
26 شهریور 1404
دیدارهای محرمانه آمریکایی با صدام برای تشویق به جنگ
برژینسکی در تابستان 1359 به اردن رفت و در امان پایتخت اردن اقامتی محرمانه داشت. وی در نخستین هفته ماه ژوئیه سال 1980 (اواخر تیرماه) با صدام در مرز اردن دیدار کرد.
تیمرمن نویسنده آمریکایی در کتاب سوداگری مرگ مینویسد: «به نوشته نیویورک تایمز و اظهارات یک ایرانی مقیم خارج از کشور، برژینسکی به امان پایتخت اردن رفت و با رهبر عراق در نخستین هفته ماه ژوئیه سال 1980 اواخر تیر (1359) محرمانه دیدار کرد. به نوشته این روزنامه هدف از این دیدار بحث و مذاکره پیرامون راههای هماهنگ کردن فعالیتهای آمریکا و عراق و مخالفت با سیاستهای ایران بود. اگر هدف دیدار واقعاً این بوده است باید گفت اجلاس در حکم یک شورای جنگی بوده است.»
تیمرمن میافزاید: «در هر حال برژینسکی در سفری به اردن با ملک حسین دیدار نمود و احتمال زیاد دارد با یکی از فرستادگان بلند مرتبه، عراقی در مورد وقوع جنگ بین ایران و عراق و نظر آمریکا در این باره مذاکره کرده. باشد. در بغداد چنان دیداری به منزله چراغ سبز آمریکا به عراق در مورد جنگ با ایران تلقی شد.»
گری سیک مشاور برژینسکی، در مصاحبه ای گفت شکی در این باره نبود که قلب برژینسکی برای کدام طرف میتپد. برژینسکی عمداً این تلقی را در صدام به وجود آورد. (تیمرمن، 1373 :165)
در همان، ایام روزنامه وال استریت ژورنال در یک اهداف آمریکا در برقراری بررسی روابط با عراق را چنین به تصویر کشید: 1- از شکست عراق به دست ایران جلوگیری کند. 2-عراق به اردوی اعراب میانه رو ملحق شود 3-حمایت عراق را در مبارزه با تروریسم بین الملل بدست آورد. (مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ ،1373 :24 )
معاون وزیر امور خارجه آمریکا هم در نیمه اوّل شهریور ماه 1359 در مصاحبه ای گفت: «به سود منافع سیاست خارجی و اقتصادی آمریکاست که فروش دویست میلیون دلار هواپیما به، عراق را که وزارت امور خارجه هفته قبل رد کرده، بود تصویب. نماید عراق قدرت عمده ای در خاورمیانه میشود آن کشور بزرگترین نیروی زمینی در این ناحیه را دارد. عراق کشوری است که واقعاً نمیتوانیم آن را نادیده انگاریم.» (کیهان: 1359/6/15)
مدرک دیگر اظهارات منشی ویژه صدام خالده عبدالقهار است. وی استادیار دانشگاه موصل و مدیریت مدرسه خارجیهای مقیم عراق در موصل را بر عهده داشت و در زمان جنگ به ایران پناهنده شد وی در مصاحبه ای مذاکرات حزب بعث را در این خصوص افشاء کرد و گفت جنگ با دستور سری آمریکا آغاز شد زیرا آمریکا زمانی که شکست خورد و از ایران خارج شد ضربهای شدید بر منافعش وارد آمد و نیز دریافت که دیگر پایگاهی در ایران ندارد. آمریکا برای انتقام جویی صدام را بهترین چراگاه تشخیص داد و به دنبال اتحاد غرب با عراق تماسهای متعددی بین عراق و وزیر خارجه آمریکا جورج شولتز و نیز تماسها و ملاقاتهای زیادی بین عراق و معاون وزیر خارجه آمریکا روبرت لامب برقرار شد که همگی این ملاقاتها مخفیانه بود و کسی از آن خبر نداشت و حتی در هنگام ملاقات اسامی خود را عوض میکردند.
یک نفر آمریکایی به اسم کاسبر مرتب به عراق میآمد و جلسات متعددی با صدام و عدنان خیرالله و طه جزراوی محرمانه برپا میکرد و پس از این ملاقاتهای مکرر با ملک حسین و اطرافیانش شروع شد. ملاقاتهای متعدد و بعد از آن جلسات شورای اجرائی در عوجه تشکیل شد دو جلسه پشت سر هم در عوجه تشکیل شد و در آن جلسات راجع به اینکه حتماً باید جنگ، کرد صحبت کردند و درضمن گفتگوها هرکس سؤالی داشت، می پرسید مثل ادهام و برزان برادران(صدام) که میگفتند چگونه میتوانیم جنگ کنیم ما که امکانات نداریم؟ و صدام هم جواب میداد آنها به من قول دادهاند تا همه جور امکانات در اختیارم قرار دهند. وی در جواب به این پرسش که آنها چه کسی هستند؟ جواب میداد منظورم آمریکاست (کریمی، 1380: 42)
منشی صدام با افشای این مذاکرات در دو جلسه مهم پیش از شروع جنگ جای هیچ شبههای باقی نمیگذارد که آمریکاییها حتی در تحریک عراق به، جنگ، پا را فراتر از حد تشویق گذاشته بودند و کاملاً به طور محرمانه با عراقیها در تماس بودند.