روز دانشجو
بعد از کودتای 28 مرداد 1332، شاه که در پی شکست کودتای اول مورخ 25 مرداد 32 از طریق بغداد به رم گریخته بود، در 31 مرداد به تهران بازگشت و در صدد برآمد تا با کمک اربابان انگیسی و آمریکایی خود قدرت را بیش از پیش قبضه کند. از این رو نخست وزیر دولت کودتا سپهبد زاهدی در نامهای به آیزنهاور رییس جمهور وقت آمریکا ضمن اعلام تلاش برای بهبود وضع بین المللی ایران وتجدید مناسبات سیاسی ایران و انگلیس ، از آمریکا برای آن چه که «نجات ایران از هرج و مرج اقتصادی و مالی» مینامید تقاضای کمک فوری کرد.[1] در شهریور همان سال دولت امریکا موافقت خود را با پرداخت مبلغ 23/4 میلیون دلار بابت کمکهای فنی سالانه اعلام و همچنین مبلغ 45 میلیون دلار کمک بلاعوض به ایران اعطا کرد.[2] - بعدها معلوم شد که آمریکائیها 5 میلیون دلار از این مبلغ را بابت دستمزد زاهدی و اطرافیانش در قبال کودتا پرداخته بودند - اگرچه امریکاییها هدف خود را کمک به دولت جدید ایران برای «اعاده ثبات در کشور» و « پیشرفت اقتصادی» عنوان می کردند اما واقعیت این بود که آنها ارسال کمکهای مالی به دولت کودتا را به منظور سازماندهی دوباره ارتش و دستگاه اداری در جهت مقابله با فشار شوروی در مرزهای شمالی و مبارزه با قدرت حزب توده در داخل را ضروری می دانستند. و از سوی دیگر تسلط همه جانبه بر ایران و منابع نفتی آن را تعقیب می نمودند ؛ از این رو امریکا تنها پس از امضای قرارداد کنسرسیوم در 28 شهریور 1332 با پرداخت 3/127 میلیون دلار به عنوان وام به ایران موافقت کرد. در این راستا رژیم شاه نیز تلاش می کرد با کمک های مالی و اطلاعاتی آمریکا (سیا) ، مخالفان را سرکوب و عمر حکومت نامشروع خود را که مورد نفرت عمومی بود ، تداوم بخشد. درک کودتای آمریکایی 28 مرداد برای مردم آزاده و مسلمان ایران سنگین بود. ایام عزاداری ماه محرم آن سال (شهریورماه 1332)، تهران شاهد برپایی تظاهرات گسترده ای است و تظاهرکنندگان علی رغم دخالت مأموران شهربانی و واحدهای لشکر نظامی ضد شورش پایتخت همچنان به اعتراضات خویش ادامه می دادند . صبح روز عاشورا نیز پلاکاردهایی متضمن شعارهایی دراعتراض به حاکمیت پهلوی دوم، همچنین شعارنویسی بر در و دیوار شهر بر ضد رژیم مستبد و خودکامه انجام می گیرد.[3]
با آغاز سال تحصیلی و بازگشایی دانشگاه ها در مهرماه، بر اثر خیزش های مردمی و تحرکات دانشجویی، اوضاع سیاسی رو به وخامت بیشتر نهاد. دانشجویان با راه اندازی تظاهرات، پخش اعلامیه و تعطیل کلاس های درس، آشکارا خشم و نفرت خود را نسبت به دیکتاتوری حاکم ابراز داشتند. اولین تظاهرات یک پارچه مردم علیه رژیم کودتا در روز تاریخ 16 مهر 1332 اتفاق افتاد؛ دانشگاه و بازار به طرفداری از تظاهرکنندگان اعتصاب کردند. تظاهرات به قدری سنگین بود که کودتاچیان وارد معرکه شدند و طاق بازار را بر سر بازاریان خراب کردند و دکانهای آنان را به وسیله مزدوران خود غارت کردند.