02 اردیبهشت 1400
به نامِ کودتا به کامِ دولتِ مطلق
طرح تیمسار قرنی این بود که منوچهر اقبال از نخستوزیری برکنار شود و شاه وادار شود بهعنوان پادشاه یک کشورِ مشروطه «سلطنت کند و نه حکومت.»
استقرارِ مجدد دولتِ مطلقه
در نتیجهِ حذف مصدق از قدرت، محمدرضا پهلوی کوشید با افزایش تمرکز قدرت، که به ایجاد محدودیتهای سیاسی میانجامید، حضور خود را بهعنوان شاهنشاه ایران تثبیت کند. در دوره پس از کودتا ساختار و سیاست نظام سیاسی در ایران دچار دگرگونی جدی شد. از این تاریخ به بعد، دو جهتگیری عمده سیاسی وجه مشخصه رژیم شاه بود: 1. تلاش نظامیافته برای بر حذر داشتن همه طبقات تحت سلطه از مواضع سیاسی عمده؛ 2. اتخاذ استراتژی اقتصادی که موجب ترویج توسعه سرمایهداری وابسته میشد.1
این سیاستها به ایجاد یک نظام دیوانسالارانه متکی به دستگاه سرکوب قدرتمند و رشد دولت بوروکراتیک ـ اقتدارگرا منجر شد. در برابر این تمرکز قدرت که با خود محدودیت آزادیهای سیاسی و ناآرامیهای فزاینده را به همراه آورده بود، واکنشهایی صورت گرفت که میتوان به کودتای سرلشگر قرنی از این زاویه توجه نمود. ولیالله قرنی یکی از فعالان کودتای ۲۸ مرداد، از افسران مورد اعتماد شاه و بهمنزله چشم و گوش وی بود. طرح تیمسار قرنی این بود که منوچهر اقبال از نخستوزیری برکنار و شاه وادار شود بهعنوان پادشاه یک کشورِ مشروطه «سلطنت کند و نه حکومت».2
قرنی خیلی زود متوجه رشد فساد و سرکوبهای بعد از کودتا و نیز ناکامی دولت در اعمال اصلاحات شد و به این نتیجه رسید که این مشکلات، پیامد استیلای مستمر و دیرپای طبقه فرادست سنتی است. راهحلی که وی برای این مشکلات ارائه کرد کودتایی بود که میتوانست بهمثابه پادزهر کودتای ۲۸ مرداد، آنچه را درنتیجه تمرکز قدرت از دست رفته بود احیا کند.
طرحریزی و ناکامیِ یک کودتای وابسته
قرنی نمونهای از نظامیان و سیاستمداران اصلاحطلبی هست که به سلطنت مشروطه وفادار بود. وی شبکهای از افسران ارتش در اختیار داشت. قرار گرفتن او در ریاست «رکن۲» ارتش بسیاری از فعالیتهای وی را عادی جلوه میکرد. وی برای پنهان داشتن فعالیتهای خود به شاه گفت که در نقش یک عامل تحریککننده، دست به اقدام میزند تا افراد برجسته سیاسی را با کشاندن به طرح خود، بهعنوان افرادی که میخواستند رژیم را سرنگون کنند، رسوا سازد.3
قرنی در سال ۱۳۳۶ به فکر یک کودتا افتاد. او معتقد بود که دستگاه دولتی در ایران فاسد شده و علاوه بر فساد گرفتار بینظمی و بیسروسامانی گستردهای است و این ساماندهی را میتوان از طریق یک کودتای نظامی به سرانجام رساند. ضمن اینکه نسبت به تمایل آمریکاییها در جریان کودتای ۲۸ مرداد به ایجاد یک حکومت دیکتاتوری و حاکمیت نظامی وابسته به آمریکا واقف بود. انگیزه قرنی و همکارانش در تماس با آمریکاییها در راستای سه منظور کلی بوده است:
1. دادن اطلاعات به مقامات آمریکایی با این احتمال که آنها اطلاعات یادشده را به شاه منتقل کنند. در این صورت قرنی و همکارانش از نظریه آمریکاییها درباره چگونگی موفقیت خود در عملیاتی که در پیش داشتند آگاه میشوند؛ 2. محتمل است که نهتنها ایالاتمتحده آنها را تایید نماید، بلکه با دادن اطلاعات و رایزنی و شاید با وارد ساختن فشار به شاه برای روی کار آمدن دولت موردنظر آنها را یاری کند؛ 3. درصورتیکه ایالاتمتحده از زیر فشار گذاشتن شاه به سود آنها خودداری کند، امید میرود که مقامات آمریکایی لااقل کوشش بیشتری برای تشویق شاه به انجام دادن اصلاحات اجتماعی به عمل آورند.4 انگیزه قرنی از طرح اقدام ضد امنیتی علیه شاه و تلاش برای جلب حمایت آمریکاییها برای طرح کودتایی که میخواست پادزهر کودتای آمریکایی دیگری باشد، یکی از خلأهایی بود که درنهایت به ناکامی طرح او منجر شد.
