26 خرداد 1392
شما بدانید منظورم چه کسانی هستند !
موضوع: سخنرانی شیخ غلامحسین جعفری در مسجد جامع گرمخانه
به: 316 شماره: 33728/20ه 3
از: 20 ﻫ 3 تاریخ 27/9/47
نامبرده بالا در ساعت 1230 روز 18/9 در مسجد جامع گرمخانه به منبر رفت و در مورد اشخاص منافق آغاز سخن نمود و اظهار داشت من در این مورد با کنایه صحبت میکنم و شما بدانید که منظورم چه کسانی هستند و آنگاه ادامه داد منافق حتی از کفار هم بدتر است و آنهایی را که خودم میدانم و خودشان هم میدانند در این مملکت تظاهر به دینداری1 مینمایند ولی در مقابل بدترین اعمال و شنیعترین افعال را انجام میدهند چنانچه به خارج میروند و در ممالک اسلامی خودشان را مسلمان قلمداد میکنند و یا برای تظاهر و اغفال مردم به مشهد و مکه میروند و دستور چاپ کتب مذهبی میدهند، دروغ میگویند و ابدا عقیده به آن نداشته و میخواهند ما را فریب داده و مردم را گول بزنند چنان که همین کار را هم کردهاند کسانی که این قدر ظاهرسازی میکنند چرا از خدا شرم نمینمایند و از او (خدا) نمیترسند. اینها همان افرادی هستند که قرآن آنها را منافق و دو رو و دو چهره معرفی و از یهود و نصاری و کفار حربی هم بدتر میداند، زیرا همین مردم هستند که به دین صدمه میزنند و در لباس دین، دین را نابود میکنند آقا اگر خود شما دین ندارید و یا خدمتی به دین نمیکنید لااقل این قدر به دین لطمه وارد نسازید و از عواقب آن بترسید و از خدا بهراسید. من این مطلب را گفتم که شما هم بدانید مقصود من از منافقین چه کسانی هستند. بعد از مشارالیه عبدالرسول حجازی بالای منبر رفت و ضمن صحبت درباره چگونگی به قتل رسیدن جعفر برمکی2 به دستور هارون الرشید؛ یک مسئله نیز از قول خمینی راجع به استفاده از آب شیرهای فشاری موجود در خیابانها و کوچهها بیان نمود و به سخنرانی خود خاتمه داد.
مستقیماً ارسال شود. تهامی 26/9
1. تظاهر به دینداری: به دنبال رسوایی رژیم بعد از دستگیری امام خمینی (ره)، قیام خونین 15 خرداد 1342 و مهاجرت علمای ایران به تهران برای آزادی امام خمینی و همچنین سخنرانی روشنگرانه و آگاهیبخش امام علیه کاپیتولاسیون و دستگیری مجدد و تبعید ایشان به ترکیه و سپس عراق، رژیم متوجه شد که هیچگونه جایگاه دینی، ملی در جامعه ایران ندارد و قادر به جلب اعتماد مردم نیست؛ لذا برای رهایی از بحران مشروعیت، چاره را در اجرای طرحهای مذهبی در قالب احداث مساجد، زیارت شاه از اماکن مقدسه و عتبات و ... دید. لذا در این مسیر رژیم تصمیم گرفت برای تلطیف فضا و عوامفریبی، قرآنی به نام قرآن پهلوی منتشر کند. قرار شد این قرآن از روی یکی از بهترین قرآنها که به خط استاد احمد تبریزی بود با خطی خوش و زیبا منتشر شود و طبق برنامهریزی قبلی میبایست تعدادی از این قرآنها به علما و روحانیون تراز اول کشور اهدا میشد. خبر انتشار قرآن مزبور در اردیبهشت سال 44 و طی تبلیغاتی مفصل اعلام شد.
