05 شهریور 1398
روزهای پایانی رضا شاه/1
قسمت اول
« بهانه جویی متفقین برای اشغال ایران »
با وجود اعلام بیطرفی ایران در آغاز جنگ جهانی دوم (اول سپتامبر1939 مطابق با 9 شهریور 1318)، اتحاد جماهیر شوروی و انگیس با بهانه قرار دادن حضور اتباع آلمان ، در سپیده دم 25 اوت 1941 مطابق با 3 شهریور 1320 از شمال و جنوب به ایران حمله ور شدند و ایران به اشغال آنان درآمد. در این گفتار نحوه مواجهه دو قدرت مسلط آن دوره و قدرت نو ظهور امریکا با رضاشاه ، فشار بر وی برای استعفا و چگونگی برآمدن محمد رضا، با اتکا به اسناد و مدارک ، تبیین شده است.
بهانه برای اشغال ایران
در ماههای منتهی به شهریور 1320 انگلیس و روس فشار سنگینی را بر دولت ایران برای اخراج اتباع آلمان وارد ساختند که در گزارش زیر به روشنی مطرح شده است:
اظهارات آنتونی ایدن در مورد فشار به ایران برای اخراج آلمانیها
براساس گزارش یونایتدپرس آنتونی ایدن، وزیر خارجه انگلیس امروز فاش کرد که بریتانیا به ایران درباره تهدید تعداد بیش از حد آلمانیها در ایران هشدار داده و از دولت ایران خواست برای رفع این تهدید اقدام فوری به عمل آورد. با توجه به آگاهی مجلس عوام انگلیس از گزارش مکرر در این باره که نازیها ممکن است برای برپایی یک کودتا یا انقلاب در ایران تلاش کنند، آقای ایدن گفت که روسیه در این مورد با بریتانیا همکاری نزدیک دارد. ایدن در پاسخ به این این پرسش که آیا دولت از افزایش حجم صادرات آلمان به ایران و نیز افزایش تعداد «به اصطلاح گردشگران» آلمانی در ایران آگاه بوده است و آیا بریتانیا هیچ اقدام دیپلماتیکی نزد دولت ایران به عمل آورده است؟ گفت: «تاکنون من توجه دولت ایران را به خطری که منافع آنان را از بابت دادن اجازه به تعداد زیادی از اتباع آلمان برای حضور در ایران تهدید میکند جلب کردهام. اطمینان دارم که دولت ایران در توجه به هشدارها و به عمل آوردن اقدامات لازم برای تصدی این قضیه کوتاهی نخواهد کرد».[1]
این در حالی است که به اعتراف همین وزیر خارجه انگلستان، حضور اتباع آلمان در ایران برای متفقین خطری محسوب نمی شد:
آنتونی ایدن، وزیر خارجه انگلیس به اعضای کابینه انگلیس صریحاً اعلام کرد که با گزارشهای دستگاه اطلاعاتی انگلیس مبنی بر اینکه برای خطر آلمانیهای مقیم ایران برای متفقین اهمیت چندانی قائل نیستند، موافق است. وی معتقد است که آلمانیها از سازماندهی خوبی برخوردار هستند ولی به نظر نمیرسد از نفوذ سیاسی چندانی برخوردار باشند.[2]
جلسه محرمانه کابینه جنگی انگلیس در مورد ایران
کابینه جنگی انگلیس در یک جلسه محرمانه، طبق گزارش سازمانهای ضد جاسوسی در مورد خطر یک کودتای احتمالی توسط اتباع آلمانی در ایران، به این نتیجه رسیدند که در ایران آلمانیها بدون مداخله مستقیم نظامی و اشغال ایران در موقعیتی نخواهند بود که کودتایی انجام دهند. همچنین در این جلسه اعلام شد که به علت عدم اجازه دولت ترکیه برای عبور نیروهای آلمانی از قلمرو آن کشور عملاً مداخله نظامی آلمان نیز در ایران غیرممکن است.[3]
با وجود اعتراف صریح وزیر خارجه انگلیس به بی خطر بودن وجود اتباع آلمان در گزارشهای محرمانه با هماهنگی روسها پاسخ ایران را به درخواست اخراج اتباع آلمان ناکافی دانسته و شروع به تخریب مهره سرسپرده خود کردند :
آغاز تبلیغات رادیو لندن و دهلی برضد رضاشاه
پس از پاسخ ایران به یادداشتهای 25 مرداد انگلیس و شوروی، زمانی که انگلیسیها آن را کافی و مناسب ندانستند بخش فارسی رایوهای دولتی دهلی و بی بی سی که ابزار تبلیغاتی دولت انگلیس به زبان فارسی بودند شروع به تبلیغات برضد رضاشاه کردند و از اقدامات و عملکرد رضاشاه انتقادکردند و به طور آشکار رضاشاه را دزد، آدمکش و دیکتاتور نامیدند.[4]
اظهارات رادیو دهلی و رادیو لندن در مورد «رژیم فاشیست پهلوی»
رادیوهای لندن و دهلی که از روز 28 مرداد 1320 تبلیغات ضدایرانی خود را آغاز کردهاند امشب از ناامنی و اغتشاش در راههای ایران خبر دادند و در ضمن اظهار داشتند کاسه صبر ملت ایران لبریز شده است و دیگر طاقت بار فشار و ظلم حکومت جابر رژیم فاشیست پهلوی را ندارند.[5]
مقاله نیویورک تایمز در مورد خشم مردم ایران علیه رضاشاه
روزنامه نیویورک تایمز در مقالهای با عنوان «ایران خشمگین شاه را عزل خواهد کرد. اگر بریتانیا شاه را بر کنار نکند شورش در راه است» به قلم ری براک، نوشت: «در پس هرج و مرج سیاسی و تاریخ پرتلاطم سالهای اخیر ایران، با بازیگری شاه و قدرتهای بزرگ در خاورمیانه ـ بریتانیا، فرانسه و اتحاد شوروی ـ قصه بسیار مهم و پرحکایت خونخواهیهای قبیلهای است، که در سایه تحولات اساسی حال حاضر ایران ممکن است بار دیگر از سر گرفته شود و سرنوشت قدرتهای غربی و مسیر جنگ را تغییر دهد... در تابستان جاری که ناگهان توجه جهانیان به ایران معطوف شد، وطن پرستان ایرانی سرهای خود را بالا آوردند و حتی کشاورزان سادهدل نیز دریافتند که تحولی در راه است که میتواند آینده آنها را تغییر بدهد. مطالبات انگلیس و روسیه آنها را تکان داد، دولت را متزلزل ساخت، شاه را ترساند و اکثر اعضای ستاد کل [ارتش] را متحیر ساخت؛ اقشار عادی مردم پس از اینکه دریافتند انگلیسیها و روسها در کار خود جدی هستند، سر از پا نشناختند. هراس ایرانیها از روسها، حتی در مناطق شمالی این کشور، با این فکر که شاه ظالم مجبور به استعفا خواهد شد، کاملاً از بین رفت. در روز 31 آگوست، اطلاع مردم از این مسئله که شاه ممکن است با حمایت انگلیسیها در قدرت باقی بماند، آتش شورشها را که در زیر خاکستر بود شعلهور ساخت. دستگاه ترور شاه دیگر بینقص کار نمیکند. وطن پرستان از مخفیگاههای خود بیرون آمدهاند. اخبار همچون آتشی سرکش بیابانها و کوهستانهای عظیم ایران را درنوردیده است. ابتدا کردها چشم باز کردند. سربازان پیاده از خدمت فرار کرده و همراه با تفنگها، مسلسلها و نارنجکهای ساخت آلمان به قبایل خود گریختند. راهزنان یک شبه در کنار جادهها سبز شدند. عشایر که قرنها دشمن خونی یکدیگر بودند، حال دست در دست یکدیگر گذاشته و قسم خوردهاند تا خروج شاه از مملکت به ویرانی و شورش ادامه بدهند. ایران امروز در شُرف انقلابی بزرگ است، که به گفته ناظران خارجی مطلع، اگر جلوی آن گرفته نشود، میتواند کشور را به ورطه هرج و مرج بکشاند؛ که وضعیتی ایدهآل برای ستون پنجم آلمان است که قصد دارد به سمت قفقاز یورش ببرد. جهان عرب که از عملیات نظامی انگلیس و روسیه انگشت تحیر به دهان دارد، یک بار دیگر سرخورده شده و ظاهراً آماده خدعه و نیرنگی جدید است. در بغداد این نجواها به گوش میرسد: «آن شیرِ انگلیس پارسال کجاست؟ انگار بره شده است. حال به کجا پناه ببریم. آلمان؟».[6]
