13 مهر 1399
عکسهای ماندگار
اشاره:
هنرعـکاسی ازابـتدای ورودش بـه ایران(1217 ش/1839 م)فراز و فرودهایی را پشتسر گذارده است. اینهنر در دربار قاجار محبوس و منحصر ماند،سپس در دوره مشروطه پاگـرفت و تا حدی به میان مردم راه یافت. با روی کارآمدن پهلوی اول و برقراری بروکراسی اداری و نیاز بـه اسنادی چون شناسنامه عـکسدار،فـراگیر شد و در دهه چهل و پنجاه شمسی عمومیت آن تا بدانجا پیش رفت که به واسطه آشنایی مردم با اینهنر و به مدد تجهیزات سهل الوصول و ارزان قیمت،راهی خانهها شد.رشد و گسترش هنر عـکاسی، بهطور طبیعی به تنوع کارکرد آن انجامید،تا جایی که با حاکمیت درازمدت اختناق،وارد بسترهای سیاسی کشور گردید.
درمقاله پیش رو ،عکس بهعنوان یکی از عناصر مبارزه با رژیم پهلوی موردتوجه قرار گـرفته،بـا اتکا به اسناد،کارکرد آن از آغاز نهضت امام خمینی تا پیروزی انقلاب اسلامی،بررسی شده است.این سندها میگویند که عکس بهعنوان مفهومی نمادین،باعث تهییج مردم در مبارزات میشد: «اخیرا عـکسهای مـختلفی از افرادی که احیانا در تظاهرات و جریانات اخیر مصدوم و یا کشته شدهاند در دانشگاه چسبانید و زیر آن ضمن اهانت به مقام شامخ سلطنت نوشته شده،از سری عکسهای مربوط به کشتار بیرحمانه 17 شهریور،ایـنعکسها فـوق العاده تحریکآمیز و مهیج میباشد.» دراین میان عکسهای امام خمینی بهعنوان مرجع دینی و رهبر سیاسی،جایگاهی خاص داشت. یکی از عللی که باعث پدید آمدن اینهیجان میشد،سانسور مطبوعات بود،چـرا کـه عـکس یا خبری از وقایع روز-بویژه پیـش از شـهریور 1357-در روزنـامهها منتشر نمیشد و حاکمیت سعی در بیخبر نگاه داشتن مردم داشت.از اینروجامعه با ابزار خود پیشقدم شد. از دهه 1340 که بیانیهها،پیامها و سخنان امـام خـمینی در مـیان مردم،دستبهدست چرخید و بردر و دیوار نصب شد،عـکس ایـشان نیز در کنار آن قرار گرفت و به میان مردم راه یافت و کم کم به نمادی از مبارزه تبدیل شد.
«ساعت 15:13 روز 8/6/37[57]،شیخ اسـد اللّه احـمدیان در مـسجد جامع شهر سمنان،ضمن سخنرانی مذهبی عکس خمینی را از جیبش بـیرون آورده و به حاضرین در مجلس نشان داده و حاضران صلوات فرستادهاند...»2و در سندی دیگر شخصی با اشاره به عکس امام خمینی اظهار مـیکند:«کـسانی کـه اسلام را کامل بشناسند حتما از اینعکس همراه خواهند داشت.»3
اولین عکسها،نـخستین حـرکتها
به درستی معلوم نیست که اولین عکس از امام خمینی که در میان مردم منتشر شد،کدام عـکس بـوده و چـه کسی آن را چاپ و منتشر کرده است،اما میتوان گفت که جرقه اینحرکت از کـجا زده شـده است. بنابر گزارشهای ساواک،پس از اعتراضات و مخالفتهای امام خمینی با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی،و اصـلاحات مـوردنظر رژیـم پهلوی،با انتشار بیانیه معروف «وحانیت اسلام عید ندارد»،عزای عمومی اعلام شد و در پی آن در دوم فـروردین 1342 مـصادف با شهادت امام جعفرصادق علیه السلام مزدوران رژیم به مدرسه فیضیه قم و مـدرسه طـالبیه تـبریز حمله بردند،اولین جرقه اینحرکتها زده شد.امام خمینی به مناسبت چهلمین روز شهادت تـنیچند از مـردم در اینفاجعه،پیامی صادر کردند(11/2/1342)؛«از اعلامیه پیوست که موضوع آن درباره شب چهلم واقعه قـم و طـلاب اسـت صبح روز یکشنبه 15/2/42 به ضمیمه عکس آیت اللّه خمینی به وسیله شخصی ناشناس پخش گردیده است و مـفاد اعـلامیه سراسر علیه دولت و دستگاه میباشد.»4به جز اینسند،گزارش دیگری در مجموعه اسناد 15 خـرداد وجـود داردکـه در شمار اولین گزارشهایی است که به عکس امام اشاره میکند.5«آقایان حاجمحمد کتابچی و حاجاصغر کـتابچی بـا کـمیتهای که در بازار به نفع آیت اللّه خمینی فعالیت دارند همکاری مینمایند[...]ضمنا از عـکسهای آیـت اللّه خمینی که اخیرا بهعنوان تبلیغ چاپ شده و به دستور دو نفر فوق الذکر به مغازههایی که در روز اعـتصاب بـازار باز بودهاند داده شده است.»6
همچنین در گزارش دیگری به تاریخ 23 اردیبهشت 1342 آمده اسـت:«اخـیرا از طرف هیئت اسلامی قم عکس نیمرخ و تـمام رخ آیـت اللّه خمینی گراور شده و بهعنوان مرجع تقلید شـیعیان مـعرفی گردیده و در روز 19/2/42 تعدادی از عکسهای مزبور نیز به تهران فرستاده شده و به کلیه دکاکین و مـغازههای بـازار و خیابانها داده شده که آن را پشت ویـترین خـود نصب نـمایند و عـدهای از کـسبه به همین نحو اقدام و عکسها را در دکـاکین خـود نصب کردهاند.»7
البته اینعکسها فقط بین مغازههای تهران پخش نشدبلکه براساس گـزارش 24 اردیـبهشت 1342 در بعضی از خطوط اتوبوسرانی شرکت واحد نـیز عکسهای امام خمینی نـصب شـده بود.8نصب عکس در معابر عـمومی،شـمار بیشتری از مردم را با چهره و نام امام آشنا میکرد چرا که عدهای از مردم حـتی نـام امام خمینی را نشنیده بودند و بـرخی نـیز هـیچ تصویر ذهنی از ایـشان نـداشتند و از اینرو با نزدیک شـدن بـه ماههای محرم و صفر،طلاب زیادی در سفرهای تبلیغی خود سفیر اینمفهوم مشترک(عکس امام خـمینی)بـودند9در واقع با آغاز محرم و صفر شـکل جـدیدی از مبارزه و تـبلیغ بـه نـفع امام شروع شد و آن پخـش سخنان و نظریات ایشان در میان مردم شهرها و روستاها بود که توسط شبکه گسترده و به هم پیـوسته حـوزههای علمیه و روحانیون صورت میگرفت.«طبق اطـلاع حـاصله 35 نـفر طـلبه از طـرف آیت اللّه خمینی و عـدهای از طـرف آیت اللّه شریعتمداری مأموریت یافته که به شهرستانهای ایران برای سخنرانی علیه دولت و پخش عکس خمینی عـزیمت نـمایند...»10در ایـنشیوه اطلاعرسانی،روحانیون و حوزه های علمیه حرف آخـر را مـیزدند چـرا کـه بـهطور سـنتی مردم ارتباط،اعتماد و وابستگی خاصی با این قشر از جامعه داشتند.