رژیم قبل از چاپ قرآن پهلوی با برنامهریزی دقیق به تبلیغات گستردهای از طریق رسانهها و نهادهای فرهنگی سیاسی پرداخت. به همین منظور «طرح انتشاراتی قرآن پهلوی» به شرح ذیل تهیه و تنظیم شد: «مردم ایران از دیرباز قرائت قرآن را یکی از عبادات میدانند و هر سال چند هزار نسخه از قرآن در مرکز و شهرستانهای کشور در قطعها و به شکلهای مختلف چاپ میشود. شاهنشاه ایران که متدین به دین اسلام و مذهب جعفری دوازده امامی هستند، در طول مدت سلطنت خود با الهام قرآن، عدالت اجتماعی، اقتصادی و زندگی را در میان ملت ایران مستقر کردند و برای بزرگداشت و تجلیل مذهب شیعه اثنی عشری از هیچگونه اقدامی فروگذار نکردند. به تازگی چاپ قرآن کریم که به منزله قانون اساسی دین اسلام و مورد علاقه قاطبه مسلمانان است مورد توجه خاص شاهنشاه قرار گرفت و مقرر فرمودند قرآنی که چاپ میشود از سایر قرآنها از هر حیث ممتاز باشد. روی این اصل یکی از نسخ ممتاز و خطی نفیس قرآن که به خط استاد احمد تبریزی در کتابخانه سلطنتی موجود است، انتخاب شد، که با مآخذ معتبر موجود به وسیله علما و دانشمندان صاحبنظر و برگزیده کشور تصحیح و چاپ شود. چون نسخهای که برای تصحیح و چاپ انتخاب شد از نظر تذهیب و حاشیهسازی و طلاکاری در نهایت نفاست و از نظر نگارش خط نسخ شاهکاری فناناپذیر میباشد، بدین جهت تلاشهای مداوم و شبانهروزی برای تصحیح آن از روی مآخذ معتبر انجام گرفته است.»
قبل از چاپ قرآن رژیم فعالیت گستردهای برای تبلیغات آغاز نمود و برای هریک از رسانهها وظایفی مشخص کرد. اما محمدرضا شاه زمانی میتوانست به اهداف خود از چاپ قرآن پهلوی برسد که آن را به تأیید روحانیون برساند. برای رسیدن به این هدف، نخستوزیری طی دستورالعملی از ساواک خواست که روحانیت و وعاظ وابسته و درباری را به نحوی تشویق به تمجید و تجلیل از فرمان و اقدام شاه در چاپ قرآن پهلوی نماید. از طرف دیگر قرار بود این قرآنها طی مراسم خاصی از سوی دربار و تشریفات سلطنتی، توسط قاصدان مخصوص شاه به شهرستانها ارسال شود، تا به روحانیون اهدا شود. همزمان با ورود قرآن به شهرستانها، ساواک منطقه مأمور برقراری امنیت بوده و میبایست وضعیت منطقه را به تهران گزارش میکرد. تمام این عملیات به طور مستقیم زیر نظر دفتر مخصوص شاهنشاهی بود. قبل از اهدای قرآنها به روحانیون، اسامی افراد، سوابق و وضعیت عمومی شهر به مرکز مخابره شده و قرار بود تا پیش از ارسال قرآنها به فرمانداری و استانداریهای شهرها، روحانیون از قبل دعوت شوند و به استقبال بیایند و با ایراد سخنرانی به مدح صفات اسلامدوستانه شاه بپردازند. کارمندان ادارات دولتی و فرهنگیان نیز موظف به استقبال بودند و اگر کسی خلاف این رفتار میکرد، سریعاً مجازات و تنبیه میشد. چنان که مخالفت دادستان فومن با رفتن کارمندان به مراسم مذکور فوراً توسط ساواک به دفتر مخصوص شاهنشاهی گزارش شد. ولی تمام تلاش و سعی رژیم برای همراه کردن روحانیت و قبول قرآن پهلوی، به شکست انجامید؛ چرا که روحانیون با الهام از آیات و مفاهیم بلند و ملکوتی قرآن و آگاهی از درسهای تاریخ اسلام و نیرنگ دنیاطلبان در جنگ صفین که با استفاده ابزاری، قرآن را بر سر نیزهها برده بودند، از مکر و حیله شاه به خوبی آگاه بودند؛ به همین دلیل دست به مقاومت زده و در هر محفل و مجلسی به روشنگری و بیان حقایق پرداختند. تا جایی که سیدعلی بهشتی یکی از روحانیون شهرستانها در منبر اعلام نمود «قرآن چاپ کردن، دلیل بر مسلمان بودن نیست.» و عدهای با هدیه آن به مجامع مذهبی، گروهی نیز با خروج از شهر و تعدادی هم با عدم استقبال و بیتوجهی به دعوتهای مکرر رژیم از آنها، مخالفت خود را اعلام کردند. مثلاً وقتی که به سیدعزیزالدین حسینی امام جمعه زنجان گفته شد که قرآن پهلوی را به شهر آوردند ایشان اظهار داشته که: «سرنیزههای آنان کجاست؟»
امام خمینی (ره) در پیامی که به دانشجویان مقیم اروپا، امریکا و کانادا در 24/12/1351 داشت، درباره قرآن پهلوی اعلام کردند: «در این میان از همه اسفبارتر وضع ایران است که رژیم آن مأموریت دارد با چاپ قرآن، تظاهر به اسلام، به اسم سپاه دین سازمان اوقاف و به عناوین فریبنده دیگر یک باره اسلام را ریشهکن سازد، ... برای اجرای این نقشه شوم به کمک و مساعدت روحانینماهای خود فروخته و سرسپرده نیاز کامل دارد و با همکاری آنان میخواهد مساجد و دیگر محافل اسلامی را قبضه کند. مراسم مذهبی را تحت نظارت و مراقبت خود درآورد و به حوزههای علمیه دست یابد.»
(مقاله مروری بر سیاستهای عوامفریبانه پهلوی دوم، ابوالفتح مؤمن، مورخ 17/2/1382، jamejamoine.ir)
2. برامکه یا برمکیان یا آل برمک: خاندان محتشم و معروف ایرانی، از اهل بلخ، که دورة خلافت سفاح و منصور و مهدی و هارونالرشید عباسی بعضی از رجال آن وزیر و کاتب امیر و ندیم خلفا بودهاند. رجال مشهور این خاندان، که میگویند جد آنها در زمان خلیفه عثمان به نزد او رفته اسلام آورده و عبدالله نام یافته بود، در عهد عباسیان مشهور شدند، و مشاهیر آنها عبارت بودهاند از خالد برمکی و پسرش یحیی برمکی که مخصوصاً شخص اخیر با دوتن از پسرانش، جعفر برمکی و فضل برمکی در دستگاه هارونالرشید قدرت و نفوذ تمام داشتهاند، و عاقبت نیز براثر خشم و سخط آن خلیفه، جعفر برمکی مقتول و پدرش یحیی برمکی و برادرش فضل برمکی محبوس و غالب کسان و منسوبان آنها مقهور و متواری گشتند. رجال این خاندان، که گویند، از قدیم در بلخ صاحب دستگاه بودهاند، در عهد اسلام به سبب ثروت، جود و سخای مشهور خویش مورد توجه و رجوع عامه و محل احترام عمومی بودهاند.