گزارش وزیرمختار آمریکا در ایران
لوئیس دریفوس(وزیرمختار آمریکا در ایران) در گزارش خود به وزارت خارجه آمریکا، در مورد افزایش برنامه های رادیویی به زبان فارسی بر ضد رضاشاه، نوشت: (فعالیتهای ضد شاه در برنامهای که به زبان فارسی از لندن پخش شد، به اوج خود رسید. در این برنامه ذکر شد که شاه بخش بزرگی از املاک و اراضی ارزشمند کشور را غصب کرده و هیچ پولی بابت آنها نپرداخته و یا اگر هم پرداخته فقط کسری از ارزش آنها بوده است؛ اینکه مالکان با تهدید به مرگ، حبس و با هتک حرمت تن به فروش املاک خود دادهاند و کشاورزان فلاکتزده باید با عرق جبین خود جیبهای شاه را از طلا پر کنند. این برنامه با خواندن شعری از یک (شاعر) که گفته میشود هشت سال پیش به دستور شاه به زندان افتاد، تمام شد. این شعر شاه را به ضحاک، شخصیت افسانهای، تشبیه میکند و میپرسد کجایند فریدونها و کاوهها تا کاخ ظلم و ستم واژگون کنند».[7]
برنامههای رادیویی انگلیس بر ضد رضاشاه
انگلیسیها بعد از اینکه به این نتیجه رسیدند که نمیتوانند رضاشاه را نجات بدهند، خیلی سریع وارد عمل شدند تا او را از قدرت پایین بکشند. آسوشیتدپرس در این زمینه خبری بدین شرح منتشر کرد: «فرستادگان بریتانیا و روسیه امروز به سرمقاله روزنامه دولتی اطلاعات که به نحوه برخورد بریتانیا و روسیه با ایران حمله کرده بود به دولت ایران اعتراض کردند. در این سرمقاله تصریح شده بود که ایران روابط سیاسی خود را با قدرتهای محور حفظ خواهد کرد. این نمایندگان به علی سهیلی، وزیر خارجه ایران، هشدار دادند که نیروهای روسیه که هم اینک در نزدیکی تهران اردو زدهاند، این نگرش خصمانه را تحمل نخواهند کرد. بر اساس گزارشهای موثق، وزیر خارجه ایران به دو نماینده فوق اطمینان داده است که هیچ سرمقالهای بر ضد نیروهای متفقین اجازه انتشار نخواهد یافت. محافل دیپلماتیک بریتانیا نیز سرمقاله روزنامه اطلاعات را جدی گرفته و اشاره کردهاند که متفقین در حال تجدید نظر درباره رژیم کنونی تهران هستند. در این سرمقاله، ضمن اشاره به چگونگی سرایت جنگ به ایران در ماه آگوست، به رغم «تلاش دولت در اجرای سیاست حفظ بیطرفی و به ویژه سیاست دوستی با همسایگان» آمده است که اصل بیطرفی مطلق شامل حفظ روابط حسنه با تمامی دولتهای جهان است. این روزنامه مینویسد: «متأسفانه دولت ما هم اینک مجبور به بستن سفارتخانههای آلمان، ایتالیا، رومانی و مجارستان شده است، ولی سفارتخانههای ما در پایتختهای کشورهای فوق همچون گذشته به فعالیت مشغول خواهند بود و روابط سیاسی ما با آنها ادامه خواهد یافت». بعداً معلوم شد که انگلیس و روس خواستار فراخواندن نمایندگان سیاسی ایران از کشورهای محور هم خواهند شد».[8]
گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس
آسوشیتدپرس گزارشی را منتشر کرد که در آن آمده است: «منابع موثق انگلیسی اشاره کردهاند که احتمال دارد بریتانیا و روسیه به دلیل گزارشهای متعدد از نارضایتی فزاینده مردم از رژیم استبدادی رضاشاه پهلوی مجبور به اشغال تهران، شوند. با وجود این، یک سخنگو از ابراز این مطلب که آیا شاه برکنار خواهد شد یا خیر خودداری کرد. او گفت «آلمانیهای مستقر در ایران کاملاً به شروط بریتانیا و روسیه که مورد پذیرش دولت ایران هم قرار گرفته عمل نکردهاند. آنها به هر نحو ممکن در کار ایرانیها مانعتراشی میکنند، ولی مقامات بریتانیا و روسیه مصمم هستند که این کار با سرعت و جدیت انجام شود. برای اینکه دولت ایران این وضعیت را سر و سامان بدهد، انگلیسیها و روسها باید سنبه را پر زورتر کنند. متفقین بهیچوجه نمیخواهند که این مسئله تا ابد ادامه پیدا کند و اصرار دارند که آلمانیها بلافاصله در اردوگاهها متمرکز شوند». معلوم شده است که وزیرمختار آلمان قرار است فراد از تهران خارج شود».[9]
گزارش آسوشیتدپرس در مورد برنامه های رادیویی لندن و دهلی بر ضد رضاشاه
آسوشیتدپرس در گزارشی با عنوان «برنامههای رادیویی لندن و هند برای مردم ایران، رضاشاه را تحت فشار میگذارد»، نوشت: «مسئولان ایرانی از برنامههای فارسی بنگاه سخنپراکنی بریتانیا (بی بی سی) و همچنین برنامههای فارسی که از دهلی نو پخش میشود، و هر دو ناگهان لحنی شدیداً انتقادی نسبت به دولت ایران پیدا کرده، ابراز نگرانی کردهاند. این برنامهها به بسیاری از مردم ایران چنین القاء میکند که وضعیت موجود دیگر مورد تأیید بریتانیا نیست و اینکه احتمالاً وایت هال [دولت انگلستان] به حامیان تغییر چراغ سبز نشان داده است. یکی از این برنامهها با ارائه آمار و ارقام مفصل نشان داد که از سال 1921 تاکنون مالیاتها در ایران هفده برابر شده است. رادیو دهلی نو نیز خواستار آزادی وزیر سابق جنگ، ژنرال احمد نخجوان، شد که در پی شورش نافرجام نیروی هوایی و ارتش ایران در 30 آگوست به زندان افتاده است. دهلی نو گفت که حبس ژنرال نخجوان غیرقانونی است و اینکه هیچ دولت قانونی واقعی بدون تفهیم اتهام، وزیرش را به پشت میلههای زندان نمیاندازد».[10]
افزایش فشار برای رفتن رضا شاه
به مرور کار بجایی رسید که در پنهان و آشکار سخن از رفتن این نوکر دست نشانده پر رنگ شد:
شاه باید برود
امروز (نیمه شهریور)رادیو بی بی سی(رادیو لندن) و رادیو دهلی که هر دو سیاستهای دولت انگلیس را بازگو و تبلیغ میکنند به صورت هماهنگ از ضرورت رفتن رضاشاه صحبت کردند و مفاسد و ظلم و جور دوران سلطنت رضاشاه را بیان کردند و به مردم ایران مژده پایان دیکتاتوری و برقرای حکومت دموکراسی را دادند.[11]
احتمال تبدیل نفرت مردم ایران از رضاشاه به شورش همگانی علیه وی
