رئیسعلی دلواری که بود؟
کسی که در سالهای ضعف ایران و وابستگی دولتمردان آن به انگلیس یا روسیه، علم مبارزه برداشت و نام خود را همچون میرزاکوچکخان جنگلی، شیخمحمد خیابانی، کلنل محمدتقی پسیان و... در تاریخ
صفحههای تقویم به روز ۱۲ شهریور که میرسد، مزین به نام روز مبارزه با «استعمار انگلیس» میشود. روزی که همزمان با سالروز شهادت رئیسعلی دلواری است؛ مردی از دیار جنوب و سرزمینهای دلوار تنگستان.
کسی که در سالهای ضعف ایران و وابستگی دولتمردان آن به انگلیس یا روسیه، علم مبارزه برداشت و نام خود را همچون میرزاکوچکخان جنگلی، شیخمحمد خیابانی، کلنل محمدتقی پسیان و... در تاریخ مبارزه بر ضداستعمار جاودانه ساخت. اما رئیسعلی دلواری که بود و چگونه به مقام شهادت در راه مبارزه برای ایران نائل شد؟
فرزند دیار تنگستان
رئیسعلی فرزند زایر محمد از طایفه مشهور به ممسنی یا احمدی و مادرش «شهین» دختر علی از طایفه فولادی باغک تنگستان بود. درباره ریشه خانوادگی رئیسعلی سخنهای متفاوتی نقل میشود. برخی خانواده او را اصالتا از مهاجرین نورآباد لرستان و برخی دیگر از نورآباد ممسنی (در فارس) و عدهای نیز از کهگیلویه و بویراحمد میدانند.
رئیسعلی در همان زمان کودکی با فراگیری علوم مختلف توانست خود را بهعنوان یکی از برجستگان دیار تنگستان معرفی کند. اما به اوج رسیدن او با شروع انقلاب مشروطه به وقوع پیوست. رئیسعلی با آنکه در آن زمان ۲۵ سال بیشتر نداشت اما از جمله پیشگامان مشروطهخواه در جنوب ایران بود. یکی از مشخصههای اصلی او باور عمیقش به آرمان مشروطه بود. اما امضای حکم مشروطه توسط مظفرالدینشاه که در آن سالها موجی از امید را در ایران ایجاد کرد، با حکومت محمدعلی شاه و به توپ بستن مجلس توسط کلنل لیاخوف روسی به ناامیدی گرایید.
استبداد صغیر و قیام بوشهر
در حالی که در تهران محمدعلی شاه مشغول اعدام بسیاری از سران مشروطه بود، در بوشهر اوضاع بهگونهای دیگر رقم میخورد. این شهر به کانون مقاومت در برابر استبداد صغیر تبدیل شده بود. در مرکز این کانون مقاومت نیز روحانی برجستهای چون آیتالله سیدمرتضی علمالهدی قرار داشت و در کنار وی رئیسعلی دلواری و همرزمان وی از تنگستان و دشتی به مبارزه میپرداختند. این کانون مقاومت در ابتدای فعالیت خود طی یک هجوم ناگهانی، بوشهر را از وجود عناصر وابسته به دربار پاکسازی کرد و اداره امور گمرک و انتظامات را عهدهدار شد.
با به وجود آمدن این وضعیت دولت انگلستان که خود را داعیهدار مالکیت بر جنوب ایران میدانست و با امضای قرارداد مخفیانه ۱۹۰۷ با روسیه بر این امر نیز مهر تاییدی زده بود، به تکاپو افتاد؛ حال آنکه این ماجرا بر انگلستان گران آمده بود. آنان برای تضعیف مشروطهخواهان و سلطه بر منافع اقتصادی جنوب ایران شروع به سرکوب عناصر انقلابی کردند.
سرکوب عناصر انقلابی به دست انگلستان
دولت انگلستان برای سرکوب عناصر انقلابی رئیسعلی، «احمدخان دریابیگی» حاکم دستنشانده بوشهر را تحریک کرد که به دلوار حمله کند. احمدخان با پشتگرمی انگلیسیها چند بار به تنگستان و حوالی دلوار حمله کرد که این حملات با مقاومت شجاعانه رئیسعلی و یارانش روبهرو و دفع شد.
در آستانه جنگ جهانی اول نیروهای انگلیسی به بهانه حفظ نظم و امنیت شروع به اشغال تدریجی جنوب ایران کردند. این حرکات برای رئیسعلی دلواری قابل تحمل نبود و آن را نقض آشکار حق حاکمیت ملی و استقلال ایران میدانست. اشغال جنوب ایران و دستاندازی به همه منابع جنوب کشور، باعث شد که رئیسعلی دلواری و یارانش با استمداد از علمای جنوب کشور آماده مقاومت در برابر نیروهای انگلستان شوند. با این اوصاف بود که علمای جنوب ایران از جمله آیتالله سیدعبدالحسین لاری و سیدعبدالله بلادیبوشهری علیه قوای انگلیس واکنش نشان دادند و تمام مسلمین را به نبرد با متجاوزان فراخواندند.
مبارزه با استعمار و شهادت
سرانجام با کسب فتوای علما مبارزان تنگستانی و دشتی به فرماندهی رئیسعلی به قوای انگلیس در بوشهر حملهور شدند. رئیسعلی در یورشهای شبانه ضربات و تلفات موثری بر انگلیسیها وارد آورد. در یکی از این شبیخونها رئیسعلی دو نفر از افسران بلندپایه انگلیسی به همراه چند سرباز هندی را به هلاکت رساند. این اقدام برای انگلیسیها غیرقابل تحمل بود تا اینکه روز دوم رمضان ۱۳۳۳ ه. ق چهار کشتی جنگی برای گلولهباران دلوار و مجاهدان دلواری به همراه پنج هزار سرباز انگلیسی و هندی وارد منطقه شدند.
رئیسعلی ابتدا زنان و کودکان را از دلوار خارج کرد. در این جنگ نابرابر اما با لیاقت زیادی که رئیسعلی و یارانش از خود به خرج دادند، نیروهای انگلستان شکست خوردند و عقبنشینی کردند. شکست قوای انگلستان در دلوار یکی از نکات برجسته تاریخ جنگ جهانی اول در جنوب ایران به شمار میرود. پس از جنگ دلوار، رئیسعلی به حملات شبانه خود به بوشهر ادامه داد و با همفکری علمای جنوب طرح حمله سراسری به بوشهر و آزادسازی آن را پی ریخت.
در گیرودار طرح چنین حملهای بود که در شب ۲۳ شوال ۱۳۳۳ و مصادف با ۳ سپتامبر ۱۹۱۵، هنگامی که رئیسعلی در محلی به نام «تنگگ صفر» قصد شبیخون به قوای انگلیس را داشت، از پشت مورد هدف گلوله یکی از همراهان خائنش قرار گرفت و در دم به شهادت نائل آمد. وی هنگام شهادت حدود ۳۴ سال داشت.
زمینههای نهضت تنگستان
نهضت تنگستان و قیام مردمی جنوب ایران به پیشگامی رئیسعلی دلواری از جمله مقاومتهای ضداستعماری در تاریخ کشور است که بر دو انگیزه دینی و ملی استوار بود. آنچه از اسناد تاریخی برمیآید، برجستگی بُعد اعتقادی آن است، زیرا جهتگیری سیاست دولت وقت، بهعنوان منشا اقتدار ملی، بر اصل بیطرفی بنا شده بود و نهتنها در طول مبارزه مساعدتی در راه پیروزی قیام نکرد که در بسیاری مواقع بر پایه همان اصل، رودرروی مبارزان و همسو با دشمنان قرار داشت.
در منطقه نیز، همفکری و همیاری سران قبایل وجود نداشت که جبهه واحد و همگونی در برابر دشمن ایجاد شود، بلکه جریان تقابلی حکام دوست و همسو با منافع انگلیس، در برابر سران مجاهدین، عرصه را نیز بر آنان تنگ مینمود. بنابراین از جهت سیاسی، اجتماعی و نظامی، زمینه قیام فراهم نبود و به همین دلایل، این قیام نتوانست جنبه ملی و سراسری به خود گیرد.
اما از نظر اعتقادی و بعد مذهبی به لحاظ واکنش علمای دینی و مراجع تقلید در نجف اشرف، که در آن زمان مرکز ثقل حوزههای علمیه شناخته میشد، مقابله با اجانب و اشغالگران به منزله جهاد در راه دین و دفاع از حریم مسلمین تلقی میشد و به صراحت حکم جهاد صادر شد. این امر، برای مردم خطه جنوب که هم تقید دینی داشتند و هم در حوزه جغرافیایی خلیج فارس، با عراق به منزله بخشی از بلاد مسلمین و وابسته به دارالخلافه اسلامی دارای ارتباطات منطقهای بودند و از همه مهمتر اینکه منطقه زندگی خود را در اِشغال بیگانه میدیدند، پیروی از دستورات و احکام علما واجب شمرده میشد. بر این اساس، گرایش و عملکرد شخص رئیسعلی در ارتباط با این حرکت، بیش از هر چیز برمبنای احکام دینی شکل گرفته بود.
خیانت؛ آسیب اصلی نهضت تنگستان
هر نهضت اجتماعی، سیاسی و قیام دفاعی که در عرصه اجتماع نمود و اثر داشته باشد، از وجوه مثبت و منفی برخوردار است. قیام جنوب ایران نیز از این امر مستثنی نبود. یکی از غمانگیزترین مسائلی که اغلب نهضتهای آزادیخواه و رهاییبخش، چه در مواجهه با استعمارگران خارجی و چه در برابر استبدادگران داخلی به آن دچار بودهاند، خیانت برخی افراد یا گروههای خودی به رهبران قیامها بوده است که در نتیجه آن، روند حرکت و فرجام نهضت، دچار اشکال و درنهایت اضمحلال شد.
بیشتر جنبشهای اصلاحی، انقلابی و دفاعی تاریخ کشور ما، به این بلا مبتلا بودهاند که به لحاظ همگونی، میتوان دو نهضت رهاییبخش جنگل به رهبری میرزاکوچکخان جنگلی در شمال و قیام تنگستان به سرداری رئیسعلی دلواری در جنوب را شاهد مثال آورد. در این قیامها، یکی از دلایل شکست، خیانت از درون و خنجر زدن از پشت، توسط خائنین وطنفروش بوده است.
شرح زندگی کوتاه ولی پرماجرای رئیسعلی دلواری بیش از آنکه شرحی باشد بر زندگی یکی از چندین و چند سرکرده نامور جنوب در سالهای نخست قرن حاضر، شرحی است بر چگونگی تبلور سنتی دیرینه و دیرپا در مبارزه و رویارویی با هجوم نیروهای بیگانه به سرزمین ایران و در این مورد خاص تجاوز نیروهای نظامی بریتانیا به کرانههای جنوب در آغاز جنگ جهانی اول است که با رشته مقاومتهایی سخت و حماسی از جانب مردم دشتی و دشتستانی و تنگستانی روبهرو شد.
http://bookcity.org/news-3572.aspx