22 مهر 1396
نامه 95 سال پیش کنسولگری ایران در کربلا به وزارت امور خارجه
قونسولگری دولت علیه ایران در کربلای معلی
به تاریخ : 16 حوت [ 1301 ش] ؛ 18 رجب 1341
نمره : 622
ضمیمه : ترجمه نطق
مقام منیع وزارت جلیله خارجه دامت شوکتها
سر جون سالمند، فرمانده کل قوای نظامی انگلیس در عراق هفته گذشته از بغداد به نجف رفت که بعضی از آقایان علما را دیدن کند و از جمله خبر فرستاده بود که نزد حجه الاسلام آقا سید ابوالحسن اصفهانی برود. ولی آقای معظم له فوراً به بهانه زیارت به کربلا آمد. در نتیجه فرمانده کل، هیچ یک از آقایان علما را ملاقات نکرد. اما جمعی از اعیان شهر و مشایخ عرب را طلبیده، در حضور آنها مختصر خطابه خواند که ترجمه آن با این راپورت لفاً تقدیم شده. یکی از آقازادگان سید حسین نام حلاوی در جواب او گفته بود که عراق عرب با وجود شما هیچ استقلالی ندارد و این مملکت را وقتی می توان مستقل شمرد که دست اجنبی در کار آن دخالت نداشته باشد. و آنچه معلوم می شود فرمانده مشارالیه خواسته بود یک زمینه موافقیتی با آقایان علما تهیه کند، ولی میسّر نشد و از آنجا به حلّه رفت که با رؤسای عشایر ملاقات و از آنها استمالت [ = دلجویی ] نماید. چون لازم بود عرض شد. چاکر
محمد حسن بدیع
به تاریخ : 16 حوت [ 1301 ش] ؛ 18 رجب 1341
نمره : 622
ضمیمه : ترجمه نطق
مقام منیع وزارت جلیله خارجه دامت شوکتها
سر جون سالمند، فرمانده کل قوای نظامی انگلیس در عراق هفته گذشته از بغداد به نجف رفت که بعضی از آقایان علما را دیدن کند و از جمله خبر فرستاده بود که نزد حجه الاسلام آقا سید ابوالحسن اصفهانی برود. ولی آقای معظم له فوراً به بهانه زیارت به کربلا آمد. در نتیجه فرمانده کل، هیچ یک از آقایان علما را ملاقات نکرد. اما جمعی از اعیان شهر و مشایخ عرب را طلبیده، در حضور آنها مختصر خطابه خواند که ترجمه آن با این راپورت لفاً تقدیم شده. یکی از آقازادگان سید حسین نام حلاوی در جواب او گفته بود که عراق عرب با وجود شما هیچ استقلالی ندارد و این مملکت را وقتی می توان مستقل شمرد که دست اجنبی در کار آن دخالت نداشته باشد. و آنچه معلوم می شود فرمانده مشارالیه خواسته بود یک زمینه موافقیتی با آقایان علما تهیه کند، ولی میسّر نشد و از آنجا به حلّه رفت که با رؤسای عشایر ملاقات و از آنها استمالت [ = دلجویی ] نماید. چون لازم بود عرض شد. چاکر
محمد حسن بدیع