[4] همان روز دانشجویان به برپایی تظاهرات آرام در محیط دانشگاه مبادرت کردند. متعاقب آن، فرمانداری نظامی سراسیمه و وحشت زده چند افسر را به همراه چند دستگاه کامیون پر از سربازان تفنگدار به سوی دانشگاه گسیل داشت. سربازان مسلح در جای جای دانشگاه تهران موضع گرفتند و همه جا را زیر نظر قرار دادند. دراین روز نیروهای نظامی دست به اقدام کم سابقه ای زده و در داخل محیط دانشگاه مبادرت به دستگیری شماری از دانشجویان به اتهام اخلال در امنیت عمومی و برهم زدن نظم، نمودند.آنچه روز شانزدهم مهرماه روی داد، نخستین واکنش همه جانبه دانشگاه و دانشگاهیان (استاد و دانشجو) در برابر دولت کودتا بود.[5]
در 16 آبان سال 32 دولت کودتا به رغم آگاهی از حاکمبودن احساسات ضد انگلیسی بر افکار عمومی، برای تجدید روابط ایران و انگلستان که در جریان ملی سازی نفت قطع شده بود، مخفیانه شروع به مذاکرات کرد. و در 14 آذر 32 تصمیم دو دولت را مبنی بر «مبادله بدون تأخیر سفیر» اعلام داشت.[6] از همان روز اعلام رسمی تجدید روابط ایران و انگلیس که با وعده ورود قریب الوقوع «دنیس رایت» به عنوان کاردار سفارت انگلیس در تهران همراه بود ناآرامیها و تظاهرات پراکندهای در چند نقطه پایتخت از جمله بازار تهران و دانشگاه تهران به وقوع پیوست و در پس آن عدهای از معترضین در دانشگاه و بازار دستیگر شدند.[7] همزمان با بروز این ناآرامیها، روز 17 آذر برای ورود نیکسون معاون رییس جمهور امریکا به تهران تعیین و اعلام شد.
نیکسون در واقع به ایران میآمد تا تا نتیجه سرمایه گذاری بیست و یک میلیون دلاری را که سازمان جاسوسی آمریکا، سیا، در راه کودتا و سرنگونی دولت مردمی مصدق هزینه کرده بود، از نزدیک مشاهده کرده و نتایج تحولات اخیر را که به تعبیر آیزنهاور «پیروزی سیاسی امیدبخشی را در ایران نصیب قوای طرفدار تثبیت اوضاع و قوای آزادی نموده است» ببیند. دانشجویان مبارز دانشگاه نیز تصمیم گرفتند که هنگام ورود نیکسون، نفرت و انزجار خود را به دستگاه کودتا و استکبار جهانی نشان دهند.
رژیم شاه برای مسلط شدن بر اوضاع و حفظ سلامت سفر نیکسون نیروهای نظامی خود را در دانشگاه مستقر کرد؛ روز 15 آذر یکی از دربانان دانشگاه شنیده بود که تلفنی به یکی از افسران گارد دانشگاه دستور میرسد که « باید دانشجویی را شقه کرد و جلوی در بزرگ دانشگاه آویخت که عبرت همه شود و هنگام ورود نیسکون صداها خفه گردد و جنبندهای نجنبد. » رژیم دراقدامی کم سابقه، نیروهای لشکر دو زرهی را به دانشگاه اعزام کرد .صبح شانزده آذر، دانشجویان هنگام ورود به دانشگاه با درک و شم سیاسی خود هوشیارانه سعی داشتند کمترین بهانه ای به دست بهانه جویان ندهند اما جو کاملاً ملتهب بود. ساعت اول بدون حادثه مهمی گذشت و چون بهانهای به دست جلادان نیامد به داخل دانشکدهها هجوم میآورند؛ از پزشکی، داروسازی، حقوق و علوم سیاسی عده زیادی و حتی استادان را دستگیر کردند و مورد ضرب و شتم و فحش و ناسزا قرار دادند.