عنوان برامکه و برمکی در شهرت و نام آنها به سبب انتساب جد آنها خالد برمکی است به نام برمک [از ریشة سانسکریت پراموکها (prâmukâ) به معنی رئیس]، که عنوان عمومی متولیان معبد بودائی نوبهار در بلخ بوده است. در باب سقوط برامکه اقوال مورخین مختلف است، و داستان رابطة بین جعفر برمکی و عباسه، خواهر هارونالرشید، که در صحت آن از جهات متعدد جای تردید است، اگر هم درست باشد نمیتواند پس از قتل جعفر سبب حبس پدرش یحیی برمکی و برادرش فضل برمکی و نکبت و تواری سایر رجال این خاندان باشد. اتهام به آتشپرستی و به زندقه، اگر بعد از سقوط و نکبت آنها جعل نشده باشد، و همچنین ازدیاد قدرت و ثروت و نفوذ آنها که در بعضی موارد حتی موجب مضیقه و سبب حسد خلیفه میشد قطعاً مهمترین اسباب سقوط برامکه بوده است. (دایرةالمعارف فارسی، غلامحسین مصاحب، جلد اول، صفحه 398، شرکت سهامی کتابهای جیبی، چاپ سوم، سال 1381)
* از 20 و به : 20 ﻫ 3 ـ شماره : 976/20 و ـ تاریخ : 19/9/47
موضوع : مجلس روضهخوانی در مسجد جامع
از ساعت 1235 روز 18/9/47 جلسه روضهخوانی شبستان گرمخانه مسجد جامع با شرکت عدهای در حدود 120 نفر تشکیل گردید. ابتدا شیخ غلامحسین جعفری اظهار داشت اگر کسی قدرتی داشته باشد نباید به مردم و زیردستان زور بگوید و ظلم و ستم کند به ظاهر مسلمان بودن و قرآن به دست گرفتن و خود را در صف مسلمانان قرار دادن مسلمانی نیست باید به فکر مردم بود. سپس سید عبدالرسول حجازی واعظ به منبر رفت و ضمن سخنان خود گفت در حال حاضر در این کشور اسلامی دو طبقه خواب ندارند یک دسته آن افراد بیخبر و خوشگذاران که از فرط مستی به خواب نمیروند و دسته دوم آنهایی هستند که از گرسنگی و بیچیزی خواب ندارند. به خدا قسم این اختلاف طبقاتی قابل وصف و جبران نیست آخر این چه عدالتی است که یک عده آن قدر دارند که نمیدانند چکار کنند ولی در عوض عدهای دیگر به نان شب محتاج هستند. این مجلس در ساعت 1400 پایان یافت. نگهبان مستقیماً ارسال شود. تهامی 23/9
* به : 316 ـ از : 20 ﻫ 3ـ شماره : 33580/20 ه3 ـ تاریخ : 23/9/47
موضوع : روضهخوانی
در ساعت 1335 روز 18/9 شیخ غلامحسین جعفری در مسجد جامع گرمخانه درباره خداپرستی صحبت کرد و ضمن گفتار خود اظهار داشت گرچه باید جانب احتیاط را از دست نداد شاید انسان نداند صحبتی بکند و برایش گرفتاری پیش بیاید اما چه کنم به زبانم آمد در سی سال قبل آیتاله.... مرحوم ابوالحسن اصفهانی از نجف دو صفحه تلگراف در مورد گرفتاریهای دینی به شخصی در ایران مخابره کرد آن شخص جواب داده بود کاری میکنم که آب از جوی رفته باز گردد. ما نباید نا امید باشیم و انزوا اختیار کنیم باید حقایق را بگوییم. خدا قوم یهود را نابود کند بعد از نامبرده سید عبدالرسول حجازی به منبر رفت و درباره انواع مرگ صحبت کرد و گفت مرگ سه نوع است. مرگ فردی. مرگ اجتماعی. مرگ عالم. منظورم این است مرگ برای عموم است سپس اضافه نمود گرچه میترسم صحبت کنم اما این مطلب را میگویم که در روزنامه کیهان نوشته شده است برای قوت قلبم آن نوشته را در بغلم گذاشتم مطلب این بود طبق محاسبه دقیق در دنیا در هر ساعت که 60 دقیقه میباشد مبلغ 12 میلیون تومان خرج سلاح و تجهیزات جنگی میشود در صورتی که در دنیا پانصد میلیون نفر گرسنه هستند این مخارج سلاح