06 مهر 1399
درگذشت سرهنگ مهدی کتیبه
یکشنبه شب ششم مهر ماه 1399 سرهنگ مهدی کتیبه یکی از چهرههای شاخص نظامی در دهه شصت، در سن ۸۱ سالگی به همرزمان شهیدش پیوست. وی رئیس اداره دوم ارتش و از بازماندگان حادثه روز هشتم شهریور، بود. سرهنگ کتیبه قبل از انقلاب عضو هستههای مقاومت در درون ارتش با محوریت شهیدان نامجو و کلاهدوز بود.
زندگی نامه :
محمد مهدی کتیبه زاده سال 1318 در شیراز ، وی در انفجار در دفتر نخستوزیری جمهوری اسلامی ایران حضور داشت، اما علیرغم جراحات زیاد، از این حادثه جان سالم به در برد.[1]
کتیبه در سال 1339 و در حالی که 21ساله بود وارد ارتش شد و به دانشکده افسری رفت. دوره دانشکده افسری را سهساله گذراند و سپس به اصفهان رفت و تا سال 1345 در توپخانه اصفهان مشغول به خدمت بود که پس از آن به شیراز منتقل شد و تا سال 50 در تیپ هوابرد بود. کتیبه در سال 50 به اصفهان بازگشت و دوره عالی را گذراند. در سال 54 هم بهدلیل فعالیتهای مذهبی تحت نظر قرار گرفت و در نهایت او را به کازرون منتقل کردند. 2 سال در کازرون بود که باز مشغول فعالیتهای دینی و البته سیاسی شد. او در زمان پیروزی انقلاب اسلامی در کردستان بود و پس از انقلاب به فرماندهی لشکر سنندج منصوب شد.مرحوم کتیبه سالها به همراه دیگر دوستانش در خیریه فاطمه الزهرا(س) مشغول خدمت رسانی به فقرا و مستضعفین بود.
سوابق نظامی
وی در سال ۱۳۳۹ وارد دانشکده افسری شد و بعد از ۳ سال فارغالتحصیل گردید.او علاوه بر ریاست اداره دوم کمیته مشترک در سال ۵۹؛ در مرکز توپخانه اصفهان، رکن دو ارتش، تیپ ۵۵ هوابرد در شیراز، لشکر سنندج و دانشگاه افسری نیز خدمت کرده است .کتیبه یکی از اعضای اصلی گروه بینام بود که برای مقابله با شاه در ارتش فعالیت میکرد و ارتش شاهنشاهی بعد از انقلاب توسط این گروه اداره شد .
سرهنگ کتیبه در زمان ریاست قاسمعلی ظهیرنژاد سمت ریاست رکن دوم ارتش را بر عهده داشت. او در کنار زندگی نظامی خود فعالیتهای مذهبی داشت و طی دوران فعالیت خود در ارتش در امور خیریه نیز فعال بود.
اعلان حمله عراق به ایران
کتیبه به عنوان بالاترین رکن اطلاعات ارتش ایران دو ماه قبل از حمله عراق احتمال و موارد مربوطه را به اطلاع مسئولین عالی کشور می رساند.[2] او همچنین در جلسهای در نیمه اول شهریور ۱۳۵۹ در مجلس شورای اسلامی خطر حمله نظامی عراق را برای نمایندگان توضیح داد. سخنان وی با عدم استقبال و انکار موضوع و امکان حمله عراق به ایران توسط نمایندگان مجلس روبرو شد. کتیبه صراحتا میگوید یک هفته قبل از شروع جنگ به مقامات گفته صدام می خواهد از خوزستان به ایران حمله کند. شاهد ادعایش را هم بیشتر از ۲۰۰ نماینده مجلس شورای اول می گیرد.[3]
حادثه دفتر نخستوزیری
او در هنگام انفجار نخستوزیری به عنوان رئیس اداره دوم ارتش، یکی از اعضای جلسه شورای عالی امنیت ملی بود که پس از انفجار، علیرغم جراحات زیاد، از این حادثه جان سالم به در برد. احتمالات و حدس و گمان وی این است که مسعود کشمیری که همراه خود همیشه ضبط صوتی به همرا ه داشته و احتمالاً مواد منفجره داخل همان ضبط بوده مسئول این انفجار و حادثه است.
دستگیری و بازنشستگی
فعالیتهای نظامی سرهنگ کتیبه در سال ۱۳۶۶ با بحث حمایتهای وی و سایر رهبران ارتش از نامه احمد کاشانی و مخالفت وی با اداره جنگ توسط سپاه و حمایت از علی صیاد شیرازی و تلاش برای جلوگیری از عزل وی از فرماندهی نیروی زمینی به پایان میرسد. این مخالفتها که با نشر بیانیه همراه بود به دستگیری وی و احمد کاشانی و ۱۵ نفر از سران ارتش به دستور وزارت اطلاعات در دوره میرحسین موسوی منجر شد که برای سرهنگ کتیبه به انفصال و سپس تحمل یک سال زندانی شدن میانجامد.[4]
کتیبه در سال ۱۳۷۲ مجدداً به خدمت دعوت شده و در سمت معاونت طرح و برنامه وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح فعالیت میکند و یک سال بعد بازنشسته میشود.[5] او تا قبل از درگذشت به عنوان قائم مقام مؤسسه خیریه حضرت زهرا (س) در تهران مشغول به کار بود. وی در دارالرحمه شیراز به خاک سپرده شد.
پی نوشت ها :
[1] خبرگزاری تسنیم
[4] سایت فرارو
[5] خاطرات سرهنگ محمدمهدی کتیبه – به کوشش محمدرضا سرابندی.