21 اسفند 1392

ماجرای کتاب «نگاهی به شاه» میلانی و همچنان برزخی به نام مجوز


سید ابوالحسن مختاباد: این روزها حکم توقیف شش‌ ماهه روزنامه‌ بهار از سوی دادگاه اعلام شد و اگر مسئولان روزنامه همتی کنند باید اوایل سال بعد شاهد انتشار عمومی آن باشیم. یادداشت زیر از جمله مطالبی بود که در این روزنامه منتشر شد و البته فرصتی پیدا نکردم تا آن را در وبلاگ قرار دهم. هنگام نگارش این یادداشت هنوز کتاب نگاهی به شاه را نخوانده بودم و الان که این مقدمه را می‌نویسم، کتاب را خواندم و به همه توصیه می‌کنم که این کتاب را بخوانند و البته یک دلیل انتشار این یادداشت همانا مجوز نگرفتن آن است به رغم گذشت ۵ ماه از آن یادداشت که به گمانم آسیب‌های آن را نشر ایران و به خصوص حوزه تاریخ معاصر بیشتر حس خواهند کرد. در انتهای یادداشت برخی نکات تازه مرتبط با یادداشت را می‌آورم و البته نکته‌ای دیگر که مرتبط با نقش سانسور کتاب در اقتصاد نشر و تاثیر آن بر ضعیف شدن آگاهی‌ها در حوزه عمومی را به فرصتی دیگر وا می‌نهم.

 

آغاز: آن‌هایی که دستی در کتاب‌های حوزه تاریخ، به خصوص تاریخ معاصر ایران دارند، قطعا کتاب معمای هویدا را دیده‌اند، کتابی که درباره زندگی امیرعباس هویدا، نخست‌وزیر آخرین شاه ایران و از جمله پرتیراژترین کتاب‌های تاریخی است که انتشار آن در ایران بحث و جدل‌های خاصی را در زمان خودش (سال‌های اولیه دهه هشتاد) به وجود آورد. نثر و پرداخت حرفه‌ای اثر و خوشخوانی کتاب و کنجکاوی که در جامعه نسبت به شخصیت هویدا وجود داشت، از جمله عوامل توفیق این اثر به شمار می‌رفت و می‌رود و به گمانم این اثر همچنان باید سالی یک یا دو بار تجدید چاپ شود، اگرچه ناشر آن، انتشارات اختران، در دوره وزارت ارشاد گذشته فشارهای شدیدی را تحمل کرد و به سمت تعلیق مجوز هم رفت که امید می‌رود در دوره جدید این فشارها هم برداشته شود.

 

اکنون و بعد از گذشت بیش از یک دهه نویسنده همان کتاب، اثری دیگر با عنوان «نگاهی به شاه» (زندگی آخرین شاه ایران) را به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر کرده است. نسخه انگلیسی اثر دو سال قبل منتشر شد و اخیرا نسخه فارسی کتاب که به نوشته مؤلف تکمیلی‌تر از نسخه انگلیسی است در خارج از ایران منتشر شده و به ناشر ایرانی هم داده شده که برای دریافت مجوز و انتشار در داخل اقدام کند.

 

میانه: در همان سال‌هایی که کتاب معمای هویدا در ایران منتشر شد، جدالی قلمی بین مؤلف و یکی از مترجمان درگرفت (آقای عباس میلانی به عنوان مؤلف و محقق اثر و آقای عبدالرضا هوشنگ مهدوی مترجمی که به گمانم کتاب را برای نشر البرز یا پیکان برگردان فارسی کرده بود) و مؤلف کتاب در نامه‌ای به وزارت ارشاد که در رسانه‌های داخلی منتشر شد، خواستار جلوگیری از انتشار ترجمه‌های دیگر این کتاب شد، چرا که معتقد بود ترجمه او، رساتر و بهتر از سایر ترجمه‌هاست. وزارت ارشاد اما نتوانست کاری بکند، چرا که برابر قوانین موجود، کتابی که متن انگلیسی آن نخستین بار در خارج از ایران منتشر شود، به دلیل عدم شمولیت ایران در قوانین کپی رایت، شامل قوانین داخلی دفاع از حقوق مؤلف و مصنف نمی‌شود. اداره کتاب ارشاد اما در جهت دفاع از مؤلف و ناشر ایرانی یک اقدام مثبت انجام داد و آن، دادن مجوز به متن ترجمه مؤلف بود. این‌گونه آن اثر به بازار آمد و در رقابتی سالم، این خوانندگان بودند که با خرید اثر اصلی (به دلیل جذابیت افزون‌تری که از نظر ساختار متن و نثر نسبت به متن‌های دیگر ترجمه داشت) عملا آثار دیگر را از دور خارج کردند. به قول دوست ناشری که می‌گفت: «موتور هر کتاب در خودش است»، نثر و پرداخت خواندنی و جذاب مؤلف و فارسی روان و پخته‌ای که برای برگردان فارسی در نظر گرفته بود.

 

اکنون همان ماجرا در حال تکرار است با این تفاوت که تا آنجایی که نگارنده اطلاع دارد، به دلیل مواضع سیاسی مؤلف در چند سال اخیر، و به رغم آنکه متن مؤلف دست ناشری در داخل ایران است امکان اخذ مجوز برای انتشار آن تا به امروز ممکن و میسر نشده است و شکل افست شده «نگاهی به شاه» در سطحی گسترده در تهران و شهرستان‌ها پخش و به علاوه ترجمه معیوب و مغلوط دیگری هم زیر عنوان شاه منتشر شده که طبیعی است با اصل متن اختلاف دارد.

 

دلیل چنین کاری از سوی شبکه زیرزمینی کتاب و مترجمان و ناشران پخته‌خوار روشن است. جامعه ایران نسبت به سرگذشت رجل سیاسی معروف خود (فارغ از هر گونه ارزش داوری) حساس و کنجکاو است و طبیعی است که می‌خواهد بداند مؤلفی که کتاب قبلی‌اش با اقبال روبه‌رو شده، در این اثر چه روایتی از زندگی یکی از دیکتاتورهای نامی قرن بیستم به دست داده است؛ مؤلفی که در گفت‌وگویی اعلام کرده ۶۰ هزار سند و ۱۴ جلد از سخنرانی‌های محمدرضا پهلوی را برای نگارش این اثر که خود ده سال زمان برد، زیر و رو کرده است. شبکه زیرزمینی کتاب هم در این زمینه تجربه وثیقی دارد و بازار تقاضا را به قول دوست ناشری، بو می‌کشد و بر اساس همان بازار دست به تولید و توزیع کتاب‌های زیرزمینی می‌زند.

 

انجام: اکنون که فضای نشر کشور اندکی گشوده گشته است و سخنان اخیر وزیر هم بر این امیدواری افزوده است، اگر دست ناشر برای انتشار پیش از چاپ باز است که خود راسا به این کار اقدام کند و در غیر این صورت، به گمان نگارنده وزارت ارشاد فارغ از دیدگاه‌های سیاسی مؤلف باید به اثر به ماهو اثر بپردازد. چنان که در ایران کتاب‌های دیگری از مؤلفان دیگر هم منتشر شده و می‌شود که مؤلفان و مترجمان آن‌ها اختلافات اساسی با نظام جمهوری اسلامی دارند و حتی این نقل قول از حضرت امام(ره) مشهور است درباره احمد کسروی (مورخ) که تحقیقات تاریخی او را جدای از شخصیت و مواضع دیگرش دانستند و به همین دلیل کتاب‌های تاریخی کسروی در تمامی این سال‌ها، بدون هیچ سانسوری منتشر می‌شد و می‌شود، ضمن آنکه مجوز ندادن به این اثر با اصل آزادی بیان در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و حتی آئین‌نامه‌های موجود مجوز کتاب در تناقض است.

 

نکته دیگر انتشار این کتاب کمک به ناشر و تولیدگر کتاب ایرانی است که در وضعیت بحرانی اقتصاد نشر، می‌تواند تحرکی هر چند اندک به اقتصاد ورشکسته نشر بدهد. کتاب‌هایی از این دست این امکان را فراهم می‌کنند که در کنار آن کتاب‌های دیگری هم به دلیل اقبال متقاضیان به فروش برسد و این‌گونه دیگر ناشران و اهل قلم هم از این ماجرا منتفع شوند و از سوی دیگر دست قاچاقچیان و پخته‌خواران عرصه کتاب هم بسته شود و کتاب از طریقی قانونی انتشار یابد. ادامه این شیوه تنها کمک به همین قاچاقچیان است وگرنه مؤلف، کتاب را روی فضای مجازی قرار داده است و علاوه بر آن امکانات فضای مجازی هم به گونه‌ای است که عملا از دست وزارت ارشاد و دولت کاری برای عدم نشر آن بر نمی‌آید و تنها می‌ماند بدنامی ندادن مجوز و نه امتیازی دیگر.

 

نکته نهایی فضای نقد و بررسی است که در نتیجه انتشار قانونی و طبیعی این کتاب می‌تواند درباره موضوع آن در جامعه رواج و رونق یابد و این ماجرا کمکی افزون‌تر است به شناخت دقیق‌تر نسل جوان از گوشه‌ای از تاریخ معاصر ایران و مظالمی که آخرین شاه ایران با خودخواهی‌های خود و منش دیکتاتوری‌اش بر سر ایران و ایرانی آورد.

 

مرتبط با متن: در چند ماهی که از انتشار این کتاب گذشته است، به دلیل همان محذوریت‌ها مؤلف و ناشر خارجی برای ایرانیان داخل کشور کتاب را به رایگان در دو فرم پی دی اف و آنلاین در فضای مجازی قرار دادند. برابر گزارش‌ها شاید تاکنون نزدیک به ۲۰۰ هزار نفر این کتاب را به شکل رسمی دانلود کرده باشند. برخی ناشران در شهرستان‌ها (مثل کرمان) کتاب را غیرمجاز منتشر و برای شش بار تجدید چاپ کرده‌اند. با این توصیفات مشخص نیست که وزارت ارشاد و اداره کتاب در مجوز ندادن به این کتاب چه توجیهی دارد.

 

چرا که اگر بحث درباره محتوای کتاب باشد به گمان نگارنده با کمترین ممیزی قابل انتشار است. این توضیح هم ضروری است که اگر نهادهای مرتبط با تاریخ معاصر ایران می‌خواستند کتابی منتشر کنند که تصویری که همین کتاب از شاه ارائه داده است بدهد قطعا باید چندین برابر هزینه می‌کردند تا آن را تدوین کنند و البته قطعا برایش رونمایی‌های فراوانی هم می‌گرفتند. اما محققی در آن سوی‌ آب‌ها سعی کرده تصویری جامع از آخرین شاه ایران به دست دهد و در این مسیر هم تمامی تلاشش را به خرج داده است و جالب این که برابر اطلاعاتی که در همین کتاب آمده است خاندان درجه اول شاه (همسر و فرزندان) هر گونه مصاحبه‌ای را با ایشان تحریم کرده بودند و ... با این حساب مشخص نیست که مجوز ندادن به این کتاب چه توجیهی داشته باشد جز این که نخواهیم ناشر و مؤلف کتاب به شکل قانونی از امکانات مادی اثری که خلق کرده‌اند بهره‌مند شوند.


خبرآنلاین