جنگی در ساعت در تمام دنیاست که ایران هم جزء آن میباشد. در جنگ ویتنام سالیانه بیست میلیارد تومان خرج سلاح و هیلکوپترهای جنگی میشود. نامبرده بعد اضافه نمود فتوای آن عالم بزرگ این است که خرید کتابهای ضاله، کتابهای بهائیان، یهودیان، مسیحیان حرام است. از شیر فشاری آب که در سر کوچهها و خیابانها برای استفاده عموم نصب شده چنانچه استفاده شخصی به عمل آید حرام است در پایان برای نابودی قوم یهود دعا کرد. مستقیماً ارسال شود. تهامی 20/9
به: 316 شماره: 33728/20ه 3
از: 20 ﻫ 3 تاریخ 27/9/47
نامبرده بالا در ساعت 1230 روز 18/9 در مسجد جامع گرمخانه به منبر رفت و در مورد اشخاص منافق آغاز سخن نمود و اظهار داشت من در این مورد با کنایه صحبت میکنم و شما بدانید که منظورم چه کسانی هستند و آنگاه ادامه داد منافق حتی از کفار هم بدتر است و آنهایی را که خودم میدانم و خودشان هم میدانند در این مملکت تظاهر به دینداری1 مینمایند ولی در مقابل بدترین اعمال و شنیعترین افعال را انجام میدهند چنانچه به خارج میروند و در ممالک اسلامی خودشان را مسلمان قلمداد میکنند و یا برای تظاهر و اغفال مردم به مشهد و مکه میروند و دستور چاپ کتب مذهبی میدهند، دروغ میگویند و ابدا عقیده به آن نداشته و میخواهند ما را فریب داده و مردم را گول بزنند چنان که همین کار را هم کردهاند کسانی که این قدر ظاهرسازی میکنند چرا از خدا شرم نمینمایند و از او (خدا) نمیترسند. اینها همان افرادی هستند که قرآن آنها را منافق و دو رو و دو چهره معرفی و از یهود و نصاری و کفار حربی هم بدتر میداند، زیرا همین مردم هستند که به دین صدمه میزنند و در لباس دین، دین را نابود میکنند آقا اگر خود شما دین ندارید و یا خدمتی به دین نمیکنید لااقل این قدر به دین لطمه وارد نسازید و از عواقب آن بترسید و از خدا بهراسید. من این مطلب را گفتم که شما هم بدانید مقصود من از منافقین چه کسانی هستند. بعد از مشارالیه عبدالرسول حجازی بالای منبر رفت و ضمن صحبت درباره چگونگی به قتل رسیدن جعفر برمکی2 به دستور هارون الرشید؛ یک مسئله نیز از قول خمینی راجع به استفاده از آب شیرهای فشاری موجود در خیابانها و کوچهها بیان نمود و به سخنرانی خود خاتمه داد.
مستقیماً ارسال شود. تهامی 26/9
1. تظاهر به دینداری: به دنبال رسوایی رژیم بعد از دستگیری امام خمینی (ره)، قیام خونین 15 خرداد 1342 و مهاجرت علمای ایران به تهران برای آزادی امام خمینی و همچنین سخنرانی روشنگرانه و آگاهیبخش امام علیه کاپیتولاسیون و دستگیری مجدد و تبعید ایشان به ترکیه و سپس عراق، رژیم متوجه شد که هیچگونه جایگاه دینی، ملی در جامعه ایران ندارد و قادر به جلب اعتماد مردم نیست؛ لذا برای رهایی از بحران مشروعیت، چاره را در اجرای طرحهای مذهبی در قالب احداث مساجد، زیارت شاه از اماکن مقدسه و عتبات و ... دید. لذا در این مسیر رژیم تصمیم گرفت برای تلطیف فضا و عوامفریبی، قرآنی به نام قرآن پهلوی منتشر کند. قرار شد این قرآن از روی یکی از بهترین قرآنها که به خط استاد احمد تبریزی بود با خطی خوش و زیبا منتشر شود و طبق برنامهریزی قبلی میبایست تعدادی از این قرآنها به علما و روحانیون تراز اول کشور اهدا میشد. خبر انتشار قرآن مزبور در اردیبهشت سال 44 و طی تبلیغاتی مفصل اعلام شد.
