28 تیر 1400
عبدالحسین هژیر
عبدالحسین هژیر(و. 1281 ه.ش مقت. 13 آبان 1328 ه.ش) فارغالتحصیل مدرسهى علوم سیاسى قدیم بود و در 1268 وارد خدمات دولتى شد و سمتهاى مختلف پیدا کرد. از طرف دولت 9 ماه به آلمان و 3 ماه به انگلستان مأموریت یافت و پس از بازگشت عهدهدار بانک کشاورزى و مدیر کل وزارت دارائى شد و در 1320 وزى بازرگانى و پیشه و هنر و در کابینهى «سهیلى» وزیر راه گردید و در 23 خرداد 1327 در سن 46 سالگى مأمور تشکیل دولت شد و در آبان ماه 1327 از نخستوزیرى استعفا داد و در سال 1328 به سمت وزیر دربار شاهنشاهى منصوب گردید. در 13 آبان ماه 1328 که در مجلس روضهى دربار شاهنشاهى در مجسد سهپسالار شرکت نمود به ضرب گلوله از پا درآمد و در بیمارستان در سن 47 سالگى درگذشت. (ح 1280- مقتول 1328 ش)، نویسنده و مترجم. از تحصیل کردههاى مدرسه علوم سیاسى بود که ابتدا کارمند وزارت خارجه شد و سپس در سمت منشىگرى و مترجمى سفارت روس به کار مشغول گردید. وى زبانهاى روسى، فرانسوى و انگلیسى را مىدانست. هژیر وزارتهاى پیشه و هنر، بازرگانى، راه، کشور و دارایى را به ترتیب در کابینههاى على سهیلى، احمد قوام، ساعد و حکیمى بر عهده داشت. او همچنین در 1327 ش سمت نخستوزیرى را برعهده گرفت. هژیر در مدرسه عالى سپهسالار به دست سید حسین امامى با ضرب گلوله به قتل رسید. وى را در صحن حضرت عبدالعظیم به خاک سپردند. از آثارش: «پطراز بورگ تا قسطنطنیه»، تاریخ روابط دربار ایران با دو دربار مزبور از ظهور صفویه تا مرگ نادرشاه، ترجمه؛ «تاریخ قرون وسطى» تا جنگ صد ساله»، ترجمه؛ «تاریخ ملل شرق و یونان»، ترجمه؛ «حافظ تشریح».[1] فرزند محمد هژیر (وثوق همایون)، در سال 1281 در تهران متولد شد. تحصیلات ابتدائى را در مدرسهى مظفرى و تحصیلات متوسطه را در دارالفنون پایان داد و زبان فرانسه را بخوبى فراگرفت و براى ادامهى تحصیل وارد مدرسهى علوم سیاسى شد و چون داراى مدرک دیپلم بود، دورهى دو سالهى مؤخراتى را طى کرد و در 1298 فارغالتحصیل گردید و به استخدام در وزارت امور خارجه درآمد و مترجم زبانهاى روسى و فرانسه بود. در 1301 بعنوان مترجم روسى در سفارت شوروى در تهران استخدام شد و قریب 6 سال در آن سفارتخانه اشتغال به کار داشت. در 1307 به خدمت کلیه ایرانیان که در سفارت شوروى کار مىکردند خاتمه داده شد و هژیر مدتى بیکار بود تا اینکه در 1308 در وزارت راه استخدام شد و سمت وى بازرسى بود. در کابینهى مخبرالسلطنه هدایت، تقىزاده به وزارت دارائى تعیین شد و هژیر را به آن وزارتخانه انتقال داد و در ادارهى امور اقتصادى که ریاست آن با دکتر محمود افشار بود، به کار مشغول گردید. وى در این سمت از طرف تقىزاده مأموریت یافت که کلیه پروندههاى مربوط به شرکت نفت ایران و انگلیس را مطالعه و گزارش جامعى تهیه نماید. هژیر در وزارت مالیه ظاهرا کارمند عادى بود ولى بیش از همه وزیر دارائى را ملاقات مىنمود. در حقیقت عملا مشاور وزیر بود. در جریان تجدیدنظر در قرارداد دارسى (1933) هژیر از دستاندرکاران درجه دوم بود و قسمت اعظم مدارکى را که داور همراه خود در دادگاه لاهه ارائه داد همه اسناد و مدارکى بود که هژیر با مطالعهى دقیق پروندههایى به ارزش آنها برده بود. در سال 1313 هژیر رئیس اداره حقوقى وزارت دارائى شد و یک سال بعد مفتش دولت در بانک ملى ایران که در آن تاریخ بانک ناشر اسکناس بود گردید. در آن تاریخ اسکناسهاى منتشره داراى دو امضاء بود، یکى امضاى مدیر کل بانک و دیگرى امضاى مفتش دولت. از سرى دوم اسکناسهاى منتشره بانک ملى امضاى هژیر در روى اسکناسها قرار گرفت و چون امضاى وى واضح و خوانا بود تمام مردم با نام او آشنا شدند. در سال 1314 داور وزیر وقت مالیه دو قرارداد پایاپاى با دولت آلمان و دولت اتحاد جماهیر شوروى منعقد نمود، براى پیشبرد امور اقتصادى شرکتهاى دولتى تشکیل داد و هژیر در سمتهاى مختلف قرار گرفت، مانند مدیر عامل شرکت قماش، عضو هیئت مدیره شرکت بیمه، عضو هیئت مدیره شرکت ساختمان بازرسى بانک فلاحت و رئیس کمیسیون اسعار. عبدالحسین هژیر در 1318 مدیر کل وزارت دارائى شد و پس از مدت کوتاهى به معاونت بانک ملى ایران برگزیده شد. پس از شهریور 1320 هژیر وارد میدان سیاست و براى ورود به کابینهها شدیدا فعالیت مىکرد تا اینکه در اسفندماه 1320 در آخرین ترمیم کابینه محمد على فروغى به وزارت پیشه و هنر منصوب گردید. این کابینه در مجلس سیزدهم با رأى ضعیفى تأیید گردید ولى فروغى آن رأى را براى ادامهى کار خود کافى ندانست و استعفا داد. اصرار نمایندگان و صدور قطعنامه نمایندگان طرفدار فروغى براى ادامهى کار او ثمربخش نشد ولى نمایندگان به توصیهى او به على سهیلى رأى دادند. سهیلى در کابینهى خود عبدالحسین هژیر را در سمت وزارت پیشه و هنر تثبیت کرد. سهیلى بیش از چهار ماه در نخستوزیرى دوام نکرد و جاى خود را به احمد قوام داد. هژیر در کابینهى جدید همچنان در وزارت پیشه و هنر باقى ماند. در کابینهى دوم سهیلى، هژیر وزیر راه شد. در کابینهى محمد ساعد مقام وزارت کشور گرفت و در ترمیم کابینه همچنان وزیر کشور بود. در کابینهى اول و دوم حکیمى به وزارت دارائى منصوب شد. در 1325 در ترمیم دوم کابینهى احمد قوام او به وزارت دارائى انتخاب گردید و متوالیا در چهار ترمیم کابینه، وزارت دارائى را حفظ کرد. در 1326 در کابینهى حکیمى سمت وزارت مشاور یافت. در حقیقت گردانندهى دولت حکیمى بود. بعد از سقوط کابینهى حکیمى، على سهیلى و عبدالسحین هژیر وزراى مشاور کاندیداى نخستوزیرى بودند ولى علاقهى شدید اشرف پهلوى به هژیر، محمدرضا پهلوى را مجبور کرد به نمایندگان توصیهى نخستوزیرى هژیر را بکند و در نتیجه هژیر با اکثریت 66 رأى به نخستوزیرى انتخاب شد. پس از انتشار خبر نخستوزیرى هژیر، جمع کثیرى از طبقات مختلف مردم و مخصوصا دانشجویان دانشکدههاى حقوق و فنى با صفوف منظم در میدان بهارستان حضور یافتند و خواستار ملاقات با نمایندگان شدند. ضمن این ملاقات اعتراض خود را نسبت به ابراز تمایل مجلس به نخستوزیرى هژیر بیان نمودند و وى را براى این خدمت صالح ندانستند. در همان موقع خبر نخستوزیرى هژیر به بازار تهران رسید. کسبه و اصناف با صلاحدید و راهنمائى آیتالله کاشانى، مغازههاى خود را تعطیل و در میدان بهارستان اجتماع کردند و ضمن ایراد سخن، نمایندگان مجلس را به باد ناسزا گرفتند و براى تصمیمى که اتخاذ نموده بودند آنها را مورد سرزنش و اهانت قرار دادند. دامنه اجتماع و تظاهرات علیه مجلس بالا گرفت و به دستور دولت و رئیس