15
تیر
1393
یکی از پدیدههای ناخوشایند اجتماعی در هر کشوری، مبادرت به خودکشی از سوی برخی افراد جامعه است. این معضل که منشا اولیه و صوری آن را باید در بحران روحی و روانی اشخاص جستجو نمود، در واقع، منبعث از مسائل ساختاری در یک جامعه و برگرفته از علل گوناگون اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است. معضل مذکور، در ایران نیز همچون دیگر نقاط جهان به چشم می خورد، این در حالی است که این اقدام، در فرهنگ دینی و اخلاقی ما ایرانیان، بسیار مذموم و ناپسند تلقّی می شود. در این مقاله کوتاه، در راستای پی بردنِ به برخی عللِ برجسته و تاثیرگذار در بروز و شیوع این رویداد ناهنجار در شهر تهران مقارن با اوایل قرن 14 قمری (مطابق با دهه پایانی سلطنت ناصرالدین شاه)، نمونه هایی از این معضل طی مقطع زمانی موردنظر ارائه می گردد. ضمن اشاره به این نکته که در دوره زمانی موردبحث، اکثریت قریب به اتفاق مبادرت به خودکشی، با خوردن تریاک بوده، باید عنوان نمود که در راستای تشریح و تبیین مناسبتر موضوع، مطالب این مقاله، بر اساس جنسیت اشخاص یعنی اقدام به خودکشی از سوی مردان و زنان تفکیک شده است.
زنان
روایات و مطالب در دسترس از محدوده زمانی و مکانی موردنظر، حاکی از این است که مهمترین و شایعترین عامل در سوق یافتنِ زنان به خودکشی، منازعات خانوادگی بود. جنس مونّث به خاطر روحیه لطیف و شکننده خود که برگرفته از خصایص اخلاقی و عاطفی، و همچنین ذات طبیعی مرتبط با زن می باشد، در برابر خشونت و ناملایمات زندگی، کمتر از جنس مذکّر، سرسختی نشان داده و ازینرو، دچار فشار عصبی طاقتفرسا، شکست عاطفی و روحی میشود. در اینگونه مواقع، خودکشی، یکی از راههایی است که برخی زنان به آن توسّل می جویند. بخشی از این منازعات، مربوط به نزاع زن با دیگر اعضای خانواده بود و قسمت عمده آن نیز در ارتباط با چالش زناشویی یعنی زد و خورد بین زن و مرد بوده است.
ضرب وشتم میان دو همسر «مشهدی حسین» که توام با خوردنِ مقداری تریاک از سوی زن دومِ او گردیده، و در نهایت نیز منجر به مرگ او شد1؛ نزاع «دختر حاجی علی نام» با نامادریاش و اقدام به خودکشی ناموفق2؛ کشمکش شدیدِ «دختر حاج محمدعلی قناد» با مادر شوهر خود که به دنبال آن نیز «اهل خانه آنان را ساکت میکنند دختر مقداری تریاک میخورد احوالش منقلب میگردد مداوا میشود»3. منازعه «همشیره استاد محمدعلی» با نامادریاش و اقدام او به خودکشی4؛ زدوخورد «عیال مشهدی جمعه بروجردی» با مادرشوهر خود که در پی آن هم مقداری تریاک به قصد خودکشی مصرف نمود5؛ درگیری شدید دو همسر «ملّا اسدالله مکتب دار» که سبب گردید تا یکی از آنها اقدام به خودکشی نماید6. همه اینها، از نمونههای قابل توجه در زمینه تاثیر شدیدِ فشار روانی ناشی از منازعات خانوادگی در ترغیب بانوان به سوی خودکشی بود. آخرین مورد ارائه شده در این زمینه نیز بدین ترتیب است: «دختر حاجی عبدالصمد تاجر دیروز میخواست سیزده به در برود زن پدرش مانع شده بود به این واسطه با هم نزاع نموده دختر مذکوره مقداری تریاک خورد نزدیک به هلاکت بود مداوا شد»7.
