30 فروردین 1393
ماجرای طبس از نگاه سپهبد خلبان شاپور آذر برزین
پیش درآمد :
مطلب پیش رو مقاله ای نوشته سپهبد خلبان شاپور(عبدالله) آذربرزین است او به مدت 18 سال معاون عملیاتی فرمانده نیروی هوایی در زمان پهلوی دوم بود . مطالب مطرح شده ازسوی ایشان در این مقاله صرفا به جهت استفاده پژوهشگران تاریخ معاصر دراینجا بازنشر می شود. پژوهشگران محترم با در نظر گرفتن این روایت در کنار سایر روایت ها، در باره تجاوزنظامی آمریکا به طبس، برداشت دقیقتر ومنطبق با دیدگاه ها و روایت های مختلف بدست بیاورند. بنابراین انتشاراین متن به هیچ وجه بیانگرتائید دیدگاه های یکطرفه آقای آذربرزین نیست .
1 ـ شناخت طبس:
طبس شهر کوچکی است در شمال شرقی یزد و غرب بیرجند ، این شهر دارای یک فرودگاه خاکی موقت است که سالها قبل از انقلاب و به هنگام وقوع یک زلزله توسط نیروی هوایی ایران برای کمک به زلزلهزندگان ساخته شد.
نیروی هوایی با ایجاد یک سیستم ارتباطی بین فرودگاه مزبور و مرکز عملیات نیروی هوایی روزانه بین 10 تا 12 هواپیمای C – 130 نیازمندیهای دارویی و غذایی را به فرودگاه مزبور حمل و در مراجعت مجروحین را به بیمارستانهای تهران و سایر شهرستانها تخلیه مینمود.
پس از خاتمه عملیات کمکرسانی چون اداره هواپیمایی کشوری نیازی به فرودگاه نداشت و از طرفی مسئولیت حفاظت فرودگاه را قبول نکرد، نیروی هوایی با ایجاد چند کانال در فواصل مختلف باند پروازی را غیرقابل استفاده نمود. ولی طرحی وجود داشت تا در صورت نیاز مجدداً آن را عملیاتی و قابل استفاده نماید. فرودگاه مزبور در زلزله بعدی که مقارن با دوران انقلاب بود مجدداً عملیاتی گردید ولی اینکه دوباره آن را غیر عملیاتی نموده باشند اطلاعی در دست نیست.
اینکه چرا نام طبس و آن فرودگاه موقت بر سر زبانها افتاد به علت سانحهای است که هواپیمای نظامی امریکا در یک عملیات نافرجام برای نجات گروگانهای امریکایی دچار آن شدند و هشت نظامی امریکا و یک ایرانی که سمت مترجم را داشت جان خود را از دست دادند.
2ـگروگانگیری:
در 4 نوامبر سال 1979 که برابر 13 آبان 1358 میباشد و در یک روز بارانی حدود 500 نفر از طرفداران حکومت جمهوری اسلامی که دانشجویان خط امام نامیده میشدند سفارت امریکا را در تهران تصرف کردند و در حدود 60 امریکایی را به گروگان گرفتند. مقارن با همین زمان سه دیپلمات امریکایی که در لحظه تصرف سفارت در ساختمان وزارت خارجه ایران بودند نیز به اسارت طرفداران حکومت جمهوری اسلامی درآمدند.
برنامه تلویزیون امریکا در سراسر جهان صحنههایی از خیابانهای شلوغ تهران را نشان میدادند که مردم با شعارهای ضد امریکایی درخواست استرداد شاه ایران را مینمودند. اولین نخستوزیر جمهوری اسلامی ایران مهندس بازرگان این عمل را که در حقیقت تجاوز به خاک امریکا بود به شدت مورد انتقاد قرار داد و از رهبر جمهوری اسلامی [امام]خمینی درخواست کرد با استفاده ازنفوذ خود تصرفکنندگان سفارت را وادار نماید تا گروگانها را آزاد و سفارت را تخلیه نمایند و چون [امام]خمینی با درخواست وی موافقت نکرد وی استعفا داد و از قبول مسئولیت خودداری کرد.
3ـ واکنش کشور امریکا:
دولت امریکا به دنبال شکایت به سازمانهای بینالمللی حسابهای بانکی ایران را در امریکا بست و ایران را تهدید به تحریم اقتصادی نمود و در 16 نوامبر 1979 برژینسکی مشاور امنیتی کاخ سفید از قول پرزیدنت کارتر به وزیر دفاع امریکاهارود براون (HAROLD BROWN) ابلاغ نمود که از رئیس ستاد مشترک امریکا خواسته شود طرحی را برای آزادی و نجات گروگانها تهیه نماید. این تصمیم در اثر فشارهای مداوم برژینسکی بود که همانطور که در کتاب خود نوشته معقتد بود نجات گروگانها آبروی کشور امریکا و باعث تقویت روحیه گروگانها خواهد شد و پرزیدنیت کارتر که اصولاً تجربه نظامی نداشت بدون اینکه تصور کند اجرای چنین عملی ممکن است سلامت گروگانها را به خطر اندازد دستور تهیه طرح را داد.
4- طرحریزی مقدماتی:
طراحان اولیه طرح نجات گروگانها عبارت بودند از:
الف: هارولد براون وزیر دفاع امریکاHAROLD BROWN
ب: ادمیرال ترنر (TURNER) رئیس سازمان اطلاعات امریکا ( CIA)
پ: ژنرال جونز (JONES) رئیس ستاد مشترک امریکا
ت: سپهبد PASTAX مشاور ژنرال جونز
ث: برژینسکی مشاور امنیتی کاخ سفید که به دستور رئیس جمهور در حمله مزبور شرکت میکرد و حضور یک غیرنظامی که متخصص نیست در چنین جلساتی غیرعادی به نظر میرسید.
5 ـ یگانهای شرکتکننده:
کمیته بررسیکننده طرح اولیه نجات گروگانها ترکیب سلاحها و نیروهای شرکتکننده در عملیات را به شرح زیر انتخاب نمود تعداد اصلی سلاحها و نفرات را فرمانده عملیات هنگام طرح اجرایی تعیین نمود.
الف: یک واحد از رزمندگان دلتا فورس DELTA FORCE نفرات این یگانها نفرات ممتاز و برجسته کلاه سبزها یا نیروهای مخصوص امریکا میباشند که برای عملیات خاص ـ مبارزه با تروریسم و عملیات پنهانی آموزش داده میشوند این یگان در سال 1977 در ارتش امریکا به وجود آمد.
ب: یک واحد از کماندوهای نیروی زمینی (RANGERS) یا رنجرها که برای مأموریتهای خاص برون مرزی آموزش داده میشوند برای کسب خبر و خرابکاری در منطقه دشمن نفوذ میکنند انهدام تأسیسات هوایی و زمینی دشمن و خطوط مواصلاتی از متخصصهای این یگانها می باشد.
