17 دی 1399
17دی کشف حجاب یا منع حجاب
17 دی هرسال یاد آوراعلام فرمان ممنوعیت حجاب در کشور ماست. در 17 دیماه سال 1314 رضا شاه پهلوی رسما فرمان بی حجابی زنان ایرانی راصادر کرد وبرای مراعات کنندگان حجاب مجازات تعیین نمود. او ، در این روز در جشن فارغ التحصیلی دانشسرای مقدماتی دختران در تهران،که به ابتکار علی اصغر حکمت، وزیر معارف و فراموسونر معروف تشکیل گردیده بود قانون کشف حجاب زنان را به طور آشکار و رسمی اعلام کرد و خود به اتفاق همسر و دخترانش که بدون حجاب بودند، شرکت و سخنرانی کرد
از این تاریخ به بعد، استفاده از چادر یا هر سرپوشی، بجز کلاه های اروپایی، ممنوع اعلام شد. زنان محجبه حق ورود به خیابانها یا استفاده از وسایط نقلیه را نداشتند. کسبه نیز مجاز به فروش اجناس به زنان با حجاب نبودند ماموران رضاخان در اجرای این قانون، شب و روز در کوچه ها و خیابان ها گشت می زدند و هر جا زن باحجابی را می یافتند، با خشونت چادر و روسریش را می کشیدند و مردها را مجبور می کردند تا زن هایشان را سر برهنه به خیابان ها و مجالس ببرند.
بنابراین باید گفت بجای عبارت مشهور (کشف حجاب) عبارت (منع حجاب) وصف حقیقی و صحیح اقدام رضاشاه است
رضاخان میرپنج قزاق ناشناسی بود که با دسیسه ژنرال آیرونساید انگلیسی(1) و طی کودتای سوم اسفند1299 در پهنه سیاسی ایران خود را با اعلامیه حکم می کنم مشهور ساخت وپس از آن همه اقدامات او براساس همان عبارت خشن وتحقیر آمیز وآمرانه ادامه یافت؛ بیهیچ کاست و کم؛« حکم میکنم»
وقتی رضا شاه به گفته دخترش اشرف برای دخترانش بی آنکه نظرشان را بخواهد شوهران تحمیلی انتخاب می کند مسلما برای نظر زنان دیگر ایرانی هیچ گونه ارزشی قایل نیست
از همین رومی توان گفت این گونه اقدامات رضاشاه از دغدغه او برای آزادی زنان ، بهبود وضع مردم وپیشرفت کشور ریشه نمی گیرد
برای تحلیل صحیح اقدام رضاخان باید به ریشه ها وزمینه های آن بپردازیم وابتدا بپرسیم آیا حجاب دراسلام فقط وجود دارد یا در سایر ادیان نیز هست؟
وآیا پهلوی که باستانگرایی را سرلوحه اقدامات خود قرارداده بود در این مسئله نیز بدنبال احیای ایران باستان بود؟
ومهمتر از همه اینکه آیا واقعا لازمه پیشرفت کشف حجاب است؟
دست آخر اینکه آیا بین کشف حجاب وعلم آموزی رابطه معنی دارمثبتی وجود دارد؟
1-ادیان
در تمام ادیان الهی بر پوشش زنان تاکید شده است در کتاب مقدّس یهودیان، موارد متعدّدی یافت می شود که به طور صریح و یا ضمنی، حجاب و پوشش زن و مسائل مربوط به آن، مورد تأیید قرار گرفته است. در برخی از آنها لفظ «چادر» و «برقع» به کار رفته است که نشانگر کیفیت پوشش زنان آن عصر است. مثلا در تورات چنین می خوانیم :
« رفقه »چشمان خود را بلند کرده واسحاق را دید واز شتر خود فرود آمد ، زیرا ازخادم پرسید : این مرد کیست که درصحرا به استقبال ما می آید ؟ خادم گفت : آقای من است . پس برقع خود را گرفته ، خود را پوشانید سفرپیدایش، باب 24 ،آیه 64 و 65
پس رخت بیوگی را از خویشتن بیرون کرد. بُرقعی به رو کشید و خود را در چادری پوشید و به دروازه عینایم که در راه تمنه است، بنشست سفرپیدایش، باب 38 ،آیه 15
مسیحیت نیز در بسیاری ازمسایل منجمله حجاب پیروی از شریعت یهود نموده است
درهمه نقاشی های قبل از رنسانس، حضرت مریم سلام الله علیها ، محجبه است وعجیب اینکه درقدیمی ترین نقاشی یافت شده؛ نقاش آن حضرت را با چادر مشکی کشیده است!!!
اگر چه پس از رنسانس نقاشان آن حضرت را کم حجاب تصویر کرده اند
حجاب چنان مورد تاکید مسیحیت است که چند سال پیش وزیر کشور ایتالیا "جولیانو آماتو" اعلام کرد.
حضرت مریم (س) مادر پیامبر ما عیسی مسیح بود و از حجاب استفاده میکرد؛ در این صورت چطور میتوانم با ممنوعیت حجاب در کشورم موافقت کنم؟
راستی حجاب این راهبه های متدین همان حجاب اسلامی نیست؟
در دین زرتشت هم بنا به گفته مؤبد «رستم شهرزادى» پوشش زنان باید به گونه اى باشد که هیچ یک از موهاى سر زن از سرپوش بیرون نباشد
عکسی قدیمی از جمعی از زنان زرتشتی یزد
از مطالب گفته شده نتیجه می شود درحقیقت باید؛ بجای حجاب اسلامی «حجاب دینی »گفت زیرا همه دینها وخداپرستان به آن معتقدند ولی به جهت آنکه بیشتر مسلمانان به این نکته خداپرستانه عمل می کنند حجاب اسلامی گفته می شود
2-تاریخ کهن ایران
در دوره پهلوی ها عده ای نقاشی های تخیلی جهت مستند سازی تاریخی کشف حجاب رسم نمودند اما با توجه به آثار بدست آمده از تاریخ ایران باستان می بینیم برخلاف آثار باستانی مصر ویونان وروم که به دلیل بت پرست بودنشان اغلب زنان بی حجاب وگاه حتی برهنه هستند زنان در پیکرنگاره های باستانی ایران با سرانداز وحتی چادربوده اند واین نشانه دیندار بودن وغیرت ایرانیان است
مسلما یافت یک کوزه یا بشقاب دلیل مناسبی بربی حجابی زنان ایرانی نیست وباید به رسمی ترین پیکر نگاره ها توجه نمود
ازاین رودرتخت جمشید وبیستون که مشهورترین ورسمی ترین اثر باستانی ایران است گفته شده است پیکره هیچ زنی را نساخته اند وتنها ماده آی که در کل پیکره های تخت جمشید است ماده شیری است که با دو توله اش خوزی ها برای شاه هخامنشی به هدیه می برند
اما این سه پیکره ای که عده ای احتمال داده اند زن باشند
دوتای آنها اگر زن باشند با حجاب کامل هستند اما عدم برجستگی سینه؛ وهمچنین بارسنگینی که یکی می برد احتمال زن بودنشان را از بین می برد
سومی براساس اصل مردانه بودن پیکره ها درتمام تخت جمشید بعید است فقط این یکی زن باشد وبیشتر به نوجوانی شاهزاده شباهت دارد
اما در جاهای دیگر پیکره زنان با چادر یافت شده مثلا در این پیکره
همچنین در مهری طلایی که در موزه لوور فرانسه است بانویی ایرانی دریک مجلس زنانه برتخت نشسته است و چادر به سر دارد
2-نشانه های مکتوب
از سرودههاى حکیم فردوسى طوسی در شاهنامه این نتیجه به دست میآید که از ابتداى تاریخ ایران یعنى از دوران پادشاهى جمشید و فریدون، زنان ایران «پوشیده روى »و«پوشیده موی» بودهاند چنان که در گرفتار شدن دو خواهر جمشید به دست ضحاک، میگوید:
دو پاکیزه از خانه جَمِّشید
برون آوریدند لرزان چو بید
که جمشید را هر دو خواهر بُدَند
سرِ بانوان را چو افسر بدند
ز پوشیدهرویان یکى شهرناز
دگر ماهرویى به نام اَرنواز
به ایوان ضحاک بردندشان
بدان اژدها فَش سپردندشان
پس نتیجه میگیریم که زن ایرانى از همان دوران باستان، پوشیده رویى و حفظ حجاب را یک نوع وظیفه اخلاقى و سنتى خود میداند
ومانند سخن تهمینه درپاسخ رستم
از او رستم شیردل خیره ماند
برو بر جهان آفرین را بخواند
بپرسید زو گفت نام تو چیست
چه جویی شب تیره کام تو چیست
چنین داد پاسخ که تهمینهام
تو گویی که از غم به دو نیمهام
یکی دخت شاه سمنگان منم
ز پشت هژبر و پلنگان منم
به گیتی ز خوبان مرا جفت نیست
چو من زیر چرخ کبود اندکیست
کس از پرده بیرون ندیدی مرا
نه هرگز کس آوا شنیدی مرا
یا فقط دختران پس پرده را لایق شهبانویی می داند
پَسِپرده تو یکى دختر است
شنیدم که تخت مرا درخور است
واز پس پرده می گوید
پس پرده شهریار جهان
سه ماهست با زیور اندر نهان
ویا
پس پرده او یکی دختر است
که رویش ز خورشید روشن تر است .