گذشته از این شبکه به هم پیوسته،آغاز محرم شور و هیجانی برای مردم مذهبی به همراه داشت،بـویژه اینکه در این مقطع زمانی،موضوع مرجعیت دینی نیز در میان بود.بنابراین عکسهای امام به تعداد زیادی تکثیر و منتشر شد.اینعکسها در کرج،همدان و برخی شهرهای دیگر در مغازهها نصب شد و«جمعی از مـسلمین آبـادان»عکسهای امام را تکثیر و منتشر کردند.11قم و تهران نیز که در رأس شهرهای معترض قرار داشت در ایام محرم بویژه روزهای پایانی دهه اول محرم التهاب بیشتری به خود گرفت،به نحوی که مـردم در دسـتجات سینهزنی علاوه بر مراسم سوگواری و عزاداری امام حسین علیه السلام،عکسهای امام را نیز حمل میکردند.12اوج این حرکت روز 15 خرداد بود که در بعضی از نقاط شـهر تـهران عکسهای امام به همراه پرچـمهای سـیاه،به رایگان در اختیار مردم قرار میگرفت و مردم به ایستادگی در برابر مأمورین انتظامی تشویق میشدند؛13
چرا که امام خمینی دو روز قبل از آن یعنی در 13 خرداد 42 مصادف با روز عـاشورا در مـدرسه فیضیه قم به افـشاگری دربـاره رژیم پهلوی پرداخته بودند و در پی آن صبح روز 15 خرداد ایشان دستگیر و به تهران منتقل شده بودند.اینموضوع بر اعتراضات مردمی به خصوص در قم افزود و از آنجا که زمینه بیان ایناعتراضها فراهم بود به شـکل گـسترده در همانروز نمود یافت و البته حکومت پهلوی نیز به وضع فجیعی پاسخ این حرکت گسترده را داد هرچند که با اینپاسخ انگیزههای خفته و نهان مردم را بیشتر برانگیهت. عکس العمل حکومت به مخالفتها و تـظاهرات مـردم اگرچه بـسیار خشن و غیرانسانی بود اما با اینحال مردم همچنان به فعالیتها و تبلیغات خود به نفع امام ادامه مـیدادند.آنان عکسهای امام خمینی را به طرق مختلف در معرض دید عموم قـرار مـیدادند.عـدهای در ساری عکسهای امام و آیت اللّه بروجردی را در یک قاب درون مغازهها،مساجد وتکایا نصب میکردند،14که مرجعیت را به اذهان مـتبادر مـیکرد و گذشته از آن میتوانست از حساسیت ساواک بکاهد؛و برخی در تهران پوسترهای بزرگی برای جلبتوجه عابران نـصب کـرده بـودند و حتی در بعضی نقاط شهر عکسهای ایشان در ویترین مغازهها قرار گرفت15و عکسهای قدیمی تجدیدچاپ شد.16
عـکس العمل ساواک نسبت به انتشار عکسهای امام
چند روز پس از انتشار نخستین عکسها از اما خـمینی در اردیبهشت 1342 و گسترش روزافزون آن، عـوامل سـاواک متوجه نبود رویه مشخص و دستوری معین شدند که سردرگمی آنان را در برخورد با اینپدیده باعث شد.باید از مقامی بالاتر استعلام میشد.مقالات ساواک در 26/2/42 در جواب این سؤال که آیا نصب عکس روحانیون بـه خصوص آقایان شریعتمداری و خمینی در دکاکین ممنوع میباشد یا خیر؟پاسخ داد که«داشتن عکس شریعتمداری و خمینی جرم نیست لیکن ضمن بررسی با مقامات شهربانی ترتیبی اتخاذ نمایند که نتیجه مقتضی به صاحبان دکاکین تـذکر دادهـ شود که از نصب عکس نامبردگان خودداری نمایند.»17 و در سندی دیگر به تاریخ 7/3/42 طی دستورالعملی که به ریاست ساواک تهران ابلاغ شد، میبایست«در هرمغازه و محلی که عکس آیت اللّه خمینی الصاق شـده،روی آن تـمثال حضرت امیر المؤمنین چسبانیده شود.»18اما این رویه ساواک فقط مربوط به قبل از حادثه 15 خرداد 42 بود چرا که پس از آن حجم عکسهای امام در دست مردم رو به فزونی گذاشت،به خـصوص کـه امام خمینی در 11 مرداد 42 از زندان آزاد شد و به خانه ای متعلق به ساواک انتقال یافت و به مناسبت همین آزادی فضایی شاد هرچند اندک در کشور حاکم گردید.بازارها چراغانی، پرچمها بر سردر مغازهها بـرافراشته و عـکسهای امـام آویخته شد.19در گزارشی از ساواک اصـفهان هـم آمـده بود:«تا امروز در منطقه استان اصفهان اجازه داده نشده حتی یک قطعه عکس خمینی را کسی بفروشد یا درب دکان و مغازه خود نصب کـند،اکـنون بـا سرعت عکسهای خمینی را به درب دکان و مغازهها نـصب مـیکنند و کتابفروشها به تعداد زیاد آن را برای فروش آماده کردهاند.»20
با افزایش روزافزون عکسهای امام،بار دیگر فقدان قانون یا شـیوهنامهای بـرای اقـدام مقتضی و مقابله با اینمسئله،عوامل ساواک را دچار سردرگمی بیشتری کـرده،اینسؤال را مطرح میکند که«چون روش اینساواک در مورد نصب و انتشار عکسهای اینشخص معلوم نیست مقرر فرمایید اعلام نمایند کـه آیـا عـکسهای مزبور جمعآوری گردد یا نه؟»اما آنچه از جواب مقامات بالاتر ساواک بـرمیآید ایـنکه نصب عکسهای امام جرم محسوب میشود؛جرمی که مجازاتی برای آن معلوم نشده است:«اصولا باید از هـرگونه تـبلیغ کـه معنا به ضرر و زیان منافع ملی و حکومت مشروطه سلطنتی باشد شدیدا جـلوگیری شـود ولی بـاید توجه داشت اقدام ساواک نبایستی جنبه علنی- مستقیم و به صورت مأمورین اجرائیه انتظامیباشد.»21پس از ایـنتأکیدها سـاواک بـه تکاپو افتاد و عکسهای امام را با سرعت و شدت بیشتری،و البته در برخی موارد غیرمستقیم و مخفی،جـمعآوری کـرد.هرچند با ایناقدام ساواک عکسهای امام خمینی از در و دیوار مساجد و تکایا جمعآوری شد،امـا از دسـترس مـردم خارج نشد.در اینمرحله عکس از قابهای روی در و دیوار خارج گردید و به صورت عکسهای کوچک،مدالهای طـلقی و کـارتهای پستال عرضه شد.22در گزارش 29/12/42 آمده است:«...اخیرا نیز بین اغلب جوانان بازار[تهران]مرسوم شـده اسـت کـه گردنبندی به گردن خود میآویزند که عکس خمینی روی آن قرار داده شده است...»23و این نه آغاز بـود،نـه انجام.از مدتها پیش از اسفند 1342 کیفهای جیبی کوچکی طراحی شده بود که در آن عـکس نـیمقد و تـمامقدی از امام قرار میگرفت و به«کیف آیت اللّه خمینی»معروف بود و پس از تهیه،عکسها در آن جای میگرفت و در بـستههای دوجـینی و بـه قیمت هردوجین پانزده ریال به شهرستانها فرستاده میشد.24
به جز کیفهای مـذکور مـردم در برخی شهرها به مناسبت عیدنوروز 1343کارتهای تبریکی تهیه کرده بودند که در واقع تبلیغ برای امام خـمینی بـود.«طرفداران خمینی در اصفهان جهت تبریک عید نوروز آرمهایی که عکس خمینی روی آن چـاپ و مـطالبی[...]نوشته شده به تعداد زیادی تهیه و مـیخواهند پخـش کـنند...»25این کارتهای تبریک به فراخور وضعیت امـام تـهیه شده بود،26
چرا که امام در آنزمان در خانهای متعلق به ساواک محصور بود(11 مـرداد 1342-18 فـروردین 1343)و مبارزان و علاقه مندان به ایـشان امـید و انتظار خـود را در ایـن سـالنو،رهایی ایشان از حصر و فتح و پیروزی مـسلمانان عـنوان کرده بودند.در کنار متن تبریک عید نوروز، عکسی از امام قرار داشت کـه در بـالای سر ایشان پرچمی با آیه«نـَصرُ مِن اللّه و فتحٌ قریب» (صـف/13)در اهـتزاز بود و تصویر امام در پرتوی از نـور قـرار داشت که از قرآن ساطع شده بود و خصوصیاتی از امام چون فقاهت،شهامت،عدالت،حـریّت و سـیاست پرتوافکنی میکرد و در طرف دیگر عـکس دامـنه ایـنپرتو به دعایی از قـرآن خـتم میشد به این مـضمون کـه یوسف گفت:
«پروردگارا زندان برای من خوشتر است از آنچه مرا بدان میخواندند.»27اما چـرا از ایـن آیه استفاده شده بود؟این آیه اشاره بـه داسـتان حضرت یـوسف دارد.آنـجا کـه«زلیخا زن عزیز مصر شـیفته او شد و از او کام خواست و یوسف خویشتنداری کرد و به مکر و دسیسه زن به زندان افتاد.»28پس یوسف آن جـمله را بـیان کرد.
شاید دعای مذکور حرف دل امـام خـمینی بـود کـه از جـانب علاقهمندانش منتشر مـیشد؛چـون آزادی از زندان و انتقال به خانه ساواک در قیطریه تهران(11 مرداد 42)،باعث شد ساواک بیشترین برداشت تبلیغاتی را از اینجریان بـبرد زیـرا فـردای آنروز(12 مرداد 42)ساواک در اعلامیههایی در جراید نوشت«..چـون بـین مـقامات انـتظامی و حـضرات آقـاین خمینی،قمی و محلاتی تفاهم حاصل شد که در امور سیاسی مداخله نخواهند کرد و از اینتفاهم اطمینان حاصل گردیده است که آقایان برخلاف مصالح و انتظامات کشور عملی انجام نخواهند داد.عـلی هذا آقایان به منازل خصوصی منتقل شدند.»29و این در حالی بود که ایشان در آنخانه تحتنظر بودند و ملاقات عمدهای هم نداشتند.پس عید نوروز یکی از بهترین زمانها برای انتقال ایننکته به مردم بـود کـه امام هیچسازشی با حکومت نکرده و هیچتفاهمی هم صورت نپذیرفته است و در اثر همین عدمهمکاری،حصر را پذیرفتهاند.همانطور که پس از آن یعنی در 18 فروردین 1343 وقتی امام از حصر خلاص شدند و به قم بازگشتند حرف خـود را زدنـد:«اگر خمینی را دار بزنید تفاهم نخواهد کرد.»30
تبعید امام از ایران
در 13 آبان 1343 حکومت پهلوی،امام خمینی را به سبب افشای تصویب لایحه کاپیتولاسیون،ابتدا به تـرکیه،سـپس به عراق تبعید کرد.بـه زعـم حکومت با تبعید ایشان از کشور،فضای ملتهب جامعه فروکش میکرد اما چنین اتفاقی نیفتاد.هرچند که به ظاهر فعالیتهای سیاسی به سردی گرایید امـا هـرگز خاموش نشد و همان شـیوه تـبلیغ برای امام همچنان فعال ماند و از هرفرصتی استفاده شد.در دوره تبعید امام تا حدود 1356 ش،بهترین موقعیت زمانی،روزها و ماههای مذهبی چون محرم و رمضان بود و بهترین موقعیت مکانی مساجد، تکایای و حسینیهها به شـمار مـیرفت.برای مثال ساواک در سلسله گزارشهای پیدرپی در 1346 ش اشاره به عکسی از امام میکند که به صورت کارت پستال در مسجدی به نام مسجد نمکی در یکی از محلههای فقیرنشین بوشهر پخش شده است.اینکارت پسـتال در مـیان قرآنی قـرار داشت که به گفته ساواک فقط یک ماه رمضان اینقرآنها را میخواندند و پس از آن تا سال آینده در کتابخانه مسجد نـگهداری میشد.31
در کارت مذکور عکسی از سخنرانی امام در 26 فروردین 1343 در مسجد اعظم قم در وسـط کـادر و در مـیان نوشته ای قرار دارد که دو ضلع آن را آیه «و أن یکاد» (قلم/51)احاطه کرده است.شیعیان براساس روایاتی به خواندن ایـنآیه بـرای دفع چشم زخم سفارش شدهاند.32در ضلع سوم از حاشبه نوشته اول به آیه شریفه «نـصر مـن اللّه و فـتح قریب»(صف/13)اشاره شده است که نوید پیروزی نزدیک مؤمنان و بشارتی بر آنان است.خـداوند در اینبخش از سوره صف به تجارت سودمندی اشاره میکند که مؤمنان به آن علاقهمند هـستند و آن نصرت و یاری دین خـداست و ایـنکه فتح و پیروزی برای مؤمنان نزدیک است و به آنان بشارت رحمت داده شده است و بالاخره در ضلع چهارم این حاشیه نوشته،آیه اول از سوره فتح درج شده است: «انا فتحنا لک فتحا مبینا»
که بر اراده خداوند در پیـروزی پیامبر و مسلمانان صراحت دارد.در گوشه دیگری از اینکارت«آیة الکرسی»نقش بسته است که به فرمایش پیامبر از با عظمتترین آیات قرآن کریم و سرور سخنان قرآن است و براسا روایات فراوان از شیعه و سنی،خواندن ایـنآیه در هـمهحال به خصوص پس از خواندن نماز و برای دفع چشم زخم و برای سلامتی و... سفارش شده است33و سرانجام در چهارگوشه اینکارت اسماء متبرک اللّه،محمد(ص)، علی(ع)،فاطمه(س)،حسن(ع)و حسین(ع)نقش بسته است.34
از اینکارتها به مناسبتهای مـختلف چـاپ و منتشر میشد.یکی دیگر از ایننمونهها،کارتهای تبریک به مناسبت عید قربان و عید غدیر بود.اینکارتها چیزی شبیه به همان کارتهای تبریک عید نوروز 1343 بود اما با کمی اختلاف در زمـینه و مـتن پیام تبریک که مختص دو عید قربان و غدیر و به زبان عربی تهیه شده بود.در زمینه کارت یک نقاشی از گنبد و گلدسته وجود دارد به نشانه شهر نجف و بارگاه حضرت علی هلیه السـلام و پرچـمی کـه بر فراز آن در اهتزاز است و ایـنکلام پیـامبر را بـا خود دارد«الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه»35و در صدر کارت نیز آیه «الذین اُخرجوا من دیارهم بغیر حق»
نقش بسته که در واقع امام خـمینی دسـت بـه کارهای تبلیغی دیگری نیز زدند که در ظاهر جـنبه تـزیینی داشت اما در باطن تبلیغ سیاسی به نفع امام بود و ساواک نیز نسبت به آن حساسیت نشان میداد و آن عرضه بشقابهای مـنقوش بـه عـکس امام بود که در بازار مشهد خریدوفروش میشد.37این بشقابها در ایـام عید نوروز 1349 در بازارهای اطراف حرم امام رضا علیه السلام عرضه میشد و میتوانست هدیه نوروزی مناسب برای زائرانی بـاشد کـه از سـر تاسر کشور بلکه جهان تشیع به زیارت مرقد حضرت رضا عـلیه السـلام مشرف میشدند.
سابقه اینقبیل بشقابها به سال 1342 ش بازمیگشت.در گزارشهای ساواک از شیراز در 1342 به تعدا اندکی از اینبشقابها اشـاره شـده بـود که بر بالای تصویر آن جملهای عربی به این مضمون نوشته شـده بـود.«آیـت اللّه خمینی رهبر مسلمانان».اینبشقابها همانروز هم حساسیت ساواک را برانگیخت و دستور پیگیری آن صادر شد کـه نـتیجهاش بـدین شرح به تهران ارسال گردید:
بشقابهای مزبور بهطور کالای تجارتی به تعداد زیاد بـه شـیراز نرسیده.به قرار اطلاع کسب شده فقط دو عدد[از این]بشقابها در شیراز دیده شده کـه درصـدد اسـت چنانچه میسر شد نمونه آن تحویل و به مرکز ارسال گردد.همانطوری که به اسـتحضار رسـید چون خط بالای تصویر به عربی نوشته شده قطعا سفارشدهنده یکی از کشورهای عـربی اسـت.بـاتوجهبه سابقه ممکن است اینکشور مصر باشد38و اینقبیل کالا از راه شیخنشینها ممکن است به کشور وارد شود. بـه سـاواکهای بوشهر و عباسی دستورات لازم صادر و شعبه برونمرزی نیز در جریان گذارده شده است.نـتیجه مـتعاقبا گـزارش خواهد شد.39
آغاز شمارش معکوس حیات رژیم پهلوی
سال 1356 و بویژه نیمه دوم آن را باید آغاز شـمارش مـعکوس بـرای حیات پهلوی دانست. در نیمه دوم اینسال اتفاقات خونینی رخ داد که مردم را بیش از پیـش در اعـتراض و مخالفت با رژیم پهلوی مصمم کرد.درگذشت آیت اللّه سیدمصطفی خمینی در اول آبان 1356 اولین اتفاقی بود که پسـ از فـوت دکترعلی شریعتی جامعه را ملتهب کرد؛به خصوص مسائل پیرامون این دو اتفاق مـردم را در فـضای بیاعتمادی بیشتری قرار داد.هنوز چندوقتی از ایناتفاق نـامیمون نـگذشته بـود که روزنامه اطلاعات مقالهای را با عنوان«ایـران و اسـتعمار سرخ وسیاه»به قلم احمد رشیدی مطلق منتشر کرد.اینمقاله که سراسر تـوهین و افـترا به امام خمینی بود خـشم مـردم کشور بـویژه مـردم قـم را برانگیخت قم روز 19 دی شاهد راهپیمایی گستردهای بـود کـه با کشتار و سرکوب توسط نیروهای پلیس پاسخ داده شد.چندروز پس از اینواقعه خونین(22 دی 56)حـضرات آیـات گلپایگانی،شریعتمداری و مرعشی طی اعلامیههایی اعـتراض و تأسف خود را ابراز کـردند و روز 27 دی بـازاریان تهران از اینکشتار اعلام انزجار کـرده روز 29 دی را تـعطیل عمومی اعلام نمودند.اما تا اینتاریخ هنوز اعلامیهای از جانب امام خمینی صادر نـشده بـود.40ساواک نیز در گزارشی که خـبر آن را رهـبر عـملیاتی بخش مربوطه در 29 دی 56 اعـلام کـرده بود اظهار میدارد:«اخـیرا عـکس خمینی و اعلامیههای آیات شریعتمداری و نجفی در مورد وقایع قم تکثیر و در مسجد اعظم و مدرسه حجتیه قـم تـوزیع گردیده[است]»41
چرا فقط عکس امام؟از آنجا کـه طـبق شواهد تـا 29 دیـ 56 امـام نه پیامی صادر و نـه سخنرانی کرده بودند،طلاب و مبارزان و دستاندرکاران را واداشت تا برای جبراناین خلأ(نبود اعلامیه از جانب امـام)در کـنار اعلامیه دیگر علما،عکسی از امام را مـنتشر کـنند..ایـنعکس،امـام را در حـال نوشتن مطلبی نـشان مـیدهد و میتوانست گویای آن باشد که امام خمینی نیز همچون دیگر علما از کشتار قم اعلام انزجار مینماید.42
بـههرترتیب امـام پس از ایـراد سخنرانی درباره کشتار 19 دی قم در تاریخ 2 بهمن 1359/12 صـفر 1398 پیـام خـود را از نـجف ارسـال کـردند و برای اولین بار نوید پیروزی را به مردم مسلمان به صراحت بیان نمودند.43
پس از 19 دی و کشتار مردم قم،اهالی تبریز در بزرگداشت چهلمین روز درگذشت کشتهشدگان قم(29 بهمن 1356)،دست به تـظاهرات زدند که آن هم به خون کشیده شد.این درگیری خونین در واقع پس از درگذشت حاجآقا مصطفی و قیام 19 دی قم،سومین شماره معکوس سقوط رژیم به حساب میآمد.در پی اینحادثه امام در 8 اسفند 56 اعلامیهای خـطاب بـه اهالی آذربایجان صادر کردند و با ابراز انزجار از این کشتار دوباره نوید پیروزی دادند.44 اعلامیه مذکور به علاوه اعلامیههای دیگر از علما یک روز بعد(9 اسفند 56)در قم منتشر شد و«[...]ضمنا به هـمراه اعـلامیههای مذکور عکسی از خمینی که دستی روی سر مشار الیه سایه انداخته است به گیرندگان اعلامیهها داده میشد[...]»45
دست حمایتی مورد اشاره در سند عبارت است از انـواری سـاطع که خصایصی چون فقاهت، سـیاست،تـقوی،آزادگی،شجاعت و شرافت از آن پرتوافکنی میکند و آیهای از قرآن کریم بر بالای عکس نوشته شده است: «یریدون لیطفؤا نوراللّه بافواهِهِم و اللّه مُتِمّ نوره ولو کرِه الکافرون»(صف/8). کـافران مـیخواهند نور خدا را به گـفتار بـاطل و طعن و مسخره خاموش کنند و البته خدا نور خود را هرچند کافران خوش ندارند کامل و محفوظ خواهد داشت.اینآیه فرازی از سوره صف را دربر میگیرد و به پیروزی نهایی و قطعی دین خدا و جهانگیر شـدن نـور آن و تلاش عبث مخالفان و کافران برای جلوگیری از آن و نیز تشویق انسانها به ایمان به خدا اشاره میکند.46
توهین به شاه و تبلیغ برای امام
پس از اینوقایع،تنها برای امام تبلیغ نمیشد بلکه حرکت مـنفی هـم آغاز شـد و مردم به انحاء مختلف عکسهای شاه و خاندان سلطنتی را مورد تعرض قرار میدادند.«روز 16/12/36[56] تعدادی تمثال مبارک اعلی حـضرت همایون شاهنشاه آریامهرکه با قلم مخدوش شده و روی آن لکههایی شـبیه خـون ریـخته شده خون ریخته شده بود در شهر بانه استان کردستان پخش شده است.در پشت تمثالهای مذکور کلماتی بـه لهـجه کردی به مضمون زیر نوشته شده است:با آنکه کوچکیم،لیکن بچه مـردیم.»47و یـا در گـزارشی دیگر از چندمدرسه در روستای علیآباد شهرستان شهسوار (تنکابن)در استان مازندران آمده است:«روز 24/12/36،50برگ اعلامیه مضره دسـنویس که در آنها ضمن اهانت به مقدسات ملی و میهن از اخلالگران وقایع اخیر قم و تـبریز تجلیل و مردم علیه دولت تـحریک و تـشویق شدهاند[...]ضمنا تمثالهایی که به مناسبت یکصدمین سالروز تولد اعلی حضرت رضاشاه کبیر در مدارس موصوف نصب گردیده به وسیله افراد ناشناس پاره گردیده است.»48اینقبیل فعالیتهای دانشآموزی که از روزهای پایانی سال 1356 شـروع شده بود همچنان ادامه داشت.پاره کردن عکس از کتابها،شکستن و یا آتش زدن قابهای عکس شاه و فرح یکی از مهمترین اقدامات دانشآموزان بود که با راهنمایی معلمانشان انجام میدادند و از اینطریق خود را به سیر مـبارزه مـتصل میکردند.49آنها حتی پس از یک وقفه کوتاه در تابستان 57 و با آغاز سال تحصیلی جدید در مهر 1357 فعالیتهای خود را شدت بخشیدند.«در تاریخ 15/7/1357 محصلین دبیرستان دانشگاه پهلوی شیراز اعتصاب و در سرکلاس حاضر نشده و اعلامیههای مضره زیـادی بـین محصلین پخش گردیده است.ضمنا تمثالهای کد 66[محمد رضا شاه]و کد 55[فرح پهلوی]در توالت دبیرستان مزبور نصب نمودهاند[...]»50
عزیمت امام به پاریس در 14 مهر 1357 و کشتار دانشآموزان و دانشجویان در 13 آبان 1357،بر شـدت فـعالیتهای دانشآموزی افزود.شاگردان مدارس،کلاسهای درس را تعطیل کردند و علاوه بر محو عکسهای شاه و فرح از دیوار کلاسها،عکسهای امام خمینی را به جای عکسهای آنها و نیز برسردر مدرسه خود میآویختند.در گزارشی از بـوشهر«روز جـاری [15/8/57]حـدود سیصد نفر از دانشآموزان دبیرستانهای بـوشهر در دبـیرستان سـعادت مجتمع و شهرستان زابل،برخی دختران دبیرستانی عکسهای شاه را از داخل کلاسهای خود برداشته و عکس امام خمینی را جای آن قرار دادهاند.52بدینترتیب دانشآموزان هـمپای دیـگر افـراد جامعه به تبلیغ منفی علیه خاندان پهلوی مـبادرت مـیکردند.«روز 11/6/57 شخصی به نام محمود که یکی از بازاریان میباشد دو برگ اعلامیه را که در یکی علیاحضرت شهبانو را در حال رقص با یک خـارجی و در اعـلامیه دیـگر عکسی از منصور[محمد رضاشاه]تحت عنوان،جلاد خونآشام،در حالتی که از دستهایش خـون میچکد در بازار پخش شده،برای یکی از دوستان خود آورده است.»53 از دیوار جدا نموده»و به جای آن تمثال حضرت محمد(ص)و حـضرت عـلی(ع)را نـصب میکردند و در توجیه چنین عملی ساواک در گزارش خود مینویسد که«چنین اسـتنباط گـردیده که هدفش از اینعمل رضایت خاطر آشوبگران بوده است.»54
مردم پیش از این و با نزدیک شدن به 15 خـرداد بـه بـهانههای مختلف سعی میکردند عکسهای شاه را از دیوارها محو کنند.55آنها همچنین در بزرگداشت روز 15 خـرداد کـه بـه فرموده امام «15 خرداد باید زنده بماند»اقدام به چاپ اعلامیهای عکسدار حاوی پیامی از ایـشان نـمودند: «پانـزده خرداد به یاد قتل عام پانزده هزار برادر به پامیخیزیم.»56ایناعلامیه به اضافه اعـلامیههای مـختلف دیگر به دست هرکس میرسید آن را برای استفاده به دیگری میسپرد.57
فعالیت و تبلیغ بـه نـفع امـام به طرق مختلف رو به گسترش بود.اعتراض و مبارزه اقشار مختلف مردم را در برمیگرفت.برای مـثال«روز 10/5/37[57] در پارکـینگ قسمت فنی هواپیمایی ملی مشاهده گردیده عکس خمینی را به تعداد زیاد تکثیر و در زیـر تـیغه بـرفپاککنهای اتومبیلهای پارک شده در پارکینگ مذکور گذاشته بودند که نمونهای از آن جهت استحضار تقدیم میگردد.»58گروههای مختلف سـیاسی نـیز در این مسیر فعال بودند.در مقدمه کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد سـاواک دربـاره رویـدادهای تیرماه 1357 آمده است:«ادامه مخالفتها و تظاهرات،محمد رضا پهلوی را به تصمیم تازهای واداشت.او در حضور مـقامات عـالی رتـبه امنیتی، پس از انتقاد از عملکرد آنان خواست که ارتش برای سرکوب تظاهرات وارد میدان شـود و اجـازه آتش هم داشته باشد...»59چندروز پس از سخنان شاه،گزارشهایی به ساواک رسید که به نوعی میتواند بـازتاب سـخنان وی در میان مبارزان باشد.اینگزارش مربوط به اعلامیهای بود که بر در منازل در خـیابان نـیروهوایی تهران پخش میشد60و بر پیشانی خود آیـاتی از جـهاد و مـبارزه مسلحانه داشت:«یا ایها الذین آمنو خـذوا......»(ایـ کسانی که ایمان آوردهاید برگیرید سلاحتان را...)و«فقاتلو ائمة الکفر...»(پس بجنگید بر سردمداران کـفر). ایـن اعلامیه درحالی منتشر میشد که عـدهای از عـلما استفاده از خـمس(سـهم امـام زمان عج)را برای تهیه اسلحه مـجاز مـیدانستند.
ساواک در گزارش 3/5/57 این اعلامیه را اینگونه توصیف میکند که«...عکسهای مورد بحث بـه قـطع کوچک بوده که تصویر خمینی در داخـل دایرهای است که در اطـراف آن نـام شهرهای مذهبی ایران و همچنین فـلسطین و اریـتره نوشته شده و در بالای آن دستی که بر روی آن،درود به رهبر، نوشته شده،مسلسلی را نگه داشـته اسـت.در پایین عکس نوشته شده اسـت:درود بـر پیـشوای کبیر اسلام حـضرت آیـت اللّه الامام خمینی-اربعین شـهیدانمان گـرامی باد.»اما دو نکته درباره این سند و اعلامیه ضمیمه آن گفتنی است:
1-در گزارش آمده است کـه«تـصویر خمینی در دایرهای است»،در صورتی که تـصویر امـام نه در دایـره بـلکه بـه صورت نمادین در خورشیدی قـرار گرفته که در تاریکی مطلق در حال طلوع است و چیزی از طلوع کامل آن باقی نمانده است.
2-در اعلامیه عـلاوه بـر شهرهایی چون خمین،قم،مشهد،تـبریز،جـهرم نـجفآباد،اهـواز و یـزد که چهلمین یـادروزهای پیـاپی در آنها شکل گرفته و مبارزانی در آنجا به شهادت رسیده بودند،نام سه کشور فلسطین اریتره و فیلیپین ذکـر شـده اسـت.قابلتوجه است که سازمانها و جنبشهای آزادیبخش در ایـنکشورها و نـیز کـشورهای دیـگر(سـازمان آزادیـبخش فلسطین-ساف،جنبش آزادیبخش اریتره،سازمان آزادیبخش مورو در فیلیپین و...)که مبارزات ضداستعماری و ضدامپریالیستی داشتند،بدونشک در روند جنبش مسلحانه در ایران تأثیرگذار بودند و الگویی مناسب برای اینگروهها به حـساب میآمدند و ازاینرو گروهها در تبلیغات خود علاوه بر وقایع و مسائل داخلی به وقایع بینالمللی نیز توجه نشان میدادند.62
در اینفعالیتها علاوه بر گروههایی با مشی مسلحانه،گروههای مختلف سیاسی با دیدگاههای مـتفاوت بـه نفع امام تبلیغ میکردند هرچند که به بنمایههای فکری خود نیز میپرداختند.برای مثال ساواک در اول شهریور 1357 خبر از اعلامیه عکسدار امام خمینی میدهد که در ترمینال شهر تبریز بین مردم پخـش شـده است.ایناعلامیه در بزرگداشت دکتر محمد مصدق چاپ شده بود که دولتش در کودتای 28 مرداد 32 سقوط کرد.در بالای این اعلامیه که عکسی از امام خمینی در وسـط آن قـرار دارد،نوشته شدهاست:«پیش به سـوی حـکومت مستضعفین-متقّین در پرتو اندیشههای امام خمینی»و در پایین عکس اینچنین آمده است:«28 مرداد روز سردار پیرشرق،روزفرزند برومند خلق،روز تبلورمبارزات رهایی بخش و ضداستعماری،روزعاشق خـدا و خـادم خلق،روز دکتر محمد مـصدق بـرایمان آگاه کننده باد.»63
تحریم جشنهای شعبانیه
روز 13 تیر 1357/28 رجب 1398 امام خمینی در پاسخ به سوالات متعدد درباره برپایی جشنهای ماه شعبان،ضمن پیام کوتاهی اینجشنها را تحریم نمودند و مردم مبارز هم در هر فـرصتی آن را بـه اطلاع دیگران میرساندند.«روز 1/6/37 دو نسخه اعلامیه به دیوار نمازخانه کارخانه فوقالذکر[کارخانه ایران ترانصفور]نصب شده بود و متن اعلامیهها یکی عکس خمینی و با چندجمله درباره تحریم جشن و دیگری با خط درشت نوشته،شـاهنشاه:مـیترسم به دیـن ما هم صدمه وارد بیاید[...]»64همانطور که از سند برمیآید فرازهایی از پیام امام در حاشیه اعلامیه درج شده بود که در واقـع از مهمترین و هیجانانگیزترین فرازهای آن بود«...رژیم منحط برای مسلمین ایران عید نـگذاشته اسـت،دسـت شاه تا مرفق به خون ملت ایران فرورفته(آغشته)...ما که هنوز مادرهای داغدار جوانمان سیاه پوشـند، مـا که هنوز شاهد صدمات جانکاه شاه به اسلام بزرگ و کشور اسلامی هستیم،جـشنی نـداریم.مـا که در هر فرصت مدارس و مساجد و دانشگاههایمان موردهجوم مأمورین شاه است،چطور ممکن است چراغانی کنیم؟...مـا روزی را عید میگیریم که بنیان ظلم و ظالم را منهدم کنیم و دست دودمان ستمکار پهلوی را از کـشور قطع نماییم و آنروز انـشأاللّه تـعالی نزدیک است...»65
نخست وزیری شریف امامی
روز 5 شهریور 57 جعفر شریف امامی از شاه فرمان نخست وزیر گرفت.وی علاوه بر این فرمان اختیارات بیشتر از شاه دریافت کرد تا شاید بتواند از التهاب جامعه بکاهد.او در اظـهارنظری حتی بیان رکرد که آنقدر امتیاز به مخالفان میدهد تا آنها را مجاب کند.وی که دولت خود را«دولت آشتی ملی»معرفی کرده بود در اولین اقدامات خود تاریخ هجری شمسی را مجددا برقرار کرد و دسـتور تـعطیلی کابارهها و کازینوها را صادر نمود که البته فایدهای نداشت. امام در 6 شهریور طی پیامی دولت شریف امامی را محکوم کرد و اقدامات او را نیرنگ و فریب خواند و مردم در تهران و شهرهای دیگر با شدت بیشتری در راهپیماییها شرکت جـستند و روزنـامه کیهان در 7 شهریور در اقدامی بیسابقه پس از سیزده سال از تبعید امام خمینی از ایران عکسی از ایشان را در نیمصفحه اول منتشر کرد و ذیل آن خبر«مذاکره برای بازگشت حضرت آیت اللّه العظمی خمینی»داد.پرویز راجی اینحرکت روزنامه کـیهان را اقـدامی جدید و غیرمنتظره برای جلب توجه مردم توصیف کرد و به تعبیر او عنوان«حضرت آیت اللّه العظمی» نیز لقبی بود که روزنامه کیهان امام را به آن ملقب کرد.66
بهشت زهرا محل قرار مـردم
روز جـمعه 17 شـهریور 57 مردم طبق قرار قبلی کـه البـته بـه تأیید روحانیت نرسیده بود به خیابانها آمدند و خود را به میدان ژاله(شهدا)رساندند.اینقرار مردمی پس از دو راهپیمایی میلیونی منظم و منسجم در روزهای 13 شهریور(عـید فـطر)و 16 شـهریور تنظیم شده بود؛غافل از اینکه در نخستین ساعات بـامداد روز 17 شـهریور 57 هیئت دولت برای به دست گرفتن اوضاع در تهران و 11 شهر دیگر حکومت نظامی اعلام کرده بود.به هرترتیب مردم روز 17 شهریور سـرقرار خـود در مـیدان ژاله(شهدا)تجمع کردند و پس از سردادن شعار علیه حکومت پهلوی با مـأموران حکومت نظامی درگیر شدند.67کشته شدگان این روز را در قطعه 17 بهشت زهرا به خاک سپردند و از آنزمان به بعد اینقطعه بـه مـحل قـرار و تجمع عده زیادی از مردم تبدیل شد و آنها در هرمناسبتی به مزار شـهدا مـیآمدند و از هر فرصتی نیز برای تبلیغ امام خمینی بهره میجستند68و اعلامیهها و عکسهای ایشان را پخش میکردند.«روز[جمعه]12/8/57حـدود یـکهزار قـطعه عکس از خمینی توسط سرنشینان اتومبیل پیکان[...]در بهشت زهرا توزیع گردیده است...»69
عـزیمت امـام خـمینی به پاریس
امام خمینی در 14 مهر 1357 از نجف به پاریس(فرانسه)رفتند.فضای فعالیتهای سیاسی در پاریـس بـارزتر بـود.ایشان هرروز با گروههای مختلف دیدار داشتند و با نمایندگان رسانهها و مطبوعات گوناگون که از سـرتاسر دنـیا در آنجا جمع شده بودند مصاحبه میکردند و نظریات سیاسی،اجتماعی و اقتصادی خود را بیان مـینمودند.امـام حـتی در یکی از اولین مصاحبههای مطبوعاتی خود در 20 و 22 مهر 1357،جمهوری اسلامی را جایگزینی مناسب برای حکومت پهلوی مـعرفی کـرد و از آن بهعنوان حکومت آینده ایران نام برد.70
حرکت امام از نجف به پاریس سرآغاز اتـفاقات جـدید بـود.حتی عکسهای امام نیز از اینمسئله بیتأثیر نبود چرا که تا قبل از عزیمت به پاریس عـکسها سـیاه و سفید،تکی و در حالتهای محدود بود و هیچنشانی از اطرافیان ایشان یافت نمیشد؛به جـز چـندعکس و از جـمله عکسی از ایشان که مرحوم حاجآقا مصطفی نیز در کنارشان نشستهاند.71
اما در پاریس وضعیت بهگونهای دیگر بـود.عـکسها رنـگی و بیشتر درمیان جمع بود.ساواک نیز به اینمطلب اشاره میکند که«[...]در بـازرسی از شـخص دستگیر شده 2 قطعه عکس که آیت اللّه خمینی و عدهای دیگر در عکس حضور داشتند[کشف شد]».72امام در نـوفللوشاتو در سـایه درختی نشسته و در میان عدهای از علاقهمندان و جوانان اعماز زن و مرد صحبت میکند.73
با حـضور امـام در پاریس،باید حکومت پهلوی را ساقط شده دیـد.دولتـهای مـستعجل و پی در پی دیگر کاری از دستشان برنمیآمد که بـرای نـجات حکومت پهلوی انجام دهند.در نیمه دوم سال 1357 مردم تمام توجه خود را به سـخنان و رهـنمودهای امام معطوف کرده بودند و حـکومت پهـلوی را از لحاظ سـیاسی سـاقط شـده میدیدند و خلع محمد رضاشاه را از سلطنت در آیـندهای نـهچنداندور تصور میکردند.74آنها اقتصاد حکومت را نیز زیرسؤال برده،نقش او را از روی اسکناسها حذف مـیکردند.سـاواک در گزارش خود اسکناسی ضمیمه میکند کـه با باند سفیدرنگی بـه عـلامت(*)عکس شاه مخدوش بود و در طـرف مـقابل آن،عکس امام خمینی قرار دارد و روی آن در سمتی که عکس شاه بود نوشته شده«ذهـق البـاطل»ودرطرف دیگر«جاء الحق».ایـن اسـکناس بـه صورت کپی تـهیه شـده بود.75
مهمتر از این اقـدام،پولهـایی بود که دیگر نشانی از عکس شاه نداشت و عکس امام بهطور کامل روی عکس قبلی را گـرفته بـود.76
ایناسکناسها که اقدامی نمادین در اعتراض بـه اقـتصاد حکومت بـود و از طـرفی شـاه را از لحاظ اقتصادی و سیاسی سـاقط شده میدانست،علاقه مندان بسیاری داشت به نحوی که هر قطعه اسکناس دههزار ریالی چـاپ شـده به مبلغ 15000 ریال خرید و فروش مـیشد.77اسـکناسهای مـذکور در قـطعات 5000 ریـالی و 10000 ریالی به وسـیله چـاپ تهیه میشد و این برخلاف اسکناسهای ساختگی قبلی بود که به وسیله کپی تکثیر مییافت.حتی دسـتاندرکاران ایـنامر درصـدد بودند تا سکههای نقره منقوش به نـقش امـام خـمینی را ضـرب کـنند.78
عـکس العمل ساواک نسبت به عکسهای امام در سالهای 56-57
اشاره شد که ساواک در 1342 ش رویه مشخص و قانون معینی در چگونگی برخورد با دارندگان یا تکثیرکنندگان عکس امام نداشت بنابراین به دسـتورالعملهای مقطعی اکتفا میکرد و از پخش عکسها جلوگیری مینمود.از اسناد موجود نیز چنین پیداست که داشتن عکس امام در درجه دوم اهمیت قرار داشت و شناسایی تکثیرکنندگان و فروشندگان برای ساواک از اهمیت بیشتری برخوردار بود.در سـال 56 هـم ساواک چون گذشته رویه مشخص یا دستورالعمل معینی در نحوه برخورد با اینپدیده نداشت و به نظر میرسد که آنها تمام تلاش خود را برسر سانسور مطبوعات و دیگر وسایل ارتباطجمعی میگذاشتند و بـه عـکسها در دست مردم کمتر توجه میکردند.و شاید هم پی به تأثیر عکس نبرده بودند.کاوه گلستان در خاطرات خود از واقعه 19 دی 1356 به ایننکته اشاره میکند که«...شـاید یـکی از بهترین عکسهای انقلابم در همانروز اول بـود؛بـه خاطر اینکه این شهربانی چپها زیاد حالیشان نبود چی به چیه،کسی جلوی کار من را نمیگرفت.من با خود شهربانی چپها بودم که داشـتم عـکس میگرفتم یعنی مشخصا بـا عـدسی زاویه باز از نزدیک،تقوتق از آنها عکس میگرفتم کسی هم به من نمیگفت نکن...»79و در نیمه دوم سال 57،در پی اعتصاب گسترده شرکتها و کارخانجات و به خصوص شرکت نفت و سراسری شدن راهپیماییها،کنترل جامعه از دسـت دولتـ خارج شد و نظارتی چون گذشته صورت نمیگرفت به نحوی که حوادث روز سیزدهم آبان 57 در تهران فیلمبرداری شد و همان شب در بخش خبری تلویزیون پخش گردید و تأثیر زیادی در حرکتها و راهپیماییهای مردم گذاشت.80 انـفعال دسـتگاه امنیتی در مـقابل مردم به حدی بود که در ذیل گزارش از یک کتابفروشی در 8 آبان 1357 که عکسهای امام را میفروخت نوشته شده بـود:«محترما به عرض میرساند،به نظر میرسد تکثیر و فروش عکس سـید روح اللّه خـمینی در شـرایط فعلی مضّر نباشد زیرا در اینصورت روزنامههای کیهان و اطلاعات نیز مجرم هستند.»81
با روی کارآمدن دولت نظامی ازهاری در 15 آبان 1357 و اسـتقرار او،مـقداری از انفعال مقامات و عوامل امنیتی کاسته شد.از طرف دولت،بخشنامههایی مبنی بر شدت عمل مـأموران نـظامی و انـتظامی صادر شد.ارتش دفتر بعضی از روزنامه و سازمان رادیو و تلویزیون را محاصره کرد و همچون گذشته زیر نـظارت خود برد.ایناقدام منجر به اعتصاب سراسری در اینسازمانها و مؤسسات شد که قریب دو مـاه به طول انجامید.82پسـ از دو مـاه ازهاری از نخست وزیری برکنار شد و روزنامهها،از جمله اطلاعات و کیهان در 16 دی 1357 دوباره انتشار یافت و حتی در همینشماره عکس امام در نیمصفحه اول به چاپ رسید.اما شدت عملهای دولت ازهاری،عوامل ساواک را به تکاپو انداخت که بـا اینپدیده به مقابله بپردازند ولی اینبار هم باید کسب تکلیف میشد که چه روش و دستوری را باید به کار بست. کارشناسان ساواک در 4 آذر 57 پیشنهاد دادند که چون«موضوع پایین آوردن عکس شاهنشاه در مغازهها و زدن عکس خمینی در اکـثر شـهرها جریان دارد اصلح است در اینمورد روش قاطعی اعلام شود.»83اما دیگر توانی برای مقابله و پیش گرفتن روشی قاطع باقی نمانده بود چرا که در قبال هر حرکت ساواک عکس العمل مردمی شکل مـیگرفت:«...رانـندگان تاکسی کاشان نیز به علت اعتراض به جمعآوری عکسهای خمینی از مغازهها و تاکسیها،از مسافرکشی خودداری نمودهاند.»84و در سندی دیگر یکی از روحانیون در اعتراض به جمعآوری عکسهای امام از ویترین مغازهها اخطار کرده بـود کـه اگر با ایناتفاق مقابله نکنید دیگر برا یاقامه جماعت به مسجد موردنظر نخواهند رفت.85
کشتار مردم در مشهد
ازهاری که در 15 آبان 57 به نخست وزیری رسید و از همانروز کار خود را آغاز کـرد،در 27 آبـان از مـجلس شورای ملی و در دوم آذر از مجلس سنا رأیـ اعـتماد گـرفت و در همین روز تظاهرات مردم را در مشهد سرکوب کرد و افرادی را که به حرم حضرت رضا(ع)پناهنده شده بودند به خاکوخون کشید.در پی ایناقدام،امام خـمینی در پیـام تـسلیتی(3 اذر 57)روز یکشنبه 5 آذر را عزای عمومی اعلام نمود.علمای دیگر نـیز اعـلامیه دادند و آنروز را روز عزای عمومی و تعطیل اعلام کردند.جامعه اصناف نیز روز 5 آذر را روز همبستگی اعلام کرد.در این روز کارمندان ادارات در محلکار خود حاضر نـشدند و در بـرخی شـهرهای کشور تظاهرات مردم به خون کشیده شد.در اینروز عکسی از امـام خمینی با مشتی گره کرده در مشهد انتشار یافت که در ذیل آن نوشته شده بود«مجاهد کبیر و زعیم اسلام الامـام خـمینی».86
بـجز این،کارمندان و تکنسینهای کارخانه راوند کاشان عکسهای شاه و فرح را از دیوار بـرداشته و قـاب عکسی از امام به جای آن نصب کردند.87در نشتارود و شهسوار(تنکابن)نیز گروهی از مردم در شهر به راه افتاده تـمام عـکسهای شـاه را از مغازهها و موسسات سرراه خود پایین آوردند.88
در مسجد حکیم زابل و اداره آموزش و پرورش بـابلسر و...نـیز ایـناتفاقات تکرار شد89و در تهران عکس بزرگی از امام در اداره برق میدان ژاله(شهدا)نصب گردید.90فضای نفرت از شـاه و حـکومتش بـه قدری شدید بود که در 5آذر 1357«شخصی به نام ید اللّه کاظمی صاحب نانوایی روبهروی شیلات بـندرعباس تـمثال 66[محمد رضاشاه]را که در داخل یک دستگاه اتومبیلسواری بود پاره و بهعنوان تطهیر،اتومبیل مذکور را شـستشو داده اسـت.»91
گـذشته از همه این اقدامات هرکس که میتوانست به فراخور ذوق و سلیقه خود برای امام تبلیغ مـیکرد و بـه نوعی در آگاهی بخشی به دیگران فعال بود:«...یک قطعه کارت ویزیت که عـکس خـمینی چـاپ گردیده و به گفته خمینی ارتش را برادر خود دانسته از استوار بازنشسته ارتش عباس چیتساز به دسـت آمـده به پیوست تقدیم میگردد.»92
مبارزه ادامه یافت ولی از آنجا که کنترل کسور از دسـت حـکومت خـارج شده بود و از طرفی هم دولت بختیار برای کاستن از هیجانات و موج اعتراضات مردمی،وعده مطبوعات آزاد را دادهـ بـود و از سـوی دیگر روزنامههای کیهان و اطلاعات و...توانسته بودند عکسهای امام خمینی و وقایع کشور را مـنتشر کـنند،شاهدیم که دیگر عکس،پوستر و یا کارت و تراکت خاصی به جامعه عرضه نشد بلکه مردم دیـگر مـنتظر سقوط هرچه زودتر حکومت و بازگشت مرجع دینی و رهبر سیاسی خود بودند کـه سـالها عکس او را بهعنوان نمادی از مبارزه همراه داشتند.
پانـوشتها:
(1)-انـقلاب اسـلامی به روایت اسناد ساواک،ج 13،ص 256.
(2)-همان،ج 10،ص 266.
(3)-همان،ج 6،ص 436.
(4)-قـیام 15 خـرداد به روایت اسناد ساواک،ج 2،ص 196.
(5)-کاوه گلستان در خاطرات خود از سالهای 56-1355 با اشاره به اولیـن عـکسهای انتشار یافته از امام خمینی مـیگوید: «اولیـن عکسهایی هـم کـه از امـام تکثیر شده دست مردم در خود قـم بـود فتوکپی میکردند.مثلا عکس سی سالگی امام بود. البته خیلی فرق داشـت بـا آنچیزیکه بود.ماهم که عکسهای جـدیدش را ندیده بودیم...»کاوه گـلستان،عـکسها و یک گفتوگو،به کوشش حـمید قـزوینی و لیلی گلستان،ص 44.
(6)-قیام 15خرداد به روایت اسناد ساواک،ج 2،ص 192.
(7)-همان،ج 2،ص 210.
(8)-همان،ج 2،ص 212.
(9)-همان،ج 2،ص 224.
(10)-همان،ج 2،ص 228 و هـمچنین نـگاه کنید به ص 251.
(11)-همان،ج 2 صص 283 و 243 و 260.
(12)-هـمان،ج 2،ص 403 و صـفحات دیـگر.
(13)-همان،ج 73ص 104؛نگاه کـنید بـه عکس شماره 1.
(14)-همان،ج 3،ص 42.
(15)-هـمان،ج 3،صـص 129 و 560.
(16)-همان،ج 3،ص 547.
(18)-همان،ج 2،ص 466.
(19)-همان،ج 4،ص 22.
(20)-همان،ج 4،ص 29.
(21)-همان،ج 4،ص 129.
(22)-همان،ج 4،ص 332.
(23)-بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،27936-29/12/42.
(24)-همانجا؛نگاه کـنید بـه عکس شماره 2.
(25)-قیام 15 خرداد به روایـت اسـناد ساواک،ج 4،ص 379.
(26)-نـگاه کـنید بـه عکس شماره 3.
(27)- قال ربـّ احبّ الیّ لمّا تدعوننی الیه... (یوسف/33).
(28)-دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی،به کوشش بهاء الدین خرمشاهی،ج 2،صـص 2379-2380.
(29)-روزشـمار تاری ایران،به ک.شش باقر عـاقلی،ج 2،ص 160.
(30)-صـحیفه امـام،ج 1،صـص 270-267.
(31)-بـایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهـشهای سـیاسی،6841/16 ه 1-19/9/46 6938/16 ه 1-4/10/46 و 7022/16 ه 1-13/10/46.
(32)-دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی،ج 1،ص 109.
(33)-همان،ج 1،صص 101-100.
(34)-نگاه کنید به عکس شماره4.
(35)-اسلام بلندمرتبه است و هیچبلندی به آن نـمیرسد.
(36)-نـگاه کـنید به عکس شماره 5.
(37)-بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهـشهای سـیاسی،م3/316-10/1/49.
(38)-بـیان ایـنمطلب از طـرف سـاواک اشاره به شخصیت دروغین عبد القیس جوجو دارد که به گفته روزنامهها از طرف جمال عبد الناصر،رئیس جمهور مصر،حامل کمکهای مالی برای مخالفین رژیم پهلوی بوده اسـت.
(39)-قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک،ج 4،صص 213 و 231 و 232.اگرچه در میان اسناد تصویری از بشقابهای مذکور وجود ندارد اما نگارنده اینسطور آنها را دیده است.همچنین ظرفی دیگر(نعلبکی)که عکسی از محمد رضاشاه پهلوی در آن نـقش بسته است اما تقدم و تأخر این دو ظرف معلوم نیست.
(40)-صحیفه امام،ج 3،ص 296؛درباره تاریخ اولین پیام امام در مورد کشتار قم(19 دی 56)میخوانیم:«در صحیفه نور (دوره 22 جلدی)جلد 1 صفحه 267 تاریخ سخنرانی 19/10/56 و نیز در سـحیفه نـور(دوره جدید)جلد 1 صفحه 139،اول بهمن 1356 قید شده است،حال آنکه به استناد فرازهای پایانی سخنرانی،تاریخ ایراد آن باید پس از تعطیلی بازار تهران باشد.»
(41)-بـایگانی مـؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،449/21 هـ-5/11/2536[1356].
(42)-نـگاه کـنید به عکس شماره 6.
(43)-صحیفه امام،ج 3،صص 317-314.
(44)-همان،صص 355-353.
(45)-بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،65025/20 ه 23-17/1/1/37[57]؛نگاه کنید به عکس شماره 7.
(46)-دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی،ج 2،ص 1255.
(47)-انقلاب اسـلامی بـه روایت اسناد ساواک،ج 3،ص 234؛بـه نـظر میرسد بنا به متن نوشته شده در پشت عکس 7 اینکار را دانشآموزان مدارس انجام دادهاند.
(48)-انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک،ج 3،ص 325.
(49)-همان،ج 4،صص 213 و 218 و 346 و ج 6،ص 232 و ج 7،ص 216.
(50)-همان،ج 12،ص 490.
(51)-همان،ج 15،ص 279.
(52)-همان،ج 15،ص 337.
(53)-همان،ج 10،ص 367.
(54)-همان،ج 10،ص 352.
(55)-همان،ج 6،ص 223.
(56)-همان،ج 6،ص 219.
(57)-بایگانی مـؤسسه مـطالعات و پژوهشهای سیاسی،11607/20 ه ک-13/3/37[57].
(58)-همان،60976/20-15/5/37[57]؛نگاه کنید به عکس شماره 8.
(59)-انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک،ج 7،ص ب.
(60)-نگاه کنید به عکس شماره 9.
(61)-انقلاب اسلامی به روایت اسناد سااک،ج 8،ص 49؛بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سـیاسی،13347/20 11-4/5/37[57].
(62)-سـرود حماسی«ز اتـحاد خود شرر بپا کنیم»نمونهای از اینتوجه است که میگوید:
...از اریتره تا فلسطین تا به افغانستان از فیلیپین تـا به صحرا تا جنوب لبنان از فتانی تا عراق و تا جنوب افـریقا شـیلی و فـتانی و اسپانیا و عمان...
(63)-بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،11776/3 ه 1-1/6/37[57]؛همچنین نگاه کنید به عکس شماره 10.
(64)-همان،02312/2 ه ر-2/6/2537[1357].
(65)-همانجا؛صحیفه امـام، ج 3،صـص 427-426؛همچنین نگاه کنید به عکس شماره 11.
(66)-راجی،پرویژ خدمتگزار تخت طاووس،ص 251؛روزنامه کـیهان،شـم 10551(7 شـهریور 1357)،ص 1، همچنین نگاه کنید به عکس شماره 12.
(67)-نجاتی،غلامرضا،تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران،ج 2؛انـقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک،ج 11.
(68)-انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک،ج 17،صص 110 و 337.
(69)-بـایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سـیاسی،2921/ه ی-13/8/57؛هـمچنین نگاه کنید به عکس شماره 13.
(70)-صحیفه امام،ج 3،صص 515-514 و ج 4،صص 4-1.
(71)-بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،گزارشها اداره کل سوم(312)به ریاست ساواک در 25/5/37[57]؛ نگاه کنید به عکس شماره 14.آنچه از نوشتهها در ضمیمه عکس به دسـت میآید اینکه اینعکس بعد از رحلت حاجآقا مصطفی منتشر شده است.
(72)-همان،گزارش شهربانی در 4/8/1357.
(73)-نگاه کنید به عکس شماره 15.
(74)-انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک،ج 16،ص 387.
(75)-بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،92/534-02-205-430-6/9/1357؛نگاه کـنید بـه عکس شماره 16.
(76)-همان،2627/201-24/8/57؛نگاه کنید به عکس شماره 17؛گزارش ژاندارمری در 29/8/57؛نگاه کنید به عکس شماره 18؛سند 27061-30/8/57؛نگاه کنید به عکس شماره 19.
(77)-انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک،ج 16،ص 175.
(78)-همان،ج 17،ص 12.
(79)-کاوه گـلستان،عـکسها و یک گفتوگو،ص 32.
(80)-انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک،ج 15،مقدمه،ص الف-ب.
(81)-همان،ج 14،ص 412،اشاره سند به روزنامههای کیهان و اطلاعات از اینجهت است که در 24 مهر 57 دولت شریف امامی مجبور شد سانسور مطبوعات را لغـو کـند و اینمسئله طی صورت مجلسی به امضای شریف امامی،آزمون-وزیر مشاور-و دکتر عاملی تهرانی-وزیر اطلاعات-رسید.به غیراز این روزنامه کیهان در 7 شهریور اقدام به چاپ عکس امام کـرده بـود کـه قبلا به آن اشاره شده اسـت.
(82)-روزشـمار تـاریخ ایران،ج 2،پاییز 1357.
(83)-انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک،ج 16،ص 177.
(84)-همان،ج 16،ص 48.
(85)-همان،ج 16،ص 71.
(86)-بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،12112/9 ه 3-15/9/57؛نگاه کنید به عکس شماره 20.
(87)-انـقلاب اسـلامی بـه روایت اسناد ساواک،ج 17،ص 214.
(88)-همان،ج 17،ص 234.
(89)-همان،ج 17،صص 270 و 324.
(90)-همان،ج 17،ص 376.
(91)-هـمان،ج 17،ص 276.
(92)-بـایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،12027/9‘3-6/9/57؛نگاه کنید به عکس شماره 21.
فصلنامه مطالعات تاریخی ، شماره 11 ، زمستان 1384 صفحه 112