29 آذر 1394
جنبش ظفار، 75 – 1965
چکیده
از سده نوزدهم به بعد کشور عمان به دلیل موقعیت ژئواستراتژیک همواره در سیاستهای منطقهای به ویژه برای بریتانیا مهم و با اهمیت بوده است. در دهه شصت میلادی جنبش در منطقه ظفار شکل گرفت که برای ثبات منطقه خطرناک میشد در فضای جنگ سرد این مساله اهمیت پیدا کرد و رفته رفته به موضوع رقابت قدرتهای بزرگ تبدیل شد. در منطقه ایران و عربستان در آن وارد شدند و در سالهای 75 – 1972 م ایران در این زمینه مداخله نظامی کرد و جنبش شکست خورد و ازمیان رفت در اینجا مساله مهم مقاله این است این جنبش چگونه اهمیت یافت و به موضوع رقابتی بین المللی بدل شد و فرضیه مقاله این است، قدرتهای فرامنطقهای و منطقهای در جنبش ظفار از نظر ایدئولوژی و استراتژی نقش عمدهای ایفا کردهاند.
مقدمه
کشور عمان در جنوب شرق شبهجزیره عربستان با مساحت 212380 کیلومترمربع که به چهار استان(ظفار، مسقط، المسندم و بریمی) و پنج منطقه (ظاهره، باطنه، داخلی، شرقی وسطی) تقسیم میشود. این کشور حدود 3165 کیلومتر در سواحل آبهای بین المللی مرزدار و استان ظفار از شمال به عربستان، از جنوب به خلیج کوریا و موریا و اقیانوس هند، در شرق با صحرای جده الحرایس و در غرب بایمن هممرزبوده، دارای 61153 کیلومترمربع وسعت و 370 کیلومتر خط ساحلی است. این کشور از نظر ساختار اجتماعی دارای بافت قبیلهای و اکثریت مردم پیرو مذهب اباضیه و تعدادی هم اهل تسنن هستند. در قرن هفدهم این کشور به دلیل موقعیت استراتژیک مورد توجه بریتانیا قرار گرفت و آنها در مسقط حکومتی وابسته تشکیل دادند. در اوایل قرن بیستم انگلستان با کسب امتیاز نفت در آن کشور و بهرهبرداری از آن به تقویت حاکمان مسقط پرداختند. استان ظفار که در جنوب غربی قرار گرفته، به صورت نواری ساحلی به طول 370 کیلومتر و از نظر طبیعی به دو منطقه کاملاً متضاد و متمایز تقسیم میشود که شمال آن بیابان و جنوب آن جنگلی وسرسبز است. اکثریت مردم این منطقه دارای مذهب تسنن و به زبان خاصی تکلم میکنند. در اوایل قرن بیستم با واگذاری امتیاز نفت به انگلیس و بهرهبرداری از منابع نفتی حضور انگلیسیها بیشتر شد. حاکم مسقط، سعید بن تیمور (70 – 1932 م) با بهرهگیری از شرایط جدید، فشارهای سیاسی و اقتصادی بر مردم منطقه ظفار وارد کرد. آنها برای رهایی از چنین شرایطی با تأثیرپذیری از رهبران خودکه بیشتر در بیرون مرزهای این کشور و تحت تأثیر اندیشههای سوسیالیستی و بهرهگیری از شرایط خاص اعراب، در منطقه ظفار با حمایت قدرتهای بزرگ جنبش اجتماعی شکل دادند که تداوم آن توازن قدرت را در خاورمیانه به هم میزد.این جنبش با دخالت نظامی ایران سرکوب شد. این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال است که چگونه این جنبش تحت تأثیر عوامل داخلی و خارجی به موضوع رقابتهای بینالمللی تبدیل شد و فرضیه مقاله این است که قدرتهای فرامنطقهای و منطقهای در جنبش ظفار از نظر ایدئولوژی و استراتژی نقش عمدهای ایفا کردهاند. در اوایل قرن بیستم میلادی در زمان حکومت سعید بن تیمور (49-1311ش / 70-1933م) کشور عمان افزون بر موقعیت مهم و استراتژیک دریایی، با اکتشاف و استخراج نفت، در سیاستهای منطقهای و بینالمللی بریتانیا از اهمیت بالایی برخوردار شد. دولتمردان انگلیسی حفظ نظم و امنیت را در این منطقه مرتبط با امنیت ملی خود دانسته و نسبت به تحولات آن کشور حساستر شدند. در این میان، منطقه ظفار که از نظر جغرافیایی و مذهبی متفاوت از سایر مناطق بود، در دوره حکومت سعید بن تیمور با اعمال سیاستهای سخت گیرانه، اوضاع متفاوتی را تجربه کرد. این اقدامات و عملکرد او باعث نارضایتی و مهاجرت مردم از ظفار شد. مهاجران در کشورهای نفتخیز عربی متأثر از افکار و اندیشههای چپ تشکیلات مختلفی ایجاد کردند. آنها با بهرهگیری از نارضایتی مردم جنبشی مسلحانه را سازماندهی و هدایت کردند. حمایت گسترده مردم و تجربه سازمان دهندگان باعث شد آنها در مدت کوتاهی بر تمامی ظفار تسلط یابند. رهبران جنبش با این موفقیت، ایدئولوژی خود را گسترش دادند و با حمایت موثر اردوگاه کمونیست و حامیان منطقهای آنها در پی تغییر وضع نظام حاکم برآمدند و رفته رفته، جنبش ظفار به مسأله رقابت قدرتهای بینالمللی تبدیل شد. دولتمردان غربی با تدوین راهبردی جدید برای تداوم نظم و امنیت در سال 1970 طی یک کودتا سلطان سعید بن تیمور را از سلطنت خلع و فرزندش قابوس که تحصیل کرده لندن بود را جانشین او کردند. سلطان قابوس با انجام اصلاحات داخلی و رفع تنش در منطقه از شاه ایران درخواست کمک نظامی کرد. شاه ایران در فاصله سالهای 54-1351ش / 75-1972م، بر اساس راهبرد ژاندارمی منطقه و حمایت موثر غرب مداخله نظامی کرد و باعث شکست جنبش و تداوم نظم سازمان یافته منطقه شد. در این جا مسأله مهم مقاله این است که فعالیت جنبش ظفار چگونه به موضوع رقابت بینالمللی تبدیل شد. فرضیه مقاله هم این است که ارتباط گسترده رهبران جنبش با اردوگاه کمونیسم در دهه هفتاد میلادی که میتوانست فرصت نفوذ شرق و به هم ریختن نظم سازمان یافته غرب را در منطقه فراهم کند عامل اصلی بینالمللی شدن رقابت بر سر این موضوع بوده است. اهمیت مطالعه این موضوع را میتوان در دو مورد دانست: نخست اینکه پژوهشهایی که تاکنون منتشر شده است، سطح تحلیل را رعایت نکرده و موضوع را به دقت از لحاظ تقسیمبندی سطوح تحلیل، ارزیابی نکردهاند. بی توجهی به سطوح تحلیل، موجب شده که نقش عوامل مختلف به دقت بررسی نشود. نکته دوم در اهمیت این موضوع، رستاخیز دوباره جنبش های سیاسی – نظامی در روزگار کنونی است که این بررسی میتواند به فهم عوامل موثر بر شکلگیری و سرنوشت جنبشهای از این دست کمک کند.
