05 آذر 1392
آرشیو در سفرنامههای ایرانی دورة قاجار
واژة آرشیو، از جملة کلماتی است که در اثر مراودات ایرانیان با کشورهای اروپائی متداول شد. بنابراین آگاهی از جنبههای مختلف طرح آن در مطالعات آرشیوی، اهمیتی بسزا دارد. سفرنامههای ایرانی، از جملة منابعی است که آگاهیهای اولیة ایرانیان را دربارة پدیدههای نوظهور انعکاس میدهد. از این رو، در بررسی آرشیو نیز شایان توجه هستند. اما نکتة جالب توجه، این است که آرشیو، از نگاه سفرنامهنویسان ایرانی دور مانده است. گفتار حاضر، در صدد طرح این سؤال است که چرا آرشیو از نگاه سفرنامهنویسان ایرانی - که در مقطع زمانی ابتدای حکومت قاجار تا مشروطیت، عازم کشورهای اروپائی شدند و به توصیف امور بسیاری از آن کشورها پرداختند - مغفول مانده است.
در بررسی پیشینة آرشیو (در شکل اولیه و قدیمی)، شاهد اهمیت و حضور آن در ساختار اداری تاریخ ایران هستیم. اما آرشیو در معنای جدید آن، همانند بسیاری از زمینههای دیگر، متأثر از فضای رکود و فترت در سیر تاریخی ایران، پدیدهای نوظهور بود که آگاهی به ضرورت وجود آن طی ارتباط بیشتر ایرانیان با کشورهای غربی از دورة قاجار تاکنون شکل گرفته است. مواجهة جدی ایرانیان با کشورهای اروپائی که پس از جنگهای ایران و روس آغاز گردید، ضرورت بازنگری در نهادها و مؤسسات موجود و تأسیس نهادها و مؤسسات جدید را آشکار کرد. این امر، اگرچه روندی تدریجی و گاه حتا سطحی داشت، اما از دیدگاه بررسیهای تاریخی قابل اهمیت است. از جملة راههائی که ایرانیان از آن طریق آشنائی بیشتری با این کشورها یافتند، مسافرت به اروپا و ثبت و ضبط دیدهها و شنیدههایشان بود. یعنی اگرچه ایرانیان در ابتدا برای حفظ قلمرو سیاسی و گریز از خطر روسها پا به سرزمینهای فرنگ نهادند، اما دیدهها و شنیدههایشان افقهای نوینی به روی آنها گشود، هرچند گاهی حتا درک درستی از آن نداشتند. در این سفرنامهها، جنبههای مختلف حیات آن کشورها نظیر ساختار سیاسی، امور اقتصادی، گمرک، مالیات، کارخانهها، راهآهن، جادهها، تلگراف، پست، قرنطینه، پل، موزه، کتابخانه، عمارات و بناهای تاریخی، عمارات و بناهای سلطنتی- اداری، مدرسه، دانشگاه، بیمارستان، تیمارستان، مؤسسات خیریه، آئینها و جشنها، شیوة شهرسازی و حتا نحوة حضور زنان در جامعه و بسیاری امور دیگر، مورد توجه قرار گرفت. [i]
مسلم است که توصیف هریک از این پدیدهها، نشان از اهمیت آنها در ذهنیت این سفرنامهنویسان داشته که ناظر بر وجود کاستیهای موجود در جامعة ایران نیز بوده است؛ گرچه توصیف این پدیدهها میزان شناخت و درک آنها را از این پدیدهها عیان میسازد. با این نگاه، باید دید که آرشیو چه جایگاهی در این سفرنامهها داشت.
در این گفتار، سفرنامههای نگاشته شده در اروپا از ابتدای دورة قاجار تا مشروطه مورد بررسی قرار گرفته که عبارتاند از سفرنامة فرنگ میرزا صالح شیرازی، سفرنامة رضاقلی میرزا نایبالایاله، حیرتنامه، دلایل السفرا، شرح مأموریت حسین خان آجودانباشی، سفرنامة میرزا خانلرخان اعتصامالملک، سفرنامة فرنگ حاج سیاح، سفرنامة حاجی پیرزاده، روزنامة خاطرات ناصرالدین شاه (مربوط به سه سفر شاه به اروپا)، سفرنامة فرنگستان مظفرالدین شاه، سفرنامة فرخ خان امینالدوله، سفرنامة ایران و روسیة عزالدوله - ملکونف، سفرنامة اروپای سیفالملک، سفرنامة سهامالدولة بجنوردی، سفرنامة ابراهیم صحافباشی، سفرنامة فرهاد میرزا.
البته در متن از مجموعة این سفرنامههای بررسی شده، تنها به محتوای سفرنامههائی اشاره شده است که مطلبی درباب آرشیو در آنها موجود بود. در هر حال بر اساس این سفرنامهها و طبق موضوع این گفتار، این سفرنامهها به سه دسته تقسیم میشوند:
دستة اول، شامل سفرنامههائی است که به قلم افرادی نگاشته شده که حکومت، آنها را به کشورهای اروپائی اعزام کرده است. این سفرنامهنویسان، یا مأموران و سفیران سیاسی را شامل میشدند نظیر میرزا ابوالحسن خان ایلچی، حسین خان آجودانباشی، خسرو میرزا، عزالدوله، فرخ خان امینالدوله و...، یا افرادی را شامل میشد که به قصد تحصیل روانة آن دیار شدند، نظیر میرزا صالح شیرازی.
دستة دوم، سفرنامههای ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه بود که نخستین بار پا در بلاد فرنگ نهادند و به وصف دیدههایشان پرداختند.
دستة سوم، شامل سفرنامههائی است که آنها را افرادی نگاشتهاند که به قصد سیاحت عازم آن کشورها شدهاند، نظیر حاج سیاح، حاجی پیرزاده، صحافباشی و... .
البته در این میان استثنائی نیز وجود دارد؛ سفرنامة رضاقلی میرزا نایبالایاله، نوة فتحعلی شاه که درحقیقت پناهندة سیاسی شمرده میشد. [ii] به هر روی، باتوجه به موضوع گفتار حاضر، سفرنامههای گروه اول یعنی مأموران و سفیران سیاسی و گروه دوم به عنوان مصدر امور کشور، از اهمیت ویژهای برخوردار است. چرا که آرشیو، در ساختار تشکیلات دولتی و نظام اداری قرار داشت. در نتیجه، این گروه به عنوان نمایندگان سیاسی و اداری، امکان بازدید از آن و آشنائی با آن را داشتند و همچنین گروهی بودند که جزئی از نظام اداری محسوب میشدند. پس توجه نشان دادن به آن ضروری مینمود. انعکاس نیافتن آرشیو در سفرنامههای گروه سوم، امری توجیهناپذیر نیست. زیرا هدف از این سفرنامهها و نیز امکانات و شرایطی که این دسته از افراد با آن مواجه بودند، متفاوت از گروه اول و دوم بود. چنانکه در جای جای این سفرنامهها، این افراد به توصیف موزهها و کتابخانههائی که امکان بازید داشتند، اشاره کردند. (سیاح، 1363، صص 115، 175 و 199- 200؛ پیرزاده، 1342، صص 208 و 310- 311)
جای شگفتی و سؤال مربوط به گروه نخست و دوم است. در گروه اول تنها در سفرنامة پترزبورگ خسرومیرزا - که به قلم میرزا مصطفی افشار (بهاءالملک) نگاشته شد - اشاره به آرشیو دیده میشود. خسرومیرزا، فرزند عباس میرزا، به نمایندگی از دولت ایران، همراه با هیئتی جهت اظهار تأسف از قتل گریبایدوف عازم روسیه شد. در این سفرنامه، دربارة آرشیو این چنین آمده است:
«روز شنبه دویم شهر محرم، پیش از نهار، جنرال بزرگ قزاق - که آتامان باشد - تماشای دفترخانه و کلیسای بزرگ خودشان را در خدمت نواب شاهزاده عرض کرد. بنا به استدعای او، نواب والا با خواص ملتزمین به تماشای اوضاع دفترخانه تشریف بردند و جنرال، در آرشیو دفترخانه - که عبارت از مخزن مکاتبات دولتیه است - همة فرامین سلاطین سلف را که به اقتضای اوقات و ظهور فتوحات، به نوازش و دلجوئی بزرگ و کوچک این طایفه صادر شده بود، از صندوق نقرة مکلل به فیروزه بیرون آورده، به شاهزاده فرستاده بودند؛ کذالک عصای نقرهای را که آتامان در اوقات حکم به دست باید بگیرد. طرح کلیسائی که میسازند با صورتهای چند از صور حضرت عیسی و مریم - علیهما السلام - در کمال تصنیع از نقره ساخته، در آنجا گذاشته بودند. مرا از ملاحظة این اوضاع و طریق احترامی که این طایفة کم مدرک به احکام و فرامین سلاطین خود میکنند، بسیار تألم و تأسف دست داد که چرا میان طوایف مختلفة ایران - که در عقل و ادراک بسیار تفوق دارند - اینگونه کار معمول و متداول نباشد. دولت، رعیت خود را تربیت ننماید. رعیت بر ارادت دولت نیفزاید!» (افشار، 1349، صص 216- 217)
هیئت فوق، از دارالسلطنة تبریز به عنوان کانون اصلاحطلبی اعزام شد و سفرنامة مذکور، با هدف برانگیختن دربار تهران به انجام اصلاحات نیز نگاشته شد. (طباطبائی، 1385، ص 255) هرچند این اقدام در دربار فتحعلی شاه مورد توجه قرار نگرفت و با مرگ عباس میرزا، اصلاحات در تبریز نیز متوقف شد. در نتیجه، سخن از آرشیو نیز مانند بسیاری امور دیگر، تنها در اوراق سفرنامة خسرومیرزا باقی ماند و گرد زمان بر آن نشست که البته در این سفرنامه هم، تنها به صورتی گذرا از اهمیت دادن به فرامین سلاطین در روسیه سخن رفته و سخنی از آرشیو و یا نظام نگهداری فرامین و اسناد دولتی وجود ندارد.
بنابراین، این نکته درخور تأمل است که چرا زمانی که تقریباً تمام شقوق و جنبههای حیات کشورهای اروپائی مورد توجه قرار گرفت و از ضرورت حضور آنها در ایران سخن رفت، از آرشیو سخنی به میان نیامد؟ آیا برای این سفیران و نمایندگان امکان بازدید از آرشیو آن کشورها و آشنائی با نحوة سازماندهی مکاتبات و اسناد مهم دولتی وجود نداشت؟
اشاره به آرشیو در سفرنامة خسرومیرزا، پاسخ منفی را به این سؤال رد میکند. اینکه آیا طی دورة مذکور هیچ خللی در کار آرشیو و یا سازماندهی مکاتبات دولتی وجود نداشت تا احساس نیازی به کسب آگاهی در باب آن وجود داشته باشد نیز پذیرفتنی نیست. چه، در این دوره بهتدریج حجم مراودات سیاسی و... با کشورهای دیگر افزایش یافت. در نتیجه، قطعاً لازم بود که تنظیم و ترتیب این مکاتبات و اسناد به شیوهای کارآمد سامان یابد. نقصان در این امر نیز با اشاره به سندی از میرزا حسین خان سپهسالار آشکار میشود. با توجه به اهمیت این سند، به ذکر تمامی آن پرداخته میشود. سپهسالار، در نامهای به ناصرالدین این چنین نوشته است: «در توقیع رفیع همایون ظل اللهی - روحنا فداه - شرف ترقیم یافته بود که دستخطهای مبارک شاهنشاهی که در این سنوات به افتخار این غلامزاد خانه زاد شرف صدور یافته است، اغلب که جواب عرایض و مطالب و مسائل عادیه است، اهمیتی ندارد؛ لکن پارهای که در امور مهمه و معظمة خاصه، راجع به امور پلتیکی است، مثل سایر اسناد دولتی نباید از آرشیو دولت خارج باشد. در فقرة مذاکرة هرات با انگلیسیها خیلی نوشتجات در میان بود که اکثر یا موشح به دستخط مبارک بوده است یا رأسا مرقوم شده است. آنها را خوب است منتخب کرده، به خاکپای مبارک ایفاد و تقدیم دارم. با کمال ضراعت و خاکساری، عرضه میدارم که از مصدر جلالت صادر شود، غلام خانه زاد او را واجب الطاعه دانسته و میدانم و از حکیم، علت و جهت سؤال کردن یک نوع جسارت و غلط است. دستخطهای مبارک تماماً همراه این غلام نیست. نوشتجات و دستخطهای متعلقه به امر هرات [را] - که اهمیتش از همه زیادتر بود - در جعبة مخصوص به خود ضبط نموده بودم که احدی نبیند و مطلع نشود، حاضر بود. فوراً موازی پانزده طغرا از عرایض که صدر آنها موشح به دستخط مبارک است، فرمایشاتی است که رأسا و مبادرتاً شرف صدور یافته، در جوف پاکت گذارده، مهر نموده، نزد جناب امینالملک فرستادم که تقدیم خاکپای مبارک نماید. سایر اوامر و توقیعات همایونی، بعضی همراه و متفرق است که باید جمع نمایم و بعضی همراه نیست که باید حاضر نموده، تقدیم نمایم. انشاءالله عنقریب همة آنها به حضور مهر ظهور اقدس اعلا - روحنا فداه - در کمال امانت و نهایت دلسوزی تقدیم خواهد شد.» (حکومت سایهها، 1372، ص 250) پس از عزل سپهسالار از منصب وزارت خارجه، وی در نامههای دیگری نیز از تحویل اسناد وزارت خارجه به صدیقالملک سخن گفت. (حکومت سایهها، 1372، ص 288)
این مکاتبات، نشاندهندة ضعف آشکار در نظام نگاهداری اسناد و مکاتبات دولتی بود و نشان از نبود نهادی داشت که به طور نظاممند عهدهدار این وظیفة خطیر باشد. از این رو، اسناد در دست وزیران خارجه در گردش بود و نیز در معرض آسیب! بنابراین، شاید یکی از پاسخهای علل انعکاس نیافتن آرشیو را در سفرنامهها، بتوان باتوجه به زمینههای تاریخی اینچنین تبیین کرد:
بیتوجهی به آرشیو، ریشه در شرایط تاریخی ایرانیان و نحوة نگرش آنان به مظاهر تمدن کشورهای اروپائی داشت. دهههای اول حکومت قاجارها، مسئلة عمدة حل بحران مربوط به جنگ با روسیه بود و آنچه بیش از هر چیز جلب توجه میکرد، اموری بود که ایران را در مقابل روسها قدرتمند میکرد که مهمترین آنها امور نظامی بود. پس از این دوره و بویژه در دورة ناصری، میزان شناخت ایرانیان از آن کشورها افزایش یافت و اگرچه در این دوره نهادهائی نیز تأسیس یافت، اما بنیادی و ساختاری نبود. اغلب مسائلی که در سفرنامهها انعکاس یافته، اموری است که از سوئی آشکارا قدرت و پیشرفت کشورهای اروپائی را نشان میدهد و نقصان آنها نیز بهصراحت در جامعة ایرانی به چشم میخورد؛ بنابراین اموری ملموس و عینی بود. اما آرشیو در ساختار اداری آن کشورها قرار داشت و کمتر از امور دیگر قابل لمس و رؤیت بود و توجه به آن نیز نگاه ظریف و تیزبینانهای میطلبید، بویژه آنکه تأسیس آرشیو، نیازمند تغییرات اساسی در نظام اداری و مدیریتی حکومت بود که اگرچه در دورة یاد شده مورد نیاز بود، اما آگاهی عمیقی در آن باره وجود نداشت. بنابراین آرشیو نه تنها در سفرنامهها انعکاس نیافت، بلکه توجه عملی به آن نیز مدتها بعد در زمان مظفرالدین شاه و در ساختار وزارت خارجه اتفاق افتاد. (قائممقامی، 1350، ص 35)
گفتار حاضر، پیش از اینکه در پی یافتن پاسخ دقیق و جامع دربارة پرسش مطرح باشد، در صدد طرح سؤال و جلب توجه به بیتوجهی به آرشیو در این منابع بود. چرا که طرح مسئله خود، مقدمة پژوهشهای تاریخی کاملتری است که امید میرود این گفتار توانسته باشد قدمی هرچند اندک در این راه برداشته باشد.
سهیلا صفری کارشناس ارشد تاریخ ایران دورة اسلامی.
فصلنامه گنجینه اسناد شماره 73 صفحه 9