رژیم قبل از چاپ قرآن پهلوی با برنامهریزی دقیق به تبلیغات گستردهای از طریق رسانهها و نهادهای فرهنگی سیاسی پرداخت. به همین منظور «طرح انتشاراتی قرآن پهلوی» به شرح ذیل تهیه و تنظیم شد: «مردم ایران از دیرباز قرائت قرآن را یکی از عبادات میدانند و هر سال چند هزار نسخه از قرآن در مرکز و شهرستانهای کشور در قطعها و به شکلهای مختلف چاپ میشود. شاهنشاه ایران که متدین به دین اسلام و مذهب جعفری دوازده امامی هستند، در طول مدت سلطنت خود با الهام قرآن، عدالت اجتماعی، اقتصادی و زندگی را در میان ملت ایران مستقر کردند و برای بزرگداشت و تجلیل مذهب شیعه اثنی عشری از هیچگونه اقدامی فروگذار نکردند. به تازگی چاپ قرآن کریم که به منزله قانون اساسی دین اسلام و مورد علاقه قاطبه مسلمانان است مورد توجه خاص شاهنشاه قرار گرفت و مقرر فرمودند قرآنی که چاپ میشود از سایر قرآنها از هر حیث ممتاز باشد. روی این اصل یکی از نسخ ممتاز و خطی نفیس قرآن که به خط استاد احمد تبریزی در کتابخانه سلطنتی موجود است، انتخاب شد، که با مآخذ معتبر موجود به وسیله علما و دانشمندان صاحبنظر و برگزیده کشور تصحیح و چاپ شود. چون نسخهای که برای تصحیح و چاپ انتخاب شد از نظر تذهیب و حاشیهسازی و طلاکاری در نهایت نفاست و از نظر نگارش خط نسخ شاهکاری فناناپذیر میباشد، بدین جهت تلاشهای مداوم و شبانهروزی برای تصحیح آن از روی مآخذ معتبر انجام گرفته است.»
قبل از چاپ قرآن رژیم فعالیت گستردهای برای تبلیغات آغاز نمود و برای هریک از رسانهها وظایفی مشخص کرد. اما محمدرضا شاه زمانی میتوانست به اهداف خود از چاپ قرآن پهلوی برسد که آن را به تأیید روحانیون برساند. برای رسیدن به این هدف، نخستوزیری طی دستورالعملی از ساواک خواست که روحانیت و وعاظ وابسته و درباری را به نحوی تشویق به تمجید و تجلیل از فرمان و اقدام شاه در چاپ قرآن پهلوی نماید. از طرف دیگر قرار بود این قرآنها طی مراسم خاصی از سوی دربار و تشریفات سلطنتی، توسط قاصدان مخصوص شاه به شهرستانها ارسال شود، تا به روحانیون اهدا شود. همزمان با ورود قرآن به شهرستانها، ساواک منطقه مأمور برقراری امنیت بوده و میبایست وضعیت منطقه را به تهران گزارش میکرد. تمام این عملیات به طور مستقیم زیر نظر دفتر مخصوص شاهنشاهی بود. قبل از اهدای قرآنها به روحانیون، اسامی افراد، سوابق و وضعیت عمومی شهر به مرکز مخابره شده و قرار بود تا پیش از ارسال قرآنها به فرمانداری و استانداریهای شهرها، روحانیون از قبل دعوت شوند و به استقبال بیایند و با ایراد سخنرانی به مدح صفات اسلامدوستانه شاه بپردازند. کارمندان ادارات دولتی و فرهنگیان نیز موظف به استقبال بودند و اگر کسی خلاف این رفتار میکرد، سریعاً مجازات و تنبیه میشد. چنان که مخالفت