روش تحقیق
ایـن پـژوهش بـا روش تـاریخی و بـه شـیوه تحلیلی توصیفی، به بررسی موضوع میپردازد.
پیشینه تحقیق
جنبش ظفار در منابع داخلی و خارجی مورد پژوهش قرار گرفته است. محمدجعفر چمنکار در کتاب بحران ظفار و رژیم پهلوی (1383)، با بررسی زمینههای شکلگیری، علل و ریشهها، ساختار درونی، خطمشی سیاسی، مبانی اعتقادی و مداخله نظامی شاه ایران، تصویری روشن و واقعبینانه از این جنبش ارائه میدهد. همایون الهی در کتاب خلیج فارس و مسائل آن (1389)، با بیان اهمیت ژئوپولیتیکی و ژئواستراتژی خلیج فارس و حضور قدرتهای فرامنطقهای از دیدگاه مسائل سیاسی و توجه به امور سیاسی به بررسی تحولات خلیج فارس پرداخته است. انعکاس حوادث سیاسی، محور اصلی این کتاب است. بیژن اسدی در اثر خود، خلیج فارس و مسائل آن (1388)، مسائل جغرافیایی و سیاسی و حضور قدرتهای بینالمللی در خلیج فارس و نقشی که در ایجاد نظم نوین جهانی داشتهاند را مورد بررسی قرار داده است. محمدسعید دریبی العمری در کتاب الظفار: الثوره فی التاریخ العمانیالمعاصر (2004)، به زمینههای شکلگیری جنبش ظفار و نقش قدرتهای خارجی در این جنبش پرداخته و تحولاتی که در جامعه معاصر عمان به وجود آورده را بررسی کرده است.
جغرافیای تاریخی ظفار
کشور عمان در جنوب شرق شبه جزیره عربستان با مساحت 212380 کیلومتر مربع که به 4 استان (ظفار، مسقط، المسندم و بریمی) و پنج منطقه (ظاهره، وسطی، باطنه، داخلی و شرقی) تقسیم میشود. این کشور در حدود 3165 کیلومتر در سواحل آبهای بینالمللی مرز دارد. استان ظفار از شمال به عربستان از جنوب به خلیج کوریا، موریا و اقیانوس هند از شرق به صحرای جده الحرایس و در غرب به کشور یمن محدود میشود. این منطقه دارای 61153 کیلومتر مربع وسعت دارد و 370 کیلومتر خط ساحلی دارد.
کشور عمان به علت موقعیت دریایی و تجاری در قرن شانزدهم میلادی تحت سیطره دریایی پرتغالیها درآمد. آنها حدود یکصد و پنجاه سال حاکم بلامنازع درآن منطقه بودند تا اینکه مردم عمان در سال 1650 م به رهبری سلطان بن سیف (88 – 1649) پرتغالیها را بیرون کردند و حکومتی برپایه باورهای مذهبی (اباضیه) تشکیل دادند (چمنکار، 1383 : 7-30؛ Kaylani, 1979: 567-79). انگلیسیها پس از تسلط بر هندوستان برای امنیت راههای تجارت دریایی از حاکمان مسقط حمایت کردند و با حمایت آنها قدرت خود را در عمان گسترش دادند (زکریا قاسم، 1967 : 8 – 160؛ King and Stevens, 1973). منطقه ظفار تا قرن نوزدهم به صورت مستقل و به وسیله رؤسای قبایل اداره میشد و تلاش حاکمان مسقط برای تسلط برآن منطقه با شکست روبهرو شد؛ تا اینکه سلطان مسقط با حمایت انگلیسی در نیمه دوم قرن نوزدهم بر آنها مسلط شدند (هالیدی، 1385 : 8- 420؛ Wilkinson, 1971: 369-370). منطقه ظفار از نظر فرهنگی، مذهبی و جغرافیایی نسبت به سایر مناطق عمان، متفاوت و متمایز است و از بُعد نظرجغرافیایی به دو منطقه کاملاً متفاوت بیابانی و کوهستانی و سرسبز که تحت تأثیر بارانهای موسمی است تقسیم شده است (الریس، 2002 : 9-77). ظفار براساس آمار جمعیتی 1997 دارای 212000 نفر جمعیت است که9/4 درصد از کل جمعیت کشور و پرجمیتترین استان است (الخصائص، 1998: 45-58). این منطقه دارای ساختاری قبیلهای است و اکثریت مردم مسلمان پیرو مذهب تسنن (شافعی)هستند و زندگی آنها برپایه کشاورزی، دامپروری و تجارت است (شهداد، 1989 : 5-20). زبان آنها یکی از شعبات زبان سامی تا حدی به زبان عربی شباهت دارد و در واقع از زبان حمیری مشتق شده است(الریس، 2002 : 8-320). در دوران سلطنت تیموربن فیصل (1932 – 1913 م) درمنطقه ظفار شورشی برضدّ حاکم آن منطقه شکل گرفت. سلطان خود به منطقه ظفار آمد و پیمان صلحی در سال 1916 م با آلکثیر، رهبر ناراضیان منعقد کرد(العمری، 2004 : 8-46). در سال 1932 م سلطان سعید بن تیمور (70 – 1932 م) پدر خود را کنار گذاشت. در دوران او مردم منطقه ظفار، اوضاع متفاوتی را تجربه کردند( العمری،2004 :48-45 ).
