22 آذر 1400
بازخوانی جنایت 43 سال پیش ساواک در بیمارستان امام رضا(ع) در مشهد
روز 23 آذر 1357 مشهد یکى دیگر از روزهاى تاریخى خود را پشت سر گذاشت. در این روز بیمارستان شاهرضا که توسط مردم تغییر نام یافته، صحنه عمده درگیرى و رویارویى مردم با عوامل رژیم بود. مأموران حکومت نظامى به بیمارستان امام رضا(ع) و نیز بیمارستان 17 شهریور مشهد یورش بردند و اقدام به زخمى نمودن اطبا و پرستاران که از مجروحان حوادث این شهر مراقبت مىکردند نمودند. به دنبال پخش خبر این تهاجم در شهر، گروههاى مختلف مردم به سوی بیمارستان حرکت کردند و پزشکان نیز اعلام اعتصاب و تعطیلى مطبها نمودند.
دکتر على شمسا در خاطرات خود از حوادث آن روز مشهد و بویژه تهاجم نظامیان به بیمارستان امام رضا مىنویسد: «... روز قبل (22 آذر) چندین نفر از طرفداران سلسله خبیثه که به شاهىها معروف شده بودند، با چماق و سنگ و با حمایت ارتش به بیمارستان 17 شهریور (ششم بهمن سابق) حمله بردند و ظاهرا مخالف تغییر نام بیمارستان و الصاق عکسهاى امام و تابلوى بیمارستان بودند. به دنبال این درگیرى که با مقاومت شدید مردم و اطبا و پرستاران روبهرو شد،... امروز ساعت ده و نیم صبح بود که آن فاجعه این بار علیه بیمارستان امامرضا(ع) اتفاق افتاد، باز هم سروکله چند صدنفر از عمله و اکره طاغوت یعنى همان شاهىها که عکس شاه را با پرچم ایران در دست داشتند، پیدا شد. آنان جاویدشاه گویان ظاهر شدند و کماکان در پناه حمایت نظامیان و چماقبهدستان، درب جنوبى بیمارستان را باز کرده در نزدیکى درب جنوبى، بخش اطفال، بخش داخلى، و مهدکودک اولین مکانهایى بودند که مورد تهاجم قرار گرفتند.
تعداد زیادى ماشین در مجاورت بخشهاى فوق پارک شده بود که شیشههاى همه آنها خرد شد و سپس هجوم به بخشهاى دیگر بیمارستان انجام شد که با مقابله اطبا و پرستاران مواجه شدند. با بالا گرفتن مقاومت و پخش خبر در شهر، مهاجمین از بیمارستان خارج شدند اما در خارج از بیمارستان اقدام به پرتاب سنگ به سمت ساختمانها نمودند. در همین شرایط، تیراندازى نظامیان به داخل بیمارستان نیز آغاز شد. در همین اوضاع مردم به تدریج از گوشه و کنار شهر به طرف بیمارستان براى کمک سرازیر شدند. در اتاق عمل زخمىها تلنبار شده بودند. برخى از پرستاران اتاق عمل از شدت تأثر مىگریستند. در چهار اتاق عمل، زخمىها تحت عمل قرار مىگرفتند. آنان که براى درمانشان به بىهوشى نیاز نبود، داخل سالن اتاق عمل و یک عمل هم زیر بىهوشى در محل دستشویى اتاق عمل شماره 4.
... در سالن عمل زخمىها بسته به شدت و وخامت جراحت براى عمل تعیین مىشدند. یکى از زخمىها جوانى بود که گلوله به شکمش اصابت کرده و روده و مثانهاش را سواخ کرده بود... یک نفر دیگر گلوله به قسمت راست رودهاش خورده بود و از شدت خونریزى روى تخت عمل جان سپرد... یکى از فرهنگىها که براى کمک آمده بود، گلوله به بنا گوشش خورده بود، در این میان محمد منفرد که گلوله به کبد، کیسه صفرا و حجاب حاجز و ریه راستش خورده بود، جانش را نثار انقلاب کرد. هنوز صداى شلیک گلوله مىآمد. تهاجم سه بار با فاصله صورت گرفت. ساعت حدود 3 بعدازظهر بود که تیراندازىها به تدریج قطع شد... مردم بیمارستان را اشغال کردند و روحانیت مبارز اعلام تحصن کرد... ساعات شب که نزدیک شد، بیمارستان از انبوه جمعیت مالامال شده بود و عده زیادى از مردم که حالا دیگر به چوب دست مسلح شده بودند، انتظامات و محافظت از بیمارستان در صورت حمله مجدد چماقبهدستان را به عهده گرفتند... بیماران بخش اطفال همان روز به بخش اورولژى منتقل شدند و بخش اطفال توسط مردم به صورت تقریبا موزه تهاجم عوامل رژیم تبدیل شده بود و مردم جابهجا آثار «تمدن بزرگ» را یادداشت کرده بودند. آثار گلولهها بر درختان، بخش اطفال، بخش داخلى، آثار سرنیزه، پوتین و گلوله بر اتاق آسیستانهاى بخش اطفال. سنگهاى اهدایى در اتاقها و روى تختهاى اطفال و شیرخواران که به شهادت دو طفل منجر شده بود... دکتر محمود روحانى، خبرنگاران خارجى را براى مشاهده زخمىها به داخل بخش همراهى مىکرد...»
روزشمار انقلاب اسلامی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، مدخل 23 آذر 1357