31 فروردین 1393
منزلت معلم درس تاریخ
در تمامی شعبههای علوم و فعالیتهای بشری و به خصوص علوم انسانی میتوان نقش و جایگاه انسان را مشاهده کرد. بعضی از شعبههای علوم انسانی اساساً زاده ذهن و زبان انسان هستند و نقش انسان در پدید آمدن آنها جای انکارندارد. تاریخ نیز چنین است. تاریخ به وسیله انسان ساخته میشود، رخدادها به وسیله انسان (تاریخ نویس) ثبت و ضبط میشوند و به وسیله انسان مورد مراجعه و مطالعه قرار میگیرند (مطالعه تاریخ). سرانجام این که هر انسانی از آن، معنی و مفهوم موردنظر خویش را آن چنان که میخواهد، میداند و یا میفهمد، اختیار میکند. این مورد اخیر صرفاً نوعی تلقی به شمار نمیآید، بلکه به عنوان ادراک تاریخی به نحوی بازآفرینی... تاریخی و بازسازی فضای رویداد و بازپیدایی صورت خبری رخداد به شمار میآید.
هیچ علمی حتی در حوزه علوم انسانی از این نظر به تاریخ شباهت ندارد و تاریخ از این حیث منحصر به فرد و خاص خویش است. چگونگی این فرایند و اثبات این وجه در مباحثی مانند بحث ادراکات و هرمنوئیک موردبحث و بررسی بسیار واقع شده است و نیازی به بازگویی ندارد، بلکه اساساً آنچه که مدنظر میباشد، تذکر مقام معلم تاریخ در کلاس درس خویش نه در لباس مدرس بلکه به عنوان مورخ است. این بدان معناست که معلم در کلاس تاریخ با هر میزان از دانش و در هر مبحثی و هر نحوهای از تدریس در حقیقت به نوعی تاریخنگاری میکند، زیرا دیدگاه او، تلقی او، وجه نظر او، تصویر و تئوری که او ارائه میدهد، انتخابی که از انبوه وقایع انجام میدهد، تأکیدی که در هر مبحث نشان میدهد و... همه جزئی از فرایند طولانی و پیچیده تاریخنگاری محسوب میشود. اهل تجربه همواره گفتهاند: «کتاب درسی تاریخ، فراهم آمده به نحوی خاص از تعداد زیادی کتاب تاریخی است و آن کتابها نیز خود از قبل حاصل گزینش و سنجش بیشماری از رخدادها و گزارشهاست. معلم تاریخ نیز روایت خاص خود را از کتاب دارد و دانش آموز کلاس او نیز برداشت ویژه خویش را خواهد داشت. به عبارتی، در زمینة یک کتاب تاریخ در کلاسهای مختلف به شیوههای گوناگون بحث میشود و در یک کلاس، از یک روایت معلم، برداشتهای متعددی میشود.
بر اساس آنچه که به نحو فشرده و با رعایت ایجاز آمده، لازم است در نگرش به معلم تاریخ، سیمای انسانی فرهیخته، هدفدار، مسئول، تأثیرگذار و خلاق را شاهد بود و تمهیدات و مقدمات زیر را برای وی ملحوظ داشت:
1. معلم تاریخ به عنوان یک انسان باید سهم و نقش خاص خویش را در شکلگیری درس و بحث داشته باشد. فراهم ساختن امکان خلاقیت و بروز استعداد و نشان دادن علاقه در برخورد با مباحث، موجب نشاط و شوق وافر در تدریس و تلاش مضاعف در تفهیم خواهد شد. در نظر گرفتن ارزشیابیهای خاص معلم و سهیم ساختن او در فراهم آوردن مواد درسی، در نیل به این مقصود کمک بسیاری خواهد کرد.
2. معلم تاریخ بر اساس فطرت خویش مانند هر انسان خداجو، خداترس، حقیقتطلب و کوشا، در طریق توسعة معارف دینی و استواری ایمان دانشآموزان خویش سهیم است. سهم عمدهای از مباحث تاریخی، اخبار انبیای الهی و شرح رسالت آنان و سرنوشت اقوامی است که با آنان مرتبط شدهاند، نتایج دینی و اخلاقی حاصل از چنین مباحثی در توسعه و تعمیق اندیشه و ایمان دینی نقش مهمی دارد. به منظور پند و عبرت گرفتن از تاریخ به عنوان اساس بینش فلسفی تاریخ، معلم تاریخ لازم است که سیر پیروزمندانه حق پرستان و حقیقتطلبان در تاریخ را مدنظر قرار دهد.
