28 تیر 1400

رابطه اشرف پهلوی و عبدالحسین هژیر


اشاره :

اشرف در طی سال‌های 1323 تا 1325 موفق شد علاوه بر سهیلی، چند تن از شخصیت‌های مهم کشوری و لشکری ایران را به سوی خود جلب کند. نخستین آنان، عبدالحسین هژیر از سیاستمداران مورد اعتماد دربار رضاشاه و محمدرضا شاه بود که دریایی از جاه طلبی و مقام دوستی را در کنار هوش و زکاوت درباری، فرصت طلبی، ارباب شناسی، و قریحه شاعری و نویسندگی، به اضافه احاطه کافی بر زبان‌های خارجی در خود گرد آورده بود. این که بر هوش و ذکاوت درباری هژیر تاکید شد به این دلیل است که امثال هژیر فقط در محیط‌های استبدادی که محور قدرت و تصمیم‌گیری شخص خودکامه است امکان نشو و نما می‌یابند.

هژیر، پسر وثوق خلوت (محمد هژیر) یکی از غلام پپشخدمت‌های دربار مظفرالدین شاه بود که اگرچه پدر به مقامی مهم نرسید، اما پسرش را تشویق کرد که خوب درس بخواند و زبان‌های روسی و فرانسه را بیاموزد. هژیر در سال‌های پس از شهریور 1320، به سرعت ترقی کرد و پست‌های مهم مانند وزارت کشور و وزارت دارایی را بدست آورد. او خیلی زود به عنوان مهره اساسی دربار در هر کابینه شناخته شد و هر نخست وزیری که تشکیل کابینه می‌داد، باید پستی حساس و تراز اول برای هژیر درنظر می‌گرفت. بعدها هژیر در محافل بالای کشور، نخست وزیر «پرمغز، کاردان و نوکر شاه» نامیده می‌شد. 1 وی در نظر مردم فردی بود نوکر انگلستان که با بعضی از اعضای سفارت انگلستان ارتباط نزدیک داشت. افکار عمومی در ایران او را فردی واجد صلاحیت برای احراز مقامات حساس کشور نمی‌شناخت و ارتقای مقام سریع او را بنا به اشارت دربار، و به ویژه شاهدخت اشرف پهلوی تلقی می‌کرد. عبدالحسین هژیر غلام و چاکر اشرف پهلوی بدل گردیده بود و کلیه دستورها و خواسته‌های او را به اجرا در می‌آورد.

اشرف در سال 1327 موافقت شاه را با نخست وزیری عبدالحسین هژیر به دست آورده بود. هژیر زمانی وزیر دارایی و وزیر دربار بود و شهرت داشت که محرم راز و متحد نزدیک اشرف می‌باشد. به نظر اشرف هژیر بهترین و مناسب‌ترین فردی بود که می‌توانست در آن هنگام مقام نخست وزیری را احراز کند. و برنامه مورد نظر انگلیسی‌ها و دربار را به موقع اجرا بگذارد. هژیر در مقام وزیر دارایی به دو موضوع مورد علاقه دربار جامعه عمل پوشانده بود.

اشرف در سال 1327 موافقت شاه را با نخست وزیری عبدالحسین هژیر به دست آورده بود. هژیر زمانی وزیر دارایی و وزیر دربار بود و شهرت داشت که محرم راز و متحد نزدیک اشرف می‌باشد. به نظر اشرف هژیر بهترین و مناسب‌ترین فردی بود که می‌توانست در آن هنگام مقام نخست وزیری را احراز کند

«اولاً افزایش بودجه دربار و ثانیاً تصویب کمک خرج کافی برای سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی که اشرف ریاست آن را برعهده داشت.» 2 به گفته خود اشرف:

 «در خرداد 1327 برادرم، عبدالحسین هژیر را به نخست وزیری منصوب کرد. هژیر یکی از دوستان خوب من بود و باید بگویم که من تاحدی در انتصاب او موثر بودم. او در سمت‌های وزیر دارایی و وزیر دربار نیز خدمت کرده بود.»3

 گفته اند که شاه نسبت به قدرت روزافزون خواهرش خوشبین نبود و بیمناک بود بر آنکه اشرف گروه‌های طرفدار خودش را در پست‌های حساس دولت ایران جای می‌داد، طرفدارانی که بیشتر به او وفادار بودند تا به شاه. حتی شاه ظنین شده بود که اشرف و هژیر در صدد کودتایی برای براندازی او هستند.

اگر فروغی در شرایطی نبود که به این شاهدخت جوان احترام بگذارد و یا سهیلی و قوام خیلی دست او را در امور باز نمی‌گذاشتند، اما با نخست وزیر شدن هژیر در خرداد ماه 1327 دیگر کم وبیش اهل فن و سیاست می‌دانستند که اشرف اکنون کل دولت را در دست دارد. هژیر از دوستان صمیمی اشرف به حساب می‌آمد و اشرف نقش بسیار مهمی در انتصاب او به نخست وزیری داشت. بسیاری از وزرای کابینه نیز از دوستان اشرف بودند و هژیر در تمامی امور با اشرف مشورت می‌نمود. هژیر به اشرف کمک نمود تا سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی را تاسیس کند. سازمانی که بعدها عامل نفوذی اشرف در تمامی شئونات کشور شد.

اشرف پهلویهژیر در آن زمان وزیر دارایی بود. او توانست از درآمد عوارض گمرکی کشور و چند درصد از فروش بنزین که در آن زمان ثروتی به حساب می‌آمد به سازمان اشرف اختصاص دهد. بعدها با ایجاد مجوز بلیط بخت آزمایی ملی بزرگ‌ترین عامل ثروت اشرف را بدو هدیه داد. این سازمان تا آخرین ماه‌های رژیم پهلوی از سازمان‌های بسیار فعال کشور بود که از علاقه شخصی اشرف به قمار و ورق‌بازی نشأت می‌گرفت. این سازمان بسیار مورد علاقه اشرف بود.

نفوذ اشرف در کابینه هژیر به گونه‌ای بود که چندین نفر را بر کابینه تحمیل کرد از جمله، اشرف، نوری اسفندیاری، دولتمرد مورد توجه خود را به عنوان وزیر امور خارجه به کابینه هژیر تحمیل کرد. جهانگیر تفضلی می‌نویسد:

«... روزی مرا والاحضرت احضار کرد وقتی به کاخ رفتم، معدل شیرازی را دیدم ... والاحضرت به معدل گفت که شما هم باید معاون اداری هژیر شوید و به من نیز گفتند که شما باید معاون سیاسی او بشوید ... من به تفصیل گفتم که انتخاب من ... نه به نفع هژیر است و نه به نفع من، .. روز بعد در دفتر روزنامه بودم که کشاورز صدر از مجلس تلفن کرد و شغل مرا تبریک گفت...» 4

اوضاع سیاسی کشور در دهه 20 به گونه‌ای بود که هرکس می‌خواست به جایی برسد می‌بایست مورد تایید اشرف قرار می‌گرفت. هژیر یکی از دوستان اشرف بود که از همین طریق به قدرت رسید. اشرف همه جا از او حمایت می‌نمود و سیاست او را می‌ستود به طوری که در پاره‌ای از موارد حسد سیاستمداران دیگر قرار می‌گرفت. نفوذ هژیر در دربار موضوع ساده و پیش‌پا افتاده‌ای نبود. زیرا شخص شاه نیز به هژیر اعتماد خاصی داشت. او از جانب اشرف پهلوی تایید می‌شد و به خود حق می‌داد هر کاری دلش می‌خواست بکند. کما اینکه یک بار در مجلس شورای ملی چند تن از وکلا تصمیم گرفتند که کابینه هژیر را استیضاح کنند. اما اشرف که به وسیله یکی از دوستان خود از جریان مطلع شده بود، مهمانی در منزل داد و به وکلا گفت در روش خود تجدیدنظر کنید.

اگر فروغی در شرایطی نبود که به این شاهدخت جوان احترام بگذارد و یا سهیلی و قوام خیلی دست او را در امور باز نمی‌گذاشتند، اما با نخست وزیر شدن هژیر در خرداد ماه 1327 دیگر کم وبیش اهل فن و سیاست می‌دانستند که اشرف اکنون کل دولت را در دست دارد

 اشرف ، هژیر را از هر نظر پشتیبانی می‌کرد و سیاست او را می‌ستود. بعد از سقوط کابینه هژیر در تاریخ آبان ماه 1327 اشرف برای دهن کجی به مخالفان و مجلس ترتیبی داد که شاه، هژیر را به مقام نیابت رئیس سازمان شاهنشاهی اجتماعی منصوب کند. و بعد از آن هم در سال 1328 هژیر را به مقام وزیر دربار شاهنشاهی گمارد. چون اشرف می‌خواست همیشه هژیر بر سر کار باشد. بنا به عقیده اشرف پست وزارت دربار، پست استراحت و تجدید قوا بود که هژیر می‌توانست در نخستین فرصت مناسب با پرشی کوتاه از روی آن، دیگر بار بر کرسی نخست وزیری تکیه زند.

فهرست منابع :

1- منوچهر فرمانفرماییان، از تهران تا کاراکاس؛ نفت و سیاست در ایران، تهران؛ نشر تاریخ ایران، 1374، ص296.

2- حسن سعیدی، زن اژدها (زندگینامه اشرف پهلوی)، تهران: فیروزه، 1380، ص149.

3- اشرف پهلوی، من وبرادرم (خاطرات اشرف پهلوی)، با مقدمه‌ای از محمود طلوعی، تهران: نشر علم، 1375، ص205.

4- خسرو معتضد، اشرف در آیینه بدون زنگار، جلد دوم، چاپ دوم، تهران: نشر البرز، 1381، صص175-174.


سایت تبیان