نهضت ملی شدن نفت ایران
مقدمه
نهضت ملی شدن نفت از نقاط برجسته و غرور انگیز جنبش بیداری و ضد استعماری ملت ایران در قرن بیستم می باشد که تاثر قاطع بر شکل گیزی مبارزات ضد استعماری همه ملل شرق داشت. ملت ایران و دکترمحمد مصدق قهرمانان اصلی نهضت ملی شدن نفت ایران هستند که نقش قاطع در پیشبرد این جنبش ملی و ضد انگلیسی داشتند.
ویلیام ناکس دارسی در سال ۱۹۰۱/ ۱۲۸۰ با مظفر الدین شاه قاجار قرار دادی امضا کرد تا به اکتشاف و استخراج نفت در ایران بپردازد. که به “قرارداد دارسی” معروف شد و به مدت نیم قرن، اسباب تسلط انگلیس بر امور سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی ایران شد. قرارداد دارسی به شکلی دیگر در سال ۱۳۱۲ با رضا پهلوی تمدید شد. اما پس از جنگ جهانی دوم منافع نامشروع بریتانیا در ایران در روندی تدریجی از سوی ملت ایران مورد تعرض و انتقاد قرار گرفته و منجر به ملی شدن صنعت نفت ایران در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ شد.
روند ملی شدن نفت ایران
کارگران نفت جنوب در خوزستان دست به اعتصاب عمومی تیر ۱۳۲۵ زدند. به تحریک شرکت نفت انگلیس و ایران که در ید و سلطه انگلیسی ها بود، پلیس و فرمانداری نظامی حکومت پهلوی دوم۸۳ نفر از کارگران را در کشتار ۲۳ تیر ۱۳۲۵ کشتند. موج مخالفت با سلطه انگلیس بر نفت ایران از سوی ملیون و علماء در ایران گسترش یافت. آیت الله کاشانی در موفقیت و همگانی شدن نهضت ملی نفت در کنار دکتر مصدق نقش مهمی داشت. آیات: خوانساری، محلاتی و شاهرودی از جمله روحانیون دیگری بودند که به حمایت از ملی شدن صنعت نفت برخاستند. در انتخابات مجلس شانزدهم( ۱۳۲۸) در پی تقلبات گسترده و مداخلات شاه و دربار، صندوقهای ساختگی آراء تهران باطل شد. عبدالحسین هژیر وزیر دربار بقتل رسید و در نوبت دوم انتخابات، دکتر مصدق به مجلس راه یافت.
پس از کارشکنیها و شگردهای توطئهآمیز رزم آرا که نخست وزیر بود، رهبران نهضت ملی شدن نفت به این نتیجه رسیدند که در این برهه ، مانع اصلی داخلی، رزم آرا ست. در آن زمان نهضت مردمی به رهبری آیت الله کاشانی، جبهه ملی به رهبری دکترمصدق به همراه برخی از نمایندگان مجلس و فداییان اسلام به رهبری شهید نواب صفوی برای ملی شدن نفت تلاش میکردند. نواب صفوی و فداییان اسلام تصمیم گرفتند تا عامل داخلی سد راه نهضت ملی نفت ، رزم آرا را از میان بردارند.
تصویب طرح ملی شدن نفت در مجلس شورای ملی ایران
پس از کشته شدن نخستوزیر وقت سپهبد رزمآرا در روز چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ از سوی خلیل طهماسبی از اعضای جمعیت فدائیان اسلام ، طرح ملی شدن صنایع نفت به رهبری دکتر مصدق در مجلس تصویب شد. قانون ملی شدن صنعت نفت پیشنهادی بود که به امضای همه اعضای کمیسیون مخصوص نفت در مجلس شورای ملی ایران در ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ به مجلس ارائه شد و تصویب گردید.
متن پیشنهاد تصویب شده:
“بهنام سعادت ملت ایران و بهمنظور کمک به تأمین صلح جهانی، امضاکنندگان ذیل پیشنهاد مینمائیم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثنا ملی اعلام شود یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری در دست دولت قرارگیرد”.
کمیسیون مخصوص نفت کمیسیونی بود که در اول تیر ۱۳۲۹ در دوره شانزدهم مجلس شورای ملی ایران برای رسیدگی به لایحه نفت (معروف به لایحه گس-گلشائیان) تشکیل شد.
اعضای کمیسیون عبارت بودند از:
دکتر مصدق، دکتر علوی، ناصر ذوالفقاری، جواد گنجهای، فقیهزاده، اللهیار صالح، حسین مکی، خسرو قشقائی، سرتیپزاده، جمال امامی، جواد عامری، دکتر نصرتالله کاسمی، حائریزاده، عبدالرحمن فرامرزی، دکتر محمدعلی هدایتی، دکتر شایگان، میرسیدعلی بهبهانی و پالیزی. مجلس سنا نیز این پیشنهاد را در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ تصویب کرد و پیشنهاد قانونی شد.