زمینههای شکلگیری جنبش
حمایت بریتانیا از سلاطین مسقط باعث شد آنها بر سراسر قلمرو عمان تسلط پیدا کنند. آنها علاوه برکسب امتیازات نفتی و تأسیس پایگاههای نظامی در ساختار اداری و حکومتی آن کشور حضور گسترده و فعال داشتند (الهی، 1389 : 70 – 166). در نیمه دوم قرن بیستم نفت به عنوان یک کالای استراتژیک، باعث رقابت شرکتهای نفتی اروپاو امریکا در منطقه شد. در کشور عمان اوضاعی متفاوت با سایر کشورها حکمفرمابود.داشت، منطقه ظفار که از نظر اقلیمی و مذهبی، متمایز و متفاوتاز سایر مناطق بود، در دوره سلطنت سلاطین مسقط آن منطقه از نظر اوضاع اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی اوضاع متفاوتی داشت وسلطان سعیدبن تیمور (70 – 1932 م) با شیوه حکومت استبدادی تلاش کرد با گسترش اختلافات قبیلهای و فشارهای اقتصادی از طریق افزایش مالیات در بخشهای کشاورزی، دامپروری و، تجارت و محدودیتهای صادرات و واردات، اوضاع را در آن منطقه تحت کنترل خود درآورد (سعودی،1353 :25-20 و 2004 ؛ 9-54). او که درک درستی از تحولات جهانی و منطقهای نداشت، مدعی بود با افزایش مشکلات اقتصادی و معیشتی و درگیر کردن مردم با آن معضلات توان هرگونه مخالفت و اعتراض را از آنها خواهد گرفت (صحیفة الطلیعة الکویتیة ، 27 /4/1996). سلطان سعید برای محدودیت بیشتر مردم با صدور فرمانهایی از تمامی کالاها و یا محصولاتی که از شهر صلاله، مرکز ظفار ترانزیتحمل میشد، سه برابر ارزش آنها عوارض دریافت میکرد و حتی شرکتهای نفتی که در آن منطقه در حال اکتشاف و یا استخراج نفت بودند، حق به کارگیری مردم بومی را نداشتند (چمنکار، 1383 : 30 –128و الریس، 1973 :38 – 230 ). مردم برای رهایی از اوضاع بد مالی و اقتصادی جهت اشتغال در شرکتهای نفتی به کشورهای حوزه خلیج فارس، کویت، بحرین، قطر و امارت متحده عربی مهاجرت کردند (ابوعیانة ، 1994 : 200-208). مهاجران در آن کشورها با شدت فقر در کشور خود آگاه شدند و تعدادی از آنها تحت تأثیر جنبشهای ملیگرای عرب قرار داشتند((العمری، 2004 ؛ 5-90). سعید بن تیمور در زمینه مسائل فرهنگی، فراگیری آموزشهای نوین را الحاد و کفر دانسته واکثریت مردم از آموزش محروم شدند و هرگونه فعالیت را در این زمینه محدودو با ممنوعیت خروج اتباع آن کشور به خارج، از امکان هرگونه تحول در زمینه فرهنگی جلوگیری کرد (چمنکار، 1383 : 19-117 و عونی، 1964: 35 - 38 ).
