06 آذر 1404
روزی که نهضت امام خمینی کلید خورد
لغو انجمنهای ایالتی و ولایتی با نهضت روحانیت
به روایت آیتالله خامنهای
هشتم آذر 1341 خبر لغو لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی موجب شادی علما شد. این لایحه در 16 مهرماه 1341 تصویب شده بود تا اولا قید «اسلام» از شرایط انتخابکنندگان و انتخاب شوندگان حذف شود و بهجای سوگند به قرآن، سوگند به «کتاب آسمانی» قرار گیرد. امام خمینی بیدرنگ مراجع بزرگ حوزه علمیه قم را به یک جلسه مشورتی برای نوشتن نامهای به شاه، دعوت نمود. در همان شب، مدرسین انقلابی حوزه علمیه قم، با تشکیل جلسهای تصمیم گرفتند نظرات آقایان مراجع در مورد تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی را به وسیله طلاب و روحانیون مبارز در سراسر کشور تکثیر و پخش نمایند و این نقطه آغاز نهضت امام خمینی بود، روایت این موضوع در صفحات 224 تا 227 از کتاب «الف لام خمینی» به رشته تحریر درآمده است. کتابی که در زمستان 1396 توسط موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی به قلم هدایتالله بهبودی منتشر شده است و خواندن آن خالی از لطف نیست:
منابع دولتی در پیغام پسغامهای اخیر خود به روحانیان گفته بودند که خبر لغو تصویب نامه انجمنهای ایالتی و ولایتی روز پنج شنبه/هشتم آذر 1341 رسما اعلام میشود، اما نه از رادیو صدایی شنیده شد و نه در جراید خبری به چشم خورد. […] روز جمعه نهم آذر، بار دیگر گروههایی از طبقات مختلف مردم، به ویژه بازاریان، راهی قم شدند تا شنوای سخنان آیتالله خمینی باشند. این گروه پس از اجتماع در مسجد اعظم و همراه کردن حدود سیصد طلبه علوم دینی، با به دست داشتن پرچمهایی، از طریق خیابانهای موزه و ارم راهی خانه آقایخمینی شدند. […] دانشجویانی که همراه جمعیت آمده بودند، با دیدن چهره میزبان گریستند؛ گویی شوق دیدارشان سر آمده بود؛ و شنیدند: «چرا گریه میکنید؟ دشمنان تان باید گریه کنند. بنشینید.»[1] در ابتدا سرپرست دیدارکنندگان گفت که دولت قول داده بود خبر لغو لایحه را در رادیو و روزنامهها بدهد، اما نداد و نسبت به آقایان علما بدقولی کرد. ما آمدهایم کسب تکلیف کنیم. آقایخمینی نیز گفت که با توجه اعلام لغو تصویب نامه توسط دولت و گرفتن امضاء از علمای تهران برای لغو مراسم مسجد سیدعزیزالله» مشکوک شده ایم که اینها شاید از طرف دولتهای آمریکا یا انگلستان و یا روسیه تهدید یا تطمیع شدهاند.» او خطاب به دولت افزود [اگر نمیتوانید جوابی به آنها بدهید] «به ما بگویید تا ما به آنها جواب بدهیم. ما غیر از حرف حساب و قانون چیز دیگری نمیگوییم. ما میگوییم همین لغو لایحه را در جراید و رادیو اعلام کرده و خیال یک مشت مسلمان را راحت کنید. »
آیتالله خمینی سپس با آگاهی به این که گفتههایش به وسیله مأموران مخفی حاضر در جلسه به مقامات بالای مملکت میرسد، ادامه داد: «من به اعلیحضرت همایونی پیغام میدهم که به دولت دستور بدهد که لغو لایحه را در جراید و رادیو اعلام کنند. چنانچه اعلام نکنند موقعیت خوب نیست، و اگر مردم این دفعه عصبانی بشوند ما جلو آنها را نمیتوانیم بگیریم، و بلکه سرنیزهها هم جلو آنها را نمیتوانند بگیرند؛ و اگر درست نشود من خودم به تنهایی راه میافتم، و هر چه پیشآمد بیاید. به علم بگویید این قدر لجاجت نکند و با خود پسندی و از روی هوا و هوس با سرنوشت یک مشت مردم مسلمان بازی نکند. » [2]
تهرانیهایی که برای کسب تکلیف به قم آمده بودند، با این آهنگ که تا درج خبر لغو انجمنهای ایالتی و ولایتی در مطبوعات، اعتراضها ادامه خواهد داشت، به پایتخت بازگشتند، آنان پیامهایی نیز از سرپرستان حوزه علمیه قم و آیتالله خمینی گرفته بودند که بر همین موضوع تأکید میکرد. این پیامها همان روز به دست آقای فلسفی رسید. او در مسجد ارک سخنرانی داشت.[3] پیامها را یک به یک برای حاضران خواند، تا این که نوبت پیام آیتالله خمینی رسید. آن شب سیدعلی خامنهای در مسجد ارک بود. دید که با برده شدن اسم آقایخمینی «مردم کاملا هوشیارانه بنا کردند گوش دادن.» در ابتدای این پیام آمده بود که «دولت به قول و قراری که با علما گذاشته بود که الغو] تصویب را در رادیو و جراید اعلام کند عمل نکرد.» در میانههای پیام از مردمیخبر داده شده بود که آمادهاند در راه حفظ قرآن کشته شوند.
عدهای به من اظهار کردند ما حاضریم تا کشته شویم. من گفتم اگر دیدیم قرآن مان در خطر است خودمان جلو میرویم، نمیگذاریم مردم جلو بروند. بگذارید تا کشته شویم بعد قرآن مان از بین برود.» در اواخر پیام نیز پیش بینیهایی مطرح شده بود: «اگر یک روز ملت با حالت عصبانی از خانه خارج شود مطلب صورت دیگری پیدا خواهد کرد. آن روز است که سرباز به نفع اسلام سرنیزه بیندازد و ژاندارم تفنگ را. آن روز است که دیگر نه کاخی برای علم باقیخواهد ماند و [نه] کاخی مرتفع تر از آن »[4]
پیام شور عجیبی در مسجد افکند. سیدعلی خامنهای میگوید: «ایشان در آخر نامه [به عربی] دعاهایی نوشته بودند که با سوره فیل به پایان میرسید. در ابتدای نامه هم این سوره را مطلع قرار داده بودند. مردم به قدری به هیجان آمده بودند از این نامه که وقتی آقای فلسفی میگفت به اصحاب الفیل، [واژه] فیل را همه مردم با هم میگفتند. الم یجعل کیدهم فی تضلیل، مردم با همدیگر میگفتند: تضلیل یک حرکت، سرود همگانی در مسجد ارک این نامه به خود گرفت و غوغایی بود.... »[5]
خواستی که آیتالله خمینی از ابتدا بر آن پافشاری کرده بود، بر آورده شد. شنبه/دهم آذر 1341 روزنامهها در صفحه نخست خود از قول نخست وزیر نوشتند که تصویب نامه انجمنهای ایالتی و ولایتی اجرا نمیشود.
[1] خاطرات حاج احمد قدیریان، ص 79.
[2] اسناد ساواک، [گزارش شهربانی قم، بی شم ، مورخ 41/9/9 ؛ همان، شم 5/2085، مورخ 9/9/ 44 صحیفه امام، ج1، صص 101 و 102.
[3] نهضت روحانیون ایران، ج 3، ص 108
[4] صحیفه امام، ج 1، صص 103 تا 107
[5] شرح أسم، ص 105