افشایِ توطئه و آرزوهایِ بربادرفته
اقدام سرلشکر قرنی، کودتا بود و ظاهرا از همه جوانب هم شرایط فراهمشده بود، اما در شگفتی تمام کودتا «لو» رفت و اغلب قریب بهاتفاق عوامل آن، ازجمله سرلشکر قرنی دستگیر شدند. درباره چگونگی افشای طرح قرنی و اینکه چه کسی شاه را قانع کرد که توطئه قرنی واقعیت داشته است، فرضیههای متعدی مطرح است. نخستین فرض بر دشمنیها و رقابتهای داخلی افرادی چون بختیار، رئیس ساواک، سرلشگر حاج علی کیا و سرلشگر مهدی علویمقدم، که هر سه رقیب سخت قرنی بودند و از هر فرصتی برای بیاعتبار کردن او استفاده میکردند، تأکید دارد.
فرضیه دوم لو رفتن کودتا را منتسب به افشای اطلاعات توسط آمریکاییها میداند. قرنی در سال ۱۳۳۶ توسط اسفندیار بزرگمهر، آمریکاییها را در جریان کودتا میگذارد، اما آمریکاییها تصمیم نداشتند در آن دوره تغییری در ایران انجام دهند و با قرنی که او را دقیقا نمیشناختند باب همکاری را باز کنند و لذا قرنی را کنار گذاشتند و کودتا را لو و به محمدرضا پهلوی خبر دادند.
فرضیه سوم نیز با توجه به نقش و تأثیر نیروهای خارجی در ایران بر احتمال نقش و تأثیر انگلیسها ضمن ارتباطشان با بختیار، کیا و علوی مقدم، در ناکام ماندن طرح قرنی اشاره دارد.5 صرفنظر از اینکه صحتوسقم کدامیک از این فرضیهها را میتوان اثبات نمود، آنچه روشن و آشکار است این است که طرح کودتای قرنی با همدستی میان عوامل داخلی و خارجی ناکام ماند و پیامد مهم و مستقیم آن، نظارت بیشتر بر نهادهای نظامی از یکسو و افزایش قدرت نهادهای امنیتی و اطلاعاتی از سوی دیگر بود. محمدرضا پهلوی با افشای کودتای قرنی، مستمسکی یافت که بهواسطه آن، هم بر دایره اختیارات خود افزود و هم توانست زمینه را برای نقشآفرینی نیروهای اطلاعاتی و ضداطلاعاتی فراهم سازد.
ساواک و تحکیمِ قدرت
پس از کودتای ۲۸ مرداد محمدرضا پهلوی درصدد تثبیت پایههای حکومت خود برآمد. از طرف دیگر انگلیس و ایالاتمتحده که منافع عمدهای در ایران و منطقه داشتند حفظ امنیت و تثبیت حکومت دیکتاتوری و استبدادی وی را ضروری میدانستند. لذا با همکاری رژیم به تشکیل و تقویت نیروهای پلیسی و امنیتی همت گماشتند. ساواک مهمترین نهاد امنیتی و اطلاعاتی بود که در سال ۱۳۳۵ توسط شاه و به توصیه آمریکا تأسیس شد و پس از تصویب قانون آن در مجلس سنا و مجلس شورای ملی کار خود را رسما از ۱۳۳۶ آغاز کرد.