شکلگیری و تکوین جنبش ظفار
به نظر میرسد، تحولات جهانی و منطقهای، تأسیس دولت اسرائیل، شکلگیری جنبشهای ملی عربی، تشکیل حکومتهای سوسیالیستی و کمونیستی درمنطقه خاورمیانه و خلیج فارس، رقابت کشورهای غربی برای کسب امتیاز نفت و توسعه فعالیتهای آنها، عدم درک سلطان سعید بن تیمور از شرایط عینی جامعه، فقر و توسعه نیافتگی آن کشور، زمینه را برای شکلگیری جنبش برضدّ حاکمیت فراهم کرد ( مرکز اسناد انقلاب اسلامی سند شماره: 31560087). جریانهای تأثیرگذار خارج از مرزها برای بهرهگیری ازشرایط داخلی عمان فرصت لازم را بهدست آوردند و احمد خطیب، کویتی از بنیانگذاران جنبش ملیگرای عرب، افکار و آثارش بر مهاجران عمانی مقیم کویتتأثیر گذاشت. ظفاریهای مقیم کویت و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس با الهام از اندیشههای ملیگرای عربی با درک موقعیت منطقه ظفار که در آن انجمن خیریه ظفار که کارهای خیریه انجام میداد و سازمان سربازان ظفاری که متشکل از افراد ظفاری بود که در کشورهای عربی در ارتش خدمت میکردند، جبهه واحدی را تشکیل دادند. گروههای مذکور به منظور سازماندهی مخالفان در 9 ژوئن 1965 داخلی، تلاش کردند از نارضایتی مردم بهره ببرند و با سازماندهی، انجمن خیریه، سربازان و سایر گروههای مخالف در سال 1344 ش / 1965مدر منطقه تحیز در کوههای ظفار جبهة آزادیبخش ظفار، اولین کنگره خود را تشکیل دادند و در پی آن، جبهه با اهداف منطقهای اعلام موجودیت کرد که کمیتهای مرکب از 12 نفر برای هماهنگی و نظارت بر آن انتخاب شدند.از جمله افراد تأثیرگذار در آن یوسف بن علوی نماینده جنبش در قاهره و محمد احمد غسانی در کویت بودند. این جبهه با سازماندهی افراد انجمن خیریه ظفار، سازمان سربازان ظفار ونیروهای بومی ناراضی ساکن آن منطقه بر عملیات مسلحانه و بیرون راندن بیگانگان و آزادی ظفار عربی تأکید داشتند (شهداد ، 1989 : 9- 260 و الزیدی، 2000 :1- 310). جبهه آزادیبخش در مدت کوتاهی با بهرهمندی از نارضایتی مردم و بهرهگیری از توان نیروهای آموزش دیده و حمایتهای گسترده مردم منطقه و کمکهای خارجی بر قسمتهای عمده از ظفار مسلط شد(جغبوب، 2010 : 92 – 288). ریشههای فکری جنبشآزادیبخش ظفار، متأثر از جنبش ملی گرایی عرب با تأکید بر تفکر ناصری بود که اهداف مشترک آنها در تمامی سرزمینهای عرب مبارزه و بیرون راندن استعمار غرب و اتحاد و آزادی اعراب و ملیگرایانهای که هدفشان مبارزه با استعمار و استبداد داخلی بود(حجلاوی ، 2003 : 18 – 308؛ Owen, 1973: 266-72). در 6خرداد 1346 ش ژوئن 1967م با شکست اعراب از اسرائیل، پیروزی کمونیستها در یمن جنوبی، واگذاری جزیره حلانیت (کوریا، موریا) آن کشور از سوی انگلیسیها به سلطان مسقط، جنبش ظفار را در مسیر تغییر و تحولات مهمی قرار داد (اسدی، 1388 : 8-195). رهبران آنها برای رویارویی باشرایط جدید بینالمللی و منطقه کنفرانسی در 1شهریور 1347 ش / سپتامبر 1968 در حمرین واقع در منطقه میانی ظفار برگزار کردند (باروت، 2007 : 4-50 و باروت، 2007: 50-54)). در این کنفرانس با کنار گذاشتن افراد میانهرو، چپگراها کنترل آن را در دست گرفتند. با تشکیل شورای رهبری مرکب از 25 عضو و پساز آن کمیته اجرایی که محمد احمد غسانی و کمیته سازمانی که محمد عبداللـه حسین و کمیته سیاسی که سالم احمد غسانی در رأس آنها بودند، نام جبهه آزادیبخش ظفار به جبهه خلق برای آزادی عمان و خلیج اشغال شده تغییر یافت (الزیدی، 2000 : 8-295 و والرس، 2002: 5-130). در این دوره با تغییر قدرت در مصر، آنها حمایتشان راحمایتشان از جنبش قطع کردند و رهبران جنبش پس از آن در کنفرانس چپگراها به رهبری محمد احمد غسانی در قاهره با سفارت چین مذاکرهکردند. آنها با حمایت از جنبش تعدادی از رهبران به آن کشور دعوت شدندو علاوه بر آموزشهای عقیدتی و حزبی کمکهای نظامی دریافت کردند (چمنکار، 1383 : 8-165 و جغبوب، 2010: 84). پس از کنگره دوم در سال 1968،1347ش / 1968م، جبهه خلق با حمایت خارجی به پیروزیهای مهمی در ظفار دست یافتند. آنها در سال 1969 با تصرف جاده ارتباط زمینی صلاله سبب شدند ارتباط مرکز ظفار با مسقط قطع شود.سپس با تصرف بندر راخیوط به آبهای آزاد دسترسی پیدا کردند و دریافت کمکهای خارجی برای آنها بهتر شد (هالیدی،1385: 9-250؛Hughes, 2009: 271-305 ). جبهه پس از اینکه به اکثر نقاط مهم و استراتژی ظفار دست یافت، با گسترش عملیاتعملیات نظامی به جبلالخضر، ازکی و نزوی در نزدیکی تنگه هرمز و به خطر افتادن امنیت صدور نفت به غرب باعث نگرانی آمریکا، انگلیس و سایر کشورهای غربی شدند (الزیدی، 2000: 8-190). به نظر میرسد جنبش ظفار با زمینههای نارضایتی از حاکمیت، رؤسای محلی و قبیلهای با اهداف محلی برای آزادی منطقه ظفار شکل گرفت. حامیان خارجی با تأثیرگذاری و هدایت جنبش به سمت اهداف بلندمدت و آزادی تمامی کشورهای منطقه از سلطه غرب، واقعیتهای عینی جامعه عمان و تحولات منطقه و فرامنطقهای را نادیده گرفتند. بریتانیاییها که تحولات عمان و منطقه را زیر نظر داشتند، در استراتژی خود برای حفظ منافعشان تغییراتی ایجاد کردند. آنها در سال 19681347ش / 1968م بر اساس راهبرد شرق سوئز، قصد