11 خرداد 1400

ترانه صهیونی، تحریفات و دروغ پردازی های اسرائیلی یک دانشمند! ایرانی


محمّدتقی تقی­ پور

ترانه صهیونی، تحریفات و دروغ پردازی های اسرائیلی  یک دانشمند! ایرانی

                                     

در این­­­­­­جا1 نوبـهاران با هـزاران جلوه رنگ زندگی دارد

درآن­جـا2 بـاد سـرسَـختِ زمسـتان دانـۀ اندوه می­کارد

در این­جا ماه بر دنـدانه­های قصـر شادی، نـور می­ریزد

در­آن­جا سایة مهتاب­بر ویرانه­ها،باظلمت وغم­ها می­آمیزد

در ایـن­جـا بـا هـمـه نـا آشـــنـایـی­ها صـفـا دارنـد

در آن­جا دوستان بیگانه از خویشند، بَدعهد و خطا کارند

این ترانه صهیونیستی، بخشی از سرودة سعید نفیسی، نویسنده مشهور ایرانی با عنوان «گل امید» و «یادگار سفر اسرائیل» است که در سال 1336 شمسی، در فلسطین اشغالی و در تمجید و تجلیل از «اسرائیل»، آن را  به اشغالگران صهیونیست تقدیم کرده است.

قطعه مزبور را مئیر عزری صهیونیست (نماینده سیاسی اسرائیل در ایران پهلوی)، در خرداد 1377 از فلسطین اشغالی برای فصلنامه فارسی زبان ره­آورد،3 چاپ آمریکا، ارسال کرده است. عزری به­ همراه چند قطعه شعر، بخشی از خاطرات سفر سعید نفیسی به فلسطین تحت اشغال صهیونیست­ها را برای خوانندگان نشریه مزبور یادآوری کرده است. او در این یادداشت با عنوان «یادی از یک دانشمند عالی­قدر ایران و سفر فرهنگی او به اسرائیل» ضمن اظهار علاقه و ارادت به حسن شهباز دوست دیرین خود و سردبیر فصلنامه ره آورد، دربارة چگونگی دعوت و پذیرایی صهیونیست­ها از سعید نفیسی در سال 1336 شمسی/1957 م، نوشته است:

«یکی از خاطرات خوب و فراموش نشدنی من، مربوط است به دعوت از استاد سعید نفیسی برای بازدید ازکشور نوساختۀ اسرائیل در آن دوران [...]. »

«من سه روز قبل از ورودشان، برای استقبال از ایشان و برنامه سفر، وارد تل آویو شدم. با دو نفر از میهمانداران، یکی از وزارت خارجه و یکی از طرف دانشگاه عبری اورشلیم، استاد نفیسی را استقبال کردیم و روانه هتل دان در تل­آویو شدیم... »

مئیر عزری پس ازشرح خاطرات سعید نفیسی و پذیرایی صهیونیست ها از این استاد و دانشمند ایرانی! در ادامه می افزاید:

«پیشنهاد کردم شاید وقت آن رسیده باشد که یک انجمن نهضت فرهنگی ایران و اسرائیل تشکیل دهیم؛ این پیشنهاد نظر استاد نفیسی را به خود جلب کرد و قول دادند مطلب را با دست اندرکاران امور فرهنگی و سیاسی در ایران در میان بگذارند، وزمینه را برای تشکیل این انجمن آماده نمایند.»

 در ادامه نوشته عزری، درباره استمرار ارتباط نفیسی با محافل صهیونیستی آمده است:

«تا روزی که در ایران خدمت می کردم ، می دیدم که استاد نفیسی با دوستان و همکاران خود در اسرائیل در تماس بودند با آنها مکاتبه داشتند.روزی که بنا بود برای سفر به جنوب اسرائیل به منطقه «نگو» [نِقب] برویم، سر میز صبحانه، استاد نفیسی چند شعر از خودشان را که ظاهراً در این سفر سروده بودند، در اختیار من گذاشتند و همچنین یک مقالة کوتاه که اینک آن ها را به شما و خوانندگان ره آورد تقدیم می­کنم.»

 سعید نفیسی در این سفر مقاله ­ای را با عنوان «یادبود سفر به اسرائیل» در تاریخ 12 آذر 1336 در مدح رژیم نامشروع اسرائیل به رشته تحریر در آورده که اینک با گذشت 64 سال از آن دوران، برای نسل کنونی جامعه اسلامی، تکان دهنده و حیرت ­انگیز است. در بخشی از این مقاله آمده است:

«کتاب آسمانی تورات، تنها سرچشمة الهام یکی از قدیم­ترین و نیرومندترین ملل جهان نیست، بلکه یکی از مهم­ترین و زیباترین آثار ادبی کهن دنیا است، به همین جهت از دیرباز مطالعه و توجه به آن ، از فرایض ادبی ملل مختلف بوده است.کسی نمی تواند در ادبیات جهان ممارست کامل پیدا کند ، مگر آن که قسمت های مختلف تورات و مخصوصاً امثال [مثل های] سلیمان و زبور داود و کتاب دانیال را خوانده باشد.

کسانی که این ممارست را در ادبیات جهان داشته باشند، قهراً توجه خاصی به سرزمین فلسطین و تاریخ یهود در خود می­بینند. من نیز سال­ها در این زمینه اندیشیده­ام. از نخستین روزهایی که با تاریخ این سرزمین آشنا شدم، همواره پیش خود فکر کرده­ام از آغاز تاریخ جهان تا امروز، بر سر این تاریخ چه آمده است.»

 سعید نفیسی در این نوشته با نادیده گرفتن حقایق تاریخ و شاید با توجه و تعمد، بنی ­اسرائیل را اولین ساکنان سرزمین فلسطین قلمداد کرده و به دنبال آن ضمن سعی در القا و ترویج و تبلیغ اندیشه و فرضیۀ پیوند و دوستی میان مردم ایران دوران باستان و قوم یهود  به تبعیت از تئوری باستان گرایی محمدعلی فروغی فراماسون و یهودی تبار، در پیشینه روابط ایرانیان و اسرائیلیان نوشته است:

«از آغاز دورة اسلامی تاکنون، بسیاری از حوادث تاریخ با سرزمین فلسطین رابطة مستقیم دارد. در جنگ­های صلیبی، ‌در کشور ستانی های آل عثمان، در دو جنگ جهانگیری که ما شاهد و ناظر آن بوده ­ایم، این سرزمین رنج دیده و مصیبت کشیده، روزهای بسیار تلخ و ناگوار به خود دیده است. می­توان گفت کشوری در جهان نیست که بدین گونه فرسودة حوادث تاریخ جهان شده باشد. مردمی که در آغاز تاریخ از این سرزمین برخاسته­اند، در سراسر جهان از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب، پراکنده شده­اند. یکی از نخستین مللی که در آغاز دورة تاریخ با ایران رابطه به هم زده و هنوز رابطة آن گسیخته نشده، ملت اسراییل است. ایرانیان نخستین مردمی در جهان هستند که دست یاری و مشکل گشایی به سوی این ملت دراز کرده و ایشان را از اسارتی جان­فرسای رها کرده­اند.»

سعید نفیسی در این نوشته، به تبعیت از تاریخ­ نگاران دغل کار صهیونیست،مبلغان دروغ پرداز اسرائیلی و نظریه­پردازان تحریف گر یهودی، از سرزمین فلسطین تا قبل از تأسیس دولت اسرائیل؛ به عنوان یک توده خاک از آسیا نام برده است؛ همان­گونه که بن­گوریون و گلدامایر نخست وزیران اسبق رژیم صهیونیستی از سرزمین فلسطین به عنوان کویری بی­مردم یاد کرده بودند:

«مشکلات کشور اسرائیل امروز درجهان متمدن، یکی از مهم­ترین مسایل جهان است. سرزمینی که نه سال4 پیش یک توده خاک از آسیا بود که در آن قدری بیش از یک میلیون مردم سیه روزگار واپس رانده زندگی می­کردند. بدان­سان که من امروز می­بینم، کشوری است که درآن بیش از دو میلیون مردم که ازهمه سوی جهان آمده­اند، شب و روز کار می­کنند و در آبادانی کشور خود می­کوشند. من پس از سفری چهار ماهه در اروپا، به کشور اسرائیل آمدم و چون بدین­جا رسیدم، این سرزمین را در آبادی و تمدّن کمتر از پیشرفته­ترین کشورهای اروپا ندیدم.

حقیقت عجیب در این­جاست که تا کسی ندیده باشد باور نمی­کند. درگوشه و کنارهایی که می­دانم تا چندی پیش جز سرزمین بایر خشکی نبود، اینک خانه­ها، کارخانه­ها، بنگاه­های علمی، مدارس، بیمارستان­ها، شهرها، مؤسسات فرهنگی، گویی در اندک مدت از زمین روییده­اند.»

سعید نفیسی درخاتمه یادداشت، از«اسرائیل» به عنوان تمدنی بر ویرانة فلسطین نام برده و از گستردگی روابط بین رژیم صهیونیستی و ایران شاهنشاهی ابراز شادی و خوشحالی می­کند. او در ادامه با شادمانی نسبت انتشار نشریه صهیونیستی ستاره شرق چاپ تل­آویو، این تلاش و حرکت صهیونیست­های ایرانی مقیم فلسطین اشغالی را می­ستاید و چنین می­نویسد:

«دریغ دارم که عرصة سخن در یک مقالة مختصر، تنگ­تر از آن است که بتوان چنین کار بزرگی را در چند کلمه خلاصه کرد. اما حقیقت به قدری بزرگ و نیرومند است که دریک جمله هم می­توان آن را جا داد و آن جمله این است که می­توان کشوری را در ویرانه­ای و تمدنی را با یک مشت مردم ساخت.

در پایان سخن چیزی که مرا و هر ایرانی را شاد می­کند، این است که در این کشور، در میان این تمدن نیرومند که ساخته­اند، ایران و زبان فارسی فراموش نشده است. تنها همین نکته که روزنامة ستاره شرق به زبان فارسی در تل­آویو، شهر معروف کشور اسرائیل، منتشر می­شود بهترین گواه من است که ملّت اسرائیل امروز توجه خاصی به ایران دارد، زیرا تنها رورنامه فارسی را که در خارج از ایران انتشار می­یابد، تأسیس کرده است. کسی که ایرانی و فارسی زبان باشد، نمی­تواند در برابر این حقیقت مسلم خاموش بنشیند وبا من هم آواز نشود و از دوستان ایران و زبان فارسی در این کشور تشکر نکند.»                                                 

سعید نفیسی، اورشلیم،12 آذر 1336

به راستی! چرا، به چه دلیل و انگیزه­ای، افرادی چون سعید نفیسی، چنین آشکارا و صریح به تمجید و ستایش از مهاجمان اشغالگر و خون­آشام صهیونی سرزمین فلسطین مبادرت می­ورزد و راضی می­شود تاریخ را مطابق خواست و اهداف صهیونیست­های سفّاک، تحریف و واژگونه کند؟ چه عواملی سبب می­شود تا کسانی چون او، حمایت و پشتیبانی شگفت­انگیز خود را از قتل­عام، اخراج و آوارگی بیش از یک میلیون انسان فلسطینی از خانه و سرزمین شان در آن سال­ها، و تخریب، انهدام و اشغال صدها آبادی و شهر فلسطینی از سوی غاصبان ددمنش، اعلام دارد و چنین لکه ننگ و سیاهی در کارنامۀ عمر خود برای آیندگان به یادگار گذارد؟

آیا می­توان باور کرد که سعید نفیسی و امثال او، تحت تأثیر تبلیغات جهانی صهیونیست­ها و تحریفات تاریخی یهود قرار گرفته و اغفال و دچار نسیان شده است؟

چگونه می­توان اسرائیلیات سیاسی، تاریخی و ادبی ساخته و پرداخته سعید نفیسی را رمزگشایی کرد. در این­باره نکته­های گفتنی فراوانی وجود دارد که جهت رعایت اختصار و پرهیز از تطویل مقال تنها به یادآوری چند نکته به شرح ذیل بسنده می­شود:

  1. بعضی متون و منابع موجود، سعید نفیسی را یهودی تبار معرفی کرده­اند، همان­گونه که بعضی محققان و کارشناسان صاحب­نظر در این­باره اتفاق نظر دارند و حتی او را سارق کتاب های ارزشمند و قدیمی بعضی از کتابخانه های بزرگ ایران می دانند.
  2. خواننده خوب درمی یابد که در اشعار و نوشته های سعید نفیسی، تحریف، دروغ و تناقض دربارة فلسطین و «اسرائیل» موج می زند.آیا این ها نشانة جهل و نابخردی یک نویسنده و دانشمند! ایرانی است یا علامت دریوزگی، سرسپردگی، خوش رقصی و همگرایی قومی و آرمانی...؟
  3. سعید نفیسی از سرزمین فلسطین- تا قبل از تأسیس دولت صهیونیستی در سال 1327 ش/1948م- به­عنوان سرزمین بایر خشک و یک تودة خاک از آسیا نام می­برد، و در ادامه فلسطینیان صاحب و ساکن آن سرزمین تا پیش از پیدایش رژیم صهیونیستی را «بیش از یک میلیون مردم سیه روزگار واپس رانده» می­نامد. اما هیچگاه اشاره نمی­کند که بیش از حدود یک میلیون و چهارصد هزار فلسطینی چگونه در «یک توده خاک» ویا«سرزمین بایرخشک» ادامه حیات می­دادند و بزرگترین تولید کننده و بلکه صادرکننده مرکبات (شامل پرتقال، نارنج و نارنگی) و زیتون دنیای آن روز بودند؟

حافظه تاریخی سعید نفیسی در جوار میزبانان خون آشام اسرائیلی به گونه ای دچار نسیان می­شود که نه تنها شهرها و بندرهای بزرگ یافا، حیفا و عکّا رابه یاد نمی آورد بلکه چشمان او سرسبزی باغستان­های نارنج و زیتون و پرتقال و ... را نیز نمی­بینند.

سعید نفیسی در همین یادداشت، به زندگی بیش از یک میلیون فلسطینی در سرزمین خود، تا قبل از تأسیس دولت صهیونیستی اعتراف می­کند.

او می­افزاید که نه سال پس از تأسیس اسرائیل دو میلیون یهودی از اطراف و اکناف جهان به این سرزمین وارد شده و اسکان یافته­اند، اما هیچ­وقت از میزبانان صهیونیست و اشغالگر نمی­پرسد ویا در مقاله خود اشاره نمی کند که چگونه بیش از یک میلیون انسان فلسطینی طی کمتر از یک سال از سرزمین و خانه و کاشانه خود حذف و ناپدید شدند و از چه طریق و با چه شیوه ای دو میلیون مهاجم صهیونی، خانه و سرزمین و باغستان آنها را تصرف کردند؟

  1. در تاریخ معاصر ایران کم نبودند و نیستند افراد یهودزاده یا یهودزده ای از قبیل سعید نفیسی که در صف و جبهه صهیونیان داشته­اند و بزرگترین خیانت ها را در حق این سرزمین و مردم مرتکب شده اند ومحافل صهیونیستی نیز از آنان به­نیکی و ستایش یاد کرده­و می­کنند،­اما نسل­انقلاب ­اسلامی چگونه باید آنها را بشناسد و تا کی باید­منتظر­انتشار اسرار ناگفته پس­پردة تاریخ­معاصر ایران­باشد؟

پاورقی:

1– منظور فلسطین تحت اشغال صهیونیست ها یا به قول خود شاعر،« اسرائیل» است.

2 – مقصود ایران است.

3- حسن شهباز نویسنده مجموعه چهار جلدی «سیری در بزرگترین کتاب­های جهان» در دوران سلطنت پهلوی دوّم کارمند استخدامی ادارۀ اطلاعات سفارت آمریکا در تهران و عضو فعال محافل فراماسونری، از قبیل کلوپ روتاری و باشگاه لاینز و به­علاوه دارندۀ نشان سلطنتی تاج بود که از دست محمدرضا پهلوی دریافت کرده بود. وی چندی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به آمریکا فرار کرد و در لس­آنجلس دست به انتشار فصلنامه فارسی زبان ره­آورد زد. شهباز تا زمان مرگش در سال ها پیش، با کانونهای فراماسونری و صهیونیست­ها، به­خصوص مئیر عزری و آمنون نتصر ارتباط بسیار نزدیک و دوستانه داشت.

4- این مقاله در سال 1336 ش/1957 م، نوشته شده؛بنابراین مقصود از نه سال پیش، اشاره به زمان تأسیس اسرائیل در سال1327 ش/1948 م.