دادستان فومن با رفتن کارمندان به مراسم مذکور فوراً توسط ساواک به دفتر مخصوص شاهنشاهی گزارش شد. ولی تمام تلاش و سعی رژیم برای همراه کردن روحانیت و قبول قرآن پهلوی، به شکست انجامید؛ چرا که روحانیون با الهام از آیات و مفاهیم بلند و ملکوتی قرآن و آگاهی از درسهای تاریخ اسلام و نیرنگ دنیاطلبان در جنگ صفین که با استفاده ابزاری، قرآن را بر سر نیزهها برده بودند، از مکر و حیله شاه به خوبی آگاه بودند؛ به همین دلیل دست به مقاومت زده و در هر محفل و مجلسی به روشنگری و بیان حقایق پرداختند. تا جایی که سیدعلی بهشتی یکی از روحانیون شهرستانها در منبر اعلام نمود «قرآن چاپ کردن، دلیل بر مسلمان بودن نیست.» و عدهای با هدیه آن به مجامع مذهبی، گروهی نیز با خروج از شهر و تعدادی هم با عدم استقبال و بیتوجهی به دعوتهای مکرر رژیم از آنها، مخالفت خود را اعلام کردند. مثلاً وقتی که به سیدعزیزالدین حسینی امام جمعه زنجان گفته شد که قرآن پهلوی را به شهر آوردند ایشان اظهار داشته که: «سرنیزههای آنان کجاست؟»
امام خمینی (ره) در پیامی که به دانشجویان مقیم اروپا، امریکا و کانادا در 24/12/1351 داشت، درباره قرآن پهلوی اعلام کردند: «در این میان از همه اسفبارتر وضع ایران است که رژیم آن مأموریت دارد با چاپ قرآن، تظاهر به اسلام، به اسم سپاه دین سازمان اوقاف و به عناوین فریبنده دیگر یک باره اسلام را ریشهکن سازد، ... برای اجرای این نقشه شوم به کمک و مساعدت روحانینماهای خود فروخته و سرسپرده نیاز کامل دارد و با همکاری آنان میخواهد مساجد و دیگر محافل اسلامی را قبضه کند. مراسم مذهبی را تحت نظارت و مراقبت خود درآورد و به حوزههای علمیه دست یابد.»
(مقاله مروری بر سیاستهای عوامفریبانه پهلوی دوم، ابوالفتح مؤمن، مورخ 17/2/1382، jamejamoine.ir)
2. برامکه یا برمکیان یا آل برمک: خاندان محتشم و معروف ایرانی، از اهل بلخ، که دورة خلافت سفاح و منصور و مهدی و هارونالرشید عباسی بعضی از رجال آن وزیر و کاتب امیر و ندیم خلفا بودهاند. رجال مشهور این خاندان، که میگویند جد آنها در زمان خلیفه عثمان به نزد او رفته اسلام آورده و عبدالله نام یافته بود، در عهد عباسیان مشهور شدند، و مشاهیر آنها عبارت بودهاند از خالد برمکی و پسرش یحیی برمکی که مخصوصاً شخص اخیر با دوتن از پسرانش، جعفر برمکی و فضل برمکی در دستگاه هارونالرشید قدرت و نفوذ تمام داشتهاند، و عاقبت نیز براثر خشم و سخط آن خلیفه، جعفر برمکی مقتول و پدرش یحیی برمکی و برادرش فضل برمکی محبوس و غالب کسان و منسوبان آنها مقهور و متواری گشتند. رجال این خاندان، که گویند، از قدیم در بلخ صاحب دستگاه بودهاند، در عهد اسلام به سبب ثروت، جود و سخای مشهور خویش مورد توجه و رجوع عامه و محل احترام عمومی بودهاند.