خود مبنی بر خروج نیروهای نظامیشان از کانال سوئز، خلیج فارس، دریای عمان و اقیانوس هند را اعلام داشتند (فونتن، 1362: 9-170). آنها سلطان سعید بن تیمور را که در اداره کشور ناتوان و باعث نارضایتی مردم و شکل گرفتن جنبش ظفار شده بود و توانایی مقابله مؤثر با آن را نداشت، طی کودتایی از سلطنت خلع کردند و پسرش قابوس سیساله را که تحصیل کرده کالج نظامی سند هرست بود، به عنوان چهاردهمین پادشاه آل ابوسعید به قدرت رساندند(شهداد، 1989: 28-2750). سلطان قابوس برای تثبیت قدرت در داخل و خارج به اقداماتی دست زد. او تصور میکرد باید با تنشزدایی منطقه مخالفان را به حداقل رساند. پس در همین راستا، گامهای مؤثری برداشت، او از شرایط تغییر قدرت در مصر بهره بود، بنابراین، با به قدرت رسیدن انور سادات به آن کشور سفر کرد و توانست حمایت آن کشور را از حکومتش جلب کند و به فعالیت مخالفان در مصر خاتمه دهد. در سطح منطقه با حمایت مصر؛ عربستان و سایر کشورهای مؤثر عرب به عضویت اتحادیه عرب و پس از آن سازمان ملل متحد درآمد (العمری، 2004: 8-220). عربستان مؤثرترین کشور عرب به دلایل مختلف، از جمله اختلافات مذهبی، ارضی و سیاسی از مخالفان سلطان حمایت میکرد. او با بهرهمندی ازپشتوانه قدرتهای غربی به آن کشور سفر کرد و در آنجا مسأله اختلاف ارضی (بوریمی) را پایان بخشید و عربستان با حمایت گسترده مالی از متحدان قدرتمند سلطان شد (الریس، 2002: 8-342). حاکمان مسقط تا پیش از سلطان قابوس، امارت متحده عربی، را ادامه طبیعی خاک عمان دانسته و تشکیل حکومت در آن مناطق را تجزیه کشور خود میدانستند؛ اما با تشکیل کشور امارت متحده عربی نه تنها از ادعای ارضی صرفنظر کرد؛ بلکه از آنها خواستار حمایت از حکومت خود شد. سلطان قابوس برای مقابله با مخالفان در زمینه داخلی به اصلاحات و نوسازی کشور دست زد تا با بهرهگیری از آن شرایط، مخالفان را به حداقل برساند و از گستردهتر شدن جنبش جلوگیری کند. او بر اساس فرمانی نام کشور را از سلطاننشین مسقط به سلطاننشین عمان تغییر داد تا وحدت ملی بر سراسر کشور حاکم شود و برای مبارزه با فقر و بیسوادی اصلاحات مهمی انجام داد و با نوسازی نظام آموزشی تعداد مراکز آموزشی جدید را از 3 مرکز پس از دو سال به 68 مرکز رسانید (شهداد، 1989: 9-245). برای مبارزه با فقر اقتصادی، بخشی از درآمدهای نفتی را هزینه نوسازی پروژههای کشاورزی، صنعتی و دامپروری در ظفار کرد و تعداد زیادیاز مردم مشغول به کار و فعالیت شدند، و با احداث خطوط تلگراف، تلفن و برق جامعه شهری و روستایی را دچار تحول کرد. در بخش سلامت با راهاندازی بیمارستانهای جدید و استخدام پزشکان از کشورهای اسلامی، اوضاع بهداشتی را بهبود بخشید و تعداد زیادی برای تحصیل در رشته پزشکی و فنی به خارج اعزام کرد. در نتیجه، برای تغییر ساختار سیاسی هیچ اقدامی انجام نداد. در همین زمان، با تغییر ایدئولوژی جنبش از ملیگرایی عربی به کمونیسم، تعدادی از رهبران مخالفان و مردم از آنها جدا شدند؛ از جمله سالم بن مبارک معشتی، سلم بن فضل کثیر و یوسف بن علوی. سلطان به گرمی از آنها استقبال کرد و برخی از آنها را به مناصب مهم دولتی گماشت (الوثائق، 1982: 227). رهبران جبهه مخالفان برای مقابله با راهبرد سلطان قابوس در زمینه سیاست خارجی و نوسازی داخلی در ژوئنسال 1350ش / 1971م در رخیوت کنفرانسی تشکیل دادند که در آن کنگره چینی که دیگر تمایلی به کمک نداشتند،به جای آنهاشوروی را به عنوان حامی خارجی قرار دادند و با تشکیل حزب کمونیستی– نسبی، مقرر کردند افرادی که از سطح فرهنگ سیاسی بالایی برخوردارند، حق عضویت در آن داشته باشند و برای اولین بار زنان در کنفرانس شرکت داده شدند و از حقوق برابر با مردان برخوردار شدند. در این کنفرانس بر ایدئولوژی سوسیالیستیچپ و ضرورت مبارزه مسلحانه علیه امپریالیسم در عمان و خلیج فارس تأکید شد (انقلاب ظفار، 1354: 38-30 و مرکز اسناد انقلاب اسلامی. سند شمارهشماره: 28724). مخالفان پس از این کنفرانس در عملیات نظامی پیشرو موفقیت بهدست نیاوردند و با شدت گرفتن عملیات علیه آنها در ژانویه 1972سال 1351ش / 1972م در اهلیش کنگرهای تشکیل دادند. در این کنفرانس برای تمرکز عملیات و مقابله با نیروهای سلطان قابوس و متحدانش تصمیم گرفته شد. جبهه دموکراتیک ملی بر آزادی عمان و خلیج فارس که از مناطق شمالی عمان فعالیت میکرد و جبهه خلق برای آزادی عمان و خلیج فارس که بیشترین اعضای آن ظفاری بودند جبهه متحدی با عنوان جبهه ملی برای آزادی عمان و خلیج فارس تشکیل دادند تا بتوانند با تمرکز نیرو و فرماندهی، عملیات مؤثری انجام دهند. گسترش عملیات نظامی آنها نگرانیهایی برای سلطان عمان، حامیان منطقهای و قدرتهای فرا منطقهای ایجاد کرد (الرسعی، 1980: 9-73: Hughes, 2009: 271-305). به نظر میرسد جنبش ظفار که بر اساس شرایط موجود و عینی در آن جامعه شکل گرفته بود. در امتداد با تمرکز خواستههای منطقهای موفقیتهای بزرگی به همراه داشت و حتی حمایتهایی که از طرف نیروهای چپ در سایر جاها از این جنبش میشد، میتوانست افکار عمومی را نسبت به مسأله ظفار حساس کند (مرکز اسناد انقلاب اسلامی سند شماره، 2686062).
ایران و جنبش ظفار
کشور ایران همواره با همسایگانش روابطی حسنه و مناسب داشته است. در دوره قاجار روابط سیاسی و تجاری با عمان به انحطاط گرایید، با ورود اروپاییان به خلیج فارس اوضاع این منطقه دستخوش تغییر شد و انگلیسیهاانگلیسیها با حضور مستمر و طولانی دردراین منطقه برای امنیت راه دریایی به هند و پس از آن اکتشاف و استخراج نفت، حفاظت از این منطقه را با امنیت ملی خود مرتبط میدانستند. شاه ایران که با حمایت غرب برای تداوم جریان نفت در رأس قدرت تثبیت شده بود، کشور در آن دورهشرایط کشور بخشی از حلقه زنجیرهای دفاعی غرب را تشکیل میداد و ایالات متحده عامل اصلی تعیین کننده سیاست خارجی کشور بود. شاه ایران در داخل با سرکوب مخالفان توانسته بود ثبات و امنیت را تأمین کند و با کمک امریکائیان ساختار نظامی کشور را متحول کند.آنها پیشرفتهترین تجهیزات نظامی را در اختیارش قرار دادند و مستشاران آنها در ساختار اداری و نظامی حضور داشتند. او برای رفع نگرانی داخلیاش با ورود به پیمانهای منطقهای و فرامنطقهای با غرب امنیت حکومت خود را تضمین کرد. شاه ایران با عضویت در پیمان بغداد، سنتو و پس از آن انعقاد قرارداد سرّی نظامی با ایالات متحده مدعی بود چنانچه از سوی شوروی مورد تجاوز قرار بگیرد مورد حمایت قرار خواهد گرفت و بر اساس این قراردادها به توسعه اهداف منطقهای پرداخت (امبروز، 1368: 9-320).
دولتمردان بریتانیا در اواخر دهه شصت میلادی بر اساس استراتژی شرق سوئز، تصمیم خود را مبنی بر خروج نیروهای نظامیشان از کانال سوئز، خلیج فارس و اقیانوس هند بیان کردند. سیاستمداران ایالات متحده برای حفظ و امنیت منافع استراتژیک غرب و جلوگیری از خلاء قدرت که ممکن است در منطقه باعث گسترش نفوذ کمونیسم شود راهبر دکترین نیکسون را مدنظر قرار دادند. بر اساس آن، امریکاییان از حضور نظامی خودداری میکردند و برای حفظ نظم و امنیت از کشورهای متحد به آنها کمکهای مالی و تسلیحاتی میکردند (ملکوتیان، 1380: 9-180 و مرکز اسناد انقلاب اسلامی سند شماره: 28724). راهبرد نیکسون مکانیزممکانیسم جدیدی برای حفظ منافع غرب در خلیج فارس مطرح کرد که ایران و عربستان از ارکان مهم این استراتژی بودند و شرایط بینالمللی و منطقهای به سود ایران بود: و مهمترین شرایطی که وجود داشت عبارتند از:
1- متحد استراتژیک ایالات متحده و اسرائیل در منطقه؛
2- توانایی بالای نظامی؛
3- داشتن موفقیت ژئواستراتژیک در همسایگی شوروی؛
4- جمعیت بالای کشور؛
5- ثبات سیاسی و اقتصادی؛
6- نوسازی اقتصادی؛
7- افزایش درآمدهای نفتی پس از شوک نفتی اعراب؛
8- غرور و جاه طلبی شاه ایران؛
9- گسترش فعالیتهای کمونیستی در منطقه و تجربه حکومت ایران در مقابله با آنها.
