بیانات حضرت امام(ره) درباره خلع‌سلاح گروهک منافقین



با شدت گرفتن فعالیتهای سازمان منافقین در راستای جمع آوری اسلحه و مهمات و همچنین آموزش نظامی به نیروهای خود، حضرت امام خمینی(ره) که به فراصت احتمال انجام توطئه ای را از جانب سران منافقین محتمل می دانستند، در روز دهم اردیبهشت ۱۳۶۰، طی سخنانی به گروه های مسلح و از جمله سازمان هشدار داد تا اسلحه را کنار گذاشته و به آغوش ملت باز گردند:
«اینها اشتباه می کنند، اگر اینها به ملت برگردند که برای خودشان صلاح است و اگر به این امر (تشنج آفرینی) ادامه بدهند یک روز در پیش است که پشیمانی دیگر سودی ندارد و آن روزی است که به ملت تکلیف شود، تکلیف شرعی الهی به مقابله با اینها و تکلیف آخری نسبت به اینها تعیین شود... شما چیزی نیستید که بتوانید در مقابل این موج خروشان انسان های بپا خاسته مقاومت کنید. پس صلاح شما و صلاح ملت و صلاح همه این است که اسلحه ها را زمین بگذارید و از این شیطنت ها دست بردارید و به آغوش ملت برگردید .»
البته سران سازمان در واکنش به این بیانات حضرت امام خمینی(ره)، نامه ای منتشر کرده و در آن بدون پذیرش موضوع خلع سلاح، از موضع مظلوم و حق به جانب و در عین حال مدعی قدرت، خطاب به امام اینگونه به تهدید برخاسته بود:
«... بی گمان شما در هر موقعیتی که مقتضی بدانید تکلیف نهایی مورد اشاره در سخنان ده اردیبهشت را مقرر خواهید فرمود، لیکن ما باز هم به عنوان انقلابیون یکتا پرست به عرض می رسانیم... تا وقتی راههای مسالمت آمیز ابراز عقیده و فعالیت انقلابی مطلقاً‌ مسدود نشده و به اصطلاح حجت تمان نگردیده است، تلاش خواهیم نمود از عکس العمل های خشونت بار و قهر آمیز بپرهیزیم... در برابر تکلیفی که گوشزد فرمودید چه چاره ای جز نوشتن و تقدیم وصیت نامه ها باقی می ماند؟»
بنابراین حضرت امام خمینی(ره) در سخنرانی مورخ ۲۱ اردیبهشت ۶۰ در پاسخ به نامه سازمان که در واقع آخرین اتمام حجت ها با سازمان محسوب می شد، یک بار دیگر خواستار کنار گذاشتن اسلحه از جانب آنها و بازگشت به آغوش ملت شدند:
«آنهایی که این طور با قلم هایشان علاوه بر تفنگ هایشان با ما معارضه دارند، به آنها کراراً‌ گفته ایم و حالا هم می گوییم که مادامی که شما تفنگ ها را در مقابل ملت کشیده اید، یعنی در مقابل اسلام با اسلحه قیام کرده اید، نمی توانیم صحبت کنیم و مجلسی با هم داشته باشیم.
شما اسلحه ها را زمین بگذارید و به دامن اسلام برگردید،‌ اسلام شما را می پذیرد... در آن نوشته ای که نوشتید، در عین حالی که اظهار مظلومیت های زیاد کرده اید، لیکن باز ناشی گری کردید و تهدید به قیام مسلحانه کردید. ما چه طور با کسانی که می خواهند بر ضد اسلام قیام مسلحانه بکنند می توانیم تفاهم کنیم؟
 ... اسلام دین رحمت است، دین عدل است، دیانت قانون است. شما به قوانین اسلام سر بگذارید،‌ گردن فرو بیاورید، کشور اسلامی همه شما را می پذیرد... و من هم که یک طلبه هستم با شما حاضرم که در یک جلسه، نه در یک جلسه در دهها جلسه با شما بنشینم و صحبت کنم... و من اگر یک در هزار احتمال می دادم که شما دست بردارید از آن کارهایی که می خواهید انجام بدهید، حاضر بودم که با شما تفاهم کنم و من پیش شما بیایم،‌ لازم هم نبود شما پیش من بیایید.
و حالا هم به موجب احکام اسلام به شما نصیحت می کنم، شما در مقابل این سیل خروشان ملت نمی توانید کاری انجام بدهید... برگردید به دامن اسلام... دست بردارید از قیام مسلحانه... مادامی که اسلحه در دست شماست... تهدید به قیام می کنید، ما نمی توانیم از شما این طور مسائل را قبول کنیم.»
اما همانگونه که تاریخ روایت می کند این منافقین کوردل نخواستند یا نتوانستند به ندای حضرت امام لبیک گفته و خود را از منجلاب تباهی و نفاق رهایی بخشند. آنان با شورش مسلحانه خود در ۳۰ خرداد سال ۶۰، در واقع تمام راههای مسالمت آمیزی را که حضرت امام پیش پای آنها گذارده بود کنار زدند و سرانجام شکست و مذلت را برای خود خریدند. البته حضرت امام خمینی(ره) به مثابه پدر بزرگوار برای انقلاب و ملت، باز هم علیرغم تندی¬ها و بی خردی ها و حرکات منافقانه این گروهک باز هم در دیدار با اقشار مختلف مردم در اول تیرماه ۱۳۶۰ ضمن اشاره به وقایع ۳۰ خرداد و تجلیل از حضور ملت در صحنه دفاع از انقلاب،‌ هواداران سازمان را به تفکر و توبه و جدایی از آشوبگران دعوت می نماید:
 «... به این جوان های گول خورده ای که از چند نفر گرگ گول خورده اند، نصیحت می کنم... توجه داشته باشید این امری که دو روز پیش (۳۰ خرداد) اتفاق افتاد این را مطالعه کنید، ببینید چه بود؟‌... شما که بازی خوردید و سران جنایتکار منافقین شما را بازی دادند و خودشان در پناهگاهها نشستند و شما را به خیابان آوردند و آن غائله اسفناک را به دست شما به بار آوردند. اعلام قیام مسلحانه در مقابل کیست؟
اعلام قیام مسلحانه در مقابل ملتی است که قریب بیست سال و اخیراً دو سال، خون خودش را داده و دست آمریکا و بلوک او را و شوروی و بلوک او را از این کشور کوتاه کرده است... کراراً‌ من به بنی صدر گفتم که بیا و از این گروهک های فاسد، از این منافقین، تبری کن، حیثیت خودت را از دست نده، برو در ملأ عام و اینها را از خود بران. اینها تو را به تباهی می کشند...
 من خیر این گروهها را می خواهم، اگر این گروهک ها دست بردارند و در مقابل اسلام و کشور اسلامی قیام نکنند و آنهایی که قیام کرده اند توجه کنند و برگردند به دامن اسلام... جوان ها و دخترها و پسرهای عزیز ما گول اینها را نخورند. از دامن اینها فرار کنند و به آغوش اسلام برگردند...
آن آقا (بنی صدر) که من کراراً‌ به او گفتم که حسابت را از این منافقین جدا کن و اعلان کن به این که شماها (منافقین) از اسلام نیستید و شماها به من ارتباط ندارید، نپذیرفت و دید آنچه دید و من امیدوارم که توبه کند... برای همه کس هر کار بکند، باز جای توبه هست، در توبه باز است، رحمت خدا واسع است.»
این سخنان رهبر الهی انقلاب اسلامی هر چند تعدادی از این افراد را از ادامه مسیر تباهی بازداشت، اما هنوز بودند منافقانی که به اتکای تحلیل های پوچ و توهم قدرت سازمان، چند صباحی دیگر در برابر نظام اسلامی و مردم جبهه گرفتند تا با انجام عملیاتهای تروریستی و منافقانه، بر پلیدی کارنامه خود بیافزایند. و همچون قوم غضب شده یهود، سالها دربه دری و مزدوری را به خاطر زندگی نکبت بار خود، تحمل کنند. و این همان وعده خداوند در عذاب منافقان است که هیچ گاه این مزدوران منافق از آن رهایی ندارند.