مسئولیت بنیانگذاری ساواک به سپهبد تیمور بختیار تفویض شد. وی در این کار از «سیا» کمک خواست. تعداد زیادی از کارمندان ساواک برای طی دورههای آموزشی به آمریکا رفتند و در اداره مرکزی «سیا» به کارآموزی پرداختند.6 با آشکار شدن فعالیتهای سیاسی قرنی و افزایش نگرانیهای شاه یک واحد اطلاعاتی جدید برای کنترل ارتش نیز در نظر گرفته شد. سرهنگ حسین فردوست پس از گذراندن یک دوره آموزشی چهارماهه در انگلیس «دفتر ویژه اطلاعات» را در سال ۱۳۳۸ تأسیس کرد. همه اعضای این دفتر نظامی بودند و بخشی از وظایف این دفتر بررسی گزارشهای واصله از رکن دوم، ساواک، شهربانی، ژاندارمری، وزارتخانهها و شبکههای مخفی خود دفتر و تلخیص و ارائه آنها به شاه بود.7
از جمله دلایل تشکیل ساواک میتوان به رسوایی شدید فرمانداری نظامی و شیوههای آن، وجود تضاد میان ادعای دولت مبنی بر وجود آزادی و ادامه حکومت نظامی، نیاز به دستگاه جاسوسی منظمتر از رکن ۲ ارتش و آگاهی شهربانی اشاره کرد. اما علت اصلی از تشکیل ساواک را باید تأمین امنیت و حفظ ثبات رژیم پهلوی دانست. افزون بر آن شاه در جای دیگر، تشکیل ساواک را برای جلوگیری از اقدامات براندازانهای میداند که پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در حال شکلگیری بود: در حقیقت به باور محمدرضا پهلوی ایجاد ساواک، بهمنظور مبارزه با فعالیتهای براندازانه خارجی و داخلی علیه استقلال و تمامیت ارضی ایران بود.8
فرجامِ سخن
کودتای قرنی هرچند رژیم شاه را بهطورجدی مورد تهدید قرار داد، از جهتی باعث پراکندگی نیروهای اپوزیسیون، تمرکز بیشتر منابع قدرت، حاکمیت مطلقه شاه و ایجاد یک دولت دستنشانده با استقلال عمل فراوان شد. در دهه ۱۳۴۰ ارتش عملا در کنترل شاه بود و از طریق دولت، جامعه را کنترل میکرد؛ به همین دلیل ایران پیش از آنکه یک دیکتاتوری نظامی باشد، دیکتاتوری سلطنتی بود.9 سالهای حضور سپهبد قرنی در زندان رژیم پهلوی به او این فرصت را داد که به جای تکیه بر نیروهای بیگانه جهت انجام تغییرات در کشور، به نیروهای مردمی و اصیل تکیه نماید؛ لذا با پیوستن به انقلاب جهت حفظ تمامیت ارضی ایران و کمک درصدد اصلاح ساختار ارتش و مقابله با گروهکهای تجزیهطلب برآمد، اما متأسفانه به دست کوردلان تروریست به شهادت رسید.
1. منصور معدل، طبقه، سیاست و ایدئولوژی در انقلاب، ترجمه محمد سالار کسرایی، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران، 1382، ص 66.
2. مارک ج. گازیوروسکی، سیاست خارجی آمریکا و شاه (ایجاد یک حکومت سلطهپذیر در ایران)، ترجمه جمشید زنگنه، تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا، 1373، ص 353.
3. مارک ج. گازیوروسکی، کودتای 28 مرداد 1332، ترجمه غلامرضا نجاتی، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1367، ص 54.
4. احمد نوروزی فرسنگی، ناگفتههایی از زندگی سپهبد قرنی، تهران، موسسه فرهنگی انتشاراتی زهد، 1382، صص 70-71.
5. مارک ج. گازیوروسکی، همان، صص 60-62.
6. محمدرضا پهلوی، پاسخ به تاریخ، به کوشش شهریار ماکان، چ اول، تهران، شهر آب، 1371، ص 369.
7. وحید سینایی، دولت مطلقه، نظامیان و سیاست در ایران، مشهد، انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد، 1396، ص 461.
8. بهرام افراسیابی، ایران و تاریخ از کودتا تا انقلاب، تهران، زرین، 1364، ص 652.
9. جان فوران، مقاومت شکننده (تاریخ تحولات اجتماعی ایران از صفویه تا سالهای پس از انقلاب اسلامی)، ترجمه احمد تدین، تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا، 1378، ص 465.
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران