازمان بود. در این شورا به همکاری تنگاتنگ سازمان زنان ایران و حزب رستاخیز تأکید فراوان میشد.
به این ترتیب، موضعگیریهای سیاسی و فرهنگی سازمان مبیّن اندیشه حاکم بر آن است و نشان میداد که سازمان زنان ایران، نه برای ارائه خدمات رفاهی و فرهنگی به طبقات مختلف زنان، بلکه به منظور تقویت ارکان اجرایی طرحهای دیکته شده به وسیله آمریکا و با نام انقلاب سفید و سیاستهای شاه در داخل و خارج کشور به وجود آمد، رشد کرد و مجموعه فعالیتهای خود را در همین ارتباط هماهنگ ساخت.
پی نوشت :
.
- طرحهای انقلاب سفید در سال1341، رسمآ از طرف دولت اعلام شد و نام انقلاب شاه و مردم گرفت.
- . گزارش نقش زنان در برنامه ششم عمرانی کشور. تهران، انتشارات سازمان زنان ایران. ص .252
- . زن ایرانی از شالیزار تا وزارت. ص .40
- . نویسنده نقش زن در فرهنگ و تمدن ایران. صص 65، 100، 150، 184، 262.
- . مؤسسه تاریخ معاصر ایران. مجموعه ز. رده 1ـ323ـ.111
- . سازمان اسناد ملی ایران. روزنامه پست تهران. شماره سند4870. در بخش ضمایم، فهرست اجمالی اعضای سازمان درج شده است.
- . زن ایرانی از شالیزار تا وزارت. ص .40
- . سازمان اُرت از تشکلهای فعال یهودی در عصر پهلوی، در سال1328ﻫ ش در ایران آغاز به فعالیت نمود. برای اطلاعات بیشتر ر.ک: سازمانهای یهودی و صهیونیستی در ایران. صص201-214. مؤسسه مطالعات وپژوهشهای سیاسی. چاپ اول، 1381.
- . کارنامه سازمان زنان ایران. اسفندماه .2536
- . گزارش عملکرد سازمان زنان ایران، سال 1355- 1356 انتشارات سازمان زنان ایران.
- . مهناز افخمی. پیشنهادهای اصلاحی درباره تشکیلات و برنامههای سازمان زنان ایران. تهران، سازمان زنان ایران، بیتا. ص .14
- . روزنامه پست تهران. سال 1348. ش 487، روزنامه کیهان. سال1348. ش 7983؛ روزنامه صدای مردم. سال 1349 ش 6909. در اغلب روزنامهها و مجلات، گزارش مفصلی از افتتاح خانههای زن در سالهای 1348 و1349 ارائه شد.
- . کتابخانه ملی ایران. مقاله تحقیقی «منزلت زن در اجتماع عشایری». ص .21
- . سازمان اسناد ملی ایران. اسناد سال 1352. ش 1902620020.
- . پرویز همایونپور سوادآموزی تابعی. انتشارات سازمان زنان ایران، بیتا. ص .7
- . گزارش فعالیتهای سازمان زنان ایران، سال 1353-1354. صص 87 تا 90.
- . گزارش نهایی طرح تجربی سوادآموزی تابعی در خدمت پیشرفت اجتماعی و اقتصادی زنان روستایی. ص .71
- . آرشیو اسناد وزارت امور خارجه، اسناد سازمانهای بینالمللی. سال 1346. ردیف .7
- . همان گزارش. همانجا.
- . محمود طلوعی. داستان انقلاب. تهران، نشر علمی، 1370. ص .177
- . مجموعه اسناد لانه جاسوسی. (از ظهور تا سقوط). تهران، مرکز نشر اسناد لانه جاسوسی امریکا، بیتا. گزارش. 736. ص .7
- . محمود طلوعی. همان. ص 620. شرکت اشرف در تجارت مواد مخدر نیز در بسیاری از منابع و خبرهای بینالمللی ذکر شده است.
- . مجموعه اسناد لانه جاسوسی. صص 108-109.
- . محمود طلوعی. همان. صص 108-109؛ خسرو معتضد. اشرف در آیینه بدون زنگار. تهران، نشر البرز، 1376. ص .674
- . محمود طلوعی. همان. صص 183ـ.182
- . حمیرا رنجبر. سازمان زنان ایران. تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ص .139
- . بخشی از اسناد مربوط به هزینه سفرهای اشرف در قسمت ضمایم درج شده است.
- . گزارش فعالیتهای سازمان زنان ایران، سال 1353.
- . سازمان زنان ایران در ارتباط با این طرح، کتابهای مختلفی در زمینه لباسهای محلی زنان ایران منتشر کرد. ازجمله کتاب نگار زن و تاریخ مصور لباس زن در ایران.
- . مجله پیام زن. سال 1375. ش2، صص 18-43.
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران