14 مرداد 1400

سید ضیاءالدین طباطبایی؛ مشروطه‌خواه کودتاچی


محسن ردادی

سید ضیاءالدین طباطبایی؛ مشروطه‌خواه کودتاچی

  سید ضیاء الدین طباطبایی از نخستین کسانی بوده که به خانه‌ی مرتجعین و مخالفان مشروطه بمب می انداخته است. او در دوران مشروطیت با انتشار مقاله‌های پر سرو صدا علیه شاه، مورد حمایت مشروطه‌خواهان قرار گرفت. زمانی که مشروطه‌خواهان دست به اسلحه بردند تا محمدعلی شاه را وادار به پذیرش خواسته‌های خود نمایند، سید ضیاء 20 ساله، در نبرد پنج روزه‌ی تهران شرکت نمود و فرماندهی بخشی از مجاهدین مسلح را برعهده داشت.

سید ضیاءالدین طباطبایی که بعدها به " سید نعنا " معروف شد، در تابستان 1268 ه. ش در شیراز به دنیا آمد. (1) پدر وی، " سید علی آقا یزدی " در جریان جنبش مشروطه به صف هواداران مشروطه پیوست و در زمان محمدعلی شاه قاجار و استبداد صغیر، به شهر ساری تبعید گردید. خود سید ضیاء، بسیار تندروتر از پدر بود و در پیگیری اهداف مشروطه‌خواهان، با جدیت تمام عمل می‌کرد.

او از نخستین کسانی بوده که به خانه‌ی مرتجعین و مخالفان مشروطه بمب می انداخته است. (2)سید ضیاء در دوران مشروطیت با انتشار مقاله‌های پر سرو صدا علیه شاه، مورد حمایت مشروطه‌خواهان قرار گرفت. زمانی که مشروطه‌خواهان دست به اسلحه بردند تا محمدعلی شاه را وادار به پذیرش خواسته‌های خود نمایند، سید ضیاء 20 ساله، در نبرد پنج روزه‌ی تهران شرکت نمود و فرماندهی بخشی از مجاهدین مسلح را برعهده داشت. (3)

نویسندگی و روزنامه نگاری تخصص سید ضیاء بود و همین امر موجب شد که انگلیس به سرعت او را در جهت منافع خود به کار بگیرند. انتشار روزنامه‌های متعدد کاری بود که سید ضیاء به خوبی آن را فرا گرفت. وی، به نمایندگی از مطبوعات ایران، در جشن تاجگذاری پادشاه انگلیس ( جرج پنجم ) شرکت کرد و پس از بازگشت به ایران، معروفترین روزنامه ی خود یعنی روزنامه‌ی رعد را منتشر نمود.

سید ضیاء به عنوان یک روشنفکر طرفدار مشروطه، ماهیت واقعی روشنفکری در ایران را به نمایش گذاشت. او در این روزنامه آشکارا از منافع انگلیس سخن می‌گفت و مانند یک انگلیسی واقعی، به دشمنان بریتانیای کبیر می تاخت. روزنامه‌ی رعد از تشکیل پلیس جنوب توسط انگلیس و قرارداد 1919 ( اعلام رسمی تبدیل ایران به مستعمره‌ی انگلیس) با کمال جرأت حمایت نمود.

اقدامات سید ضیاء در حمایت از سیاستهای انگلیس، به نگارش روزنامه ختم نمی‌شود. او با نظر سفارت انگلیس، گروهی با نام " کمیته‌ی آهن " یا " کمیته ی زرگنده " ( به مناسبت قرار داشتن اقامتگاه تابستانی سفیر انگلیس در زرگنده ) تدارک دید که در عین پیگیری تصویب قرارداد 1919، در کار برنامه‌ریزی برای اجرای مطامع انگلستان بودند. (4) این اقدامات سیدضیاء، او را در ردیف معتمدان انگلیس قرار داد و موجب شد در اجرای کودتای سوم اسفند، ‌نقش کلیدی به او واگذار گردد.

بین قرارداد 1919 و شکل گیری کودتای سوم اسفند، رابطه وجوددارد. قرارداد 1919 به واسطه‌ی مجاهدت شهید مدرس، به تصویب نرسید و علیرغم کوشش رجال و سیاستمداران طرفدار انگلیس، رد شد. بنابراین لازم بود برای تأمین منافع حیاتی انگلیس در ایران، چاره‌ای دیگر اندیشیده شود. لازم به ذکر است که در این سالها، حکومت تزاری در روسیه ساقط شده بود و بولشویکها در شوروی چندان قدرت نگرفته بودند که خود را حریف انگلیس در ایران ببینند. بنابراین انگلیس می‌توانست با خیال راحت به اجرای نمایشنامه‌هایی بپردازد که کارگردانش فقط خودش بود.

اگرچه کودتا در ایران سابقه نداشت، بهترین و سریعترین روش برای جبران خسارت ناشی از عدم تصویب قرارداد 1919 به نظر می‌رسید. بنابراین انگلیس به سرعت دست به کار شد و پس از معین کردن مهره‌ی سیاسی (سیدضیاء)‌ و نظامی (رضاخان میرپنج)، کودتای سوم حوت (اسفند) را به اجرا در آورد.

برای اجرای کودتا، پنج نفر با یکدیگر هم قسم شده پشت قرآن را هم مهر کردند. این پنج نفر عبارت بودند از: سیدضیاءالدین طباطبایی، رضاخان میرپنج، ماژور مسعود خان، ‌سرهنگ احمد آقاخان (امیر احمدی) و کلنل کاظم خان (سیاح). سیدضیاءالدین هنگام طرح اعتبارنامه‌اش در مجلس دوره‌ی چهاردهم این واقعه را چنین روایت کرده است:

دو روز پیش از کودتا من رفتم به شاه‌آباد جلسه‌ای تشکیل شد در شاه‌آباد از بنده و آقای رضاخان میرپنج و..... من آنها را دیدم. چه دیدم و چه صحبت کردیم و چه تصمیم گرفتیم، از اسرار ماست. (5) این اسرار احتمالا مربوط به نقش انگلیس در جمع آوری این افراد و قول و قرارهای آنها با فیر انگلیس است.

پس از کودتا، ‌سیدضیاء‌دستخط نخست وزیری خود را از شاه دریافت کرد و کابینه‌ تشکیل داد. این کابینه در همان زمان به کابینه‌ی سیاه مشهور شد. روشنفکران طرفدار انگلیس از این کابینه به شدت حمایت نمودند. مدح سیدضیاء در اشعار روشنفکران این دوره به چشم میخورد. عارف قزوینی (که در میان روشنفکران به شهید معروف است)‌ پس از سقوط کابینه‌ی سیاه چنین سرود:

"ای دست حق پشت و پناهت باز آ،

قربان کابینه سیاهت باز آ".

عشقی هم غزلها و قطعات در مدح سیدضیا داشت از جمله در مستزاد "دیدی چه خبر بود" که برای مجلس چهارم ساخت، گفته است:

"کافی نبود هر چه ضیاء‌ را بستاییم.

از عهده نیاییم.

من چیز دگر گویم و او چیز دگر بود.

دیدی چه خبر بود؟" (6)

سید ضیا با همین حمایتها توانست قدرت خود را در برابر شاه قاجار تثبیت نماید و در این راه از کمکهای بی دریغ انگلیس برخوردار شد. انگلیس برای تقویت موقعیت سید ضیاء، از قرارداد پرمنفعت 1919نیز گذشت. حمایت آشکار انگلیس از دولت کودتا، ‌به جز کمک‌های مالی و اطلاعاتی، کسب اجازه از لرد کرزن بود تا سیدضیاء‌ بتواند با سر و صدا لغو قرارداد دفن شده‌ی 1919 را اعلام دارد و به این ترتیب برای خود وجاهتی دست و پا کند. (7) سیدضیاء‌که در دوره‌ی قبل، برای امضای این قرارداد، گریبان دریده بود، ‌اکنون برای کسب آبرو، قرارداد را لغو نمود. قراردادی که عملا غیرقابل اجرا بود.

با این حال ادامه کار کابینه سیاه غیر ممکن شده بود. سیدضیاءالدین طباطبایی، پس از 93 روز زمامداری و چند مرتبه کشمکش با رضاخان سردار سپه، روز 4 خرداد 1300 ش سقوط کرد و با دریافت 25 هزار تومان، ‌تحت‌الحفظ به سمت قزوین حرکت داده شد و از آنجا به خارج از ایران تبعید شد. (8)

انگلیس، بارها نشان داده که برای مهره‌های خود ارزشی قائل نیست و در صورتی که کاربردی برای منافع بریتانیا نداشته باشند، به راحتی حذف شده و مهره‌ی جدید جایگزین آنها می‌گردد. سیدضیاء نیز مستثنا نبود. رضاخان به زودی توانست نظر انگلیس را به خود جلب نماید، و قول مساعدت بیشتری به انگلیس داد. از این پس راه زیادی تا حذف کامل سید ضیاء از قدرت نبود.

رضاخان هم تا چندی توانست بر سر قدرت بماند اما او نیز به سرنوشتی به مراتب بدتر از سیدضیاء دچار شد.

حوادثی که سید ضیاء و رضاخان به آن دچار شدند یادآور این جمله چرچیل است که: «انگلستان دوست دائمی و دشمن دائمی ندارد. بلکه منافع دائمی دارد. »

 

ارجاعات:

1- خسرو معتضد و نجفقلی پسیان، معماران عصر پهلوی، نشر ثالث 1379 صفحه 259 – به علت علاقه ‌ی زیاد وی به چای نعنا به سید نعنا معروف شد.

2- همان، صفحه 260

3- همان، صفحه 261

4-مسعود بهنود، از سیدضیا تا بازرگان، انتشار نویسنده، 1368، صفحه 21

5-پهلویها به روایت اسناد جلد اول – موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1378، صفحه 17.

6-بهنود، صفحه 25

7-همان، صفحه 23.

8-معتضد، صفحه 265.

 

 


سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی