مشکلات آموزگار در دوران نخست وزیری رژیم شاه


تورج خسرو پور

آموزگار در شرایطی به نخست وزیری رسید که جامعه ایران در آستانه انقلاب اسلامی قرار داشت‌. با آشکار شدن ناتوانی دولت در درک و انجام خواسته‌های واقعی اقشار مختلف مردم‌، دولت آموزگار از نیمه دوم سال 1356 با اقدامات گسترده مخالفان در داخل و خارج مواجه شد. اجتماعات مذهبی و دانشگاهی به طور روزافزون دامنه اعتراضات خود را گسترده‌تر کردند، به طوری که تا پایان سال حوادثی که محرک مردم برای شرکت فعال در اعتراض به دولت بود جنبه عمومی و مردمی یافت و به موازات آن دولت عملاً نشان ‌داد که چندان پایبند به شعارها و برنامه‌های سیاسی خود نیست‌.
 1-  کابینه تحمیلی
اولین مشکل آموزگار در دوران نخست‌ وزیری، انتخاب وزیران کابینه بود. وی در انتخاب وزیرانش مختار نبود؛ نیمی از آنان از اعضاء کابینه هویدا بودند که بنا به اصرار و خواسته ی هویدا و شاه به وی تحمیل شده بودند. نیمی دیگر را با مشورت محمد یگانه، دوست دیرینش که از دوران تحصیل در آمریکا با یکدیگر مناسبات نزدیکی داشتند و همچنین علی فرشچی رئیس دفتر و پیشکارش از بین تکنوکرات‌های بی‌تجربه که فقط به مدارک علمی آنها توجه شده بود انتخاب نمود.
 2- تحریکات وزیر دربار علیه آموزگار
مشکل دیگر آموزگار، وجود امیرعباس هویدا در وزارت دربار بود. هویدا با جانشین خود مناسبات حسنه‌ای نداشت و از سالیان قبل بو برده بود که ممکن است روزی او جانشین وی شود. از همین نظر در وزارت دربار که نزدیکی بیشتری با شاه داشت، تحریکاتی علیه آموزگار به عمل می‌آورد. مخصوصاً نظریاتی که به شاه ارائه می‌نمود و شاه به آموزگار دستور اجرای آن را می‌داد، تماماً به ضرر آموزگار بود. نخست‌وزیر وقت گاهی متوجه دستورهای مغرضانه می‌شد، ولی آن قدرت و توانائی در وی وجود نداشت تا از اجرای آن سرباززند.
 3- تبعات غیز قابل کنترل فضای باز سیاسی
در نخستین روزهای نخست‌ وزیری‏اش، برنامه فضای باز سیاسی را که از مدت‌ها قبل مقدماتش فراهم شده بود به اجرا گذاشت. این برنامه ابتکار و خواسته جمشید آموزگار و صحنه گردانان سیاست ایران نبود، بلکه دولت آمریکا آن را برای بقای شاه و پسرش ظاهراً داروئی نجات بخش می‌دانست.
به دنبال فضای باز سیاسی در تهران و شهرستان‌ها تظاهراتی به وقوع پیوست. در نیمه دوم سال 1356 تظاهرات دانشجویان و بازاریان و جامعه روحانیت مبارز به اوج رسید، ولی دولت حتی المقدور از برخورد جدّی با آنان و استعمال اسلحه خودداری می‌کرد، ولی از 1357 دولت برای فرو نشاندن قیام مردم متوسل به سلاح‌های گرم شد. وقایع خونبار قم، تبریز، یزد، اصفهان و سایر شهرهای ایران صدها کشته بر جای گذارد و در چند شهرستان حکومت نظامی استقرار یافت. سرانجام به آتش کشیدن سینما رکس آبادان و کشته شدن قریب 600 نفر مردم بیگناه، خشم عمومی را نسبت به شاه و دولت به اوج رسانید. آموزگار در مقابل آن همه مشکلات تاب مقاومت نیاورد و نتوانست ثمره محصولی را که خود کشت کرده بود در حکومت خویش ببیند و از ریاست دولت کناره‌گیری نمود و جای خود را به شریف امامی داد و یک ماه بعد راه آمریکا را در پیش گرفت.
4-  برگزاری جشن هنر شیراز
برگزاری یازدهمین جشن هنر شیراز و تقارن آن با ماه مبارک رمضان، شهادت حاج آقامصطفی خمینی حساسیت هایی را در بین مردم و روحانیون بوجود آورد که در عمل موجب شد این جشن به زمینه ای برای اعلام مخالفت با حکومت شاه تبدیل شود . آموزگار که خود برای اداره بحران ناشی از برانگیخته شدن احساسات مردم مسلمان امادگی و تخصص لازم را نداشت برای مشورت کردن و چاره جویی به افرادی چون داریوش همایون و سید حسین نصر متوصل شد .  که این مشورت ها نیز بدلیل فساد درون حکومتی و تبعیض حاکم بر جامعه در عمل بی نتیجه ماند.
5- درگذشت  سیدمصطفی خمینی
افزایش اجتماعات مذهبی با درگذشت شهادت گونه  سید مصطفی خمینی فرزند امام خمینی (ره) ـ در اول  آبان 1356، به شکل اعتراض شدید به سیاست‌های سرکوبگرانه دولت‌، بروز نمود و تداوم این اجتماعات در مناسبت‌هایی همچون 16 آذر56 13، در دانشگاه‌های کشور، مخالفت‌ها را عمومیت بخشید.

6- چاپ مقاله توهین آمیز در روزنامه اطلاعات
حکومت شاه که از استقبال مردم در مراسم تحریم سید مصطفی خمینی و تجلیل از نام امام خمینی (ره) به شدت وحشت کرده بود . در یک اقدامی انفعالی مقاله ای توهین آمیز در باره امام تهیه کرد و در روزنامه اطلاعات  17/10/56 منتشر ساخت. چاپ  این مقاله توهین‌ آمیز علیه امام خمینی‌(ره‌) در روزنامه اطلاعات  موجبات اعتراض سراسری را در شهرهای بزرگ فراهم کرد. مردم شهر قم‌، همراه با روحانیت مبارز حوزه علمیه قم‌، در اعتراض به چاپ این مقاله دست به راهپیمایی زدند. این راهپیمایی با هجوم پلیس‌، سرکوب شد که در نتیجه عده‌ای مجروح و شهید شدند. به دنبال آن مراجع تقلید این اقدام رژیم را محکوم کرده و به خانواده قربانیان و مجروحین تسلیت گفتند. امام خمینی‌(ره‌) نیز پس از شنیدن خبر هجوم مأمورین رژیم به مردم‌، در شهر قم‌، به منظور همدردی با ملت مظلوم ایران به مدت یک هفته درس و نماز جماعت خود را تعطیل اعلام کردند .  سیاست سرکوب مردم توسط رژیم شاه و دولت آموزگار در مقابله با اعتراضات داخلی،  ایجاد رعب و وحشت و در صورت لزوم تیراندازی به سوی مردم در پیش گرفته شد. در راستای اجرای این سیاست ، بسیاری از نویسندگان‌، خطبا و رهبران گروه‌های سیاسی در معرض تهدید جانی قرار گرفتند و یا تهدید به دستگیری، زندان و تبعید شدند.  آموزگار در واکنش به اظهار نگرانی محافل خارجی‌، در خصوص نفوذ گسترده مذهبی‌ها در میان مردم‌، ناشیانه  قدرت آنها را رو به زوال اعلام کرد.
 7- شروع حرکت مردمی در برگزاری های چهلم شهدا
در پی بیانات امام خمینی‌ (ره‌) به مناسبت چهلم شهدای قم‌، مراسمی به همان مناسبت در 29 بهمن در شهر تبریز برگزار شد و مأمورین مسلح رژیم با حمله به مردم بی دفاع‌، فاجعه‌ ای به مراتب هولناکتر ازحادثه قم آفریدند. با شکل‌ گیری قیام تبریز، در این شهر حکومت نظامی اعلام شد. از طرفی جمعی از روحانیت مبارز تهران با انتشار بیانیه‌ای از مبارزات مردم تبریز، خصوصاً در بزرگداشت چهلم شهدای قم تجلیل کردند و خواستار ادامه مبارزه تا پیروزی شدند. از ابتکارات شخص آموزگار در مقابله با راهپیمایی مردم تبریز، اجیر کردن «چماقداران‌» برای سرکوبی تظاهرات خیابانی بود. او قیام مردم تبریز را برانگیخته دست بیگانگان شمرد و تظاهرکنندگان را از اهالی تبریز ندانست‌. پس از آن شاه نیز حوادث تبریز را اتحاد نامقدس بین کمونیست و اشخاص مرتجع اعلام کرد. آموزگار پس از بروز آرامش نسبی در خرداد و تیرماه 1357 در مصاحبه با روزنامه السیاسه با اطمینان بیان کرد: «آشوب‌هایی که در ایران روی داد، برای همیشه به پایان رسیده است‌.» و بدین طریق منکر وجود مشکلات اساسی در رژیم و مخالفت جدی مردم با برنامه‌ها و سیاست‌های رژیم سلطنتی شد.
 در هشتم و نهم فروردین 1357 و با نزدیک شدن چهلم شهدای تبریز، جوشش مخصوصی در مردم ایران به چشم می‌خورد. مردم مسلمان در شهرهای تهران‌، اصفهان‌، آبادان‌، آباده‌، قزوین‌، کاشان‌، بابل‌، تبریز، شیراز و برخی شهرستان ها به مناسبت چهلم شهدای تبریز دست به تظاهرات زدند. تظاهرات یزد به خاک و خون کشیده شد و شهر جهرم نیز شاهد حوادثی مانند یزد بود. چند روز بعد، حرکت سراسر مردم کشور در چهلم شهدای تبریز، در مطبوعات انعکاس وسیعی داشت‌. چندی نگذشت که موج عظیمی از مخالفت‌های مردم سراسر شهرهای ایران را فرا گرفت‌. در 25 مرداد 1357 در شهرهای اصفهان‌، نجف‌آباد، شهرضا، همایون‌شهر، اعتراضات علیه دولت به اوج رسید و در همین ایام حکومت نظامی در این شهرها اعلام شد. از این پس مردم علناً خواهان سقوط شاه و تغییر رژیم و ایجاد حکومت اسلامی شدند.
 8-  فاجعه تلخ سینما رکس آبادان تیر خلاصی به دولت آموزگار
ساعت‌ حدود 21:30 بیست‌ و هشتم‌ مرداد 1357در حالی‌ که‌ صدها نفر درسینما رکس‌ آبادان‌ مشغول‌ تماشای‌ فیلم‌ گوزن‌ها، ساخته مسعود کیمیایی بودند،  فاجعه جانگدازی رخ داد که پایه های رژیم ستم شاهی را بیش از پیش به لرزه درآورد. در این فاجعه سینما دچار حریق شد، حدود 700 نفر در سینما حضور داشتند که از این تعداد 600 نفر در آتش سوختند. بر اساس آمار اولیه منتشر شده در روزنامه اطلاعات در این فاجعه بزرگ از 700  نفری که در سینما حضور داشتند تنها 100نفر موفق به فرار شده و 600 نفر در آتش سوختند.
 گزارش ساواک از این واقعه
تعداد کشته شدگان حداقل 377 نفر اعلام شد. بعضی از کشته شدگان اعضای یک خانواده بودند به عنوان نمونه اعضای یک خانواده ده نفری با نام فامیل رادمهرهمگی دراین فاجعه کشته شدند. با این‌ که‌ کلانتری‌ مرکزی‌ در صد متری‌ سینما بود، برای‌ نجات‌ محبوس‌ شدگان‌ در حریق‌ اقدام‌ فوری‌ به‌ عمل‌ نیامد، مراکز مسئول‌ هم‌ پس‌ از حضور در محل‌ آتش‌ سوزی‌ فاقد امکانات‌ اطفاء حریق‌ بودند.
گزارش ساواک از این واقعه حاکی است:
« مأمورین‌ آتش‌ نشانی‌ شهرداری‌ که‌ با سه‌ دستگاه‌ ماشین‌ به‌ محل‌ اعزام‌ شده‌ بودند، فاقد آب‌ بودند و هم‌ چنین‌ بلندگو برای‌ اعلام‌ خطر و راهنمایی‌ مأمورین‌ آتش‌نشانی‌ وجود نداشت‌. آتش‌ نشانی‌ شرکت‌ نفت‌ پس‌ از یک‌ ساعت‌ و نیم‌ تأخیر به‌ محل‌ حادثه‌ رسید ولی  دیر شده‌ بود و بوی‌ سوخته‌ شدن‌ اجساد به‌ بیرون‌ نیز رسیده‌ بود. بنا به‌ گزارش‌ مورخ‌ 27 مهر57  ضرابی‌ف دادستان‌ وقت‌ آبادان‌، به‌ وزیر دادگستری‌، ساعت‌ یک  بامداد از طرف‌ شهربانی‌ خبرآتش‌ سوزی‌ را به‌ دادستان‌ اعلام‌ کردند. دادستان‌ فوراً خود را به‌ محل‌ حادثه‌ رساند.
بعضی‌ از مسئولین‌ معتقد بودند که‌ شبانه‌ تمام‌ اجساد یک‌ جا دفن‌ شوند، ولی‌ دادستان‌ این‌ تصمیم‌ را ردّ کرد و پیشنهاد داد اجساد شبانه‌ به‌ گورستان‌ شهر برده‌ و چیده‌ شوند تا خانواده‌هایشان‌ آنها را شناسایی‌ و بقیه‌ یکجا دفن‌ شوند. پیشنهاد دادستان‌ عملی‌ شد و خود نیز به‌ همراه‌ بازپرس‌ و پزشک‌ قانونی‌ در قبرستان‌ برای‌ صدور جواز دفن‌ حاضرشد. در نتیجه‌ از تعداد «306 نفر مقتولین‌ 106 جسد شناخته‌ شد که‌ جداگانه‌ دفن‌ گردیدند و 80 نفر از گورستان‌ خارج‌ و به‌ محل‌ سکونت‌ آنان‌ برده‌ شد و 120 جسد دیگر به‌ علّت‌ شدت‌ سوختگی‌ شناخته‌ نشدند، تقریباً به‌ طور دسته‌ جمعی‌ در کنار یکدیگر دفن‌ شدند.  »
 پیام تسلیت امام خمینی(ره) برای کشته شدگان سینم رکس آبادان
امام‌ خمینی‌(ره) در 31 مرداد با ارسال‌ پیامی‌ ضمن‌ تسلیت‌ این‌ مصیبت‌ بزرگ‌ به‌ ملت‌ مسلمان‌ ایران‌ به‌ خصوص‌ مردم‌ ستمدیده‌ آبادان‌ و به‌ خانواده‌های‌ داغدیده‌ اعلام‌ کردند که‌:
« من‌ گمان‌ نمی‌کنم‌ هیچ‌ مسلمانی‌، بلکه‌ انسانی‌ دست‌ به‌ چنین‌ فاجعه‌ی‌ وحشیانه‌ ای‌ بزند، جز آنان‌ که‌ به‌ نظایر آن‌ عادت‌ نموده‌اند و خوی‌ درندگی‌ و وحشیگری‌ آنان‌ را از انسانیت‌ بیرون‌ برده‌ باشد. من‌ تاکنون‌ اطلاع‌ کافی‌ ندارم‌، لکن‌ آنچه‌ مسلم‌ است‌ این‌ عمل‌ غیر انسانی‌ و مخالف‌ با قوانین‌ اسلامی‌ از مخالفین‌ شاه‌ که‌ خود را برای‌ حفظ‌ مصالح‌ اسلام‌ و ایران‌ و جان‌ و مال‌ مردم‌ به‌ خطر انداخته‌اند و با فداکاری‌ از هم‌ میهنان‌ خود دفاع‌ می‌کنند ـ به‌ هر مسلکی‌ باشند ـ نخواهد بود. »
امام‌ خمینی‌(ره) در این‌ پیام‌ اتّهام‌ را متوجه‌ رژیم‌ نمودند و فرمودند: «قراین‌ نیز شهادت‌ می‌دهد که‌ دست‌ جنایت‌ کار دستگاه‌ ظلم‌ در کار باشد که‌ نهضت‌ انسانی‌ ـ اسلامی‌ ملت‌ را در دنیا بد منعکس‌ کند. آتش‌ را به‌ طور کمربندی‌ در سراسر سینما افروختن‌ و بعد توسط‌ مأمورین‌ درهای‌ آن‌ را قفل‌ کردن‌ کار اشخاص‌ غیر مسلط‌ بر اوضاع‌ نیست.»
امام‌ خمینی‌(ره) قرینه‌ی‌ دیگر را مصاحبه‌ شاه‌ دانستند که‌ وی‌ گفته‌ بود: «تظاهرکنندگان‌ مخالف‌ من‌ وحشت‌ بزرگ‌  را وعده‌ می‌دهند و تکرار آن‌ پس‌ از واقعه‌ که‌ این‌ همان‌ وعده‌ بوده‌ است‌، شاهد دیگری‌ بر توطئه‌ است‌، نه‌ این‌ که‌ واقعاً شاه‌ یک‌ غیب‌ گوی‌ بزرگ‌ است‌.»
امام‌ خمینی‌ شاهد دیگری‌ که‌ بر این‌ ادعا آوردند این‌ بود که‌ هیچ‌ گروهی‌ از این‌ عمل‌ نفعی‌ نمی‌برد و تنها «شاه‌ و بستگانش‌ امید نفعی‌ داشته‌اند.»
 فاجعه‌ی‌ سینما رکس‌ خشم‌ مردم‌ ایران‌ را در سرتاسر کشور برانگیخت‌. آبادان‌ یک‌ پارچه‌ علیه‌ رژیم‌ قیام‌ کرد. گرچه‌ دولت‌ از اعلام‌ حکومت‌ نظامی‌ در آبادان‌ شرمگین‌ بود، ولی‌ عملاً در آبادان‌ حکومت‌ نظامی‌ برقرار کرد و تا هفتم‌ کشته‌ شدگان‌ تعداد بسیاری‌ از مردم‌ آبادان‌ با ضرب‌ گلوله‌ نیروهای‌ رژیم‌ شهید و مجروح‌ شدند. مردم‌ در شهرهای‌ مشهد، کرمان‌، تهران‌، قم‌ و چند شهر دیگر تظاهرات‌ خونینی‌ به‌ دفاع‌ از مردم‌ آبادان‌ بر پا کردند. رژیم‌ نه‌ تنها نتوانست‌ از این‌ اقدام‌ ناجوانمردانه‌ استفاده‌ کند، بلکه‌ شدت‌ نفرت‌ مردم‌ موجب‌ سقوط‌ دولت‌ آموزگار گردید.
واکنش دولت آموزگار
خبر فاجعه‌ در فردای‌ آن‌ روز از رسانه‌های‌ داخلی‌ و خارجی‌ پخش‌ گردید و سینماهای تهران نیز در اعتراض به این فاجعه تعطیل شدند. با این‌ که‌ رادیو و تلویزیون‌ و کارگزاران‌ دولتی‌ سعی‌ می‌کردند از این‌ حادثه‌ علیه‌ انقلابیون‌ استفاده‌ کنند، ولی‌ فشار اجتماعی‌ به‌ حدی‌ شد که‌ دولت‌ دست‌ به‌ عقب‌ نشینی‌ زد و سه‌ روز بعد از حادثه‌ سرتیپ‌ رزمی‌ را به‌ مرکز فراخواند و هرگز بازنگشت‌. علاوه‌ بر آن به‌ دستور آموزگار کلیه‌‌ مأموران‌ سهل‌ انگار، فرماندار، رئیس‌ فرهنگ‌ و هنر و مسئول‌ آتش‌نشانی‌ شرکت‌ نفت‌ به‌ تهران‌ احضار شدند.
استیضاح دولت آموزگار
یک روز بعد از فاجعه سینما رکس آبادان نمایندگان مجلس شورای ملی که در تعطیلات به سر می بردند به درخواست عبدالله ریاضی رئیس مجلس به تهران آمدند تا در مورد حکومت نظامی اصفهان مشورت کنند. نمایندگان مجلس شورای ملی در این جلسه علاوه بر تصویب استقرار یک ماهه حکومت نظامی در اصفهان دولت وقت جمشید آموزگار را استیضاح کردند.
اقدامات پیاپی و مکرر دولت در نقض اصول 26، 27 و 28 متمم قانون اساسی و در نتیجه نادیده گرفتن اصل تفکیک قوا، نقض آزادی های اجتماعی در یک ماهه گذشته، عدم پاسخگویی دولت به نماینده های مجلس، عدم تعقیب قانونی دست اندازان به بیت المال و ... از جمله مواردی اعلام شد که تعدادی از نمایندگان به استناد به آنها دولت را به استیضاح کشیدند.
مجلس متعاقب این اقدام نمایندگان و در جریان تصمیم گیری برای حکومت نظامی متشنج شد ولی دولت چند روز بیشتر دوام نیاورد. ودر چهارم شهریور 1357 مجبور به استعفاء شد.