سلطان قابوس پس از به قدرت رسیدن با اجرای سیاست تنشزدایی منطقهای و اصلاحات داخلی مقابله مؤثری با مخالفان نداشته بود. نیروهای مخالف با پذیرش ایدئولوژی سوسیالیستی از حمایت قدرتهای چین، شوروی و سایر قدرتهای وابسته به آنها در منطقه برخوردار شدند. آنها با سازماندهی و بهرهگیری از تجهیزات پیشرفته عملیات نظامی خود را گسترش دادند و ممکن بود با تسلط بر تنگه هرمز امنیت صدور نفت را به مخاطره بیندازند. از طرف دیگر، در کشور عراق با به قدرت رسیدن حزب بعث و نزدیکی آنها با شوروی و ایجاد اردوگاه جهت آموزش نظامیو ارسال تجهیزات بر نگرانی غربیها افزود (مرکز اسناد انقلاب اسلامی، سند شماره: 1741078 و جغبوب، 2010: 78-70). سلطان قابوس که توان مقابله مؤثر و کوتاهمدت با مخالفان را نداشت، با موافقت انگلیس و امریکا از شاه ایران تقاضای کمک نظامی کرد (مرکز اسناد انقلاب اسلامی سند شماره: 0722090) و دولتمردان ایران در مذاکراتی که با ثوینی بن شهاب، مستشار عالی سلطان قابوسداشتند،مسأله ظفار را در دستور کار خود قرار دادند (مرکز اسناد انقلاب اسلامی سند شماره: 21560087 و 02720051). آمریکاییان بر این باور بودند که حکومت ایران با بهرهمندی از شرایط داخلی توانایی برقراری امنیت در منطقه خلیج فارس را دارد و تأمین منافع استراتژیک غرب که به نفت این منطقه وابسته است، با خللی روبهرو نخواهد شد و نقش برتر و رهبری در خلیج فارس در آن شرایط زمانی پشتوانه مهمی برای امنیت اسرائیل خواهد بود (العیبی، 2004: 8-82). دولتمردان ایران با درک شرایط بینالمللی و منطقهای با اعزام نیروی نظامی به عمان و استقرار در مناطق استراتژیک رأسالمسندم و رؤوس الجبالاشراف کامل بر تنگه هرمز پیدا کردند (طلوعی، 1368: 20-10 و مرکز اسناد انقلاب اسلامی سند شماره 01741112). آنها در صلاله، حلانیه و امالغوارف در جنوب و ثمریت و شعلیت در شمال و ممر در شرق ظفار مستقر شدند (مرکز اسناد انقلاب اسلامی سند شماره: 2905). و در دی ماه 1352ش / 1973م)1973م، نیروهای نظامی ایران با طراحی عملیات گاز انبری که از دو محور اولی از صحرا در شمال شروع میشد و تا بیابانهای ظفار و سپس تا مناطق کوهستانی ادامه پیدا میکرد و محور دوم عملیاتی از سهل صلاله به طرف کوهها میرسید و به محور اول ختم میشد، عملیات خود را آغاز کردند و پس از مدت کوتاهی جاده بسیار استراتژیک میدوی به صلاله یا جاده سرخ را آزاد کردند و طی بیانیه مشترکی آزادسازی این مناطق بیان شد و عملیات نظامی ایران در ظفار رسماً اعلام شد؛ ولی بازتاب گستردهای در سطح بینالمللی نداشت، و حکومت ایران با بهرهمندی از این شرایط نیروهای بیشتری به عمان اعزام کرد (مرکز اسناد انقلاب اسلامی سند شماره: 01741112) و با طراحی و اجرای عملیات نظامی گسترده در تمامی جبههها مخالفان را وادار به عقبنشینی و شکست کرد. کشورهای حامیان مخالفان، منطقهای و فرامنطقهای در چنین شرایطی حمایتهای خود را به حداقل رساندند و آنها برای مقابله با وضع موجود در ژوئن 1974 در عدن کنفرانسی تشکیل دادند که در آن با سازماندهی دوباره و تغییر استراتژی و ایدئولوژی، تلاش کردند با مقاومت از شکست قطعی جلوگیری کنند. ارتش ایران در تداوم عملیات در سال 1353ش / با تسلط کامل بر منطقه راخیوت، راه تدارکات و کمکهایی را که از سوی یمن جنوبی به مخالفان میشد، بست. مخالفان بزرگترین ضربه را در جریان مبارزه متحمل شدند. سرانجام در سال 1354 با تصرف مناطق الرشید، آخرت، منطقه جنوبی ازیبی (بیتالمندوب) نیروهای ارتش ایران بر تمامی مرزهای عمان، یمن جنوبی که متصل به ظفار بودند، تسلط یافتند و سلطان عمان پیروزی و پایان یافتن جنگ ده ساله رااعلام کرد (کیهان، 23/9/1354). شاه ایران با شرکت در عملیات ظفار و مقابله جدی و مؤثر با کمونیسم و پذیرفتن نقش فرامنطقهای برای حفاظت و امنیت صدور نفت بیان کرد (مرکز اسناد انقلاب اسلامی سند شماره: 28724).
نتیجه
سیاستمداران بریتانیا پس از حضور در خاورمیانه برای حفظ امنیت خلیج فارس، دریای عمان و اقیانوس هند در منطقه عمان حکومتی وابسته به خود به وجود آوردند که باعث تحولاتی در منطقه شد.. در دوران سلطنت ابوسعید تیمور (1970-1932م) مردم منطقه ظفار که از نظر مذهبی، زبانی و جغرافیایی متمایز و متفاوت از سایر مناطق بود اوضاع دیگری را تجربه کردند.کردند.ابوسعید با فشارهای اقتصادی و فرهنگی، فقر و محرومیت را در آن منطقه گسترش داد. تعدادی از مردم ظفار برای رهایی از وضع موجود به کشورهای عربی مهاجرت کردند.وآنها را با فقر و محرومیت منطقه خود بیشتر آشنا شدندآشناکردند و با تشکیل انجمنهای جزیهخیریه و کمکهای انسان دوستانه، منشاء خدماتی در آن منطقه شدند. تعدادی از مهاجران ظفاری با تأثیرپذیری از اندیشههایاندیشههای ملیگرایی عربی و با بهرهگیری از نارضایتی مردم و با سازماندهی نیروهای مخالف با انجام عملیات مسلحانه بر بخشهای مهمی از ظفار دست یافتند. با پیروزی کمونیستها در یمن جنوبی و حمایت های مادی و معنوی آنها، جنبش به سایر مناطق عمان نفوذ کرد و با گسترش دامنه عملیات به مناطق استراتژیک تنگه هرمز، واکنش غربیان را به دنبال داشت، آنها با تغییر قدرت سیاسیانجام کودتا و روی کار آوردن سلطان قابوس ودر سال 1970م و باانجام اصلاحات داخلی و خارجی نتوانستند اقدام مؤثری علیه مخالفان انجام دهند. شاه ایران بر اساس راهبرد نیکسون وژاندارمری منطقه حمایت غرب، نیروهای نظامی به ظفار اعزام کرد که با بهکارگیری از تجهیزات شیرفهپیشرفته و توان بالای نظامی توانستند با انسداد مرزهای یمن جنوبی و پیشروی در مناطق مهم، مخالفان را سرکوب و امنیت صدور نفت را بهبرای غرب تأمین کنند.کند.