ری براک در گزارشی که با عنوان «پیشبینی شورش در ایران» در روزنامه نیویورک تایمز منتشر کرد، نوشت دیپلماتهای خارجی پیشبینی میکنند اگر شاه دست از قدرت برندارد، شورشی همگانی در راه خواهد بود. در این گزارش آمده است: «طبق گزارشها، پایتخت و استانهای جنوب غربی ایران در آستانه انقلاب قرار دارد و احساسات شدید ضد شاه تمام ایران را فرا گرفته است. اگر رضاشاه پهلوی کنارهگیری نکند و یا به دست بریتانیاییها و روسها از سلطنت خلع نشود، طی دو هفته یا سه هفته آینده قطعاً شورشی بزرگ در راه خواهد بود؛ منابع دیپلماتیک بلندپایه خارجی بر این مطلب تأکید داشته و برجستهترین و مورد وثوقترین محافل ایرانی نیز بر آن صحه گذاشتهاند. قبایل قانون گریز کُرد که به تفنگهای جدید موزر آلمانی، رولور و نارنجکهایی مسلح شدهاند، که بر اساس گزارشها از طرف افسران و سربازان ایرانی مستقر در منطقه کرمانشاه به آنها فروخته شده است و برخی از این افسران و سربازان به چریکها پیوستهاند». در ادامه گزارش آمده است: «احساسات مردمی ضد شاه و همینطور ضد رژیم سلطنتی در تهران مشهود است. در این شهر حکومت نظامی به مورد اجرا گذاشته شده و گشتهای پلیس در تلاش برای جلوگیری از تجمعهای خیابانی و شعارنویسی با گچ و رنگ بر دیوارهای کاخ شاه و ساختمانهای جنوب شهر، یا منطقه کارگرنشین پایتخت، افزایش یافته است. شعارهایی با این مضامین که «شاه قاتل است، عزلش کنید» و «مرگ بر شاه» و بسیاری شعارهای دیگر بر در و دیوار خودنمایی میکند. شایعاتی در میان دیپلماتهای خارجی مقیم پایتخت که معمولاً اطلاعات موثقی دارند در جریان است مبنی بر اینکه بریتانیا هنوز تلاش میکند، احتمالاً با ایجاد یک دولت مشروطه و برکناری محقق ایرانی، [محمد] علی فروغی، که شاه او را به نخستوزیری منصوب کرده است، شاه را در مسند خود نگاه دارد».
محورهای تبلیغاتی رادیو بی بی سی در مورد رضاشاه
بخش فارسی رادیو بی بی سی در ایام پس از اشغال ایران تا استعفای رضاشاه محورهای تبلیغاتی خود را علیه رضاشاه که در سفارت انگلیس در تهران تهیه میشد، به شرح زیر تنظیم و پخش کرد:
« 1ـ شاه در انتخابات مداخله میکرد و مجلس آلت دستش بود. آن روزنامه هایی که اجازه فعالیت مییافتند، جرأت گفتن یک کلمه علیه او، یا سیاستش را نداشتند، به طریق اولی حیات مطبوعات، به معنی متعارف، تقریباً خاتمه یافته بود.
2ـ او با اعمال خشونت، حتی نسبت به وزیرانش که معمولاً آنان را با لگد، یا پهنای شمشیرش میزد، ایرانیان را خفیف میکرد.
3ـ شاه عدهای از ایرانیان را بدون محاکمه کشت. به عنوان مثال، مدرس (یک رهبر روحانی) و تیمورتاش(وزیر محترم دربار).
4ـ او تمام درآمد نفت را تحت کنترل خودش گرفت و البته بدون نیاز به تصویب کسی خرج تسلیحات کرد.
5ـ وقتی او استعفا داد در بودجه دولت کسری وجود داشت، در حالی که موجودی حساب شخصی او در بانک معادل شش میلیون پوند بود.
6ـ شاه به خاطر طرحهای صنعتی، از کشاورزی ـ عظیمترین کسب و کار مردم ایران ـ غفلت کرد. سودمندی بعضی از طرحها مشکوک به نظر میرسید. به عنوان مثال ذوب آهن و فولاد که قرار بود دو میلیون پوند هزینه آن شود[خیلی بیشتر شد].
7ـ او صنایع سودده را به عنوان مایملک شخصی، برای خود نگاه میداشت، حال آنکه صنایع غیرسودده را به دولت وامیگذاشت. کارخانه ها پر از افرادی بود که عملاً کارگر اجباری محسوب میشدند و حقوق ناچیزی میگرفتند.
8ـ شاه راه آهن پرهزینهای از محل درآمدهای جاری ساخت که نتیجه آن فقیر شدن طبقات کم درآمد ملت بود و سهم بیتناسبی از انحصارات دولتی، بر روی شکر، چای، دخانیات و کبریت، به آنان تحمیل میشد.
9ـ او مناطق گستردهای از اراضی کشاورزی مرغوب را از راه مصادره تصاحب کرد. بسیاری از املاک دیگر را از طریق تحت فشار گذاشتن مالکان، به دست آورد. به عنوان مثال از طریق قطع منبع تأمین آب، تا زمانی که قیمت نازل پیشنهادی مورد قبول مالک اصلی قرار میگرفت. به هنگام کنارهگیریاش مشغول تصاحب منطقهای وسیع از اراضی مرغوب در نزدیک کرند، از راه خرید اجباری به نفع شخص خودش بود.
10 ـ شاه کشت برنج در اصفهان را ظاهراً برای در امان داشتن مردم اصفهان از مالاریا و در واقع به جهت حفظ برنج شمال خودش از رقابت، ممنوع کرد.
11ـ او به حدی غله صادر کرد که وقتی جنگ در اروپا شروع شد، در سیلوهای عظیمی که ساخته بود ذخیرهای وجود نداشت. او مجبور گردید برای کسب مجوز برای خرید غله از هند به بریتانیا متوسل شود و این مورد قبول واقع شد، گرچه ما از نظر غله و حمل و نقل در مضیقه بودیم. بعد از حمله 1941، کشتیهای متفقین با به خطر انداختن جان ملوانان مجبور به حمل غله به ایران بودند، کشوری که با پیش گرفتن سیاستی عاقلانه میتوانست غله صادر کند.
12ـ مدارس آمریکایی که [نصرالله] سیفپور فاطمی آنهمه آنها را ستوده است و مدارس انگلیسی که او در یکی از آنها تحصیل کرده در سال 1940 در یک هیجان ناشی از ملیتگرایی به وسیله رضاشاه تعطیل شد.
13 ـ اعمال شاه که منجر به نارضایتی عمومی میگردید همه خیلی عمده نبود و گاه شامل مسائل پیش پا افتاده میشد. از قبیل استفاده از آبی که میبایست باغهای سبزی مردم را آبیاری کند جهت باغچه های گل کاخها. در آخرین سال سلطنتش به شهرداری تهران دستور داد که باغ شهرداری را برای احداث یک هتل به او بفروشد.
14ـ شاه درحالی که تعدادی قصر بیمصرف در تهران ساخت، در مورد تأمین آب لوله کشی هیچ کاری نکرد و گذاشت مردم تهیدست پایتختش حتی برای آب آشامیدنی محتاج جوی آب خیابان باقی بمانند».[12]
برای مطالعه قسمت دوم این مقاله کلیک کنید
پینوشتها:
[1] مجد، شهریور 1320؛ اسرار حمله متفقین به ایران، ص 281 ـ 282.
[2] استوارت، در آخرین روزهای رضاشاه؛ تهاجم روس و انگلیس به ایران در شهریور 1320، ص 114.
[3] الهی، اهمیت استراتژیکی ایران در جنگ جهانی دوم، ص 127.
[4] سیف پور فاطمی، گزند روزگار؛ خاطراتی از تحولات فارس در آستانه جنگ دوم جهانی، مجلس چهاردهم و بحران آذربایجان 1325 ـ 1317، ص 116.
[5] سیف پور فاطمی، گزند روزگار؛ خاطراتی از تحولات فارس در آستانه جنگ دوم جهانی، مجلس چهاردهم و بحران آذربایجان 1325 ـ 1317، ص 117.
[6] مجد، شهریور 1320؛ اسرار حمله متفقین به ایران، ص 466 ـ 469.
[7] مجد، شهریور 1320؛ اسرار حمله متفقین به ایران، ص 474 ـ 475.
[8] مجد، شهریور 1320؛ اسرار حمله متفقین به ایران، ص 471 ـ 472.
[9] مجد، شهریور 1320؛ اسرار حمله متفقین به ایران، ص 477.
[10] سیف پور فاطمی، گزند روزگار؛ خاطراتی از تحولات فارس در آستانه جنگ دوم جهانی، مجلس چهاردهم و بحران آذربایجان 1325 ـ 1317، ص 133 ـ 134.
[11] مجد، شهریور 1320؛ اسرار حمله متفقین به ایران، ص 465 ـ 466.
[12] نامه هایی از تهران: خاطرات سر ریدر ویلیام بولارد سفیر کبیر انگستان در ایران، ص 133 ـ 135.