اما بخش مهمتر چالشهای خانوادگی در این دوره، که بستر را برای اقدام به خودکشی زنان فراهم می نمود، منازعه زناشویی بود. پیامدهای کشمکش میان زن و شوهر، بر اعصاب و روان جنس مونّث، به مراتب مخرّب تر از تاثیر نزاع زن با دیگر اعضای خانواده است، چرا که تیرگی رابطه میان زن و شوهر بهعنوان شریک زندگی و مرهم آلام یکدیگر، سبب از هم گسیختگی عاطفی و بحران روحی برای طرفین (خصوصا زن) گردیده، که یکی از نتایج آن، مبادرت بانوان به خودکشی به منظور خروج از این فشار طاقتفرسا است. نمونه های متعدّد و گزارشهای مکرّری از سوی نظمیه تهران، راجع به این معضل اجتماعی گزارش گردید: «نزاع عیال مشهدی حسین» با شوهرش8 (ج1 ص9)؛ کشمکش «عیال مشهدی اکبر صبّاغ» با او9؛ منازعه شهابالملک با زن صیغه ای خود بر سر حضانت دختر هفت ساله شان10؛ جرّوبحث «عیال مشهدی کریم» با شوهر11؛ درگیری «عیال کربلایی هادی» با شوهر12؛ زدوخورد «ملّاحسن مکتب دار» با همسر13؛ منازعه زن «علی خشت مال» با شوهر14؛ جدال میان «عبدالحسین کهنه فروش» با همسرش15؛ نزاع «حاج اسدالله» با زنِ خود16؛ بروز کدورت میان «عیال میرزا لطیف» با شخص مذکور17؛ و درگیری «عیال محمدحسن بیگ» با او18؛ فقط نمونههای معدودی از کشمکش زناشویی می باشد که به دنبال آن، زن، در یک اقدامی ناموفق، مبادرت به خودکشی نمود.
راجع به این نوع اقدامات از سوی زنان، نکاتی شایان ذکر است. نکته اول اینکه، اگرچه این رویکرد، عمدتا با عدم موفقیت روبه رو می شد، با اینحال، بعضا به مرگ افراد نیز منتهی می گردید: «دیشب زن میرزا ابوالقاسم گیلانی با شوهرش نزاع کرده قدری تریاک میخورد حالتش منقلب گردیده هر قدر معالجه مینمایند سودی نکرده فوت میکند»19. دوم آنکه، بعضی از زنان، در جامعه مردسالارِ ایران در آن زمان، ازین روش بهعنوان یک حربه و ترفند در راستای تحمیل خواسته های خود بر شوهر استفاده میکردند، و به عبارتی بهتر، هدف آنان نه خودکشی بلکه تهدید بود: «دیروز کربلایی علی با زنش نزاع کرده مشارالیه محض تهدید او قدری تریاک خورده به اصطلاح مرده بازی درآورده کسانش متوحش و مضطرب گردیده او را دوا خورانده بهبودی حاصل نمود»20. همچنین بنابر گزارشی دیگر از اداره نظمیه تهران: « دیشب زن کریم نام با شوهرش برای اینکه مشارالیه اجازه نمیداد به جهت تعزیه از خانه بیرون رود نزاعشان شد بنای زدوخورد را میگذارند اهل خانه آنها را ساکت میکنند بعد ضعیفه برای تهدید شوهرش جزیی تریاک میخورد کسانش او را مداوا نموده آخرالامر شوهر مجبور میشود اجازه رفتن او به تکایا را بدهد»21.
در برخی موارد موضوعات مهمتری سبب منازعه زناشویی و اقدام به خودکشی می شد، به طوری که همسر «تقی نام بقّال» که قصد جدایی از او داشته، امّا با مخالفت تقی مواجه می شد، با خوردنِ تریاک، اقدام به خودکشی نمود، در نتیجه آن، «شوهرش مطلع شد و او را دوا و دکتر میکند تا خوب شد اما روز بعد خود تقی دچار نقاهت شد حالش منقلب گردید بعد یک روز و یک شب فوت نمود از قراری که همسایه ها زنانه صحبت میکنند زنش او را مسموم کرد»22.
به نظر میرسد دومین علت تاثیرگذار در بروز مسئله خودکشی یا اقدام به آن از طرف زنان در دوره موردنظر، موضوع تعدّد زوجات از سوی شوهر بود. یکی از موارد در این زمینه، آگاهی همسر یکی از ساکنین تهران به نام ابراهیم از قصدِ شوهرش برای ازدواج مجدّد است که در نتیجه آن نیز «مقداری تریاک خورده نزدیک به هلاکت بوده مداوا شد»23؛ اقدام به یک خودکشی ناموفق از سوی «عیال آقامحمدعلی عطّار» بعد از اطّلاع اش از اینکه شوهر او زن دیگری نیز دارد24؛ مشابه روایت مذکور، مبادرت به خودکشی «عیال مشهدی رحیم» به علّتِ اختیار نمودنِ همسر دوم از سوی شوهر25، و همچنین ماجرای «عیال مشهدی رضای بزاز» است که: « به واسطه عیال جدیدی که شوهرش گرفته و رشته محبت از او گسسته مقداری تریاک میخورد و حالتش منقلب شده. اهل خانه مضطرب شده طبیب حاضر کرده به زحمات زیاد او را مداوا و معالجه نموده بهبودی حاصل مینماید».26
نمونه دیگر، به ماجرای «میرزا محسن نام» برمی گردد. این شخص، «ضعیفه ای» را برای یک ماه به عقد موقّتِ خود درآورده بود، همسرش از این قضیه مطّلع گردیده، ابتدا به منازعه با میرزامحسن پرداخت و سپس مبادرت به خودکشی نمود. این حربه و ترفندِ او، موثّر واقع شد چرا که «شوهرش ضعیفه را که گرفته بود بیرون کرد صلح نمودند»27. علاوه بر تاثیر پدیده چندهمسری در بروز خودکشی از سوی زنان، بی بندوباری برخی افراد مذکّر نیز در ترغیبِ همسرانشان به قتل نفسِ خود موثّر بود، چنانکه «عیال آقارضانام سرباز» به علّتِ رابطه نامشروع و غیراخلاقی شوهرش با یک «ضعیفه بدکاره»، با خوردنِ مقداری تریاک، اقدام به خودکشی کرده که در نهایت هم به مرگ این زن منجر شد: «کسانش هر قدر معالجه و مداوا میکنند سودی نکرده هلاک میشود»28.
مردان
در مورد علل خودکشی یا مبادرت به خودکشی از سوی مردان، در تهران طی دوره موردنظر، باید گفت که تا حد زیادی متفاوت با محرّکه های ترغیب زنان به سمت خودکشی بود. اگرچه یکی از علت های موثّر در گرایشِ مردان به این اقدام مذموم، اختلالات روحی ـ روانی ناشی از منازعات با دیگران منجمله همسر بود، با اینحال، موضوعات اقتصادی و معیشتی نقش پُررنگی در این زمینه داشت.
راجع به چالشهای زناشویی و تاثیر آن در خودکشی جنس مذکّر، تعداد این نوع گزارشها همانند مسئله مشابه در جنس مونّث نبوده بلکه تا اندازه قابل توجهی کمتر است.مشهدی نام که حالت جنون دارد دیشب با زنش نزاع کرده یکی از همسایه ها میرود آنها را ساکت کند با او هم نزاع مینماید و چاقو کشیده که خود را صدمه بزند به زحمت او را ساکت نموده کسانش او را با ضعیفه صلح میدهند29.
کشمکشِ «حسین نام پسر مرحوم حکاک باشی» با عیال خود و مبادرت به خوردنِ تریاک به قصد خودکشی30؛ نزاع «کربلایی هادی چینی بندزن» با زنش و تصمیم برای نابودی خود31؛ و همچنین اقدام جالب توجه «اکبرنام طوّاف» از نمونه های دیگر منازعات زناشویی است: «اکبرنام طواف با عیال خودش گفتگو و نزاعشان شده زدوخورد کرده ضعیفه شوهرش را کتک زده مشارالیه هم از فرط غیرت مقداری تریاک خورده یکی از همسایه ها مستحضر گردیده درصدد معالجه او برآمده مداوا شد»32.
اما در آن سو، تعداد گزارشهای رسیده از درگیریهای غیرزناشویی، و نقش آن در ترغیب مردان به سوی خودکشی، بیشتر از زنان بود. اولین گزارش راجع به ماجرای جدال و درگیری همسران «شیرعلی دلال» و «باقر تخمه فروش» است: «شیرعلی دلال با باقر تخمه فروش در یک خانه همسایه هستند زنهای ایشان نزاع کرده بنای فحاشی بد را گذارده بودند باقرمعروض از فرط غیرت رفته مقداری تریاک خورده کسانش هر قدر معالجه و مداوا نمودند سودی نکرده هلاک شده است»33.
موارد دیگر: اقدام به خودکشی ناموفق از سوی «مشهدی جعفر» در نتیجه گلاویزشدن با پدر34؛ مشابه همین عمل از سوی «استاد علی اکبر» که با زنِ برادر دعوا کرده بود35؛ منازعه «اسدالله نام» با مادر36؛ زد و خورد سید نورعلی با عبدالکریم که منجر به خودکشی ناموفقِ شخص اخیرالذکر گردید37؛ جرّوبحث یکی از اشرار تهران به نام «خسروسیاه» با مادرش که باعث اقدام به خودکشی و در نهایت هم مرگ او شد38؛ منازعه میرزامهدی با پدرزن اش و مبادرت به قتل نفس خود39؛ اقدام به خودکشی ناموفق از سوی «استاد محمود سلمانی» به خاطر زدوخورد با برادر40؛ و آخرین نمونه نیز مربوط به داستان عجیب خودکشی یک جوان بیست ساله است: «حبیب الله نام پسر میرزاتقی مازندرانی که 20 سال داشت از مادر خود زن میخواسته مادرش به مسامحه و طفره میگذراند تا روز گذشته در این خصوص مجددا باز با مادرش گفتگو کرده چون جواب یاس شنیده بود سر شب مقداری تریاک خورده صبح اهل خانه ملتفت شدند که مرده است»41.
علاوه بر علل مذکور، مشکلات اقتصادی و فشار مالی ناشی از مسئولیت خانواده نیز از محرّکه های برجسته برخی مردان در گرایش به خودکشی بود. بنابر گزارش نظمیه: «امروز صبح خلیل نام خاک کش به خانه اش رفته نزد کس و کارش گریه نموده شکایت میکند که قرض دارم چه بکنم مخفیانه مقداری تریاک خورده حالتش منقلب شده کسانش حکیم آورده مشغول معالجه هستند ولی از مخاطره دور نیست»42.
همچنین، «مشهدی محمدعلی بقال» به خاطر مقروض بودن و نابسامانی وضعیت مالی، در راستای خودکشی، مقداری تریاک مصرف نمود که البته مداوا گردید43؛ «مشهدی علی سمسار» به جهت پریشانی اوضاع اقتصادی و درماندگی، درصدد خودکشی برآمد که اطرافیان او را به نزد پزشک بردند44؛ «مشهدی عباس سمسار» هم در نتیجه تعدد زوجات و داشتنِ تعداد زیادی عائله، از عهده تامین هزینه خانواده بر نیامده، با خوردن تریاک، «نزدیک به هلاکت بوده کسانش درصدد معالجه برآمدند»45؛ و آخرین گزارش در این زمینه نیز مربوط به شخصی به نام «محمودخان» بود: «محمودخان نام به واسطه افلاس و پریشانی و مهیا نبودن اسباب و ملزومات عید مقداری تریاک خورده به حمام رفته و به زودی بیرون آمده در کوچه میخوابد قریب به هلاکت بوده که اجزای پلیس رسیده مداوا شد»46.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. گزارشهای نظمیه از محلات طهران، به کوشش انسیه شیخ رضائی و شهلا آذری، تهران: انتشارات اسناد ملی ایران، 1377ش، جلد1، ص81.
2. همان، ص155.
3. همان، ص191.
4. همان، ص195.
5. همان، ص365.
6. همان، جلد2، ص455.
7. همان، جلد1، ص415.
8. همان، ص9.
9. همان، ص76.
10. همان، ص97.
11. همان، ص152.
12. همان، ص247.
13. همان، ص396.
14. همان، ص418.
15. همان، ص419.
16. همان، جلد2، ص487.
17. همان، ص492.
18. همان، ص502.
19. همان، جلد1، ص127.
20. همان، ص41.
21. همان، ص178.
22. همان، ص90.
23. همان، جلد2، ص444.
24. همان، جلد1، ص242.
25. همان، ص267.
26. همان، ص15.
27. همان، جلد2، ص645.
28. همان، جلد1، ص4.
29. همان، جلد2، ص571.
30. همان، جلد1، ص370.
31. همان، جلد2، ص747.
32. همان، ص662.
33. همان، ص706.
34. همان، جلد1، ص22.
35. همان، ص399.
36. همان، جلد2، ص485.
37. همان، جلد1، ص111.
38. همان، جلد2، ص525.
39. همان، ص564.
40. همان، ص542.
41. همان، جلد1، ص6.
42. همان، ص329.
43. همان، ص69.
44. همان، ص172.
45. همان، جلد2، ص439.
46. همان، جلد1، ص392.
موسسه مطالعات تاریخ معاصر