نخست وزیری دکتر مصدق
حسین علاء پس از ترور رزم آراء در اسفند ۱۳۲۹ نخستوزیر شد اما در اردیبهشت ۱۳۳۰ استعفا داد. پس از استعفای او در شور و اشتیاق عمومی دکتر مصدق به نخست وزیری رسید و برنامه خود را اصلاح قانون انتخابات و اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت اعلام کرد.
پس از نخست وزیر شدن مصدق در اردیبهشت ۱۳۳۰ و اصلاح جزیی در گزارش ۹ مادهای کمیسیون نفت، اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت در سرلوحه برنامه دولت مصدق قرار گرفت.
با ملی شدن نفت هیئت خلع ید به ریاست مهندس مهدی بازرگان به جنوب عزیمت نمود و تابلوی” ریاست شرکت” از سر در دفتر مرکزی خرمشهر کنده شد و به جای آن “هیئت مدیره موقت ” نصب گردید. و مهندس بازرگان به عنوان رییس هیئت مدیره موقت انتخاب شد. از آن پس کلیه تاسیسات و ادارات شرکت زیر نظر هیئت مدیره جدید بود؛ انگلیسی ها که از این رویداد ناراضی بودند، دستور دادند که همه کارکنان خارجی صنعت نفت ایران را ترک نمایند و در تاریخ دهم مهرماه ۱۳۳۰ این اتفاق افتاد به این خیال خام که ایرانیات توان تولید و مدیریت نفت را ندارند. اما متخصصین وطن دوست ایرانی موفق به مدیریت علمی صنعت نفت گردیدند.
در پی شکایت دولت انگلیس از دولت ایران و طرح این شکایت در شورای امنیت سازمان ملل، دکتر مصدق عازم نیویورک شد و به دفاع از حقوق ملت ایران پرداخت. سپس به دادگاه لاهه رفت و با توضیحاتی که در مورد قرارداد نفت، شیوه انعقاد و تمدید آن داد، دادگاه بینالمللی خود را صالح به رسیدگی به شکایت بریتانیا ندانست و دکتر مصدق به مدد حمایت ملت ایران و کاردانیش موفق شد که انگلیسی ها را در مجامع حقوقی بین المللی شکست دهد.
۳۰ تیر ۱۳۳۱
دکتر مصدق برای جلوگیری از کارشکنیهای ارتش و دربار، درخواست انتقال وزارت جنگ به دولت را از شاه نمود. این درخواست از طرف شاه رد شد. به همین دلیل دکتر مصدق از نخستوزیری در ۲۵ تیرماه ۱۳۳۱ استعفا کرد. مجلس، قوامالسلطنه را به نخستوزیری انتخاب کرد و او با صدور بیانیهٔ شدیدالحنی نخستوزیری خود را اعلام نمود و آزادیهای سیاسی را محدود کرد و با ارعاب و تهدید مردم، مراکز حساس شهر را به اشغال نیروهای نظامی درآورد.
آیت الله کاشانی با صدور اعلامیهای مردم را علیه قوام تهییج کرد؛ در روز ۲۹ تیر ماه کاشانی اعلام کرد که “اگر قوام نرود اعلام جهاد میکنم و خودم کفن پوشیده با ملت در پیکار شرکت نماییم”. پس از آن، در سیام تیرماه بازار تعطیل شد و مردم به خیابانها آمدند و خواستار سرنگونی قوام السلطنه شدند. به دستور شاه مردم به گلوله بسته شدند و عدهای کشته شدند. شاه، وزیر دربار خود را نزد کاشانی فرستاد تا با تطمیع و دادن امتیاز ایشان را به سکوت وادار کند؛ اما کاشانی به وزیر دربار گفت: “اگر بی درنگ دکتر مصدق بر سر کار باز نگردد، شخصاً به خیابان رفته و مبارزه مردم را مستقیماً متوجه دربار میکنم”.
با ادامه تظاهرات و کوششها و اعتراضات نمایندگان طرفدار دکتر مصدق در مجلس و دیدار عدهای از آنها با شاه، تیراندازی قطع شد. شاه ناچار دوباره به نخستوزیری دکتر مصدق رضایت داد.
دستاورد نهضت ملی نفت ایران
بعد از کودتای انگلیس_ آمریکایی علیه دولت قانونی دکتر مصدق در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، کنسرسیوم بینالمللی بر صنعت نفت ایران مسلط شد اما دستاوردهای فکری جنبش ملی شدن صنعت نفت در تحولات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایران ماندگار گردید.
دوره تاریخی ملی شدن صنعت نفت ایران در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ با تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت به اوج رسید و با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ پایان گرفت. ملی شدن کانال سوئز(۱۹۵۶) به رهبری جمال عبداناصر در مصر از نتایج قریب بین المللی نهضت ملی نفت ایران است. این دوره مقدمات شروع گفتمان انقلاب اسلامی را فراهم کرد که در نهایت در سال ۱۳۵۷ منجر به سقوط حکومت دیکتاتوری و وابسته محمد رضا پهلوی و قطع سلطه آمریکا و انگلیس بر ایران شد.