حتی در زمان ساسانیان از چادر خبر می دهد
چنین گفت شیرین:
که ای مهتران
سه چیزیست باشد زنان را بهی
که باشند زیبای گاه مهی
دگـر آنکه فـــرّخ پسرزایداو
زشوی خجسته بیفزاید او
سه دیگر که بالا و رویش بود
به پوشیدگی نیز مُوَیش بود
بدانگه که من جفـــت خسرو بُدَم
به پوشیدگی در جهان نو بُدَم
بگفـت این و بگشاد چادر ز روی
همه روی ماه و همه پشت موی
مرا از هنر موی بُد در نهان
که او را ندیدی کس اندر جهان
در منتهی الامال مرحوم محدث قمی در داستان مشهور اسارت دختران یزدگرد به پوشیده روی بودن آنها اشاره می کند که آن دختر(شهربانو) دست کسی که می خواست نقاب از چهره اش بردارد را با شدت کنار زد
دوبانوی پاکدامنی که با تدبیرامیرالمومنین امام علی علیه السلام یکی همسر امام حسین علیه السلام شد ودیگری همسر محمدبن ابی بکر از این رو امام سجاد علیه السلام ودانشمند بزرگ اسلامی وفقیه اهل مدینه قاسم بن محمد بن ابی بکر پسر خاله بودند
نتیجه اینکه رعایت حجاب نه تنها دستوری دینی بوده است بلکه امری ریشه دار در فرهنگ وتمدن ایران باستان بوده است ونزد ایرانیان خداپرست زنان باحجاب کرامت وارزش ویژه ای داشته اند
درونزا یا بیرونزا
در نتیجه رخداد "کشف حجاب" در تاریخ ودین ما سابقه دارنبوده ونیست واز آنجایی که کشف حجاب وچند مورد دیگر به طور همزمان در سه کشورباحکومتهای وابسته به استعماریعنی افغانستان ترکیه وایران اتفاق افتاد درونزابودن این رویداد بشدت مردود است وقطعا عوامل بیرونی دیگری در این مسئله دخیل است
دراین میان سه عامل مهم مانند اضلاع یک مثلث شوم در تصمیم رضاخان جلوه بیشتری دارد
استعمار؛ فرقه های وابسته وباصطلاح روشنفکران خودفروخته
1-استعمار
تمام همت استعمار اروپا سلطه بر جهان بوده است وبرای این سلطه نقشه ها وطرح های مختلفی را آزمودند ضمن اینکه نظام سرمایه داری غرب علی الخصوص پس از انقلاب صنعتی همیشه به دنبال بازارهای بیشتر برای محصولات خود بوده است
از انجایی که سلطه آنان برکشورهای اسلامی با مانع جدی به نام مذهب وروحانیت وتدین مردم روبروبود توطئه های زیرکانه ای طرح کردند
در این میان نقش حجاب بعنوان یک مانع جدی همیشه مطرح بوده است واستعمارگران به آن به عنوان یک «پرچم مقاومت» بیشتر نگاه کرده اند تایک نوع پوشش خاص از این روست که می بینیم امروزه نیز کشورهایی مانند فرانسه که خود را مهد آزادی می دانند ومجسمه آزادی به امریکا اهدا می کنند هنوزتحمل روسری دختری دانش آموز را ندارند
مستر همفر درخاطراتش می گوید : ما اسپانیا را با شراب وفحشا از مسلمین باز پس گرفتیم
خوبست تاریخ اندلس را دوباره ورق بزنیم ضعف و انحطاط جامعهی اسلامی اندلس و در نهایت، اخراج مسلمانان از این سرزمین پس از هشت قرن (92ـ898ق)، دردناکترین تجربه جهان اسلام وشیرین تجربه اروپاییها بوده است
اندلسی که امروزه نیز تنها جاذبه گردشگری اسپانیا بناهای باشکوه اسلامی آنجاست
مسلمانان در اندلس در تمامی زمینههای علوم و فنون، استعداد و لیاقت خود را نشان دادند. جادهها، پلها، کاروانسراها، مسافرخانهها، بیمارستانها و مساجد در اطراف شهر به کثرت ساخته شد. وضعیت دریانوردی هم با نظم خاصی انجام میشد و تجارت با اروپا و آسیا و آفریقا برقرار بود. در پزشکى نیز با ظهور افرادى چون على بن عباس، زهراوى، باهلى، ابن زهر و... مسلمانان بدان درجه از تخصص علمى رسیدند که جراحیهاى دقیق چشم را انجام میدادند اندلس نزدیکترین مکان برای دانش اندوزی اروپاییان طالب دانشهای نوین بود
استاد شهید آیت اله مطهری در کتاب «آشنایی با قرآن» قصه پر غصه اندلس اسلامی را این گونه شرح می دهد:
«تاریخ بشر نشان می دهد که هر گاه قدرت های حاکم می خواهند جامعه ای را تحت سلطه خود قرار دهند و آن را استثمار کنند، تلاش می کنند تا روح جامعه را فاسد کنند و برای این منظور تسهیلات شهوت رانی را برای مردم مهیا می کنند و آن ها را به شهوت رانی ترغیب می کنند. نمونه عبرت انگیزی از این شیوه کثیف، فاجعه ای بود که در اسپانیای مسلمان برای مسلمانان اتفاق افتاد.
مسیحیان برای خارج کردن اسپانیا از چنگ مسلمانان ، از راه فاسد کردن روحیه و اخلاق جوانان مسلمان واردعمل شدند تا آن جا که توانستند وسایل لهو لهب و شهوت رانی را به سهولت در اختیار مسلمانان قرار دادند و در این کار تا آن جا پیش رفتند که حتی سرداران و مقامات دولتی را نیز فریفتند و آنان را آلوده ساختند و به این ترتیب توانستند عزم، اراده، نیرو ، شجاعت، ایمان و پاکی روح مسلمین را از میان بردارند آن ها را به آدم هایی زبون،ضعیف، شهوت ران ، شراب خوار و زن باره مبدل کنند و پرواضح است که غلبه و پیروزی بر چنین مردمی کار دشواری نیست» آشنایی با قرآن ج 1، ص72
وفیلسوفانه نتیجه می گیرد: در زمان ما نیز استعمار هرجا که پا میگذارد، تکیه روی همان موضوعی میکند که قرآن دربارهاش هشدار داده است؛ یعنی میکوشد تا دلها را فاسد کند. دل که فاسد شد، دیگر نه تنها از عقل کاری نمیآید، بلکه خود تبدیل به زنجیر بزرگتری بر دست و پای انسان میشود. این است که میبینیم استعمارگران و استثمارکنندگان انسان از باز کردن مدرسه و دانشگاه بیم ندارند و حتی خود در تأسیس آن اقدام میکنند، اما از سوی دیگر با تمام قوا میکوشند تا قلب و روح دانشجو و دانشآموز را فاسد و تباه کنند. آنها از این حقیقت به خوبی آگاهند که قلب و روح مریض و بیمار هیچ کاری نمیتواند صورت دهد و به هر پستی و بهرهکشی و استثمار تن میدهد آشنایی با قرآن ج 1، ص73.
تا ریخ می نویسد: آنان براى تفریح و خوش گذرانى جوانان مسلمان پارکهاى زیبایى ساختند و دختران دلرباى مسیحى را به آن پارکها گسیل داشتند و از آنان به عنوان شیطان فسونگرى براى فریب جوانان غافل مسلمان بهره بردند. دختران مسیحى در پارکها میگشتند و با طنّازى و عشوهگرى جوانان مسلمان را تحریک نموده، آنان را در گرداب شهوت غرق میکردند. در نتیجه جوانانى که تا چندى پیش، تفریحشان تمرین تیر اندازى و اسب سوارى و شمشیر زنى یا گفت و گوهاى علمى بود، به سوى این جایگاههاى فساد و بیبند و بارى کشیده شدند.
از سوى دیگر براى گمراه کردن جوانان مسلمان، کلوپهاى شبانهى مجلّلى آماده کردند که در آنها زیبارویان مسیحى به عنوان پیش خدمت از واردان پذیرایى میکردند. البته برنامه ریزان این توطئه براى انجام کامل هدفهاى شومشان، این کلوپها را شبانه روزى کرده بودند و رایگان از جوانان مسلمان پذیرایى میکردند محمد ابراهیم آیتى، اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا، ص 135
حتى یکى از کشیشان با خرید انگورهاى شهر قُرطبه، شراب میساخت و قسم یاد کرده بود که آن شرابها را جز به دانشجویان مسلمان ندهد. پاپ هم، سالانه یک هزار "فلورین " به امر گسترش میخوارگى میان مسلمانان، اختصاص میداد و این گونه در فریب جوانان مسلمان سنگ تمام گذارد ر.ک: اندلس سرزمین خاطرهها، سیدعلى محقق].
تاجران مسیحى نیز با پرداختن به خرید و فروش انواع مسکرات به این حرکت سیاه شتاب بخشیدند و سرانجام مسیحیان توانستند با اقدامهاى یاد شده، زشتى گناه را در دید جوانان مسلمان بشکنند
مسیحیان بر قرطبه دست یافتند، دانشگاه بزرگ اسلامی قرطبه را که از آثار بدیع اسلامی بود با خاک یکسان کرده و محل آن را مرکز فساد قرار دادند اسقف اعظم طلیطله (کزیمنس) رأی داد که تمام افراد غیرمسیحی همراه زن و فرزند، با شمشیر کشته شوند. اوست که بعد از فتح غرناطه هشتاد هزار جلد کتاب مسلمانان که از نظر جلوه های هنری و محتوای علمی و فکری ارزش فوق العاده ای داشت، آتش زد سرزمین خاطره ها، صص 51 و 52...
کتابخانه عمومی مسلمانان در قرطبه را که بیش از هشتاد هزار جلد کتاب داشت به آتش کشیدند و چهار هزار نفر از اهالی آنجا را کشته و عده زیادی از دوشیزگان اشراف و بزرگان مسلمان را میان امرای ارتش مسیحی تقسیم کردند.
نظیر وحشیگری آنان جز در خرابکاریهای مغول یافت نمیشود.در شهر والانس به زنان و دختران مسلمان تجاوز میکردند و هر کس میخواست از ناموس خود دفاع کند کشته میشد. در آنروز ۱۳ هزار مسلمان به گناه دفاع از ناموس و شرف خویش به خاک و خون کشیده شدند و سه هزار نفر مرد و زن که حاضر به پذیرش دین مسیحی نشدند را شهید نمودند و سه هزار نفر دیگر را به همین جرم سوزاندند اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا، محمد ابراهیم آیتی، ص 199
اندلس دردناکترین شکست مسلمانان وشیرین ترین پیروزی صلیبیان بود
بنا براین مطمئنا استعمار برای سلطه برجوامع اسلامی از این نسخه نتیجه داده استفاده کرده و خواهد کرد
مستر همفرمی نویسد؛
درمسئله بی حجابی زنان باید کوشش فوق العاده به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بی حجابی ورها کردن چادر، مشتاق شوند ، باید به استناد شواهد ودلایل تاریخی ثابت کنیم که پوشیدگی زن ازدوران بنی عباس ، متداول شده ومطلقا سنت اسلام نیست ، مردم همسران پیامبر را بدون حجاب می دیده اند وزنان صدراسلام درتمام شئون زندگی،دوش به دوش مردان ، فعالیت داشته اند ، پس از آنکه حجاب زن با تبلیغات وسیعی از میان رفت ،وظیفه ماموران ما آنست که جوانان را به عشقبازی و روابط جنسی نامشروع با زنان تشویق کنند و بدین وسیله فساد را درجوامع اسلامی گسترش دهند لازمست زنان غیرمسلمان کاملا بدون حجاب، ظاهرشوند تا زنان مسلم ازآنان تقلید کنند
2-فرقه های استعماری
درتاریخ ایران اولین زنی که رسما کشف حجاب کرد قره العین(زرین تاج) بابی است ازاین روپیروانش را قرتی می خواندند
بعدها مردم بدون آنکه ریشه این کلمه را یاد آورند به هرفرد هرزه وفاسد قرتی می گفتند
زرّین تاج زنى در نهایت زیبایى، ولی در عین حال شهرت طلب و هوسباز بود. او نزد پدرش ملا صالح و عمویش ملا محمد تقى مجتهد مشغول تحصیل گردید.اوبا پسر عموی خودملامحمد ازدواج کرد ودردانش چنان پیش رفت که پاسخگوی سوالات مردان نیز شد درجامعه ای که مردانش بی سواد بودند مادر وخواهران اونیز تحصیلات فقهی داشتند واینها همه باعث غرور اوبود
غرور علمی همراه زیبایی ظاهر وروحیه شاعرانه کم کم اورا از همسر ودوفرزندش جدا کرد
یک عده از افراد هوسباز دورش را گرفتند، او که شیفته مقام طلبى و شهرت بودنفسانیات خود را در پیروی از باب دید بابیان به دستور زرین تاج ملامحمد تقی را به شهادت رساندند
وخود اودراجتماع بابیان در بدشت شاهرود بلاخره باطن آلوده خود را ظاهر کرد وبی حجاب برمنبر رفت وضمن اعلام الغای شریعت اسلام مردان بابی را رسما به اشتراک جنسی دعوت کرد وگفت:
هانای اصحاب ! امروز تکالیف شرعیه یک باره ساقط است و این صوم و صلوه و ثنا و صلوات کاری بیهوده است پس امروز زحمت بیهوده بر خویش روا مدارید؛ و زنان خود را در مضاجعت طریق مشارکت بسپارید و در اموال یکدیگر شریک و سهیم باشید که در این امور شما را عقابی و نکالی نخواهد بود».
وگفت: زنان گلهای زندگی دنیا میباشند، گل و شکوفه را باید چید و برای دوستان به ارمغان فرستاد
(2)
این کار گروهی که فریب خورده بودند را از واقعیت دعوت این فرقه استعماری آگاه ساخت و یکی از بابیان به نام عبدالخالق اصفهانی با بریدن گلوی خود به این حرکت اعتراض کرد.بین آنان درچند جا منجمله نیریزدرگیری شد که حدود 500-600نفر کشته شدند وبالاخره قره العین بجرم فرمان قتل عمویش ملا محمدتقی(شهیدثالث) وفتنه انگیزی که به کشته شدن عده ای منجر شده بود در اول ذیقعده 1268 هجری قمری مطابق با 27 مرداد 1231 هجری شمسی به دست عزیزخان، سردار سپاه ناصر الدین شاه در باغ ایلخانی اعدام شد
مسلما فرقه های انحرافی برای پاسخگویی به نیاز درونی افراد سست وهرزه برای توجیه انحرافاتشان وآرامش درونیشان درست می شود وتاریخ گواهی می دهد که جذب قره العین به باب نه از جهت فکری، بلکه به علت نفسانیات او بود.
در تحولات بعدی نیز ما رد پای زنان بابی ازلی وبهایی را می بینیم مانند تاج السلطنه بهایی که انجمن حریت نسوان را تاسیس کرد وصدیقه دولت آبادی بابی ازلی(خواهر یحیی دولت آبادی) که همه کاره کانون بانوان به ریاست شمس پهلوی بود واززمان قاجاربی حجاب تردد می کرد وضمن تاسیس مدرسه دخترانه باعنوان منافقانه« مکتب شرعیات» پارتی های شبانه را نیز اداره می کرد
اوبا انتشار مجله «زبان زنان» وارتباط با زنان دربار مسلما در تصمیم سازی درونی رضاخان شریک بوده است
وی چنان از زنان محجبه وعفیفه متنفر بود که وصیت کرد« در مراسم تشییع جنازهام حتی یک زن با حجاب شرکت نکند» شیخ الاسلامی، پری؛ زن در ایران و جهان، تهران، 1351، ص98-99.
اسناد آشکار وپنهان بسیاری در زمینه رواج فساد وفحشا بوسیله این فرقه ها وجود دارد مثلا در یک سند ساواک از جلسات بهایی ها در سال50 می خوانیم:
اکنون از امریکا ولندن صریحا دستور داریم در این مملکت مد لباس ویاساختمانها وبی حجابی را رونق دهیم که مسلمان نقاب از صورت خود بردارند
http://www.ir-psri.com/?Page=ViewDocument&DocumentID=2593&SP=Farsi
شایان ذکر است که علیرغم نفوذ بالای بابی ها وبهائیان در ارکان حکومت پهلوی ها آنها نتوانستند مذهب انحرافی خود را گسترش دهند
این عدم توفیق نتیجه رواج ایسم های رنگارنگ وارداتی دیگر بود که نیاز افراد لاابالی وهرزه را به یک اندیشه برای توجیه خود برآورده می کرد علاوه بر اینکه عملکرد وابسته بابیان وبهاییان به استعمار درجامعه برایشان آبرویی باقی نگدارده بود
لذا بهائیت تاپیش ازتشکیل اسرائیل، بیشتر ازیهودان یارگیری می کردند واین خود مطلبی بسیارحساس وشک برانگیز است
بهاییان بازگشته مانند صبحی مهتدی وعبدالحسین آیتی از این یارگیری خبر می دهند(3).
حسن نیکواز بهائیان بازگشته نیز می نویسد: «در همدان، که مرکز مهم بهائیان است، به استثنای سه چهار نفر همگی یهودی بهائی شده هستند - فلسفه نیکو، ج 1، ص 19.
البته اسناد ساواک نیز از کمکهای آنان به اسراییل پرده بر می دارد وازشادی آنان ازپیروزی اسراییل بر اعراب حکایت می کند
http://www.ir-psri.com/?Page=ViewDocument&DocumentID=2594&SP=Farsi
http://www.ir-psri.com/?Page=ViewDocument&DocumentID=2595&SP=Farsi
http://www.ir-psri.com/?Page=ViewDocument&DocumentID=2596&SP=Farsi
3-فراماسونرها ومنورالفکرهای خودباخته
پس از شکستهای ایران درجنگهای ایران وروس یافتن علت عقب ماندگی شرق از غرب دغدغه اصلی همه دلسوزان مردم شد این دغدغه همراه سرخوردگی ناشی از شکستها وعقب ماندگی ها و میل به پیشرفت سریع کشور باعث شد عده ای همچون ملکم خان ؛ آخوند زاده ومیرزا آقاخان کرمانی وسایر به اصطلاح منورالفکرها باحقارتی شدید به فرهنگ شرقی حمله کنند وراز پیشرفت را در تغییر لباس سنتی ؛خط فارسی؛ کشف حجاب وامثال آنها بدانند
این گونه به اصطلاح منورالفکران که همگی از خاندان اشرافی بوده اند بجای یافتن علت واقعی پیشرفت غرب که فرهنگ کار وتلاش ونظم وعلم است مروج نسخه های ساندویچی بودند که از سوی غربی ها ودرکاباره ها وبارها دراختیارشان نهاده می شد
متاسفانه این روش کپی پیست از سوی روشنفکران تنبل وغربزده ما از زمان گذشته سابقه داشته است
مثلا آنان باشیفتگی از خط لاتین می پنداشتند؛ علت اصلی بی سوادی اکثریت مردم« خط فارسی» است وباید خط لاتین جایگزین این خط گردد تا مردم آن را به راحتی بتوانند یاد بگیرند وگرنه ما هرگز ملت باسوادی نخواهیم داشت!!!
یحیی دولت آبادی فراماسون بابی ازلی یکی از اینها بود که فقط کشف حجاب وتغییر الفبا را نسخه پیشرفت می دانست(حیات یحیی ج 4 ص169)
این نسخه مضحک استعماری را آتاتورک در ترکیه پیاده کرد او الفبا وخط ترکی را به لاتین تغییر داد ویکشبه ملتی را از تاریخ وهویتش برید
راستی خط فارسی وعربی کجا؟ وخط کج وکوله ژاپنی وچینی کجا ؟
کدام یک سخت تر است؟
در این 70 سال ترکیه لاتینخط بیشتر باسواد داشته است یا ژاپن؟ خود همین امر به این روشنی می رساند گویندگان این راه حلها چقدر از روشن بینی وروشنفکری واقعی دور بوده اند
مضحک تر اینکه بعضی حتی معتقد بودند تا زبان ما فرنگی نشود کارما لنگ است
آیا ژاپن هم زبانش راتغییر داد؟
کشورهای آفریقایی که هم زبانشان وهم خطشان راتغییر دادند چقدر پیشرفت کردند؟
آفریقایی ها که درفرهنگ بی حجابی و برهنگی ؛ گوی سبقت را ازاروپایی ها ربودند امروز کجا هستند؟
منورالفکرها ی اشرافزاده بدلیل خواستگاه خود ظاهر بین وسطحی نگر بودند ، مثلا مانع اصلی پیشرفت کشور را لباس ملی می دیدند یا تعطیلی یکشنبه وتاریخ میلادی را لازمه ترقی می شمردند
مانند کسانی که زمان سابق به ژیان خود آرم بنز می زدند یا با شعفی کودکانه ، به بوق بنزی پیکان خود پز می دادند وخود را مضحکه مردم می کردند
راستی لباس کسی را به زورعوض کنی پیشرفته می شود؟
اندیشه سست ومضحک تفییر لباس وکلاه را رضاخان اجرا کرد وبا تاسف ما اکنون لباس ملی نداریم
این کارهویت وریشه های ما را سوزاند
قانون متحدالشکل کردن لباس که مقدمه اجرای کشف حجاب به شمار میآید، برنامه «اتحاد شکل البسه و تبدیل کلاه» بود. براساس قانون مصوب جلسه 6 دیماه 1307 مجلس شورای ملّی، کلیۀ اتباع ذکور ایرانی در داخل مملکت مکلّف گردیدند که به لباس متحدالشکل ملبس شوند. اگرچه قانون هشت طبقه از درجات مختلف روحانیان مسلمان و غیرمسلمان را مستثنا کرده بود، با سختگیریهایی که شد، عملاً روحانیان در تنگنای شدیدی قرار گرفتند تا چه رسد به اشخاصی که در لباس روحانیت نبودند. اجرای این سیاست نیز با زور و شدت همراه بود. در معابر می ایستادند و لباسهای مردم را با قیچی می بریدند
مهدیقلی(مخبرالسلطنه) هدایت که خود شش سال ونیم نخست وزیر رضاخان واز تحکیم کنندگان دیکتاتوری اوبود در کتاب خاطرات وخطرات می گوید:
هدف از اجرای این برنامه از نظر رضاشاه همرنگ شدن با جهان بود تا تمسخر نشویم. رضاشاه خطاب به هدایت در توجیه کلاهفرنگی گفته است: «آخر من میخواهم همرنگ شویم که ما را مسخره نکنند». هدایت در ادامه گفته است: «در دلم گفتم زیر کلاه است که مسخره میکنند و تقلیدهای بیحکمت»
هدایت در ادامه با تاسف فراوان می گوید
کلاه اجنبی ملیت را از بین برد و برداشتن چادر عفت را (مهدی قلی خان هدایت، متن ۴۰۷)
نسخه دیگر عقب ماندگی
دیگر نسخه فراماسونها ومنورالفکران برای هدف مقدس مشارکت زنان و نیمی از اجتماع در سازندگی کشور، نسخه بی حجابی بود
غافل از آنکه زن ایرانی در شهرها درخانه کار سنگین خانه داری را داشت ودر روستاها وایلات کارهای سنگین کشاورزی ودامداری را انجام می داد حتی چند زنی در عشایر به این دلیل بود که زن در ایلات نه تنها هزینهای برای شوهر نداشت؛ بلکه نیروی تولیدی کارآمدتری نسبت به شوهر به حساب میآمد
حجاب زنان عشایر و روستایی هزاران سال متناسب با کارشان بود وبه هیچ وجه مانع کارشان نبود
فقط زنان طبقه مرفه واشراف، بیکارو مصرف گرا بودند که بی حجابی نه تنها آنان را وادار به کار نکرد بلکه مدگرایی ومصرف محصولات بیگانه را درمیانشان بیشتر نمود
منورالفکران برای تبلیغ بی حجابی «غیرت» مردان را تعصب کور خواندند ؛اما خود« متعصبانه» با «غیرت» به دشمنی برخواستند
تعصبی که نتیجه اش اجرای وحشیانه بی حجابی توسط رضاخان شد وزمانی که غیرت ها کم شد دشمنان خارجی بدون هیچ مانعی کشور را اشغال کردند
مثلث استعمار فرقه های استعماری ومنورالفکرهای فراماسون وغربزده از زمان ناصرالدین شاه می خواستندکم کم زمینه فرهنگی واجتماعی کشف حجاب را مهیا کنند اما با واکنش روحانیون ومردم غیرتمند توفیق چندانی نیافتند لذا نقشه زور وقلدری را پیاده کردند
حجت الاسلام علی ابوالحسنی (منذر) درخصوص اولین پیشنهاد برای کشف حجاب به شاه ایران به نقل از میرزا حسن جابری اصفهانی، سیاستمدار و مورخ مطلع عصر قاجار،{ در شرح حوادث سال 1306 ق} مینویسد: «به ناصرالدین شاه پیشنهاد دادند کشف حجاب را در کشور معمول دارد. موضوع با آیتالله حاج ملا علی کنی؛ فقیه وارسته و پرنقوذ تهران در آن روزگار، مطرح شد و او به شاه گفت: "هرگاه کشف حجاب را در دربار خودت جاری ساخته و همسرت را مکشفه و بیحجاب بیرون آوردی، در کشور هم همین کار را بکن." و سپس مینویسد مرحوم کنی با این حرف اجرای کشف حجاب را «تعلیق به محال» کرد مجموعه مقالات همایش بزرگداشت قیام گوهرشاد نوشته حجتالاسلام علی ابوالحسنی (منذر)
اجرای کشف حجاب
معروف است که کشف حجاب به صورت رسمی در سه کشور افغانستان ترکیه وایران تقریبا همزمان اتفاق افتاد که این همزمانی در کشورهایی باحکومتهای وابسته هر محققی را به تامل وا می دارد
افغانستان
ابتدا درافغانستان شاه امان الله خان در1307 وپس از بازگشت از سفر به چند کشوراروپایی ؛ترکیه مصر و ایران به اصلاحاتی به زعم خود دست زد
امان الله خان به همراه همسرش
بسیاری ازبه اصطلاح اصلاحات شاه امان الله چون( رفع حجاب زنان، الزام پوشیدن لباس اروپایی- برداشتن عمامه وسرنهادن کلاه شاپو- تعطیلی درروزیک شنبه به عوض روزجمعه، فرستادن دختران به خارج از کشوربه خاطر تحصیل، وامثالهم) کم عمق وبه دورازتحمل جامعه آن روزی افغانستان ارزیابی گردید
اقدامات امانالله خان اغلب غیرعقلانی و با زور صورت میگرفت از جمله اینکه یک روز اعضای مجلس ملی افغانستان لویه جرگه را که از رؤسا و بزرگان قبایل و ایلات و عشایر تشکیل میشود به خارج شهر دعوت کرده و در آنجا امر کرده بود که ریشهایشان را بتراشند و لباس خود را با کت و شلوار فرنگی که خود او از خارجه آورده بود عوض کنند. و آن وقت اجازه داده بود که به شهر مراجعت کرده در مجلس حاضر شوند.
روحانیون نیز عکس العمل نشان دادند وعکس های نیمه برهنه ملکه ثریا در این سفر رادربین مردم و قبایل پخش نمودند وآن ها رابه نام اینکه شاه ازدین برگشته است، به شورش دعوت نمودند
این موضوع باعث سقوط امان الله خان در1308 هجری شمسی شد
سقوط امان الله خان وبرخورد شدید آیت الله بافقی با خانواده بی حجاب رضاخان در نوروز1306 باعث شد رضاخان برنامه اش را چند سال تا زمان پایه گرفتن کامل دیکتاتوریش به تاخیر بیاندازد
ترکیه
درترکیه اما مصطفی کمال پاشا ملقب به آتاتورک جور دیگر عمل کرد او ضمن اقداماتی دین زدا همچون تغییر تعطیلات هفتگی از جمعه به یکشنبه ؛تغییر تقویم هجری به میلادی؛ممنوع کردن حجاب؛ الفبای ترکی را نیز به لاتین تغییر داد
این کارها باعث شد جوانان ترک دیگرنتوانند از کتابهای قدیمی خود استفاده کنند ودرنتیجه تاریخ وهویت خود را گم کنند
نکته ای که باید به آن اشاره شود این است که آتاتورک حجاب را در ترکیه قدغن کرد اما با این حال بر خلاف رضا شاه به تعقیب وحشیانه زنان با حجاب دست نزد. در ترکیه قانون بی حجابی بیشتر در آنکارا و استانبول که بخشی از ساکنانش غیر مسلمان و اروپایی بودند، اجرا شد.اما رضاخان این سیاست ناشیانه را در قم ومشهد نیز به زور اجرا کردکه با عکس العمل های شدید مردم وعلما روبرو شد.
جالب این است که لطیفه خانم همسرخود آتا ترک درتمام مجامع با حجاب حاضر می شد
یکی دیگر از وجوه جالب قضیه لطیفه خانم این است که دولت لائیک ترکیه در سال های بعد سعی نمود تا محجبه بودن لطیفه خانم در ملأ عام را نادیده بگیرد و بیشتر برخی تصاویر بی حجاب او که به نظر می رسد در خانه و یا در جمع های خصوصی گرفته شده است را به عنوان تصاویری از لطیفه خانم منتشر سازد.
یا از تصویر مجسمه مومی بی حجاب وی در موزه آتاترک تصاویری منتشر می کنند
گاهی نیز تلاش کرده اند تا برخی تصاویر لطیفه خانم را که با حجاب کامل در کنار آتاتورک ایستاده حذف کنند.
همچنین گاهی برخی زنان بی حجاب حاضر در کنار آتاتورک را به جای لطیفه خانم جا زدند از جمله دختر خوانده وی، عفت اینان، که به نظر می رسد به جای همسرش که محجبه بود گاهی از وی به عنوان یک چهره تبلیغاتی بی حجاب بهره می برد.
درتصاویر لطیفه خانم به همراه آتاتورک در مراسم رسمی، گاهی به نظر می رسد لطیفه خانم حتی جلوتر از آتاتورک و در متن تصاویر و اتقاقات قرار دارد، این امر را می توان به خوبی با رضا شاه مقایسه کرد
البته با بررسی آنچه در ایران و ترکیه روی داد، می توان گفت آتاتورک الگوی ناقص و ناجوری از تجدد اروپایی را اجرا کرد، اما بدتر از آن الگوبرداری ناقص تر وکاریکاتوری تر رضا شاه از شیوه آتاتورکی تجدد گرایی بود که بر ناسازگاری وبی تناسبی آن با وضعیت اجتماعی ایران می افزود.
ایران
پس از بازگشت رضا شاه از سفربه ترکیه در سال 1313 او مصمم به منع حجاب شد
مخیرالسلطنه هدایت (مهدى قلیخان) که در آن زمان رییسالوزرا بود، از کشف حجاب وسایر به اصطلاح اصلاحات رضاشاه به عنوان تمدن بولوارها یاد میکند. وی در کتاب «خاطرات و خطرات» میگوید: «در این موقع روزى به شاه عرض کردم، تمدنى که آوازهاش عالمگیر است، دو تمدن است، تمدنى که مفید است و قابل تقلید، تمدن ناشى از لابراتوارها و کتابخانههاست. یکى هم تمدن بولوارها. گمان کردم به این عرض من توجهى فرمودهاند، آثارى که بیشتر ظاهر شد تمدن بولوارها بود که به کار لالهزار میخورد و مردم بیبندوبار خواستار بودند»
کشف حجاب(بلکه منع حجاب) اجباری رضاشاه نه تنها صحنه های مسخره ای پدید آورده بود بلکه به طور ناگهانی حق انتخاب را از زنان گرفت و هیچ روند جامعه پسندی برای این کار طی نشد. بخشی از زنان که متدینتر بودند و احساس برهنگی میکردند عملاً چند سال از خانه بیرون نیامدند
«آموزگاران و دختران دانشآموز از داشتن حجاب ممنوع شدند و در معابر پاسبانها از اهانت و کتک زدن به زنهایی که چادر داشتند با نهایت بیپروایی و بیرحمی فرو گذار نمیکردند. حتی بعضی از مأموران بخصوص در شهرها و دهات زنهایی را که پارچه روی سر انداخته بودند، اگر چه چادر معمولی نبود از سر آنها کشیده و پاره پاره میکردند و اگر زن فرار میکرد او را تا توی خانهاش تعقیب میکردند و به این هم اکتفا نکرده اتاق زنها و صندوق لباس آنها را تفتیش کرده، اگر چادر از هر قبیل میدیدند پاره پاره میکردند یا به غنیمت میبردند.» محسن صدر، خاطرات صدرالاشراف، تهران، نشر وحید، 1364، ص 305.
در خراسان برسر بی حجابی غوغائی شد که به تحصن در اطراف بقعه متبرکه کشید و از استعمال حربه آتشین مضایقه نشد جمعی مقتول شدند) خاطرات و خطرات ص ۴۰۷ و ۴۰۸ )
گفته می شود در واقعه مسجد گوهر شاد بین 2تا5هزارنفر به شهادت رسیدند
آژانهای خشن رضا شاه با اسب یا ماشین زنان را دنبال میکردند و چادر از سرشان میکشیدند.