منابع فارسی:
- اسدی، بیژن.(1388ش).خلیج فارس و مسائل آن، تهران: سمت، چاپ سوم.
- الهی، همایون.(1354).انقلاب ظفار وتحولات خلیج، کمیته فلسطین، اتحادیه انجمنهای اسلامیدانشجویان اروپا، بیجا.
- ___________.(1383ش).خلیج فارس ومسائل آن، تهران: قومس، چاپ دوازدهم.
- چمنکار، محمد جعفر.(1383ش).بحران ظفار و رژیم پهلوی، تهران: مؤسسة مطالعات تاریخ معاصر ایران.
- طلوعی، محمد.(1366ش).نبرد قدرتها در خلیج فارس، تهران: پیک ترجمه ونشر.
- مسعودی، عباس.(1352ش)خلیج فارس در دوران سربلندی و شکوه، تهران: مؤسسه اطلاعات.
- ملکوتیان، مصطفى.(1380ش). ایران وامنیت ملى آمریکا(1324-1307)،علوم سیاسی دانشگاه باقر العلوم (ع)، سال چهارم، ش 16، زمستان.
- هالیدی، فرد.(1385ش). عربستان بدون سلاطین, ترجمه بهرام افراسیابی, ج دوم، تهران: کتابسرا.
منابع عربی:
- أبوعیانة، فتحیمحمد.(1994م). سکان سلطنة عمان دراسة دیموغرافیة،دراسات الخلیج والجزیرة العربیة، العدد 40.
- باروت، محمدجمال .(2007م). حرکة القومیین العرب (النشأة-التطور-المصائر)،الدائرة الثقافیة المرکزیة: الجبهة الشعبیة لتحریر فلسطین، أیار.
- ـــــــــــــــــــــــــــــــــ .(1997م). حرکة القومیین العرب النشأة-التطور-المصائر، دمشق:المرکز العربی للدراسات الإستراتیجیة.
- جغبوب، منى سالم سعید .(2010م).قیادة المجتمع نحوالتغییر التجربة التربویة لثورة ظفار(1969-1992)م،دراسات الوحدة العربیة، بیروت، الطبعة الأولى.
- حجلاوی، نورالدین بنالحبیب .( 2003م). تأثیر الفکر الناصری على الخلیج... 1952-1971م، دراسات الوحدة العربیة، بیروت.
- حسین، القشبرى.( 1982م ).الوثائق، دراسات الخلیج والجزیرة العربیة، العدد(30)، أبریل.
- الریس، ریاض نجیب، .( 2002م). ظفار؛الصراع السیاسی والعسکری فی الخلیج .... 1970-1976م،بیروت:ریاض الریس للکتب والنشر، الطبعة الثالثة.
- الزیدی، مفید .( 2000م).التیارات الفکریة فی الخلیج .... 1938-1971م، دراسات الوحدة العربیة، لبنان-بیروت، أیار.
- صحیفة الطلیعة الکویتیة 27/ 4 / 1966م
-العمری، محمدسعید دریبی.(2004م).ظفار الثورة فی التاریخ العمانی المعاصر، بیروت:ریاض الریس للکتب والنشر، الطبعة الأولى.
- جغبوب، منى سالم سعید .( 2010م.). قیادة المجتمع نحو التغییر التجربة التربویة لثورة ظفار(1969-1992)م، دراسات الوحدة العربیة، بیروت: الطبعة الأولى.
-الریس، ریاض نجیب .(1973م). صراع الواحات والنفط، بیروت:النهار للخدمات الصحفیة.
-___________________ .(2002م ). ظفار؛ الصراع السیاسی والعسکری فی الخلیج .... 1970-1976م، بیروت:ریاض الریس للکتب والنشر، الطبعة الثالثة.
- الزیدی، مفید .( 2000م).التیارات الفکریة فی الخلیج .... 1938-1971م، دراسات الوحدة العربیة ، لبنان-بیروت، الطبعة الأولى، أیار.
- شهداد، ابراهیم محمد ابراهیم .(1989م). الصراع الداخلی فی عمان خلال القرن العشرین 1913-1979م، دار الأوزاعی، لبنان-بیروت، الطبعة الأولى.
- العمری، محمد سعید دریبی .(2004م). ظفار؛ الثورة فی التاریخ العمانی المعاصر،بیروت:ریاض الریس للکتب والنشر، الطبعة الأولى.
- عونی،مصطفى .(1964م). سلطنة الظلام فی مسقط وعمان، بیروت: دارالآداب، ، الطبعة الأولى.
منابع لاتین:
- Kaylani, Nabil M. (1979). “Politics and Religion in 'Umān: A Historical Overview,” International Journal of Middle East Studies, Vol. 10, Issue 4, November: 567-79.
-Owen, R. P. (1973). “The Rebellion in Dhofar: A Threat to Western Interests in the Gulf,” The World Today, Vol. 29, No. 6, June: 266-72.
- R. King and J. H. Stevens .(1973).A Bibliography of Oman, 1900-1970. Durham: Durham University, Center for Middle Eastern and Islamic Studies.
- Wilkinson, J. C. (1971). “The Oman Question: The Background to the Political Geography of South-East Arabia,” The Geographical Journal, Vol. 137, No. 3, September: 361-71.
- Hughes, Geraint.(2009). “A ‘Model Campaign’ Reappraised: The Counter-Insurgency War in Dhofar, Oman, 1965–1975,” Journal of Strategic Studies, Vol. 32, Issue 2: 271-305.