رئیس وقت دانشگاه تهران برای اینکه جلوی ناآرامیها را بگیرد، کل دانشگاه تهران را تعطیل کرد. حضور نظامیان در صحن دانشکده فنی باعث شد که بین نظامیان و دانشجویان، زد و خورد شود. عدهای از سربازان، دانشکده فنی را به صورت کامل محاصره کرده بودند تا کسی از میدان نگریزد. هنگامی که دانشجویان در حال خروج از دانشکده بودند به یکباره با یورش سربازان مسلح و حمله آنان با سرنیزه مواجه شدند که بر اثر آن عده ای از دانشجویان مجروح گردیدند. برخی دانشجویان در واکنش به این اقدام سبعانه نیروی نظامی، به شعار دادن روی آوردند . رگبار گلوله باریدن گرفت و چون دانشجویان فرصت فرار نداشتند به کلی غافل گیر شدند و در همان لحظه اول عده زیادی هدف گلوله قرار گرفتند. مصطفی بزرگ نیا به ضرب سه گلوله از پا درآمد. مهندس مهدی شریعت رضوی که ابتدا هدف قرار گرفته به سختی مجروح شده بود بر زمین میخزید و ناله میکرد، و دوباره هدف گلوله قرار گرفت. احمد قندچی حتی یک قدم هم به عقب برنداشته و در جای اولیه خود ایستاده بود و از گلوله باران اول مصون مانده یکی از جانیان گارد شاهنشاهی با رگبار مسلسل سینه او را شکافت.[8]
بدین گونه سه آذرخش شهید به نامهای شریعت رضوی، قندچی و بزرگنیا سینه شب را میشکافند و جاودانه تاریخ ایران زمین میشوند. شهید چمران که خود شاهد این واقعه بوده در ر ابطه با حادثه 16 آذر می گوید: « وقایع آن روز چنان در نظرم مجسم است که گویی همه را به چشم می بینم، صدای رگبار مسلسل در گوشم طنین می اندازد، سکوت موحش بعد از رگبار، بدنم را می لرزاند، آه بلند و ناله جانگداز مجروحین را در میان این سکوت دردناک می شنوم. دانشکده فنی خون آلود را در آن روز و روزهای بعد به رای العین می بینم.»[9] درست روز بعد از واقعه 16 آذر و در جو خفقان و وحشت، نیکسون معاون رییس جمهور امریکا به ایران آمد و در همان دانشگاهی که هنوز به خون دانشجویان بی گناه رنگین بود دکترای افتخاری حقوق دریافت کرد.
بدین گونه حادثه 16 آذر 1332، بعنوان نماد استکبار ستیزی ، مبارزه با استبداد و عدالت خواهی دانشجویان در تاریخ ایران ثبت شد. از آن پس، همه ساله به رغم کوشش رژیم و ساواک، در دانشگاه تهران و دیگر دانشگاههای سراسر کشور مراسم و تظاهراتی به یاد شهیدان آن روز برپا می گردید.
پی نوشت ها:
[1] - باری روبین ، جنگ قدرت ها در ایران، ترجمه محمود مشرقی، تهران: آشتیانی ، 1363، ص 84.
[2] - عبدالرضا هوشنگ مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، تهران: البرز ، 1375 ، ص 222.
[3] - بررسی اجمالی جنبش دانشجویی از 28 مرداد تا 16 آذر 1332، فرصت حسینی ، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.
[4] - سه یار دبستانی- روایتی از وقایع 16 آذر 1332 در دانشگاه تهران ، پایگاه اطلاع رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
[5] - بررسی اجمالی جنبش دانشجویی از 28 مرداد تا 16 آذر 1332، پیشین.
[6] - سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی ، پیشین.
[7] - 16 آذر تولد مرگ بر آمریکا ، محسن حیدری ، شریف نیوز.
[8] - سه یار دبستانی، پیشین.
[9] - ر.ک: خاطرات شهید چمران.