2. معلم تاریخ بازگوکنندة سرگذشت ملتی است که گذشتهای طولانی، پر فراز و نشیب و پرافتخار دارد. تاریخ، سند هویت یک ملت و سنگر استوار دفاع از ارزشهایی است که یک ملت برای بقای خویش و کسب تعالی و طی مدارک عالی انسانی و اخلاقی و دستیابی به سعادت اخروی و دنیوی مدنظر داشته است. در درس تاریخ لازم است استحکام وحدت ملی، پاسداری از انقلاب اسلامی و تقویت مبانی وفاق عمومی و پروراندن عشق به میهن و مهر ورزیدن به همنوع مورد توجه باشد. پاسداری از میراث فرهنگی و تاریخی کشور، تقویت حس علاقهمندی به میهن و آماده شدن برای خدمت و فداکاری برای آن را میتوان از درس تاریخ انتظار داشت.
4. معلم تاریخ در توسعه بینش علمی و عقلی و تعمیق منش خردمندانه بر اساس تجارب تاریخ، پاسداری از انقلاب اسلامی و به کارگیری عبرتهای آن میتواند خدمتی شایان نماید. تاریخ دربردارندة شرح مجاهدات انسانهای پرتلاش، فکور، فهیم و بلندهمت است. شرح رخدادهای بزرگ و سرنوشتساز است، در همان حال، ستایشگر عظمت و حقیقت و همچنین بیزار از ستمگریها، کوتاهاندیشیها و نابخردیهایی است که از بعضی از انسانها در طول تاریخ دیده شده است. از این منظر، معلم تاریخ میتواند در تعالی اخلاق عمومی و گسترش بینش مردم به قلمروی وسیعتر و سطحی بالاتر، کمک شایانی کند و نه تنها به تفاهم انسانها، بلکه به صلح در سطح جهان یاری رساند.
5. معلم تاریخ با ذخیرهای غنی و گسترده از معلومات و مواریث بشری سر و کار دارد. تاریخ او را با عرصهای وسیع از دانشها و قلمروی جالب و پرجاذبه از تجارب تابناک نوع انسان آشنا میسازد. به این لحاظ، تدریس توأم با موفقیت در درس تاریخ با مطالعة مداوم، کسب خستگیناپذیر دانش و تعمیق هر چه بیشتر و بهتر آموختهها ملازمت دارد. در کنار تلاشهایی که برای دانشافزایی معلمان تاریخ صورت میگیرد، خود آنان باید تلاشی شایسته در این عرصه داشته باشند.
6. معلم تاریخ در مقام تدریس، یک هنرمند و در همان حال یک محقق است و هدفی، رسالتی و مسئولیتی دارد. این همه نشان میدهد که تدریس ساده، بیانگر مقام و منزلت او نیست. او به هنگام تدریس در مقام قضاوت در مورد میراث بشری و اعمال مردم گذشته است. انجام چنین وظایفی او را به سعی و کوشش فراوان و انتظار اندیشه در سطحی بالا و گفتاری در قالب زیباتر و عملی به نحوی دقیقتر فرامیخواند. تاریخ، علمی شریف است و همه صاحبنظران از گذشته و حال در شرافت آن سخنها گفتهاند اگر همگان از هر سمت و سویی به آن توجه دارند، به دلیل اهمیت، حساسیت و قواید بسیار آن است. لذا معلم تاریخ باید عارف به منزلت خویش، عالم به منزلت علم و درس خویش و آگاه از وظیفه و کاری باشد که بر عهده گرفته است.
در مجموع میتوان از فضیلت تاریخ و مسئولیت معلم تاریخ سخنان بسیار گفت که در این صورت، سخن به درازا میکشد، لذا رشته کلام را به این نکته و تذکر ختم میکنیم که: «هم معلم تاریخ باید خود را باور کند و مفتخر و مایل به کار خویش و حاصل آن باشد و هم مسئولان محترم به کار مهم و سرنوشتساز آن باور داشته باشند و به تدریس تاریخ مانند همیشه عنایت و التفات داشته باشند.»
رشد آموزش تاریخ، سال دوم، شماره 3، پائیز 1379