پ:تعدادی هواپیمای حمل و نقل C-130 برای حمل سوخت هلیکوپترها
ت:دوفروند هواپیمای C-130 از نوع GUN SHIP برای تامین پوشش بر روی سفارت وفرودگاه مهرآباد این هواپیماها مجهز به مسلسلهای پرقدرتی هستند که در داخل هواپیمای نزدیک دربهای خروجی طرفین نصب شده و از همین دربها تیراندازی انجام میشود قدرت آتش این هواپیماها به مراتب از هواپیماهای شکاری بیشتر است.
ث: تعدادی هلیکوپتر که نوع وتعداد آنرا فرمانده واحد اجرایی تعیین خواهد کرد.
ج:یک فروند هواپیمای غولپیکر جت C-141 برای خارج کردن گروگانها و نفرات شرکتکننده در عملیات از تهران
چ: به تعداد مورد نیاز خودروی VAN که قرار بود این خودروها در محل خریداری شود
6- فرماندهی و تهیه طرح اجرائی:
هنگامی که تصمیم پرزیدنت کارتر مبنی بر انجام نجات گروگانها قطعیت یافت فرماندهان واحدهای شرکتکننده به شرح زیر انتخاب گردیدند:
الف: سرلشکر نیروی زمینی امریکا وا (VAUGHT) فرمان وی در 12 نوامبر 1979 ابلاغ گردید نامبرده فرماندهی کل نیروهای شرکتکننده در عملیات را به عهده داشت و ستاد فرماندهی خود رادرپایگاه هوایی کِنا(QENA)درمصر تشکیل داد وسیستم ارتباطی مطمئن بین ستاد او و پنتاگون و یگانهای شرکتکننده در عملیات برقرار شد.
ژنرال وا گروهی برجسته از متخصصین جنگهای نامنظم را برای تهیه طرح اجرایی انتخاب نمود سپهبد GAST رئیس[پیشین] متشاری درایران در دوران [پس از]انقلاب معاون سرلشکر وا و مسئول آموزش خلبانان هلیکوپتر در[آمریکا]گردید هنگام انتخاب GAST درجه او سرلشکر بود و بعداً سپهبد شد.
ب: سرهنگ بکویت (BECK WITH) فرمانده دلتا فورس (DELTA FORCE) و کوماندوها و هدایتکننده عملیات در یورش به سفارت امریکا، افسر مزبور پایهگذار این واحد جدید در نیروی زمینی امریکا بود و اولین فرمانده آن،سه سال درویتنام جزء نیروهای مخصوص کلاهسبزها جنگیده بود. زخم خطرناکی در سینه داشت که او را تا دم مرگ کشاند ولی نجات پیدا کرد وی بهعنوان بهترین جنگنده در واحد نیروهای مخصوص شناخته میشد یکی از روزنامهنگاران که در دفتر وی با او مصاحبه کرده بود در مقاله نوشت وی در آرم مخصوصی که روی سینه خود گذارده بود نوشته بود:
KILL'M ALL .LET GOD SORT'M OUT یعنی همه را بکش اگر خدا خواست کسی زنده بماند خودش انتخاب کند.
واحد او درویتنام برجستهترین واحد بود. روحیه سربازان اودرسطح بالایی قرارداشت. چندین بار سربازان زخمی خود را روی دوش حمل کرده بود و نفرات وی معتقد بودند او هیچگاه آنها را رها نخواهد کرد، بالاترین نشان جنگی امریکا روی سینه او نصب بود.
پ: فرمانده هواپیماهای عملکننده در عملیات به سرهنگ نیروی هوایی KYLE [سپرده شد.]
ت: فرمانده عملیات هلیکوپترها سرهنگ تفنگداران دریایی PITMAN
ث: لیدر دسته پروازی هلیکوپترها سرهنگ دوم تفنگدار دریایی SEIFFERT
7ـ اقدامات انجام شده برای اجرای طرح:
فرمانده عملیات برای اجرای مأموریت باید در کوتاهمدت اقداماتی را به شرح زیر انجام میداد
الف: نقطه پرت و دورافتادهای را در ایران انتخاب نماید، تا هلیکوپترهای شرکتکننده در عملیات پس از پرواز به ایران در آن نقطه فرود آمده ازهواپیمای C-130 سوختگیری نموده نفرات را به نقطه بعدی ببرند. برای این منظور فرودگاه طبس مناسبترین محل تشخیص داده شد ولی اطلاعاتی در مورد مقاومت باند و ظرفیت آن برای پذیرش شش فروند C-130 را نداشتند و برای آگاهی از این اطلاعات یک هواپیمای C1A در محل فرود آمد و اطلاعات را در اختیار فرمانده عملیات قرار داد که این اطلاعات کامل نبود و یکی از عوامل ایجاد سانحه اطلاعات ناقص درباره فرودگاه طبس بود که به نام DESERT ONE یا صحرای اول نامگذاری شده بود.
ب: عناصری را به داخل ایران نفوذ دهد که وسیله ارتباطی آنها را تأمین نماید تا بتوانند اطلاعات و گزارش پیشرفت عملیات را به واشنگتن ارسال نمایند.
پ: پناهگاه امنی را در فاصله دو ساعت رانندگی از تهران انتخاب نماید تا کوماندوها و نیروی دلتا به وسیله هلیکوپتر به آن محل رفته تمام روز بعد را در آنجا مخفی شوند برای هلیکوپترها تورهای استتار همرنگ زمین پیشبینی شده بود این محل نیز در شمال گرمسار بین کوهها بود و در عملیات به نام DESERT TWO یا صحرای دوم نامگذاری شد.
ت: یک فرودگاه مناسب برای سوختگیری هواپیماهای C-130 دررفت و برگشت ازمأموریت دریک کشور دوست مجاور ایران انتخاب شود که فوردگاه مناسبی در جزیره MAZIREH و در شرق کشور عمان و در اقیانوس هند قرا دارد انتخاب شد.
ث: محل دقیق گروگانها ا در داخل سفارت باید به دست آورد که این اطلاعات تا آخرین ساعات قبل از اجرای طرح به دست فرمانده عملیات نرسید ولی آشپز سفارت که یک پاکستانی بود هنگامی که در یک هواپیمای تجارتی از ایران به پاکستان میرفت در صندلی مجاوریک عامل سیا نشسته بود وبر حسب تصادف به او خبر داد که گروگانهادرعمارت کنسولگری نگهداری میشوندولی سرهنگ BECK – WITH نتوانست با قبول صحت این اطلاعات ،عملیات رادچار خطر نماید
ج: فرمانده عملیات بایدهلیکوپترهاراازامریکا به ناوهواپیما بر NIMITZ دراقیانوس هند انتقال دهد تعداد هلیکوپترهای مورد نیاز 6 فروند بود که با دو فروند رزرو جمعاً هشت فروند بود. ضمناًنوع هلیکوپترسکوریسکی یاRH – 53D انتخاب شد. زیرا هلیکوپتر مزبور دارای قدرت زیاد و مخازن سوخت اضافی است که میتواندمسافتهای طولانی راطی نماید. بعلاوه این هلیکوپتر وقتی برروی ناوهواپیمابر نشست میتوانستند آنها را به سطح زیرین ناو ببرند.تااز دید ماهوارههای جاسوسی شوروی پنهان بمانند. هلیکوپترهای مزبوربه وسیله هواپیمای C-5 به جزیره DIEGO GARCIA درجنوب اقیانوس هند فرستاده شد وازآنجا پس از اینکه وسایل مینیابی آنها را پیاده کردند باکهای اضافی روی آن نصب شد و بعد از انجام تغییرات به ناوهواپیمابر NIMITZ فرستاده شدند.
8ـ سناریوی عملیات
برابر طرح قرار بر این بود که عملیات نجات گروگانها برابر برنامه تعیین شده به شرح زیر به مورد اجرا گذارده شود
الف:93 نفر از یگان دلتا در تاریخ 20 آپریل از پایگاه خود در آمریکا به وسیله هواپیما به شهر فرانکفورت در آلمان پرواز نمایند و از آنجا به وسیله هوپیمای نظامی به پایگاه کِنا (QENA) که یک پایگاه هوایی و متعلق به کشور مصر است عزیمت نمایند.
ب: 64 نفرازکوماندوهای نیروی زمینی نیروی زمین نیز به همین ترتیب به مصر بروند.
پ: نامبردگان پس ازتوجیه درباره مأموریت به وسیله یک هواپیمای C-141 نیروی هوایی امریکا به فرودگاه MAZIREH پرواز نمایدودرهمان تاریخ یعنی 24 آپریل به وسیله هواپیماهای C-130 که درروی زمین منتظر آنها هستند به سمت طبس پرواز نماید. این هواپیما قبل از رسیدن به قلمرو فضایی ایران و در آبهای اقیانوس هند سوختگیری هوایی مینمایند تا در صورتی که عملیات به مانعی برخورد نمود بتوانند با بنزین کافی به پایگاه اولیه مراجعت نمایند.
ت: اولین هواپیمایی که در طبس فرود میآید حامل فرمانده دلتافورس، تعدادی از نفرات و تعدادی از کماندوهای یک تیم کنترل رزمی ودوژنرال ایرانی که برابر اظهارات مؤسسه تحقیقاتی نقش مترجم را داشتند خواهد بود. کماندوها مسئول کنترل جادهای که از مجاورت فرودگاه میگذرند خواهند بود و کلیه خودروها باید متوقف نموده مسافرین را اسیر و تا خاتمه عملیات آنها را با هواپیمای C-130 به مصر خواهند برد. و از آنجا ترتیب مراجعت آنها به ایران داده خواهد شد. تیم کنترل رزمی باید نشست و برخاست هواپیماها و هلیکوپترها را کنترل نموده دوسمت باند رابا چهار تا شش چراغ قوه کمنور علامتگذاری کنند. تا هواپیماها بتوانند بدون استفاده از چراغ در فرودگاه فرود آیند. درمورد هواپیمای اول خلبانان با استفاده ازعینکهای مخصوص سمت باندراتشخیص داده به زمین خواهند نشست.
ث: هنگامی که فرودگاه آماده شد دو فروند هواپیمای c-130 بقیه تیم دلتا و کماندوها را به طبس برده و پس از تخلیه سرنشینان به پرواز درآمده به پایگاه خود مراجعت مینمایند.
ج: با پرواز این دو فروند هواپیما چهار فروند هواپیمای حامل سوخت برای هلیکوپترها به زمین خواهند نشست و منتظر آمدن هلیکوپترها خواهند شد.
چ: هلیکوپترها که از ناوهواپیمابر بلند شدهاند پس از نشستن C-130ها در طبس فرود آمده عمل سوختگیری را انجام و نفرات تیم دلتاو13 نفرازکماندوها را به اضافه رانندهها و کمک رانندهها به وسیله هلیکوپتر به مخفیگاه 2 DESERTS یا صحرای دوم که در شمال گرمسار و دامنه کوه قرار دارد برده و نفرات با استفاده از تور استتار هلیکوپترها را از دید هوایی مخفی نموده و نفرات نیز در همین نقطه باقی میمانند این افراد در حدود 18 تا 20 ساعت بعد را باید در این محل مخفی بمانند و شب بعد برابر برنامه به سفارت و وزارت خارجه حمله کنند و اگر روستایی شکارچی یا اهالی دههای اطراف بهوجود آنان پی بردند باید آنها را دستگیر و در بند نگهدارند و پس از خاتمه عملیات آنها را رها سازند.
ح: رانندهها و کمکرانندهها در اول روشنایی صبح در گرمسار سوار یک خودروی از نوع VAN که راننده آن یک سرگرد بازنشسته نیروی مخصوص است که به عنوان عامل خبر به ایران نفوذ کرده مسئولیت خرید خودروها و مخفی کردن آنها را برعهده دارد به گاراژ خودروها خواهند رفت و پس از تحویل پایین در تاریکی شب خود را به گرمسار میرساند تا نفرات دلتا و کماندوها را به سفارت و وزارت خارجه ببرند
خ:نفرات دلتا در صورت موفقیت و خلع سلاح کردن نگهبانان و یا کشتن آنها و آزاد کردن گروگانها به هلیکوپترها که روشن و در گرمسار منتظر بودند خبر ببرند و هلیکوپتر برابر زمانبندی تعیینشده یکایک در محل فرود هلیکوپتر در سفارت نشسته گروگانها و نفرات تیم دلتا را سوار کرده به فرودگاه کوشک نصرت در منظریه قم میبرد تا از آنجا به وسیله هواپیمای C-141 که روی زمین بود ایران را ترک نمایند.
د: یکی از هلیکوپترها باید در ساختمان وزارت خارجه فرود آمده کماندوهاوگروگانها راسوارکرده به منظریه قم خواهد برد.
ذ: پس ازپرواز آخرین هلیکوپتر از طبس نفرات سوار هواپیماهای C-130 شده طبس را تخلیه مینمایند و 50 نفر کماندوها در تاریکی شب بعد در فرودگاه کوشک نصرت فرود آمده نگهبانان را دستگیر و ارتباط آنها را قطع مینمایند و در زمان تعیینشده که قبل از آزادی گروگانها بوده هواپیمای C-141 برای تخلیه نیروها و گروگان ها[ایرانی] در باند اسفالت آنجا فرود میآید.
ر: نفرات تیم دلتا پس از نشستن در فرودگاه کوشک نصرت و لحظه قبل از بلند شدن C-130 هر شش هلیکوپتر را منهدم مینمایند.
ز: به نفرات دلتا و کماندوها دستور داده شده بود در صورتیکه عملیات دچاراشکال شدنامبردگان باید با وسیله زمینی به ترکیه بروند به آنها نقشه مسیر و پول ایرانی قطبنما و چراغقوههای STROBE داده شده بود. این چراغها از نوع چراغی است که روی بدنه هواپیماهای مسافری نصب شد و با نور قوی چشمک میزند و از مسافت دور به خوبی مشخص است ضمناً به آنها دستور داده شده در مسیری که عزیمت میکنند با سنگ یا شاخه درختان حروف الفبای قراردادی را بر روی زمین بگذارند تا ماهوارههای اکتشافی بتوانند موقعیت آنها را مشخص نماید.
ژ: برابر درخواست فرمانده گروه دلتا قرار بود دو فروند هوپیمای C-130 مسلح یکی روی سفارت دیگری روی مهرآباد پرواز نماید تا در صورتی که جماعتی از مردم بخواهند به کمک نگهبانان بروند آنها راازبین ببرند و یا اگر هواپیمای شکاری بخواهدازمهرآباد پرواز کنداورادرروی باندمنهدم مینماید.
این قسمت از طرح که مورد توجه مؤسسه تحقیقاتی قرار نگرفته است از نقاط ضعف طرحریزی بوده است نخست آنکه دفاع هوایی نیروی هوایی ایران در تمام مدت بیست وچهار ساعت قادر است هواپیماهای آمادهباش یک دقیقه را از کلیه پایگاهها پرواز دهد و در صورتیکه چنین وضعی در مهرآباد بهوجود میآمد بدون شک هواپیمای آماده پایگاه همدان میتوانستند در کمتر از 9 دقیقه روی تهران باشند و بهطور قطع هواپیمای C-130 نمیتوانست جان سالم به در برد مسئله دیگر موضوع کشتار مردم است اگر قرار بود این هواپیما به سوی مردم تیراندازی نماید رقم کشتهشدگان به چندین هزار نفر میرسید و این عمل امریکا واکنش بدی در سراسر دنیا داشت.
9ـ اجرای طرح:
الف: تاریخ حمله به سفارت امریکا در ایران و وزارت خارجه ایران برای آزادی گروگانها در تاریکی روز 25 اپریل تعیین و قطعیت یافت.
ب: اولین هواپیمای C-130 حامل تیم پیشبر در ساعت 10 بعدازظهر روز 24 آپریل 1980 در فرودگاه طبس فرود آمد. نفرات کماندو و تعدادی از دلتا فورس که مأمور راهبندان جاده بودند به سرعت خودروی جیپ را از هواپیمای C-130 پایین آورده به سمت جاده رفتند. دقیقهی بد یک اتوبوس مسافری که حامل 50 مسافر بود به دستور سربازان متوقف شد.مسافران وحشتزده تصور میکردند سربازان با آن تجهیزات از کرات دیگری آمدهاند در اینحال یکی از مترجمین به زبان فارسی به آنها گفت تمرین است که به زودی تمام خواهد شد اگر ساکت بمانید کسی با شما کاری ندارد. با شنیدن این کلمات آرامشی در اتوبوس برقرار شد و مسافران به امید سرنوشت ساکت شدند. در این حال وانت دیگری از سمت مخالف به فرودگاه نزدیک شد راننده وانت به مجرد مشاهده وضعیت مسیر وانت را تغییر داده به سرعت فرار نمود و این تا اندازهای باعث نگرانی شده بود ولی بعداً به این نتیجه رسیدند که وانت مزبور حامل مواد قاچاق بوده و تصور راننده این بود که عوامل دولتی مشغول بازرسی اتوبوس هستند.
پ:هواپیمای حامل نفرات شرکتکننده درعملیات نیزدر زمان تعیین شده درطرح درطبس فرودآمد و هواپیماها پس از تخلیه سرنشینان و محموله پرواز، به سمت پایگاههای خود مراجعت نمودند.
ت: هواپیماهای حامل سوخت برابر زمانبندی تعیینشده در طبس فرود آمده آماده سوخترسانی به هلیکوپترها بودند.
ث: هلیکوپترهانیز پس ازبلندشدن از ناو به سمت فرودگاه طبس به پرواز درآمدند و ماجرا از همین مرحله از عملیات آغاز گردید. به فاصله دو ساعت پرواز خلبان هلیکوپتر شماره 6 متوجه شده چراغ خطر مربوط به عیب فنی در سیستم ملخهای هلیکوپتر روشن شده بنابراین در زمینی در داخل خاک ایران فرود احتیاطی مینماید. تا ملخ را بازدید نماید. هلیکوپتر شماره 8 که ناظر جریان بود بلافاصله برابر روش جاری پهلوی او فرود میآید خدمه هلیکوپتر نتوانستند ایراد فنی را رفع نمایند بنابراین اسناد و مدارک داخل هلیکوپتر را به هلیکوپتر شماره 8 منتقل مینمایند و هلیکوپتر شماره 8 خدمه پروازی و مدارک داخل هلیکوپتر را به سمت ناو میبرد و برای اینکه جلب توجه نکند از انهدام هلیکوپتر خودداری کردند خلبان هلیکوپتر شماره 8 پس از تخلیه مسافرین به سمت طبس پرواز میکند بنابراین تعداد هلیکوپترها تا این لحظه به 7 فروند کاهش پیدا مینماید.
ج: سه ساعت پس از پرواز هلیکوپترها لیدر دسته پروازی گزارش داد در مسیر پرواز به طوفان خاک برخورد نموده و پرواز در شرایط با دید مناسب نیست ولی میتوانند با استفاده از پرواز با دستگاه، مأموریت را انجام دهند.
چ: نیم ساعت بعد خلبان شماره 5 سرهنگ دوم تفنگداران دریایی که فرماندهی عملیات هلیکوپترها را به عهده داشت گزارش داد چراغ خطر مربوط به موتوری که هوا را برای خنک کردن موتور و آلات دقیق تولید میکند ،روشن شده و موتور مزبور از کار افتاده است. قابل تعمیر هم نیست و چون بدین ترتیب قادر نبود از دستگاههای هلیکوپتر برای پروازبادستگاه استفاده کند بنابراین به ناو مراجعت میکند. تا حداقل هلیکوپتر را نجات دهد. بدین ترتیب تعداد هلیکوپترها به شش فروند کاهش یافت. ولی این اطلاعات در اختیار فرمانده عملیات در منطقه قرار نگرفت. هلیکوپتر به سمت ناو پرواز میکند در کرانه آبهای ایران به وسیله رادیو به ناوهواپیمابر اطلاع میدهد سوخت کافی برای رسیدن به ناو را ندارد ممکن است مجبور شود روی آب فرود آید فرمانده ناو دستور میهد ناو سریعاً تغییر مسیر داده سعی نماید خلبان را نجات دهد که تصمیم سریع فرمانده ناو باعث شد خلبان با حداقل سوخت نزدیک به صفر به سلامت روی ناو فرود آید بدین ترتیب تعداد هلیکوپترها در حداقل است.
ح: فرمانده دلتا فورس، با نگرانی در فرودگاه طبس قدم میزند اکنون هلیکوپترها چند دقیقه تأخیر دارند به ساعت خود نگاه میکند بیش از چند ساعتی به روشنایی صبح نمانده اگر هم اکنون هم هلیکوپترها به طبس برسند شاید برای سوختگیری زمان کافی وجود نداشته باشد و نتوان در تاریکی شب در2 DESERTS (گرمسار) مستقر شود بالاخره یکی از هلیکوپترها نشست و به دنبال آن 5 فروند دیگر فرود آمدند اینجا بود که سرهنگ بک ویت متوجه شد دو هلیکوپتر را از دست داده است.
خ: خدمه فنی هواپیماهای C-130 در حالی که پرههای موتور هواپیما روشن بود و موتور هلیکوپترها نیز روشن بود و طوفان خاک در آسمان طبس به وجود آمده بود مشغول بنزینگیری شدند کسی صدای کسی را نمیشنید تقریباً وضع غیرقابل کنترلی پیش آمده بود در اینحال خلبان هلیکوپتر شماره 2 نزد سرهنگ بک ویث آمد و گزارش داد که هلیکوپتر او به علت نشتی مایع هیدرولیک و خالی شدن مایع پمپ شماره یک را از دست داده و تنها با یک پمپ هیدرولیک به پرواز ادامه داده و این هلیکوپتر نمیتواند در مأموریت شرکت نماید.
دراینجاست که سرهنگ بکویث متوجه میشود باید برنامه عملیات را قطع کند زیرا با 5 هلیکوپتر قادر نیست مأموریت را انجام دهد به رده بالا گزارش میدهد در کاخ سفید و پنتاگون (ستاد نیروهای مسلح امریکا) بحث بر سر این است که چرا با 5 فروند نمیتوان مأموریت را انجام داد و اکنون که اطلاع یافتهایم گروگانها در کجای سفارت هستند میتوان از تعداد دلتا فورس را کم کرد مراتب را به رئیسجمهور اطلاع میدهند دستور رسید به فرمانده عملیات در منطقه باید تصمیم بگیرد به وی پاسخ میدهند فرمانده گزارش داده که قادر نیست با پنج فروند هلیکوپتر مأموریت را انجام دهد بنابراین رئیسجمهور دستور میدهد عملیات را قطع نمایند.
د: با اعلام تصمیم درباره قطع عملیات فرمانده هواپیمای C-130 در منطقه که در غیاب سرهنگ دوم PIT MAN فرماندهی هلیکوپترها را نیز به عهده داشت به لیدر رسته پروازی هلیکوپترها ابلاغ نمود سریعاً بنزینگیری کرده طبس را به سمت ناوهواپیمابر ترک کنند.
دراینحال نوبت سوختگیری هلیکوپتر شماره 3 فرا میرسد چون هنگام تغییر محل و قراردادن خود در کنار هواپیمای C-130 در طوفان خاک و تاریکی قادر به کنترل هلیکوپتر نمیشود هلیکوپتر ابتدا بهسمت چپ و سپس بهسمت راست منحرف میشود و در یک حالت غیرعادی به هواپیمای C-130 حامل سوخت برخورد مینماید که از هر دو هواپیما[وهلی کوپتر] شعله آتش بلند میشود و سه نفر خدمه هلیکوپتر و 5 نفر خدمه فنی C-130 در آتشسوزی جان خود را از دست میدهند به علاوه یکی از مترجمین که ایرانی بود نیز در این آتشسوزی جان خود را از دست داد.
بقیه نفرات به سرعت سوار هواپیماهای C-130 شده هلیکوپترها را با کلیه وسایل داخل آن در طبس باقی گذارده و با عجله هم که در خارج شدن از طبس داشتند حتی در مورد انهدام هلیکوپترها اقدامی نمیکنند. هواپیماهای C-130 کلیه نفرات را به جزیره MAZREH منتقل نمودند و از آنجا به وسیله هواپیمای C-141 به امریکا مراجعت نمودند.
درتاریخ 25 آوریل سال 1980 پرزیدنت کارتر غمگین و دردمند امریکا درحالی که در پشت میز خود وجلوی دوربین تلویزیونها قرار داشت به ملت امریکا اطلاع داد طرح حساب شده برای نجات گروگانها به مورداجرا گذارده شد که در اثر ایرادات فنی با شکست روبهرو شد. در این مسیر 8 سرباز شجاع کشور جان خود را از دست دادند من تمام مسئولیت را قبول میکنم و قول میدهم که [تا بنتیجه رساندن]این کاریعنی تلاش برای نجات گروگانها از پا نخواهم ایستاد.
وزارت خارجه امریکا نیز به تمام سفارتخانههای خود در کشورهای دنیا ابلاغ نمود که اعلان نمایند عملیات صرفاً برای نجات گروگانها بوده و علت عدم موفقیت آن ایرادات فنی بوده است. سرنوشت هلیکوپترهای به جای مانده در ایران به کجا رسید باید رویدادهای تهران را پس از آگاهی از فاجعه مورد بحث و بررسی قرار دهیم.
به دنبال اعلامیه تلویزیونی رسانههای آمریکا و اروپا گروهی ازمردم که به روشهای عملیات پنهانی آشنایی داشتند میدانستند برای هر عملیات پنهانی و داستانی از پیش ساخته میسازند تا در صورتی که عملیات با شکست مواجه شد آن را اعلام میکنند تا شنوندگان اجرای چنین عملیاتی را موجه بدانند بنابراین این عده معتقد بودند عملیات برای منظور دیگری بوده است و این داستانها برای منحرف کردن مردم است. عده بیاطلاع برای خود تفسیرها و تعبیراتی میکنند و بعضی اوقات داستانهایی میسازند از آن جمله مخبر خرگزاری اسوشیتدپرس در ایران به نام یوسف مازندی وی در تاریخ فروردین 1369 اقدام به انشتار کتابی به نام «ایران ابر قدرت جهان» نمود که این کتاب مجموعهای از تخیلات اوهام و داستان است در ماجرای طبس نوشته است همه این عملیات را جوانی 28 ساله ایرانی که از مادر ایرانی و از پدر امریکایی است هدایت مینموده است و ماجرای طبس قصد حمل اسلحه برای گروهی از ارتشیان سابق ایران بوده که قرار بود از بلوچستان دست به عملیات چریکی زده حکومت جمهوری اسلامی را سرنگون کنند و بعد هم نوشته است علت سانحه در اثر اصابت موشکهایی بوده که احتمالاً از ترکمنستان شوروی سابق روانه شده و هواپیماهای امریکایی را منفجر نموده است و کسی هم از او سؤال نکرده برای حمل اسلحه به بلوچستان می توانستند از ناو هواپیما بر مستقیما به بلوچستان که به مراتب نزدیکتر بود، بفرستند و احتیاجی هم به بنزینگیری مجدد نداشتند. یا این چه نوع موشکی است که از ترکمنستان یک هواپیما را که هدف ثابتی نیست و روی زمین طبس بزنند موشکهای هدایت شونده علیه هدفهای ثابت نظامی است که مختصات آنها دقیقاً تهیه شده و با استفاده از ماهوارهها هدایت میشوند حال چهطورمختصات محلی را که هواپیماها پارک شده، آنها به دست آوردهاند. باید از نویسنده سؤال کرد با کمال تأسف این کتاب در تهران دست به دست میگردد و 90 درصد خوانندگان به آن معتقدند بدون اینکه توجه کنند این یک داستان تخیلی است.