مجلس، پلیس براى متفرق ساختن مردم وارد معرکه شد، تیراندازى آغاز گردید و مردم تظاهرکننده نیز با چوپ و چاقو به پلیس حمله کردند. در این زدوخورد عدهى زیادى مجروح و زخمى شدند. پس از ختم زدوخورد سردار فاخر رئیس مجلس، آیتالله کاشانى را مسبب این تظاهرات دانست و اضافه کرد اگر ایشان با نخستوزیرى هژیر مخالفت دارند بهتر این بود با نمایندگان مجلس صحبت مىکردند نه اینکه متوسل به جار و جنجال مىشدند. به دنبال تظاهرات دانشجویان و اصناف علیه هژیر، روز بعد در شهرهاى قم، مشهد، اصفهان و قزوین تظاهرات پرشورى صورت گرفت. هژیر ناگزیر در یک مصاحبهى مطبوعاتى به مخالفین خود پاسخ داد و افزوده مبارزهى سیاسى بین جمعى نباید از حدود نزاکت خارج شود و نظم عمومى را بر هم زند و هشدار داد کسانى که موجبات اختلال در نظم عمومى و امنیت شهرها را فراهم نمایند به موجب قانون سرکوب خواهند شد. روز چهارم نخستوزیرى هژیر، تهران شاهد تظاهرات گستردهاى از طرف روحانیون بود. چندین هزار روحانى و بازارى در حالى که قرآن بر سر داشتند، به رهبرى سید مجتبى نواب صفوى رهبر فدائیان اسلام در میدان بهارستان علیه هژیر به تظاهرات پرداختند و ضمن ایراد سخنرانى، نمایندگان مجلس را که به انتخاب هژیر رأى داده بودند مذمّت کردند و خواستار عزل او شدند. در این موقع که بیم حملهى تظاهرکنندگان به صحن بهارستان مىرفت، گارد مجلس و مأمورین انتظامى بسوى فدائیان اسلام آتش گشودند. عدهى زیادى در این حمله و تیراندازى زخمى شدند و در همان موقع اعلامیه شدیداللحن آیتالله کاشانى علیه نمایندگان مجلس بین مردم پخش شد و هژیر نیز متقابلا اعلامیهاى داد و تظاهرکنندگان را به جلب به دادگاه و محاکمه تهدید نمود. عبدالحسین هژیر روز سوم تیر ماه 1327 وزیران کابینه را به مجلس معرفى نمود و برنامهى کار خود را نیز اعلام نمود. به هنگام نطق نخستوزیر در لژ تماشاچیان مجلس تظاهرات شدیدى علیه او برپا بود. صداى مرگ بر هژیر مزدور و بىدین در فضاى تالار علنى مجلس طنینانداز گردید. در همین جلسه حسین مکّى، ابوالحسن حائرىزاده، عبدالقدیر آزاد و رحیمیان درباره زدوخوردهاى چند روزه گذشته علیه او اعلام جرم نمودند ولى با تمام تظاهرات و مخالفتهائى که به رهبرى آیتالله کاشانى در خارج و داخل مجلس به عمل آمد، برنامه و وزیران هژیر با 88 رأى موافق از 96 رأى دهندهى حاضر در مجلس به تصویب رسید. هژیر براى جلب توجّه عامه و رد اتهاماتى که از نظر مذهبى به وى وارد مىکردند در اولین جلسه هیئت وزیران تصویبنامهاى صادر کرد که بموجب آن تهیه و فروش انواع مشروبات الکلى در شهرهاى مشهد، قم و شهر رى ممنوع گردید. این تصویبنامه نه تنها دردى دوا نکرد، بلکه مستمسکى به دست مخالفین داد که منظور دولت را اغفال جامعهى روحانیت قلمداد کنند و در مجلس نیز چند مخالف، هژیر را متهم به ظاهرسازى و خلاف کارى نمودند. شاه در اواخر تیر ماه 1327 براى یک بازدید رسمى به انگلستان رفت و قبل از حرکت نمایندگان را در کاخ خود پذیرفت و ضمن ایراد سخنرانى از نمایندگان خواست دولت را تقویت کنند و لوایحى را که به مجلس تقدیم مىشود تصویب نمایند. در مدتى که شاه در اروپا اقامت داشت، حوادث مهمى در ایران رخ داد. عباس اسکندرى نمایندهى مجلس، دولت هژیر را به علت سوء سیاست داخلى و خارجى و مسئلهى بحرین استیضاح کرد و افزود که نباید مجال داد تا حکومت پلیسى مجددا در ایران برقرار شود. متعاقب استیضاح اسکندرى، ناصرقلى اردلان نیز دولت را استیضاح کرد ولى هژیر به استیضاح کنندگان پاسخى دندانشکن داد و گفت این دولت بیش از دو ماه نیست که عهدهدار امور شده است، چگونه تمام مشکلات گذشته را به او نسبت مىدهید. سرانجام تقاضاى رأى اعتماد کرد و مجلس با 93 رأى او و دولتش را تأیید نمود. هژیر در مجلس شوراى ملى از اکثریتى قریب به اتفاق برخوردار بود ولى در عوض مطبوعات تهران و شهرستانها از حمله و هتاکى به او کوتاهى نمىکردند و همه روزه اتهامات زیادى به وى وارد مىساختند. او ناچار تصویبنامهى زیر را در هیئت وزیران به تصویب رسانید: «هئیت وزیران در جلسهى مورخ هشتم شهریور ماه تصویب نمودند که چون در وزارتخانهها و ادارات دولتى و بنگاههائى که با سرمایه دولت اداره مىشود یا شهردارىها، کسانى که به نحوى از انحاء از آنجا حقوق مىگیرند، نمىتوانند با داشتن شغل دیگرى از قبیل ریاست یا عضو هیئت مدیره شرکتهاى خصوصى و یا داشتن هرگونه شغل آزاد دیگرى از قبیل شرکت کردن در ادارهى روزنامه خواه به عنوان صاحب امتیاز یا مدیر یا سردبیر یا عضو هیئت تحریریه و امثال آنها، به انجام وظایف خود بطورى که لازم است اقدام نمایند، لذا کلیه این قبیل اشخاص به عنوان این اقتضاى ادارى از خدمت برکنار شوند.» وقتى که این تصویبنامه صادر و منتشر شد، در مطبوعات غوغائى برخاست و عدهى زیادى از مدیران و سردبیران و نویسندگان جراید در مجلس شوراى ملى حضور یافته نسبت به تصویبنامه اعتراض نمودند و نخستوزیر نیز مصرا در پاسخ آنها ایستادگى کرد و افزود استعفا مىدهم ولى تصویبنامه را لغو نخواهم کرد. عبدالقدیر آزاد، دولت را نسبت به توقیف جراید و اختناق آزادى و نقض قانون اساسى و مشروطیت استیضاح کرد. روز 26 شهریور در جلسهى علنى مجلس شوراى ملى به هنگام طرح لایحه عفو مرتکبین قضایاى آذربایجان و زنجان، بین هژیر و چند تن از نمایندگان مشاجرهى شدید لفظى درگرفت، به طورى که نمایندگان میزهاى جلو خود را شکستند. هژیر نیز در اوج عصبانیت فریاد برآورد شما تیشه برداشتهاید و به ریشه این مملکت مىزنید. در این گفتگو نمایندگان اقلیت از نثار هیچگونه ناسزا و کلمات زشت خوددارى نکردند. بالاخره هژیر در مقابل جوّى که مخالفین براى او درست کرده بودند تاب مقاومت نیاورد و با وجودى که در مجلس از حمایت اکثریت برخوردار بود، چاره را در کنارهگیرى دید و سرانجام روز پنجم آبان ماه 1327 پس از پنج ماه زدوخورد و مبارزه از کار کناره گرفت. یکى از اقدامات هژیر در دوران زمامدارى، برقرارى روابط سیاسى بین ایران و عربستان سعودى بود که زیارت بیتاللهالحرام آزاد شد. عبدالحسین هژیر پس از کنارهگیرى، چند ماهى بیکار بود. در انتخابات مؤسسان دوم که در اردیبهشت ماه 1328 تشکیل یافت از تهران به نمایندگى انتخاب شد و سرانجام در 28 تیر ماه 1328 به سمت وزیر دربار تعیین گردید و بالاخره در روز 13 آبان ماه 1328 در مجلس عزادارى و روضه خوانى دربار در مسجد سپهسالار هدف گلولهى سید حسین امامى عضو جمعیت فدائیان اسلام قرار گرفت و روز بعد درگذشت و در ایوان کفشکن ناصرالدین شاه مدفون شد. به دنبال قتل هژیر در تهران حکومت نظامى برقرار شد و سرلشکر هوائى احمد خسراوانى معاون ستاد ارتش به حکومت نظامى منصوب شد و از همان روز بگیر و ببند شروع شد و آقایان دکتر مظفر بقائى، سید ابوالحسن حائرىزاده، سید مصطفى کاشانى، سید على بشارت، على جواهر کلام، دانش نوبخت، عبدالقدیر آزاد و خلیل طهماسبى طبق مادهى پنج حکومت نظامى بازداشت شدند. سه روز بعد هم حسن مکى بازداشت شد و دکتر محم مصدق هم به احمدآباد تبعید گردید. بازپرسى از حسین امامى در روز چهاردهم آبان ماه آغاز شد. امامى در اولین بازپرسى به قتل هژیر اعتراف کرد و اظهار نمود بر من مسلم شد وجود هژیر براى مملکت ضرر و زیان دارد لذا درصدد کشتن او برآمدم و قریب دو ماه بود که اسلحه شبانه روز با من بود و بالاخره روز سوم عاشورا توانستم برنامهى خود را اجرا کنم. روز پانزدهم آبان دادگاه نظامى به ریاست سرهنگ جهانشاهى قاجار و دادستانى سرهنگ جهانگیرى، محاکمهى حسین امامى را آغاز و سرانجام حکم اعدام را صادر کردند. امامى از تقاضاى تجدیدنظر خوددارى نمود و اظهار کرد تجدیدنظر باعث اتلاف وقت است و حکم اعدام در سحرگاه هجدهم آبان به مرحلهى اجرا درآمد. عبدالحسین هژیر از طبقه سوم برخاست. تحصیلات او منحصرا در ایران و مدرسهى علوم سیاسى انجام گرفت ولى به علت هوش و استعداد زیاد، مطالعات خود را در زمینههاى ادبیات فارسى و تاریخ و آموزش زبانهاى خارجه ادامه داد و به زبانهاى فرانسه، روسى و انگلیسى تسلط داشت. در سن 20 سالى روزنامهى پیکان را به صاحب امتیازى پدرش به مدت دو سال، هفتهاى دو شماره انتشار مىداد. مرحوم محمد صدر هاشمى در کتاب تاریخ جراید و مجلات ایران مىنویسد: پیکان یکى از روزنامههاى خوب و مفید بوده و از لحاظ مرام و مسلک طرفدار اکثریت مجلس و مخالف اقلیت و از دشمنان سرسخت سید ضیاءالدین است. مندرجات روزنامهى پیکان بخوبى روشن مىسازد که نویسندهى آن داراى اندیشهى سیاسى بوده و به ادب و فلسفه وقوف داشته است. در سنین جوانى کتابى تحت عنوان حافظ تشریح انتشار داد که گلچینى از غزلیات حافظ است اما با نظم و ترتیب موضوعى. مقدمهاى در حدود هشتاد صفحه بر این کتاب نوشته است که نشانهى بصیرت و اطلاعات وسیع او در ادبیات مخصوصا حافظشناسى است. چند ترجمهى خوب هم از او باقى مانده است از جمله قسمتى از تاریخ آلبر ماله را به فارسى برگردانده است. هژیر نثر فارسى را محکم و استوار مىنوشت و فوقالعاده مورد علاقه دربار پهلوى بود. اشرف پهلوى در کتاب خاطرات خود چنین مىنویسد: «هژیر در سال 1327 به نخستوزیرى منصوب شد. هژیر یکى از دوستان خوب من بود (و باید بگویم که من تا حدى در انتصاب او مؤثر بودهام) او در سمتهاى وزیر دارائى و وزیر دربار نیز خدمت کرده بود. عبدالحسین هژیر یک بوروکرات باهوش، قابل و وفادار بود و بخوبى مىتوانست مسائل داخلى و بینالمللى را درک کند و با آنها روبرو شود. با وصف این، انتصاب او بلافاصله مورد حمله و انتقاد آیتالله کاشانى قرار گرفت که یکى از مقامات مهم مذهبى زمان خود بود...» رویهمرفته مردى بلند پرواز، زدوبندچى، قدرت طلب، باسواد، ادیب، شعرشناس و سخندان، ناطق و به مال دنیا بىاعتنا بود. پس از مرگ کلیه ما ترک او شبیه یک کارمند دولت بود.
سایت راسخون