30 دی 1400
روحانیت در ایران (تأسیس حوزه علمیه قم- زندگینامه آیتالله حائری)
ایران از دیرزمان میهن علم و دانش و محل بروز رجال دین و فلسفه بوده و از طرف دیگر مرکزیت تشیع عالم را داراست و تنها مملکتی است در دنیا که جمعیت وی را از تشکیلات دولتی و ملی این مذهب گرامی تشکیل میدهد و آنان با همه آزادی و سرفرازی به مبادی مذهبی خود قیام مینمایند و از نکوهش و آسیبهای اجانب آسوده میباشند.
پیداست که این وضعیت کاملاً نیازمند به تأسیس مجمع روحانی و جامعه علمی دینی شیعی درخور خود میباشد که بدین وسیله احتیاجات روحانی را تأمین نماید و انجام وظایف دینی را عهدهدار شود گرچه هیچگاه از جمعیت دینی کوچک و بزرگ در بیشتر از شهرهای ایران خالی نبوده لیکن هیچکدام جنبه عمومی نداشتهاند و هموادره این نقیصه بهواسطه سختی مسافرت به خارج برای انجام این مقصد وجود داشته است.
تا آنکه خداوند یگانه مصلح بزرگ حضرت آیتالله آقای (حاجی شیخ عبدالکریم حائری) مدظله را برانگیخت وی را از عراق عرب به طرف ایران رهسپار نمود و در شهر عراق رحل اقامت افکند. اهالی آن سرزمین به شایستگی وی برای ریاست روحانی پی برده و بر عزم متین و علم بیکران و دین بیآلایش و عقل کامل و اخلاق ستوده و دیگر خصلتهای نیکش آگاهی یافتند و دانستند که او یگانه شخصی است که دارای لیاقت و کفایت ریاست دینی و مرجعیت تقلید و اداره مجمع علمی شیعی میباشد.
در همان اوان سالی تنک و قحط پیشآمد نمود (1336) که همه از وضعیت آن سال باخبرند. حضرت ایشان با جدیتی تمام به جمع اعانات برای تنگدستان عموماً و برای علما و محصلین خصوصاً قیام نموده و بیشتر همّ خود را صرف نگاهداری از اینان فرموده بهطوری که گذشته از اینکه از آنها تلفاتی پدید نیامد در آسایش و رفاهیت زندگی کردند.
قیام به این امر پیشبینی و حسننظر مردم را درباره وی تأیید نمود تا آنکه عدهای از محصلین آن شهر و اطراف تحت سرپرستی و تعلیماتش گردآمدند و در اولین دفعه مؤسسه علمی کوچکی تشکیل گردید و روزبهروز بر احساسات مردم و کمکهای مادی و معنوی نسبت به این مؤسسه زیادتر میشد و ایشان نیز از هیچگونه نوازش و سرپرستی و عواطف و تشویقات درباره آنان دریغ نمیداشتند و هرگونه وسائل آسایش و خرسندی آنها را فراهم مینمودند، در نتیجه روح جدیدی در کالبد آنان تولید گردید و با کمال قوا خود را متوجه به تحصیل نمودند.
دیری نگذشت خبر این مؤسسه در اطراف پراکنده گشت و جذبۀ وی دانشمندان را از هر طرف به سوی خود کشید و عدهای از افاضل نامی این سرزمین نیز بدانجا شتافتند و همواره بر توسعه و انتشار آن میافزود و این دوره حیات این جامعۀ علمی راه تکامل خود را میپیمود تا آنکه در نزدیکی بهار در سال (1340) قمری بر حسب درخواست جمعی از اهالی قم حضرت آیتالله با عدهای از افاضل به طرف قم حرکت نمودند و با همه جلوگیریها از اهالی عراق (زیرا بیم آن داشتند که شاید این مسافرت موقتی دائمی گردد و از محضر مقدسش محروم گردند). در روز دوم نوروز با استقبال کامل و اهمیت فوقالعاده که بیش از آن متصور نیست وارد قم شده و بر حضرت حجتالاسلام آقای شیخ مهدی قمی وارد و ایشان نیز از هرگونه پذیرائی که لایق وی بود خودداری نکردند.
چنانچه اکنون معمول است در همان موقع نیز در موقع نوروز عده بیشمار از عموم طبقات ایران از علما و اعیان و تجار و سایر اصناف از بسیاری از شهرهای ایران به قم میآمدند. در آن هنگام که مصادف با ورود حضرت آیتالله گردید فرصت را از دست نداده، همواره با اهالی قم درخواست اقامت قم را از ایشان مینمودند. بالنتیجه پس از درخواستهای زیاد و امتناع ایشان از توقف به قم بهواسطه مانعیت اهالی عراق به مساعدت قرآن مجید (و اتونی باهلکم اجمعین) توقف به قم را اختیار نمودند و آنها هم مخارج نقل محصلین را از عراق به قم عهدهدار شدند، سپس حوزه علمیه از عراق به قم منتقل گردید.
این انتقال در روحانیت ایران انقلاب جدیدی را پدید آورد و در مرکز و ولایات انتشار فوقالعادهای پیدا کرد و در مدت کمی جمعی کثیر از سایر نقاط ایران به طرف قم رهسپار شدند و روزبهروز بر جمعیت وی افزوده میگردید. در این مدت بهواسطه موقعیت و اهمیت حوزه قم قضایا و پیشآمدهایی رخ نمود که اکنون از شرح آن صرفنظر مینمائیم. چند سالی پیش نگذشت که عدهای از افاضل دروس خود را تکمیل نموده و به شهرهای خود مراجعت نمودند و در آن شهرها مثل همدان و کاشان و عراق و جاهای دیگر شعبههایی برای حوزه مرکزی تأسیس گردید و خود مجمع علمی شیعی در تمام عالم اسلامی گشت و نیز امیدواریم که یک مؤسسه تبلیغی برای نشر حقایق دینی در اطراف و ممالک دیگر به این جامعه دینی ضمیمه گردد تا بیشتر از این ممالک مختلفه از این کانون علمی بهرهمند گردند.
شرح و تاریخ زندگانی حضرت آیتالله
مولدشان در حوالی یزد سال (1276) و از آنجا برای تحصیل به یزد آمده، پس از خواندن سطوح به طرف کربلا مسافرت فرمودند و به مرحوم علامه اردکانی وارد و ایشان را به سامرا خدمت علامۀ اکبرمیرزاحسن شیرازی فرستادند و نزد آن مرحوم و مرحوم آقاسیدمحمد اصفهانی تحصیل فرمودند. پس از فوت مرحوم میرزا سال 1313 به نجف حرکت فرموده و چندی هم در آنجا اشتغال به تحصیل داشتهاند و فضلای آنجا به بلندی مقام علمی ایشان پی بردند. از آن پس به ایران آمده و هشت سال در عراق توقف نمودند و ثانیاً به عراق عرب رفته و در کربلا قصد اقامت نمودند برای اینکه دچار حوادث آنوقت (مشروطه و استبداد) نگردند بر حسب مسلک دیرینه خود که مداخله در اینگونه کارها ندارند و از آنجا باز برای زیارت مشهد رضوی به ایران حرکت نموده و پس از زیارت ارض اقدس در عراق توقف نموده و تأسیس حوزه علمیه را فرمودند.
مجله همایون- سال اول- آبان 1313