بالاخره نیروی هوایی ایران که بیش از سایرین صلاحیت بررسی موضوع را دارد به علت اطلاعات غلطی که به آنها داده شده انفجار هلیکوپتر و هواپیمای C-130 را در اثر اصابت موشکهای هوا به زمین که توسط هواپیماهای شوروی پرتاب شده نتیجهگیری کردند.
برای رد کردن بررسیهای فوق باید رویدادهای بعد از سانحه در ایران را مورد بررسی قرار دهیم و بدانیم که چرا هلیکوپترهای جا مانده که یک غنیمت جنگی بوده و میلیونها دلار ارزش داشته باید منفجر شود.
به دنبال عملیات نافرجام نیروهای امریکا رسانههای ایران که بلندگوی دولت جمهوری اسلامی است داستانهای متعددی ساختند و جمهوری اسلامی از این رویداد بهرهبرداری تبلیغاتی بسیاری نمود خلخالی در روز بعد به طبس رفت و به جای خواندن نماز میت شروع به لگد زدن به جنازهها نمود و دوربینهای تلویزیونی آن را بر روی صحنه آوردند.
فرمانده نیروی هوایی در آن زمان روانشاد سرلشکر بهمن باقری بود وی از دوستان و همکاران بسیار نزدیک من بود او را از دانشجویی میشناختم. افسری باهوش، جدی و مطلع بود برای من قابل قبول نبود که او دستور نابود کردن هلیکوپترها را داده زیرا او به خوبی علائم و قراردادهای بینالمللی را میشناخت و میدانست برای جلوگیری از فرار هلیکوپترها چه باید بکند با او نتوانستم تماسی برقرار کنم مدتی در زندان بود بعد هم آزاد شد از او خبری نداشتم باقری بعد از انهدام هلیکوپترها به جرم جاسوسی برای آمریکا به زندان افتاد بعد از مدتی طولانی از زندان آزاد شد. بینایی چشم خود را از دست داده بود و خیال داشت برای معالجه چشم و سایر عوارض ناشی از زندان طولانی سفری به خارج بکند. روزی به من تلفن کرد جویای حالش شدم گفت سخت مریض است گفتم کجایی گفت در امریکا ایالت کالیفرنیا شهر ساکرانتو گفتم چقدر در امریکا خواهی بود گفت کوتاه، قرار است برای معالجه نزد برادرم که آلمان است بروم و هماکنون منزل دخترم هستم گفتم فردا به دیدنت خواهم آمد. ساعت 5[صبح] روز بعد 400 مایل فاصله را راندم خودرا به او رساندم با هم شام خوردیم از ساعت 9 شب تا 5 صبح با هم صحبت کردیم درباره طبس از او پرسیدم گفتم چه شد چه کسی دستور بمباران هلیکوپترها را داد داستان چیست شروع به صحبت کرد.
گفت ساعت 5 صبح بعد از روز سانحه فرزندم که در فرانسه مقیم است در تلفن از من پرسید جریان طبس چیست؟ گفتم اطلاعی ندارم گفت تلویزیونهای فرانسه مشغول پخش اخبار درباره فاجعه فرودگاه طبس هستند. هشت امریکایی جان خود را از دست دادند گفتم بعداً با تو صحبت خواهم کرد با تلفن بامرکز فرماندهی نیروی هوایی تماس گرفتم گفتند اطلاعی به ما نرسیده بعد به بنیصدر رئیسجمهور تلفن کردم گفتم چنین مطلبی را شنیدهام گفت شما کارهای خود را بکنید من هم در مراجعت از اصفهان از خلبان خواستم از روی طبس عبور کند تا صحنه حادثه را ببینم من در آنموقع در مرخصی بودم از بحر خزر تا[مرکز] عملیات نیروی هوایی راه زیادی بود. بههرحال دستوردادم یک هواپیمای شناسایی سریعاً به طبس پرواز کرده مشاهدات خود را گزارش دهد هواپیمای شناسایی گزارش داد در روی زمین 5 هلیکوپتر سیکورسکی با خانه علائم سوختگی یک هواپیمای چهار موتوره و یک هلیکوپتر به چشم میخورد به ستاد نیروی هوایی دستور دادم دو فروند هواپیمای F-4 در حالت گشتزنی مسلح در بالای فرودگاه طبس باشند تا در صورتی که افرادی قصد پرواز دادن هلیکوپترها را داشتند از آن جلوگیری نمایند و خود روانه تهران شدم.
اتوبوس حامل مسافرین که توسط نفرات مسلح توقیف شده بود پس از فرار امریکاییها به یزد میرسد جریان را به سپاه پاسداران اطلاع میدهد فرمانده سپاه پاسداران بدون اینکه مسئله را با نیروی هوایی، وزارت جنگ و مقامات مسئول در تهران هماهنگ نماید خودسرانه با تعدادی پاسدار روانه طبس میشود به مجرد رسیدن به فرودگاه طبس شروع به بازدید هلیکوپترها مینمایند متوجه میشوند تعدادی پول ایرانی،دلار امریکا، پوتین ، گرم کن و تعدادی تجهیزات انفرادی در هلیکوپترها میباشد. شروع به چپاول میکنند و دست آنها به COLLECTIVE میخورد. قفل ملخها آزاد میشود توضیح اینکه COLLEETIRE فرمانی است شبیه ترمز ماشینهای سواری در بین دو خلبان که خلبان پس از روشن کردن هلیکوپترها با بالا آوردن آن زاویه ملخ را عوض میکند و هلیکوپتر از زمین بلند میشود و در موقع خاموش کردن نیز پس از اینکه هلیکوپتر را خاموش میکند دسته را تا آخر به بالا میکشد و ملخها را قفل میکند تا در اثر باد به گردش درنیایند. پاسداران در همه هلیکوپترها این کار را کردند و قفل فرامین آزاد شد خلبانان F-4 متوجه میشوند ترددهایی بین هلیکوپترها انجام میگیرد و ملخهای هلیکوپتر شروع به گردش کردن نموده است مراتب را به مرکز فرماندهی نیروی هوایی گزارش میدهند مرکز فرماندهی نمیتوانند با من که در راه بودم تماس برقرار کنند مراتب را به ستاد ارتش گزارش میدهند آنها با رئیسجمهور بنیصدر تماس میگیرند و احیاناً جملهای هم اضافه کردهاند که هلیکوپترها در حال فرار هستند رئیسجمهور به جای اینکه دستور بدهد برابر روش جاری عمل شود میگوید آنها را بزنید. مراتب به خلبانان ابلاغ میشود هواپیمای لیدر در عبور اول دو فروند از هلیکوپترها را به آتش میکشد و نفر دوم هنگامی که هلیکوپتر سوم را منهدم مینماید به لیدر دسته اطلاع میدهد مثل اینکه اینها لباس پاسداران را دارند بعد لیدر دسته در ارتفاع پست از روی هلیکوپترها عبور میکند و نظر نفر دوم دسته را تأیید میکند در این جریان تعدادی از پاسداران و رئیس پاسداران کشته میشوند. سرلشکر باقری اظهار داشت پس از رسیدن به تهران از افسر نگهبان مرکز فرماندهی سؤال کردم با چه مجوزی هلیکوپترها را به آتش کشیدید پاسخ داد به امر رئیسجمهور سؤال کردم روش جاری چیست؟ پاسخی نداد.
به فاصله کوتاهی پس از این واقعه آنان که قصد فروپاشی ارتش ایران و به خصوص نیروی هوایی را داشتند مرا به جرم جاسوسی برای امریکا به زندان انداختند و پس از اینکه مدت طولانی در زندان ماندم بینایی چشم خود را از دست دادم و عوارض دیگری نیز آزارم میداد. بنابراین تقاضای پاسپورت برای خروج از کشور و معالجه چشم نمودم با زحمت زیاد پاسپورت را گرفتم و الان پهلوی هم نشستهایم از او سؤال کردم نظر تو درباره عملیات طبس چیست پاسخ داد اقداماتی توسط نیروهای امریکا انجام شد هدف عملیات برای ما مشخص نبود زیرا اعتمادی به اینکه برای نجات گروگانها بوده نداشتیم به نظر ما شوروی بنحوی از عملیات مزبور آگاه شده و با اعزام هواپیمای شکاری و پرتاب راکت یک هلیکوپتر را منفجر میکنند سؤال کردم دلیل تو بر اینکه هواپیماهای شوروی این هلیکوپتر و C-130 را منهدم کردهاند چیست؟ گفت اولاً هواپیماهای شوروی مدتها در این منطقه و در ارتفاع 80 هزار پا پرواز میکردند و مدتی بود پروازها قطع شده بود که این سانحه پیش آمد دیگر آنکه یک افسر نیروی هوایی که در اتوبوسی که در فرودگاه حامل مسافر بود متوقف شده بود پس از بازگشت از مرخصی گزارش شب سانحه را داد وی اظهار داشت یکباره در گوی آتشین از بنزین بر آسمان رفت و به دنبال آن دو صدای انفجار شنیده شد و وقتی از وی سؤال شد صدای هواپیما یا هلیکوپتری را در لحظه آتشسوزی شنیده است پاسخ داد خیر در ملاقات با سرلشکر باقری و بحث درباره سانحه طبس نتوانستم قانع شوم که بررسی آنها حقیقت دارد و بیاینکه صدای هواپیمایی شنیده شده و انفجار آتشسوزی به وقوع پیوسته نمیتوانستم آن را رد کنم.
در کتابها و نشریاتی که بعد از ماجرای مزبور چاپ شد و تقریباً همه در یک مورد متفقالقول بودند اعزام هواپیماها و هلیکوپترها فقط به قصد نجات گروگانها بوده.
هواپمایی را که سرلشکر باقری عنوان کرد مربوط به شوروی است و در بالای منطقه طبس پرواز میکرد هواپیمای CIA [سازمان سیا] بوده که به دنبال فرودگاه متروکه یا زمین میگشتند تا بتوانند به عنوان فرودگاه سوختگیری از آن استفاده کنند و موضع پرواز هواپیمای CIA بر فراز ایران در کوتاه مدتی قبل از سانحه را هم مدارک و اسناد نوشته شده در مورد اینکه افسر نیروی هوایی که در ساعت وقوع حادثه در فرودگاه طبس و داخل اتوبوس بوده اظهار نظر میکند که صدای هواپیما یا هلیکوپتری را نشنیده دروغ محض است زیرا در چنین عملیاتی و برای هر منظوری هلیکوپترها باید سوختگیری را در وضع موتور روشن انجام دهند زیرا برای روشن کردن هلیکوپتر سیکورسکی احتیاج به یک کمپرسور قوی است که حجم زیادی هم دارد و هلیکوپترهای شرکتکننده در عملیات فقط یک کپسول برای روشن ساختن داخل هواپیما گذارده بودند که قادر بود یکبار هلیکوپتر را روشن کند که آن را برای روشن کردن هلیکوپترها در روز بعد در منطقه DEZERTS2 که گرمسار بود نگه داشته بودند. در مورد هواپیمای C-130 که خود هواپمای استارتر دارد و احتیاج به وسیله دیگری ندارد در عملیات نفوذی در خاک دشمن موتورها را خاموش نمیکنند زیرا اگر حتی در روشن کردن یکی از موتورها اشکالی پیش آید بهطورمسلم خلبان از پرواز دادن آن هواپیما خودداری خواهد کرد مگر اینکه شرایط مناسب برای بلند شدن با سه موتور فراهم باشد یعنی وزن هواپیما کم باشد ارتفاع فرودگاه از سطح دریا زیاد نباشد و بالاخره درجه حرارت هم گرم نباشد در چنین حالتی ممکن است هواپیما را با سه موتور از زمین بلند کرد.
11- نتیجه گیری :
به منظور آموختن درس و جلوگیری از اشتباهات مشابه برای عملیات آینده مؤسسهی تحقیقاتی HOOVER فاجعه مزبور را مورد بررسی قرار داد. آدمیرال بازنشسته HOLLOWAY سرپرستی گروه تحقیقاتی را بر عهده داشت گروه مزبور به این نتیجه رسیدند که طرح عملیات به خوبی تهیه شده ولی در نحوه اجرای آن اشتباهاتی به عمل آمد. یا مسائل مهمی بی اهمیت جلوه داده شده مؤسسه مزبور نتیجه بررسی را در کتابی زیر عنوان
THE IRANIAN RESCUE MISSION
در اختیار عموم گذارد که مهمترین آنها به شرح زیر است:
الف: تیم شرکتکننده در عملیات تمرینات خود را در صحرای آریزونا انجام داده که هیچ شباهتی به فرودگاه طبس و کویر ایران ندارد.
ب: خلبانان هلیکوپتر اکثراً خلبانان نیروی دریایی بودند تجربه در پروازهای طولانی و کوهستانی و نفوذ در منطقه دشمن را نداشتند برای اینگونه عملیات هم آموزش داده نشده تا بدانند 80 دقیقه تأخیر در رسیدن به طبس چه عواقبی را در بر دارد.
پ: اطلاعات مورد نیاز برای طرحریزی و اجرای عملیات کافی نبوده و تیم عملکننده حتی 24 ساعت قبل از اجرای مأموریت از محل دقیق نگهداری گروگانها در داخل سفارت امریکا اطلاع نداشته و اطلاعاتی هم که در آخرین لحظه رسیده زمان کافی وجود نداشت تا مورد تأیید قرار گیرد.
ت: سکوت رادیویی گرچه در اینگونه عملیات حتمی و ضروری است ولی درمواردی برای جلوگیری ازبروز سانحه و یا پیشبرد عملیات در بعضی موارد باید آن را نادیده گرفت.
ث: پیشبینیهای هواشناسی اکثراً نادرست بود
ج: وضع تعمیراتی و نگهداری هلیکوپترها در استاندارد پایین قرار داشت
توضیحات تکمیلی آذر برزین :
البته باید در نظر داشت این بررسی از لحظه طرحریزی تا نشستن هواپیماها و هلیکوپترها در طبس بوده است و معمولاً اشتباهات و غیرقابل اجرا بودن بعضی از قسمتهای طرح مورد بررسی قرار نگرفته است که شاید ذکر نمونههایی از آن بیمورد نباشد و اگر شخص من قرار بود در کمیسیون طرحریزی مشابهی شرکت داشته باشم نکات زیر را رعایت مینمودم:
• انتخاب زمان عملیات:
اصولاً اجرای عملیات مشابه در منطقه ایران در ماه آپریل نامناسبترین زمان است زیرا در این ماه تغییرات جوی بسیار سریع انجام میگیرد طوفانهای شن رگبارهای شدید و رعد و برق بیش از هر زمان دیگر است و اصولاً هیچگاه پیشبنیهای هواشناسی با هوای حقیقی هماهنگی نداشته است دو فروند از هواپیماهای گروه مستشاری در ایران در دو سال متوالی در ماه آپریل به علت برخورد با شرایط جوی نامناسب در کوههای بختیاری دچار سانحه شدند و کلیه سرنشینان آن کشته شدند.
• انتخاب فرودگاه طبس برای سوختگیری هلیکوپترها بهخصوص اینکه اگر قرار باشد عملیات سوختگیری با موتور روشن انجام گیرد بدترین انتخاب است زیرا نوع خاک این منطقه و این فرودگاه بهصورت پودر نرم است و بلند شدن یک هلیکوپتر دید پروازی را برای مدت محدودی به زیر حداقل میرساند زمینهای مناسب با مقاومتهای بسیار که حتی میتوان با هواپیمای جت در آن بلند شدن و نشستن انجام داد.
• انتخاب 2 DEZERTZ یا گرمسار برای پنهان نگه داشتن هلیکوپترها ونفرات دلتافورس برای مدت 18 ساعت در روشنایی روز انتخاب مناسبی نبوده زمینهای شمالی گرمسار که در دامنه کوههای البرز قرار دارد معمولاً مرتع[هستند] و در تمام مدت سال زارعین احشام خود را به چرا میبرند حال اگر بخواهید همه اهالی شهر گرمسار را در بند کنید تا خبر را به جایی نبرند و یا از تلفنهای خود استفاده نکنند امر دیگری است
• انتخاب استادیوم ورزشی امجدیه برای طرح کمکی که اگر هلیکوپترها نتوانستند در سفارت فرود آیند نیز دقیقاً مورد بررسی قرار نگرفته و بهطورمسلم هلیکوپترها هنگام استفاده از زمین چمن دچار سانحه میشدند جایگاهها به مرکز زمین بسیار نزدیک است و بعد متجاوز 200 میلههای بلند پرچم که در بالای آن چراغی نصب نشده در اطراف جایگاهها وجود دارد حال چهطور میتوان خلبان هلیکوپتر سیکورسکی را که یکبار نشستن در چنین محل فرودی را تمرین نکرده شبانه و در حالت تاریکی در چنین نقطه ای نشاند و انتظار سانحه را هم نداشت.
• طرح نجات گروگانها یک طرح عملیاتی است که نباید در آن اشتباه شود اجرای این طرح مانور و نمایش نیست اینجا صحنه جنگ است در طرح پیشبینی شده برای پشتیبانی آتش برای نفرات عملکننده یک فروند هواپیمای C-130 مجهز به مسلسل در روی سفارت در حال پرواز باشد تا در صورت نیاز اگر مردم قصد کمک به نگهبانان گروگانها را داشتند با گلوله آنها را از پای درآورند یک فروند C-130 هم روی مهرآباد پرواز کند و اگر هواپیمای شکاری قصد بلند شدن داشتند آن را روی باند پروازی منهدم نماید مگر این صحنه نمایش است مگر این نیروی هوایی کشور اوگانداست مگر این فرودگاه دفاع زمین به هوا ندارد و مگر عقل آن فرماندهان عملیاتی از سرشان پرواز کرده مگر تمام دنیا نمیدانست که نیروی هوایی در تمام 24 ساعت هواپیمای آمادهباش یک دقیقه در تمام پایگاه دارد شما حتی مهرآباد را زیر و رو کنید از همدان اگر هواپیمای آمادهباش به پرواز درآید کمتر از 7 دقیقه روی تهران خواهد بود و هر دو هواپیما را در هوا منهدم مینمود.
این روسای مستشاری این عوامل CIA آن را نمیدانستند چطور این طراحان متوجه این موضوع نشده اند؟ و چطور قابلیت اجرا نداشتن این قسمت از طرح مورد توجه قرار نگرفته است؟ بعد هم با این همه سر و صدا قرار است یک فروند هواپیمای غولپیکر جت در فرودگاهی در 50 مایلی جنوب تهران فرود آید و همه را بار بزند و کسی هم به او کاری نداشته باشد؟ و بعد هم با خیال راحت مرز ایران را قطع کند و خارج شود؟ اگر رئیس کل مستشاری GAST معاون فرمانده کل عملیات نبود گناه قابل بخششی بود؛ ولی این افسر که دو سال در ایران خدمت کرده چهطور اطلاعات خود را در اختیار گروه طرحریزی قرار نداده است مگر اینکه از او دعوتی به عمل نیامده[باشد].
کتاب فرماندهی و نافرمانی مجموعه تاریخ شفاهی و تصویری ایران معاصر خاطرات سپهبد خلبان شاپور آذربرزین به کوشش حسین دهباشی،سازمان اسناد وکتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران ، 1393 صفحه 229 تا 250