01 مهر 1392
سنگرسازی که سنگرش صندلی بولدوزر بود
فرماندهی سید از روی دامپر تا بولدوزر
سید اصغر با بولدوزرش میخواست به کمک کمرشکن برود که در اثر اصابت ترکش خمپاره جان به جان آفرین تسلیم و به مقام والای شهادت رسید؛ او تلاش میکرد تا اجازه ندهد ادوات سنگین به دست دشمن بیفتد.
به گزارش خبرگزاری فارس از زنجان، سنگرسازان بیسنگر به جهادگرانی اطلاق میشود که خود سنگر نداشتند، اما در راه ساختن سنگر برای در امان ماندن رزمندگان تلاش میکردند و حتی در این راه جانشان را نیز تقدیم میکردند و سید اصغر مصطفوی از جمله این شهدا بود.
سید اصغر در خانوادهای مذهبی و روحانیپرور از اهالی روستای «حاج آرش» شهرستان زنجان چشم به جهان گشود. از همان کودکی در مکتب امام خمینی (ره) پرورش یافت.
با اوجگیری قیام مردمی سال 1357 به شهرستان زنجان نقل مکان و به همراه همسرش و برادر همسرش که او نیز از روحانیون مبارز بود به جمع قیامکنندگان پیوست.
برای آنکه دین خود را به انقلاب و امام ادا کرده باشد در سفرهایی به قم، نزد برادرش (که روحانی بود) میرفت و اعلامیههای حضرت امام خمینی (ره)، به انضمام نوارهای سخنرانی ایشان را با خود به زنجان میآورد تا اذهان عمومی را با سخنان و آرای آن بزرگوار آشنا سازد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سید اصغر به شغل آزاد روی آورد. چهره او با ابروان پر پشت و نگاهی مصمم، نور و صمیمت خاصی داشت که از مهربانی و صفای دل او حکایت میکرد، عشق به ولایت فقیه و حفظ انقلاب نوپای اسلامی سبب شد تا با آغاز جنگ تحمیلی، همراه پاسداران زنجانی برای نخستینبار در تاریخ دوم اسفندماه 1359 به جبهه جنوب برود.
سید اصغر پس از آن به جمع جهادگران جهاد سازندگی استان زنجان پیوست و در کمیته عمران آن سازمان، به عنوان راننده دامپر به صورت روز مزد استخدام و به سبب آنکه در ابتدای پیروزی انقلاب، چهرههای گوناگون مکاتب فکری سیاسی خودفروخته و وابسته به گروه منافقان نفوذ کرده بودند؛ سید اصغر با این عناصر مقابله شدید میکرد و به یاری خدا، با تصفیهای که در جهاد سازندگی استان انجام شد این افراد، شناسایی و اخراج شدند.
به سبب تلاشهای بی امان و جدیت و پشتکار فراوان، وی را به عنوان نیروی رسمی در کمیته عمران جهاد سازندگی استان زنجان استخدام کردند و چندی بعد، برای وظیفهشناسی، مسئولیت خدمات انتظامی سازمان جهاد سازندگی استان زنجان به وی محول شد.
بدین ترتیب این مجاهد خستگیناپذیر در عملیاتهای بیتالمقدس، میمک، شط علی، خیبر، نصر 7، کربلای 10، بیت المقدس 2، والفجر 9 و به ویژه در ارتفاعات ابوالفتح، دوپازا، گردرش و گلان شرکت و مسئولیتهای مختلفی را از جمله مسئول محور، فرمانده گروهان، معاون عملیاتی گردان مهندسی 22 ذوالفقار را بر عهده گرفت.
در عملیات بیتالمقدس 2 بود که حاج اصغر متوجه شد رزمندگان در حال عقبنشینی هستند و یک دستگاه بولدوزر در زیر شدیدترین رگبار گلوله قرار دارد و نزدیک است به دست عراقیها بیفتد.
حاج اصغر زیر گلوله باران توپ و خمپاره به سوی بولدوزر رفت و موفق شد آن دستگاه مهم مهندسی- رزمی را از چنگال دشمن نجات دهد.
سپس آن را به کمرشکن رساند و میخواست با بقیه ماشینآلات به سوی ستاد اعزام کند، اما کمرشکن نمیتوانست از این منطقه عبور کند.
سید اصغر با بولدوزرش میخواست به کمک کمرشکن برود که در اثر اصابت ترکش خمپاره جان به جان آفرین تسلیم و به مقام والای شهادت میرسد.
سید از آن دست مردانی بود که هر جا در منطقه خطر بیشتر متوجه نیروها میشد، داوطلبانه به آن نقطه برای مأموریت میرفت. شجاعت و ایمان و عشق به شهادت از وجودش، شخصیتی ساخته بود که با وجود شرایط سخت جنگی، بهترین نتیجه را از عملکردش میگرفت. در هر محوری که حضور مییافت، فرمانده عملیاتهای مهندسی- رزمی جهاد، از جمله شکافتن صخرهها با چال زدن و انفجار آنها، احداث جاده و بنههای تاکتیکی در پیشبرد اهداف عملیاتها، نقش مهمی ایفا میکرد.
هر جا کاری گره میخورد شخصاً وارد عمل میشد و رفع اشکال میکرد. او کار در جهاد را به عنوان شغل انتخاب نکرده بود، بلکه آن را به عنوان یک مسئولیت پذیرفته بود. به همین دلیل، با حال معنوی و مقدسی که داشت، در استفاده از بیتالمال دقت میکرد تا جلوی حیف و میل اموال گرفته شود.
در آخرین حضورش در جبهه، شرایط خاصی در منطقه حاکم بود، کمبود نیرو و شهادت سردار شهید اسلام، جان نثار(سردار سنگر ساز زنجانی) و مجروح شدن فرمانده گردان ذوالفقار، حاج احمد پیری، مسئولیت سید اصغر را بیشتر میکرد.
هنگام شهادتش در روی جاده «بوالحسن» او مجروح و متأسفانه دیر به بیمارستان رسید تا این سنگرساز بیسنگر به آرزوی دیرینه خود برسد.
سخن شهید
«ما این راه (راه جهاد و شهادت) را برای رضای خدا انتخاب کردیم. نه برای مقام و مال دنیا، آن عده که هدف ما را پول و مقام میدانستند، باید استغفار کنند... (پدر و مادر عزیزم! برای من گریه نکنید، بلکه برای امام حسین (ع) گریه کنید و همواره به یاد حماسهی کربلا باشید...
همسرم! افتخار کن همسر شهید هستی. سفارش میکنم، بچهها را طوری تربیت کن تا پیرو اسلام باشند.
همواره جهاد را یاری کنید، چراکه نهاد مقدسی است به شما برادران جهاد سفارش میکنم به مردم روستاها خدمت کنید، چراکه خدمت به مردم روستاها عبادت است».
فارس