عنوان برامکه و برمکی در شهرت و نام آنها به سبب انتساب جد آنها خالد برمکی است به نام برمک [از ریشة سانسکریت پراموکها (prâmukâ) به معنی رئیس]، که عنوان عمومی متولیان معبد بودائی نوبهار در بلخ بوده است. در باب سقوط برامکه اقوال مورخین مختلف است، و داستان رابطة بین جعفر برمکی و عباسه، خواهر هارونالرشید، که در صحت آن از جهات متعدد جای تردید است، اگر هم درست باشد نمیتواند پس از قتل جعفر سبب حبس پدرش یحیی برمکی و برادرش فضل برمکی و نکبت و تواری سایر رجال این خاندان باشد. اتهام به آتشپرستی و به زندقه، اگر بعد از سقوط و نکبت آنها جعل نشده باشد، و همچنین ازدیاد قدرت و ثروت و نفوذ آنها که در بعضی موارد حتی موجب مضیقه و سبب حسد خلیفه میشد قطعاً مهمترین اسباب سقوط برامکه بوده است. (دایرةالمعارف فارسی، غلامحسین مصاحب، جلد اول، صفحه 398، شرکت سهامی کتابهای جیبی، چاپ سوم، سال 1381)
* از 20 و به : 20 ﻫ 3 ـ شماره : 976/20 و ـ تاریخ : 19/9/47
موضوع : مجلس روضهخوانی در مسجد جامع
از ساعت 1235 روز 18/9/47 جلسه روضهخوانی شبستان گرمخانه مسجد جامع با شرکت عدهای در حدود 120 نفر تشکیل گردید. ابتدا شیخ غلامحسین جعفری اظهار داشت اگر کسی قدرتی داشته باشد نباید به مردم و زیردستان زور بگوید و ظلم و ستم کند به ظاهر مسلمان بودن و قرآن به دست گرفتن و خود را در صف مسلمانان قرار دادن مسلمانی نیست باید به فکر مردم بود. سپس سید عبدالرسول حجازی واعظ به منبر رفت و ضمن سخنان خود گفت در حال حاضر در این کشور اسلامی دو طبقه خواب ندارند یک دسته آن افراد بیخبر و خوشگذاران که از فرط مستی به خواب نمیروند و دسته دوم آنهایی هستند که از گرسنگی و بیچیزی خواب ندارند. به خدا قسم این اختلاف طبقاتی قابل وصف و جبران نیست آخر این چه عدالتی است که یک عده آن قدر دارند که نمیدانند چکار کنند ولی در عوض عدهای دیگر به نان شب محتاج هستند. این مجلس در ساعت 1400 پایان یافت. نگهبان مستقیماً ارسال شود. تهامی 23/9
* به : 316 ـ از : 20 ﻫ 3ـ شماره : 33580/20 ه3 ـ تاریخ : 23/9/47
موضوع : روضهخوانی
در ساعت 1335 روز 18/9 شیخ غلامحسین جعفری در مسجد جامع گرمخانه درباره خداپرستی صحبت کرد و ضمن گفتار خود اظهار داشت گرچه باید جانب احتیاط را از دست نداد شاید انسان نداند صحبتی بکند و برایش گرفتاری پیش بیاید اما چه کنم به زبانم آمد در سی سال قبل آیتاله.... مرحوم ابوالحسن اصفهانی از نجف دو صفحه تلگراف در مورد گرفتاریهای دینی به شخصی در ایران مخابره کرد آن شخص جواب داده بود کاری میکنم که آب از جوی رفته باز گردد. ما نباید نا امید باشیم و انزوا اختیار کنیم باید حقایق را بگوییم. خدا قوم یهود را نابود کند بعد از نامبرده سید عبدالرسول حجازی به منبر رفت و درباره انواع مرگ صحبت کرد و گفت مرگ سه نوع است. مرگ فردی. مرگ اجتماعی. مرگ عالم. منظورم این است مرگ برای عموم است سپس اضافه نمود گرچه میترسم صحبت کنم اما این مطلب را میگویم که در روزنامه کیهان نوشته شده است برای قوت قلبم آن نوشته را در بغلم گذاشتم مطلب این بود طبق محاسبه دقیق در دنیا در هر ساعت که 60 دقیقه میباشد مبلغ 12 میلیون تومان خرج سلاح و تجهیزات جنگی میشود در صورتی که در دنیا پانصد میلیون نفر گرسنه هستند این مخارج سلاح جنگی در ساعت در تمام دنیاست که ایران هم جزء آن میباشد. در جنگ ویتنام سالیانه بیست میلیارد تومان خرج سلاح و هیلکوپترهای جنگی میشود. نامبرده بعد اضافه نمود فتوای آن عالم بزرگ این است که خرید کتابهای ضاله، کتابهای بهائیان، یهودیان، مسیحیان حرام است. از شیر فشاری آب که در سر کوچهها و خیابانها برای استفاده عموم نصب شده چنانچه استفاده شخصی به عمل آید حرام است در پایان برای نابودی قوم یهود دعا کرد. مستقیماً ارسال شود. تهامی 20/9