این چنین رفتارهای زنندهای حتی در نقاط دورافتادۀ آخر دنیا هم سابقه نداشت. ناموس مردم را زدن وبرهنه کردن هم شد پیشرفت؟
این اقدامات و رفتارهای ظاهری در حالی اتفاق میافتاد که آلودگی محیطی، خانوادگی و فردی هر روز هزاران نفر را در سطح کشور به کام مرگ میکشاند. بیماریهای طاعون، وبا، سل و امراض مقاربتی مردم را به راحتی میکشت و دولت هیچ اقدام مؤثری انجام نمیداد و فقط به این عمل سبک سرانه دلخوش کرده بود که مردم کلاه شاپو به سبک اروپا بر سر گذارند یا نیمتنۀ فرنگی بپوشند
اقشار وکارمندان را مجبور می کردند جشن کشف حجاب بگیرند وبا زنانشان بی حجاب در آن شرکت کنند
کسی جرات اعتراض نداشت
کارمندان ، زنان بی حجاب را باپول راضی می کردند تا ساعتی در مجلس نقش همسر آنها را بازی کنند اما مسئولین فرق داشتند عده کمی (مانند هدایت)استعفا کردندوعده ای بخاطردنیا با اکراه اجرا کردند
صدرالاشراف که وزیر عدلیه بود ازکسانی است که بخاطر منصب علیرغم تهدید زنش به طلاق به این بی غیرتی تن می دهد وی با اندوه می نویسد: من ناچار شدم و مجلسی در کلوب ایران که وسعت زیاد داشت فراهم کرده و دعوت کردم ولی در خانه من حالت عزا بود ناچار شب وقتی عده زیاد از اعضاء و سایرین آمده بودند خانم من با کراهت با دخترهایم حاضر شدند و از مدعوین پذیرایی شد .
اما بعد از مراجعت از آنجا خانم من مریض شد و دیگر از آن خانه بیرون نیامد تا در مدت یک سال بعد فوت شد و جنازه او بیرون رفت محسن صدر، خاطرات صدرالاشراف، تهران، نشر وحید، 1364، ص 305.
عده ای که می توانستند به کشورهای همسایه مهاجرت کردند
بی حجابی مشکل زنان اشراف را برای عیاشی و ریخت وپاش بیشتر وخودنمایی حل می کرد وگرهی از کار عموم باز نکرد واردات کلاه ولباس های اروپایی رونق گرفت وصنایع داخلی نابود شد
از سوی دیگر کشف حجاب برعکس آن که می خواست زنان را از خانه در آورد باعث شد بسیاری از زنان در سالهای آخر رضاخان خود را در خانه محبوس کنند
چه زنان بیماری که از درد به خود پیچیدند یا از درد زایمان مردند این زنان در پارادوکس« حفظ عفت یا حفظ جان»، پاکدامنی را انتخاب کردند
دیگر اقدامات رضاخان مانند ممنوعیت روضه خوانی ومنع پوشیدن لباس روحانیت همگی مردم مذهبی را از او بشدت متنفر کرد
عاقبت اقدامات ضدمذهبی رضاخان برای کشور
حاصل سیاست های اندلسی رضا شاه در عکسالعمل انفعالی مردم در حملۀ متفقین به ایران در ۳ شهریور ۱۳۲۰ خودنمایی کرد؛ متفقین از همانجایی که 39سال بعد صدام وارد شد وگیر کرد به راحتی وارد شدند
سربازان ارتش مدرن رضاخانی فرارکردند سربازی که در اولین استحمام؛ به زورفانسخه ،لخت مادر زاد به حمام فرستاده می شد دیگر برای چه شرفی می خواست بجنگند ؟
برای سربازانی که بجای علی اکبر(ع) وابوالفضل(ع) الگویشان را سورنا وآریوبرزن کرده بودند شهادت چه معنی مقدسی می توانست داشته باشد؟
برای مردمی هم که رضاخان به زورناموسشان را به خیابان کشانده وحراج کرده بود دیگر دفاع از ناموس معنی نداشت
کافری اجنبی(انگلیس)، نوکرش(رضاخان) را که کافری عیاش،زورگو وناموس بر باد ده بود عوض می کردبه مردم چه؟
سربازان فرارکردند،مردم در خانه نشستند و کشوراز هم پاشید و اشغال شد
عجیب این است که مردم خوشحال بودند که کشورشان به دست اجانب از شر دیکتا تور رها شده است. این نهایت استیصال مردم و تنفر آنها از حکومت است که ملّتی برای رهایی از ستم حاکمان، دعا کنند کشورشان به دست نیروهای کشورهای خارجی بیفتد
اشغالی که نه تنها راه آهن مدرن وجدیدی - که با مالیات قند وچای مردم درست شده بود- را با روزی 48 قطار که انگلیسیها به شوروی می فرستادند، فرسوده کرد بلکه اشغالگران تقریبا تمام حدود4700 کامیون آن زمان را تصرف کردند واز آن برای حمل آذوقه وغلات به نیروهای متفقین استفاده کردند
این مسئله باعث قحطی شدیدی شد تلفات این قحطی چهار ملیون نفر برآورد می شود
بی حجابی ودانش اندوزی
نکته مهم آخر اینکه ارتباط معنی داری بین بی حجابی ودانش اندوزی زنان وجود ندارد بلکه تجربه انقلاب اسلامی بر عکس آن است
در تاریخ دانش زنان ایران می بینیم مکتب خانه ها بوسیله ملا باجی ها ی باحجاب اداره می شده است وکودکان در آنجا قرآن واحکام وگلستان وحساب یاد می گرفتند
اما وقتی به نتایج بی حجابی در دوران پهلوی پدر وپسر نگاه می کنیم می بینیم آنان محیط مدارس را نیز با برهنگی آلوده کردند وپارادوکس «یا دانش یا حفظ عفت» را پدید آوردند وباعث شدند دختران اکثریت مردم متدین بجز دبستان حتی سراغ دبیرستان هم نروند گاه مردم پسرانشان را به دانشگاه هم نمی فرستادند
چه استعدادهایی که می شد منشا خیرات برای جامعه باشد در خانه ها پوسید وازبین رفت
اما برعکس می بینیم پس از انقلاب اسلامی وبا سالم شدن محیط دبیرستانها ودانشگاهها استقبال از علم اندوزی حدو مرزی نمی شناسد
پیروزی انقلاب اسلامی نگاه ابزاری به زن را حذف کرد و زنان ایرانی با حفظ حجاب خود بر روی این تفکر غرب که حجاب مانعی بر سر راه پیشرفت زنان است خط بطلان کشیدند و توانستند با حفظ حجاب خود عرصههای علمی صنعتی وسازندگی کشور را فتح کنند
برای نمونه آمار دانشجویان مثال خوبی است .
جمعیت کشوردر سال94(78ملیون نفر) اندکی بیش از دوبرابر سال انقلاب 57(36ملیون نفر) است
اما جمعیت دانشجو25 برابررشد کرده است(از167هزار به چهار ملیون وپانصد هزارنفر)
ولی نسبت دختران دانشجوبشدت حیرت انگیز است ونزدیک 70برابر شده است (از 39هزارنفر به دوملیون وهفتصد وبیست هزار نفر)
سخن پایانی
رضاخان از مردم برای بی حجابی نظر نخواست ولی در تاریخ کشورما تنها یک نظرسنجی مکتوب مستند وعلمی از مردم ایران درخصوص حجاب وجود دارد
وآن وصیت نامه شهدا است
در چند تحقیق و پژوهش جداگانه برروی وصیتنامه 220 هزار شهید دفاع مقدس آمارهای جالبی میبینیم
400درصد نام امام حسین(ع) را برده اند وآن حضرت را الگوی خود معرفی کرده اند یعنی به طور میانگین 4 باردر هر وصیت نامه
100درصد توصیه به ولایت فقیه کرده اند یعنی به طور میانگین 1باردر هر وصیت نامه
100درصد توصیه به حجاب خواهران نموده اند یعنی به طور میانگین 1 باردر هر وصیت نامه
خواهرم ای دختر ایران زمین
یک نظر عکس شهیدان را ببین
در خیابان چهره آرایش مکن
از جوانان سلب آسایش مکن
خواهر من این لباس تنگ چیست
پوشش چسبان و رنگارنگ چیست
پیش نامحرم تو طنازی مکن
با اصول شرع لجبازی مکن
یادت آید از پیام کربلا
گاه گاهی شرمت آید از خدا
در امور خویش سرگردان مشو
نوعروس چشم نامحرم مشو
خواهرم تو دیگر کودک نیستی
فاش تو گویم عروسک نیستی
-------------------------
پاورقی
1-در اواخر سال ۱۹۲۰ میلادی، انگلستان تصمیم گرفت، به خاطر مخارج زیاد، نیروهایش را از شمال ایران خارج کند. به همین مناسبت ژنرال لرد آیرونساید، فرمانده نیروهای متفقین در شمال روسیه به ایران آمد تا بر این نقل و انتقال نظارت کند
انگلیسیها برای آسان تر شدن کارشان در ایران به دنبال ایجاد یک حکومت مقتدر نظامی می روند.
آیرونساید بارها از اردوی قزاقان بازدید میکند و به این نتیجه میرسد که رضاخان مسلماً بهترین است
آیرونساید پس از این شناخت از رضاخان اعتقاد یافت که «نباید این سربازان و افسران را در اینجا نگه داشت. بلکه باید راهشان را به سوی تهران، پیش از آنکه من از صحنه خارج شوم باز گذاشت. درواقع یک دیکتاتور نظامی در ایران تمام اشکالات کنونی ما را حل خواهد کرد
آیرونساید در گزارشش مینویسد «رضاخان عجله دارد که وارد عمل شود. او از بیکاری خسته شدهاست.»
ملاقات نهایی میان رضاخان و آیرونساید در ۲۳ دیماه ۱۲۹۹ در گراندهتل قزوین برگزار شد وسوم اسفند همان سال کودتا انجام شد انگلیسیها در میان ایرانیان. سر دنیس رایت. ذبیحالله منصوری. ۱۳۵۷.
2- به هر روی، رهبران بابیّه در گفت و گوهای نهانی، بر اعلام نسخ شریعت همداستان شدند. اما چنان که گذشت، این کار نیازمند بسی جسارت بود، و چه بسا مورد مخالفت پیروان شان قرار میگرفت. برای رفع این نگرانی، قره العین، خود به نقشه کشی پرداخت و این گونه طرح ریخت که «وی روزی در هنگام موعظه روزانه، اعلام میکند که شریعت منسوخ است، و در آن زمان، به طور «بی حجاب» خود را به مردم مینمایاند. پس هرگاه مردم اعتراض نمودند، برای شکایت نزد قدوس(بارفروش) که در آن روز نباید در مجلس حاضر باشد، خواهند رفت. وی ایشان را با سخنان دو پهلو چند روزی نگاه خواهد داشت، آن گاه اعلام خواهد نمود که قره العین «مرتد» است و چون بنا به مذهب اسلام، زنان مرتد باید با نصیحت به راه راست هدایت شوند، روزی برای مباحثه به نزد او خواهد آمد، اما قدوس در مباحثه مجاب شده و نسخ اسلام را خواهد پذیرفت». این نقشه پلید توسط رهبران بابیّه تصویب گردید و قره العین برای اجرای آن آماده شد. «فتنه باب»، ص 181
پس در روز معین، قره العین که بهترین لباس را در بر کرده و حسن خداداد خود را به بهترین طرزی آراسته بود، در جایگاه موعظه، در پشت پرده قرار گرفت همان، ص 182 و چنین گفت:
«هانای اصحاب ! این روزگار ما از ایام فترت شمرده میشود، امروز تکالیف شرعیه یک باره ساقط است و این صوم و صلوه و ثنا و صلوات کاری بیهوده است. آن گاه که میرزا علی محمد باب اقالیم سبعه را فرو گیرد ناگفته نماند که در آن زمان، علی محمد باب، خود در زندان به سر میبرد، و پیروان او در پی یافتن راهی برای نجات او بودند. و این ادیان مختلفه را یکی کند، به تازه، شریعتی خواهد آورد و قرآن خویش را در میان امت ودیعتی خواهد نهاد و هر تکلیف که از نو بیاورد، برخلق روی زمین واجب خواهد گشت. پس امروز زحمت بیهوده بر خویش روا مدارید؛ و زنان خود را در مضاجعت طریق مشارکت بسپارید و در اموال یکدیگر شریک و سهیم باشید که در این امور شما را عقابی و نکالی نخواهد بود». محمد تقی سپهر، ناسخ التواریخ(تاریخ قاجاریه)، ج 3 ، ص 1015؛
همچنین گزارش شده است که وی چنین اظهار نمود:
«... از حالت تنهایی به حال اجتماع بیرون بیایید و این حجابی را که میان شما و زنان مانع از استفاده و استمتاع است پاره کنید، آنان را در کارهای خودتان شریک سازید و کارها را در میان خودتان و زنان، بعد از آن که کام دل از آنها برداشتید تقسیم کنید، با آنها آمیزش داشته باشید، آنها را از خانهها به انجمنها ببرید؛ زنان گلهای زندگی دنیا میباشند، گل را باید از شاخه بچینید و ببوئید، زیرا گل برای چیدن و بوئیدن آفریده شده و شایسته نیست که آن را آماده بدارید و بدان نیک نظر ندارید، آنها را با لذت تمام ببوئید، گل و شکوفه را باید چید و برای دوستان به ارمغان فرستاد. اما تمرکز سرمایه نزد بعضی و محروم بودن برخی دیگر از استفاده از آن، اصل و اساس هر فتنه و فسادی است... بلکه اموال حق مشاع تمام مردم است، و کسی آن را قسمت نکرده. مال برای آن است که تمام مردم درآن اشتراک داشته باشند...میان فقرا و اغنیا مساوات کنید فرید گلپایگانی، ، ترجمه مفتاح باب الابواب یا تاریخ باب و بهاء(تهران: چاپ تابان، 1334) ، ص 118؛
3- اسماعیل رائین مینویسد: «بیشتر بهائیان ایران یهودیان و زرتشتیان هستند و مسلمانانی که به این فرقه گرویدهاند در اقلیت میباشند. اکنون سالهاست که کمتر شده مسلمانی به آنها پیوسته باشد.» اسماعیل رائین، انشعاب در بهائیت، تهران، مؤسسه تحقیقی رائین، بیتا، ص 202.
همچنین عبدالحسین آیتی بهایی توبه کرده سالها پیش از رائین در زمان حکومت رضاشاه به سلطة یهودیان بر جامعة بهایی ایران اشاره کرده و مینویسد: «این بشارتی است برای مسلمین که بساط بهائیت به طوری خالی از اهل علم و قلم شده که زمام را به دست مثل حکیم و اسحاق یهودی و امثال او دادهاند.» عبدالحسین آیتی، کشفالحیل، ج 2، ص 144.
فضل الله مهتدی معروف به صبحی، مبلغ پیشین بهائی، که سال ها منشی مخصوص عباس افندی بود، می نویسد:
«به نظر این بنده بیشتر از آنان برای فرار از یهودیت بهائی شده اند تا گذشته از اینکه اسم جهود از روی آنها برداشته شود، در فسق و فجور نیز فی الجمله آزادی داشته باشند. و من از این قبیل یهودیان نه در همدان بلکه در طهران نیز سراغ دارم و بر اعمال آنان واقفم».
. خاطرات صبحی، ص 128.